معلم: یادگیرنده مادام العمر
8.89K subscribers
3.08K photos
1.35K videos
149 files
1.33K links
در این کانال درباره تعلیم و تربیت، معلم و معلمی، و یادگیری مادام العمر گفتگو می‌کنیم:

@JafarabadiAli
Download Telegram
چگونه مدرسه‌ای بسازیم که درآن حال افراد خوب باشد و همه شاگردی کنند و یاد بگیرند؟

با استفاده از تجربیات #مدرسۀ_فرهاد و مرحوم میرهادی اهمیت توجه به ساختارها و #مدل‌های_ذهنی را با هم مرور می‌کنیم.

توران میرهادی، قسمت اول: دی ان ای هر انسانی با انسان دیگر فرق دارد. یعنی هر انسانی موجودی واحد است. شباهت‌هایی ممکن است وجود داشته باشد، ولی یکی نیست؛ حتی دوقلوها. یعنی شما خودتی، تمام بچه‌ها خودشانند و این اصلا فوق العاده‌اس که شما شش میلیارد و خرده‌ای آدم دارید روی زمین و هیچ یک با دیگری یکی نیستند و هر کدام برای خودشان موجودی مستقل‌اند.

بعد وقتی #رقابت می‌گذاری، داری چی را با چی رقابت میدهی؟ این یکی دیگر است، آن یکی دیگر. درست است؟ قرار نیست این‌ها از هم جلو بزنند. اینها قرار است با هم کار کنند، همکاری کنند، همفکری کنند، سطح توانایی‌های همدیگر را بالا ببرند. تازه وقتی جلو زد چه می‌شود؟ یک مدال بهشان می‌دهند.

خوب؟ خوب که چی؟ ببینید وقتی ما با معلم های مدرسه فرهاد با هم صحبت می‌کردیم، گفتیم: “شاگرد اول، بی شاگرد اول!” شروع کردیم و با همدیگر گفتیم: “چرا که نه؟” برای این کار از یک کلاس سی نفره یک نفر اول می‌شود و بیست و نه نفر دیگر شکست می‌خوردند. و همین احساس شکست، زندگی آنها را خراب می‌کند! بی خوابشان می‌کند! احساس می‌کنند یک چیزی کم دارند. حالا آیا واقعا کم دارند؟ نه! آیا آن کسی که شاگرد اول شده چیزی اضافه دارد؟ نه! خوب این چه کاریست؟ پس شاگرد اول بی شاگرد اول! یعنی اصلا رقابت را برداشتیم.

قسمت دوم: وقتی ما دورۀ موسسه آموزش و پرورش را در اروپا تمام کردیم، بیست و هشت دختر بودیم‌ از جاهای مختلف دنیا، از ما امتحان نگرفتند. من پرسیدم: “شما هیچ جلسۀ امتحانی برگزار نمی‌کنید؟” گفتند: “ما شما را امتحان کردیم.” گفتم: “لطفا بگویید چه جوری؟” گفتند: ” ما در واقع توانایی شما را سنجیدیم.” گفتم: “آخر چه جوری؟” گفتند: “ما نظرات معلمان شما را در دورۀ کارآموزی داشتیم.

بعد از سفر شما به بلژیک و هلند، ما سنجش‌های لازم را انجام دادیم. با کارهای عملی که به شما دادیم، توانایی شما را سنجیدیم. دیگر چه می‌خواستیم بسنجیم؟ چند جواب از شما بگیریم؟ خسته نباشید!” برای اینکه به ما بیست و هشت دختر گفته بودند، “پول سفرتان را دربیاورید، پول اقامتتان با ما!” قرار بود برویم به بلژیک و هلند و موسسات تعلیم و تربیت نوینشان را ببینیم.

ما نشستیم به فکر: “از کجا پول دربیاوریم؟” یکی گفت: “نمایش عروسکی بسازیم، بلیت بفروشیم!” نمایش عروسکی ساختیم و بلیت فروختیم. “لباس بچه بدوزیم، بفروشیم!” این کار را کردیم. “اسباب بازی بسازیم، بفروشیم!” همۀ این کارها را انجام دادیم. بعد خزانه دارمان رفت به رئیس موسسه گفت: “پول بلیتمان حاضر است.” او گفت: “پس بروید بلیت بخرید!” رفتیم، بلیت دانشجویی خریدیدم. گفتیم: ” هیچکس با ما نمی‌آید؟” گفتند: ” نه، خودتان باید بروید.” خودمان رفتیم. بعد فهمیدیم این امتحانمان بود: اینکه پول خودمان را دربیاوریم و اینجاها را خودمان ببینیم.

منبع: کتاب « در جستجوی انسان وارسته امروز»، مصاحبه‌ای با توران میرهادی به کوشش سوزان حبیب، نشر قطره

🔻🔻🔻
با «معلمان به مثابه یادگیرندگان مادام العمر» همراه باشید:
https://tttttt.me/UNESCOChairTLLL
🖋درباره خیر و شر فرهنگ #رقابت

🌱#یادداشت_مهمان: دکتر محبوبه عسگری

📌مایکل کارلبرگ، استاد رشته ارتباطات دانشگاه وسترن واشنگتن در #کتاب "آنسوی فرهنگ رقابت" راجع به مشکل بشر امروزی درباره آنچه او "فرهنگ رقابتی" می نامد صحبت می کند.
او می گويد که این فرهنگ در ساختار بیشتر سازمان ها دیده می شود، از شرکت های تجاری گرفته، تا آموزش و پرورش، و یا حتی برخی فعالیت های سرگرم کننده و ورزشی.
❗️مشکل این فرهنگ این است که فقط به نهادهای قدرتمند جامعه خدمت می کند؛ همچنين، باعث تفرقه بین مردم و گروه ها و نهادهای اجتماعی می شود.

چرا؟

‼️چون فرهنگ رقابتی، مردم یا گروه های اجتماعی را در مقابل هم قرار می دهد. دارای برنده و بازنده است و به "تفاوت ها" دامن می زند؛ به جای اینکه تفاوت های انسانی و توانایی های متفاوت مردم را در آغوش بگیرد و از آنها در کنار هم و با همکاری هم استفاده کند.

📌برای اینکه "فرهنگ رقابت" را اصلاح کنیم، کارلبرگ ما را به جمع کردن آگاهانه و عامدانه ی توانایی ها دعوت می کند تا دنیای اطرافمان را فعالانه تر "بسازیم".

📌او 3 راه را پیشنهاد می کند:

1⃣ تمرکز انرژی ها روی "آموزش و پرورش" و توانمند سازی نیروی جوان به گونه ای که آنها متوجه شوند که در این دنیای به هم وابسته ای که زندگی می کنند سلامت و بهروزی آنها بسته به رفاه جامعه ایست که آنها هم بخشی از آن هستند.
همین طور رشد توانایی های نهفته جوان ها تا بتونند در این امر مشارکت داشته باشند.
📌کارلبرگ می گويد که برای رسیدن به فرهنگی ماورای فرهنگ رقابت ، باید این کار را از سال های اول زندگی و دوران کودکی شروع کرد و تا دوران خطیر نوجوانی و جوانی هم ادامه داد.

2⃣ تلاش برای راه اندازی ساختارها، الگوها و سازمان های سنجیده و متکاملی که هدفشان "تعامل" باشد و حرکتشان در جهتی باشد که انرژی رقابتی را به سمت تعامل هدایت کنند (تا خود-محوری).
لازمه این کار، روحیه همکاری و حس نوع دوستی میان آدمهاست، آدم هایی که در ذهن، قلب، و عمل شان، فراتر از فرهنگ رقابت می روند.

3⃣ تمرکز انرژی مان را بر ساختن الگو های سنجیده و متکامل تری از زندگی های اجتماعی بگذاریم، طوری که این الگو ها وابستگی ما به یکدیگر را بصورت یک واحد اجتماعی نشان بدهند. یعنی چه؟ یعنی اینکه ما با تمام تفاوت هایمان، در کنار هم بتوانیم زندگی جمعی سالمی داشته باشیم، متوجه وابسته بودنمان به همدیگر در زندگی جمعی باشیم، الگو هایی بسازیم که ما را از دوگانگی ها و چند گانگی ها نجات بدهند و در عوض، ما را به وحدت بشری برسانند. الگوهایی که تفاوت های انسانی را سرچشمه موفقیت و بهروزی آنها بدانند و به آن تفاوت ها ارج بگذارند؛ و در آخر اینکه الگوهایی که عدالت را به مثابه اصل مرکزی یا محوری هر ساختار بداند.

📌کارلبرگ همه را تشویق می کند که در ایجاد و حمایت چنین فرهنگ تعاملی فعالانه شرکت کنند و به آن وسعت ببخشند.
همکار و همیار همدیگر باشیم، تا رقیب هم.

🌱دکتر محبوبه عسگری، دکترای برنامه ریزی درسی دارند و در حال حاضر در زمینه #دیالوگ/ #گفتگو و کاربرد آن در آموزش در دانشگاه ویکتوریا مشغول فعالیت های پژوهشی هستند.

🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 روایتی از جایی که رقابت نبود؛ و خیلی خوب بود...

🔆 «مادر همیشه به ما می‌گفت:
غم بزرگ رو تبدیل به کار بزرگ کنید».

#توران_میرهادی
#رقابت #مدرسه
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL