🍁🍃🍂🍃
🍃🍂🍃
🍂🍃
🍃
#سیداحمدالحسن_ع
#سیدمحمدصدر
✋ سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
🏴 خانواده سیدمحمدصدر(خداوند، رحمتش کند) و همه اَتباع و دوستداران ایشان، خداوند پاداش شما را بزرگ بِدارد
📜 تاریخ خاطراتم از به #قتل رسیدن و #شهادت سیدمحمدصدر (ره):
همه جزئیات را بیان نمیکنم؛ بلکه به ذکر برخی از مسائلی که مهم میدانم یا شاید برای برخی از ایشان مهم باشد، کفایت میکنم🍂
🍃پیش از اینکه مرجعیت سیدمحمدصدر در عراق منتشر شود و پیش از اینکه نماز جمعه برپا کند، ایشان(ره) نماز ظهر و عصر را درون ضریح امام علی(ع) میخواند و فقط برخی از زائران و یک یا دو مُعمم در آغاز، پشت سر ایشان نماز میخواندند؛ من نیز این حالت را میدیدم؛ به این خاطر که من گاهی اوقات، نماز ظهر و عصر را نزدیک شبکه های(ضریح) امام علی(ع) میخواندم و در راه به سوی ضریح از کنار سیدمحمدصدر(ره) عبور میکردم؛ ایشان درون ضریح و نزدیک درب اولِ ورودی ضریح نماز میخواند؛ من مینشستم و گاهی اوقات که آنجا می آمد و در مکان خودش، پیش از برپایی نماز مینشست، به او سلام میکردم؛ ایشان معمولاً هنگام اذان می آمد؛ سپس مرجعیت ایشان(ره) منتشر شد و نماز جمعه را برپا نمود که سهم بزرگی، در منتشر شدن مرجعیت ایشان داشت🍃
✨مکان سکونت من در این زمان، بسیار به حرم علوی نزدیک بود و مشخصاً کوچه مقابلِ کوچه مدرسه یزدی؛ آنجا که شیخ مرجع، مرتضی بروجردی(ره) تقریر کننده بحث های سیدخوئی(ره) به #قتل رسید و زمانی که ایشان(ره) به قتل رسید، بین من و بین ایشان، فقط به اندازه عبور خیابان، فاصله بود؛ من، ایشان را دیدم که وارد کوچه مدرسه یزدی شد که خانه اش، آنجا بود؛ سپس بعد از چند لحظه از ورود ایشان، صدای #اسلحه را شنیدم💥
🍂شیخ مرجع، مرتضی بروجردی، خوش دل و زود اشک بود و بنده گاهی اوقات، با ایشان دیدار میکردم و به ایشان سلام میکردم و به خاطر به قتل رسیدن ایشان اندوهگین شدم و به شخصه لحظه تحویل دادن جسد ایشان، به بیمارستان رفتم و وارد غسال خانه شدم و در تشییع جنازه و تدفین ایشان حاضر شدم؛ همچنین پس از مدتی و بعد از ایشان، شیخ مرجع، علی غروی تبریزی(ره) در راه بازگشت از زیارت کربلا به #قتل رسید🍂
👌 مسئله ای که از بیان به قتل رسیدن این دو، در اینجا برایم مهم است، این مطلب است که اتهام به سیدمحمدصدر(ره) یا برخی از اتباع ایشان، از سوی برخی از شیوخ حوزه و از جهت های مختلف متوجه شد؛ قطعاً بسیاری از شما، سخن سیدصدر را در یکی از دیدارهایش شنیدید که تهمت به قتل رساندن شیخ غروی را از خودش باز میدارد و دفع میکند و فردی که نشنیده است، میتواند به دیدار ضبط شده سیدمحمدصدر مراجعه کند🎥
🍁ناگهان مجبور شدم که خانه ای را که در آن زندگی میکردم، ترک کنم و پیش از اینکه خانه جدیدی برای سکونت بسازم، مجبور شدم که به شکل موقت، در مدرسه دینی و با برخی از دوستانِ معمم ساکن شوم؛ در همین مکان جدید، شیخ عبدالمهدی کربلایی، نماینده فعلی سید سیستانی ساکن بود؛ من در اتاقی، طبقه دوم ساکن بودم و ایشان در اتاقی، در طبقه اول؛ مطلبی که در آن زمان فهمیدم، این بود که ایشان نیز مجبور شد که در این مدرسه ساکن شود؛ علت منتقل شدن ایشان، این بود که سیدمحمدصدر، قانونی صادر نمود که آنان را از مکان سکونت پیشینشان در مدارس حوزوی نظامی باز میداشت؛ مدارسی که حکومت پیشین عراق، مدیریت آن را به سیدمحمدصدر(ره) تحویل داده بود؛ گاهی اوقات میدیدم که شیخ عبدالمهدی کربلایی، برای نماز شب بیدار میشد و اتفاق می افتاد که گاهی اوقات در مکان سکونت یا در خیابان، یا یکدیگر برخورد میکردیم، ولی ارتباطی بجز سلام، با ایشان نداشتم
📌همچنین از برخی از معمم های مدرسه دینی و از خارج آن میشنیدم که از ایشان اِنتقاد مینمودند و میگفتند در توزیع اموال #عدالت ندارد؛ ایشان، گاهی اوقات حقوق یا کمک هایی را از دفتر سید سیستانی توزیع میکرد💰
🎬 مدتی قبل از به قتل رسیدن سیدمحمدصدر، به شکل واقعاً گسترده ای، نواری از دو شیخ حوزه علمی پخش شد که یکی از ایشان، شیخ حسن کوفی(ره) بود و شیخ دیگر، خطیب حسینی معروفی بود که نامش را ذکر نمیکنم تا خطری یا مسئله ای مشابه آن، متوجه ایشان نشود؛ در این نوار، شیخ خطیب، از شیخ حسن کوفی میپرسید و شیخ کوفی، از سیدمحمدصدر(ره) انتقاد مینمود❗
🌙 ماه رمضان که به بصره رفتم، شنیدم که این شیخ خطیب، در یکی از مساجد میخواند (و سخنرانی میکند) در یکی از شب ها، در مجلس ایشان حاضر شدم و زمانی که مجلس به پایان رسید، نزد من آمد و به من سلام کرد و نزدیک من نشست؛ به ایشان گفتم: مناسب نیست که شما و شیخ حسن، نواری را منتشر و پخش نمودید که ضد سیدمحمدصدر میباشد؛ و این نوار، به منزله فتوای حلال بودن خون سید است❗
ایشان از من درخواست تمام کردن موضوع را نمود و واقعاً در تنگنا افتاده بود و چه بسا، پشیمان باشد❌
✍ ادامه دارد....
🍃🍂🍃
🍂🍃
🍃
#سیداحمدالحسن_ع
#سیدمحمدصدر
✋ سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
🏴 خانواده سیدمحمدصدر(خداوند، رحمتش کند) و همه اَتباع و دوستداران ایشان، خداوند پاداش شما را بزرگ بِدارد
📜 تاریخ خاطراتم از به #قتل رسیدن و #شهادت سیدمحمدصدر (ره):
همه جزئیات را بیان نمیکنم؛ بلکه به ذکر برخی از مسائلی که مهم میدانم یا شاید برای برخی از ایشان مهم باشد، کفایت میکنم🍂
🍃پیش از اینکه مرجعیت سیدمحمدصدر در عراق منتشر شود و پیش از اینکه نماز جمعه برپا کند، ایشان(ره) نماز ظهر و عصر را درون ضریح امام علی(ع) میخواند و فقط برخی از زائران و یک یا دو مُعمم در آغاز، پشت سر ایشان نماز میخواندند؛ من نیز این حالت را میدیدم؛ به این خاطر که من گاهی اوقات، نماز ظهر و عصر را نزدیک شبکه های(ضریح) امام علی(ع) میخواندم و در راه به سوی ضریح از کنار سیدمحمدصدر(ره) عبور میکردم؛ ایشان درون ضریح و نزدیک درب اولِ ورودی ضریح نماز میخواند؛ من مینشستم و گاهی اوقات که آنجا می آمد و در مکان خودش، پیش از برپایی نماز مینشست، به او سلام میکردم؛ ایشان معمولاً هنگام اذان می آمد؛ سپس مرجعیت ایشان(ره) منتشر شد و نماز جمعه را برپا نمود که سهم بزرگی، در منتشر شدن مرجعیت ایشان داشت🍃
✨مکان سکونت من در این زمان، بسیار به حرم علوی نزدیک بود و مشخصاً کوچه مقابلِ کوچه مدرسه یزدی؛ آنجا که شیخ مرجع، مرتضی بروجردی(ره) تقریر کننده بحث های سیدخوئی(ره) به #قتل رسید و زمانی که ایشان(ره) به قتل رسید، بین من و بین ایشان، فقط به اندازه عبور خیابان، فاصله بود؛ من، ایشان را دیدم که وارد کوچه مدرسه یزدی شد که خانه اش، آنجا بود؛ سپس بعد از چند لحظه از ورود ایشان، صدای #اسلحه را شنیدم💥
🍂شیخ مرجع، مرتضی بروجردی، خوش دل و زود اشک بود و بنده گاهی اوقات، با ایشان دیدار میکردم و به ایشان سلام میکردم و به خاطر به قتل رسیدن ایشان اندوهگین شدم و به شخصه لحظه تحویل دادن جسد ایشان، به بیمارستان رفتم و وارد غسال خانه شدم و در تشییع جنازه و تدفین ایشان حاضر شدم؛ همچنین پس از مدتی و بعد از ایشان، شیخ مرجع، علی غروی تبریزی(ره) در راه بازگشت از زیارت کربلا به #قتل رسید🍂
👌 مسئله ای که از بیان به قتل رسیدن این دو، در اینجا برایم مهم است، این مطلب است که اتهام به سیدمحمدصدر(ره) یا برخی از اتباع ایشان، از سوی برخی از شیوخ حوزه و از جهت های مختلف متوجه شد؛ قطعاً بسیاری از شما، سخن سیدصدر را در یکی از دیدارهایش شنیدید که تهمت به قتل رساندن شیخ غروی را از خودش باز میدارد و دفع میکند و فردی که نشنیده است، میتواند به دیدار ضبط شده سیدمحمدصدر مراجعه کند🎥
🍁ناگهان مجبور شدم که خانه ای را که در آن زندگی میکردم، ترک کنم و پیش از اینکه خانه جدیدی برای سکونت بسازم، مجبور شدم که به شکل موقت، در مدرسه دینی و با برخی از دوستانِ معمم ساکن شوم؛ در همین مکان جدید، شیخ عبدالمهدی کربلایی، نماینده فعلی سید سیستانی ساکن بود؛ من در اتاقی، طبقه دوم ساکن بودم و ایشان در اتاقی، در طبقه اول؛ مطلبی که در آن زمان فهمیدم، این بود که ایشان نیز مجبور شد که در این مدرسه ساکن شود؛ علت منتقل شدن ایشان، این بود که سیدمحمدصدر، قانونی صادر نمود که آنان را از مکان سکونت پیشینشان در مدارس حوزوی نظامی باز میداشت؛ مدارسی که حکومت پیشین عراق، مدیریت آن را به سیدمحمدصدر(ره) تحویل داده بود؛ گاهی اوقات میدیدم که شیخ عبدالمهدی کربلایی، برای نماز شب بیدار میشد و اتفاق می افتاد که گاهی اوقات در مکان سکونت یا در خیابان، یا یکدیگر برخورد میکردیم، ولی ارتباطی بجز سلام، با ایشان نداشتم
📌همچنین از برخی از معمم های مدرسه دینی و از خارج آن میشنیدم که از ایشان اِنتقاد مینمودند و میگفتند در توزیع اموال #عدالت ندارد؛ ایشان، گاهی اوقات حقوق یا کمک هایی را از دفتر سید سیستانی توزیع میکرد💰
🎬 مدتی قبل از به قتل رسیدن سیدمحمدصدر، به شکل واقعاً گسترده ای، نواری از دو شیخ حوزه علمی پخش شد که یکی از ایشان، شیخ حسن کوفی(ره) بود و شیخ دیگر، خطیب حسینی معروفی بود که نامش را ذکر نمیکنم تا خطری یا مسئله ای مشابه آن، متوجه ایشان نشود؛ در این نوار، شیخ خطیب، از شیخ حسن کوفی میپرسید و شیخ کوفی، از سیدمحمدصدر(ره) انتقاد مینمود❗
🌙 ماه رمضان که به بصره رفتم، شنیدم که این شیخ خطیب، در یکی از مساجد میخواند (و سخنرانی میکند) در یکی از شب ها، در مجلس ایشان حاضر شدم و زمانی که مجلس به پایان رسید، نزد من آمد و به من سلام کرد و نزدیک من نشست؛ به ایشان گفتم: مناسب نیست که شما و شیخ حسن، نواری را منتشر و پخش نمودید که ضد سیدمحمدصدر میباشد؛ و این نوار، به منزله فتوای حلال بودن خون سید است❗
ایشان از من درخواست تمام کردن موضوع را نمود و واقعاً در تنگنا افتاده بود و چه بسا، پشیمان باشد❌
✍ ادامه دارد....