کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
2.06K subscribers
8.5K photos
950 videos
59 files
3.78K links
ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران)

بازتاب‌دهنده مواضع و خبرهای کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
@Ertebat_Ba_KSMtehran
Download Telegram
💠 #خبر

#گزارش_مردمی

توضیح ضروری: اخباری که تحت عنوان #گزارش_مردمی در این کانال منتشر می‌شود، الزاما اخبار به‌روز نیستند اما از طریق منابعی موثق به دست ما می‌رسند. در شرایطی که هر خبر حساسیت برانگیز توسط رسانه‌های حکومتی یا تکذیب می‌شود یا در نحوه رخ دادنش تشکیک ایجاد می‌شود یا روایتی وارونه از آن ارائه می‌شود، تلاش می‌کنیم با بهره بردن از مشاهدات افراد مختلف نزدیک به آن واقعه، روایتی هرچه نزدیک‌تر به واقعیت را ارائه دهیم. برای ما با امکاناتی نزدیک به هیچ، کاری است بس دشوار؛ تنها امید و امکان ما عشق به یافتن حقایق برای افشای هرگونه اقدام غیرقانونی و یاری همکاران و آسیب‌دیدگان این وقایع است که همراه ما در ثبت این روایت‌ها باشند.

🔹 مدارسی که در اعتراض‌ها تهدید شدند

گوهردشت کرج. هفته گذشته پس از شعار دادن بخشی از دانش‌آموزان هنرستان ولایت و مدرسه صدر، نیروی انتظامی و بسیج به صورت غیر قانونی به هردو مدرسه ورود پیدا می‌کنند تا از شعار دادن و اعتراض جلوگیری کنند. از مدیر مدرسه می‌خواهند برای شناسایی دانش آموزانی که در اعتراض شرکت داشته‌اند به بررسی تصاویر دوربین‌های مدرسه بپردازند. این اقدام باعث شد مدرسه تا ده روز بصورت نیمه تعطیل درآمده ودانش اموزان سر کلاس حاضر نشوند.

🔹 مهر شهر کرج :

۱-ورود نیروی انتظامی به مدرسه مریم و درخواست از مدیر برای شناسایی دانش آموزان معترض و باز خواست از گروهی از دانش آموزان.

۲- ورود نیروی‌های بسیج در روزهای مختلف به هنرستان فاطمه الزهرا با این بهانه که به ما اطلاع داده شده در مدرسه عده‌ای شلوغ کرده‌اند. در یک نوبت گشت موتوری نیروی انتظامی بدون اطلاع مدیرِ مرکز وارد حیاط هنرستان شده و موجبات وحشت و استرس دانش آموزان و کادر را فراهم می‌آورد.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹

https://tttttt.me/KSMtehran
💠 #خبر

🔹 #گزارش_مردمی

🔹استان مرکزی شهر اراک
تعدادی از دانش اموزان دبیرستان‌های تربیت، دبیرستان ضحی و هنرستان فاطمیه در روزهای ۳ و ۴ ابان بعلت تحصن در مدرسه حضور نیافتند که حراست اداره کل، کادر مدارس را مورد بازخواست قرار داده و انها را برای گرفتن اطلاعات دانش آموزان غایب تحت فشار قرار داده است و کادر مدرسه نیز تهدید به اخراج شده بودند. همچنین از کادر مدرسه خواسته می‌شود تا با دانش اموزان تماس گرفته و ان‌ها را مجبور به حضور در مدرسه نمایند، تا بازجویی شوند.
حراست اداره از مدیر و معاونان مدارس خواسته بود تا با حضور در اماکن تجمع معترضان، دانش آموزان شرکت کننده در تجمع را شناسایی و به حراست اداره معرفی نمایند که همکاران حاضر به همکاری نشدند.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹

https://tttttt.me/KSMtehran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠 #گزارش_مردمی

برخورد مدیر مدرسه با دانش آموزان دبیرستان فنی آرمینه مصلی نژاد در شهر ری

ویدئوها و پیامهایی دریافتی از دبیرستان فنی آرمینه مصلی نژاد در شهر ری، نشان می‌دهد که تعدادی از دانش اموزان این دبیرستان امروز سه شنبه هفدهم آبان با آمبولانس به بیمارستان منتقل شده اند. گفته شده است هنگامی که دانش آموزان در این دبیرستان شعار داده‌اند، مدیر مدرسه بعد از تهدید که با نیروهای امنیتی تماس میگیرد، دانش آموزان را در حیاط جمع کرده و سعی کرده است به زور  از آنها تعهد بگیرد که با مقاومت دانش آموزان مواجه شده است.
به گفته دانش آموزان، مدیر سپس اقدام به ضرب و شتم چند دانش‌آموز کرده و یکی از آن‌ها را از پله‌های مدرسه به پایین هل می‌دهد.
دو دستگاه آمبولانس دانش‌آموزان مصدوم را به بیمارستان منتقل کرده‌اند که یکی از آمبولانسها فاقد پلاک بوده است.
از وضعیت وهویت دانش‌آموزی که از پله ها پرت شده است اطلاعی در دست نیست. بقیه مصدومان آنطور که گفته شده است به خاطر افت فشار و شوک ناشی از این برخورد خشونت آمیز به بیمارستان منتقل شده اند.

۱۷آبان۱۴۰۱

منبع: @Kodakanpishtaz
🆔 @KSMtehran
اصلاحیه گزارش مدرسه.pdf
66 KB
💠 #گزارش_مردمی

🔹از متن ارسالی:
...این روزها که برخلاف نص صریح قانون شاهد حضور افرادی از ارگان های نظامی و حضور لباس شخصی ها در مدارس هستیم و دختران و پسران کودک و نوجوان و جوانی که نغمه ی آزادی سر می‌دهند در نقاط مختلف این مرز و بوم توسط نیروهای مسلح گوناگون، سرکوب و کشته می‌شوند، هرگونه برنامه ی اینچنینی در جهت پیشبرد اهداف نظام و سیستم آموزش و پرورش چه در داخل مدارس چه خارج از مدارس به‌خصوص در محیطی مانند پایگاه‌های بسیچ را نادرست می دانیم و به شدت محکوم می کنیم و تا زمانی که برخلاف نخستین و ابتدایی ترین حقوق انسانی و برخلاف آزادی با فرزندان این وطن رفتار شود ،" مدارس را ناامن می دانیم ."


#مدرسه
#قانون
#حقوق_کودک
#اعتراضات
#عدالت_آزادی
#دانش_آموزان
#نه_به_آموزش_ایدئولوژیک
#نه_به_خشونت_علیه_کودکان

فایل اصلاح شده👇
🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
اصلاحیه گزارش مدرسه (1).pdf
66 KB
💠 #گزارش_مردمی

🔹از متن ارسالی:
...این روزها که برخلاف نص صریح قانون شاهد حضور افرادی از ارگان های نظامی و حضور لباس شخصی ها در مدارس هستیم و دختران و پسران کودک و نوجوان و جوانی که نغمه ی آزادی سر می‌دهند در نقاط مختلف این مرز و بوم توسط نیروهای مسلح گوناگون، سرکوب و کشته می‌شوند، هرگونه برنامه ی اینچنینی در جهت پیشبرد اهداف نظام و سیستم آموزش و پرورش چه در داخل مدارس چه خارج از مدارس به‌خصوص در محیطی مانند پایگاه‌های بسیچ را نادرست می دانیم و به شدت محکوم می کنیم و تا زمانی که برخلاف نخستین و ابتدایی ترین حقوق انسانی و برخلاف آزادی با فرزندان این وطن رفتار شود ،" مدارس را ناامن می دانیم ."


#مدرسه
#قانون
#حقوق_کودک
#اعتراضات
#عدالت_آزادی
#دانش_آموزان
#نه_به_آموزش_ایدئولوژیک
#نه_به_خشونت_علیه_کودکان

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #گزارش_مردمی

🔻روایتی از خیابان‌های تهران؛ از داخل ماشینِ ون پلیس


فراخوان تجمع برای ساعت شش عصر بود. من ساعت سه و نیم از خانه پیاده راه افتادم. هرچه به بلوار کشاورز و چهارراه حجاب نزدیک‌تر می‌شدم، جمعیت متراکم‌تر می‌شد، متراکم و نامتمرکز. یک مقدار این‌طرف و یک مقدار آن‌طرف. کم کم به نقطه‌ای ‌رسیدم که جمعیت شکل گرفته بود و برای جلو رفتن باید از بین جمعیت رد می‌شدید. ساعت چهار و نیم، تجمع هنوز شروع نشده بود، اما تنشی در فضا وجود داشت. چهارراه‌حجاب پر از مأمور زن و مرد بود. در یک سمت مأموران مرد گارد ویژه ایستاده بودند، و در سمت دیگر، شمار فراوانی از مأموران زن دیده می‌شدند. من هرگز این تعداد مأمور زن را ندیده بودم. در چنین وضعیتی، در وسط بلوار، مردم راه می‌رفتند. هنوز تظاهرات شروع نشده بود. کسی هنوز شعار نمی‌داد. اما معلوم بود که این آدم‌ها برای چه اینجا هستند. معلوم بود که فضا ملتهب و آماده‌ی یک جرقه است.

مأمورانِ زن ما را بازداشت کردند و داخل ون بردند. وحشیانه حمله می‌کردند. طوری که اصلاً انگار انسان نیستیم. جوری به بدن ما هجوم می‌آوردند که انگار این بدن هیچ حرمتی ندارد. انگار این آدم هیچ کرامتی ندارد. خیلی راحت به بدن آدم‌ها چنگ می‌زدند. خیلی راحت به هر جای بدنت حمله می‌کردند، خارج از هر ادبی. حتی یک بار نمی‌گفتند به چه دلیلی این طور رفتار می‌کنند. گفتم «لطفاً به من دست نزنید، من می‌آیم می‌نشینم.» گفتم «بگذارید این دختر برود.» گفتند «نه او هم باید بیاید.» من و آن دختر را سوار ون کردند.داخل ون قیامت بود. پنج شش زن دیگر را هم بازداشت کرده بودند، و پسری هم ته ون نشسته بود. همه جیغ می‌کشیدند و فریاد می‌زدند. یک زن حدوداً هفتاد ساله هم بود. بسیار شیک و آراسته، با ابروهای مرتبِ تتو شده. با مقنعه آمده بود و پوشش خیلی محافظه‌کارانه‌ای داشت. ولی در همان ون به‌راحتی شعار «مرگ بر دیکتاتور» می‌داد. یکی از زنانِ بازداشت‌شده راننده‌ی تاکسی بود. می‌گفت «دو سال است که زندگی‌ام ویران شده. هیچی برایم نمانده. چه کنم. دیگر نمی‌توانم این زندگی را ادامه دهم. این زندگی نیست. دارم می‌روم که کشته بشوم.» این عین جمله‌ی اوست. له شده بود. چهل و چند سالش بود. مادر بود.

بعد از اتفاقی که برای مهسا امینی افتاد، با هر ضربه‌ی باتومی که به سر مردم می‌زدند، فقط می‌گفتم وای جمجمه‌اش شکست. نه فقط من، همه همین ترس را داشتند. مثل اسفند روی آتش بودیم، همه‌چیز را می‌دیدیم و نمی‌توانستیم کاری کنیم. یک جایی جلوی پارک لاله، دیدیم که مأموری توی سر پسری می‌زد. داخل ون، زن‌ها همه از دیدن این صحنه حالشان بد شده بود. هی می‌گفتند ببین دارد می‌زند، ببین دارد می‌زند. مأمور همین‌جوری می‌کوبید به سر پسر. همه‌مان می‌گفتیم مهسا همین‌جوری کشته شد. آن خشونت طوری بود که یک دفعه با صدای بلند فریاد زدم «نزن». چنان فریادی از من بلند شد، که خودم هم ترسیدم. آدم‌هایی که بیرون از ون نظاره‌گر این صحنه بودند همه همین حال را داشتند. حتی دو مأمور زنی هم که داخل ون بودند شرمنده بودند.

حوالی نه‌ونیم-ده شب، یک‌دفعه آن‌قدر در خیابان گاز اشک‌آور زدند که حس می‌کردم در میدان جنگ هستم. یکی از کپسول‌های گاز اشک‌آور نزدیک‌ون ما افتاد و ماشین پر از دود شد. دختری که با من بازداشت شده بود، در تمام این مدت گریه‌اش بند نمی‌آمد. مدام سرفه می‌کرد و یکی‌دوبار حالش بد شد و بالا آورد. من به یکی از مأمورانی زن گفتم: «بگذار این دختر برود. ۲۴ سالش است. دختر مردم روی دستمان نماند.» مأمور زن هم که از این وضعیت ترسیده بود، کیف دخترک را به او داد و گفت «بیا برو بیرون». آن دختر دانشجو اما با همان حال بدش، یک‌دفعه دست من را گرفت و گفت «من بدون این نمی‌روم.» ما ته ون بودیم و او همین‌طور فریاد می‌زد که «من تنها نمی‌روم»، بعد ناگهان، دیدم که یکی از مأموران زن، با چشم به من اشاره می‌کند که تو هم برو. آن دو مأمور مرد آن موقع نبودند. بیرون ون، داشتند مردم را می‌زدند. فقط ما بودیم و همان دو مأمور زن. راننده هم بود. اما دخالت نمی‌کرد. دخترک دست من را گرفته بود و داشت با خودش می‌کشید، من ناخودآگاه دستِ زن کناری‌ام را گرفتم، او هم دست یکی دیگر از زن‌ها را گرفت و ناگهان دیدم که همه‌مان، هر شش زنی که در ون بودیم، دست ‌همدیگر را گرفته‌ایم و از ون پلیس بیرون رفته‌ایم. خیابان هنوز شلوغ بود.




https://telegra.ph/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%A7%D8%AE%D9%84-%D9%85%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%86-%D9%88%D9%86-%D9%BE%D9%84%DB%8C%D8%B3-11-05


#امنیت
#اعتراضات
#اعتراض_مدنی
🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #گزارش_مردمی

🔹 اسامی پسران (کودک و نوجوان) دستگیر شده ی جزیره قشم، بندر درگهان:

گزارش از همکاران قشم

۱. شایان چهره افروز
۲. مجید محمودی محمد
۳. محمد محمودی طیب
۴. بهنام زیرک
۵. یاسر غنی
۶. محمد مشتاقی ناصر
۷. امیر محمد بخشی‌نژاد
۸. جواد توفان
۹. رضا دریانورد هوشنگ
۱۰ و ۱۱. دو پسر از خانواده نگهدار
از روستای هلر
۱۲. مائد رمکانی درویش
۱۳. عبدالله زیوری یوسف
۱۴. صهیب میوسی
۱۵.‌ علی اسلامی از روستای رمچاه
۱۶. محمد رضوانی از روستای رمچاه
۱۷. عادل جشن پور  فرزند میر شوقی
                    _ 

صدای آنها باشیم

🔹🔹🔹

🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran