💠 #نگاه
🔹 #اعلان_جنگ_برعلیه_آگاهی
✍ عاصیه سپهری
یک معلم
ما شیشه ایم و باک نداریم از شکست
شيشه هر آنچه بشکند، تیزتر شود.
داریم با ترس و لرز از کوچه پس کوچه های کاه گلی تاریخ میگذریم.
با چارقدی بر سر و پوشیه ای سفید که رخمان را آفتاب و مهتابی نبیند! تا پاکدامن تلقی شویم و مردی مارا به کنیزی قبول کند!
از گزمه ها فرار کرده ایم و خیزان و افتان، با تپش های تند قلبی که از سینه به دهان میزند آهسته آهسته اما میدویم، در خویش فرو رفته.
حالا با تن کبودِکتک خورده از خانواده و ایل و بزرگترهای فامیل، که نمی دانند این دخترهای خیر ندیده شان چگونه به انحراف کشیده شده و هوای درس خواندن و مکتب رفتن و قلم دست گرفتن به ذهن بیمارشان رسیده است! از پناه دیوار کاهگلی به آنسوی دیوار میخزیم و برای لحظه ای نفس گرفتن، چشمانمان را میبندیم.
موج خون و اشک است که از چشمان ورم کرده بیرون می جهد. به یاد دختران سربریده، زنده به گورشده، دختران بزور شوهر داده میفتم که نتوانستند تا آخر زیر بار کتک و ناسزا و تهمت های اهل محل، دوام بیاورند و با اشک به خانه بخت! رفتند.
سراپا مشت میشویم و میایستیم.
نه نباید درنگی کرد، من تاریخ آگاهی این سرزمینم.
ما؛ هر کداماز ریشه و بن .
ما طوبی آزمودهایم وقتی مدرسهاش را بستند.
مهرتاج رخشانیم در ذوق گرفتن دیپلم به عنوان اولین بانوی ایرانی. وقتی گوشه نشین اجباری از ظلم زمانه شد و تا پایان تنها اندیشه اش مدرسه دخترانهای بود که غارت کردند.
صدیقه دولت آبادی هستیم وقتی زندانش انداختند و تحقیرش کردند.
ما تورانیم وقتی زیر بار غمهای بزرگ، سبز شد و مدرسه اش پناه شیرین و فرهادها.
ما جبار باغچه بانیم که جنگید و ایستاد و معلم شد و افتخار کرد و از حقوقش گفت و نه تنها پسران که دختران را نیز با بستر مدرسه آشنا کرد.
و در نهایت ما رشدیهایم.
رشدیه قامت ایستادگی برای نشر آگاهی در این سرزمین.
آنها که رفتهاند و دخترانی بسیار از نسل من نیز.
اما ما باید به آن حلقه بغض امیدزده در سوسوی پلکهای خیس آنها، که از اعماق نگاهشان بیرون زده وفادار بمانیم.
می ایستیم و ... این بار محکم تر گام بر میداریم.
هیچکس نمی تواند
ما را از داشتن رگهای آگاهی بیرون زده از تاریخ ایستادگی سرزمینمان منع کند.
من طوبی م
صدیقهام
مهرتاجم
نجم الملوکم
تورانم در ایران زمینی که زنانش الهه های روشنی و هور و آفتاب بودند برای رهایی.
#زن_زندگی_آزادی 🕊
#به_خاطر_کودکان
#حمله_بیولوژیک_به_مدارس_دخترانه
#طالبانیسم
#ترور_بیولوژیک
#حق_آموزش
#تاریخ_آموزش
#بزرگان_تاریخ_آگاهی
https://tttttt.me/httpsksmtehran2/137?single
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔹 #اعلان_جنگ_برعلیه_آگاهی
✍ عاصیه سپهری
یک معلم
ما شیشه ایم و باک نداریم از شکست
شيشه هر آنچه بشکند، تیزتر شود.
داریم با ترس و لرز از کوچه پس کوچه های کاه گلی تاریخ میگذریم.
با چارقدی بر سر و پوشیه ای سفید که رخمان را آفتاب و مهتابی نبیند! تا پاکدامن تلقی شویم و مردی مارا به کنیزی قبول کند!
از گزمه ها فرار کرده ایم و خیزان و افتان، با تپش های تند قلبی که از سینه به دهان میزند آهسته آهسته اما میدویم، در خویش فرو رفته.
حالا با تن کبودِکتک خورده از خانواده و ایل و بزرگترهای فامیل، که نمی دانند این دخترهای خیر ندیده شان چگونه به انحراف کشیده شده و هوای درس خواندن و مکتب رفتن و قلم دست گرفتن به ذهن بیمارشان رسیده است! از پناه دیوار کاهگلی به آنسوی دیوار میخزیم و برای لحظه ای نفس گرفتن، چشمانمان را میبندیم.
موج خون و اشک است که از چشمان ورم کرده بیرون می جهد. به یاد دختران سربریده، زنده به گورشده، دختران بزور شوهر داده میفتم که نتوانستند تا آخر زیر بار کتک و ناسزا و تهمت های اهل محل، دوام بیاورند و با اشک به خانه بخت! رفتند.
سراپا مشت میشویم و میایستیم.
نه نباید درنگی کرد، من تاریخ آگاهی این سرزمینم.
ما؛ هر کداماز ریشه و بن .
ما طوبی آزمودهایم وقتی مدرسهاش را بستند.
مهرتاج رخشانیم در ذوق گرفتن دیپلم به عنوان اولین بانوی ایرانی. وقتی گوشه نشین اجباری از ظلم زمانه شد و تا پایان تنها اندیشه اش مدرسه دخترانهای بود که غارت کردند.
صدیقه دولت آبادی هستیم وقتی زندانش انداختند و تحقیرش کردند.
ما تورانیم وقتی زیر بار غمهای بزرگ، سبز شد و مدرسه اش پناه شیرین و فرهادها.
ما جبار باغچه بانیم که جنگید و ایستاد و معلم شد و افتخار کرد و از حقوقش گفت و نه تنها پسران که دختران را نیز با بستر مدرسه آشنا کرد.
و در نهایت ما رشدیهایم.
رشدیه قامت ایستادگی برای نشر آگاهی در این سرزمین.
آنها که رفتهاند و دخترانی بسیار از نسل من نیز.
اما ما باید به آن حلقه بغض امیدزده در سوسوی پلکهای خیس آنها، که از اعماق نگاهشان بیرون زده وفادار بمانیم.
می ایستیم و ... این بار محکم تر گام بر میداریم.
هیچکس نمی تواند
ما را از داشتن رگهای آگاهی بیرون زده از تاریخ ایستادگی سرزمینمان منع کند.
من طوبی م
صدیقهام
مهرتاجم
نجم الملوکم
تورانم در ایران زمینی که زنانش الهه های روشنی و هور و آفتاب بودند برای رهایی.
#زن_زندگی_آزادی 🕊
#به_خاطر_کودکان
#حمله_بیولوژیک_به_مدارس_دخترانه
#طالبانیسم
#ترور_بیولوژیک
#حق_آموزش
#تاریخ_آموزش
#بزرگان_تاریخ_آگاهی
https://tttttt.me/httpsksmtehran2/137?single
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegram
..