💠 #تاریخچه_آموزش_و_پرورش_نوین_در_ایران
#فصل_دوازدهم
🔺آموزشوپرورش دردوره پهلوی دوم (۱۰)
🔺آموزش روستایی و سپاه دانش
🔹 پیاده سازی قانون آموزش اجباری در همه جا کند پیش میرفت اما در مناطق روستایی و عشایر سرعت آن بسیار کندتر بود. در ۱۳۴۰، طبق آمارهای رسمی ۴۶.۶ درصد تمام کودکان ۶ تا ۱۰ ساله به مدرسه رفته بودند که پس از دو دهه از تصویب این قانون در سال ۱۳۲۲ آمار تاثیرگذاری نبود. اما از کل جمعیت مدرسه رفتگان، فقط ۳۹ درصد از نواحی روستایی و عشایری بودند؛ در حالی که ۵۶ درصد کل جمعیت در این مناطق زندگی میکردند. در انقلاب سفید سال ۱۳۴۱، ۷۴ درصد از کودکان در سن مدرسه، در مناطق شهری به مدرسه میرفتند اما در مناطق دیگر این آمار ۲۴ درصد بود. در همان سال فقط ۷۰۰۰ از ۵۰ هزار روستا مدرسه داشتند یعنی در مناطق دوردست (چه شهری و چه روستایی) این نسبت همچنان پایین بود. به طور مثال، فقط ۱۶ درصد کودکان سن مدرسه در استان کردستان و ۲۰ درصد این کودکان در سیستان و بلوچستان در سال ۱۳۴۱ به مدرسه رفته بودند. بنابراین شاه اینگونه نتیجهگیری کرد «راه حلی اساسی برای مشکل آموزشی کشور توسط روشهای معمول وجود ندارد» و برای توسعه بیشتر «ابزارهای غیرمعمول و انقلابی» مورد نیاز است.
برنامهای که او در سال ۱۳۴۱ طراحی کرد تشکیل نهضت سوادآموزی بود که اصطلاحا سپاه دانش نامیده میشد و شامل فارغ التحصیلان دبیرستانی بود که به جای رفتن به خدمت سربازی میتوانستند به مناطق روستایی بروند و در آنجا درس بدهند. مجلس دو ماده را برای تشکیل این سپاه تصویب کرد و در دی ۱۳۴۱ برنامه به عنوان ماده ۵ انقلاب سفید معرفی شد. قانون سپاه دانش ۴ آبان ۱۳۴۱ با متممی در ۱۲ آذر ۱۳۴۱ بیان میکرد که اعضای این سپاه، چهار ماه آموزش نظامی خواهند دید و سپس برای تدریس در مناطق دور افتاده اعزام خواهند شد. تعداد سرباز-معلمان و برنامه تدریس آنها توسط وزارت آموزش و وزارت جنگ تدوین خواهد شد و آنهایی که خدمات رضایت بخش داشته باشند بعدها میتوانند به عنوان معلم استخدام شوند. برای تشویق دختران به تحصیل در روستاها مجلس با پشتیبانی شاه در ۱۴ تیر ۱۳۴۷ قانون خدمات اجتماعی زنان را تصویب کرد که تشکیلات مشابهی را برای زنان معلم ایجاد میکرد (مردان باید دو سال خدمت میکردند و زنان ۱۸ ماه).
🔹 به طور خلاصه پیش راندن برنامه مدیرنیزاسیون، انتشار فلسفه انقلاب سفید و پرورش وفاداری به انقلاب سفید و شاه از اهداف این برنامه بود. در گزارشی از وزارت آموزش به وزارت دادگستری، سپاه دانشها به عنوان «سربازان پیشرو انقلاب» یاد شدند که اهداف انقلاب را برای مردم بیان میکردند و آن را «با نتایج واقعی» ارائه میدادند. از گزارش چنین میتوان استنباط کرد که تدریس فقط بخشی از کار و نه همه آن بود. بر اساس گزارش «روشنگری» برای روستاییان و همراه ساختن آنها با دستاوردهای رژیم، یک وظیفه اساسی بود. به بیان دیگر تاثیر در روستاییان برای خدمتگزاری به عنوان نوعی شهروند دولتی وظیفه اساسی بود. به علاوه سپاهها عامل ارتباطی بین مردم جوان شهری و روستاها بودند و در نهایت سپاه دانش وسیلهای برای فراهم کردن شغل برای فارغ التحصیلان دبیرستانی روزافزونی بود که نمیتوانستند به دانشگاهها راه یابند.
https://tttttt.me/KSMtehran/17383
#تاریخچه_آموزش_و_پرورش_نوین_در_ایران
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
#فصل_دوازدهم
🔺آموزشوپرورش دردوره پهلوی دوم (۱۰)
🔺آموزش روستایی و سپاه دانش
🔹 پیاده سازی قانون آموزش اجباری در همه جا کند پیش میرفت اما در مناطق روستایی و عشایر سرعت آن بسیار کندتر بود. در ۱۳۴۰، طبق آمارهای رسمی ۴۶.۶ درصد تمام کودکان ۶ تا ۱۰ ساله به مدرسه رفته بودند که پس از دو دهه از تصویب این قانون در سال ۱۳۲۲ آمار تاثیرگذاری نبود. اما از کل جمعیت مدرسه رفتگان، فقط ۳۹ درصد از نواحی روستایی و عشایری بودند؛ در حالی که ۵۶ درصد کل جمعیت در این مناطق زندگی میکردند. در انقلاب سفید سال ۱۳۴۱، ۷۴ درصد از کودکان در سن مدرسه، در مناطق شهری به مدرسه میرفتند اما در مناطق دیگر این آمار ۲۴ درصد بود. در همان سال فقط ۷۰۰۰ از ۵۰ هزار روستا مدرسه داشتند یعنی در مناطق دوردست (چه شهری و چه روستایی) این نسبت همچنان پایین بود. به طور مثال، فقط ۱۶ درصد کودکان سن مدرسه در استان کردستان و ۲۰ درصد این کودکان در سیستان و بلوچستان در سال ۱۳۴۱ به مدرسه رفته بودند. بنابراین شاه اینگونه نتیجهگیری کرد «راه حلی اساسی برای مشکل آموزشی کشور توسط روشهای معمول وجود ندارد» و برای توسعه بیشتر «ابزارهای غیرمعمول و انقلابی» مورد نیاز است.
برنامهای که او در سال ۱۳۴۱ طراحی کرد تشکیل نهضت سوادآموزی بود که اصطلاحا سپاه دانش نامیده میشد و شامل فارغ التحصیلان دبیرستانی بود که به جای رفتن به خدمت سربازی میتوانستند به مناطق روستایی بروند و در آنجا درس بدهند. مجلس دو ماده را برای تشکیل این سپاه تصویب کرد و در دی ۱۳۴۱ برنامه به عنوان ماده ۵ انقلاب سفید معرفی شد. قانون سپاه دانش ۴ آبان ۱۳۴۱ با متممی در ۱۲ آذر ۱۳۴۱ بیان میکرد که اعضای این سپاه، چهار ماه آموزش نظامی خواهند دید و سپس برای تدریس در مناطق دور افتاده اعزام خواهند شد. تعداد سرباز-معلمان و برنامه تدریس آنها توسط وزارت آموزش و وزارت جنگ تدوین خواهد شد و آنهایی که خدمات رضایت بخش داشته باشند بعدها میتوانند به عنوان معلم استخدام شوند. برای تشویق دختران به تحصیل در روستاها مجلس با پشتیبانی شاه در ۱۴ تیر ۱۳۴۷ قانون خدمات اجتماعی زنان را تصویب کرد که تشکیلات مشابهی را برای زنان معلم ایجاد میکرد (مردان باید دو سال خدمت میکردند و زنان ۱۸ ماه).
🔹 به طور خلاصه پیش راندن برنامه مدیرنیزاسیون، انتشار فلسفه انقلاب سفید و پرورش وفاداری به انقلاب سفید و شاه از اهداف این برنامه بود. در گزارشی از وزارت آموزش به وزارت دادگستری، سپاه دانشها به عنوان «سربازان پیشرو انقلاب» یاد شدند که اهداف انقلاب را برای مردم بیان میکردند و آن را «با نتایج واقعی» ارائه میدادند. از گزارش چنین میتوان استنباط کرد که تدریس فقط بخشی از کار و نه همه آن بود. بر اساس گزارش «روشنگری» برای روستاییان و همراه ساختن آنها با دستاوردهای رژیم، یک وظیفه اساسی بود. به بیان دیگر تاثیر در روستاییان برای خدمتگزاری به عنوان نوعی شهروند دولتی وظیفه اساسی بود. به علاوه سپاهها عامل ارتباطی بین مردم جوان شهری و روستاها بودند و در نهایت سپاه دانش وسیلهای برای فراهم کردن شغل برای فارغ التحصیلان دبیرستانی روزافزونی بود که نمیتوانستند به دانشگاهها راه یابند.
https://tttttt.me/KSMtehran/17383
#تاریخچه_آموزش_و_پرورش_نوین_در_ایران
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #تاریخچه_آموزش_و_پرورش_نوین_در_ایران
#فصل_دوازدهم
🔺آموزش و پرورش در دوره پهلوی دوم(۹)
🔺قانون تعلیمات اجباری در عمل
🔹 وقتی قرار شد دولت قانون را تحویل گیرد و اجرا کند واژگونی جالبی اتفاق افتاد که توسط سوء تعبیر عمدی از محتوای آن در وظایف مجری رخ…
#فصل_دوازدهم
🔺آموزش و پرورش در دوره پهلوی دوم(۹)
🔺قانون تعلیمات اجباری در عمل
🔹 وقتی قرار شد دولت قانون را تحویل گیرد و اجرا کند واژگونی جالبی اتفاق افتاد که توسط سوء تعبیر عمدی از محتوای آن در وظایف مجری رخ…
💠 #تاریخچه_آموزش_و_پرورش_نوین_در_ایران
#فصل_دوازدهم
🔺آموزشوپرورش دردوره پهلوی دوم (۱۱)
آموزش روستایی و سپاه دانش، ارزیابی ۱
علاوه بر تدریس در مدرسه، دختران به استخدام سپاه دانش درآمدند تا به دختران روستایی و مادران آنها اقتصاد خانگی بهتر را آموزش دهند و بنابراین مدرنیزاسیون را ارتقا دهند. همچنین استخدام هر دختر در شاخه ارتش از نظر شاه مشارکتی بزرگ در راستای بهبود جایگاه زنان بود.
حضور در سپاههای دانش طبق آمار رسمی بسیار تاثیرگذار بود، طبق آمار حدود ۱۶۶,۹۴۹ مرد و ۳۳,۶۴۲ زن در پایان سال ۱۳۵۶ در این سپاهها خدمت کرده بودند. در آن سال ۲۴,۳۴۶ عضو سپاه دانش در روستاها درس میدادند( به علاوه ۶۳,۲۰۶ معلم رسمی که در استخدام وزارت آموزش بودند و بسیاریشان قبلاً عضوی از این سپاههای دانش بودند). در پایان سلطنت شاه حدود ۳۳,۵۰۰ مدرسه در نزدیک به ۳۰ هزار روستا وجود داشت (در حالی که در سال ۱۳۴۱ حدود ۷,۹۳۰ مدرسه در ۷۰۰۰ روستا). با وجود کاهش درصد جمعیت روستایی، سهم دانش آموزان روستایی و عشایر در کل جمعیت مدارس ابتدایی به حدود ۵۲ درصد رسیده بود و ۷۴.۴ درصد از تمام کودکان روستایی و عشایری ۶ تا ۱۰ ساله طبق گزارشها به مدرسه رفته بودند. این موضوع هم کم اهمیت نبود که هر معلم سپاهی دانش میتوانست در آن شغل باقی بماند و به استخدام وزارت آموزش درآید، هرچند که این موضوع از نظر کیفی سطح مطلوبی نداشت. حتی اگر آمار تقریباً بزرگنمایی شده پذیرفته شود، نواقص اساسی که در ادامه ذکر خواهد شد مشکلات بسیاری برای این مدارس به وجود آورد از جمله:
- معلمانی با سطح علمی پایین
-مدارسی با نسبت دانش آموز به معلم زیاد
نرخ مردودی زیاد برای دانش آموزان
- اهداف آموزشی بیمار
اندیشهای که در پس سپاه دانش قرار داشت برگرفته از ترجیح آگاهانه کمیت بر کیفیت بود. شاه نیز همچون تقیزاده، سیاسی و دیگر کارشناسان آموزش و پرورش، اعتقاد داشت که تحت شرایط موجود رواج سریع مورد نیاز است؛ حتی اگر این سرعت در گسترش به بهای از دست رفتن کیفیت باشد. او در جایی نوشت:«معلمانی که آمادگی کامل ندارند میتوانند حداقل به نسبت حالتی که هیچ معلمی وجود ندارد بیشتر به درد دانشآموزان بخورند». واضح است که آموزش چهار ماهه معلمان -که یک سوم آن برای آموزش نظامی صرف میشد- برای تبدیل آنها به معلمان آماده ناکافی بود. به علاوه سپاهها مجبور بودند از فارغ التحصیلان دبیرستانی متوسط استفاده کنند چرا که فارغ التحصیلان پربارتر به کالجها یا دانشگاهها میرفتند. به همین دلیل انگیزههای شخصی موضوع مهمی بود. یکی از ناظران سپاه دانش در ناحیه شیراز در اواخر سال ۱۳۵۵ اعلام کرد برخی از اعضای بسیار با انگیزه سپاهی دانش معجزه میآفریدند ولی اکثر آنها به ماموریت خود بسیار بیتفاوت بودند و بیش از مفید بودن صدمه میزدند. بازخورد دیگری بود که در دوران خدمت بسیاری از معلمان به ویژه زنان پست خود را اغلب در میانه ترم رها میکردند.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
#فصل_دوازدهم
🔺آموزشوپرورش دردوره پهلوی دوم (۱۱)
آموزش روستایی و سپاه دانش، ارزیابی ۱
علاوه بر تدریس در مدرسه، دختران به استخدام سپاه دانش درآمدند تا به دختران روستایی و مادران آنها اقتصاد خانگی بهتر را آموزش دهند و بنابراین مدرنیزاسیون را ارتقا دهند. همچنین استخدام هر دختر در شاخه ارتش از نظر شاه مشارکتی بزرگ در راستای بهبود جایگاه زنان بود.
حضور در سپاههای دانش طبق آمار رسمی بسیار تاثیرگذار بود، طبق آمار حدود ۱۶۶,۹۴۹ مرد و ۳۳,۶۴۲ زن در پایان سال ۱۳۵۶ در این سپاهها خدمت کرده بودند. در آن سال ۲۴,۳۴۶ عضو سپاه دانش در روستاها درس میدادند( به علاوه ۶۳,۲۰۶ معلم رسمی که در استخدام وزارت آموزش بودند و بسیاریشان قبلاً عضوی از این سپاههای دانش بودند). در پایان سلطنت شاه حدود ۳۳,۵۰۰ مدرسه در نزدیک به ۳۰ هزار روستا وجود داشت (در حالی که در سال ۱۳۴۱ حدود ۷,۹۳۰ مدرسه در ۷۰۰۰ روستا). با وجود کاهش درصد جمعیت روستایی، سهم دانش آموزان روستایی و عشایر در کل جمعیت مدارس ابتدایی به حدود ۵۲ درصد رسیده بود و ۷۴.۴ درصد از تمام کودکان روستایی و عشایری ۶ تا ۱۰ ساله طبق گزارشها به مدرسه رفته بودند. این موضوع هم کم اهمیت نبود که هر معلم سپاهی دانش میتوانست در آن شغل باقی بماند و به استخدام وزارت آموزش درآید، هرچند که این موضوع از نظر کیفی سطح مطلوبی نداشت. حتی اگر آمار تقریباً بزرگنمایی شده پذیرفته شود، نواقص اساسی که در ادامه ذکر خواهد شد مشکلات بسیاری برای این مدارس به وجود آورد از جمله:
- معلمانی با سطح علمی پایین
-مدارسی با نسبت دانش آموز به معلم زیاد
نرخ مردودی زیاد برای دانش آموزان
- اهداف آموزشی بیمار
اندیشهای که در پس سپاه دانش قرار داشت برگرفته از ترجیح آگاهانه کمیت بر کیفیت بود. شاه نیز همچون تقیزاده، سیاسی و دیگر کارشناسان آموزش و پرورش، اعتقاد داشت که تحت شرایط موجود رواج سریع مورد نیاز است؛ حتی اگر این سرعت در گسترش به بهای از دست رفتن کیفیت باشد. او در جایی نوشت:«معلمانی که آمادگی کامل ندارند میتوانند حداقل به نسبت حالتی که هیچ معلمی وجود ندارد بیشتر به درد دانشآموزان بخورند». واضح است که آموزش چهار ماهه معلمان -که یک سوم آن برای آموزش نظامی صرف میشد- برای تبدیل آنها به معلمان آماده ناکافی بود. به علاوه سپاهها مجبور بودند از فارغ التحصیلان دبیرستانی متوسط استفاده کنند چرا که فارغ التحصیلان پربارتر به کالجها یا دانشگاهها میرفتند. به همین دلیل انگیزههای شخصی موضوع مهمی بود. یکی از ناظران سپاه دانش در ناحیه شیراز در اواخر سال ۱۳۵۵ اعلام کرد برخی از اعضای بسیار با انگیزه سپاهی دانش معجزه میآفریدند ولی اکثر آنها به ماموریت خود بسیار بیتفاوت بودند و بیش از مفید بودن صدمه میزدند. بازخورد دیگری بود که در دوران خدمت بسیاری از معلمان به ویژه زنان پست خود را اغلب در میانه ترم رها میکردند.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #تاریخچه_آموزش_و_پرورش_نوین_در_ایران
#فصل_دوازدهم
🔺آموزشوپرورش دردوره پهلوی دوم (۱۲)
آموزش روستایی و سپاه دانش، ارزیابی۲
🔹در آن دوره مدارس روستایی را میتوان به سه دسته کلی تقسیم کرد.
دسته اول مدارس روستاهای بزرگ که در آنها معلمان سپاهی دانش پابهپای معلمان رسمی، طرح درس کاملی را برای کلاسهای یکم تا پنجم ارائه میدادند؛ این مدارس شبیه مدارس شهرستانها بودند.
دسته دوم مدارسی که در آنها کمتر از ۵ معلم باید در ۵ کلاس درس میدادند. به طور مثال، در رازون لرستان یک معلم همزمان به دانش آموزان کلاسهای دوم و چهارم درس میداد. هنگامی که وی بخشی از درس یک پایه را تمام میکرد تکالیفی به دانش آموزان میداد تا آنها را مشغول کند. معلم دیگر نیز مسئول کلاسهای سوم و پنجم بود. در برخی از مدارس کلاسها در دو نوبت برگزار میشد.
دسته سوم مدارسِ اکثر روستاها بودند که یک معلم یا گاهی دو معلم داشتند. آنها دانشآموزان را به دو سطح مبتدی و پیشرفته تقسیم کرده بودند. فارغ التحصیلان مدارس دسته دوم و سوم که اکثریت دانش آموزان روستایی را تشکیل میدادند آن سطح و سواد را نداشتند که به مقطع راهنمایی راه بیابند.
بیشترین تعداد دانشآموزان مردودی در این مدارس به ویژه در سطح پیشرفته (کلاس سوم به بالا) و به خصوص در میان دختران بود. طبق دادهها در ۱۰۳۵ مدرسه که در آنها معلمهای زن حضور داشتند در آذر ۱۳۵۴ تعداد دانش آموزان چنین بود:
کلاس اول ۷۸,۰۶۷ نفر، دوم ۵۶,۴۷۸ نفر، سوم ۳۸,۲۹۹ نفر، چهارم ۲۸,۵۷۳ نفر و پنجم ۲۴,۶۷۱ نفر.
به راحتی به چشم میآمد که تعداد دانشآموزان هر کلاس نسبت به کلاس پایینتر خود کمتر بود و این مورد میان دختران بسیار مشهودتر بود. البته در همان ۱۰۳۵ مدرسه به دلیل حضور معلمان زن درصد جمعیت دختران از مقدار میانگین بیشتر بود.
نرخ بالای مردودی از اینجا ناشی میشد (هنوز هم در مناطق روستایی این دیدگاه وجود دارد) که کودکان به عنوان نیروی کار کمک حال خانواده محسوب میشدند. هنوز اکثر والدین تمایل داشتند که کودکان خود را برای کار در مزرعه نگه دارند و در ۹ یا ۱۰ سالگی به مدرسه بفرستند. اکثر والدین فرستادن دختران «بالغ» (یا دختران بزرگتر از ۹ یا ۱۰ سال) را به مدرسه نامناسب میدانستند. در میان آنهایی هم که به مدرسه میرفتند غیبتهای طولانی مدت دیده میشد (چون به کمک در کارهای فصلی مشغول میشدند).
مهمترین هدف مدرسه، تولید کشاورزان بهتر و شهروندان وفادارتر بود. آماده کردن آنها برای تحصیلات بیشتر به طور شفاف از اهداف آموزشی اصلی نبود. با توجه به این موضوع عجیب بود که آموزش کشاورزی بخشی از برنامههای درسی نبود. در سال ۱۳۲۱ دکتر ت.ب.آلن متخصص آمریکایی در زمینه آموزش روستایی، که برای مشاوره به وزارت آموزش دعوت شده بود توصیه کرد که آموزش کشاورزی بهتر و بیشتر وارد برنامههای درسی شود. وی گفت که آموزش روستایی باید منعکس کننده نیاز روستاییان باشد و با شیوه زندگی محلی مطابق باشد و از «موارد زائدی که کاربرد عملی ندارد پرهیز شود». اما سپاهیان دانش توصیههای برآمده از چنین طرز تفکری را قبول نکردند: آموزش به شکل مباحث اخلاقی بود و بهشکل نظری باقی ماند. به علاوه عقاید والدین در مناطق روستایی میتوانست هر تلاشی برای آموزش کشاورزی را با شکست مواجه کند. برای آنها آموزش به منزله فرار از کارهای کشاورزی بود هرچند به صورت موقت (تا زمانی که کودکان آنقدر بزرگ میشدند که از کار در مزرعه معاف شوند) و یا به صورت دائمی (به امید اینکه تحصیلات برای آنها به اشتغال در امور اداری و پشت میز نشینی بیانجامد). از نظر آنها آموزش کشاورزی با کار در مزارع محقق میشد، بنابراین درس خواندن و کار یدی را دو اصطلاح مخالف هم تلقی میکردند.
https://tttttt.me/KSMtehran/17479
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
#فصل_دوازدهم
🔺آموزشوپرورش دردوره پهلوی دوم (۱۲)
آموزش روستایی و سپاه دانش، ارزیابی۲
🔹در آن دوره مدارس روستایی را میتوان به سه دسته کلی تقسیم کرد.
دسته اول مدارس روستاهای بزرگ که در آنها معلمان سپاهی دانش پابهپای معلمان رسمی، طرح درس کاملی را برای کلاسهای یکم تا پنجم ارائه میدادند؛ این مدارس شبیه مدارس شهرستانها بودند.
دسته دوم مدارسی که در آنها کمتر از ۵ معلم باید در ۵ کلاس درس میدادند. به طور مثال، در رازون لرستان یک معلم همزمان به دانش آموزان کلاسهای دوم و چهارم درس میداد. هنگامی که وی بخشی از درس یک پایه را تمام میکرد تکالیفی به دانش آموزان میداد تا آنها را مشغول کند. معلم دیگر نیز مسئول کلاسهای سوم و پنجم بود. در برخی از مدارس کلاسها در دو نوبت برگزار میشد.
دسته سوم مدارسِ اکثر روستاها بودند که یک معلم یا گاهی دو معلم داشتند. آنها دانشآموزان را به دو سطح مبتدی و پیشرفته تقسیم کرده بودند. فارغ التحصیلان مدارس دسته دوم و سوم که اکثریت دانش آموزان روستایی را تشکیل میدادند آن سطح و سواد را نداشتند که به مقطع راهنمایی راه بیابند.
بیشترین تعداد دانشآموزان مردودی در این مدارس به ویژه در سطح پیشرفته (کلاس سوم به بالا) و به خصوص در میان دختران بود. طبق دادهها در ۱۰۳۵ مدرسه که در آنها معلمهای زن حضور داشتند در آذر ۱۳۵۴ تعداد دانش آموزان چنین بود:
کلاس اول ۷۸,۰۶۷ نفر، دوم ۵۶,۴۷۸ نفر، سوم ۳۸,۲۹۹ نفر، چهارم ۲۸,۵۷۳ نفر و پنجم ۲۴,۶۷۱ نفر.
به راحتی به چشم میآمد که تعداد دانشآموزان هر کلاس نسبت به کلاس پایینتر خود کمتر بود و این مورد میان دختران بسیار مشهودتر بود. البته در همان ۱۰۳۵ مدرسه به دلیل حضور معلمان زن درصد جمعیت دختران از مقدار میانگین بیشتر بود.
نرخ بالای مردودی از اینجا ناشی میشد (هنوز هم در مناطق روستایی این دیدگاه وجود دارد) که کودکان به عنوان نیروی کار کمک حال خانواده محسوب میشدند. هنوز اکثر والدین تمایل داشتند که کودکان خود را برای کار در مزرعه نگه دارند و در ۹ یا ۱۰ سالگی به مدرسه بفرستند. اکثر والدین فرستادن دختران «بالغ» (یا دختران بزرگتر از ۹ یا ۱۰ سال) را به مدرسه نامناسب میدانستند. در میان آنهایی هم که به مدرسه میرفتند غیبتهای طولانی مدت دیده میشد (چون به کمک در کارهای فصلی مشغول میشدند).
مهمترین هدف مدرسه، تولید کشاورزان بهتر و شهروندان وفادارتر بود. آماده کردن آنها برای تحصیلات بیشتر به طور شفاف از اهداف آموزشی اصلی نبود. با توجه به این موضوع عجیب بود که آموزش کشاورزی بخشی از برنامههای درسی نبود. در سال ۱۳۲۱ دکتر ت.ب.آلن متخصص آمریکایی در زمینه آموزش روستایی، که برای مشاوره به وزارت آموزش دعوت شده بود توصیه کرد که آموزش کشاورزی بهتر و بیشتر وارد برنامههای درسی شود. وی گفت که آموزش روستایی باید منعکس کننده نیاز روستاییان باشد و با شیوه زندگی محلی مطابق باشد و از «موارد زائدی که کاربرد عملی ندارد پرهیز شود». اما سپاهیان دانش توصیههای برآمده از چنین طرز تفکری را قبول نکردند: آموزش به شکل مباحث اخلاقی بود و بهشکل نظری باقی ماند. به علاوه عقاید والدین در مناطق روستایی میتوانست هر تلاشی برای آموزش کشاورزی را با شکست مواجه کند. برای آنها آموزش به منزله فرار از کارهای کشاورزی بود هرچند به صورت موقت (تا زمانی که کودکان آنقدر بزرگ میشدند که از کار در مزرعه معاف شوند) و یا به صورت دائمی (به امید اینکه تحصیلات برای آنها به اشتغال در امور اداری و پشت میز نشینی بیانجامد). از نظر آنها آموزش کشاورزی با کار در مزارع محقق میشد، بنابراین درس خواندن و کار یدی را دو اصطلاح مخالف هم تلقی میکردند.
https://tttttt.me/KSMtehran/17479
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #تاریخچه_آموزش_و_پرورش_نوین_در_ایران
#فصل_دوازدهم
🔺آموزش و پرورش دوره پهلوی دوم (۱۳)
آموزش روستایی و سپاه دانش، ارزیابی۳
🔹 فعالیتهای فوق برنامه سپاه دانش برای رژیم کم اهمیتتر نبود. معلمان، کلاسهای آموزش بزرگسالان و دورههایی در مورد کشاورزی برای بزرگسالان و در مورد اقتصاد خانوار (بیشتر برای بانوان) برگزار میکردند. همچنین معلمان زن به زنان روستایی مشاوره میدادند.
نزد دربار و حکومت مشارکت اعضای سپاه دانش در ارتقای «وفاداری به شاه و انقلاب» مهمتر از همه بود. چارچوب نظامی که آنها در آن خدمت میکردند به این هدف کمک میکرد. آموزش خودِ معلمان شامل کلاسهای ویژه در مورد اصول انقلاب سفید و دورههایی در مورد تاریخ، جغرافیا، ادبیات و علوم اجتماعی بود. این واقعیت که کشاورزان به معلمان احترام میگذاشتند (چون تحصیل کرده و یاریگر روستای آنها بودند) میتوانست در تلقین افکار معلمان به روستاییان موثر باشد. دیوار کلاسهای درس با عکسهای شاه و خانواده سلطنتی و شعارهای انقلاب سفید، تزیین شده بود. در صفحه اول همه کتابهای درسی نیز عکس شاه، ملکه و ولیعهد، جزئی جدا ناشدنی بود. همچنین در محتوای کتابها مفاهیم وفاداری به شاه و قدردانی از فلسفه او دیده میشد.
در مناطق دارای اقلیتهای مذهبی یا زبانی (مانند کردستان و لرستان) معلمان آموزش دیده بودند که بر زبان فارسی به عنوان وسیلهای برای افزایش وحدت ملی تمرکز کنند.
دشوار است که بتوان درجه موفقیت سپاه دانش را ارزیابی کرد. به عنوان یک اصل میتوان گفت جمعیت روستایی در فرایندهای انقلابی اواخر ۱۳۴۹ فعالیت چشمگیری نداشتند، اما مهاجران به شهرها به قدرت اساسی مخالفت تبدیل شده بودند. روی هم رفته به نظر میرسد که این طرح به میزانی در مدرنیزاسیون روستاها موفق بود، اما نتوانست پشتیبانیهای قابل توجهی برای شاه به دست آورد.
🔹 ۳۰ سال پس از تصویب قانون تحصیل اجباری و ۱۰ سال پس از شروع انقلاب سفید، آمارهای رسمی -اگرچه بزرگنمایی شده- نشان میدادند که حدود یک سوم جمعیت کودکان ۶ تا ۱۰ ساله (و بیش از نیمی از دختران) به مدرسه نمیرفتند. با وجود افزایش تعداد مطلق و افزایش تعداد حاضران در مدرسه به عنوان درصدی از آن گروه سنی، کل افزایش جمعیت آنقدر سریع بود که در ۱۰ سال اول انقلاب سفید تعداد بیسوادان به ۲ میلیون نفر رسید. نظام آموزشی حتی از لحاظ کمی شکست خورد.
https://tttttt.me/KSMtehran/17499
#تاریخچه_آموزش_و_پرورش_نوین_در_ایران
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
#فصل_دوازدهم
🔺آموزش و پرورش دوره پهلوی دوم (۱۳)
آموزش روستایی و سپاه دانش، ارزیابی۳
🔹 فعالیتهای فوق برنامه سپاه دانش برای رژیم کم اهمیتتر نبود. معلمان، کلاسهای آموزش بزرگسالان و دورههایی در مورد کشاورزی برای بزرگسالان و در مورد اقتصاد خانوار (بیشتر برای بانوان) برگزار میکردند. همچنین معلمان زن به زنان روستایی مشاوره میدادند.
نزد دربار و حکومت مشارکت اعضای سپاه دانش در ارتقای «وفاداری به شاه و انقلاب» مهمتر از همه بود. چارچوب نظامی که آنها در آن خدمت میکردند به این هدف کمک میکرد. آموزش خودِ معلمان شامل کلاسهای ویژه در مورد اصول انقلاب سفید و دورههایی در مورد تاریخ، جغرافیا، ادبیات و علوم اجتماعی بود. این واقعیت که کشاورزان به معلمان احترام میگذاشتند (چون تحصیل کرده و یاریگر روستای آنها بودند) میتوانست در تلقین افکار معلمان به روستاییان موثر باشد. دیوار کلاسهای درس با عکسهای شاه و خانواده سلطنتی و شعارهای انقلاب سفید، تزیین شده بود. در صفحه اول همه کتابهای درسی نیز عکس شاه، ملکه و ولیعهد، جزئی جدا ناشدنی بود. همچنین در محتوای کتابها مفاهیم وفاداری به شاه و قدردانی از فلسفه او دیده میشد.
در مناطق دارای اقلیتهای مذهبی یا زبانی (مانند کردستان و لرستان) معلمان آموزش دیده بودند که بر زبان فارسی به عنوان وسیلهای برای افزایش وحدت ملی تمرکز کنند.
دشوار است که بتوان درجه موفقیت سپاه دانش را ارزیابی کرد. به عنوان یک اصل میتوان گفت جمعیت روستایی در فرایندهای انقلابی اواخر ۱۳۴۹ فعالیت چشمگیری نداشتند، اما مهاجران به شهرها به قدرت اساسی مخالفت تبدیل شده بودند. روی هم رفته به نظر میرسد که این طرح به میزانی در مدرنیزاسیون روستاها موفق بود، اما نتوانست پشتیبانیهای قابل توجهی برای شاه به دست آورد.
🔹 ۳۰ سال پس از تصویب قانون تحصیل اجباری و ۱۰ سال پس از شروع انقلاب سفید، آمارهای رسمی -اگرچه بزرگنمایی شده- نشان میدادند که حدود یک سوم جمعیت کودکان ۶ تا ۱۰ ساله (و بیش از نیمی از دختران) به مدرسه نمیرفتند. با وجود افزایش تعداد مطلق و افزایش تعداد حاضران در مدرسه به عنوان درصدی از آن گروه سنی، کل افزایش جمعیت آنقدر سریع بود که در ۱۰ سال اول انقلاب سفید تعداد بیسوادان به ۲ میلیون نفر رسید. نظام آموزشی حتی از لحاظ کمی شکست خورد.
https://tttttt.me/KSMtehran/17499
#تاریخچه_آموزش_و_پرورش_نوین_در_ایران
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #تاریخچه_آموزش_و_پرورش_نوین_در_ایران
#فصل_دوازدهم
🔺آموزشوپرورش دردوره پهلوی دوم (۱۲)
آموزش روستایی و سپاه دانش، ارزیابی۲
🔹در آن دوره مدارس روستایی را میتوان به سه دسته کلی تقسیم کرد.
دسته اول مدارس روستاهای بزرگ که در آنها معلمان سپاهی دانش پابهپای…
#فصل_دوازدهم
🔺آموزشوپرورش دردوره پهلوی دوم (۱۲)
آموزش روستایی و سپاه دانش، ارزیابی۲
🔹در آن دوره مدارس روستایی را میتوان به سه دسته کلی تقسیم کرد.
دسته اول مدارس روستاهای بزرگ که در آنها معلمان سپاهی دانش پابهپای…