Forwarded from دین، فرهنگ، جامعه | محسنحسام مظاهری (محسن حسام مظاهری)
🔸در دفاع از مطالعات اجتماعی تشیع🔸
بهبهانهی جنجال اخیر پیرامون تحلیلهای جامعهشناسانهی اربعین
محسن حسام مظاهری
[قسمت ۱ از ۲]
🔻یک
در جامعهی ما، انصافاً جامعهشناسی را باید ازجمله مشاغل پرخطر دانست. البته منظورم از جامعهشناسی بهمعنای کنشگریِ علمی و مسألهمند و فعال با دغدغهی فهم مسایل مردم و جامعه و تلاش برای بهبودبخشیِ روشمند آنهاست. نه جامعهشناسی برای جامعهشناسی، و نه جامعهشناسی فارغ از تعهد و مسئولیت اجتماعی، و نه یک دانش بیخطرِ منفعلِ پشتمیزی یا یک پوزیشین آکادمیک برای کارمندان نهادِ وابسته به حکومتِ دانشگاه که برایشان فرقی نمیکند حکومت اعلاحضرت آریامهر است یا حکومت ولایت فقیه. حقوقشان را میگیرند و کارشان را میکنند و بههیچجای عالم هم بود و نبودشان برنمیخورد.
جامعهشناسبودن پیشهی پرخطری است در کشوری که حکومتش ـ به غلط ـ علوم انسانی و اجتماعی را دشمن خود فرض کرده و ترجیح میدهد اساتید و دانشجویان و محققان علوم اجتماعی در درون زندانِ «دانشگاه» یا نهایتاً مؤسسات پژوهشیِ بیخطر تحت کنترل باشند و به موضوعات کمتر حساس یا شبهمسألههای بیخاصیتِ تئوریکِ محض سرگرم شوند تا آنکه بخواهند در مورد مسایل و معضلات جدی جامعه اظهارنظر کنند، و حاضر است میلیونها تومان از پول نفت خرج پژوهشهای اجتماعی کند؛ منتها پژوهشهایی که با جلد گالینگور و زرکوب، در قفسههای اداری بایگانی شوند و خاک بخورند یا نهایتاً به مقالهی علمی ـ پژوهشی و علمی ـ ترویجی و علمی ـ تخصصی تبدیل شوند، محبوس در ژورنالهای بیشماری که قرار نیست کسی بخواندشان. ارتقای سازمانی و ارتقای علمی، حقالسکوتی است که سیستم معیوب دانشگاهِ نانخورِ حکومت به پژوهشگران اجتماعی میدهد تا حد و حدود گلیم دستش باشد. کافیست کمی لولهی تغذیهشان را تنگتر بگیرد تا دغدغهی معاش نگذارد هیچ فکر و ذکری برایشان باقی بماند.
🔻دو
اما بین شاخههای جامعهشناسی ـ به گمان من ـ پرخطرترین و پرریسکترین شاخه، جامعهشناسی دین است. جامعهشناسی دین حتا از سیاست هم خطرخیزتر است. زیرا در سیاست نهایتاً طرف حساب، حکومت است. ولی جامعهشناس دین هم با حکومت (که خود را متولی دین رسمی میداند) طرف است و هم با سازمان دین (روحانیت) و بدنهی دینداران. هم در معرض تحدید سلطهی سیاسی است و هم در معرض تهدید تعصب مذهبی. یکی از دلایل نحیفبودن این شاخه و فقر شدید مطالعات اجتماعی و انتقادی تشیع در جامعهی ما همین شرایط دشوار و پرهزینهای است که طبعاً هرکسی توانایی پذیرش و تحمل آن را ندارد.
شاهد مثال واکنشهای منفی گستردهای است که در این چند روز، انتشار چند یادداشت با موضوع تحلیل جامعهشناسانه و انتقادی پیادهروی اربعین، به دنبال داشته و مستمسکی تازه شده است برای انتقامگیری و هجمه به کل جامعهشناسی و جامعهشناسان. از فلان سخنران مذهبی و مداح تا بهمان مدیر رسانهای و سیاستمدار و روزنامهنگار و کارشناس همهفنحریف و همهجا حاضر شبکههای تلویزیونی و تا حتی برخی از علوماجتماعیخواندههای قایل به مرگِ جامعهشناسی (که معلوم نیست چرا دست از سرِ این ـ بهقول خودشان ـ «میت» برنمیدارند)، همه احساس تکلیف کردهاند تا خردهحسابهایشان با جامعهشناسی و جامعهشناسان را یکجا تسویه کنند.
این هجمهها البته دور از انتظار نبود. مسیر مطالعات اجتماعی تشیع، مسیر پرسنگلاخی است و کسی که در این راه پا میگذارد باید به عواقب آن اندیشیده باشد. به تجربه دریافتهام که در چنین فضای مسمومی، خصوصاً وقتی غلیان مذهبی و عاطفی هم در آن دخیل باشد، امکان مفاهمه به پایینترین سطح خود میرسد. حرف حقی هم اگر گفته شود، شنیده نخواهد شد. بنا بر جدل و مراء است تا نهایتاً یک طرف در موضع انفعال قرار گیرد و عقبنشینی کند تا رضایتخاطر هجمهکنندگان فراهم آید و حساب کار دست بقیه بیاید.
(بهعنوان مثال واقعاً باعث تأسف است که یک استاد جامعهشناسی دانشگاه بعد از نوشتن دو یادداشت تحلیلی دربارهی اربعین براثر فشارها مجبور میشود فایل صوتی منتشر کند که بگوید گرچه تحلیلی کرده که به مذاق برخی خوش نیامده، اما خودش شیعه است و به عاشورا معتقد است و حسرت زیارت کربلا دارد و خانواده و پدرش مذهبی بودهاندو ... من البته با لحن و ادبیات و برخی مفاد یادداشت ایشان موافق نیستم و معتقدم مواجههی سیاسی با مقولات دینی، مخرب است. ولی بسیاری از هجمهها به آن یادداشت را هم غیرمنصفانه میدانم.)
[ادامه 👇🏻]
#مطالعات_فرهنگ_شیعی
#جامعه_شناسی_تشیع
#دین_در_جامعه_ایرانی
@mohsenhesammazaheri
بهبهانهی جنجال اخیر پیرامون تحلیلهای جامعهشناسانهی اربعین
محسن حسام مظاهری
[قسمت ۱ از ۲]
🔻یک
در جامعهی ما، انصافاً جامعهشناسی را باید ازجمله مشاغل پرخطر دانست. البته منظورم از جامعهشناسی بهمعنای کنشگریِ علمی و مسألهمند و فعال با دغدغهی فهم مسایل مردم و جامعه و تلاش برای بهبودبخشیِ روشمند آنهاست. نه جامعهشناسی برای جامعهشناسی، و نه جامعهشناسی فارغ از تعهد و مسئولیت اجتماعی، و نه یک دانش بیخطرِ منفعلِ پشتمیزی یا یک پوزیشین آکادمیک برای کارمندان نهادِ وابسته به حکومتِ دانشگاه که برایشان فرقی نمیکند حکومت اعلاحضرت آریامهر است یا حکومت ولایت فقیه. حقوقشان را میگیرند و کارشان را میکنند و بههیچجای عالم هم بود و نبودشان برنمیخورد.
جامعهشناسبودن پیشهی پرخطری است در کشوری که حکومتش ـ به غلط ـ علوم انسانی و اجتماعی را دشمن خود فرض کرده و ترجیح میدهد اساتید و دانشجویان و محققان علوم اجتماعی در درون زندانِ «دانشگاه» یا نهایتاً مؤسسات پژوهشیِ بیخطر تحت کنترل باشند و به موضوعات کمتر حساس یا شبهمسألههای بیخاصیتِ تئوریکِ محض سرگرم شوند تا آنکه بخواهند در مورد مسایل و معضلات جدی جامعه اظهارنظر کنند، و حاضر است میلیونها تومان از پول نفت خرج پژوهشهای اجتماعی کند؛ منتها پژوهشهایی که با جلد گالینگور و زرکوب، در قفسههای اداری بایگانی شوند و خاک بخورند یا نهایتاً به مقالهی علمی ـ پژوهشی و علمی ـ ترویجی و علمی ـ تخصصی تبدیل شوند، محبوس در ژورنالهای بیشماری که قرار نیست کسی بخواندشان. ارتقای سازمانی و ارتقای علمی، حقالسکوتی است که سیستم معیوب دانشگاهِ نانخورِ حکومت به پژوهشگران اجتماعی میدهد تا حد و حدود گلیم دستش باشد. کافیست کمی لولهی تغذیهشان را تنگتر بگیرد تا دغدغهی معاش نگذارد هیچ فکر و ذکری برایشان باقی بماند.
🔻دو
اما بین شاخههای جامعهشناسی ـ به گمان من ـ پرخطرترین و پرریسکترین شاخه، جامعهشناسی دین است. جامعهشناسی دین حتا از سیاست هم خطرخیزتر است. زیرا در سیاست نهایتاً طرف حساب، حکومت است. ولی جامعهشناس دین هم با حکومت (که خود را متولی دین رسمی میداند) طرف است و هم با سازمان دین (روحانیت) و بدنهی دینداران. هم در معرض تحدید سلطهی سیاسی است و هم در معرض تهدید تعصب مذهبی. یکی از دلایل نحیفبودن این شاخه و فقر شدید مطالعات اجتماعی و انتقادی تشیع در جامعهی ما همین شرایط دشوار و پرهزینهای است که طبعاً هرکسی توانایی پذیرش و تحمل آن را ندارد.
شاهد مثال واکنشهای منفی گستردهای است که در این چند روز، انتشار چند یادداشت با موضوع تحلیل جامعهشناسانه و انتقادی پیادهروی اربعین، به دنبال داشته و مستمسکی تازه شده است برای انتقامگیری و هجمه به کل جامعهشناسی و جامعهشناسان. از فلان سخنران مذهبی و مداح تا بهمان مدیر رسانهای و سیاستمدار و روزنامهنگار و کارشناس همهفنحریف و همهجا حاضر شبکههای تلویزیونی و تا حتی برخی از علوماجتماعیخواندههای قایل به مرگِ جامعهشناسی (که معلوم نیست چرا دست از سرِ این ـ بهقول خودشان ـ «میت» برنمیدارند)، همه احساس تکلیف کردهاند تا خردهحسابهایشان با جامعهشناسی و جامعهشناسان را یکجا تسویه کنند.
این هجمهها البته دور از انتظار نبود. مسیر مطالعات اجتماعی تشیع، مسیر پرسنگلاخی است و کسی که در این راه پا میگذارد باید به عواقب آن اندیشیده باشد. به تجربه دریافتهام که در چنین فضای مسمومی، خصوصاً وقتی غلیان مذهبی و عاطفی هم در آن دخیل باشد، امکان مفاهمه به پایینترین سطح خود میرسد. حرف حقی هم اگر گفته شود، شنیده نخواهد شد. بنا بر جدل و مراء است تا نهایتاً یک طرف در موضع انفعال قرار گیرد و عقبنشینی کند تا رضایتخاطر هجمهکنندگان فراهم آید و حساب کار دست بقیه بیاید.
(بهعنوان مثال واقعاً باعث تأسف است که یک استاد جامعهشناسی دانشگاه بعد از نوشتن دو یادداشت تحلیلی دربارهی اربعین براثر فشارها مجبور میشود فایل صوتی منتشر کند که بگوید گرچه تحلیلی کرده که به مذاق برخی خوش نیامده، اما خودش شیعه است و به عاشورا معتقد است و حسرت زیارت کربلا دارد و خانواده و پدرش مذهبی بودهاندو ... من البته با لحن و ادبیات و برخی مفاد یادداشت ایشان موافق نیستم و معتقدم مواجههی سیاسی با مقولات دینی، مخرب است. ولی بسیاری از هجمهها به آن یادداشت را هم غیرمنصفانه میدانم.)
[ادامه 👇🏻]
#مطالعات_فرهنگ_شیعی
#جامعه_شناسی_تشیع
#دین_در_جامعه_ایرانی
@mohsenhesammazaheri
Forwarded from دین، فرهنگ، جامعه | محسنحسام مظاهری (محسن حسام مظاهری)
🔸در دفاع از مطالعات اجتماعی تشیع🔸
بهبهانهی جنجال اخیر پیرامون تحلیلهای جامعهشناسانهی اربعین
محسن حسام مظاهری
[قسمت ۲ و پایانی]
🔻سه
اما روی سخنم با آن دسته از منتقدان منصف است که اغراض سیاسی و باندی در مخالفتشان با مطالعات اجتماعی تشیع دخیل نیست. پدیدههایی مثل دین و جنگ، همزمان واجد چند ساحت متفاوتاند که یکی از آن ساحات، وجه بشری و دنیوی و محسوس آنها است. قایلبودن به وجود چنین ساحتی و تلاش برای شناخت و تحلیل آن، [الزاماً] بهمعنای نفی ساحت فوقطبیعی آنها نیست. همچنانکه با قدسیدانستن این پدیدهها، وجوه بشریشان از بین نمیبرد.
بهعنوان مثال جنگ، چه اسمش «دفاع مقدس» و «جهاد» باشد چه نباشد، چه رزمندگانش باور مذهبی داشته باشند چه نداشته باشند، لاجرم به حیث بشریاش ابعاد و پیامدهای محسوس اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دارد که بررسی و تحلیل آنها وظیفهی علوم انسانی است. این وجه بشری و جهانی و مشترک همهی جنگهاست. چه جنگ جهانی اول، چه دفاع مقدس هشتساله، ناگزیر پیامدهایی مثل حاشیهنشینی و مهاجرت و تغییرات نسلی دربر داشتند. اشتباه است اگر گمان کنیم با قدسیدانستن جنگ این پیامدها مرتفع میشوند.
دین و دینداری هم دقیقاً همینطور است. مطالعات جامعهشناسانهی پدیدههایی مثل عزاداری یا اربعین، با هدف بررسی ابعاد بشری و انسانی و محسوس آنهاست. طبعاً از یک جامعهشناس انتظار نمیرود در باب پدیدههای دینی، مواجههای الاهیاتی داشته باشد یا درباب مشروعیت این مقولات سخن بگوید.
بهعنوان مثال از آیین پرشکوه پیادهروی اربعین، هر برداشت و تحلیل مذهبی داشته باشیم، چه «مانور قدرت شیعه» باشد چه نباشد، چه «بزرگترین اجتماع انسانی» باشد چه نباشد، چه «زمینهساز ظهور امامزمان(ع) و تجربهی محدود زیست مهدوی» باشد چه نباشد، چه «تجلی حضور خدا روی زمین و معجزه و واقعهای فراطبیعی» باشد چه نباشد، چه «بنیان تمدن جهانی شیعی» باشد چه نباشد، درهرحال یکسری وجوه غیرقدسی و مادی و بشری دارد که نباید از نظر دور داشت.
بیشترین بهرهبرداری و استفاده از مطالعات اجتماعی دین و دیگر مقولاتی که «مقدس» فرض میشوند از قضا میتواند عاید حکومت دینی و سازمان رسمی دین (روحانیت) و در مرحلهی بعد خود دینداران شود. یعنی دقیقاً همینها که در صف اول مخالفان این مطالعات جا خوش کردهاند.
🔻چهار
درهرحال متولیان رسمی و سنتی تشیع در مواجهه با مطالعات اجتماعی دین دو راه در پیش دارند:
یا کمافیالسابق به موضع بدبینی و طرد این مطالعات ادامه دهند و از فواید ـ ولو فرض کنید اندکِ ـ این مطالعات خود را محروم سازند و درعوض به تولید ادبیات انتزاعی و شبهدانشهای اجتماعی توسط گروهی از حامیان خود دل خوش کنند (که عملاً دردی را دوا نمیکند)؛ و یا راه دیگری را در پیش گیرند و از این مطالعات حمایت و بهرهبرداری کنند و بستری برای ارتقا و غنای آنها فراهم آورند و به پژوهشگران برای رفع نواقص کار خود یاری رسانند.
گرچه انتخاب این متولیان هرچه باشد، مطالعات اجتماعی دین و تشیع به راه خود ادامه خواهد داد. با همهی دشواریها و هزینهها و موانع.
#مطالعات_فرهنگ_شیعی
#جامعه_شناسی_تشیع
#دین_در_جامعه_ایرانی
@mohsenhesammazaheri
بهبهانهی جنجال اخیر پیرامون تحلیلهای جامعهشناسانهی اربعین
محسن حسام مظاهری
[قسمت ۲ و پایانی]
🔻سه
اما روی سخنم با آن دسته از منتقدان منصف است که اغراض سیاسی و باندی در مخالفتشان با مطالعات اجتماعی تشیع دخیل نیست. پدیدههایی مثل دین و جنگ، همزمان واجد چند ساحت متفاوتاند که یکی از آن ساحات، وجه بشری و دنیوی و محسوس آنها است. قایلبودن به وجود چنین ساحتی و تلاش برای شناخت و تحلیل آن، [الزاماً] بهمعنای نفی ساحت فوقطبیعی آنها نیست. همچنانکه با قدسیدانستن این پدیدهها، وجوه بشریشان از بین نمیبرد.
بهعنوان مثال جنگ، چه اسمش «دفاع مقدس» و «جهاد» باشد چه نباشد، چه رزمندگانش باور مذهبی داشته باشند چه نداشته باشند، لاجرم به حیث بشریاش ابعاد و پیامدهای محسوس اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دارد که بررسی و تحلیل آنها وظیفهی علوم انسانی است. این وجه بشری و جهانی و مشترک همهی جنگهاست. چه جنگ جهانی اول، چه دفاع مقدس هشتساله، ناگزیر پیامدهایی مثل حاشیهنشینی و مهاجرت و تغییرات نسلی دربر داشتند. اشتباه است اگر گمان کنیم با قدسیدانستن جنگ این پیامدها مرتفع میشوند.
دین و دینداری هم دقیقاً همینطور است. مطالعات جامعهشناسانهی پدیدههایی مثل عزاداری یا اربعین، با هدف بررسی ابعاد بشری و انسانی و محسوس آنهاست. طبعاً از یک جامعهشناس انتظار نمیرود در باب پدیدههای دینی، مواجههای الاهیاتی داشته باشد یا درباب مشروعیت این مقولات سخن بگوید.
بهعنوان مثال از آیین پرشکوه پیادهروی اربعین، هر برداشت و تحلیل مذهبی داشته باشیم، چه «مانور قدرت شیعه» باشد چه نباشد، چه «بزرگترین اجتماع انسانی» باشد چه نباشد، چه «زمینهساز ظهور امامزمان(ع) و تجربهی محدود زیست مهدوی» باشد چه نباشد، چه «تجلی حضور خدا روی زمین و معجزه و واقعهای فراطبیعی» باشد چه نباشد، چه «بنیان تمدن جهانی شیعی» باشد چه نباشد، درهرحال یکسری وجوه غیرقدسی و مادی و بشری دارد که نباید از نظر دور داشت.
بیشترین بهرهبرداری و استفاده از مطالعات اجتماعی دین و دیگر مقولاتی که «مقدس» فرض میشوند از قضا میتواند عاید حکومت دینی و سازمان رسمی دین (روحانیت) و در مرحلهی بعد خود دینداران شود. یعنی دقیقاً همینها که در صف اول مخالفان این مطالعات جا خوش کردهاند.
🔻چهار
درهرحال متولیان رسمی و سنتی تشیع در مواجهه با مطالعات اجتماعی دین دو راه در پیش دارند:
یا کمافیالسابق به موضع بدبینی و طرد این مطالعات ادامه دهند و از فواید ـ ولو فرض کنید اندکِ ـ این مطالعات خود را محروم سازند و درعوض به تولید ادبیات انتزاعی و شبهدانشهای اجتماعی توسط گروهی از حامیان خود دل خوش کنند (که عملاً دردی را دوا نمیکند)؛ و یا راه دیگری را در پیش گیرند و از این مطالعات حمایت و بهرهبرداری کنند و بستری برای ارتقا و غنای آنها فراهم آورند و به پژوهشگران برای رفع نواقص کار خود یاری رسانند.
گرچه انتخاب این متولیان هرچه باشد، مطالعات اجتماعی دین و تشیع به راه خود ادامه خواهد داد. با همهی دشواریها و هزینهها و موانع.
#مطالعات_فرهنگ_شیعی
#جامعه_شناسی_تشیع
#دین_در_جامعه_ایرانی
@mohsenhesammazaheri
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️معرفیی کتاب ”روایت ایرانی جامعهشناسی دین / جلد دوم/ بینشها و نظریهها”
۴ مرداد ۱۴۰۲
عنوان: #روایت_ایرانی_جامعهشناسی_دین. جلد دوم؛ بینشها و نظریهها نویسنده: #حسن_محدثی_گیلوایی ناشر: #انتشارات_تيسا تاریخ چاپ: بهار ۱۴۰۲ نوبت چاپ: اول تعداد صفحه: ۳۲۶ صفحه قیمت: ۱۴۹۰۰۰ تومان جلد دوم
روایت ایرانی جامعهشناسی دین بخشی از بینشها و نظریههایم را دربارۀ دین و پدیدههای دینی دربر دارد. از سال ۱۳۷۴ تا کنون جامعهشناسی دینْ حوزۀ مطالعاتی من بوده است و در این مدت علاوه بر انجام تحقیقاتی تجربی، تلاشهایی نظری برای تبیین دین و پدیدههای دینی انجام دادهام و بخشی از آنها در این اثر اکنون مجال انتشار مییابد. امیدوارم نتایج تحقیقات تجربیای که شخصاً یا با همکاری دانشجویانم انجام دادهام نیز در یک جلد دیگر مجال انتشار پیدا کنند.
در طی ۲۷ سال گذشته اندیشیدن و مطالعه و پژوهش و نوشتن دربارۀ دین مشغلۀ همیشگی من بوده است. در این سالیان طولانی انبوهی درگیریها و تجربهها و مشکلات را تجربه کردهام، اما برای هر محقق رشتۀ جامعهشناسی فهم اینکه پدیدههای اجتماعی امری زمینهمند هستند و در هر زمینهای مختصات ویژهای پیدا میکنند، او را به درک ضرورت نظریهپردازی واقف میکند. نظریهپردازی در علم برای هر کسی که به فعالیت علمی جدی اشتغال دارد و از زیست مقلدانه گام فراتر نهاده، امری گریزناپذیر است. علم بدون نظریه تحقق نمییابد.
با این حال، آنچه من در این سالیان طولانی انجام دادهام نیازمند بررسی و نقد است و امیدوارم با انتشار این اثر مجال آن فراهم شود. نکتۀ دیگر اینکه وقتی در سال ۱۳۷۴ حوزۀ جامعهشناسی دین را بهعنوان حوزۀ مطالعاتی اصلیام برگزیدم، یکی از دلایل چنین انتخابیْ یافتن پاسخی قانعکننده برای پرسشهای دینیام بود. با خوشحالی باید عرض کنم که همپای کوششهای دینپژوهانه، زیست دیندارانۀ من نیز دچار تحولاتی اساسی شده است.
امیدوارم در آینده بتوانم اثر کوچکی دربارۀ زندگینامۀ دینیام نیز منتشر کنم. نوشتن چنین اثری برای من از نظریهپردازی دربارۀ دین بسی جذابتر خواهد بود.
http://teesa.ir/Books/Book?id=11579گ
@iteesa
@drmohaddesi
🔹برای تهیه سریع کتاب:
۱. کتابفروشیهای معتبر سراسر کشور
۲. مراجعه به دایرکت @iteesa ۳.
🔸تماس با شمارههای :
۰۲۱-۷۷۶۰۲۸۹۹ ۰۲۱-۷۷۶۲۸۹۵ واتساپ: ۰۹۳۵۲۰۲۰۲۰۱
#انتشارات_تیسا #کتاب_بخوانیم #جامعهشناسی_دین #دین_و_جامعه #بینشها #نظریهها #ضد_دنیویشدن #میشل_فوکو #برایان_ترنر #ارنست_گلنر #برایان_ویلسون #انسانشناخت #اقتصاد_دین #جریانهای_فکری #جامعهُ_دینی #دین_در_ایران #انسانشناسی #روایت_ایرانی #حسن_محدثی
@iteesa
@NewHasanMohaddesi
۴ مرداد ۱۴۰۲
عنوان: #روایت_ایرانی_جامعهشناسی_دین. جلد دوم؛ بینشها و نظریهها نویسنده: #حسن_محدثی_گیلوایی ناشر: #انتشارات_تيسا تاریخ چاپ: بهار ۱۴۰۲ نوبت چاپ: اول تعداد صفحه: ۳۲۶ صفحه قیمت: ۱۴۹۰۰۰ تومان جلد دوم
روایت ایرانی جامعهشناسی دین بخشی از بینشها و نظریههایم را دربارۀ دین و پدیدههای دینی دربر دارد. از سال ۱۳۷۴ تا کنون جامعهشناسی دینْ حوزۀ مطالعاتی من بوده است و در این مدت علاوه بر انجام تحقیقاتی تجربی، تلاشهایی نظری برای تبیین دین و پدیدههای دینی انجام دادهام و بخشی از آنها در این اثر اکنون مجال انتشار مییابد. امیدوارم نتایج تحقیقات تجربیای که شخصاً یا با همکاری دانشجویانم انجام دادهام نیز در یک جلد دیگر مجال انتشار پیدا کنند.
در طی ۲۷ سال گذشته اندیشیدن و مطالعه و پژوهش و نوشتن دربارۀ دین مشغلۀ همیشگی من بوده است. در این سالیان طولانی انبوهی درگیریها و تجربهها و مشکلات را تجربه کردهام، اما برای هر محقق رشتۀ جامعهشناسی فهم اینکه پدیدههای اجتماعی امری زمینهمند هستند و در هر زمینهای مختصات ویژهای پیدا میکنند، او را به درک ضرورت نظریهپردازی واقف میکند. نظریهپردازی در علم برای هر کسی که به فعالیت علمی جدی اشتغال دارد و از زیست مقلدانه گام فراتر نهاده، امری گریزناپذیر است. علم بدون نظریه تحقق نمییابد.
با این حال، آنچه من در این سالیان طولانی انجام دادهام نیازمند بررسی و نقد است و امیدوارم با انتشار این اثر مجال آن فراهم شود. نکتۀ دیگر اینکه وقتی در سال ۱۳۷۴ حوزۀ جامعهشناسی دین را بهعنوان حوزۀ مطالعاتی اصلیام برگزیدم، یکی از دلایل چنین انتخابیْ یافتن پاسخی قانعکننده برای پرسشهای دینیام بود. با خوشحالی باید عرض کنم که همپای کوششهای دینپژوهانه، زیست دیندارانۀ من نیز دچار تحولاتی اساسی شده است.
امیدوارم در آینده بتوانم اثر کوچکی دربارۀ زندگینامۀ دینیام نیز منتشر کنم. نوشتن چنین اثری برای من از نظریهپردازی دربارۀ دین بسی جذابتر خواهد بود.
http://teesa.ir/Books/Book?id=11579گ
@iteesa
@drmohaddesi
🔹برای تهیه سریع کتاب:
۱. کتابفروشیهای معتبر سراسر کشور
۲. مراجعه به دایرکت @iteesa ۳.
🔸تماس با شمارههای :
۰۲۱-۷۷۶۰۲۸۹۹ ۰۲۱-۷۷۶۲۸۹۵ واتساپ: ۰۹۳۵۲۰۲۰۲۰۱
#انتشارات_تیسا #کتاب_بخوانیم #جامعهشناسی_دین #دین_و_جامعه #بینشها #نظریهها #ضد_دنیویشدن #میشل_فوکو #برایان_ترنر #ارنست_گلنر #برایان_ویلسون #انسانشناخت #اقتصاد_دین #جریانهای_فکری #جامعهُ_دینی #دین_در_ایران #انسانشناسی #روایت_ایرانی #حسن_محدثی
@iteesa
@NewHasanMohaddesi
انتشارات تیسا
انتشارات تیسا، فرصتی برای گسترش افکار. انتشارات مستقل و خصوصی فعال در حوزه چاپ و نشر کتابهای علوم انسانی
👍6👎1
33713972701.pdf
651 KB
▶️مقاله دهستان یثرب
✅نوشتهی دکتر مهران اسماعیلی
✳️ تصور کلی این بوده که یثرب که بعدا مدینه نام گرفته، شهری بوده که در اطرافش روستایی هم وجود داشته، بر خلاف این تصور، نویسنده تاکید میکند که یثرب در زمان پیامبر اصلا شهر نبوده بلکه مجموعه دههایی بوده که حداقل یک کیلومتر از یکدیگر فاصله داشتهاند، به گونهای که در قرن ششم هجری مدینه(یثرب) صرفا شهری کوچک بود.
🈯️ما با یک "شهر تصوری" از مدینه در گفتمان سیاسی روبروییم و روحانیت ما نیز به علت فقدان درک تاریخی بر این تصور دامن زدهاست. کافی است به گفتمانی که در دهه ۷۰ شمسی حول "مدینهالنبی" در برابر ایده "جامعه مدنی" در ایران شکل گرفتهاست بیندیشیم.
✳️ اگر یثرب مجموعه ای از روستاها بوده،آن وقت چگونه باید تصویر خود را از ساختار سیاسی ممکن در آن, بازسازی کنیم؟
🈯️شهر و دهستان ما را با دو فرم اجتماعی متفاوت به لحاظ ساختار اجتماعی، طبقات، دین،پوشش و... روبرو میسازد. ذهنیت روستایی با ذهنیت شهری دو شکل متفاوت از دین و تاسیسات دینی را نیز تولید خواهد کرد.
✳️دلالتهای سیاسی بیشتری از آنجه گفتم وجود دارد.
عباس کاظمی
@varijkazemi
#شهر #دین #مقاله
✅نوشتهی دکتر مهران اسماعیلی
✳️ تصور کلی این بوده که یثرب که بعدا مدینه نام گرفته، شهری بوده که در اطرافش روستایی هم وجود داشته، بر خلاف این تصور، نویسنده تاکید میکند که یثرب در زمان پیامبر اصلا شهر نبوده بلکه مجموعه دههایی بوده که حداقل یک کیلومتر از یکدیگر فاصله داشتهاند، به گونهای که در قرن ششم هجری مدینه(یثرب) صرفا شهری کوچک بود.
🈯️ما با یک "شهر تصوری" از مدینه در گفتمان سیاسی روبروییم و روحانیت ما نیز به علت فقدان درک تاریخی بر این تصور دامن زدهاست. کافی است به گفتمانی که در دهه ۷۰ شمسی حول "مدینهالنبی" در برابر ایده "جامعه مدنی" در ایران شکل گرفتهاست بیندیشیم.
✳️ اگر یثرب مجموعه ای از روستاها بوده،آن وقت چگونه باید تصویر خود را از ساختار سیاسی ممکن در آن, بازسازی کنیم؟
🈯️شهر و دهستان ما را با دو فرم اجتماعی متفاوت به لحاظ ساختار اجتماعی، طبقات، دین،پوشش و... روبرو میسازد. ذهنیت روستایی با ذهنیت شهری دو شکل متفاوت از دین و تاسیسات دینی را نیز تولید خواهد کرد.
✳️دلالتهای سیاسی بیشتری از آنجه گفتم وجود دارد.
عباس کاظمی
@varijkazemi
#شهر #دین #مقاله
👍20👎2
دینداری بدون باور
ترجمان علوم انسانی
🎙 ترجمان با همکاری رادیو ریرا تقدیم میکند
@tarjomaanweb
🎯 نسخۀ صوتی: دینداری بدون باور
📍مطالعۀ دینداری در ژاپن برخی از بنیادیترین پیشفرضهای ما دربارۀ دین را به چالش میکشد. پژوهشهای جامعهشناسی دین در ژاپن نشان میدهد بیش از هشتاد درصد این مردم به هیچ دینی اعتقاد ندارند. در عینحال بیش از هفتاد درصد از آنها خود را پیروی آیین شینتو قلمداد میکنند و نزدیک به هفتاد درصد از پیروان آیین بودا هستند. چگونه ممکن است کسی هم بیدین باشد و هم پیروی دو دین متفاوت؟
@varijkazemi
#دین
@tarjomaanweb
🎯 نسخۀ صوتی: دینداری بدون باور
📍مطالعۀ دینداری در ژاپن برخی از بنیادیترین پیشفرضهای ما دربارۀ دین را به چالش میکشد. پژوهشهای جامعهشناسی دین در ژاپن نشان میدهد بیش از هشتاد درصد این مردم به هیچ دینی اعتقاد ندارند. در عینحال بیش از هفتاد درصد از آنها خود را پیروی آیین شینتو قلمداد میکنند و نزدیک به هفتاد درصد از پیروان آیین بودا هستند. چگونه ممکن است کسی هم بیدین باشد و هم پیروی دو دین متفاوت؟
@varijkazemi
#دین
👍13👎4