نشریه زمان ظهور
3.9K subscribers
2.62K photos
496 videos
574 files
3.39K links
نشریه زمان ظهور تحت اشراف موسسه رسمی وارثین ملکوت

📬 ارتباط با ما :

🆔 @warethinmalakoot_publicrelation

🌐 varesin.org

📧 varesin.org@gmail.com
Download Telegram
#ایستگاه‌_تفکر

حملۀ اعراب به ایران در سال ۶۳۳ میلادی، حدود سال ۱۲ هجری قمری، دقیقاً پس از وفات رسول اکرم (ص) به دستور ابوبکر آغاز شد، در دورﮤ خلافت عمر به اوج خود رسید و در دوران عثمان، حدود سال ۶۵۱ میلادی مطابق با سال ۳۰ هجری قمری و کشته شدن یزدگرد سوم پایان یافت

🔺حکومت ساسانیان در زمان خسروپرویز، بسیار شکوه و جلال یافته بود

پیامبر اسلام (ص) در زمانی دعوت خود را آغاز کرد که حتی یمن تحت فرمانروایی ساسانیان بود و جنگ با ایرانیان حتی از خیال اعراب آن زمان نمی‌گذشت

پیامبری که از برابری و عدالت سخن می‌گفت و خود را از هیچ‌کس برتر نمی‌دانست و برای برده‌ها و کنیزان، حقوق انسانی قائل شد و با درس ایمانی که به پیروانش آموخت، به پیروزی‌های بزرگی دست یافت. در همین زمان، پیامبر اسلام (ص) قصد گسترش و فراگیری اسلام در سایر کشورها را داشت


📌نکتۀ جالب این است که پیامبر اسلام(ص) دیدگاه بسیار مثبتی نسبت به ایرانیان داشته‌اند. این تعریف و تمجید در منابع شیعه و سنی به‌طور مشترک دیده می‌شود


🔗مطالعه‌ی متن کامل مقاله


🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
40👍6👏2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👏13🤔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🥰101👍1👏1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#معرفی
#تیزر

❄️روان‌پریشی پنهان، اختلال ناشی از منیت


✔️آمارها نشان می‌دهد امروزه از هر چهار نفر، یک‌نفر دچار بیماری روانی است

✔️چرا با وجود پیشرفت‌های علمی شیوع بیماری‌های روان، روزبه‌روز نگران‌کننده‌تر می‌شود؟

✔️شاید راه رهایی نه در پیش‌رو، بلکه در پشت سرمان باشد، در همان جاده‌ای که سال‌هاست شن‌های فراموشی آن‌را پوشانده است


✔️قسمت سوم
✍️مریم احمدیار



🔗مطالعه مقاله در نشریه شماره 204



👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
32👏4👍3😢2💯2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👍73
Forwarded from اشعار احمدی
#امام_مهدی_ع
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
#جمعه_های_انتظار

راه مستقیم...
عشق بازی کن اگرچه عشق من جز لاف نیست
هرچه باشد باز می خواهم تو را انصاف نیست
بیشتر یادم بکن این روز ها حالم بد است
یاد این آواره بودن خوب من اسراف نیست
تا که باران شست از آئینه ها زنگار را
غیر تو دیدم کسی بهتر در این اطراف نیست
چشمه ی آب حیاتی، مُعْجَمِ اندیشه ای
مثل تو پیغمبری بالای کوه قاف نیست
تو صراط المستقیمی، غیر تو در این جهان
هر مسیری باشد اینجا،صاف صاف صاف نیست
آب را گل کرد ابلیس و یقین را باد برد
بار اِلهیٰ این همه ظلم و ستم اجحاف نیست!؟
سست پیمانم وگرنه عاشقت بودن کم است
هیچ حسی اینچنین در حد این اوصاف نیست
عاشقی بر غیر تو اتلاف وقت و زندگی است
عاشق تو نازنین اما یقین علاف نیست
کمیل انصاری
🌹 @ashaar13 🕊 🕊.....🕊🕊🕊
با عضویت در کانال از ما حمایت کنید.👆❤️
28👍5👏3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👍102
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👍92
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_204
#آوای_جمعه

✔️فرازهایی از خطبه‌های نمازجمعه

✔️آمادگی قبل از پرواز

📢خطیب: سید محمد موسوی

امام [احمد الحسن] (ع) می‌فرمایند: «انسان مختار است و منشأ تصاویری که در ذهن او نقش می‌بندد، یکی از این سه چیز است: یا نفس انسان است و آنچه قبل از این تجسم به آن فکر می‌کند؛ پیش از نماز، درگیر مسائل دنیا و امور دنیوی است.

🤔بنابراین این افکار به‌هنگام نماز به سراغش می‌آید. [این افکار] یا از خود انسان و آنچه به آن فکر کرده است یا از شیطان و سپاهیان او [به خدا پناه می‌بریم] یا از خداوند سبحان و متعال و سپاهیان او که اولیا و فرشتگان هستند.»

سپس امام (ع) می‌فرمایند: «یعنی می‌توان این مسئله را در سه چیز خلاصه کرد: خدا، نفس و شيطان.» مفهوم سخن امام این است که:

⭕️اگر تو ای بنده، در طول روز یاد خداوند سبحان و متعال را در دل داشته باشی، افکاری که در نماز به ذهنت می‌آید از جانب خداوند و از سپاهیان او، یعنی فرشتگان خدا خواهد بود. اما اگر در امور دنیا بسیار غرق شده باشی، بیشتر افکار و تصورات تو در نماز نیز مربوط به دنیا خواهد بود و این افکار از نفس و وسوسۀ شیطان سرچشمه می‌گیرند.

امام (بهترین صلوات و سلام بر ایشان باد) می‌فرمایند، "می‌توان این مسئله را در سه چیز خلاصه کرد: خدا، نفس و شیطان."

◀️بنابراین انسان برای رسیدن به خشوع در نماز، باید خالصانه برای خداوند سبحان و متعال تلاش کند و ذهنش را نه‌تنها در نماز بلکه در خارج از نماز نیز همواره به خداوند و هرچیزی که خدا از او می‌خواهد مشغول کند تا آنچه در نفسش جای می‌گیرد، یاد خدا و اولیای او و آنچه خدا و اولیای او می‌خواهند باشد.

انسان به اندازﮤ اخلاصش است که [تجسم‌های ذهنی‌اش] از هوای نفس، دنیا و شیطان، پاک و دور [ایمن] خواهد بود.


▶️https://youtu.be/22qHsk1g_IU?si=WfseHIKfM4YU8imb

▶️https://youtu.be/m11iI64ZR7E?si=WQRTdq9G4abVMZcq


🔗قسمت قبل


🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
40👍6👏6🥰4💯4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
10👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👍85
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_204
#روانشناسی #منیت


✔️روان‌پریشی پنهان: اختلال ناشی از منیت

▪️قسمت سوم
✍️به قلم مریم احمدیار

💢پیش‌گفتار

در مقالات پیشین، به علت بروز بیماری‌ها و مشکلات روان از دیدگاه روان‌شناسی دین پرداختیم. همچنین یادآور شدیم منظور از رویکرد دینی، دیدگاه سید احمد الحسن، به‌عنوان نمایندﮤ حقیقی دین در زمان حال است. همان‌طور که گفته شد منیت ریشۀ تمام دردها و بیماری‌های روان است. منیت نمودهای مختلفی دارد، ازجمله غرور، خودبرتربینی، خشم، اضطراب، افسردگی، خجالت و ... . تحلیل احساسات، استفاده از سؤالات هدایتگر مانند «چه فکری باعث ایجاد چنین احساسی در من شده است؟» و زیر ذره‌بین بردن گفت‌وگوهای درونی کمک می‌کند تا بتوانیم به سرمنشأ منیت یعنی طرح‌واره یا باور بنیادین «من» دست پیدا کنیم.

🗣ما بی‌آن‌که بدانیم بردﮤ طرح‌وارﮤ «من» هستیم. هذیان‌های مشترک روحمان را به بند کشیده است. آگاهی یافتن از طرح‌واره‌ها دربی به‌سوی آزادی است. البته ناگفته نماند که گاهی انسان درب را می‌گشاید، درحالی‌که ‌دلش بین ماندن و رفتن گیر می‌کند... از یک سو، دلش نمی‌آید منِ هذیان‌گونه‌ای را که با هزار آرزو و خیال‌بافی در طول دوران رشدی‌اش ساخته‌ است رها کند؛ و از طرفی تشنۀ رسیدن به حقیقتی حیات‌بخش است. اگرچه خوب می‌دانم تغییر و گذشتن از منِ هذیانی سخت و جانکاه است، اما آزادی واقعی که در آن ‌سوی درب به انتظارمان نشسته است، ارزشش را دارد. دنیای من تنگ و تاریک است، درست به اندازﮤ یک صندوقچه! صندوقچه‌ای که پر شده از محتویات حافظه: من کیستم؟! چه گذشته‌ای دارم؟! چه دانشی دارم؟! چه مهارت‌هایی دارم؟! چه مشکلاتی دارم؟! چه دارایی‌هایی دارم؟! و من چه‌ و چه‌ و ... هستم و دارم! در مرکز صندوقچۀ حافظه، «پادشاهی من» عجیب ما را استثمار کرده است:

«هر انسانی - مگر کسی که خدا به او رحم کند - به حبس خود در صندوق حافظه و خاطراتش گرفتار است؛ و عادت حافظه این است که کوتاه‌مدت است. او را می‌بینی که خود را در صندوقی تنگ، در مجموعۀ مشکلات یا قضایایی که در هر دوره از زندگی‌اش با آنها مواجه است، حبس می‌کند ..... پس آزادی موجود در خارج از صندوق مشکلات و قضایایی که با آنها در این دنیا مواجه هستی، ارزش این رنج را دارد، بلکه یقین داشته باش که در این آزادی، حل همۀ مشکلات و قضیه‌های زندگی تو به بهترین صورت وجود دارد.
صندوق را بشکن و خود را از حبس انفرادی‌ای که در طول حیات گذشته‌ات برگزیدی، رها کن.
با خدا باش و همیشه خدا را یاد کن و در فضای رحمت خدا، فضای گستردﮤ آزادی حقیقی، شناور باش و صندوق را بشکن و هرگاه افکار و مشکلات و قضایایی که در دنیا با آنها مواجهی، تو را به حبس در این زندان انفرادی با خود فراخواند، با یاد خدا با آن مواجه شو و بکوش تا بار دیگر وارد آن صندوق نشوی.» [1]


🔺با توجه به کلام سید احمد الحسن، تمامی مشکلات انسان تنها با بیرون آمدن از این صندوقچه قابل‌حل است، زیرا منیت و باورهای بنیادین من از حافظه تغذیه می‌کند.
اکنون می‌دانیم که منیت چیست. هرچه بیشتر علت این بیماری را بشناسیم، بهتر می‌توانیم با آن مبارزه کنیم و از ظرف نفس مراقبت کنیم تا ناخواسته آن را آلوده نسازیم.

📌حال که منیت و تأثیرات مخرب آن را شناختیم و دانستیم نفس سالم چه تأثیرات مطلوب روان‌شناختی را برایمان به ارمغان می‌آورد، این سؤال اساسی مطرح می‌شود که چگونه از آن رها شویم؟! در این مقاله، قصد داریم چهار راهکار عملی برای مبارزه با منیت را از دیدگاه روان‌شناسی دین ارائه کنیم. برای سهولت به‌خاطرسپاری این راهکارها، اجازه بدهید آن را درمان چهارعاملی «بهتر» بنامیم. ب به معنای «بینش»، ه به معنای «هدف‌زدایی»، ت به معنای «توجه» و ر به معنای «رفتار» است.

💢عامل اول: کسب بینش

کسب بینش به معنای آگاهی یافتن از علل رفتار یا منابع ناخودآگاه احساسات است. هنگامی که فرد نسبت به احساسات و تجارب اولیه‌اش بینش و آگاهی پیدا می‌کند، می‌تواند در درون خود تغییراتی ایجاد کند. [2] بینش پیدا کردن به علت مشکلات روانی به‌قدری مهم است که در برخی از درمان‌های روان‌شناختی مانند روان‌کاوی به‌عنوان هدف کلی درمان در نظر گرفته می‌شود، زیرا زمانی که فرد به علت‌های زیربنایی مشکلاتش پی می‌برد، دیگر آن علت‌های ناخودآگاه نمی‌توانند به‌راحتی محرکی برای رفتارهای مخرب باشند.

اگر از مقالۀ اول گام‌به‌گام با نویسنده همراه شده‌اید و به خودکاوی و محاسبۀ نفستان مشغول هستید، به شما تبریک می‌گویم، زیرا شما خود را مجهز به اولین عامل تغییر کرده‌اید. محاسبۀ نفس باعث می‌شود شما نسبت به احساس منیت که زیربنای احساسات ثانویه است و همچنین طرح‌وارﮤ من، که عمیق‌ترین طرح‌وارﮤ ناسازگار اولیه است، بینش بیشتری نسبت به قبل پیدا کنید.

📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
13👍4👏4🕊1
👈خودکاوی و محاسبۀ نفس یک روش خوداکتشافی و خودشناسی است که باعث می‌شود نسبت به ریشۀ تمامی عوامل مشکل‌ساز در زندگی یعنی منیت آگاهی پیدا کنید و دشمن خود را بشناسید.

انسان باید بداند که نفس خانۀ بیماری است، زیرا در آن منفذهایی سازگار با شهوات دنیوی است؛ و اگر در آن من و منیت نبود، شیطان راهی بر انسان نداشت تا او را بیمار سازد. [3]


🟠شیطان که هدفش سرنگونی و تباهی انسان است، سلاح‌هایی را مهیا می‌کند که نفس انسان را بیمار سازد. این سلاح‌ها از خود نفس و آنچه نفس را احاطه کرده است، یعنی دنیای مادی برگرفته می‌شود. زمانی که منیت خود را پرورش می‌دهیم، در حقیقت، در حال آماده‌سازی چاقویی هستیم که شیطان آن را در دست بگیرد و به ما ضربه بزند. همچنین هنگامی که به عالم جسمانی توجه می‌کنیم و زرق‌وبرق دنیا ما را اغوا می‌کند، بازهم به دست خود چاقویی را به شیطان می‌سپاریم که آن را در نفسمان فروکند. [4]

💢عامل دوم: هدف‌زدایی [5]

ما برای شروع هر کاری، معمولاً ابتدا هدفی را در ذهن‌ ترسیم می‌کنیم و سپس برای رسیدن به آن هدف برنامه‌ریزی می‌کنیم. برای مبارزه با منیت، نیز احتیاج به هدف مشخصی داریم، زیرا هدف انگیزﮤ تغییر به ما می‌بخشد و مسیر لازم برای رشد و موفقیت را به ما نشان می‌دهد. [6] اگر انسان به‌دنبال بهبود کیفیت زندگی باشد، اما هدف مشخصی نداشته باشد، تلاش‌هایش در این مسیر ارزشمند نخواهد بود. هدف، مسیر راه را مشخص می‌کند و انسانی که راه را از بیراه نمی‌شناسد - یعنی بی‌هدف است - تلاش‌هایش مانند پرتاب تیر در تاریکی است. [7]

⚡️آنچه می‌خواهم بگویم این نیست که صرفاً بنشینید و به استعدادها، علایق و خواسته‌هایتان فکر کنید تا در نهایت، اهداف فردی والایی را برای خودتان ترسیم کنید، بلکه برای هدف‌گذاری ابتدا باید هدف‌زدایی کنید؛ یعنی هدفتان این باشد که نفس را از همۀ خواسته‌هایتان، آرزوهایتان و اهداف پوشالی شخصی‌تان خالی کنید، تا هدف از خلقت در شما تجلی یابد.

ما انسان‌ها چه پیر باشیم و چه جوان، چه زن باشیم و چه مرد، و از هر نژاد و قشری که باشیم، بر معرفت خداوند سرشته شده‌ایم و هدف از خلقتمان شناخت خداوند سبحان است. [8] همان‌طور که در مقالۀ قبل نیز به آن اشاره شد، شناخت ما از صفات خدا ازجمله علم، رحمت، قدرت و ... به اندازﮤ توجه ما به خدای سبحان و تجلی آن صفات در ماست. [9] شناخت و عبادت خداوند موجب می‌شود صفات خداوند در ما تجلی پیدا کند تا جایی که خداوند گوش، چشم و زبان انسان می‌شود که به‌وسیلۀ آنها بشنود و ببیند. در حدیث قدسی آمده است: «اگر کسی به‌وسیلۀ نافله‌ای (مستحبی) به من، یعنی خدا تقرب جوید، او را دوست دارم و گوش، چشم، زبان و دست او می‌شوم که به‌وسیلۀ آنها بشنود و ببیند و اگر مرا بخواند، او را اجابت می‌کنم و خواسته‌هایش را برآورده می‌سازم.» [10] سید احمد الحسن در توضیح معنای جواد الواسع (بخشندﮤ نعمت‌های بیکران و فراگیر) که خداوند سبحان به آن توصیف می‌شود، می‌فرمایند:

«گنجینه‌های خداوند سبحان و متعال تمام نمی‌شود، ولی کدام‌یک جود و بخشش بیشتر و بزرگ‌تری دارد: کسی که یک دینار دارد و آن را انفاق می‌کند، یا کسی که اموال بی‌حدوحصری دارد و از آنها می‌بخشد و هرچه ببخشد بازهم تمام نمی‌شود؟!


🟣به قطع‌ویقین جود و کرم آن کس که فقط یک دینار دارد، بیشتر و وسیع‌تر است، چراکه او تمام آنچه را که دارد می‌بخشد، ولی دیگری از گنجینه‌هایی که تمام نشدنی است انفاق می‌کند و هرقدر هم که انفاق کند، همۀ دارایی‌اش را انفاق نکرده است و از همین رو او بخشایندﮤ بیکران نیست، مگر این‌که گنجینه‌های بی‌انتهایش را ببخشد؛ یعنی خودش را عطا کند و به عبارت دیگر، او نفْس خودش را ببخشاید. و جود و بخشیدن نفس، نهایت جود و کرم است و این موضوع را حدیث «الصوم لی و انا أُجزی به» «روزه برای من است و من خودم پاداش آن هستم» تفسیر می‌کند. یعنی پاداش روزه گرفتن از منیت، ‌یعنی ترک گفتن من‌، خداوند سبحان است و معنای این جمله آن است که بنده، زبان خدا و دست خدا می‌شود. ...
یعنی بنده درجات ده‌گانۀ ایمان را به کمال می‌رساند و او از ما اهل‌بیت‌ (ع) می‌شود. حق‌تعالی می‌فرماید:

▫️(فَصِيَامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَن لَّمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ)
▫️(سه روز در حج روزه بدارد و هفت روز چون از حج بازگردد، تا ده روز کامل شود و اين حکم برای کسی است که از مردم مکه نباشد). یعنی او از مردم مکه نباشد؛ یعنی از اهل‌بیت حضرت محمد(ص)، همانند سلمان فارسی (ع).
پس (جواد واسع) آن کسی است که خودش را بذل و بخشش می‌کند.

📖صفحه ۲
👇ادامه مقاله
👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
16👍2👏2
👈بنابراین خداوند سبحان و متعال به آن دسته از بندگان مخلصش که پس از اعراض و روی‌گردانیدن از دنیا و زینت‌هایش، از من و منیت روی گردانیدند و پس از آن‌که در هر کوچک و بزرگی خداوند سبحان و متعال را اطاعت نمودند، پاداش می‌دهد به این‌که آنها را مَثَل خویش در زمینش می‌گرداند و در آن هنگام، گفتار آنها گفتار او و کردار آنها کردار اوست.
این مطلب در روایتی از اهل‌بیت (ع) آمده است، که دل‌های ما ظرفی برای خواست و مشیّت خداوند است، و اگر خدا بخواهد ما می‌خواهیم ... .» ‌[11]

⬅️همچنین در حدیث دیگری آمده است: «روح مقرب به‌سوی خداوند بالا می‌رود. خداوند سبحان و متعال او را خطاب قرار می‌دهد و می‌فرماید: من زنده‌ای هستم که نمی‌میرم، و تو را زنده‌ای نمودم که نمی‌میری. من به چیزی می‌گویم باش، می‌شود و تو را به‌گونه‌ای گردانیدم که به چیزی بگویی باش، می‌شود.» [12] بنابراین آن استعدادی که در هدف‌گذاری نباید از آن غافل شویم، استعداد خداشناسی است تا نور خداوند در نفس ما تجلی یابد. بیایید آینۀ نفسمان را صیقل دهیم تا تصویر خداوند در آن نمایان شود، زیرا آِینه‌ای که گردوغبار بگیرد به چه کار آید؟ آیا اگر آینۀ اتاقتان تصویر شما را به‌خوبی نشان ندهد، برای مثال کدر و سیاه شده باشد، شما به آن نگاه می‌کنید؟ و آیا آن آینه ارزش نگهداری دارد؟ معمولاً کاری که با آن انجام می‌دهیم این است که آن را دور می‌اندازیم و آینه‌ای شفاف را جای آن می‌گذاریم. نفس ما نیز آینۀ خداوند است که اگر کدر و سیاه شود (یعنی آلودﮤ منیت شود)، از صحنۀ وجود حذف خواهیم شد و خداوند به ما نظر نمی‌کند. در حقیقت، نباید از این حقیقت غافل شویم که وجود کنونی ما حقیقی نیست و خداوند صرفاً با رحمتش به ما وجود اعتباری بخشیده است. بنابراین، هرچه نفس بیشتر آلودﮤ منیت باشد، نور خداوند در آن کمتر تجلی می‌یابد. [13]

🙃سایر استعدادهای انسان ازجمله استعدادهای ورزشی، مدیریتی، ذهنی و ... معطوف به عالم ماده است و در نتیجه، با مرگ انسان و کنده شدن نفس از عالم مادی این استعدادها نیز می‌میرند. اگرچه این استعدادها نیز مهم هستند و نیاز به شکوفایی دارند، اما در درجۀ دوم قرار می‌گیرند، زیرا اصل نیستند، بلکه فرع هستند و باید در راستای هدف اصلی ما از خلقت قرار بگیرند تا ارزش پیدا کنند.

📌بنابراین تنها هدفی که انتظار می‌رود انسان در زندگی برگزیند، رساندن استعداد خداشناسی به مرحلۀ شکوفایی است. اگر بتوانیم این استعداد را در خود شکوفا کنیم، دیگر از خود هیچ چیز نخواهیم داشت، بلکه این خداوند است که اراده می‌کند، هدف‌گذاری می‌کند و برای هر چیزی برنامه‌ریزی دقیقی ترتیب می‌دهد.

سید واثق حسینی می‌فرمایند:
«رازی که امام (ع) کارها را به انجام می‌رساند برنامه‌ریزی است. احمد الحسن (ع) وقتش را به شکل بسیار دقیق برنامه‌ریزی می‌کند، یعنی حساب ثانیه را می‌کند، نه دقیقه؛ حساب و نظم دقیق برای وقت داشت [به‌طوری] که نمی‌توانید تصور کنید.» [14]


چگونه می‌شود انسانی بتواند این‌گونه حساب لحظه‌های زندگی را داشته باشد و نظمی دقیق را در زندگی‌اش ایجاد کند؟! بلکه این نوع برنامه‌ریزی از سوی خداوند سبحان است. احمد الحسن از خود چیزی ندارد؛ هر رفتار و عملی که از او سرمی‌زند ارادﮤ خداوند است.

⚡️از دیدگاه روان‌شناسی دینی، خداشناسی و کسب معرفت، هدفی ازپیش‌تعیین‌شده از جانب خالق انسان است که اگر نادیده‌اش بگیریم، یگانه استعداد درونی‌مان را به‌عنوان انسان تباه کرده‌ایم. قطعاً سؤالات بسیاری شبیه به این‌که «چه کسی هستم؟» «از کجا آمده‌ام؟» و «برای چه خلق شده‌ام؟»، به ذهن شما نیز خطور کرده است. این کنجکاوی موهبت الهی است که ما را به هدف حقیقی از خلقتمان رهنمون می‌سازد. خداوند انسان را بر صورت خود آفریده است، یعنی وی استعداد آن را دارد که بر اسماء الهی معرفت کسب کند و بتواند نام‌های خداوند را برای خلق آشکار سازد. [15] ازاین‌رو انسان تمایل دارد مبدأ خود را بشناسد. شاید با خود بگویید این منصفانه نیست که هدف برای ما از قبل برنامه‌ریزی شده باشد. حواستان باشد آنچه در درون شما نجوا می‌کند که منصفانه نیست، «من» است که می‌خواهد برای گسترش پادشاهی‌اش اهدافی را در دایرﮤ خیال خلق کند و هذیان‌هایش را از سر بگیرد. برای روشن‌تر شدن این بحث، مثالی می‌زنم:

🗣تصور کنید انسان غارنشینی برای اولین‌ بار در زندگی‌اش اتومبیلی را می‌بیند. آن را به دقت بررسی می‌کند و اتفاقی موفق می‌شود که درب آن را باز کند. به بدنۀ آهنین اتومبیل دست می‌کشد و با خودش می‌گوید، عجب پناهگاه محکمی یافته‌ام. او همچنین روی صندلی‌ عقب اتومبیل دراز می‌کشد و با خود می‌گوید، عجب جای خواب گرم‌ونرمی! و ... . حال، اگر در این میان چشمش به کلید اتومبیل بیفتد، ممکن است آن را دور بیندازد... چرا؟!

📖صفحه ۳
👇ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍96👏2
👈جواب خیلی ساده است: زیرا او از اتومبیل یک پناهگاه ساخته است و هدف از خلق آن و کارایی کلید را نمی‌داند. برخورد انسان غارنشین با اتومبیل مانند برخورد سایر حیوانات با آن است.
شاید تا به حال دیده باشید که بچه‌گربه‌ها از فرط سرما یا گرما، به زیر اتومبیل‌ یا داخل آن پناه می‌برند، اما قطعا آنها مانند آن انسان غارنشین ( یا انسان جاهل امروزی ) به دنبال رانندگی کردن نیستند!

در مقایسه، انسان مدرن (انسان عاقل) که اتومبیل را کاملاً می‌شناسد، آیا کلید اتومبیل را دور می‌اندازد؟! البته که خیر، بلکه از کلید استفاده می‌کند که اتومبیل را روشن کند و سپس با چنان سرعتی مسافتی را طی ‌کند که از حد تصور فرد پیاده خارج است.

🟢همان‌طور که گفتیم، خداوند نیز انسان را با هدف عبادت و کسب معرفت آفریده است. قطعاً انسان، متناسب با چنین هدفی خلق شده است: یعنی برای شناخت خداوند و رسیدن به او و نه درخودماندگی و توقف در دنیا (پست‌ترین نقطۀ خلقت). خداوند به هر انسانی شاه‌کلیدی عطا کرده است که انسانیتش را ثابت می‌کند، لذا با همین شاه‌کلید می‌تواند از نوری به نوری عظیم‌تر رهسپار شود تا به مواجهه با نور مطلقی که هیچ ظلمتی در آن نیست برسد؛ و همچنین می‌تواند به آسانی همان کلید را به زمین بیندازد و به حیوانیت خود بازگردد. [16]

🟡برای درمان اختلال ناشی از منیت، باید ذهنمان را از تمامی اهداف معطوف به خودمان بزداییم. یادمان باشد که هدف ساختنی نیست، بلکه یافتنی است. آن‌که اهدافش را خلق می‌کند مانند انسان غارنشینی است که به حدسیات خود رجوع می‌کند و نسبت به کارکرد اصلی ماشین نفس‌ جهل دارد. آن‌که هدف را جست‌وجو می‌کند انسان مدرنی است که به‌واسطۀ رجوع به دین الهی، عملکرد نفس و ارزش حقیقی کلیدی را که در دست دارد می‌شناسد.

✏️پیشنهاد می‌کنم قلم و کاغذی را بردارید و تمامی اهدافتان را روی آن بنویسید و سپس یک ضربدر بزرگ روی همۀ آنها بکشید. نه گفتن به آن اهداف یعنی نه گفتن به «من». اگر به اهدافی که «من» برایتان ترسیم کرده است پشت کنید، اهدافی را که خداوند برایتان ترسیم می‌کند پیش ‌رویتان خواهید دید. برای تغییر، هیچ عجله‌ای نداشته باشید. تغییر مانند جریان آبی است که آرام‌آرام گل‌ولای را از روی آینۀ نفس پاک می‌کند تا تصویر خداوند بر روی آن نقش بندد. ممکن است احساس سردرگمی کنید و این سؤال برایتان مطرح شود که تکلیف تفاوت‌های فردی چه می‌شود؟ مگر می‌شود انسان‌هایی که هرکدام منحصربه‌فرد هستند، همگی در یک مسیر و به‌سوی یک هدف حرکت کنند؟!

🔃تمایز و منحصربه‌فرد بودن انسان اساس روان‌شناسی سکولار است. برای مثال، در تئوری انتخاب، نیروی محرک تمامی رفتارها دستیابی به یک هدف درونی است که آن هدف، داشتن هویت متفاوت و متمایز است. هر کودک باید اطمینان پیدا کند که هیچ شخص دیگری در هیچ کجای دنیا کاملاً شبیه او نیست و دست یافتن به این هویت منحصربه‌فرد و حفظ آن بسیار مهم است. [17] از طرفی، اساس روان‌شناسی دین بر تماثل و نه تمایز بنا شده است، به‌طوری که با ارتقای فرد و عبور ماشین نفس از آسمان‌های ملکوتی، میزان تفاوت‌های فردی میان انسان‌ها کمتر و کمتر می‌شود، تا جایی که در آسمان کلی عقل (آسمان هفتم) منافات و اختلافی وجود ندارد و موجودات در آن درهم‌تنیده شده‌اند. [18]

🈁بر آینۀ نفس انسان‌هایی که به آسمان‌های ملکوتی بالاتر ارتقا پیدا کرده‌اند و استعداد خداشناسی را در خود شکوفا کرده‌اند، یک تصویر یعنی تصویر خدای یگانه نقش بسته است. هرچه از خداوند یکتا دور شویم، «من»هایی را خواهیم دید که هرکدام به‌دنبال خدایی کردن و یگانه بودن هستند. در نتیجه، هدف روان‌شناسی دین منحصربه‌فرد بودن نیست، بلکه هدف یکی شدن و وحدت است.
البته نباید از این نکتۀ مهم غافل شد، هنگامی که از منیت پاک شویم، خداوند برایمان برنامه‌ریزی می‌کند و مسیرهایی را نسبت به استعدادها و توانایی‌های دنیوی‌مان در این جهان تعیین می‌کند که قطعاً نسبت به هر شخص امکان دارد شامل مسیرهای متفاوتی در این عالم تفاوت‌ها شود، اما در نهایت، تمامی برنامه‌ریزی‌ها و مسیرها به یک هدف واحد ختم می‌شوند.


💢عامل سوم: تنظیم کانال ذهنی (تنظیم توجه)

انسانی‌ که در تلاش است نفسش را هدف‌زدایی کند اکنون آماده‌ است همچون سنگی در دستان خداوند به‌سمت مقصد و هدفی که ارادﮤ خداوند است پرتاب شود. هدف‌زدایی و تسلیم بودن در برابر خدا، مبارزﮤ سختی با منیت است، زیرا «من» با تمام قوا مقاومت می‌کند ارادﮤ خود را به کرسی بنشاند. او دزد توجه است و از هر فرصتی استفاده می‌کند که توجه ما را از خداوند منحرف کند. ازاین‌رو لازم است با مهارتِ «توجه انتخابی» کاملاً آشنا شویم.


📖صفحه ۴
👇ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍96👏4
👈بنابراین انسانی که موضع‌گیری‌ و حرف‌های دیگران او را خشمگین یا ناراحت می‌کند نمی‌تواند تنها دیگران را مسئول خشم و ناراحتی خود بداند، زیرا او کانال توجه خود را از یاد خداوند تغییر داده است و با فکر کردن به کلام دیگران و آسیب‌هایی که این کلام به «من» خیالی‌اش وارد کرده باعث آزار خود شده است. هرچه انسان ظرف نفسش را از من پُر کند آسیب‌پذیرتر خواهد بود، زیرا هر چیز کوچکی می‌تواند به پادشاهی من آسیب برساند.؟! ذهن انسان تمامی اطلاعاتی را که به دستگاه حسی می‌روند، نمی‌تواند پردازش کند. توجه انتخابی به ما کمک می‌کند بتوانیم از میان حجم بالای اطلاعات، آن اطلاعاتی را انتخاب کنیم که بیشترین اهمیت را برای اهدافمان دارند. بنابراین هنگامی که چند موضوع، فکر یا اطلاعات ورودی، هم‌زمان وارد ذهن می‌شود، انسان به‌وسیلۀ «توجه» دست به انتخاب می‌زند. [19]

🗣توجه یک کانال ذهنی است که آن را به هر طرف بچرخانیم، روی همان موضوع متمرکز می‌شود و سایر اطلاعات را سانسور می‌کند. ذهن انسان اطلاعاتی را که از طریق کانال توجه به دست می‌آورد، پردازش می‌کند. شاید تاکنون از افکار یا خاطرات دردناکی رنج برده باشید و اطرافیانتان شما را این‌گونه نصحیت کرده‌اند که «سعی کن بهش فکر نکنی» «فکر نکن بهش که اذیت بشی» و ... دلتان می‌خواهد این نصیحت را گوش بگیرید و دست از سر تجزیه‌وتحلیل آن اطلاعات آزاردهنده بردارید، اما نمی‌شود که نمی‌شود!! دلیلش این است که شما کانال توجه خود را روی همان افکار یا خاطرات و اطلاعات آزاردهنده تنظیم کرده‌اید. حال اگر توجه خود را به موضوع جذاب و سرگرم‌کنندﮤ دیگری معطوف کنید، آن فکر‌ها و خاطرات، بدون هیچ تلاشی از ذهن شما بیرون می‌روند.

🔺ذهن ما یک کودک بازیگوش است، خودش را با هرآنچه در دسترس است سرگرم می‌کند. اگر این کودک چاقویی را بردارد که با آن بازی کند، به‌عنوان یک بزرگسال که مراقب سلامتی او هستیم، معمولاً سعی می‌کنیم توجهش را به موضوعی دیگر منحرف کنیم که بدون آن‌که به خود آسیبی برساند چاقو را از دستش بگیریم. در غیر این ‌صورت، برای کنار گذاشتن چاقو مقاومت می‌کند و چه‌بسا این مقاومت منجر به آسیب رساندن به خودش نیز بشود.

🙃هنگامی که ذهن به افکار مخربی مشغول شده است، می‌توانیم توجه خود را تغییر دهیم. البته تغییر توجه به خداوند، خواست و ارادﮤ خداوند را درون ما جاری می‌کند، ذهن را از افکار منفی و بی‌حاصل می‌زداید و مسائلی را که در ذهنمان مطرح می‌شود حل‌وفصل می‌کند. ممکن است بپرسید، مگر می‌شود نگران مسئله‌ای باشیم و به آن فکر نکنیم؟! چگونه از مشکلات روزمرﮤ خود به یاد خدا پناه ببریم، زمانی که مسئول حل آنان هستیم؟!

⚡️باید بگویم ما معمولاً افکار نگران‌کننده‌ای داریم که هیچ سودی برایمان ندارند، یعنی مشکلی را حل نمی‌کنند. آنها پا در دنیای ذهنی ما می‌گذارند و ذهنمان را به هم می‌ریزند و می‌روند. اکنون شما به قدرت افکار آگاهی دارید. افکار می‌توانند احساسات، رفتار و شخصیت انسان را تحت‌تأثیر قرار دهند. [20] بنابراین، هر لحظه باید آگاه باشیم که کانال توجه ما روی چه موضوعی و چه فکری تنظیم شده است. اگر در هر موقعیتی خودمان را ببینیم، یعنی کانال ذهن را روی «من» تنظیم کنیم، در دام منیت گرفتار می‌شویم. اما اگر در میان مسائل زندگی تنها خداوند را ببینیم، در واقع برای حل مشکلات، خود را به نیروی «لا حول و لا قوة الا بالله» مجهز ساخته‌ایم و چه راه‌حل و نیرویی کارسازتر از آن سراغ دارید؟!

سید احمد الحسن در پاسخ این پرسش که چگونه از منیت خلاص شویم، می‌فرمایند: «انسان وقتی از منیت رها می‌شود که خود را نبیند و جز پروردگارش را پیش از هر چیز و با هر چیز و پس از هر چیز نبیند ... .» [21] هر انسانی هنگامی که در ذهنش افکاری می‌چرخد یا خیر و دعوت‌کننده به خیر است که در این صورت از سمت خداست یا شر و دعوت‌کننده به شر است که در این صورت از جانب شیطان است یا توهمات و خیال‌بافی‌هایی برخاسته از هوای نفس است.‌ [22]


اگر بخواهیم تنها خدا را ببینیم، باید از میان حجم اطلاعاتی که دریافت می‌کنیم، اطلاعات مربوط به من و دنیا را فیلتر ‌کنیم و تنها اطلاعاتی را که از جانب خداوند متعال دریافت می‌شود در ذهن تحلیل کنیم (توجه انتخابی). سید احمد الحسن پناه جستن به یاد خداوند را رمز رهایی از مشکلات روزمره می‌داند. برای مثال، ایشان برای درمان آزارهای روحی که با فکر کردن به سخنان دیگران ایجاد می‌شود، می‌فرمایند:
«همۀ ما در این زندگی، شاید هر روز با سخن یا موضع‌گیری‌هایی مواجه می‌شویم که ما را آزار می‌دهد ..... ما می‌توانیم این امور و کلمات و موضع‌گیری‌ها را - که ما را ناراحت می‌کند - بزرگ کنیم و نیز می‌توانیم به اندازﮤ قدرت خود به آن توجه نکنیم و از آن بگذریم و دربارﮤ آن فکر نکنیم. تأثیرپذیری و حساسیت روانی، از فردی تا فرد دیگر متفاوت است.


📖صفحه ۵
👇ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍93👏3
👈و برخی از ما مانند حوضچۀ آبی هستیم که اگر سنگی در آن بیفتد، تأثیر سنگ، توسعه می‌یابد تا آن‌که همۀ حوضچه را فرابگیرد؛ تأکید می‌کنم اگر این‌گونه هستیم، لازم است روی خودمان بیشتر کار کنیم تا آن را تهذیب کنیم و خود را از این سخت‌گیری و نگرانی - که به خودمان و بدن‌هایمان آسیب می‌زند‌ - دور کنیم؛ و درمان، ان‌شاءالله، در پناه جستن به یاد خدا و فکر نکردن به این سخنان و رها کردن آنهاست.» [23]

🔵اما اگر نفسش سرشار از تجلی خداوند باشد، آیا کسی یا چیزی می‌تواند به خداوند آسیب برساند؟! قطعاً خیر. بنابراین انسان سالم و التیام‌یافته کسی است که از هر چیزی جز یاد خدا دست می‌کشد. خداوند به ما اختیار داده است، ازاین‌رو این ما هستیم که بین توجه به خداوند و توجه به سخنان دیگران دست به انتخاب می‌زنیم.
توجه انتخابی مهارت مهمی است که اگر مجهز به آن نشویم، اعمال نیکمان حتی عباداتمان حاصلی جز گناه و خشم خدا برایمان نخواهد داشت. سید احمدالحسن در پاسخ این پرسش که «آیا این صحیح است که عبادات ما از گناهان بزرگ محسوب می‌شود؟» می‌فرمایند:

🔴«... اگر منظور ایشان خود طاعت باشد، خیر. ولی اگر مقصودش ادای طاعت باشد، آری صحیح است؛ و این به آن سبب است که نوع ادای طاعت از جانب مردم، برای آنها گناه محسوب می‌شود، چراکه آنها نمی‌دانند چه کسی را عبادت می‌کنند، و حتی بیشتر مردم هنگام نماز در حضور خداوند سبحان و متعال، از او غافل‌اند و افکار (گوناگون) همانند امواج، آنها را به راست و چپ می‌کشاند.
برای این‌که موضوع روشن‌تر شود، مثالی برایتان می‌زنم: تصور کن شما به‌سوی شخص بزرگی رو کرده‌ای و با او گفت‌وگو می‌کنی و امید داری او به شما توجه کرده و با شما صحبت کند، ولی هنگامی که وی به‌سوی شما رو می‌کند، شما از او چهره برگردانی و به چپ و راست متوجه شوی و با لاشۀ مردار بدبویی که بر روی زمین افتاده است، مشغول شوی. آیا این شخص عظیم‌الشأن بر شما خشم نمی‌گیرد؟ و آیا اگر خشمگین شود، مردم نمی‌گویند او حق دارد و شما را خطاکار به شمار نمی‌آورند؟ و آیا مردم شما را سفیه نمی‌خوانند؟!
حتی کسی که در نمازش با خشوع و خضوع و تذلل، فقط به خدا توجه دارد و افکار مختلف او را نمی‌رباید، او نیز در زمرﮤ کسانی است که به مقدار جهلی که به خدای سبحان دارد، از او روی‌گردان است.» [24]

💢عامل چهارم: اصلاح رفتار کلی

هر رفتار کلی، که از انسان سر می‌زند برای دستیابی به یک هدف درونی است. [25] در این بخش از مقاله، منظور از «رفتار کلی» صرفاً عملی که انجام می‌دهیم نیست، زیرا ممکن است دو نفر به ظاهر یک رفتار را انجام دهند، درحالی‌‌که نیت و هدف متفاوتی را دنبال می‌کنند. [26] رفتار کلی از دیدگاه روان‌شناختی، دارای چهار مؤلفۀ جدا نشدنی است:

🔺1.عمل: فعالیتی که از انسان سر می‌زند، مانند راه رفتن، سخن گفتن و ... .

🔺2.فکر: ما دائماً مشغول تفکر و گفت‌وگو با خود هستیم.

🔺3.احساس: هرگاه رفتار می‌کنیم چیزی را نیز حس می‌کنیم.

🔺4.فیزیولوژی: پیوسته در کنار رفتار ما فیزیولوژی نیز وجود دارد، مانند پمپاژ خون، تنفس و ... .

زمانی که یک رفتار کلی انجام می‌شود، این چهار مؤلفه در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و هم‌زمان وارد عمل می‌شوند. برای مثال، اکنون که در حال خواندن این مقاله هستید، به آنچه مطالعه می‌کنید فکر هم می‌کنید، در غیر این صورت نمی‌توانید آن را درک کنید. در حقیقت، هر زمان مشغول انجام کاری هستید فکر هم می‌کنید و بالعکس. افکار شما موجب برانگیختن احساسات شما می‌شود و طبیعتاً می‌توانند فیزیولوژی شما را نیز تحت‌تأثیر قرار دهند.

📌این چهار مؤلفه (عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی)، در هنگام انتخاب رفتار کلی، همواره به شکل توأمان عمل می‌کنند، اما شما تنها بر دو مؤلفه یعنی اعمال و افکار خود کنترل مستقیم دارید.

انسان مستقیماً نمی‌تواند احساس و فیزیولوژی‌اش را تغییر دهد، بلکه در ابتدا باید فکر و دیدگاهش را به یک موضوع یا موقعیت تغییر دهد یا این‌که عملی انجام دهد که احساساتش تغییر کند. برای مثال، فردی ممکن است به خاطرات دردناک گذشته‌اش فکر کند و احساس غمگینی کند. اگر به موضوع دیگری فکر کند یا به کار دیگری مشغول شود (مانند شمردن صداهایی که از اطرافش می‌شنود یا رنگ‌هایی که در اطراف خود می‌بیند)، به‌راحتی احساسش تغییر می‌کند. تغییرات فیزیولوژی نیز وابسته به فکر (مانند فکر کردن به موضوعی ترسناک که موجب تپش قلب می‌شود) یا عمل (مانند ورزش کردن) است.

⚡️ممکن است انسان برای دستیابی به اهدافش در مسیر اشتباه قدم بردارد و با شکست مواجه شود. برای اصلاح مسیر، قطعاً نیاز است رفتار کلی خود را تغییر دهیم و این تغییر از طریق جایگزین کردن عمل و فکر متناسب با هدف صورت می‌گیرد.

📖صفحه ۶
👇ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍93👏2
دکتر علاء سالم می‌گوید:
«این‌که انسان از تجربیات زندگی درس بگیرد، چیز خوبی است و شاید (گاهی) اگر [اشتباهات انسان] سبب تهذیب افکار و رفتار و اصلاح مسیرش به‌سوی بهتر شود، [چنین انسانی] زیان‌کار محسوب نشود. اما زیان کامل از آنِ کسی است که انتخابش این باشد که عمرش چراگاه تجارب شود ... .» [27]


⚡️اگرچه برای اصلاح مسیر انسان تنها فکر و عمل خود را -که بر آنها کنترل مستقیم دارد- می‌تواند تغییر دهد اما آگاهی داشتن به هر چهار مؤلفه اهمیت فراوانی در روان‌شناسی دین دارد، زیرا دامنۀ رفتاری انسان بسیار فراتر از تصورات و آگاهی ماست. انسان ممکن است عملی را مرتکب شود، اما به آن آگاه نباشد. خب می‌دانیم که پشت هر احساسی یک فکر است - یعنی یک فکر موجب برانگیختن یک احساس در ما شده است - این احساس خود می‌تواند برانگیزانندﮤ رفتاری باشد که انسان گاهی به آن آگاه است، زیرا با بدن بیولوژیکی خود آن عمل را انجام می‌دهد و گاهی ممکن است از آن آگاه نباشد، زیرا با بدن غیربیولوژیکی خود آن را انجام می‌دهد. برای مثال، احساس حسادت گناه کبیره محسوب می‌شود، حتی اگر به‌صورت جسمانی به مرحلۀ عمل نرسد! اما چگونه ممکن است احساساتی که در کنترل مستقیم انسان نیستند، گناه کبیره محسوب شوند؟! سید احمد الحسن در این باره می‌فرمایند:

🗣«به عنوان مثال، شخصی در آرزوی داشتن خودروی فرد دیگری است و امید دارد که این خودرو از دست آن فرد برود و از آنِ خود او شود. این خودرو در حال حرکت، در مسیر واژگون می‌شود و تصادف می‌کند. آیا این نوعی از حسادت نیست؟ چرا حسادت حرام است و چرا با این‌که شخص حسود با دستان خویش خودرو را واژگون نکرده است، بر این کارش عقوبت می‌بیند؟
آری، فرد حسود با جسم سوم خود یا با وجود جسمانی نامرئی‌اش که در این عالم جسمانی تأثیرگذار است، خودرو را واژگون ساخته است. این تجلیات دارای مراتب و درجاتی است و قبلاً بیان کردم که غیرمرئی است. ولی آن اندازه از تراکم و غلظت را داراست که برای اثرگذاری در این عالم جسمانی و آنچه در آن است کفایت کند. بنابراین خداوند سبحان به‌وسیلۀ این تجلی یا جسم نامرئی، قدرت تأثیرگذاری بر دیگران را در انسان قرار داده است و به این صورت او را مورد امتحان و آزمایش قرار می‌دهد.» [28]

🔺بنابراین، اگرچه ما به‌طور مستقیم بر احساسات خود کنترل نداریم، اما احساسات ردپای فکر و عمل ما هستند و مانند زنگ هشدار عمل می‌کنند. احساسات در بیشتر مواقع به‌خوبی نشان می‌دهند که چه رفتار کلی را در پیش گرفته‌ایم. زمانی که یک احساس ناخوشایند مانند حسادت را تجربه می‌کنیم،همیشه از نیت و افکاری که سراغمان می‌آید آگاهی نداریم، زیرا بسیاری از افکار و نیت‌های ما خودشان را زیر لایه‌های عمیق‌تر ذهنمان پنهان کرده‌اند. علاوه‌بر این، از اعمالی که از ما صادر می‌شود نیز آگاهی کاملی نداریم، زیرا اعمالی که از جسم غیربیولوژیکی ما سرمی‌زند احتمالاً در دایرﮤ آگاهی همۀ ما انسان‌ها قرار ندارد.بنابراین استفاده از دسترس‌ترین سرنخ‌ها یعنی احساسات، نقطۀ شروع خوبی برای دستیابی به بینش و کنترل فکر و عمل است. همان‌طور که گفته شد،برای دنبال کردن سرنخ‌ها می‌توانیم از خود بپرسیم، «در این موقعیت، چه احساسی را تجربه می‌کنم؟»، «چه افکاری باعث می‌شود چنین احساسی را تجربه کنم؟» و ... . پیش‌تر گفته شد که این سؤالات به ما کمک می‌کنند تا به بینش و آگاهی بیشتری از رفتار کلی خود دست پیدا کنیم. احساسات می‌توانند تابلوهای راهنمای خوبی برای ما باشند. برای مثال، تابلوی حسادت به ما نشان می‌دهد در مسیر اشتباهی حرکت می‌کنیم، مسیری که می‌تواند به آسیب رساندن به دیگری ختم شود. بنابراین نیاز است فکر خود را اصلاح کنیم تا مسیر نیز اصلاح شود.

🟢اما سؤال اساسی این است که کدام تابلوهای احساسی به ما نشان می‌دهند در مسیر درستی قدم گذاشته‌ایم؟! سید احمد الحسن می‌فرمایند:

«... اگر طالب همۀ حق باشید، پس به حق به شما می‌گویم، ما ناچاریم که از آنچه در آن هستیم خجالت‌زده باشیم؛ ما چه می‌خواهیم، بهشت را می‌خواهیم، بقا و جاودانگی و کمال و ... و ... را می‌خواهیم. ولی کیست از ما که از کرم خدا حیا کند؟ و آنگاه که به وجود خود بنگرد، نخواهد و راضی نشود که در برابر خدای سبحان وجود داشته باشد؟و بقا و جاودانگی را نطلبد و حتی به‌دنبال آخرت و بهشت هم نباشد، بلکه فنا و نیستی را حیاتی از طرف خدا بخواهد؟»[21]


◀️بنابراین باید به‌گونه‌ای فکر و عمل خود را تغییر دهیم که در مسیر تابلوی احساسی «خجالت‌زدگی در برابر خداوند و عدم رضایت از وجود خود (در برابر خداوند)» قرار بگیریم.در حدیث قدسی، آمده است که ازجمله پند و اندرزهای خداوند به عیسی(ع) این است که: «...اى عيسى، از من هراسان باش و به من راغب باش و قلبت را به‌وسيلۀ ترس از من بميران(يعنى به‌واسطۀ ترس از من،قلبت را طورى كن كه به‌دنبال خواسته‌هايش نرود) ... .»[29]

📖صفحه ۷
👇ادامه مقاله

👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍105👏2