بنگرید غربت مردی از آلمحمد (ص) را.
💢معاهدۀ صلح
شرایط دشواری که امام حسن مجتبی (ع) فرزند زهرای بتول (س)، از هر جهت با آن دستوپنجه نرم میکرد ایشان (ع) را به امر اضطراریِ صلح سوق داد. از سوی دیگر، معاویه –که لعنت خدا بر او باد- برای دادنِ هرگونه امتیازی به امام (ع) جهت صلح آماده بود تا بتواند خود بر اریکۀ قدرت و حکومت دو روزه بنشیند و سیراب شود از دنیایی که در چشم علی (ع) و اولادش بیارزشتر از استخوان خوک در دست جذامی است؛[16] پس نامهای سفید که پایش مهر شده بود برای امام (ع) فرستاد و در آن نوشت: «در این نامه هر شرطی داری بنویس که پذیرفته خواهد شد.» [17] امام (ع) فرصت را در جهت مصالح دین مبین اسلام غنیمت شمرد و معاهدهای ترتیب داد که به مهمترین بندهایش در ذیل بهطور مختصر اشاره خواهیم کرد:
▪️اول: واگذاری خلافت به معاویه به شرط عمل کردن به کتاب خدا و سنت رسول خدا (ص)؛
▪️دوم: خلافت پساز او برای حسن (ع) باشد؛
▪️سوم: دشنامگویی و ناسزاگویی به امیرالمؤمنین (ع) را ترک کند
▪️چهارم: امان دادن به شیعیان و علویان.
معاویه این شرایط را با خط خودش نوشت و بر آن مهر کرد؛ اما در خطبهاش بر فراز منبر نهتنها بر شروط معاهده تأکید نکرد بلکه با تمسخر و استهزا گفت: «آیا میپندارید من درحالیکه میدانستم شما نماز میخوانید و زکات میدهید و به حج میروید با شما بر سر نماز و زکات و حج جنگیدم؟! نه، من با شما جنگیدم تا فرمانروای شما شوم و شما تحتسلطۀ من باشید. سپس گفت: بدانید هر شرط و هرچیزی که به حسن بن علی دادهام زیر این دو پای من است.»[18]
💢دلایل صلح
امام حسن مجتبی (ع) دلیل این صلح را حفاظت از جان شیعیان ذکر میکنند همانطور که در روایتی آمده است:
ابوسعید نقل میکند: به حسن بن علی بن ابیطالب (ع) گفتم: ای پسر رسول خدا (ص)، چرا با معاویه صلح و سازش کردید درحالیکه میدانستید حق متعلق به شماست نه او؛ و اینکه معاویه گمراه و ستمکار است؟ ایشان (ع) فرمود: «بهخاطر جهل و نادانیتان از حکمت این کار بر من خشم گرفتید. اگر من چنین نمیکردم احدی از شیعیان ما بر زمین باقی نمیماند و همه کشته میشدند.»
💢صلح امام حسن (ع) مقدمهای بر انقلاب امام حسین (ع)
سید احمدالحسن در کتاب گوساله بر ضرورت این صلح و اقدام امام حسن (ع) تأکید کرده و میگوید:
«این صلح، پس از آنکه حکومت منافقین با سردمداری معاویه گسترش یافت و بر سرزمین اسلامی مسلّط گردید، و پس از آنکه مسلمانان امام حسن(ع) را تنها گذاشتند، صلحی بود لازم و ضروری. ازاینرو، صلحی همانند صلح پیامبر(ص) با مشرکین در حدیبیه بود.
هنگامی که امام حسن(ع) مجبور به کنار گذاشتن شمشیر میشود، جنگی نوین با معاویه آغاز مینماید؛ این بار جنگی فرهنگی که هدف از آن آمادهسازی امّت است برای قیام حسین(ع) یا حداقل آماده ساختن امّت برای پذیرش این قیام و همدلی با آن، و حتی اثرپذیرفتن از آن حتی اگر پساز قیامش باشد. هرکه بر وضعیت امّت در زمان امام حسن(ع) آگاهی داشته باشد خواهد دانست که این هدفی بود بس سترگ که از امتی انتظار میرفت که فرزندانش وارونه گشته، پیشوای معصوم خود را تنها گذاشته بودند و تا آنجا رسیده بودند که زشت را زیبا میدیدند!! و اگر این حرکت فرهنگی امام حسن(ع) نمیبود نه هیچ اسمی و نه هیچ رسمی از شیعه باقی نمیماند! بنابراین صلح امام حسن(ع) صلحی بهمعنای متعارفش نیست، بلکه در واقع متارکه و آتشبسی است که آن حضرت به آن مجبور شد تا برادرش حسین(ع) -که مصداق خود امام حسن(ع) است- با انقلابی که پژواکش تا همین امروز دنیا را به لرزه درآورده است، آن را دنبال کند. همانطور که امیرالمؤمنین(ع) به آینده و به حکومت عالَمگیرِ لا اله الا الله مینگریست، امام حسن(ع) و همۀ معصومین(ع) نیز به همین صورت چنین روزی را مینگریستند؛ روزی که در آن، این دین بر همۀ ادیان پیروز خواهد شد.
بنابراین سِیر پیشرفت انسانی، بهطور کلّی سِیری تکاملی است؛ حتی اگر پارهای عقبگردها بر آن عارض شده باشد بهطوری که نتیجۀ این حرکت، اصلاح بیشتر اهل زمین در زمان ظهور امام مهدی (ع) است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤17👍1🕊1
💢سخن پایانی
دانستیم صلح امام حسن مجتبی (ع) از انقلاب امام حسین (ع) هرگز جدا نبوده، بلکه زمینهای برای انقلاب حسین (ع) علیه حاکمیت پوشالی مردم بوده است و این دو درگاه، در راستای تحقق «لا اله الا الله» بر زمین بهصورت عملی در ذریۀ حسین (ع)، مهدی (ع) جلوهگر است. گویا برترینهای عالم برای قدوم مبارکش و دولت عدل و حاکمیت خدا بر زمین زمینهسازی کردند؛ یکی با شمشیر، یکی با صلح، یکی با سکوت و دیگری با ولیعهدی -امام رضا (ع)- همه در جهت حاکمیت خدا بر زمین گام برداشتند. امروز ثمرۀ مجاهدتهای الهیگونهشان در مردی از آلمحمد (ع)، وصی و فرستادۀ امام مهدی (ع) سید احمدالحسن متجلی است. در این زمان، به خویشتن رجوع کنیم و در کنار همۀ آنانی بایستیم که برای نشر توحید بر زمین با انواع و اقسام رذالتها و ددمنشیها مواجه بودند اما پای پس نکشیدند تا نهالی که با خونشان آبیاری شد، امروز درختی تنومند شود در بیداری جانها و رستگاری ارواح؛ تا دولتی تشکیل شود که در آن خدا پرستش شود و هدف از خلقت محقق شود.
1- مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 28؛ مفید، الارشاد، ص 187؛ ابناثیر، اسد الغابة، ج 2، ص 10؛ ابنحجر عسقلانی، الإصابة في تمییز الصحابة، ج 1، ص 328.
2- سیوطی، تاریخ خلفا، ص 189.
3- پیامبر (ص) فرمود: «الحَسَنُ و الحُسَیْنُ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ» «حسن و حسین، سرور جوانان بهشتاند.» شیخ صدوق، الامالی، ص 57، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق؛ هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، محقق، مصحح، انصاری زنجانی خوئینی، محمد، ج 2، ص 734، قم، نشر الهادی، چاپ اول، 1405ق؛ حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 111، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، 1413ق؛ ابنشعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آلالرسول(ص)، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 405، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق. و در منابع اهلسنت نیز آمده است: تاریخ بغداد، ج 1، ص 140؛ المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 167.
4- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 33.
5- ر.ک: ابنعبدالله، استیعاب، ج 1، ص 385.
6- امام صادق (ع): «آيا گمان میکنيد وصیتکنندهای از ما به هرکه بخواهد وصیت میکند؟ نه به خدا سوگند، بلکه عهدی از جانب خدا و رسول خدا از مردی به مرد ديگر است تا آنکه امر به صاحبش برسد.» (کلینی، کافی، ج۱، ص۲۲۷).
7- شیخ کلینی، کافی، ج 1، ص 297.
8- سیره اهل البیت (ع)، الامام الحسن بن علی (ع)، ص57.
9- ابن شهرآشوب، المناقب، ج 4، ص 21.
10- یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 170؛ دینوری، الامامة والسیاسة، ج 1، ص 67.
11- ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج11، ص 25، خطبه 200.
12- تاریخ یعقوبی، ج2، ص 206.
13- ر.ک: سیره اهل البیت (ع)، ص60-61.
14- ابن الاثیر، اسدالغابه، فی معرفة الصحابه، ج 2، ص13-14؛ المجلسی، بحارالانوار، ج 44، ص 21.
15- المجلسی، بحار الانوار، ج 44، ص 147؛ الطبرسی، الاحتجاج، ص 157.
16- امام علی (ع): «به خدا سوگند، این دنیای شما در چشم من بیارزشتر از استخوان یک خوک در دست یک جذامی است.» «العَرْق: العظم إذا اُخذ عنه معظم اللحم، والجمع عُرَاق» (النهایة، ج 3، ص 220 «عرق»)؛ نهجالبلاغة، الحكمة 236، تنبیه الخواطر: ج 1، ص 78 وفیه «كراع» بدل «عُراق»، غرر الحكم، ح 3664، بحارالانوار، ج 73، ص 130، ح 135).
17- ابناثیر، الکامل في التاریخ، ج 3، ص 405؛ابن عبدالبر، الاستیعاب في معرفة الأصحاب، در پاورقی ابنحجر، الإصابة، ج 1، ص 371؛ تاریخ طبری، ج 6، ص 93.
18- ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 16، ص 15؛ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 45؛شیخ مفید، ارشاد، ص 191. ابوالفرج گفته است: «او این خطبه را قبل از وارد شدن به کوفه خواند.»
19- سید احمدالحسن، گوساله، ج1، ص 137 و 138.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤21👏4
Audio
#نشریه_شماره_182
#پادکست
🎙 از تبار نور
🎙 گذری بر دلایل صلح امام حسن مجتبی (ع) با معاویه
✍️ به قلم: نوردخت مهدوی
🎙 مردی از سلالۀ رسول (ص)
🎙 مبارزی شجاع
🎙 صلحی که بر امام حسن(ع) تحمیل شد
🎙 معاهدهُ صلح
🎙 دلایل صلح
🎙 صلح امام حسن(ع) مقدمهای بر انقلاب امام حسین(ع)
🔗 متن مقاله 🔗 لینک مقاله در سایت
👏 @Zaman_Zohour
#پادکست
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍18❤7👏3
Forwarded from اشعار احمدی
#امام_مهدی_ع
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
#میلاد_امام_حسن_ع
کریم آل عبا...
نگاه ما همگی بر سخاوت حسن است
وگرنه نیست در این روزه ها نشانه ی صدق
با عضویت در کانال از ما حمایت کنید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤28
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_199
#جهنم
🔥 جهنم؛ انتخاب انسان یا کیفر خدا؟!
✍️ به قلم ستارﮤ شرقی
✔️ جهنم چه مکانی است؟
✔️ چه اعمالی ما را به جهنم سوق میدهد؟
✔️ اعمال و عبادات ما باید چگونه باشد تا در جهنم غوطهور نشویم؟
✔️ آیا جهنم، عقوبتی از جانب خداوند است یا انتخاب و خواستۀ ما؟
🔗 مشاهده فوری (Instant view)
👏 @Zaman_Zohour
#نشریه_شماره_199
#جهنم
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤21👏3😢2👍1👎1
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegraph
جهنم؛ انتخاب انسان یا کیفر خدا؟!
✍️به قلم ستارﮤ شرقی ⭕️مقدمه نوجوان که بودم، یکی از دوستانم کتاب سیاحت غرب، نوشتۀ مرحوم آقانجفی قوچانی را برای مطالعه به من داد. کتابی که سرنوشت ارواح بعد از مرگ را روایت میکرد. بسیاری از دوستانم کتاب را خوانده بودند و از آن بهعنوان کتاب ترس و وحشت یاد میکردند.…
👍13❤5🤔2😢1
#نشریه_زمان_ظهور
#ماه_رمضان
#ماه_خدا
🌒 یکماه در اقلیم خدا
🟡 قسمت هشتم
✍️ به قلم مريم رحمانيان
💢روزه، معمار مغز و سازندﮤ نورونهای جهادی
«عزیزان، در روزه، حکمتِ تدبر و تفکر در احوالِ مسلمین است. در روزه، جهاد با نفس، شیطان، هواوهوس و زینت دنیاست.» [۱]
همین که نوشتم عزیزم، تو سایهوار سر برآوردی، مثل زمزمهای در گوش، مثل فکرِ گریزانی که ناگهان در ذهنت مینشیند. صورتت را مقابلِ صورتم کشیدی، نزدیکتر از همیشه، و با درشتی گفتی: "سجاد، مرا صدا زدی؟"
من گفتم: "چه خوب بلدی نقش بازی کنی، اما من عزیزتر از تو را میشناسم. از اینکه مثلِ جن بوداده جلویِ چشمانم ظاهر شدی، حالوهوایم ابری شد. چرا دست از سر سجاد برنمیداری؟!"
🗣 آنوقت تو، مثل یک حاضرجواب، بیدرنگ گفتی: "به همان دلیلی که قلبِ انسان بین دو انگشت از انگشتانِ رحمان قرار دارد؛ شیطان یک انگشت و فرشته، انگشتی دیگر."
و من، دقیقاً همان لحظه، اثر الهام در دلم را که نازک و رقیق شده بود احساس کردم. گویی این بار، در این روزﮤ خدا، خدا مرا بهسویِ توجه به کتابی فرامیخواند. کتابِ "جهاد درب بهشت است" امامِ عزیزم؛ عزیزترین عزیز، نه آنکه خود را عزیز جا میزند.
🔺 میدان نبرد جهاد اکبر؛ در ژرفای جمجمهام.
هر انتخاب، هر وسوسه و هر مقاومت، پیامی به نورونها میفرستد. این پیام، تنها تصمیمی برای امروز نیست، بلکه سرنوشت فردای مرا رقم میزند. اگر امروز تسلیم شوم، فردا تسلیم شدن آسانتر خواهد شد. اما اگر امروز مقاومت کنم، فردا ارادهام قویتر خواهد بود. پس این منم که نورونها را بهسمتی خاص سوق میدهم؟
💢نورونها: سربازانی که مسیر آیندﮤ مرا میسازند
میگویند، "نورونها مثل سیمهای یک مدار هستند"، اما حقیقت این است که آنها بیش از یکتکه سیم خشک و بیروحاند. آنها زندهاند، هرچه بیشتر از آنها استفاده کنی، قویتر میشوند و هرچه رهایشان کنی، ضعیفتر و خاموشتر خواهند شد.
نورونهای مغزی مانند شاهرگهای یک رودخانه هستند؛ هر فکری که در آن جریان یابد، مسیر خود را گودتر میکند. اما این مسیرها، ابدی نیستند.
💢مسیرهای جهادی و نفسانی: آیا من انتخاب میکنم؟
هر روز، بدون آنکه متوجه باشیم، در حال انتخاب یکی از این دو مسیر هستیم. مغز ما بستری برای این انتخابهاست و آن را ثبت میکند.
مغز دارای دو مرکز اصلی در تصمیمگیریهای ارادی و احساسی است:
⚫️ 1.قشرِ پیشپیشانی (Prefrontal Cortex): مسئولِ خودکنترلی، تصمیمگیری و برنامهریزی (Miller & Cohen, 2001, p. 168). [۲]
⚫️ 2.سیستمِ لیمبیک (Limbic System): مسئولِ احساسات، انگیزهها و لذتهای زودگذر (LeDoux, 2000; Pessoa, 2017). [۳]
💢۱. مسیر جهادی
نورونهایی که با اراده، خودکنترلی، و صبر تقویت میشوند. هر بار که وسوسهای را رد کنم، این مسیر قویتر میشود. مرکز اصلی این مسیر، قشر پیشپیشانی مغز است، همان جایی که تصمیمات آگاهانه و مقاومت در برابر نفس شکل میگیرد. اگر این مسیر را تقویت کنم، جهاد اکبر آسانتر میشود.
💢۲. مسیر نفسانی
نورونهایی که با لذتهای آنی، تنبلی و شهوت رشد میکنند. هر بار که تسلیم شوم، این مسیر قویتر میشود. مرکز اصلی این مسیر، سیستم لیمبیک است، همان جایی که احساسات خام و غریزی کنترل را به دست میگیرند.
اما آیا این انتخابها کاملاً مستقلاند؟ یا نیرویی در پشتپرده تلاش میکند مسیرهای نفسانی را قویتر کند؟
✅ شیطان: برنامهنویس مغز و معمار مسیرهای نفسانی
شیطان، مانند یک برنامهنویس مغز، سعی میکند مسیرهای عصبی انسان را طوری شکل دهد که او تسلیم وسوسهها شود.
«هدف و غرض شیطان این است که انسان را در آتش سرنگون و تباه کند و او را هنگامی که خالق رئوف رحیم بزرگوار را معصیت میکند، در یک رویارویی خفتبار قرار دهد؛ پس برای رسیدن به هدف خود، ناگزیر باید سلاحهایی داشته باشد تا برای محقق ساختن خواستههایش از آنها استفاده کند.» [4]
«شیطان از ابزارهای آشکار و نهان، از ضعف تا قوت، برای هرکس برحسب شرایط، سلاحی خاص دارد. پس برای گمراه کردن هر صنفی، سلاحی درخور وجود دارد. و از باب "دشمن خود را بشناس"، دانستن این مسئله برای جهاد اکبر حیاتی است.» [5]
⚡️ آیا مسیرهای نفسانیِ مغزم نتیجۀ انتخابهای من است یا برنامهای که از پیش برایم نوشته شده؟ آیا میتوان مسیرهای مغز را تغییر داد؟ بله، مغز انعطافپذیر است. آنچه امروز در مغز من حک میشود، مسیر فردای مرا تعیین خواهد کرد.
📖 صفحه ۱
👇 ادامه
🆔@Zaman_Zohour
#ماه_رمضان
#ماه_خدا
💢روزه، معمار مغز و سازندﮤ نورونهای جهادی
«عزیزان، در روزه، حکمتِ تدبر و تفکر در احوالِ مسلمین است. در روزه، جهاد با نفس، شیطان، هواوهوس و زینت دنیاست.» [۱]
همین که نوشتم عزیزم، تو سایهوار سر برآوردی، مثل زمزمهای در گوش، مثل فکرِ گریزانی که ناگهان در ذهنت مینشیند. صورتت را مقابلِ صورتم کشیدی، نزدیکتر از همیشه، و با درشتی گفتی: "سجاد، مرا صدا زدی؟"
من گفتم: "چه خوب بلدی نقش بازی کنی، اما من عزیزتر از تو را میشناسم. از اینکه مثلِ جن بوداده جلویِ چشمانم ظاهر شدی، حالوهوایم ابری شد. چرا دست از سر سجاد برنمیداری؟!"
و من، دقیقاً همان لحظه، اثر الهام در دلم را که نازک و رقیق شده بود احساس کردم. گویی این بار، در این روزﮤ خدا، خدا مرا بهسویِ توجه به کتابی فرامیخواند. کتابِ "جهاد درب بهشت است" امامِ عزیزم؛ عزیزترین عزیز، نه آنکه خود را عزیز جا میزند.
هر انتخاب، هر وسوسه و هر مقاومت، پیامی به نورونها میفرستد. این پیام، تنها تصمیمی برای امروز نیست، بلکه سرنوشت فردای مرا رقم میزند. اگر امروز تسلیم شوم، فردا تسلیم شدن آسانتر خواهد شد. اما اگر امروز مقاومت کنم، فردا ارادهام قویتر خواهد بود. پس این منم که نورونها را بهسمتی خاص سوق میدهم؟
💢نورونها: سربازانی که مسیر آیندﮤ مرا میسازند
میگویند، "نورونها مثل سیمهای یک مدار هستند"، اما حقیقت این است که آنها بیش از یکتکه سیم خشک و بیروحاند. آنها زندهاند، هرچه بیشتر از آنها استفاده کنی، قویتر میشوند و هرچه رهایشان کنی، ضعیفتر و خاموشتر خواهند شد.
نورونهای مغزی مانند شاهرگهای یک رودخانه هستند؛ هر فکری که در آن جریان یابد، مسیر خود را گودتر میکند. اما این مسیرها، ابدی نیستند.
💢مسیرهای جهادی و نفسانی: آیا من انتخاب میکنم؟
هر روز، بدون آنکه متوجه باشیم، در حال انتخاب یکی از این دو مسیر هستیم. مغز ما بستری برای این انتخابهاست و آن را ثبت میکند.
مغز دارای دو مرکز اصلی در تصمیمگیریهای ارادی و احساسی است:
💢۱. مسیر جهادی
نورونهایی که با اراده، خودکنترلی، و صبر تقویت میشوند. هر بار که وسوسهای را رد کنم، این مسیر قویتر میشود. مرکز اصلی این مسیر، قشر پیشپیشانی مغز است، همان جایی که تصمیمات آگاهانه و مقاومت در برابر نفس شکل میگیرد. اگر این مسیر را تقویت کنم، جهاد اکبر آسانتر میشود.
💢۲. مسیر نفسانی
نورونهایی که با لذتهای آنی، تنبلی و شهوت رشد میکنند. هر بار که تسلیم شوم، این مسیر قویتر میشود. مرکز اصلی این مسیر، سیستم لیمبیک است، همان جایی که احساسات خام و غریزی کنترل را به دست میگیرند.
اما آیا این انتخابها کاملاً مستقلاند؟ یا نیرویی در پشتپرده تلاش میکند مسیرهای نفسانی را قویتر کند؟
شیطان، مانند یک برنامهنویس مغز، سعی میکند مسیرهای عصبی انسان را طوری شکل دهد که او تسلیم وسوسهها شود.
«هدف و غرض شیطان این است که انسان را در آتش سرنگون و تباه کند و او را هنگامی که خالق رئوف رحیم بزرگوار را معصیت میکند، در یک رویارویی خفتبار قرار دهد؛ پس برای رسیدن به هدف خود، ناگزیر باید سلاحهایی داشته باشد تا برای محقق ساختن خواستههایش از آنها استفاده کند.» [4]
«شیطان از ابزارهای آشکار و نهان، از ضعف تا قوت، برای هرکس برحسب شرایط، سلاحی خاص دارد. پس برای گمراه کردن هر صنفی، سلاحی درخور وجود دارد. و از باب "دشمن خود را بشناس"، دانستن این مسئله برای جهاد اکبر حیاتی است.» [5]
🆔@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍9👏5❤4
یعنی حتی مسیرهای گناه هم، اگر رها شوند، از بین خواهند رفت؟
ای وای از اسیری کز یاد رفته باشد. [7]
«نفْس، خاستگاه بلا و خانۀ بیماری است؛ اگر در آن منفذهای سازگار با شهوات دنیوی نبود، و نیز اگر در آن «علتالعلل» (علت اصلی) همۀ بیماریها یعنی «من و منیّت» نبود، شیطان هیچ راهی بر انسان نداشت. پس با سلامتی آن، انسان سالم میشود و با بیماری آن، انسان بیمار، و با مرگ آن، انسان میمیرد. چراکه در این آوردگاه، سنگربندی نفس، منجر به پیروزی بر شیطان، ناکام کردنش و شکستن سلاحش میشود.» [8]
«... مهمترین هدف از جهاد، خارج کردن انسان از عبودیت و بردگی زمین، بندگان، من و منیّت، بهسوی بندگی خداوند یکتای قهّار و اعتراف به حاکمیت خداوند سبحانومتعال در دو عرصۀ تشریع و اجراست، که هر دو در جانشین و خلیفۀ خدا در زمین گرد آمده است، و نخستین آوردگاه مبارزﮤ جهادی در محدودﮤ این قانون الهی (جانشینی خداوند در زمین) جریان دارد، که این قانون، نخستین قانون است و پذیرفته شدن طاعات و عبادات یا پذیرفته نشدن آنها، در حیطۀ این قانون در جریان است.» [9]
و تو گفتى: «به پايان نزديك مىشوى.»
و من گفتم: «مىخواهم از سجدهگزاران واقعى باشم، چون یعقوب به یوسف خود!»
تو گفتى: «اما بزرگى فروختن را بيشتر دوست میداری.»
و من گفتم: «براى همين اصلاً تو را دوست نمیدارم ... .»
[1] سید احمد الحسن، سرگردانی یا راه بهسوی خدا، ص ۹۱.
[۲] Miller, E. K., & Cohen, J. D. (2001). An integrative theory of prefrontal cortex function. Annual Review of Neuroscience, 24, 167-202. https://doi.org/10.1146/annurev.neuro.24.1.167
[۳] LeDoux, J. E. (2000). Emotion circuits in the brain. Annual Review of Neuroscience, 23, 155-184. https://doi.org/10.1146/annurev.neuro.23.1.155
[4] سید احمد الحسن، جهاد درب بهشت است، ص 17.
[5] ر.ک: همان
[6] Hebb, D. O. (1949). The organization of behavior: A neuropsychological theory. Wiley.
[7] حزین لاهیجی
[8] سید احمد الحسن، جهاد درب بهشت است، ص 21.
[9] همان، ص
🆔@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍23👏6❤3
Forwarded from وارثین ملکوت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱- موضوعات
۲- کتابخانه
👇👇👇
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏21❤9👍4😍3
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_199
#استبدال
❄️ استبدال
⚡️ تا کجا باید بود؟!
⚡️ سلسلهمقالات بررسی برخی عوامل و اسباب استبدال
🟡 قسمت چهارم
✍️ بهقلم ستایش حکمت
🙃 عامل بعدی: «دوستی دنیا در دل و دل بستن به دنیا».
💬 عاملی که در دل پیروان غالب اوصیا و انبیای الهی بوده است و سبب جدایی بین امام و شیعیان شده است.
🔗 مشاهده فوری (Instant view)
🔗قسمت اول
🔗قسمت دوم
🔗قسمت سوم
👏 @Zaman_Zohour
#نشریه_شماره_199
#استبدال
🔗قسمت اول
🔗قسمت دوم
🔗قسمت سوم
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍11❤4😢2
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegraph
🔅استبدال
✔️ قسمت چهارم ✍️به قلم ستایش حکمت سخن در باب استبدال و عوامل و اسبابی بود که ممکن است یک فرد مؤمن یا گروه مؤمنان یا امتی مؤمن را در معرض خطر استبدال قرار دهد. عاملی که در این قسمت از مقاله میخواهیم به آن بپردازیم: «دوستی دنیا در دل و دل بستن به دنیاست».…
❤14👍2😢2
#نشریه_زمان_ظهور
#ماه_رمضان
#ماه_خدا
🌒 یکماه در اقلیم خدا
🟡 قسمت نهم
✍️ به قلم مريم رحمانيان
💢روزه، نزدیکترین حالات بنده به خدا
سجاد دیگر نیست. نه آن سجاد قبلی، نه حتی سایهای از او. دیگر حتی یک لحظه هم به حرفهایم گوش نمیدهد، حتی برای ثانیهای نگاهم نمیکند. گویا چیزی او را از من، از همۀ آنچه بود، جدا کرده است.
چه نیرویی او را اینچنین از دسترس من ربوده؟ چرا از من دل بریده؟ هرچه لازم باشد، به کار میبندم. این راز را باید بفهمم. باید شکاف تاریکی را که بین ما افتاده، بشکافم. باید بدانم او به چه متمرکز شده که حتی سایۀ مرا هم نمیبیند.
این فاصله، این گمشدگی، دارد مرا در خود میبلعد …
دارم تلف میشوم؛ مثل یک مرغ سرکنده پرپر میزنم و راهی برای رهایی نیست.
👁 وقتی در مردمک چشمانش خیره شدم تا بفهمم دل به که سپرده که دل کندن از من برایش اینچنین آسان و بیدغدغه شده، گویا به خورشید زل زده باشم… از شدت نور داشتم کور میشدم. من تاریکی بودم، و او از من عبور کرده بود.
من، منیتم، وجود دارم. نفس میکشم. اما انگار دیگر دیده نمیشوم. نادیده گرفته شدن را نمیتوانم تحمل کنم. سجاد همیشه مرا جدی میگرفت، همیشه تسلیم میشد. اما حالا …
حالا دارد هوشمندانه عمل میکند.
پشتکار دارد. نوتیفیکیشن موبایلش را خاموش کرده، ساعت شنیاش را کنار دستش گذاشته و انگار نهانگار که روزه است.
من انتظار داشتم روزهداری او را خسته کند، گرسنه و بیحوصله کند. اما نهتنها تسلیم نشده، بلکه تمرکز کرده، آماده شده، دقیقتر از همیشه شده است. چه اتفاقی در درونش رخ داده؟ چرا از کنترل من خارج شده؟
🔺 تقوا بهمثابۀ یک الگوریتم تصحیح خطا (Error Correction)
سجاد به مانیتور خیره شده است. ساعت شنی کنار دستش آرامآرام پیش میرود، اما او از گذر زمان بیخبر است. او یک برنامهنویس است، اما نهتنها برای ماشینها.
او در حال نوشتن کدی است که در درون خودش اجرا خواهد شد.
چیزی در ذهنش در حال چرخش است. چرا برخی تصمیمات اشتباه به نظر نمیرسند، اما بعداً متوجه میشویم که کاملاً غلط بودهاند؟ آیا این یک نقص در طراحی سیستم ادراکی انسان است؟ یا مکانیزمی برای اصلاح آن وجود دارد؟
او به صفحۀ کدها نگاه میکند و شروع به تایپ میکند:
🗣 مسیر اطلاعات از ورودی تا پردازش
زندگی مثل یک سیستم پردازشی پیچیده است. هر انسانی در معرض حجم عظیمی از دادههای ورودی قرار دارد: حقیقت و دروغ، نور و تاریکی، الهام و وسوسه. همانطور که یک شبکۀ عصبی مصنوعی دادههای خام را پردازش میکند، "ذهن انسان نیز سیگنالهای محیط را تحلیل میکند". [1]
اما آیا همۀ این ورودیها دقیق و بدون خطا هستند؟
او خاطرهای را به یاد میآورد؛ لحظهای که تصمیمی گرفت که بعدها از آن پشیمان شد. آن موقع، همهچیز درست به نظر میرسید، اما حالا میدانست که درگیر یک خطای شناختی شده بود. آیهای را در کنارش یادداشت میکند: (کسانی که پرهیزکاری میکنند وقتی وسوسهای از شیطان به آنها برسد، خدا را یاد میکنند، پس بینا میشوند.) [سورﮤ اعراف، آیۀ ۲۰۱]
- انحراف مسیر: وقتی وسوسههای نامرئی تصمیمات را تغییر میدهند
اما چطور ممکن است مسیر تصمیمگیری اینقدر آرام و نامحسوس منحرف شود؟
سجاد به این فکر میکند که چگونه "یک نویز کوچک در سیگنالهای دیجیتال میتواند باعث شود یک پیام بهطور کلی تغییر کند؟" [2]
این همان کاری است که وسوسههای شیطانی انجام میدهند:
⚡️ شیطان مانند نویز در سیستم شناختی انسان عمل میکند.
دادههای دروغین را طوری تغییر میدهد که شبیه به حقیقت به نظر برسند.
نتیجه: خطای شناختی؛ تصمیمهایی که در ظاهر منطقیاند، اما در واقع مسیر را منحرف میکنند.
او یاد لحظههایی میافتد که حس کرده بود انتخابهایش در آن لحظه بهترین گزینه هستند، اما بعدها متوجه شد که جزئیات کوچکی، تمام مسیر را تغییر داده است.
(و اگر وسوسهای از شیطان به تو رسد، پس به خدا پناه ببر.) [سورﮤ اعراف، آیۀ 200]
🔅 فیلترهای اصلاحی: چگونه تقوا نویزهای ذهن را حذف میکند؟
او به صفحۀ کدهایش نگاه میکند. اگر ورودیهای یک سیستم آلوده شوند، آیا راهی برای تصحیح آنها وجود دارد؟
جواب، بله است. روزه و تقوا همانند یک فیلتر پردازش داده عمل میکنند:
روزه مثل یک فیلتر در شبکۀ عصبی، ورود دادههای نامعتبر را مسدود میکند.
تقوا مثل یک الگوریتم یادگیری ماشین، دادههای مخدوش را تصحیح میکند.
ذکر خدا نویزهای اضافی را حذف میکند و سیگنال اصلی را تقویت میکند.
اما چطور؟ زمانی که سجاد روزه است، ذهنش آرامتر از همیشه است. کمتر درگیر حواسپرتیهاست. تصمیماتی که میگیرد، شفافتر به نظر میرسند.
📖 صفحه ۱
👇 ادامه
🚀 @Zaman_Zohour
#ماه_رمضان
#ماه_خدا
💢روزه، نزدیکترین حالات بنده به خدا
سجاد دیگر نیست. نه آن سجاد قبلی، نه حتی سایهای از او. دیگر حتی یک لحظه هم به حرفهایم گوش نمیدهد، حتی برای ثانیهای نگاهم نمیکند. گویا چیزی او را از من، از همۀ آنچه بود، جدا کرده است.
چه نیرویی او را اینچنین از دسترس من ربوده؟ چرا از من دل بریده؟ هرچه لازم باشد، به کار میبندم. این راز را باید بفهمم. باید شکاف تاریکی را که بین ما افتاده، بشکافم. باید بدانم او به چه متمرکز شده که حتی سایۀ مرا هم نمیبیند.
این فاصله، این گمشدگی، دارد مرا در خود میبلعد …
دارم تلف میشوم؛ مثل یک مرغ سرکنده پرپر میزنم و راهی برای رهایی نیست.
من، منیتم، وجود دارم. نفس میکشم. اما انگار دیگر دیده نمیشوم. نادیده گرفته شدن را نمیتوانم تحمل کنم. سجاد همیشه مرا جدی میگرفت، همیشه تسلیم میشد. اما حالا …
حالا دارد هوشمندانه عمل میکند.
پشتکار دارد. نوتیفیکیشن موبایلش را خاموش کرده، ساعت شنیاش را کنار دستش گذاشته و انگار نهانگار که روزه است.
من انتظار داشتم روزهداری او را خسته کند، گرسنه و بیحوصله کند. اما نهتنها تسلیم نشده، بلکه تمرکز کرده، آماده شده، دقیقتر از همیشه شده است. چه اتفاقی در درونش رخ داده؟ چرا از کنترل من خارج شده؟
سجاد به مانیتور خیره شده است. ساعت شنی کنار دستش آرامآرام پیش میرود، اما او از گذر زمان بیخبر است. او یک برنامهنویس است، اما نهتنها برای ماشینها.
او در حال نوشتن کدی است که در درون خودش اجرا خواهد شد.
چیزی در ذهنش در حال چرخش است. چرا برخی تصمیمات اشتباه به نظر نمیرسند، اما بعداً متوجه میشویم که کاملاً غلط بودهاند؟ آیا این یک نقص در طراحی سیستم ادراکی انسان است؟ یا مکانیزمی برای اصلاح آن وجود دارد؟
او به صفحۀ کدها نگاه میکند و شروع به تایپ میکند:
زندگی مثل یک سیستم پردازشی پیچیده است. هر انسانی در معرض حجم عظیمی از دادههای ورودی قرار دارد: حقیقت و دروغ، نور و تاریکی، الهام و وسوسه. همانطور که یک شبکۀ عصبی مصنوعی دادههای خام را پردازش میکند، "ذهن انسان نیز سیگنالهای محیط را تحلیل میکند". [1]
اما آیا همۀ این ورودیها دقیق و بدون خطا هستند؟
او خاطرهای را به یاد میآورد؛ لحظهای که تصمیمی گرفت که بعدها از آن پشیمان شد. آن موقع، همهچیز درست به نظر میرسید، اما حالا میدانست که درگیر یک خطای شناختی شده بود. آیهای را در کنارش یادداشت میکند: (کسانی که پرهیزکاری میکنند وقتی وسوسهای از شیطان به آنها برسد، خدا را یاد میکنند، پس بینا میشوند.) [سورﮤ اعراف، آیۀ ۲۰۱]
- انحراف مسیر: وقتی وسوسههای نامرئی تصمیمات را تغییر میدهند
اما چطور ممکن است مسیر تصمیمگیری اینقدر آرام و نامحسوس منحرف شود؟
سجاد به این فکر میکند که چگونه "یک نویز کوچک در سیگنالهای دیجیتال میتواند باعث شود یک پیام بهطور کلی تغییر کند؟" [2]
این همان کاری است که وسوسههای شیطانی انجام میدهند:
دادههای دروغین را طوری تغییر میدهد که شبیه به حقیقت به نظر برسند.
نتیجه: خطای شناختی؛ تصمیمهایی که در ظاهر منطقیاند، اما در واقع مسیر را منحرف میکنند.
او یاد لحظههایی میافتد که حس کرده بود انتخابهایش در آن لحظه بهترین گزینه هستند، اما بعدها متوجه شد که جزئیات کوچکی، تمام مسیر را تغییر داده است.
(و اگر وسوسهای از شیطان به تو رسد، پس به خدا پناه ببر.) [سورﮤ اعراف، آیۀ 200]
او به صفحۀ کدهایش نگاه میکند. اگر ورودیهای یک سیستم آلوده شوند، آیا راهی برای تصحیح آنها وجود دارد؟
جواب، بله است. روزه و تقوا همانند یک فیلتر پردازش داده عمل میکنند:
روزه مثل یک فیلتر در شبکۀ عصبی، ورود دادههای نامعتبر را مسدود میکند.
تقوا مثل یک الگوریتم یادگیری ماشین، دادههای مخدوش را تصحیح میکند.
ذکر خدا نویزهای اضافی را حذف میکند و سیگنال اصلی را تقویت میکند.
اما چطور؟ زمانی که سجاد روزه است، ذهنش آرامتر از همیشه است. کمتر درگیر حواسپرتیهاست. تصمیماتی که میگیرد، شفافتر به نظر میرسند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤16👍2