آه... در آن ظهر خونین،
زینب(س) شاهد بود چگونه تیغ شمر ملعون،
بر سینۀ آفتاب کربلا فرود آمد...
جهان از فغان "واغربتا" به لرزه درآمد.
زینب صدا میزد: "حسین!"
دست و پا میزد حسین...
واغربتا میزد حسین...
فریادی از اعماق جان برخاست:
"ای برادر... ای نور دیدۀ مادرم..."
زینب صدا میزد: "حسین!"
دست و پا میزد حسین...
واغربتا میزد حسین...
ببین چگونه ماه تابان عشق،
در خون و خاک میغلتد...
فرزند پیامبر، یادگار مرتضی،
با لبهای خشکیدهاش،
فریاد حق سر میداد.
زینب صدا میزد: "حسین!"
دست و پا میزد حسین...
واغربتا میزد حسین...
شیرخوارۀ حسین،
در آغوش پدر جان سپرد...
آه... شمشیر سنگدل،
گردن ماه را شکافت،
و نالۀ حسین(ع) در بیابان پیچید:
"هل من ناصر ینصرنی؟!"
و آن بیدینان،
انگشتان مبارک را با انگشتر بریدند...
زینب صدا میزد: "حسین!"
دست و پا میزد حسین...
واغربتا میزد حسین...
آنگاه که سر از پیکر نورانی جدا کردند...
زینب صدا میزد: "حسین!"
دست و پا میزد حسین...
واغربتا میزد حسین...
هنوز خون حسین خشک نشده،
فریاد زینب خاموش نگشته...
و امروز لشکریان یمانی،
آمادۀ قیاماند:
"یا لثارات الحسین!"
شمشیرهای عدالت از نیام برکشیده شد،
منتقم موعود فرارسیده،
تا دردِدل زینب را تسکین بخشد.
"ای دودمان ستم، زمان نابودی شما فرارسیده!"
امروز روز دادخواهی است.
یا حسین! یا حسین!
یا لثارات الحسین!
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤27💔8🥰1🕊1
Forwarded from وارثین ملکوت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🏴#روز_حسین
«یا لیتنا کنا معک یا اباعبدالله…»
بالاخره اون لحظه رسید …
اون لحظهای که دنیا سیاه شد.
حسین تنها موند…
میدونی تنها یعنی چی؟
یعنی دیگه حتی صدای نفس کشیدن یاراش هم نمیاومد.
حسین، ریحانهٔ رسول خدا،
خودش آماده شد…
لباسهاشو محکم بست،
شمشیرشو کشید،
اما دلش یه جای دیگه بود…
یه نگاه کرد به خیمهها.
به صداهایی که دیگه قرار نبود پناهی داشته باشن.
⸻
و بعد، با همون وقار و شکوهی که داشت، به میدون زد.
اونم وسط اون همه شمشیر و نیزه.
⸻
میدونی چی شد؟
وقتی دیگه از زخم، افتاد رو خاک…
یه مرد شامی اومد و از پشت، او رو با نیزه زد.
حسین افتاد رو صورتش.
اما همونجا زیر لب گفت:
«صبراً علی قضائک یا رب…
راضیام به خواست تو، پروردگارا…»
⸻
و اینجا بود که
یه عمر رسالت محمد تموم شد،
یه دنیای دیگه شروع شد…
دنیایی که توش، خون حسین شد پرچم آزادی.
⸻
از اون روز،
هر صدای آزادی که بلنده،
یه جورایی مدیون این قطرههای خون رو خاک تفتیدۀ کربلاست.
⸻
و هنوز،
بعد این همه سال،
یه زمزمهای میاد که میگه:
«یا لیتنا کنا معک یا اباعبدالله…»
ای کاش ما هم اونجا بودیم، حسین…»
برگرفته از روز حسین، ج۲:
«و رسید اون لحظه… حسین تنها موند…»
بخشهای روایت شهادت حسین(ع)(ص۹۱،۹۵و۱۰۴)
«یه نگاه کرد به خیمهها…»
روایت وداع امام علیهالسلام(ص۹۱ـ۹۵)
«با همون وقار به میدان زد…»
شرح مبارزات پایانی(ص۱۰۴ـ۱۰۷)
«وقتی افتاد روی خاک… مرد شامی نیزه زد…»
مقتل حسین علیهالسلام(ص۹۱،۱۰۷)
«زیر لب گفت: صبراً علی قضائک…»
دعاهای لحظه شهادت(ص۹۵،۱۰۷)
«یه دنیای دیگه شروع شد… خون حسین پرچم آزادی…»
تحلیل فلسفی و حماسی شهادت(ص۱۱۰)
«و هنوز… زمزمه: یا لیتنا کنا معک…»
وصیت آشکار امام به یاران و فریادهای عاشقانه(۱۰۴ـ۱۰۷)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
😢19❤11👍4💔4
Forwarded from وارثین ملکوت
براساس سفارش جدش رسول خدا، محمد (ص)، و برای آنکه در پیشکش نمودن قربانی در جایگاه او بایستد،
زینب دست خود را زیر سینۀ حسین گذاشت و گفت:
«خدایا، این قربانی را از محمد بپذیر؛
خدایا، این قربانی را از علی و فاطمه بپذیر؛
خدایا، این قربانی را از ما بپذیر.»
آه ای زینب،
مصیبت ما در آنچه بر تو گذشت، رنجی است که هیچ چیز نمیتواند آن را جبران کند.
✍️ پیام سید احمدالحسن (ع) در ایکس
📆 6جولای 2025 م
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤43😢8💔5👍2
از بنلادن تا جولانی.pdf
453.5 KB
#ایستگاه_تفکر
#تحلیل
❄️ از «بنلادن» تا «جولانی»: بازخوانی مهندسی گروههای افراطی و بنیادگرایی در سیاست آمریکا
✍️ به قلم عباس فتحی
✔️ بررسی دقیق و مستند نقش پروژههای اطلاعاتی ایالات متحده در شکلگیری و بازتولید گروههای تندرو
✔️ از افغانستان تا شام، ردپای پروژههای اطلاعاتی آمریکا در شکلگیری گروههای تندرو اسلامی؛ از بنلادن تا جولانی
✔️ تحلیل توییت دکتر توفیق مسرور و ارتباط آن با پروژههای سایکلون، چوب چنار و Project 2025
✔️ تحلیل هشدارهای سید احمد الحسن دربارۀ پیوند بنیادگرایی انجیلی در آمریکا با سیاستهای آخرالزمانی؛ آیا سفیانی بازگشته است؟
🚀 @Zaman_Zohour
#تحلیل
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤50👍7👏3😢1
#دلنوشته
❄️ «صفها را ببندید... قد قامتِ الصلاه!»
✍️ بهقلم آفاق مصطفوی
ای یارانِ انتظار!
صفوفِ نماز را تنگتر ببندید،
که بانگِ «قد قامتِ الصلاه»
اینبار نه از گلدستههای مسجد،
بلکه از ملکوت میآید...
یَمانیِ موعود آمده است...
ببینید!
ستونِ استوارِ نماز ایستاده است...
همان که:
پیشانیاش از سجدههای طولانی گِره خورده
دستانش عطرِ عدالتِ علی(ع) میدهد...
صفها را فشردهتر کنید!
که این نماز جماعت، جماعتِ خاصّ خداست:
مأمومینش عاشقانِ غریباند
محرابش طورِ سیناست🏔
و امامش...
امامش، صاحبِ تنها پرچمِ هدایت است
«قد قامتِ الصلاه»
ردایتان را به نشانۀ تسلیم، بر دوش بیندازید
زرههای ایمان را محکم ببندید
⚡️ و در این نمازِ تاریخی،
همچون سیلهای خروشان،
به امیرِ لشکرِ غضب اقتدا کنید...
مقتدرانه بایستید...
قد قامتِ الصلاه
سجدهگاههای عالم برای نمازِ شما آغوش گشودهاند...
📌اینبار متفاوت است:
این ماییم که باید بهسوی محراب بشتابیم
با آبِ یقین وضو بگیریم
و در صفِ یارانش،
آن دههزار نفر، با شعار «أحمد، أحمد» بایستیم...
اللهاکبرررر..... تکبیرةُ الإحرام...
بشتاب!
که سجّاده، در انتظارِ قدومِ توست... 🧎♂️
🚀 @Zaman_Zohour
ای یارانِ انتظار!
صفوفِ نماز را تنگتر ببندید،
که بانگِ «قد قامتِ الصلاه»
اینبار نه از گلدستههای مسجد،
بلکه از ملکوت میآید...
یَمانیِ موعود آمده است...
ببینید!
ستونِ استوارِ نماز ایستاده است...
همان که:
پیشانیاش از سجدههای طولانی گِره خورده
دستانش عطرِ عدالتِ علی(ع) میدهد...
صفها را فشردهتر کنید!
که این نماز جماعت، جماعتِ خاصّ خداست:
مأمومینش عاشقانِ غریباند
محرابش طورِ سیناست
و امامش...
امامش، صاحبِ تنها پرچمِ هدایت است
«قد قامتِ الصلاه»
ردایتان را به نشانۀ تسلیم، بر دوش بیندازید
زرههای ایمان را محکم ببندید
همچون سیلهای خروشان،
به امیرِ لشکرِ غضب اقتدا کنید...
مقتدرانه بایستید...
قد قامتِ الصلاه
سجدهگاههای عالم برای نمازِ شما آغوش گشودهاند...
📌اینبار متفاوت است:
این ماییم که باید بهسوی محراب بشتابیم
با آبِ یقین وضو بگیریم
و در صفِ یارانش،
آن دههزار نفر، با شعار «أحمد، أحمد» بایستیم...
اللهاکبرررر..... تکبیرةُ الإحرام...
بشتاب!
که سجّاده، در انتظارِ قدومِ توست... 🧎♂️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤35❤🔥5🕊3🙏2👌1
Forwarded from وارثین ملکوت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فکر میکنی قصه تموم شد؟
نه…
یه قصۀ سیاهتر، تازه شروع شد.
⸻
یه عده ریختن سرش.
یکی اومد، انگشترش رو کند.
یکی دیگه، لباساشو درآورد.
یکی حتی کفشاشو از پاهاش کشید.
⸻
مگه چی کم داشتید؟
که اومدید پیکر نوه پیغمبر رو اینطوری غارت کردید؟
⸻
یه فرمان دادن…
اسبها رو یالا، رم بدید!
⸻
تا سمهاشون بره رو پیکر حسین.
اون بدنِ بیجان،
زیر اون همه سم،
له شد…
استخوناش شکست…
دیگه از اون قامتی که روزی میگفت «هیهات منا الذلة»
چیزی نموند جز تیکهتیکهها.
⸻
همین بدنِ لهشده،
یه روز بشه قبله دلها؟
همین خاک، بشه کربلا…
و میلیونها دل بیاد زانو بزنه،
و بگه:
«یا لیتنا کنا معک یا اباعبدالله…
کاش ما هم اون روز با تو بودیم، حسین…»
⸻
کتاب «روز حسین، جلد دوم»
• وقایع بعد از شهادت
صفحههای ۱۱۶ تا ۱۱۹
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤25💔7
#معرفی
🟢 مشتی از خروار
◀️ نقد و بررسی کلمات ناصر مکارم شیرازی دربارﮤ شخص مصلوب
▫️قسمت چهارم
✍️ بهقلم ارمیا خطیب
🫥 سرتیترهای این قسمت:
⚫️ بررسی نکتۀ پنجم و ششم دربارﮤ مصلوب
⚫️ بر پایۀ پیشگویی اشعیا (ع)، مصلوب نهتنها مظلوم بود، بلکه خود خواهان صلیب بود
⚫️ «عیسی به پطرس گفت: "شمشیر خود را غلاف کن. آیا جامی را که پدر به من داده است ننوشم؟"»
🔗 مطالعه مقاله در نشریه شماره 207
🔗 قسمت سوم
🚀 @Zaman_Zohour
▫️قسمت چهارم
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍19❤6
Forwarded from وارثین ملکوت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#روز_حسین
بعد از حسین، نوبت خیمهها شد.
خیمههایی که توش بچهها بودن، زنها بودن، صدای ناله بود.
⸻
آتیش زدن…
یه آتیش که زبونه کشید،
دستای کوچیک بچهها میخواست خودشونو از شعلهها دور کنن.
دخترها جیغ میزدن،
و زینب…
زینب دوید، دست بچهها رو گرفت، میبرد سمت یه گوشه امن.
⸻
یه عده دیگه ریختن که هر چی هست، غارت کنن.
حتی گوشوارههای بچهها رو با گوش کندن…
این چه جنونیه؟
چه حریصیه که تا گوش بچهها رو هم بریدید؟
⸻
و تو این میون،
امام سجاد،
اون جوان مریض، با بدن داغ و تبدارش،
خواست شمشیر بکشه،
خواست بره دفاع کنه…
اما زینب بغلش کرد.
گفت:
«نه آقا جان…
تو باید بمونی.
تو حجت خدایی بعد از حسین…
تو باید بمونی تا این خون، خاموش نشه.»
⸻
و اینطور شد
که بعد از اون همه خون،
بعد از اون همه خاکستر،
یه ریشه موند…
که روزی دوباره جوانه بزنه،
و پرچم عدل رو از دست حسین بگیره،
بلند کنه رو زمین.
⸻
کتاب «روز حسین، جلد دوم»
• هتک حرمت خیمهها، تلاش برای کشتن امام زینالعابدین، آتش زدن خیمهها، زینب و امام سجاد
صفحههای ۱۲۱ تا ۱۳۰، ۱۳۵
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
😢27❤5🕊5💔1
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_207
#مکارم_شیرازی
✔️ مشتی از خروار
✔️ نقد و بررسی کلمات ناصر مکارم شیرازی دربارﮤ شخص مصلوب
▪️قسمت چهارم: بررسی نکتۀ پنجم و ششم دربارﮤ مصلوب
✍️ بهقلم ارمیا خطیب
⚡️ بر پایۀ پیشگویی اشعیا (ع)، مصلوب نهتنها مظلوم بود، بلکه خود خواهان صلیب بود
💢پیشگفتار
ناصر مکارم شیرازی در نکتۀ پنجم و ششم خود این متن را ارائه میکند:
⚫️ «۵- همانطور که گفتیم، شاگردان مسیح (ع) بههنگام احساس خطر، طبق شهادت اناجیل، فرار کردند و طبعاً دوستانِ دیگر هم در آن روز مخفی شدند و از دور بر اوضاع نظر داشتند. بنابراین، شخصِ دستگیرشده در حلقۀ محاصرﮤ نظامیان رومی بوده و هیچیک از دوستان او اطرافش نبودند. به این ترتیب، چه جایِ تعجب که اشتباهی واقع شده باشد؟
⚫️ ۶- در اناجیل میخوانیم که شخصِ محکوم بر چوبۀ دار، از خدا شکایت کرد که چرا او را تنها گذارده و به دست دشمن برای قتل سپرده است! اگر مسیح (ع) برای این به دنیا آمده که به دار آویخته شود و قربانی گناهان بشر گردد، چنین سخن ناروایی از او بههیچوجه درست نبوده است. این جمله بهخوبی نشان میدهد که شخصِ مصلوب، آدمی ضعیف، ترسو و ناتوان بوده است که صدورِ چنین سخنی از او امکانپذیر بوده و او نمیتواند مسیح باشد.» [1]
💢نقد و بررسی ادعای پنجم ناصر مکارم شیرازی
در پاسخ به او میگویم:
نکتۀ پنجمی که ناصر مکارم شیرازی آورده است، تکرار ادعای او در نکتۀ اولش است، همانطور که در قسمت اول تقدیم شد، شاگردانی ازجمله شمعون پطرس در صحنهای که یهودای اسخریوطی به مصلوب نزدیک میشود، حضور داشتند؛ صحنهای که حتی شخصِ مصلوب به یهودای خائن کلامی را میگوید. سپس دستگیر میشود و شمعون پطرس شمشیر میکشد و الخ. آنها شخصِ بهصلیبکشیدهشده را با خود میبرند و سپس دادگاهی و بازجویی میکنند و هیچ اثری از فرار او نیست. بلکه همانطور که در قسمت سوم تقدیم شد، حتی لحظاتی که فرد دستگیرشده نزدشان است، یهودای اسخریوطی پشیمان میشود و بهسوی علمای یهود میرود و سکههایی که در ازای تسلیم کردن گرفته بود، میاندازد. بنابراین، حتی نتیجهگیری دوستداشتنی ناصر مکارم شیرازی در این باره که شخصِ مصلوب یهودای اسخریوطی است، یک نتیجهگیری شکستخورده است.
💢نقد و بررسی ادعای ششم ناصر مکارم شیرازی
عبارتهای «ضعيف»، «ترسو» و «ناتوان» که برای شخصیت مصلوب از جانب او استفاده شده است، همگی عبارتهایی است که بعد از نتایج غلط و اشتباه و بدون ارائۀ هیچ دلیل و مدرک محکمی از او صادر میشود. ناصر مکارم شیرازی با این عبارات نمیتواند تقدسی را که در روایات اسلامی و مسیحی و حتی اشارات رمزی متون مقدس یهود دربارﮤ شخص مصلوب آمده است زیر سؤال ببرد. این ادبیات او، تنها از هواوهوس او و خارج شدنش از توازن و امانتداری و واقعگرایی علمی و ... حکایت میکند؛ یعنی از خصوصیاتی که یک عالم باید به آنها آراسته باشد!
✍️ سپس میگویم:
🔎 نکتۀ اول. برای اینکه بدانید ناصر مکارم شیرازی چه قضاوت بدی کرده است، به این کلام مصلوب توجه کنیم:
آری، او میداند چه میشود و قرار است چه اتفاقی بیفتد؛ او کاملاً راضی به نوشیدن این جام رنج است.
🤔 کدام عاقلی میپذیرد که او از خدا شکایت کرده است؟!
🔎 نکتۀ دوم. در فصل ،53 از کتاب اشعیای نبی –که برای صدها سال پیش از واقعۀ مصلوب شدن است- نکات مهمی دربارﮤ شخصیت بهصلیبکشیدهشده وجود دارد که در بخشی از آن میخوانیم:
«لکن او غمهای ما را بر خود گرفت و دردهای ما را بر خویش حمل نمود. و ما او را از جانب خدا زحمت کشیده و مضروب و مبتلا گمان بردیم. † و حال آنکه بهسبب تقصیرهای ما مجروح و بهسبب گناهان ما کوفته گردید. و تأدیب سلامتی ما بر وی آمد و از زخمهای او ما شفا یافتیم. † جمیع ما مثل گوسفندان گمراه شده بودیم و هر یکی از ما به راه خود برگشته بود و خداوند گناه جمیع ما را بر وی نهاد. † او مظلوم شد امّا تواضع نموده، دهان خود را نگشود. مثل برّهای که برای ذبح میبرند و مانند گوسفندی که نزد پشمبُرندهاش بیزبان است همچنان دهان خود را نگشود. † از ظلم و از داوری گرفته شد. و از نسل او که تفکر نمود که او از زمین زندگان منقطع شد و بهجهت گناه قوم من مضروب گردید؟
📖 صفحه ۱
👇 ادامه مقاله
👏 @Zaman_Zohour
#نشریه_شماره_207
#مکارم_شیرازی
▪️قسمت چهارم: بررسی نکتۀ پنجم و ششم دربارﮤ مصلوب
💢پیشگفتار
ناصر مکارم شیرازی در نکتۀ پنجم و ششم خود این متن را ارائه میکند:
💢نقد و بررسی ادعای پنجم ناصر مکارم شیرازی
در پاسخ به او میگویم:
نکتۀ پنجمی که ناصر مکارم شیرازی آورده است، تکرار ادعای او در نکتۀ اولش است، همانطور که در قسمت اول تقدیم شد، شاگردانی ازجمله شمعون پطرس در صحنهای که یهودای اسخریوطی به مصلوب نزدیک میشود، حضور داشتند؛ صحنهای که حتی شخصِ مصلوب به یهودای خائن کلامی را میگوید. سپس دستگیر میشود و شمعون پطرس شمشیر میکشد و الخ. آنها شخصِ بهصلیبکشیدهشده را با خود میبرند و سپس دادگاهی و بازجویی میکنند و هیچ اثری از فرار او نیست. بلکه همانطور که در قسمت سوم تقدیم شد، حتی لحظاتی که فرد دستگیرشده نزدشان است، یهودای اسخریوطی پشیمان میشود و بهسوی علمای یهود میرود و سکههایی که در ازای تسلیم کردن گرفته بود، میاندازد. بنابراین، حتی نتیجهگیری دوستداشتنی ناصر مکارم شیرازی در این باره که شخصِ مصلوب یهودای اسخریوطی است، یک نتیجهگیری شکستخورده است.
💢نقد و بررسی ادعای ششم ناصر مکارم شیرازی
عبارتهای «ضعيف»، «ترسو» و «ناتوان» که برای شخصیت مصلوب از جانب او استفاده شده است، همگی عبارتهایی است که بعد از نتایج غلط و اشتباه و بدون ارائۀ هیچ دلیل و مدرک محکمی از او صادر میشود. ناصر مکارم شیرازی با این عبارات نمیتواند تقدسی را که در روایات اسلامی و مسیحی و حتی اشارات رمزی متون مقدس یهود دربارﮤ شخص مصلوب آمده است زیر سؤال ببرد. این ادبیات او، تنها از هواوهوس او و خارج شدنش از توازن و امانتداری و واقعگرایی علمی و ... حکایت میکند؛ یعنی از خصوصیاتی که یک عالم باید به آنها آراسته باشد!
«عیسی به پطرس گفت: "شمشیر خود را غلاف کن. آیا جامی را که پدر به من داده است ننوشم؟"»[2]
آری، او میداند چه میشود و قرار است چه اتفاقی بیفتد؛ او کاملاً راضی به نوشیدن این جام رنج است.
سید احمد الحسن میگوید:
«این سخن از مصلوب در هنگام دستگیر شدنش بیان شده و سخن کسی است که به صلیب کشیده شدن را پذیرفته است و با آن مشکلی ندارد. حتی تردید در نوشیدن جام صلیب را دربارﮤ خودش غیرقابلقبول، بیان و مطرح شدن میداند و اینکه امکان ندارد حتی در آن تأملی کند. «آیا جامی را که پدر به من داده است ننوشم!؟»، جمله فقط پرسشی نیست، بلکه با تعجّب میپرسد: "ننوشم!؟"»[3]
«لکن او غمهای ما را بر خود گرفت و دردهای ما را بر خویش حمل نمود. و ما او را از جانب خدا زحمت کشیده و مضروب و مبتلا گمان بردیم. † و حال آنکه بهسبب تقصیرهای ما مجروح و بهسبب گناهان ما کوفته گردید. و تأدیب سلامتی ما بر وی آمد و از زخمهای او ما شفا یافتیم. † جمیع ما مثل گوسفندان گمراه شده بودیم و هر یکی از ما به راه خود برگشته بود و خداوند گناه جمیع ما را بر وی نهاد. † او مظلوم شد امّا تواضع نموده، دهان خود را نگشود. مثل برّهای که برای ذبح میبرند و مانند گوسفندی که نزد پشمبُرندهاش بیزبان است همچنان دهان خود را نگشود. † از ظلم و از داوری گرفته شد. و از نسل او که تفکر نمود که او از زمین زندگان منقطع شد و بهجهت گناه قوم من مضروب گردید؟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤17🕊3👍1
«این وصی، این کلمات را بهدلیل جهلش نسبت به علت فروفرستاده شدنش یا از روی اعتراض بر فرمان خداوند سبحان و متعال نگفت، بلکه این پرسشی است که پاسخ را در بطن خود نهان دارد و خطابش به مردم است؛ یعنی بدانید و آگاه باشید که چرا من فروفرستاده شدم، چرا به دار آویخته شدم و چرا کشته شدم تا مبادا یک بار دیگر که همین سؤال تکرار شد، در امتحان شکست بخورید؛ آنگاه که دیدید رومیان (یا همانندهای آنان) زمین را به اشغال خود درآورند و علمای یهود (یا همانندهای آنان) با آنها سازش میکنند و من بر این زمین خواهم بود، و این سنّت الهی است که تکرار میشود، عبرت گیرید و مرا وقتی آمدم یاری کنید و بار دیگر در به دار آویختن و به قتل رسانیدنم مشارکت نکنید!
او میخواهد با این پرسش، که برای هر عاقل پاکسرشتی پاسخش روشن است، بگوید: من به صلیب کشیده شدم و آزار و اهانتهای علمای یهود را تحمّل کردم و کشته شدم بهخاطر قیامت صغرا، قیامت امام مهدی (ع) و دولت حق و عدل الهی بر روی این زمین.»[5]
همهچیز روشن است و حرفی باقی نمیماند.
اگر خدا بخواهد ادامه دارد ...
[1] مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ط. دارالكتب الاسلاميه، ج۴، ص۲۰۲.
[2] یوحنا، ۱۱:۱۸
[3] سید احمد الحسن، سیزدهمین حواری، نسخۀ گردآوری و پینوشت دکتر توفیق مغربی، ترجمۀ فارسی، ص۱۷۷.
[4] اشعیا، ۴:۵۳–۱۲
[5] سید احمد الحسن، متشابهات، ج۴، س۱۷۹.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤18👍4🕊1