#نکات_آموزنده از زندگی💖 امام علی و حضرت زهرا💖
⭐️ابراز محبت❣
✔️ عشق و محبّت واقعاً معجزه مىکند،🦋 اکسیر محبّت در زندگی، تحمل سختترین مشکلات را آسان و طاقت فرسا میکند
، برقراری رابطه محبتآمیز نقش مهمی در استحکام #خانواده و حسن رابطه و سازگاری #زن و #شوهر دارد، قطعا همه این تاثیرات شگرف زمانی است
که محبت با بهترین کلمات و حرکات ابراز گردد، این نکته بسیار اساسی در زندگی حضرت علی و زهرا (علیهماالسلام) به خوبی قابل لمس میباشد همان گونه که حضرت زهرا در کلماتی زیبا، خطاب به امیر المومنین(علیه السلام) میفرماید:
🌿«جانم فدایت و سپر بلایت ای ابا الحسن همواره با تو هستم، چه در خوشی و چه در سختی ها و…» [نهج الحیاه، «دشتی، محمد» ص۱۴۷]
🌿✔️ ابراز #محبت در خانواده حضرت علی طرفینی بود و امیر المومنین نیز با کلماتی مانند «پدر و مادرم به فدایت و…» [بحار الأنوار، ج۴۳، ص: ۱۵۴] محبت خود به حضرت زهرا را ابراز مینمودند،
و بدین وسیله موجبات شادی و نشاط همسرش را فراهم میساخت، حضرت در این خصوص میفرماید:
«🌿به خدا قسم، تا گرفته شدن روح او به وسیله خداوند (عزوجل)، هرگز فاطمه را به غضب در نیاوردم، و او را بر کاری مجبور نکردم. و او نیز هرگز مرا به غضب در نیاورد و در هیچ امری از من نافرمانی نکرد. هرگاه به او نظر میکردم، غصهها و ناراحتیهایم برطرف میشد.» [بحار الأنوار، «مجلسی محمد باقر» ج۴۳، ص:۱۳۵]
@zohoor_Tv
⭐️ابراز محبت❣
✔️ عشق و محبّت واقعاً معجزه مىکند،🦋 اکسیر محبّت در زندگی، تحمل سختترین مشکلات را آسان و طاقت فرسا میکند
، برقراری رابطه محبتآمیز نقش مهمی در استحکام #خانواده و حسن رابطه و سازگاری #زن و #شوهر دارد، قطعا همه این تاثیرات شگرف زمانی است
که محبت با بهترین کلمات و حرکات ابراز گردد، این نکته بسیار اساسی در زندگی حضرت علی و زهرا (علیهماالسلام) به خوبی قابل لمس میباشد همان گونه که حضرت زهرا در کلماتی زیبا، خطاب به امیر المومنین(علیه السلام) میفرماید:
🌿«جانم فدایت و سپر بلایت ای ابا الحسن همواره با تو هستم، چه در خوشی و چه در سختی ها و…» [نهج الحیاه، «دشتی، محمد» ص۱۴۷]
🌿✔️ ابراز #محبت در خانواده حضرت علی طرفینی بود و امیر المومنین نیز با کلماتی مانند «پدر و مادرم به فدایت و…» [بحار الأنوار، ج۴۳، ص: ۱۵۴] محبت خود به حضرت زهرا را ابراز مینمودند،
و بدین وسیله موجبات شادی و نشاط همسرش را فراهم میساخت، حضرت در این خصوص میفرماید:
«🌿به خدا قسم، تا گرفته شدن روح او به وسیله خداوند (عزوجل)، هرگز فاطمه را به غضب در نیاوردم، و او را بر کاری مجبور نکردم. و او نیز هرگز مرا به غضب در نیاورد و در هیچ امری از من نافرمانی نکرد. هرگاه به او نظر میکردم، غصهها و ناراحتیهایم برطرف میشد.» [بحار الأنوار، «مجلسی محمد باقر» ج۴۳، ص:۱۳۵]
@zohoor_Tv
✧اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✧
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت نوزدهم : تأثير کلام ✔️راوی: مهدي فريدوند 🔸چند ماه از پيروزي انقلاب گذشت. يکي از دوستان به من گفت: فردا با ابراهيم برويد سازمان تربيت بدني، آقاي داودي با شما کار دارند! فردا صبح آدرس گرفتيم و رفتيم سازمان. آقاي داودي که معلم دوران…
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥 قسمت بیستم : رسيدگي به مردم
✔️راوی : جمعي از دوستان شهيد
🔸«بندگان #خانواده من هستند پس محبوبترين افراد نزد من کساني هستند که نسبت به آنها مهربانتر و در رفع #حوائج آنها بيشتر #کوشش کنند. »
عجيب بود! جمعيت زيادي در ابتداي خيابان شهيد سعيدي جمع شده بودند.
🔸با #ابراهيم رفتيم جلو، پرسيدم: چي شده!؟
گفت: اين پسر عقب مانده ذهني است، هر روز اينجاست. سطل آب کثيف را از جوي بر ميدارد و به آدمهاي خوش تيپ و قيافه ميپاشد!
مردم کم کم متفرق ميشدند. مردي با کت و شلوار #آراسته توسط پسرك خيس شده بود. مرد گفت: نميدانم با اين آدم عقب مانده چه کنم. آن آقا هم رفت. ما مانديم و آن پسر!
ابراهيم به پسرک گفت: چرا مردم رو خيس ميکني؟
پسرك خنديد و گفت: خوشم مياد. ابراهيم کمي فکر کرد و گفت:
کسي به تو ميگه آب بپاشي؟ پسرك گفت: اونها پنج ريال به من ميدن و ميگن به کي آب بپاشم. بعد هم طرف ديگر خيابان را نشان داد. سه جوان هرزه و بيکار ميخنديدند. ابراهيم ميخواست به سمت آنهابرود، اما ايستاد.کمي فکر کرد و بعد گفت: پسر، خونه شما کجاست؟
🔸پسر راه خانه شان را نشان داد. ابراهيم گفت: اگه ديگه مردم رو #اذيت نکني، من روزي ده ريال بهت ميدم، باشه؟ #پسرک قبول کرد. وقتي جلوي خانه آنها رسيديم، ابراهيم با مادر آن پسرک صحبت کرد. به اين ترتيب مشکلي را از سر راه مردم بر طرف نمود.
٭٭٭
🔸در #بازرسي تربيت بدني مشغول بوديم. بعد از گرفتن حقوق و پايان ساعت اداري، پرسيد: #موتور آوردي؟
گفتم: آره چطور!؟ گفت: اگه کاري نداري بيا با هم بريم فروشگاه. تقريباً همه حقوقش را خريد کرد. از برنج و گوشت، تا صابون و... همه چيز خريد. انگار ليستي براي خريد به او داد ه بودند! بعد با هم رفتيم سمت مجيديه، وارد کوچه شديم. ابراهيم درب خانه اي را زد.
🔸پيرزني که #حجاب درستي نداشت دم در آمد. ابراهيم همه وسائل را تحويل داد. يك صليب گردن #پيرزن بود. خيلي تعجب کردم! در راه برگشت گفتم:
داش ابرام اين خانم #ارمني بود؟! گفت: آره چطور مگه!؟ آمدم كنار خيابان. موتور را نگه داشتم و با عصبانيت گفتم: بابا، اين همه #فقير مسلمون هست، تو رفتي سراغ مسيحيا!
🔸همينطور كه پشت سر من نشسته بود گفت: مسلمونها رو کسي هست کمک کنه.
تازه، کميته امداد هم راه افتاده، کمکشون ميکنه. اما اين بنده هاي خدا کسي رو ندارند.با ين کار، هم مشکلاتشان کم ميشه، هم دلشان به امام و #انقلاب گرم ميشه.
٭٭٭
🔸26 سال از #شهادت ابراهيم گذشت. مطالب #كتاب جمع آوري و آماده چاپ شد. يكي از نمازگزاران #مسجد مرا صدا كرد و گفت: براي مراسم يادمان آقا ابراهيم هر كاري داشته باشيد ما در خدمتيم. با تعجب گفتم:
شما شهيد #هادي رو ميشناختيد!؟ ايشون رو ديده بوديد!؟
گفت: نه، من تا پارسال كه مراسم يادواره برگزار شد چيزي از شهيد هادي نميدونستم. اما آقا ابرام حق بزرگي گردن من داره!
🔸براي رفتن عجله داشتم، اما نزديكتر آمدم. باتعجب پرسيدم: چه حقي!؟
گفت: در مراسم پارسال جاسوئيچي عكس آقا ابراهيم را توزيع كرديد.
من هم گرفتم و به #سوئيچ ماشينم بستم. چند روز قبل، با خانواده از مسافرت برميگشتيم. در راه جلوي يك مهمانپذير توقف كرديم.
وقتي خواستيم سوار شويم باتعجب ديدم كه سوئيچ را داخل #ماشين جا گذاشتم! درها قفل بود. به خانمم گفتم: #كليد يدكي رو داري؟ او هم گفت: نه،كيفم داخل ماشينه!
🔸خيلي #ناراحت شدم. هر كاري كردم در باز نشد. هوا خيلي سرد بود. با خودم گفتم شيشه بغل را بشكنم. اما هوا سرد بود و راه طولاني.
يكدفعه چشمم به عكس آقا ابراهيم افتاد. انگار از روي جاسوئيچي به من نگاه ميكرد. من هم كمي نگاهش كردم و گفتم:آقا ابرام، من شنيدم تا زنده بودي مشكل مردم رو حل ميكردي. شهيد هم كه هميشه زنده است. بعد گفتم: خدايا به آبروي شهيد هادي مشكلم رو حل كن.
🔸تو همين حال يكدفعه دستم داخل جيب كُتم رفت. دسته كليد منزل را برداشتم! ناخواسته يكي از كليدها را داخل قفل دَر ماشين كردم. با يك تكان، قفل باز شد.
با #خوشحالي وارد ماشين شديم و از خدا تشكر كردم. بعد به عكس آقا ابراهيم خيره شدم وگفتم: ممنونم، انشاءالله جبران كنم. هنوز حركت نكرده بودم كه خانمم پرسيد: در ماشين با كدام كليد باز شد؟
🔸با تعجب گفتم: راست ميگي، كدوم كليد بود!؟ پياده شدم و يكي يكي كليدها را امتحان كردم. چند بار هم امتحان كردم، اما هيچكدام از كليدها اصلاً وارد قفل نميشد!! همينطوركه ايستاده بودم نَفس عميقي كشيدم. گفتم:
آقا ابرام ممنونم، تو بعد از شهادت هم دنبال حل مشكلات مردمي.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
🕊 @zohoor_Tv🕊
🕊 @zohoor_Tv🕊
💥 قسمت بیستم : رسيدگي به مردم
✔️راوی : جمعي از دوستان شهيد
🔸«بندگان #خانواده من هستند پس محبوبترين افراد نزد من کساني هستند که نسبت به آنها مهربانتر و در رفع #حوائج آنها بيشتر #کوشش کنند. »
عجيب بود! جمعيت زيادي در ابتداي خيابان شهيد سعيدي جمع شده بودند.
🔸با #ابراهيم رفتيم جلو، پرسيدم: چي شده!؟
گفت: اين پسر عقب مانده ذهني است، هر روز اينجاست. سطل آب کثيف را از جوي بر ميدارد و به آدمهاي خوش تيپ و قيافه ميپاشد!
مردم کم کم متفرق ميشدند. مردي با کت و شلوار #آراسته توسط پسرك خيس شده بود. مرد گفت: نميدانم با اين آدم عقب مانده چه کنم. آن آقا هم رفت. ما مانديم و آن پسر!
ابراهيم به پسرک گفت: چرا مردم رو خيس ميکني؟
پسرك خنديد و گفت: خوشم مياد. ابراهيم کمي فکر کرد و گفت:
کسي به تو ميگه آب بپاشي؟ پسرك گفت: اونها پنج ريال به من ميدن و ميگن به کي آب بپاشم. بعد هم طرف ديگر خيابان را نشان داد. سه جوان هرزه و بيکار ميخنديدند. ابراهيم ميخواست به سمت آنهابرود، اما ايستاد.کمي فکر کرد و بعد گفت: پسر، خونه شما کجاست؟
🔸پسر راه خانه شان را نشان داد. ابراهيم گفت: اگه ديگه مردم رو #اذيت نکني، من روزي ده ريال بهت ميدم، باشه؟ #پسرک قبول کرد. وقتي جلوي خانه آنها رسيديم، ابراهيم با مادر آن پسرک صحبت کرد. به اين ترتيب مشکلي را از سر راه مردم بر طرف نمود.
٭٭٭
🔸در #بازرسي تربيت بدني مشغول بوديم. بعد از گرفتن حقوق و پايان ساعت اداري، پرسيد: #موتور آوردي؟
گفتم: آره چطور!؟ گفت: اگه کاري نداري بيا با هم بريم فروشگاه. تقريباً همه حقوقش را خريد کرد. از برنج و گوشت، تا صابون و... همه چيز خريد. انگار ليستي براي خريد به او داد ه بودند! بعد با هم رفتيم سمت مجيديه، وارد کوچه شديم. ابراهيم درب خانه اي را زد.
🔸پيرزني که #حجاب درستي نداشت دم در آمد. ابراهيم همه وسائل را تحويل داد. يك صليب گردن #پيرزن بود. خيلي تعجب کردم! در راه برگشت گفتم:
داش ابرام اين خانم #ارمني بود؟! گفت: آره چطور مگه!؟ آمدم كنار خيابان. موتور را نگه داشتم و با عصبانيت گفتم: بابا، اين همه #فقير مسلمون هست، تو رفتي سراغ مسيحيا!
🔸همينطور كه پشت سر من نشسته بود گفت: مسلمونها رو کسي هست کمک کنه.
تازه، کميته امداد هم راه افتاده، کمکشون ميکنه. اما اين بنده هاي خدا کسي رو ندارند.با ين کار، هم مشکلاتشان کم ميشه، هم دلشان به امام و #انقلاب گرم ميشه.
٭٭٭
🔸26 سال از #شهادت ابراهيم گذشت. مطالب #كتاب جمع آوري و آماده چاپ شد. يكي از نمازگزاران #مسجد مرا صدا كرد و گفت: براي مراسم يادمان آقا ابراهيم هر كاري داشته باشيد ما در خدمتيم. با تعجب گفتم:
شما شهيد #هادي رو ميشناختيد!؟ ايشون رو ديده بوديد!؟
گفت: نه، من تا پارسال كه مراسم يادواره برگزار شد چيزي از شهيد هادي نميدونستم. اما آقا ابرام حق بزرگي گردن من داره!
🔸براي رفتن عجله داشتم، اما نزديكتر آمدم. باتعجب پرسيدم: چه حقي!؟
گفت: در مراسم پارسال جاسوئيچي عكس آقا ابراهيم را توزيع كرديد.
من هم گرفتم و به #سوئيچ ماشينم بستم. چند روز قبل، با خانواده از مسافرت برميگشتيم. در راه جلوي يك مهمانپذير توقف كرديم.
وقتي خواستيم سوار شويم باتعجب ديدم كه سوئيچ را داخل #ماشين جا گذاشتم! درها قفل بود. به خانمم گفتم: #كليد يدكي رو داري؟ او هم گفت: نه،كيفم داخل ماشينه!
🔸خيلي #ناراحت شدم. هر كاري كردم در باز نشد. هوا خيلي سرد بود. با خودم گفتم شيشه بغل را بشكنم. اما هوا سرد بود و راه طولاني.
يكدفعه چشمم به عكس آقا ابراهيم افتاد. انگار از روي جاسوئيچي به من نگاه ميكرد. من هم كمي نگاهش كردم و گفتم:آقا ابرام، من شنيدم تا زنده بودي مشكل مردم رو حل ميكردي. شهيد هم كه هميشه زنده است. بعد گفتم: خدايا به آبروي شهيد هادي مشكلم رو حل كن.
🔸تو همين حال يكدفعه دستم داخل جيب كُتم رفت. دسته كليد منزل را برداشتم! ناخواسته يكي از كليدها را داخل قفل دَر ماشين كردم. با يك تكان، قفل باز شد.
با #خوشحالي وارد ماشين شديم و از خدا تشكر كردم. بعد به عكس آقا ابراهيم خيره شدم وگفتم: ممنونم، انشاءالله جبران كنم. هنوز حركت نكرده بودم كه خانمم پرسيد: در ماشين با كدام كليد باز شد؟
🔸با تعجب گفتم: راست ميگي، كدوم كليد بود!؟ پياده شدم و يكي يكي كليدها را امتحان كردم. چند بار هم امتحان كردم، اما هيچكدام از كليدها اصلاً وارد قفل نميشد!! همينطوركه ايستاده بودم نَفس عميقي كشيدم. گفتم:
آقا ابرام ممنونم، تو بعد از شهادت هم دنبال حل مشكلات مردمي.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
🕊 @zohoor_Tv🕊
🕊 @zohoor_Tv🕊
@ZOHOORTV
#نکات_آموزنده از زندگی💖 امام علی و حضرت زهرا💖
⭐️ابراز محبت❣
✔️ عشق و محبّت واقعاً معجزه مىکند،🦋 اکسیر محبّت در زندگی، تحمل سختترین مشکلات را آسان و طاقت فرسا میکند
، برقراری رابطه محبتآمیز نقش مهمی در استحکام #خانواده و حسن رابطه و سازگاری #زن و #شوهر دارد، قطعا همه این تاثیرات شگرف زمانی است
که محبت با بهترین کلمات و حرکات ابراز گردد، این نکته بسیار اساسی در زندگی حضرت علی و زهرا (علیهماالسلام) به خوبی قابل لمس میباشد همان گونه که حضرت زهرا در کلماتی زیبا، خطاب به امیر المومنین(علیه السلام) میفرماید:
🌿«جانم فدایت و سپر بلایت ای ابا الحسن همواره با تو هستم، چه در خوشی و چه در سختی ها و…» [نهج الحیاه، «دشتی، محمد» ص۱۴۷]
🌿✔️ ابراز #محبت در خانواده حضرت علی طرفینی بود و امیر المومنین نیز با کلماتی مانند «پدر و مادرم به فدایت و…» [بحار الأنوار، ج۴۳، ص: ۱۵۴] محبت خود به حضرت زهرا را ابراز مینمودند،
و بدین وسیله موجبات شادی و نشاط همسرش را فراهم میساخت، حضرت در این خصوص میفرماید:
«🌿به خدا قسم، تا گرفته شدن روح او به وسیله خداوند (عزوجل)، هرگز فاطمه را به غضب در نیاوردم، و او را بر کاری مجبور نکردم. و او نیز هرگز مرا به غضب در نیاورد و در هیچ امری از من نافرمانی نکرد. هرگاه به او نظر میکردم، غصهها و ناراحتیهایم برطرف میشد.» [بحار الأنوار، «مجلسی محمد باقر» ج۴۳، ص:۱۳۵]
@zohoorTv
#نکات_آموزنده از زندگی💖 امام علی و حضرت زهرا💖
⭐️ابراز محبت❣
✔️ عشق و محبّت واقعاً معجزه مىکند،🦋 اکسیر محبّت در زندگی، تحمل سختترین مشکلات را آسان و طاقت فرسا میکند
، برقراری رابطه محبتآمیز نقش مهمی در استحکام #خانواده و حسن رابطه و سازگاری #زن و #شوهر دارد، قطعا همه این تاثیرات شگرف زمانی است
که محبت با بهترین کلمات و حرکات ابراز گردد، این نکته بسیار اساسی در زندگی حضرت علی و زهرا (علیهماالسلام) به خوبی قابل لمس میباشد همان گونه که حضرت زهرا در کلماتی زیبا، خطاب به امیر المومنین(علیه السلام) میفرماید:
🌿«جانم فدایت و سپر بلایت ای ابا الحسن همواره با تو هستم، چه در خوشی و چه در سختی ها و…» [نهج الحیاه، «دشتی، محمد» ص۱۴۷]
🌿✔️ ابراز #محبت در خانواده حضرت علی طرفینی بود و امیر المومنین نیز با کلماتی مانند «پدر و مادرم به فدایت و…» [بحار الأنوار، ج۴۳، ص: ۱۵۴] محبت خود به حضرت زهرا را ابراز مینمودند،
و بدین وسیله موجبات شادی و نشاط همسرش را فراهم میساخت، حضرت در این خصوص میفرماید:
«🌿به خدا قسم، تا گرفته شدن روح او به وسیله خداوند (عزوجل)، هرگز فاطمه را به غضب در نیاوردم، و او را بر کاری مجبور نکردم. و او نیز هرگز مرا به غضب در نیاورد و در هیچ امری از من نافرمانی نکرد. هرگاه به او نظر میکردم، غصهها و ناراحتیهایم برطرف میشد.» [بحار الأنوار، «مجلسی محمد باقر» ج۴۳، ص:۱۳۵]
@zohoorTv
@ZOHOORTV
✅دیروز به پدرم زنگ زدم | هر روز زنگ میزنم و حالش را میپرسم.
موقع خداحافظی |حرفی زد که حسابی بغضی شدم | گفت:"بنده نوازی کردی زنگ زدی".
وقتی که گوشی را قطع کردم هق هق زدم زیر گریه که چقدر پدر خوب و مهربان است.
✅دیشب خواهرم به خانهام آمده بود |شب ماند | صبح بیدار شدم و دیدم حمام و دستشویی را برق انداختهاست | گاز را شستهاست | قاشق و چنگالها و ظرفها را مرتب چیدهاست و ....
✅وقتی توی خیابان ماشینم خاموش شد اولین کسی که به دادم رسید برادرم بود... و منو از نگاه ها و کمک های با توقع رها کرد......
✅امروز عصر با مادرم حرف میزدم | برایش عکس بستنی فرستادم | مادرم عاشق بستنیست | گفتم بستنی را که دیدم یادت افتادم | برایم نوشت:"من همیشه به یادتم...چه با بستنی...چه بی بستنی".
و من نشستهام و به کلمهی " #خانواده" فکر میکنم | که در کنارِ تمامِ نارفاقتیها و کثیفیها و پلیدیها و تهمتها و دو به هم زنیها و شلوغیها و دوروییهای آدمها و روزگار | تنها یک کلمه نیست | بلکه یک دنیا آرامش و امنیت است
@ZOHOORTV
@ZOHOORTV
✅دیروز به پدرم زنگ زدم | هر روز زنگ میزنم و حالش را میپرسم.
موقع خداحافظی |حرفی زد که حسابی بغضی شدم | گفت:"بنده نوازی کردی زنگ زدی".
وقتی که گوشی را قطع کردم هق هق زدم زیر گریه که چقدر پدر خوب و مهربان است.
✅دیشب خواهرم به خانهام آمده بود |شب ماند | صبح بیدار شدم و دیدم حمام و دستشویی را برق انداختهاست | گاز را شستهاست | قاشق و چنگالها و ظرفها را مرتب چیدهاست و ....
✅وقتی توی خیابان ماشینم خاموش شد اولین کسی که به دادم رسید برادرم بود... و منو از نگاه ها و کمک های با توقع رها کرد......
✅امروز عصر با مادرم حرف میزدم | برایش عکس بستنی فرستادم | مادرم عاشق بستنیست | گفتم بستنی را که دیدم یادت افتادم | برایم نوشت:"من همیشه به یادتم...چه با بستنی...چه بی بستنی".
و من نشستهام و به کلمهی " #خانواده" فکر میکنم | که در کنارِ تمامِ نارفاقتیها و کثیفیها و پلیدیها و تهمتها و دو به هم زنیها و شلوغیها و دوروییهای آدمها و روزگار | تنها یک کلمه نیست | بلکه یک دنیا آرامش و امنیت است
@ZOHOORTV
@ZOHOORTV
🌸🍃﷽🍃🌸
✍ اگر مجرّد باشی 👱👱♀، و دوست داشته باشی #ازدواج کنی🤵👰، ولی پول نداری💰💵، و دستت خالیه😔😟
بعد یکی از سرمایهدارهای بزرگ کشور، از اون پولدارهایی که پولشون از پارو بالا میره💵😍، بیاد بهت بگه:
💯 "فلانی، تو برو #ازدواج کن، من قول میدم همه جوره کمکت کنم"😳😲
⁉❗چیکار میکنی❗⁉
⁉ بازم بهونه میاری که پول ندارم و دستم خالیه؟؟😔
⁉ یا اینکه رو حرفش حساب میکنی و میری جلو؟؟😍
☝️ حالا
📣📣... #خدا با اونهمه عظمت، تو قرآنش وعده داده که شما #ازدواج کنید، از #فقر و تنگدستی هم نترسید، من خودم کمکتون میکنم:👇
🕋 وَ أَنْکِحُوا الْأَیٰامیٰ مِنْکُمْ وَ الصّٰالِحِینَ مِنْ عِبٰادِکُمْ وَ إِمٰائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرٰاءَ یُغْنِهِمُ اللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّٰهُ وٰاسِعٌ عَلِیمٌ (نور/۳۲)
💢 پسران و دخترانِ بیهمسر، و غلامان و کنیزانِ شایستهی ازدواج را همسر دهید.
💢 اگر #فقیر و تنگدست باشند، #خدا از فضل خود بینیازشان میگرداند.
💢 و خداوند، گشایشگر داناست.
👌 خیلی از جوانهای مجرّد، تا اسم #ازدواج میاد، اوّلین چیزی که به ذهنشون خطور میکنه مسائلِ مالی و اقتصادی است.💰
ولی #خدا داره میگه:
⛔️ در ازدواج از #فقر و تنگدستی نترسید، به من #توکل کنید، برید جلو...👈😊
🌴«إِنْ یَکُونُوا فُقَرٰاءَ یُغْنِهِمُ اللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ»🌴
👈 اگر فقیر باشید، خودم شما رو غنی میکنم.
✅ #فقر و تنگدستی برای عروس و داماد عیب نیست...
❌ عیب اینه که به وعدهی #خدا شک کنند...
❌ عیب اینه که حرفِ #خدا، براشون به اندازه حرفِ فلان بانک و فلان سرمایهدار ارزش نداشته باشه...
❌ عیب اینه که حرفِ #خدا رو قبول نداشته باشند...
✨✨✨✨✨
امام صادق (ع) فرمود:
⚡️ "هر کس از ترس #فقر و تنگدستی #ازدواج نکند، به خدای عزّوجل گمانِ بد برده".
👈 و بعد هم همین آیه را تلاوت فرمود که:
«إِنْ یَکُونُوا فُقَرٰاءَ یُغْنِهِمُ اللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ»
📚 تفسیر نورالثقلین، ج۳، ص۵۹۷.
✨✨✨✨✨
پیغمبر اکرم (ص) فرمودند:
⚡️ "مردانِ بدونِ همسر خود را زن دهید، زیرا با این کار خداوند اخلاق آنان را نیکو و روزیهایشان را زیاد میکند، و بر جوانمردیِ آنان میافزاید"
📚 بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۲۲.
✨✨✨✨✨
☝️ پدر و مادرها هم حواسشون باشه.
🗣 حدیث داریم، پدر و مادری که با داشتنِ امکانات، فرزندشون رو همسر نمیدن، اگر فرزند مرتکبِ گناه بشه، والدین در گناه او شریک هستند.
📚 تفسیر مجمع البیان.
#معارف_قرآن، #خدا، #توکل، #رزق، #روزی، #خانواده، #ازدواج، #سبک_زندگی، #فقر.
@tafakor_dar_goran
✍ اگر مجرّد باشی 👱👱♀، و دوست داشته باشی #ازدواج کنی🤵👰، ولی پول نداری💰💵، و دستت خالیه😔😟
بعد یکی از سرمایهدارهای بزرگ کشور، از اون پولدارهایی که پولشون از پارو بالا میره💵😍، بیاد بهت بگه:
💯 "فلانی، تو برو #ازدواج کن، من قول میدم همه جوره کمکت کنم"😳😲
⁉❗چیکار میکنی❗⁉
⁉ بازم بهونه میاری که پول ندارم و دستم خالیه؟؟😔
⁉ یا اینکه رو حرفش حساب میکنی و میری جلو؟؟😍
☝️ حالا
📣📣... #خدا با اونهمه عظمت، تو قرآنش وعده داده که شما #ازدواج کنید، از #فقر و تنگدستی هم نترسید، من خودم کمکتون میکنم:👇
🕋 وَ أَنْکِحُوا الْأَیٰامیٰ مِنْکُمْ وَ الصّٰالِحِینَ مِنْ عِبٰادِکُمْ وَ إِمٰائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرٰاءَ یُغْنِهِمُ اللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّٰهُ وٰاسِعٌ عَلِیمٌ (نور/۳۲)
💢 پسران و دخترانِ بیهمسر، و غلامان و کنیزانِ شایستهی ازدواج را همسر دهید.
💢 اگر #فقیر و تنگدست باشند، #خدا از فضل خود بینیازشان میگرداند.
💢 و خداوند، گشایشگر داناست.
👌 خیلی از جوانهای مجرّد، تا اسم #ازدواج میاد، اوّلین چیزی که به ذهنشون خطور میکنه مسائلِ مالی و اقتصادی است.💰
ولی #خدا داره میگه:
⛔️ در ازدواج از #فقر و تنگدستی نترسید، به من #توکل کنید، برید جلو...👈😊
🌴«إِنْ یَکُونُوا فُقَرٰاءَ یُغْنِهِمُ اللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ»🌴
👈 اگر فقیر باشید، خودم شما رو غنی میکنم.
✅ #فقر و تنگدستی برای عروس و داماد عیب نیست...
❌ عیب اینه که به وعدهی #خدا شک کنند...
❌ عیب اینه که حرفِ #خدا، براشون به اندازه حرفِ فلان بانک و فلان سرمایهدار ارزش نداشته باشه...
❌ عیب اینه که حرفِ #خدا رو قبول نداشته باشند...
✨✨✨✨✨
امام صادق (ع) فرمود:
⚡️ "هر کس از ترس #فقر و تنگدستی #ازدواج نکند، به خدای عزّوجل گمانِ بد برده".
👈 و بعد هم همین آیه را تلاوت فرمود که:
«إِنْ یَکُونُوا فُقَرٰاءَ یُغْنِهِمُ اللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ»
📚 تفسیر نورالثقلین، ج۳، ص۵۹۷.
✨✨✨✨✨
پیغمبر اکرم (ص) فرمودند:
⚡️ "مردانِ بدونِ همسر خود را زن دهید، زیرا با این کار خداوند اخلاق آنان را نیکو و روزیهایشان را زیاد میکند، و بر جوانمردیِ آنان میافزاید"
📚 بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۲۲.
✨✨✨✨✨
☝️ پدر و مادرها هم حواسشون باشه.
🗣 حدیث داریم، پدر و مادری که با داشتنِ امکانات، فرزندشون رو همسر نمیدن، اگر فرزند مرتکبِ گناه بشه، والدین در گناه او شریک هستند.
📚 تفسیر مجمع البیان.
#معارف_قرآن، #خدا، #توکل، #رزق، #روزی، #خانواده، #ازدواج، #سبک_زندگی، #فقر.
@tafakor_dar_goran