نشریه زمان ظهور
3.91K subscribers
2.63K photos
505 videos
575 files
3.42K links
نشریه زمان ظهور تحت اشراف موسسه رسمی وارثین ملکوت

📬 ارتباط با ما :

🆔 @warethinmalakoot_publicrelation

🌐 varesin.org

📧 varesin.org@gmail.com
Download Telegram
#نشریه_زمان_ظهور
#شهادت #امام_علی ع

✔️فُزْتُ وَرَبِّ الْكَعْبَةِ، تَکْ مصرع و پایان غمت یا علی (ع)

✍️به قلم مريم رحمانيان

شکاف سپیده، بی‌صدا در تاریکی گشوده شد؛
نه ناگهانی، نه آرام،
گویی شب، در تردید، آخرین نگاهش را بر جهان می‌افکند.
افق، در لبۀ نور، درنگی کوتاه کرد.
ستارگان پیش از آن‌که در پردﮤ آرامِ صبح خاموش شوند،
نگاهشان را به نقطه‌ای دوخته بودند که او در آن، به سجده فرو افتاده بود.

💧قطرات شبنم بر لبۀ برگ‌های نخلستان می‌درخشیدند؛
بی‌قرار، اما فرو نمی‌چکیدند.
نسیم، نجوایی کهن از آسمان‌های دور آورد،
زمزمه‌ای که از ازل جاری بود و تا ابد گسترده می‌شد.
در آن دم، زمین نفسی فرو بست،
و آسمان، سنگینی لحظه را در وسعت خویش کشید.
سکوت، چون حقیقتی که ناگهان آشکار شود؛
نه ناگهانی، نه بی‌رحم، اما گریزناپذیر...
آن رویداد در جانِ خاک زمین رویید؛
سجده‌ای که خاک را با لمس خدا آشنا ساخت،
سجده‌ای که از زمین برخاست، اما در آسمان گسترده شد،
سجده‌ای که دل را در بی‌زمانی حل کرد و وجود را در عبور از خویش معنا بخشید.
صدایی برخاست؛ آوازی از ژرفای روح …
ای باء در قرآن، با این مقام،
پس چرا، ای امیرالمؤمنین علی (ع)، که برترین خلایق پس از محمد (ص) هستی، می‌فرمایی: «معبودا، با گرایشم به خواهش نفس، بر خود ستم کردم. پس وای بر من اگر بر آن آمرزش نیاوری!» [1]
مرحبا به بلنداى فهم و نگاهت …

💡ای مولايم علی،
تو که با نور در آمیخته‌ای، چگونه در پیشگاه پروردگارت از ظلمت سخن می‌گویی؟ اما همین است که راز بلندای معرفت تو را آشکار می‌سازد، زیرا "نور، «هُوَ» است، و ظلمت، «منیّت» است. هرگاه در مقابل «هو» بگویی «من»، می‌بینی که ظلمت در نفس تو گسترش یافته است، و تو از معرفت دور شده‌ای، و بیش از پیش به جهل و کوردلی نزدیک گشته‌ای. اما هرگاه در برابر «من» از «هو» دم زدی، می‌بینی که نور بر صفحۀ وجودت هیمنه و سیطره یافته، تا جایی که انسان درمی‌یابد که وجودش، عین گناه است؛ زیرا آنچه به او هویت بخشیده است، آمیختگی‌اش با ظلمت است. و این همان حقیقتی است که علی (ع) می‌بیند؛ این‌که چیزی که وجود او را به‌عنوان موجودی متمایز تعریف می‌کند، همان آمیختگی او با «منیّت» است. و این منیّت چیزی نیست جز خواست او برای وجود و بقا، در مقابل «هو» سبحان و متعال. [٢]

🙏ای ولی خدا، یا علی،
چه می‌گذشت در جناق سینه‌ات، که می‌سوزانَد قفسۀ سینۀ مرا؟ بگذار برایت بنویسم که گاهی دلم می‌خواهد از تو چیزی بدانم، یا علی.
چگونه می‌شود از احوال تو باخبر شد و سر از سجده‌های صبحگاهانت درآورد؟ گاهی دلم می‌خواهد از آن دوردورها، از آن بالابالاها … آنجا که نه چشم توان دیدنش را دارد و نه گوش قدرت شنیدنش، تو را بجویم، صدایت را بشنوم، و بدانم در خاموش‌ترین لحظات شب، دل تو با کدام نجوای ناگفته‌اش به خدا پیوند می‌خورد؟
ای سید عرب و مرد ربانی، ای ذوالقرنین عرب!
ای که به حق شمشیر می‌زنی و اسم تو در ملأ اعلی، علی است، پس از انبیا نام توست که بیشتر از همه یاد شده است؛ و فرشتگان، تو را قهرمان درخشان فاتح می‌نامند. به جایی رو نمی‌کنی، مگر این‌که آن را فتح کنی و پیروز شوی. به خدا سوگند، تو در میان یارانش، از خورشید تابنده در آسمان، شناخته‌شده‌تری. [٣]

🗣یا علی جانم، اگر می‌شد، دلم می‌خواست اشک باشم … در چشمانت جمع شوم، آرام بلغزم، و پس از افتادن، برای مردمک‌هایم روایت کنم که تو که هستی؟ یا علی جانم، اگر می‌شد، دلم می‌خواست استخوانی را که در گلویت گیر کرده، صدا بزنم و بگویم: «تو تنها پلی هستی که باید پشت‌سرت را خراب کنی تا دل علی، یک ‌بار هم که شده، آبادی را ببیند.»
آخر، من که تنها یای الفبایم، چه می‌دانم از باء قرآن، یا علی …

🔺ای فاروق اعظم، خدا می‌فرماید تو باء قرآن هستی: تمام قرآن در «باء» و آن «باء»، همان امیرالمؤمنین است. این‌که قرآن در نقطۀ «باء» است و امیرالمؤمنین علی (ع) آن نقطه است، شکل «باء» به‌صورت ظرفی است که لبریز گشته، بر دیگران افاضه می‌کند و محتوای آن از پایینش قطره‌قطره می‌چکد. همان‌طور که شکل «نون» نیز به‌صورت ظرفی است که از بالایش فیض را دریافت می‌کند و علم از مولایش قطره‌قطره در آن می‌چکد. و عِلم از مولایش قطره‌قطره در آن می‌چکد. [٤]
(و بگو: پروردگارم، بر علمم بیفزای). [٥]

خدای سبحان و متعال، پیامبر کریمش، حضرت محمد (ص) را با «ن» موردخطاب قرار داده است. حق‌تعالی می‌فرماید: (نون، سوگند به قلم و آنچه می‌نویسند). [٦] در این آیه، قلم علی (ع) است.
امام صادق (ع) می‌فرماید: «نْ اسم رسول الله (ص) و قلم، اسم امیرالمؤمنین (ع) است.» [٧]


📖صفحه ۱
👇ادامه


✔️@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
22👍21🕊1
👈قلم، جوهر را از «ن» می‌گیرد و آن را به کتاب منتقل می‌کند و در آن می‌نویسد. قلم را احوالی است؛ ساعتی نون است و ساعتی باء. ساعتی نقطۀ نون است و ساعتی نقطۀ باء. امیرالمؤمنین (ع) نیز همین‌گونه است؛ ایشان باب رسول‌الله (ص) و باب شهر علم است و از او بر خلق افاضه می‌شود، پس او باء و نقطۀ باء است و قلم و جوهری است که قلم (آن جوهر را) با خود حمل می‌کند. برای نقطه نیز احوالی وجود دارد؛ نقطه، فیض نازل‌شده از خداوند بر پیامبر (ص) و از پیامبر (ص) بر علی (ع) و از علی (ع) بر خلق است. نقطۀ نازل‌شده از سوی خدا بر پیامبرش، قرآن است و پیامبر (ص) همان «ن» و نیز نقطۀ نون است. سپس پیامبر نسبت به علی (ع) مانند باء و نقطۀ باء است، و علی نسبت به پیامبر (ص) مانند «ن» و نقطۀ نون است، و علی نسبت به خلق، مانند باء و نقطۀ باء است. [٨]
در صفحۀ شطرنج، من ماتِ کیشِ توام، یا علی (ع).

📹اگر لنز دوربین بودم، نگاهم را روی تو، ای علی (ع)، زوم می‌کردم. وضوحم را تا بی‌نهایت می‌بردم، دیافراگمم را آن‌قدر باز می‌کردم که نورت،
بی‌مرز در قاب جانم بتابد. هر سایه‌ای را حذف می‌کردم، هر حاشیه‌ای را محو؛ تمرکز می‌کردم، سرعت شاتر را کاهش می‌دادم، تا هیچ لحظه‌ای از دیدنم جا نماند تا هر فریم، شهادتی باشد بر حضور تو. ای علی (ع)، در نقطۀ فوکوس، می‌توانم از حال تو باخبر شوم…
من در ایستگاه یاء، در زمین … در این شلوغی و ازدحام تاریکی، و تو، باء در عرش آسمان …

🔵من، چه می‌توانم بفهمم از تو، ای تنها انسان در جلال نور؟ مگر آن‌که رجعتِ مثالی خودت، یا علی، تو را شرح دهد؛ «که انسان، علی‌بن ابی‌طالب (ع) است، و او، در قیاس با پیامبر خدا (ص)، در زیان و خسران است. قرآن، همگی در فاتحه است، و فاتحه در بسم‌الله، و بسم‌الله در «باء»، و «باء» در نقطه… پس هرچه به‌سوی خداوند سبحان و متعال ارتقا یابیم، تفصیل قرآن کمتر می‌شود، زیرا جزئیات از میان می‌روند، ناسازگاری‌ها محو می‌شوند، و قرآن، در عوالم بالا، به نوری کلی بدل می‌گردد. آنچه در تفسیر سورﮤ والعصر آمده، در مرتبۀ عالیِ قرآن است؛ یعنی آنجا که غیر از محمد و علی و فاطمه (ع)، هیچ وجودی در میان نیست. علی و فاطمه (ع) نوری یکسان‌اند، پس چیزی جز آنها باقی نمی‌ماند. و در آن عالم، سورﮤ عصر چنین می‌شود: (سوگند به این زمان، که انسان در خسران است.) در آن عالمِ عُلوی، دیگر جای آن تفصیل نیست که بگوییم: (مگر آنها که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش نمودند.) اما در این عالمِ پایین، منظور از "انسان" جنس انسان است؛ یعنی انسان به‌سبب وجودش در این دنیای جسمانی، در خسران و پَستی است … مگر آنگاه که به ولیّ خدا در زمانش ایمان آورد و به‌همراه او عمل کند: (مگر آنها که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش نمودند).» [٩]

یا امام عزیزم، علی (ع)، «تو بوى نور وحى و رسالت را مى‌ديدى و بوى نبوت را استشمام مى‌كردى ... .» [10]
ای سرور توحیدگویان، یا علی (ع)، تو بودى كه علائم و نشانه‌هاى پيامبرى را شاهد بودى.
وقتى هر سال پيامبر (ص) در حرا معتكف مى‌شد، فقط تو بودى كه محمد (ص) را مى‌ديدى و غير از تو كسى پيامبر را مشاهده نمى‌كرد.
آنگاه كه هنگام نزول وحى، صداى نالۀ شيطان را شنيدى، عرض كردى: "اى رسول خدا، اين صداى نالۀ چيست؟" فرمود: "نالۀ شيطان است، كه از اين‌كه عبادت شود نااميد شده است. تو آنچه را من مى‌شنوم مى‌شنوى، و آنچه را من مى‌بينم مى‌بينى، جز اين‌كه پيامبر نيستى. ولى تو وزير من و بر طريقِ خير هستى." [١١]

🟢اما با آن‌كه قبله‌گاه عالم هستى، ولى سر به سجده مى‌گذاشتى و مى‌فرمودى: "زبانم به گناهان معترف است ... ."
"اما اين جهل كسانى است كه مى‌گويند اين سخنان تنها براى آموزش شيعيان است، و بايد كنار گذاشته شود. تو، يا علی (ع)، در پيشگاه پروردگارت به [آموزشِ] خلق مشغول نيستى. تو اين سخنان را مى‌گويى و با هر كلمه‌اش، خود را اين‌گونه مى‌بينى. اگر خودت و عملت را چنين نمى‌ديدى، هرگز به مقامى نمى‌رسيدى كه فرشتگانِ ملأ اعلى دربارﮤ تو بحث و گفت‌وگو كنند." [١٢]
اى ولى خدا، يا على (ع)، چنین نگاهی به خویشتن نه از فروتنی تهی‌دستان، که از آگاهی ژرف به نسبت میان عبد و معبود برمی‌خیزد.

🔅چقدر ولايتت را دوست دارم … چقدر …
و پذيرفتنش را بيشتر …
كاش نزد شما پذيرفته‌شده باشم …


📖صفحه ۲
👇ادامه


✔️@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
20👍31
📚منابع:

[1] مناجات شعبانيه
[2] سيد احمد الحسن، پاسخ‌هاى روشنگرانه بر بستر امواج، ج ٤، ص ٦٢ و 63.
[3] شیخ صدوق، كمال‌الدين و تمام‌النعمة، ص ١٩٠.
[4] سيد احمد الحسن، متشابهات، ج ١، ص ٣٨.
[5] سورﮤ طه، آيۀ ١١٤
[6] سورﮤ قلم، آيۀ ١
[7] شيخ على نمازى، مستدرك سفينة‌البحار، ج ٨، ص ٥٨٢ و ٥٨٣.
[8] سيد احمد الحسن، متشابهات، ج ١، ص ٣٩.
[9] سيد احمد الحسن، متشابهات، ج ٤، س ١٥٩.
[10] نهج‌البلاغه، خطبۀ ١٩٢
[11] ابن‌هشام، عبدالملك‌بن هشام، السيرة‌النبوية، ج ١، ص ٢٥٢.
[12] پيام سيد احمد الحسن در ايكس، ١١ ژانويه 2025 م:
https://x.com/ahmedalhasan313/status/1877935023284015140?s=46&t=9Y3HhFgfKYZA80zP1lWRSw


📖صفحه ۳


✔️@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
25👍1👏1🕊1💯1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
13
💢خبر مهم📢


🍃 انتشار نشریه زمان ظهور 🗞

🍃
#نشریه_شماره_200 🗞


✍️در این شماره از نشریه زمان ظهور می‌خوانیم:

▫️هابیلِ صلح‌جو
▫️روان‌پریشی پنهان: اختلال ناشی از منیت |قسمت اول
▫️گفت‌وگوی داستانی دربارهٔ دعوت فرستادهٔ عیسی مسیح |قسمت دوازدهم (آخر)
▫️پیِ آواز حقیقت بدویم |قسمت سوم
▫️فرازهایی از خطبه‌های نماز جمعه


🔗دانلود نشریه زمان ظهور


📌با ما همراه باشید...

〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
17👍2👏1
نشریه زمان ظهور شماره 200.pdf
43.7 MB
#انتشار
#نشریه_شماره_200


🗞نشریه زمان ظهور


🔗عناوین نشریه شماره 200


📌با ما همراه باشید...

〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🕊2211👍2🙏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
5🕊1
Audio
#مقاله_صوتی
#پادکست

🎤گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح

✔️قسمت چهارم
✍️به‌قلم: متیاس

🔹الیاس مات‌و‌مبهوت بود. این‌ها چه کسانی‌اند؟! چرا این‌قدر آمادۀ پاسخ‌دادن هستند؟ چرا هیچ نشانی از پرخاش‌گری و تندی در آن‌‌ها مشاهده نمی‌شود؟! با چه اطمینانی این‌چنین آرام و مسلط به سؤالات پاسخ می‌دادند؟

🔹«ایشان را واگذارید، کوران راهنمایان کورانند و هرگاه کور، کور را راهنما شود، هر دو در چاه افتند.»

🔹هرگز از کسی جز خداوند نخواه که برای آخرتت تصمیم بگیرد.


🔗متن مقاله


🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍175👏1🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
9
Forwarded from اشعار احمدی
🌙💔
#امام_مهدی_ع
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
#شب_شهادت_امیر_المومین
#ماه_مبارک_رمضان

علی ع...
آن شب تن شهر،بی هدف می لرزید
آن شب،همه جا و هر طرف می لرزید
خورشید نماز صبح را مسجد رفت
در باغچه زانوی علف می لرزید
خواهر محیا
😀 @ashaar13 😀...😀
با عضویت در کانال از ما حمایت کنید.🚫🔔
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
😢18💔7👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
6🕊2
#نشریه_زمان_ظهور
#شب_قدر #حج

❄️حج حقیقی

✍️به قلم سارا ستوده

حج، بی‌نظیرترین تجلی عبادت و بندگی و باشکوه‌ترین تجمع الهی در زمین، بهانه‌ای است برای به‌ جا آوردن حج حقیقی و طواف ملکوتی خلیفۀ خدا. گویی آبگینه‌ای است و حضور هریک از حاجیان، نقشی از کاشی‌های این آبگینه را ایفا می‌کنند و با حضور و اتحادشان سبب تکمیل دیگر نقش‌ها می‌شوند؛ نقش و نگاری پر از زیبایی، پر از دل‌دادگی، پر از یکی شدن. این یکی شدن، جلوه‌ای از اجتماع قلوب است که صحنه‌ای وصف‌ناپذیر را به نمایش می‌گذارد و خلیفۀ خدا، به‌سان آب‌نما و فواره‌ای در وسط این آبگینه یا حوض، اجتماع دورش را با آب حیات یا همان علم حقیقی، سیراب می‌کند.

💢حقیقت حج همان حجت خداست

حجت خدا آینۀ خداست. خدا در او دیده می‌شود. ظهور همۀ کائنات در او خلاصه می‌شود. احکام دین در او پیاده می‌شود. ارکان دین در او نمود پیدا می‌کند. همۀ دین در او تجلی می‌یابد. او دین است و دین، او [1]، زیرا او خدای در خلق است. [2]
وقتی هدف از خلقت شناخت است [3] و هیچ معرفتی نسبت به خدای سبحان حاصل نمی‌شود، مگر از طریق شناخت حجت [4]، پس ناگزیر همۀ احکام و عبادات نیز در او خلاصه می‌شود و نتیجه‌ای جز رسیدن به او و معترف شدن به مقام و جایگاهش نزد خدای سبحان حاصل نمی‌شود. وقتی نگاهمان را از چشم سرِ ظاهربینِ بی‌توجه، به چشم دلِ حقیقت‌بین و با تأمل تغییر دهیم، خواهیم دید کنه و عظمت این ملکوتیان کبریایی را. تمام کائنات، تمام ممکنات، تمام باقیات‌الصالحات، همه‌وهمه، هرچه هست و نیست، در این قدسیان، حجج الهی، خلاصه می‌شود. وقتی به عظمت این قدسیان پی ببریم، دیگر برای حل معنا و مفهوم برخی از احادیث شریفه، ذهنمان بی‌خود به این طرف و آن طرف سُر نمی‌خورد.

⚡️در این نوشتار، سعی داریم به حج و حقیقت حج بپردازیم و از خلال روایات ثابت کنیم که هدف از حج، اعتراف به مقام حجت خدا، سر تعظیم و تسلیم فرود آوردن به‌سمتش و عرضۀ ایمان خود به اوست، نه زیارت سنگ‌ها و تکریم خشت‌ها.

💢درخواست حج در شب قدر

انسان مؤمن با اندکی تفکر می‌تواند از خلال آیات و روایات به فلسفۀ حج پی ببرد.
خداوند سبحان به ابراهیم (ع) می‌فرماید: (وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ) [5] (و مردم را نداى حج ده تا به‌سوی تو بيايند).
درخواست حج و اهتمام به آن، از چنان ویژگی مهمی برخوردار است که مولا علی (ع) به‌جز شب قدر، ما را در سه شب، هفدهم، نوزدهم و بیست‌و‌یکم ماه رمضان نیز، به دعا و خواستن حج سفارش کردند. ایشان که جانم فدایشان فرمودند: (در شب‌های هفدهم، نوزدهم، بیست‌و‌یکم و بیست‌وسوم ماه مبارک رمضان از خداوند حج را بخواهید.» [6]

🟣امرِ امیرالامرا، شاه شاهان، خاتم‌الاوصیا، جان نبی این است: حج بخواهید. در احادیث بسیاری، طلب کردن حج از شیعیان و مسلمانان خواسته شده، اما حدیث مورد اشاره، به نحو مطلوب و خاصی انسان را به‌سویی دعوت می‌کند که جز حج نخواهد و جز به حج نیندیشد.
سخت است قبول کنیم که دلیل این اهتمام، تنها یک سفر مادی به سرزمین وحی باشد و نتیجه‌ای جز ثواب و پاداش نداشته باشد. مگر خود امیر بیان، علی (ع)، نفرمودند، «عبادتتان مانند عبادت آزادگان باشد»؟ [7] نه برای به‌ دست آوردن پاداش و نه برای دور شدن از آتش، برای هیچ‌یک بندگی نکنید. حال چرا از ما می‌خواهد و تأکید می‌فرماید و حتی سه شب دیگر را به شب قدر اضافه می‌کند تا حاجت ما به لطف خدا حاصل شود؟ حتی اگر دقت کرده باشید، در دعای هر شب ماه مبارک نیز سفارش شده‌ایم به خواستن حج در امسال و هر سال پیشِ رو: «... وَارْزُقْنِي حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرَامِ فِي عَامِي هَذَا وَفِي كُلِّ عَام.» [8]

سؤالات مهمی که در ذهن انسان نقش می‌بندد این است: آیا خواستن حج برای عاقبت‌به‌خیری من کافی است؟ اگر حج خانۀ خدا روزی‌ام شود، بهترین تقدیر شب قدر برایم رقم خورده است؟ چرا باید اولین و آخرین و مهم‌ترین دعای من حج باشد؟
مگر نه این است که در احادیث اهل‌بیت (ع) آمده: «گردش بی‌معرفت حجاجی که گرد خانۀ خدا می‌گردند، گردش چهارپایانی بیش نیست»؟ [9]

منظور از خواستن حج چیست؟ حقیقت آن کدام است؟ منظور، رفتن زمینی با پای جسمانی است یا پرواز آسمانی با پرهای ملکوتی؟
با ما همراه باشید تا به لطف خداوند منان، از حقیقت حج، خواستن حج، رفتن حج و همۀ اعمال و مناسک حج پرده برداریم تا ان‌شاءالله برسیم به آن هدف موردنظر خدا و حجت‌های خدا، به حج حقیقی.

✍️سید احمد الحسن بیان می‌کنند: «اما فرائض، همان ولایت ولی خداست و ولایت، همان نماز واجب، حج، زکات واجب و روزﮤ واجب است. پس نماز، همان توجه همراه با تضرع و دعا به‌سوی قبله است، و بهترین قبله‌ای که انسان می‌تواند در زمان خویش به آن روی آورد، ولی و حجت خداوند بر بندگانش است.» [10]
از امام صادق (ع) روایت شده است: «ما کعبۀ خدا هستیم، ما قبلۀ خدا هستیم.» [11]


📖صفحه ۱
👇ادامه

👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍205👏1
👈پس، مقصود از حج، حج گزاردن خانۀ حقیقی خداوند است که همان محمد و آل‌محمد (ع) است. [12]
«اما در این عالم جسمانی، این حالت جسمانی که عبارت است از رفتن به‌سوی کعبه و آهنگِ آن کردن، صرفاً اشاره دارد به گردن نهادن به این امر الهی که واجب است، چراکه تبلور فرمان‌بُرداریِ امر خداوند است.» [13]
تفاوت ملموس و آشکاری بین واژگان و اعمال و مناسک حج با حقیقتی که در واقع برای آن حقیقت آفریده و قرار داده شده‌اند، وجود دارد. این حقیقت از چشم غافلان و بی‌خبران دور مانده، اما برای اهل دل کاملاً عیان است.
به چند مورد به اختصار اشاره می‌کنیم:

💢حج و حجت خدا:

💢کعبه

«کعبه یا بیت‌الله‌الحرام در واقع، تجلّی و ظهور بیت‌المعمور است که در آسمان قرار داده شد تا فرشتگان گرد آن طواف کنند و به‌جهت اعتراض و جدالی که برای فرمان جانشین خداوند ـ‌آدم (ع)‌ـ با خداوند سبحان‌ومتعال داشتند، درخواست آمرزش کنند. [......] سپس خداوند به جا آوردن حج به‌سوی خانه‌اش ـ‌بیت‌الله‌الحرام (کعبه)ـ را تشریع نمود تا مردم به‌وسیلۀ آن، ولایتشان را بر حجّت خدا در زمانشان عرضه کنند و به تقصیر و کوتاهی در حق او اعتراف، و از تقصیر و کوتاهی که در حق او روا داشته‌اند، استغفار و طلب بخشش نمایند.» [14]
«طواف کعبه صرفاً به معنای اعتراف بر ولایت حجّت خدا بر خلقش و گردن نهادن بر اوامرش و اطاعت از اوست. پس علّت حج عبارت است از: درخواست آمرزش بابت کوتاهی در حق حجّتِ بر خلق در هر زمان که در زمان ما امام مهدی (ع) است.» [15]

💢پاکیزگی در حج

«"قضاء التفث" یعنی تطهیر و پاکیزه ساختن، که به‌حسب ظاهر عبارت از چیدن ناخن و تراشیدن «مو»ست، ولی در باطن و در حقیقت، مراد از آن دیدار با امام حجت (ع) است و تراشیدن مو فقط به‌مثابۀ کنار گذاشتن و پیراسته شدن از تمام افکار و تسلیم حجت بودن و فرمان‌بُرداری از ایشان است.
کعبه نیز صرفاً به این جهت «بیت العتیق» نامیده شده است که هر‌کس دور آن طواف کند، از گناه تقصیرش در حق امام مهدی (ع) حجت بر خلق، آزاد و رها می‌شود.» [16]

💢شعائر الهی

بزرگداشت شعائر الهی، تنها نصیب اهل تقوا می‌شود.
خداوند دربارﮤ شعائر خود می‌فرماید: (ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللهِ فَاِنَّها مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ) [17] (آری، کسانی ‌که شعائر خدا را بزرگ می‌شمارند کارشان نشان پرهیزکاری دل‌هایشان است).
«حرام‌های خدا و شعائر خدا، همان حجت‌های خداوند سبحان و متعال بر خلق هستند.» [18]
آیا در دیگر کتب آسمانی به‌ این حقیقت اشاره شده است؟

‼️عیسی (ع) فرمودند: «وای بر شما ای پیشوایان کوردل، که می‌گویید: "کسی که به هیکل سوگند یاد کند، کاری صورت نداده است، ولی آن‌که به طلای هیکل قسم بخورد، پایبند می‌ماند" ... ای نادانان و ای کوردلان، کدام‌یک بزرگ‌تر است؟ طلا؟! یا هیکلی که به طلا قداست بخشیده است؟ ... » [19]
متأسفانه افرادی که دین را جز پوسته‌ای نمی‌دانند به ظواهر تکیه می‌کنند و حج و زیارت خانۀ خدا را در زیارت سنگ‌ها می‌دانند. پُرواضح است که مقصود از حج، طواف و زیارت سنگ‌ها نیست.

پس هدف چیست؟

امام باقر (ع) به مردم در حال طواف خانۀ کعبه نگاه کرد و به فضیل فرمود: «در زمان جاهلیت هم همین‌گونه طواف می‌کردند. مردم دستور دارند که گرد کعبه طواف کنند و سپس سوی ما کوچ کنند و ولایت و دوستی خود را به ما اعلام دارند و یاری خود را نسبت به ما عرضه کنند.» [20]
با خواندن این حدیث شریف، سؤالی به ذهن هر مسلمان خطور می‌کند! حال که حقیقت حج، تبعیت از حجت خدا و عرضۀ ایمان خود به ایشان است، آیا طواف مادی و جسمانی خالی از لطف است؟

پاسخ: طواف جسمانی راهی است برای رسیدن به طواف ملکوتی.

سید احمد الحسن می‌گوید: «فطرت انسان این آمادگی و شایستگی را در او به وجود می‌آورد که وی به آسمان هفتم کلّی و در نتیجه به طواف و سعی آن برسد تا توبه و استغفارش و نیز آمادگی‌اش را جهت رسیدن به آسمان هفتم کلّی آسمان عقل را اعلام نماید.» [21]
یعنی فطرت انسان مؤمن با حج گزاردن و توبه و استغفار خود، می‌تواند خود را ارتقا دهد و برای بهره‌مندی از حظّ عظیم که همان شناخت و تبعیت از حجت خداست آمادگی بیشتری پیدا کند.
آیا در اعمال و مناسک حج نیز ارتباط معناداری بین بُعد ظاهر و باطن آن وجود دارد؟ مسلماً حج جسمانی تمرینی است برای تسلیم و تبعیت محض از قبلۀ حقیقی، یعنی حجت خدا.

◀️از اولین رکن، یعنی نیت، شروع می‌کنیم: حج زمینی برای نزدیکی به خداست و هیچ‌کس به خدا نزدیک نمی‌شود، مگر از طریق جانشین او و خلیفه‌اش در زمین. پس رضای حق در رضای خلیفۀ اوست و رضای خلیفه در خَلَف شدن فرزندانش است.
«البته اکثر مردم نسبت به این موضوع جاهل‌اند، دقیقاً مانند طوافی که گرد کعبه و حجرالأسود که در کعبه قرار داده شده است، انجام می‌دهند و با این حال، از طواف خود چیزی نمی‌فهمند.» [سید احمد الحسن، سیزدهمین حواری،پی‌نوشت دکتر علاء سالم، ص154]

📖صفحه ۲
👇ادامه

👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍159👏2
👈در حج مادی، مُحرم می‌شویم و از بسیاری کارهای مُباح و حلال نیز خود را دور می‌سازیم. اما فلسفۀ آن چیست؟ آیا جز تمرین عملی برای نادیده گرفتن هرآنچه انجام یا عدم انجام آن برای من خوشحالی و آسایش به ارمغان می‌آورد؟
در حج قرار است دست روی دلم بگذارم و چشمِ سر و دل را یکی کنم تا نور را احساس کنم؛ نور حقیقت، نور هدایت، نور تسلیم را.
مُحرم می‌شویم تا از همۀ دنیا، با مقام‌ها و کسوت‌هایش، دوری کنیم؛ لباس تقوا بر تن کرده، فارغ از هر رنگ و ریایی، "صبغةَ الله" شویم برای یاری دین خدا.

💢طواف خانۀ خدا

طواف مادی، تجلی یک طواف ملکوتی است، آن هم در زیباترین حالت ممکن.
سیداحمدالحسن می‌گوید:
«طواف خلیفه به‌دور خالق، او را شایستۀ طواف مخلوقات به دور خودش می‌کند. اگر خلیفه و جانشین، نقش لاهوت را در ارسال فرستاده شده‌ها (مُرسَلین) ایفا نکند،عملاً خلیفۀ تمام‌وکمال خدا نخواهد بود. در نتیجه، هدف از آفرینش نیز محقق نخواهد شد؛ ولی با تلاش این خلیفه برای طواف لاهوت، او تصویر کاملی می‌شود که به‌واسطۀ آن، خدای منزه و بلندمرتبه شناخته می‌شود و هدف از آفرینش که همان معرفت است، محقق می‌شود،یعنی (همان) شناخت لاهوت و توحید حقیقی.» [22]
بنابراین، طواف یعنی دور حجت خدا بگردی و روح و جانت را در طبق اخلاص گذاشته و تقدیمش کنی.

💢مِنا و قربانی

امان از نفس! نفس انسان به فرمودﮤ مولا علی (ع)، همان‌طور که بزرگ‌ترین دشمن اوست، طبق سخن خداوند سبحان، مدام به بدی فرا می‌خواند. این نفس عاصیِ طغیانگر را با هیچ چیز نمی‌توان متنبه و آگاه کرد، جز با کشتن و قربانی کردنش. لذا، مِنا و قربانی تمرینی است برای سر بریدن نفس امّاره، نفسی که تمام همّ‌وغمّش خرسندی خودش است و بس، زیرا جز به خود نمی‌اندیشد و جز خرسندی خویش را تمنا نمی‌کند.

💢سعی و صفا

چرا حاجیان، هاجرصفتانه، راه میان دو کوه صفا و مروه را هروله‌کنان می‌پیمایند؟ این تلاش زمینی، ماهیتی آسمانی دارد. در واقع، تلاشی است برای رسیدن به صفای دل.

💢رَمی جَمَرات

سنگ زدن به شیطان نمادین، چه دردی را دوا می‌کند؟ ما در حج، به کدام دسیسۀ شیطان سنگ می‌زنیم؟ به کدام خدعه و نیرنگش؟ پاسخ روشن است. ما در حقیقت، به مهم‌ترین و اصلی‌ترین دغدغۀ ابلیس سنگ می‌زنیم: عدم تبعیت از حجت خدا. زیرا ابلیس قسم یاد کرده که بر صراط مستقیم بنشیند و مانع شکرگزاری ما شود؛ شکرگزاری بابت نعمتی که از آن سؤال خواهیم شد: نعمت ولایت.

در سفر معنوی حج، به نکات زیبا و دل‌انگیزی برخوردم که به اشتراک گذاشتن آن‌ها خالی از لطف نیست.

🔅نکتۀ اول: تمام حقیقت حج را می‌توان در سه واژه خلاصه کرد: حج، حجت و حجاب. اگر دقت کنیم، فارغ از بررسی لغوی و کنکاش اصطلاحی، هر سه کلمه در "حاء" و "جیم" مشترک‌اند و این اشتراک، سبب ارتباط عمیقی بین لفظ و معنا شده است. گویی که در ورای امور مادی، ارتباطی معنوی بین این سه وجود دارد؛ انگار که باید حجاب‌ها را کنار زد تا به معرفت حج رسید. معرفتی که حقیقت کعبه را نشان خواهد داد، حقیقتی که چشمِ دل، کعبه را آینه‌ای می‌بیند که تصویر زلال و زیبای حجت خدا را در آن خواهی دید.

🔵هنگامی که حجت خدا را در خانۀ خدا دیدی، آنگاه تو خداشناسی هستی که توفیق حج خانۀ خدا پیدا کرده‌ای و حقیقتاً حاجی شده‌ای و حج گزارده‌ای.
همۀ اعمال و مناسک حج، برای این است که انسان منیت خویش را دفن کند و سبک‌بار و رها از پلیدی‌های دنیا، با تمام جان، خلیفۀ خدا را تعظیم و تکریم و اطاعت نماید.
در وهلۀ اول، باید موانع و حجاب‌ها را کنار زد. آنچه مانع طواف حقیقی به‌دور حجت می‌شود، رذیلت‌های اخلاقی است و در رأس آن‌ها، منیت.

⚡️به قول حافظ "این خود ما هستیم که سبب حجاب شده‌ایم و باید این حجاب‌ها را از خود دور کنیم تا به تمام معنا، نور و حقیقت را نظاره‌گر باشیم."
امام رضا(ع) می‌فرماید: «اگر مردم زیبایی‌های کلام ما را می‌شناختند، هرآینه به‌سمت ما می‌آمدند.»[23]
هر حجابی که کنار برود، به همان اندازه حُسن و جلوﮤ حق را بیشتر از پیش درک خواهیم کرد؛ به خدایی که در میان خلق است، به پدری که از مادر مهربان‌تر است. پدری که لحظه‌ها را به تماشا نشسته تا فرزندانش، قدم‌به‌قدم و گام‌به‌گام، به او نزدیک و نزدیک‌تر شوند، نزدیک شدنی همیشگی و ابدی. تا از "من"، "ما" بسازد؛ همه یک تن شویم، یک جان، در محضر جانِ جانان.

🪞یعنی حجت و نمایندﮤ خدا، همان آینۀ تمام‌نمای صفات خداست، همان که حرم امن و حِصنِ حصینِ الهی است؛دریای بیکران لطف و جلوﮤ جود خداوند سبحان است.ذکر این نکته ضروری است که در این مسیر، موانع زیادی وجود دارد و تا زمانی که این موانع برطرف نشود، ادامۀ مسیر ممکن نخواهد بود. این موانع همان حجاب‌های ظلمانی و نورانی هستند.باید مانند ابراهیم (ع) تبری برداریم و پس از شکستن بت‌های کوچک، یعنی ۷۵ حجاب ظلمانی و ۷۵ حجاب نورانی، به‌سراغ شکستن بتِ بزرگ برویم: بتِ "من" یا همان منیت.


📖صفحه ۳
👇ادامه


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍145
👈این گذشتن و رد شدن، حتی به زبان هم ساده نیست، چه رسد به عمل! بنابراین، تا حجاب‌های ظلمانی کنار نرود، حجاب‌های نورانی زایل نمی‌شود. و تا حجاب‌های نور ناپدید نشود، فنای نفس حاصل نمی‌شود. تنها در این صورت است که می‌توان به حرم امن الهی رسید، در آن معتکف شد، عذر تقصیر نمود و مهیای سفر حج گردید. حجی که هدفش، سر بریدن نفس و فنا شدن منیت است؛ گذشتن از خود و ندیدن خود، تا جایی که جز او نبینیم، جز او نخواهیم و جز برای او نزییم. آرزو نداشته باشیم، مگر تمکین در برابر او، و نمیریم جز برای او و در راه او.

اما با چه ره‌توشه‌ای می‌توان از این مسیر پر از موانع نفسانی گذشت؟ جواز عبور و شرط رد شدن از این مسیر چیست؟ برای این مهم، باید از دو توشۀ بی‌بدیل بهره برد: دعا و عشق.

🔵امام صادق (ع) فرمودند: «در نزد خداوند، مقاماتی است که جز با دعا کردن به آن نمی‌توان دست یافت.»
پس دعا کردن و طلب از خدا، شاه‌کلیدِ رسیدن به فضائلی است که عمل کم و ناقص ما توان به دست آوردنش را ندارد. عشق ورزیدن به خداوند سبحان، همانند یک تقویت‌کنندﮤ عظیم، ما را برای رهسپار شدن در این راه بس دشوار کمک خواهد کرد. تقویت‌کننده‌ای با عظمت، به‌سان یک معجزه، مانند سوزاندن پَرِ سیمرغ، که اگر ما را به هدف نرساند، لااقل نزدیک خواهد کرد. عشق به خدا و حجتش مانند فانوسی عمل می‌کند که در تمام مسیر، راه را برایمان روشن و هموار می‌سازد، به حدی که بالاترین و سخت‌ترین خدعه‌ها و نیرنگ‌های شیاطین جن و انس را غیرفعال خواهد کرد.

💢نتیجه:

«کعبه ارتباط تنگاتنگی با ولایت دارد، چراکه حج به‌سوی آن، برای دیدار با حجّت و عرضۀ ولایت بر وی از جانب مردم و استغفار و درخواست بخشش از تقصیر و کوتاهی در حق او، قرار داده شده است. [......]

📌بنابراین قبلۀ حقیقی، کعبه و سنگ‌ها نیست، بلکه آن گوهری است که کعبه به دنیایش آورد و او، همان ولیّ خدا و حجّت تام الهی، علی‌بن ابی طالب(ع) است.» [24]
«... آنچه باقی می‌ماند، این است که قبله، همان چیزی است که به‌واسطۀ آن به‌سوی خداوند روی آورده، و با آن، خداوند سبحان و متعال شناخته می‌شود. بنابراین، قبلۀ حقیقی انسان کامل است که با او خداوند شناخته می‌شود، و او همان وجه الله سبحان و متعال است که با آن با خلقش رویارو گشته است و توجّه و رو کردن به او، همان توجّه به خداوند است، و انسان کامل، علی‌بن ابی‌طالب (ع)، سرور اوصیا و اولیاست. خداوند او را از کعبه به درآورد تا به مردم بگوید که این انسان، قبلۀ شماست و حج شما به‌سوی اوست؛ و تا خداوند سبحان و متعال بگوید که من کعبه را فقط به‌خاطر علی (ع) و این‌که علی (ع) در آن متولد شود آفریده‌ام؛ و اگر مرا فرزندی می‌بود، همانی بود که در خانه‌ام به دنیا آمده است.» [25]

💢سخن پایانی


«اما رسیدن حقیقی در عوالم بالا اگر به فضل خداوند و با سعی و کوشش انسان محقق شود، تمامیِ خیر است. [......]
مطلبی که باقی می‌ماند این است که انسان به‌مقدار تلاش خود و به اندازﮤ فضل خداوند بر او، توشه برمی‌گیرد. اگر برسد و خانۀ حقیقی خداوند را حج گزارد، و جزو کسانی باشد که به مراتب ده‌گانۀ ایمان نائل شده باشد، و (از ما اهل‌بیت) گردد، می‌تواند از درخت علم آل‌محمد (ع) میوه‌ها بچیند و از آنها بخورد.» [26]

💢منابع:

[۱] محمدبن حسن صفار، بصائرالدرجات، ص ۵۴۹.
[۲] سید احمد الحسن، توحید، خدا در خلق.
[۳] سورﮤ ذاریات، آیۀ ۵۶.
[۴] محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۴۶.
[۵] سورﮤ حج، آیۀ ۲۷.
[۶] محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ۹۴، ص ۹.
[۷] سید رضی، نهج‌البلاغه، حکمت ۲۳۷.
[۸] شیخ عباس قمی، مفاتیح‌الجنان، اعمال ماه رمضان.
[۹] سید هاشم بحرانی، البرهان في تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۳۸۲.
[۱۰] سید احمد الحسن، متشابهات، ج ۳، سؤال ۱۰۰.
[۱۱] علی‌بن یونس عاملی، صراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، ج ۲، ص ۷۵.
[۱۲] سید احمد الحسن، متشابهات، ج ۴، سؤال ۱۵۶.
[۱۳] همان
[۱۴] سید احمد الحسن، متشابهات، ج ۳، سؤال ۸۷.
[15] سید احمد الحسن، متشابهات، ج ۲، سؤال ۴۰.
[16] همان
[17] سورﮤ حج، آیۀ ۳۲.
[18] سید احمد الحسن، متشابهات، ج ۲، سؤال ۴۰.
[19] کتاب مقدس، عهد جدید، کنیسه، ص ۴۲.
[20] شیخ محمد کلینی، الکافي (ط - الإسلامیة)، ج ۱، ص ۳۹۲.
[21] سید احمد الحسن، پاسخ‌های روشنگرانه بر بستر امواج، ج ۴، سؤال ۳۱۱.
[22] سید احمد الحسن، نبوت خاتم، حضرت محمد خاتِم النبیین و خاتَم آنها.
[23] محمد‌بن علی بن بابویه قمی، معاني‌الأخبار، ص ۱۸۰.
[24] سید احمد الحسن، متشابهات، ج ۳، سؤال ۸۷.
[25] همان
[26] سید احمد الحسن، متشابهات، ج ۴، سؤال ۱۵۶.

📖صفحه ۴

👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍2613👏2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
10❤‍🔥1
Forwarded from وارثین ملکوت
🌙 #رمضان_ماه_خدا
❤️#سید_احمد_الحسن_ع

‏بسم الله الرحمن الرحيم
إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِي لَيۡلَةِ ٱلۡقَدۡرِ * وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا لَيۡلَةُ ٱلۡقَدۡرِ * لَيۡلَةُ ٱلۡقَدۡرِ خَيۡرٞ مِّنۡ أَلۡفِ شَهۡرٖ* تَنَزَّلُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَٱلرُّوحُ فِيهَا بِإِذۡنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمۡرٖ * سَلَٰمٌ هِيَ حَتَّىٰ مَطۡلَعِ ٱلۡفَجۡرِ.


✍️ پیام سید احمدالحسن (ع) در ایکس
📆 22مارس2025 م

💬 لینک پیام

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
❤️@Varesin13
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
59💔7❤‍🔥4👍3😢3