نشریه زمان ظهور
3.91K subscribers
2.63K photos
503 videos
575 files
3.42K links
نشریه زمان ظهور تحت اشراف موسسه رسمی وارثین ملکوت

📬 ارتباط با ما :

🆔 @warethinmalakoot_publicrelation

🌐 varesin.org

📧 varesin.org@gmail.com
Download Telegram
#دلنوشته
#ریحانه_دارات
#رسول_دارات

🔴این صدا، پژواکی از درد و ظلمی است که تاریخ باید ثبت کند. تاریخ، آیا می‌شنوی؟

آیا می‌بینی اشک‌هایی که بی‌صدا بر گونه‌ها جاری می‌شوند؟
آیا لمس می‌کنی دستان لرزان مادری را که هنوز منتظر آغوش گرم فرزندش است؟

بنویس، تاریخ! که در سرزمینی که نام عدالت را بر پیشانی خود دارد، عدالت زخمی است.
بنویس، تاریخ! که در شهری خاموش، دختری بی‌گناه به جرم عشق به اهل‌بیت (ع)، پشت دیوارهای سرد زندان اسیر شد.

⛓️بنویس، تاریخ! که برادری، با دستانی که باید مدافع عزت خواهرش باشند، در زنجیر شد.
بنویس، تاریخ! که پدر و مادر، چهل روز است که طعم خواب را فراموش کرده‌اند و سفرۀ خانه‌شان، رنگ خوراکی ندارد.


بنویس، تاریخ! که مردی در حسرت لبخند همسرش، با قامتی خمیده به امیدی بی‌سرانجام چشم دوخته است.
بنویس، تاریخ! که در سرزمینی با هزاران سال ایمان، سخن از عشق به امامی که عدالت را وعده داده، جرم شمرده می‌شود.

💬و اگر ننویسی، اگر سکوت کنی، اگر چشم بپوشی از این حقیقت تلخ، آن روز خواهد رسید که تاریخ، خود، تو را با قلمی شکسته به یاد آورد...


🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
45💔24😢9👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🕊135
#عید_قربان
#قربانی

✔️راه ابراهیم؛ گذر از خود به‌سوی خدا

✍️به قلم ستاره شرقی

💢مقدمه

چگونه ممکن است انسانی فرزندش را برای رضای خدا قربانی کند؟

درک این پرسش جز با عبور از مرزهای معمول فهم بشری ممکن نیست. بیشتر انسان‌ها به‌طور طبیعی تلاش می‌کنند جان دیگران را نجات دهند، و اگر آن انسان، فرزندشان باشد، این حس چندین برابر می‌شود. پدر یا مادری برای نجات فرزند خود، بی‌درنگ جان خویش را فدا می‌کند. این رفتار، واکنشی طبیعی است که ریشه در غرایز انسانی دارد؛ غریزه‌ای که همواره می‌کوشد خانواده را از خطر دور نگه دارد. اما در برابر این جریان طبیعی، گاه پدیده‌ای رخ می‌دهد که خلاف قاعده است؛ پدیده‌ای که تنها در وجود اولیای الهی رخ می‌نماید؛ انسان‌هایی که از اسارت نفس رسته‌اند و از دلبستگی‌های دنیوی عبور کرده‌اند؛ آنان که جز خدا نمی‌بینند و صدای خواسته‌های نفسانی‌شان را خاموش ساخته‌اند.

🗣ابراهیم (ع) یکی از این انسان‌هاست؛ انسانی که بر امیال طبیعی خود چیره شد و فرزندش را به فرمان خدا به قربانگاه برد. او نه بر مبنای تمایلات انسانی، بلکه به مقتضای عشق الهی تصمیم گرفت؛ عشقی که از مرزهای درک عادی انسان فراتر می‌رود. او کسی بود که تنها به رضای الهی می‌اندیشید، نه به رضای نفس. کسی که نه خود را دید و نه میوﮤ دلش را، بلکه خدا را دید و به اطاعت از فرمان او دل سپرد.

✍️سید احمد الحسن دربارﮤ گذر از نفس چنین می‌فرماید:

«انسان وقتی از منیّت رها می‌شود که خود را نبیند و جز پروردگارش را، پیش از هر چیز، و با هر چیز، و پس از هر چیز، نبیند. دائم باید متوجه شیطان و شرّی که در درون ماست باشیم و باید هرچه در توان داریم برای کشتن آن به‌کار بریم. دشمن‌ترینِ دشمنان ما، نفس خود ماست. این نفس است که بدون حیا و با صدای بلند فریاد برمی‌آورد تا ثابت کند که در برابر خدای سبحان و متعال، وجود دارد. چه‌بسا اگر انسان در این جهت حرکت کند و مراقبت نماید و با دشمنش، بلکه بدترین دشمنش، یعنی نفس خویش بجنگد، به آن میزان معرفت که خدا برای انسان اراده فرموده است، خواهد رسید.» [۱]


💢ذبح نفس، عبور از دلبستگی

بله، رسیدن به خدا نیازمند گذر از خود است. این مسیر، بدون تحمل سختی‌ها ممکن نیست. گذر از نفس، بریدن از علایق، کشتن منیّت و خاموش‌کردن ندای خواسته‌ها، مجاهدتی سخت می‌طلبد.
ابراهیم (ع)، آن بندﮤ خالص خدا، کسی بود که با همۀ وجود خویش تسلیم امر الهی شد. او فرمان ذبح فرزندش اسماعیل (ع) را در رؤیا دریافت کرد؛ رؤیایی که سه بار تکرار شد تا یقین او افزون گردد. و او مطمئن شد که این فرمان، حقیقتی الهی است. پس درنگ نکرد. او دل به دل‌دار سپرد و فرزندش را به قربانگاه برد. اسماعیل (ع)، آن نوجوان شکیبا، نیز چون پدر، تسلیم امر خدا شد. بی‌هیچ ترس و تردیدی گفت:

▫️(… يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ) (… پدرم، آنچه مأموری انجام بده. اگر خدا بخواهد، مرا از صابران خواهی یافت).[۲]

آری، این قربانی‌شدن، تنها ذبح جسم نبود، بلکه ذبح نفس و خودخواهی بود؛ قربانی‌کردن دل‌بستگی‌ها و عبور از وابستگی‌های زمینی بود.
ابراهیم (ع) در میدان امتحان، نگاهش به آسمان بود؛ نه به چشم‌های معصوم اسماعیل، نه به لرزش دستان خودش.
او آموخته بود که محبت، اگر در دل باقی بماند، خدا را از دل بیرون می‌برد؛ و چون خدا را در دل داشت، دل را از هر محبت دیگری تهی کرد.
خداوند در قرآن می‌فرماید:

▫️(وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا ۗ وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا) (و دین چه کسی بهتر است از آن‌که همۀ وجودش را تسلیم خدا کرده و نیکوکار است، و از آیین ابراهیم یکتاپرست حق‌گرا پیروی کرده است؟ و خدا ابراهیم را [برای حق گرایی، خلوص، پاکی اخلاق و اعمالش] دوست خود گرفت).[۳]

📌امام رضا(ع) فرمودند:

«خداوند ابراهیم را به‌عنوان خلیل خود انتخاب کرد؛ زیرا هرگز تقاضا کننده‌ای را محروم نساخت و هیچ‌گاه از کسی غیر از خدا تقاضایی نکرد.»[۴]
ابراهیم (ع) جز خدا کسی را ندید و نیازش را تنها نزد بی‌نیاز مطلق برد. او بندگی را معنا کرد و در این بندگی، به مقام خلیل‌اللهی رسید. 

📌امام علی(ع) فرمودند:

«تنها به خداوند سبحان دل ببند، که او می‌فرماید: "به عزت و جلالم سوگند، هرکس به غیر من امید بندد، او را نومید خواهم ساخت."»[۵]

📖صفحه ۱
👇ادامه


🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
22🕊2🥰1
👈امروز ما نیز در معرض همان آزمونیم، اگرچه در شکلی دیگر. ما نیز اسماعیلی در درون داریم؛ وابستگی‌ای عزیز و خواستنی که باید در راه خدا ذبحش کنیم. راه خدا، راه گذر از منیّت و تعلق است. و امروز، حجت زمانه سید احمد الحسن، ما را به همین مسیر می‌خواند. او نوری است از جانب خدای سبحان، فرستاده‌شده از سوی امام مهدی(ع). او آمده است تا دست ما را بگیرد و ما را از دام‌های نفس و دنیا رهایی بخشد.

💢نتیجه‌گیری

اگر خواهان نجاتیم، باید از قفس خودبینی بیرون آییم، باید از صندوقچۀ افکار محدود خود خارج شویم و قدم در راه ابراهیم (ع) نهیم. باید به‌سوی نور برویم، به‌سوی حقیقت.
سید احمد الحسن، همان دستگیر زمانه است. راه را نشانمان می‌دهد. اگر حجت خدا را بشناسیم، مسیر بندگی را یافته‌ایم.

از خود بگذریم، تا به خدا برسیم. باید ابراهیم شویم، تا اسماعیل درونمان را قربانی کنیم.
این است راه ابراهیم؛ راه بندگی ناب.

📚منابع:

[1] سید احمد الحسن، پاسخ‌های روشنگرانه بر بستر امواج، ج ۳، پرسش ۲۳۲.
[2] سورﮤ صافات، آیۀ 102
[3] سورﮤ نساء، آیۀ 125 
[4] ابن‌قتیبه دینوری، عیون الاخبار، ج ۲، ص ۷۶؛ تفسیر الصافی، ج ۱، ص ۵۰۵؛ وسائل الشیعه، ج ۹ ، ص ۴۴۱.
[5] مجلسی، بحارالأنوار، ج۷۰، ص۲۵، حدیث ۴.


📖صفحه ۲

🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
30🥰1👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💯13🕊21
#دلنوشته 
#عقیده_جرم_نیست

🟡نغمه‌های عرشی اسیران عشق 
🟠(مرثیه‌ای برای آزادگان در بند) 

✍️به قلم آفاق مصطفوی

ای اهل زمین! 
اگر می‌دانستید ... 
چه آسان سعی بر خاموش کردن شمع دل‌های مؤمنان داشتند، زهی خیال باطل!
چه راحت وصیت رسول‌خدا (ص) را "جرم" خواندند، 
چه زود نگاه‌های مشتاق به مهدی (ع) را "خطا" شمردند... 

🔠

اما بشنوید...
این قطره‌های اشک، طوفانی خواهد شد که تخت ستمگران را برخواهد انداخت، 
این دل‌های شکسته، مشعلی خواهد گشت که راه حقیقت‌جویان را روشن کند، 
این فریادهای خاموش در گلو مانده،
با ندای "احمد احمد" از گنج‌های طالقان سر داده خواهد شد.

--- نسیم رحمت وزیدن گرفته...
نسیمی از: 
اشک‌های سحرگاهی مادران  
ناله‌های شبانۀ پدران  
دعای معصومانه کودکان  
🔠

اکنون بدانید:
اشک‌ مظلومان سیلابی خواهد شد، 
زخم‌ ناحق فریادی بلند خواهد گشت،
و آن هنگام...
قلعه‌های ستم فرو خواهد ریخت.

و فردا فریاد مظلومان چون آتشی از اعماق تاریخ شعله خواهد کشید. 
🔠

آیا در کشور شیعه، عشق به یوسف زهرا (ع) گناه است؟!
آیا دفاع از وصیت رسول‌ خدا (ص) جرم است؟!
آیا زندان سزاوار مدافعان عهد نبوی  است؟!
آیا عشق به آل الله گناه است؟! 
آیا این میله‌ها، سزاوارِ منتظرانِ ظهور است؟!
این دیوارها هرگز سدِّ راه نور نخواهد شد! 

ای غافلان روزگار! 
بیدار شوید! 
پیش از آن‌که: 
نامه‌های اعمال گشوده شود، 
فرشتگان گواهی دهند، 
و عدل الهی جهان را فراگیرد!
بدانید به‌زودی، با شعار "احمد احمد" برای یاری منجی روانه خواهیم شد.

این زنجیرها را هرچه محکم‌تر ببندید،
در طلوع فجر گسسته خواهد شد.
این سلول‌های تنگ،
گهواره‌های تولد خورشیدند.
🔠

هشدار! 
امروز اگر قلم‌هایمان را شکستید، 
فردا با خونمان بر دیوار تاریخ خواهیم نوشت: 
"احمد احمد" 
ما جاودانه می‌شویم، 
چون در مسیر عترت 
وصیت‌نامهٔ پیامبر را 
بر سینه نوشته‌ایم!

🔠
و زندانبان
با کلیدهای زنگ‌زده‌اش - 
آه، چه زود 
خود اسیرِ قَفَسِ خویش خواهد شد.
و آن صبح... 
از خاکسترِ این زندان‌ها، 
گل‌های "یا مهدی" خواهد رویید! 

🔠

ای تاریکی‌پرستان! 
بدانید: 
هرچه بیشتر ما را خاموش کنید، 
بلندتر فریاد خواهیم زد: 
"احمد احمد"

🔠

(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ) (خدا به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، وعده داده که حتماً آنان را در زمین جانشین کند). (سورۀ نور، آیۀ ۵۵)



🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
38🕊2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👏12🥰1
#معرفی

✔️گفت‌وگوی داستانی |فصل دوم

✔️بررسی نصوص مربوط به سید احمد ‌الحسن

🟠قسمت اول
✍️به‌قلم: متیاس


🔠پسر انسان

🔠«و من به شما راست می‌گویم، که رفتن من برای شما مفید است، زیرا اگر‌ نروم، تسلی‌دهنده نزد شما نخواهد آمد. اما اگر بروم، او را نزد شما می‌فرستم.»

🔠یک ‌روز که الیاس مشغول نشر مطلبی با عنوان «ظهور پسر انسان» در اینستاگرام بود، با پاسخی اعتراضی از سوی یک مسیحی مواجه شد


🔗مطالعه مقاله در نشریه شماره 205



🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏1913💯1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13🥰1🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#معرفی
#تیزر

🙃آغاز فصل دوم گفت‌وگوی داستانی


🟢الیاس و ساره دوتن از شخصیت‌های این گفت‌وگوی داستانی که هردو به فرستادهٔ عیسی مسیح، #احمد_الحسن ایمان آوردند

🟢آن‌ها تصمیم به نشر این خبر و بیان این بشارت الهی برای دیگران دارند

🟢در فصل دوم گفت‌وگوی داستانی از اقدامات گوناگون این زوج سعادتمند برای رساندن این بشارت بزرگ به دوستان و نزدیکان، سخن خواهیم گفت


🔗لینک مجموع قسمت‌های فصل اول

🔗نشریه شماره 205


⭐️@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍2414🥰2👌2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🥰163
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_205
#کتاب_مقدس

✔️گفت‌وگوی داستانی؛ فصل دوم
✔️بررسی نصوص مربوط به سید احمد ‌الحسن

🔶قسمت اول: پسر انسان
✍️به قلم متیاس

«و من به شما راست می‌گویم، که رفتن من برای شما مفید است، زیرا اگر‌ نروم، تسلی‌دهنده نزد شما نخواهد آمد. اما اگر بروم، او را نزد شما می‌فرستم.» (یوحنا ۷:۱۶)

چندین ماه از ایمان ساره به فرستادﮤ عیسی - احمد الحسن - می‌گذشت، و او در همان ابتدا و با اشتیاق فراوان، متن این آیه را به خطاط و تابلوکار ماهری سفارش داده و آن را بر دیوار سالن پذیرایی‌شان نصب کرده بود. قصد وی از این ‌کار این بود که دوستان و بستگانی که به منزلشان رفت‌وآمد می‌کنند، این آیه را ببینند و دلیل انتخابش برای تابلو را بپرسند و به این ترتیب باب گفت‌وگو دربارﮤ احمد الحسن و ادعای ایشان باز شود. الیاس نیز که سرانجام پس از تحقیقات فراوان، حقانیت احمد الحسن را باور کرده است، به‌همراه همسرش و دوشادوش دیگر ایمان‌داران به فرستادﮤ عیسی، برای انتشار خبر آمدن او و اثبات حقانیت ادعایش تلاش می‌کند.

📱یک ‌روز که الیاس مشغول نشر مطلبی با عنوان «ظهور پسر انسان» در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام بود، با پاسخی اعتراضی از سوی یک مسیحی مواجه شد که نوشته بود: «چرا شما مسلمان‌ها دست از سر ما برنمی‌دارید؟! واقعاً لازم است هر شخصیت کتاب مقدس را به عقیدﮤ خود مرتبط بدانید؟! لااقل پیش از هر ادعایی، برای یک ‌بار هم که شده، کتاب مقدس را دقیق بخوانید تا این‌چنین مفتضح نشوید. پسر انسان نمی‌تواند کسی جز خود عیسی باشد.»

🔺الیاس با خواندن این پاسخ لبخندی زد و در جواب آن شخص نوشت: «هرگز حتی تصورش را هم نمی‌کردم که کسی مرا مسلمان خطاب کند. عزیزم، من هم مانند شما مسیحی بودم و البته اکنون نیز یک مسیحیِ مسلمان‌شده‌ هستم که این بار به‌راستی و حقیقتاً پیرو عیسای مسیح و آموزه‌ها و بشارت‌هایش است ... . گفتی لااقل کتاب مقدس ما را برای یک بار هم که شده، بخوان! برادرم، من از کودکی این کتاب را با جان‌ودل می‌خواندم و با همین کتاب بزرگ شده‌ام، و شاید به همین دلیل است که اکنون یک مسلمانِ پیرو پسر انسانی هستم که عیسی وعدﮤ آمدنش را در زمان‌های آخر داده است. بشارت «ظهور پسر انسان» از یک مسلمان‌زاده به تو نرسیده است، بلکه یک مسیحیِ مسلمان‌شده این خبر را به تو می‌رساند. اگر تمایل داری، آیۀ موردنظر را بخوانیم و بررسی کنیم.»

🗣الیاس هم‌زمان که منتظر پاسخ آن شخص بود، به ادامۀ نشر مطالب خود پرداخت. او از احمد الحسن آموخته بود که در هر کاری اخلاص ورزد و از خدا بخواهد که راه را برایش هموار کند. پس، از همان ابتدا از خداوند خواست یاری‌اش کند که بتواند به بهترین شکل از دعوت فرستادﮤ عیسی دفاع کند. الیاس به این آیه از کتاب مزامیر علاقۀ بسیاری داشت و دلش با خواندن آن آرام می‌گرفت:

«و آنانی که نام تو را می‌شناسند، بر تو توکل خواهند داشت، زیرا ای خداوند، تو طالبان خود را هرگز ترک نکرده‌ای.» (مزامیر ۱۱:۹)


در همین حین که او در حال نوشتن پاسخ به یکی دیگر از دنبال‌کنندگان صفحه‌اش بود، اعلان پاسخ آن شخص مسیحی بر گوشی‌اش نمایان شد.
او در جواب نوشته بود: «باور نمی‌کنم که مسیحی بوده‌ای و مسلمان شده‌ای! چگونه ممکن است کسی پیدا شود که خود را از راه نجات و راستی خارج کند و به بیراهۀ هلاکت و گمراهی وارد کند ... . بگذریم، اگر دلیلی بر ادعایت داری، بیاور! من خود برایت آن آیات را می‌آورم، نکند تو در جست‌وجوی آیات کتاب مقدس ما به زحمت بیفتی!

«23 آنگاه، اگر کسی به شما گوید، «اینک مسیح در اینجا یا در آنجاست» باور مکنید، ۲۴ زیراکه مسیحان کاذب و انبیای کذَبه ظاهر شده، علامات و معجزات عظیمه چنان خواهند نمود که اگر ممکن بودی، برگزیدگان را نیز گمراه کردندی. ۲۵ اینک شما را پیش خبر دادم. ۲۶ پس اگر شما را گویند، اینک در صحراست، بیرون مروید یا آن‌که در خلوت است، باور مکنید، ۲۷ زیرا همچنان‌که برق از مشرق ساطع شده، تا به مغرب ظاهر می‌شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد.» (انجیل متی، فصل ۲۴)
حال بگو کدام قسمت از این آیات به احمد الحسن اشاره می‌کند؟!»

◀️الیاس بازهم لبخندی زد و در کمال آرامش پاسخ داد:

«پیش روی انسان راهی هست که در نظرش درست می‌نماید، ‏اما در آخر به مرگ می‌انجامد.» (امثال سلیمان ۱۲:۱۴)



📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله

🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
20👏2👌1
👈من نیز مانند تو بودم، گمان می‌کردم که مسیحیت انتهای راه سعادت است و دیگران در گمراهی به سر می‌برند. من نیز مانند تو در برابر هر مسلمانی که از ارتباط باورهایش به کتاب مقدسمان می‌گفت، می‌ایستادم و تا تسلیم شدنش را نمی‌دیدم، کوتاه نمی‌آمدم و همیشه پیروزِ میدانِ مباحثه با مسلمانان بودم. اما این بار فرق می‌کند! شما با مسلمانان دست‌وپابسته‌ای روبه‌رو نیستید! ما مسلمانان ایمان‌دار به فرستادﮤ عیسی، برای هر ادعای خود و برای انتساب هر شخصیت کتاب مقدس به احمد الحسن از خودِ همین کتاب دلایل قطعی و محکم داریم.

برادرم، تعصب را کنار بگذار و با ذهنی آزاد و با انصاف این ادله را بخوان و بعد از آن دربارﮤ احمد الحسن و ادعایش قضاوت کن.

«به‌حسب ظاهر داوری مکنید، بلکه به راستی داوری نمایید.» (انجیل یوحنا فصل ۲۴:۷)


پیش از بیان هر توضیحی، از شما بابت ارائۀ متن آیات متشکرم. همان‌طور که می‌دانی عیسی به‌همراه شاگردان خود به کوه زیتون رفته بود و در آنجا از نشانه‌های پیش از بازگشت خود سخن می‌گفت. او در حضور شاگردان خود نسبت به ظهور انبیا و مدعیان دروغین بسیاری هشدار داد و آنها را برحذر داشت از این‌که هر ادعایی را باور کنند، و سپس به ظهور پسر انسان از مشرق اشاره کرد. آیا تا اینجا و با این بخش از توضیحاتم مخالفتی نداری؟»

🟠شخص مسیحی پاسخ داد: «داشتی خوب پیش می‌رفتی، اما آخرش را خراب کردی. با ابتدای توضیحاتت موافقم، اما با انتهایش خیر! عیسی به ظهور پسر انسان از مشرق اشاره‌ای ندارد. آیۀ مورد نظرت را یک بار دیگر بخوانیم:
«زیرا همچنان‌که برق از مشرق ساطع شده، تا به مغرب ظاهر می‌شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد.»

⚡️عیسی به مشرق و جهت خاصی اشاره نمی‌کند، بلکه تأکیدش بر برق است؛ و منظور ایشان این است که ظهور پسر انسان مانند آمدن صاعقه، شکوهمند و ناگهانی است و در یک لحظه همه‌جا را روشن می‌کند و همگان متوجه آمدنش می‌شوند. پس ظهور پسر انسان مانند وقوع رعدوبرق است که نیازی به خبررسانی ندارد، بلکه همه حتی کسانی که در خانه و اتاق‌هایشان هستند، از آمدنش مطلع می‌شوند.»

⚪️الیاس که منتظر پاسخ وی مانده بود، پس از خواندن آن نوشت: «چگونه می‌توان تأکید عیسی به جهت مشرق را نادیده گرفت؟! اگر می‌گویی وی به جهت خاصی اشاره نداشته و فقط ظهور پسر انسان را به رعدوبرق تشبیه کرده است، این سؤالم را پاسخ بده که آیا صاعقه فقط از مشرق خارج و فقط به مغرب ظاهر می‌شود؟ این را بپذیر که وقتی برق در تمام جهات زده می‌شود، منظور عیسی در اینجا یک برق معمولی نیست و اتفاقاً وی به جهت مشرق تأکید دارد. البته این موضوع را در تفاسیر برخی از مفسران مسیحی هم می‌بینیم و این یعنی آنها نیز متوجه اشارﮤ ویژﮤ عیسی به جهات مشرق و مغرب شده‌اند. اگر تا اینجا سؤالی نداری، ادامه دهم و منظور از برق و مشرق و مغرب را توضیح دهم.»

🕖در آن دقایق، هر دوی آنها آنلاین و مشتاق ادامۀ مباحثه بودند.

شخص مسیحی پاسخ داد: «زمانی تأکید عیسی به جهت مشرق معنا پیدا می‌کند که آمدن پسر انسان از این سمت دلیل خاصی داشته باشد. چرا پسر انسان باید از مشرق بیاید؟ و اصلاً مشرق دقیقاً به کجا اشاره دارد؟ نمی‌دانیم! اما تشبیه ظهور پسر انسان به برق قابل توجیه‌تر و واضح‌تر است.»

الیاس مباحثه را ادامه داد و نوشت: «درود بر شما. سؤال کاملاً به‌ جایی پرسیدی. مشرق دقیقاً به کجا اشاره دارد؟ یادت هست که عیسی در چه مکانی این سخن را بر زبان آورد؟ او به‌همراه شاگردان خود به کوه زیتون رفته بود ... حال، ببینیم مشرق نسبت به این مکان کجا قرار می‌گیرد؟ شاید بگویی مشرق می‌تواند یکی از کشورهای عراق، ایران، اردن، افغانستان و ... باشد و طبیعتاً انتخاب یکی از آنها مشکل است. اما وقتی به کتاب مقدس مراجعه می‌کنیم، متوجه نقش پُررنگ تنها یکی از این مناطق می‌شویم که آن مکان، جایی به‌جز کشور عراق نمی‌تواند باشد. شاید برایت این سؤال مطرح شود که مگر در عراق چه اتفاقی رخ داده است که در میان تمام سرزمین‌هایی که نسبت به کوه زیتون در مشرق قرار گرفته‌اند، این کشور منظور عیسی می‌شود؟ پاسخ این سؤال را در خروج ابراهیم از عراق می‌یابیم. در فصل دوازدهم کتاب پیدایش می‌خوانیم:

«1 و خداوند به ابرام گفت: "از ولایت خود، و از مولد خویش و از خانۀ پدر خود به‌سوی زمینی که به تو نشان دهم، بیرون شو".»


📝همچنین در فصل پانزدهم همان کتاب، به‌طور واضح‌تر به منطقۀ «اور» اشاره می‌شود که در جنوب عراق امروزی قرار دارد:
«7 خدا به ابرام فرمود: "من همان خداوندی هستم که تو را از شهر اور کلدانیان بیرون آوردم تا این سرزمین را به تو دهم".»


📖صفحه ۲
👇ادامه مقاله

🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
19🙏3👌2
👈پس ابراهیم از مشرقِ کوه زیتون یعنی عراق خارج شد و به سرزمین مقدس ظاهر گردید.
گمان می‌کنم اکنون با این توضیحات به این نکته نیز رسیده باشی که منظور از برق در این آیه ابراهیم است. پس عیسی ظهور پسر انسان را به خروج ابراهیم از عراق تشبیه می‌کند.

حال، به کلام عیسی بازگردیم. وی به‌صراحت تأکید می‌کند که ادعای هر مدعی مبنی بر پسر انسان بودن را باور نکنیم، چراکه مدعیِ راستينِ پسر انسان فقط از مشرق یعنی عراق می‌آید. و احمد الحسن همان پسر انسان است که عیسی قرن‌ها پیش بشارت آمدنش را از عراق داده بود و سرانجام وعدﮤ عیسی محقق شد و او از عراق ظهور کرد.

📖دوست عزیز، مایلم بدانی که این توضیحات را در جلد اول کتاب پاسخ‌های روشنگرانه در بستر امواج، نوشتۀ احمد الحسن خوانده‌ام.

برای آشنایی بیشتر با علم الهی وی، می‌توانی کتاب‌های ایشان را از درگاه رسمی انتشارات ایشان - انتشارات انصار امام مهدی (ع) - دریافت و مطالعه کنی. ما نیز به یاری خداوند در کنارت هستیم و به سؤالاتت پاسخ می‌دهیم.»
الیاس پس از نوشتن این پاسخ، درحالی‌که گوش‌به‌زنگ اعلان پیام آن شخص بود، گوشی‌اش را کنار گذاشت و از خداوند خواست تا قلب آن سؤال‌کننده را به نور هدایت خود روشن کند.

ادامه دارد ...

📖صفحه ۳

🔗نشریه شماره 205


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
40👍3👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👏6🤔1
#ایستگاه‌_تفکر

«از مهم‌ترین فنون علمی اسلامی، فن فقه است. فن فقه عبارت است از فن‌ استخراج و استنباط احکام از مدارک: کتاب، سنت، اجماع، عقل. علم‌ فقه یک علم نظری است، برخلاف حدیث که صرفاً نقلی و حفظی است.»

👳‍♂فقهای اسلامی در طول تاریخ، از زمان صحابه و تابعین و تابعینِ تابعین تاکنون، در مقام استنباط احکام شرعی از دو روش بهره جسته‌اند: روش اخباری‌گری (اعتماد بر ظاهر نصوص بدون اعتماد بر ضوابط عقلی)، و روش اصولی (اعتماد بر نصوص با اعتماد بر ضوابط عقلی)

فقهای اهل‌سنت به‌دلیل عدم مراجعه به ائمۀ اطهار (ع) و احادیث گهربار ایشان، زودتر از فقهای شیعه به نقطۀ توهمی و باطل ضرورت پیدایش این علم پوشالی رسیدند

📌علمای بی‌عمل جهت قداست بخشیدن به آنچه آن را قواعد استنباط احکام شرعی نامیدند، مدعی شدند که امام باقر (ع) و امام صادق (ع)، در پیدایش اصول‌فقه، نقش اساسی داشته‌اند و شیوﮤ صحیح استنباط احکام الهی از قرآن و سنت را به شاگردان خود آموزش می‌داده‌اند

وضعیتی که اکنون مدعیان علم ایجاد کرده‌اند، غیر از وضعیتی است که مورد رضایت علمای واقعی دین، یعنی محمد و آل‌محمد (ع) بوده است.


🔗دسترسی به نسخه کامل مقاله


🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏238👍1💯1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
14😍2
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_203
#منطق_ارسطویی

✔️پیِ آواز حقیقت بدویم

✔️قسمت هفتم: منطق ارسطویی

✍️به قلم مجتبی انصاری

در قسمت پیشین، با بعضی از مغالطه‌ها آشنا شدیم و اشاره کردیم که ارسطو برای مقابله با مغالطه‌های سوفیست‌ها قواعد منطق را پایه‌گذاری کرد. این قواعد بیش از دو هزار سال بر جهان علم حاکم شد و اصول تفکر صحیح را تشکیل می‌داد. با آشنایی مسلمانان با منطق و فلسفۀ یونان باستان در قرونِ‌وسطی، این علوم به شرق نیز گسترش یافت و در بین اندیشمندان مسلمان رواج یافت. به‌طوری که منطق ارسطویی همچنان یکی از دروس اصلی در حوزه‌های علمیه است.

🗣پیروان منطق ارسطویی این منطق را چنین تعریف می‌کنند: «منطق ابزاری قانونمند است که رعایت آن ذهن را از خطای فکر بازمی‌دارد.» اگر این تعریف دقیق و درست باشد، پیروان منطق ارسطویی باید به نتایج مشترکی برسند و نباید بین آنها اختلاف فکری وجود داشته باشد، چراکه همگی یک ابزار قانونمند مشترک را استفاده کرده‌اند و معتقدند که این ابزار آنها را از خطای فکری بازمی‌دارد.

✖️اما ریشۀ اختلافات به مفهومی بازمی‌گردد که ارسطو آن را «بدیهیات» نام نهاده است. گزاره‌هایی بدیهی نامیده می‌شود که درستی آنها واضح است و به استدلال نیازی ندارند. برای مثال، به گزاره‌های زیر توجه کنید:

📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
19👍1💯1
✔️تصویر 1 و 2⬆️
🔠
4=2+2
کل از جزء بزرگ‌تر است.
خطوط افقی در تصویر 1 موازی‌اند.
هیچ معلولی بدون علت تحقق نمی‌یابد.
اجتماع نقیضین محال است.
ارتفاع سلب و ایجاب از یک گزاره محال است.
در تصویر 2، پنجرﮤ جلویی کوچک‌تر از پنجرﮤ عقبی است.
خورشید نورافشانی می‌کند.
آتش داغ است.
شهری به نام مکه وجود دارد.
دانشمندی به نام جالینوس وجود داشته است.
عدم نامولد است.
هر چیز برای خودش ثابت است.
هیچ چیز از خودش سلب نمی‌شود.
بعد از هر عدد طبیعی، عدد طبیعی دیگری وجود دارد.
تحقق عرض و امری متقوم به موضوع، بدون موضوع محال است.
هر عدد یا زوج است یا فرد.
حقانیت و مطابقت پاره‌ای از ادراکات انسان با واقع و خطا نبودن همۀ آنها، ازجمله یقین به این امر که خارج از من، جهانی وجود دارد.
صفت اثر دلالت بر صفت مؤثر دارد.
انسان حیوان ناطق است.
از هر نقطۀ خارج از یک خط، دقیقاً می‌توان یک خط موازی آن رسم کرد.
فلزات با حرارت منبسط می‌شوند.
حجم آب با یخ زدن، بیشتر می‌شود.
فاقد شیء معطی آن نیست.
دست‌کم یک مجموعۀ نامتناهی وجود دارد.
بحث معرفت‌شناسی در مقام ثبوت، مقدم بر همۀ علوم است.
هر مفهوم نظری باید به بدیهی برگردد.
وجود خداوند متعال جزو بدیهی‌ترین بدیهیات است.


بعضی از این گزاره‌ها بدیهی هستند و می‌توان بدون چون‌وچرا درستی آنها را پذیرفت. اما ممکن است برخی از خوانندگان در فهم بعضی از این گزاره‌ها مشکل داشته باشند، چه رسد به این‌که بخواهند درستی آن را واضح بدانند یا ندانند. دست‌کم برای نویسنده چنین است.

☯️در هنگام استدلال، گریزی از پذیرش تعدادی از گزاره‌های اولیه نیست، گزاره‌هایی که برای آنها استدلالی ارائه نمی‌شود و انتظار می‌رود که مخاطب آنها را بپذیرد. لذا وجود بدیهیات و یا چیزی شبیه به آن ضروری است. و خیلی خوب است که استدلال بر گزاره‌های بدیهی بنا شود. اما مفهوم بدیهی یک مفهوم نسبی است و ممکن است بدیهیات نزد افراد مختلف با هم متفاوت باشد. منطقی نیست که استدلال منطقی بر مفاهیم مبهم و نسبی بنا شود. چند راه برای پرهیز از این ابهام وجود دارد. اولین راه این است که خود را مرکز جهان بدانیم و از دیگران انتظار داشته باشیم که تمام مفاهیم ذهنی ما را بدیهی بدانند. چنین ملاکی ما را به ورطۀ تعصب و دگماتیسم می‌کشاند. راه دیگر آن است که تنها گزاره‌ای را بدیهی بدانیم که تمام انسان‌ها درستی آن را قبول دارند. اما هنگامی که بسیاری از افراد جامعه با واژگان تخصصی و مفاهیم ذهنی ما آشنا نیستند، چطور می‌خواهند درستی آن را بپذیرند؟! بد نیست گزاره‌هایی را بدیهی بدانیم که اندیشمندان و افراد دارای عقل سلیم آن را قبول دارند. اما چگونه می‌خواهیم تمام افراد دارای عقل سلیم را از دیگران تشخیص دهیم و نظر آنها را دربارﮤ بدیهیات خود جویا شویم؟ آیا ما به تمام زمان‌ها و تمام مکان‌ها و تمام اندیشمندان دسترسی داریم؟ در واقع، باید اقرار کنیم که ملاک دقیق و مشخصی برای تفکیک گزاره‌های بدیهی از سایر گزاره‌ها وجود ندارد، ملاکی که پیروان منطق ارسطویی بر آن توافق داشته باشند. با این حال، برای درستی این گزاره‌ها منشأهای زیر را در نظر می‌گیرند:

◀️می‌تواند جزو گزاره‌های اولیۀ عقلی دسته‌بندی شود که به آن «اولیات» می‌گویند.
می‌تواند از حواس گرفته شده باشد که به آن «مشاهدات» می‌گویند.

◀️می‌تواند حس‌های درونی مانند ترس و شادی و ... عامل آن باشند که به آن «وجدانیات» می‌گویند.

◀️می‌تواند درستی آن به فطرت نسبت داده شود که به آن «فطریات» گفته می‌شود.

◀️می‌تواند با تجربه به دست آمده باشد که به آن «تجربیات» گفته می‌شود.

◀️و می‌تواند براساس فراوانی معتقدان به آن، بدیهی تلقی شود که به آن «متواترات» گفته می‌شود.

در تمام این بدیهیات، می‌توان مناقشه کرد. ممکن است یک گزاره را یک نفر بدیهی بداند و دیگری به درستی آن مشکوک باشد. حتی ممکن است نقیض آن را بدیهی بداند. به این ترتیب، اختلاف دیدگاه واضحی در مبانی تفکر رخ می‌دهد که طبیعتاً به نتایج متفاوتی نیز ختم می‌شود. وجود اختلاف دیدگاه در درستی گزاره‌ها نشان می‌دهد که آنها چندان هم واضح نیستند و لزومی ندارد که بدیهیات ما را دیگران هم بدیهی بدانند.


📖صفحه ۲
👇ادامه مقاله


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
14👏1