#آخر_هفته_با_کتاب
📚 برآمدن آفتاب زمستانی
نویسنده: رضا جولایی
ناشر: چشمه ۱۴۰۲
زندگی عشق و مرگ در زمانه قحطی و استبداد
🔹در اواخر دوره حکومت رضاخان وقتی کشور به اشغال متفقین درآمد همه افراد شایسته چنان از اطراف رضاخان پراکنده یا سرکوب شده بودند که عملاً توانی برای مدیریت درست اوضاع حاکم بر کشور باقی نمانده بود. خیابانها در شهرهای مختلف ایران مملو از آدمهای گرسنه نیمه برهنه و بیماری بود که به واسطه اجاره بخش اعظم نیروی حمل و نقل کشور توسط متفقین، عدم مدیریت، احتکار و شرایط جنگی دچار قحطی شده بودند. تیفوس در کشور بیداد میکرد و شوروی، بریتانیا و آمریکا نیز نه تنها کمکی برای جلوگیری از وقوع این فاجعه انسانی نکردند، بلکه خود بخشی از مشکل بودند. برخی منابع از مرگ چند میلیون نفر یا چیزی در حدود یک چهارم جمعیت کشور در دوره قحطی بزرگ سخن میگویند.
داستان برآمدن آفتاب زمستانی در چنین زمینهای شکل میگیرد.
کتاب سرگذشت خانوادهای متمول را در ماههای منتهی به شهریور ۱۳۲۰، از زبان یک نوجوان روایت میکند. سرگذشت خانواده ثروتمندی که با کتاب خواندن و سیاست بیگانه نیست و از این رو بیش از آنکه مخاطب را درگیر وخامت اوضاع اقتصادی کند درگیر سرکوب سیاسی میکند؛ جز چند صحنه و اشاراتی گذرا، خبری از آنچه بر مردم عادی و فرودست میگذرد، نیست. اما نویسنده تلاش کرده است تا با اشاره مختصر به وقایعی همچون زندانی شدن اعضای ۵۳ نفر، دستگیری تقیارانی و مرگ مشکوک او در زندان و سرکوب روشنفکران، کنجکاوی مخاطب را نسبت به چنین رویدادهای سیاسی برانگیزد، هرچند شاید همین تلاش نویسنده برای اشاره به این همه واقعه تاریخی در یک داستان ۲۰۰ صفحهای را بتوان نقطه ضعف آن هم به حساب آورد. در برخی موارد گفتگوهای شخصیتهای داستان پیرامون استبداد رضاخان و اوضاع سیاسی کشور بیش از حد گلدرشت هستند و توی ذوق میزنند. حتی ممکن است فکر کنیم که لازم نبود همه انواع مقاومتهای مردمی علیه رضاخان، از نیروهای دستگاه بوروکراسی گرفته تا نیروهای ارتش و گروههای چپگرا در همین یک خانواده تجلی پیدا کند.
تا اینجا شاید با خودتان فکر کنید که با داستانی سیاسی مواجه هستید که اگر علاقهای به سیاست نداشته باشید، مطالعه آن برایتان کسل کننده خواهد بود، اما سخت در اشتباهید.
اگرچه وقایع داستان در بستر رویدادهای سیاسی و اجتماعی منتهی به شهریور ۱۳۲۰ میگذرد، اما نویسنده توانسته است با پروراندن ماهرانه روابط خانوادگی و عاشقانه میان شخصیتهای کتاب، داستانی پر کشش و جذاب ارائه کند. او در همان بخش اول با اشاره به وضعیت خانواده در پایان رویدادهای کتاب دست خود را رو میکند. از اینجا تا پایان کتاب مخاطب باید این معما را حل کند که داستان خانواده چگونه به اینجا رسید و هر کدام از شخصیتهای معرفی شده در فصل اول چه کسانی هستند و چه سرنوشتی را طی کردهاند. کتاب پس از پرداختن به وضعیت خانواده در اسفند ۱۳۲۳ به اول تیر ۱۳۲۰ باز میگردد و با ارائه خطیِ رویدادها تا اسفند همین سال به مخاطب نشان میدهد که وضعیت خانواده در اسفند ۱۳۲۳ چگونه شکل گرفته است. انتخاب شهریور ۱۳۲۰ به عنوان زمانی که رویدادهای داستان در آن دوره میگذرد، جه به اوضاع احوال فعلی حاکم بر کشور، انتخاب هوشمندانهای است، آن هم در شرایطی که گرایشی پررنگ برای پنهان کردن ضعفها، کاستیها و استبداد در دوره حکومت رضاخان وجود دارد.
رضا جولایی داستان و رمانهای بسیاری نوشته است که برخی از آنها برنده جوایز داخلی بودهاند. یکی از متاخرترین این جوایز به رمان یک پرونده کهنه تعلق گرفته است؛ رمانی که به واقعه ترور محمد مسعود در دوره پهلوی میپردازد و در سال ۱۳۹۶ در نخستین دوره برگزاری جایزه ادبی احمد محمود، برنده بهترین کتاب بخش رمان شد. ویژگی مشترک بیشتر آثار جولایی این است که بر پس زمینهای از رویدادهای تاریخی شکل میگیرند و در عین حفظ جذابیت داستانی، حساسیت مخاطب را نسبت به تاریخ و وقایع آن افزایش میدهند. عنوان این کتاب نیز شاید اشارهای است به فضای باز سیاسی کشور پس از برکناری رضاخان؛ شرایطی که همچون آفتاب زمستانی با روی کار آمدن پهلوی دوم، دیری نپایید. کتاب توسط نشر چشمه و در بخش «کتابهای قفسه آبی» منتشر شده است، مجموعهای که به گفته خود نشر چشمه شامل آثار «ژانری، قصهگو و جریان محور» است.
#الهام_ذاکری
#کتاب_روزآروز
https://tttttt.me/httpsksmtehran2/250
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
📚 برآمدن آفتاب زمستانی
نویسنده: رضا جولایی
ناشر: چشمه ۱۴۰۲
زندگی عشق و مرگ در زمانه قحطی و استبداد
🔹در اواخر دوره حکومت رضاخان وقتی کشور به اشغال متفقین درآمد همه افراد شایسته چنان از اطراف رضاخان پراکنده یا سرکوب شده بودند که عملاً توانی برای مدیریت درست اوضاع حاکم بر کشور باقی نمانده بود. خیابانها در شهرهای مختلف ایران مملو از آدمهای گرسنه نیمه برهنه و بیماری بود که به واسطه اجاره بخش اعظم نیروی حمل و نقل کشور توسط متفقین، عدم مدیریت، احتکار و شرایط جنگی دچار قحطی شده بودند. تیفوس در کشور بیداد میکرد و شوروی، بریتانیا و آمریکا نیز نه تنها کمکی برای جلوگیری از وقوع این فاجعه انسانی نکردند، بلکه خود بخشی از مشکل بودند. برخی منابع از مرگ چند میلیون نفر یا چیزی در حدود یک چهارم جمعیت کشور در دوره قحطی بزرگ سخن میگویند.
داستان برآمدن آفتاب زمستانی در چنین زمینهای شکل میگیرد.
کتاب سرگذشت خانوادهای متمول را در ماههای منتهی به شهریور ۱۳۲۰، از زبان یک نوجوان روایت میکند. سرگذشت خانواده ثروتمندی که با کتاب خواندن و سیاست بیگانه نیست و از این رو بیش از آنکه مخاطب را درگیر وخامت اوضاع اقتصادی کند درگیر سرکوب سیاسی میکند؛ جز چند صحنه و اشاراتی گذرا، خبری از آنچه بر مردم عادی و فرودست میگذرد، نیست. اما نویسنده تلاش کرده است تا با اشاره مختصر به وقایعی همچون زندانی شدن اعضای ۵۳ نفر، دستگیری تقیارانی و مرگ مشکوک او در زندان و سرکوب روشنفکران، کنجکاوی مخاطب را نسبت به چنین رویدادهای سیاسی برانگیزد، هرچند شاید همین تلاش نویسنده برای اشاره به این همه واقعه تاریخی در یک داستان ۲۰۰ صفحهای را بتوان نقطه ضعف آن هم به حساب آورد. در برخی موارد گفتگوهای شخصیتهای داستان پیرامون استبداد رضاخان و اوضاع سیاسی کشور بیش از حد گلدرشت هستند و توی ذوق میزنند. حتی ممکن است فکر کنیم که لازم نبود همه انواع مقاومتهای مردمی علیه رضاخان، از نیروهای دستگاه بوروکراسی گرفته تا نیروهای ارتش و گروههای چپگرا در همین یک خانواده تجلی پیدا کند.
تا اینجا شاید با خودتان فکر کنید که با داستانی سیاسی مواجه هستید که اگر علاقهای به سیاست نداشته باشید، مطالعه آن برایتان کسل کننده خواهد بود، اما سخت در اشتباهید.
اگرچه وقایع داستان در بستر رویدادهای سیاسی و اجتماعی منتهی به شهریور ۱۳۲۰ میگذرد، اما نویسنده توانسته است با پروراندن ماهرانه روابط خانوادگی و عاشقانه میان شخصیتهای کتاب، داستانی پر کشش و جذاب ارائه کند. او در همان بخش اول با اشاره به وضعیت خانواده در پایان رویدادهای کتاب دست خود را رو میکند. از اینجا تا پایان کتاب مخاطب باید این معما را حل کند که داستان خانواده چگونه به اینجا رسید و هر کدام از شخصیتهای معرفی شده در فصل اول چه کسانی هستند و چه سرنوشتی را طی کردهاند. کتاب پس از پرداختن به وضعیت خانواده در اسفند ۱۳۲۳ به اول تیر ۱۳۲۰ باز میگردد و با ارائه خطیِ رویدادها تا اسفند همین سال به مخاطب نشان میدهد که وضعیت خانواده در اسفند ۱۳۲۳ چگونه شکل گرفته است. انتخاب شهریور ۱۳۲۰ به عنوان زمانی که رویدادهای داستان در آن دوره میگذرد، جه به اوضاع احوال فعلی حاکم بر کشور، انتخاب هوشمندانهای است، آن هم در شرایطی که گرایشی پررنگ برای پنهان کردن ضعفها، کاستیها و استبداد در دوره حکومت رضاخان وجود دارد.
رضا جولایی داستان و رمانهای بسیاری نوشته است که برخی از آنها برنده جوایز داخلی بودهاند. یکی از متاخرترین این جوایز به رمان یک پرونده کهنه تعلق گرفته است؛ رمانی که به واقعه ترور محمد مسعود در دوره پهلوی میپردازد و در سال ۱۳۹۶ در نخستین دوره برگزاری جایزه ادبی احمد محمود، برنده بهترین کتاب بخش رمان شد. ویژگی مشترک بیشتر آثار جولایی این است که بر پس زمینهای از رویدادهای تاریخی شکل میگیرند و در عین حفظ جذابیت داستانی، حساسیت مخاطب را نسبت به تاریخ و وقایع آن افزایش میدهند. عنوان این کتاب نیز شاید اشارهای است به فضای باز سیاسی کشور پس از برکناری رضاخان؛ شرایطی که همچون آفتاب زمستانی با روی کار آمدن پهلوی دوم، دیری نپایید. کتاب توسط نشر چشمه و در بخش «کتابهای قفسه آبی» منتشر شده است، مجموعهای که به گفته خود نشر چشمه شامل آثار «ژانری، قصهگو و جریان محور» است.
#الهام_ذاکری
#کتاب_روزآروز
https://tttttt.me/httpsksmtehran2/250
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegram
..