🖋به تماشا سوگند
🔸مردم در #قرنطینه خانگی هستند. ما در منزلیم. گاهی از منزل #بیرون می رویم و سریع بر می گردیم. بعد همه وجودمان را از آنچه «بیرون» نام دارد پاک و استریل می کنیم. «بیرون» بیش از همیشه از ما دور و از ما «بیرون» است. ما بیش از همیشه با «درون»مان عریان و بی پرده مواجه شده ایم. تحمل این همه مواجهه عریان با «درون» اصلا ساده نیست.
📌این وضعیت بیش از همه برای آنهایی شوک آور و طاقت فرساست که روزی خیال می کردند فقدان وجودشان ممکن است خللی در آفرینش ایجاد کند.
روزگار، روزگار تغییر سوی نگاه شده است انگار؛ تغییر صحنه تماشا.
تماشای «بیرون» تعطیل است. بیرون عاطل شده است؛ و چه بسا بسیاری از تصورات و واقعیت های مربوط به آن، باطل. دانشمندان ویروس تماشا میکنند. ما مجبور به تماشای « #خود » شدهایم.
📌این روزها باید بچه ها را بیشتر تماشا کنم. به جای همهی کسانی که آنها را در کوچه و خیابان و مدرسه نگاه میکرده اند. به جای دوست و دشمن و معلم باید نگاهشان کنم. نمی دانم من به تماشا کردن آنها محتاج ترم یا آنها به تماشا شدن.
پریشب پسرم می گفت از حرف های معلممان در گروه بچه ها می فهمم که انگار بچه ها خیلی قاتی پاتی تکالیف را انجام داده اند. انگار که رها کرده باشند.
طبیعتا فهمیدنیست. آدم ممکن است به همهچیز #شک کند. بچه ها هم شک می کنند؛ شاید اول کمی سخت و با ترس و لرز، اما کم کم جسور می شوند. شک می کنند به اینکه چیزی بوده. به اینکه چیزی در «بیرون» وجود دارد. اینکه بیرون چه خبر است. #مدرسه ای بوده، استاد و #معلم و صندلیای بوده. اینها مهم است. ولی دانشآموز ممکن است پس از شک به همه اینها دستش از واقعیت هایی کوتاه شود. واقعیت به شما چهارچوب میدهد. تعلیق واقعیتهای گذشته، لاجرم چهارچوب ها را تغییر می دهد.
📌فردا که چراغ های بیرون روشن شود، باید نشست و تماشا کرد که در بر کدام پاشنه می چرخد. روزگار #تغییر سوی نگاه است؛ تغییر محل تماشا.
علی جعفرآبادی
(ایده این چند سطر چند روز قبل و پس از گفتگو با دوستی، درباره نوشته ای، شکل گرفت.)
#کرونا
#پساکرونا
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL
🔸مردم در #قرنطینه خانگی هستند. ما در منزلیم. گاهی از منزل #بیرون می رویم و سریع بر می گردیم. بعد همه وجودمان را از آنچه «بیرون» نام دارد پاک و استریل می کنیم. «بیرون» بیش از همیشه از ما دور و از ما «بیرون» است. ما بیش از همیشه با «درون»مان عریان و بی پرده مواجه شده ایم. تحمل این همه مواجهه عریان با «درون» اصلا ساده نیست.
📌این وضعیت بیش از همه برای آنهایی شوک آور و طاقت فرساست که روزی خیال می کردند فقدان وجودشان ممکن است خللی در آفرینش ایجاد کند.
روزگار، روزگار تغییر سوی نگاه شده است انگار؛ تغییر صحنه تماشا.
تماشای «بیرون» تعطیل است. بیرون عاطل شده است؛ و چه بسا بسیاری از تصورات و واقعیت های مربوط به آن، باطل. دانشمندان ویروس تماشا میکنند. ما مجبور به تماشای « #خود » شدهایم.
📌این روزها باید بچه ها را بیشتر تماشا کنم. به جای همهی کسانی که آنها را در کوچه و خیابان و مدرسه نگاه میکرده اند. به جای دوست و دشمن و معلم باید نگاهشان کنم. نمی دانم من به تماشا کردن آنها محتاج ترم یا آنها به تماشا شدن.
پریشب پسرم می گفت از حرف های معلممان در گروه بچه ها می فهمم که انگار بچه ها خیلی قاتی پاتی تکالیف را انجام داده اند. انگار که رها کرده باشند.
طبیعتا فهمیدنیست. آدم ممکن است به همهچیز #شک کند. بچه ها هم شک می کنند؛ شاید اول کمی سخت و با ترس و لرز، اما کم کم جسور می شوند. شک می کنند به اینکه چیزی بوده. به اینکه چیزی در «بیرون» وجود دارد. اینکه بیرون چه خبر است. #مدرسه ای بوده، استاد و #معلم و صندلیای بوده. اینها مهم است. ولی دانشآموز ممکن است پس از شک به همه اینها دستش از واقعیت هایی کوتاه شود. واقعیت به شما چهارچوب میدهد. تعلیق واقعیتهای گذشته، لاجرم چهارچوب ها را تغییر می دهد.
📌فردا که چراغ های بیرون روشن شود، باید نشست و تماشا کرد که در بر کدام پاشنه می چرخد. روزگار #تغییر سوی نگاه است؛ تغییر محل تماشا.
علی جعفرآبادی
(ایده این چند سطر چند روز قبل و پس از گفتگو با دوستی، درباره نوشته ای، شکل گرفت.)
#کرونا
#پساکرونا
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL