چون دوست دشمن است،شکایت کجا برم
در باب آلودگی هوا
عباس کاظمی
@Varijkazemi
🔷درست در لحظهای که شهر از آلودگی نفس کم میآورد، مردم بیشتر از اتومبیلهای شخصی خود استفاده میکنند. در همان لحظهای که کودکانشان از آلودگی هوا در خطر بیمارشدن قرار دارند صرفا به خرید کردن بیشتر برای فرزندانشان میاندیشند. در حالی که مسائلی تکراری مستمرا توسط مردم طرح میشوند.مسایلی چون آلودگی هوا به کل به محاق رفته است.
🔷چه می شود که مردم یکسری چیزها را به عنوان مسئله در اولویت خود قرار میدهند و یکسری مسایل حیاتی را مورد غفلت قرار میدهند؟ نقش رسانهها در تعریف مسئله برای مردم را نباید دست کم گرفت. رسانهها به نحو شایستهای آلودگی هوا را به عنوان مسئله اجتماعی طرح نکردهاند. اگر سرچ سادهای در گوگل کنید متوجه میشوید که آلودگی هوا اغلب به عنوان مسئلهای زیست محیطی تقلیل داده میشود.
🔷در فقدان جنبشهای شهری که به حق به شهر از ابعاد متفاوت توجه کند، آلودگی هوا نه به مثابه مسئله بنیادی بلکه به عنوان فرصتی برای سودجویان برای تبدیل هوا به کالاهای قابل مصرف در نظر گرفته می شود(فروش دستگاه های تصفیه هوا،داغ کردن بازار معاملات ویلاها و آپارتمانها در مناطق خوش آب و هوا و نظایر آن,و بزودی فروش کپسولهای هوا)
🔷متاسفانه در جامعهای زندگی میکنیم که به غایت غیر سیاسی اما سیاست زده است. جامعهای که در آن فرصتطلبی ،فرد گرایی انحصارطلبانه، ارزش محسوب می شود. در چنین جامعهای راهحلهای فردی حل مسئله ضرورتا به دام شکلی از مصرفگرایی فرو میافتد.
🔷چیزی که از آن غفلت می شود به تعبیر دیوید هاروی حق ساختن شهر است. دیر زمانی است که شهر توسط نیروهایی خارج از اراده مردم ساخته می شود اما مردم چگونه می توانند در ساختن شهر سهیم باشند بدون آنکه در زندگی اجتماعی خود به سرنوشت شهر حساس باشند. مردم چگونه میتوانند حق خود را در ساختن زندگی بر عهده بگیرند مادامی که صرفا چشم به نجات بخشی یا ستمگری دولتها دارند.
🔷اینک، رسانهها باید به جد به این موضوع به مثابه مسئلهای اجتماعی بپردازد،افکار عمومی آن را به مسئله روز تبدیل کند،سازمانهای مردم نهاد در باب آن فکر کنند. نباید راه حل ها صرفا در دولت جستجو شود. مادامی که راه نجات در دولت خلاصه شود،مادامی که جامعه هنوز به دولت به مثابه منجی امید داشته باشد،نمیتوان به نجات جامعه خوشبین بود.
دولت بخشی از مشکل است نه راه حل. چون دوست دشمن است شکایت کجا برم
@Varijkazemi
عباس کاظمی
#الودگی_هوا #حق_به_شهر ,#جنبش_های_اجتماعی
در باب آلودگی هوا
عباس کاظمی
@Varijkazemi
🔷درست در لحظهای که شهر از آلودگی نفس کم میآورد، مردم بیشتر از اتومبیلهای شخصی خود استفاده میکنند. در همان لحظهای که کودکانشان از آلودگی هوا در خطر بیمارشدن قرار دارند صرفا به خرید کردن بیشتر برای فرزندانشان میاندیشند. در حالی که مسائلی تکراری مستمرا توسط مردم طرح میشوند.مسایلی چون آلودگی هوا به کل به محاق رفته است.
🔷چه می شود که مردم یکسری چیزها را به عنوان مسئله در اولویت خود قرار میدهند و یکسری مسایل حیاتی را مورد غفلت قرار میدهند؟ نقش رسانهها در تعریف مسئله برای مردم را نباید دست کم گرفت. رسانهها به نحو شایستهای آلودگی هوا را به عنوان مسئله اجتماعی طرح نکردهاند. اگر سرچ سادهای در گوگل کنید متوجه میشوید که آلودگی هوا اغلب به عنوان مسئلهای زیست محیطی تقلیل داده میشود.
🔷در فقدان جنبشهای شهری که به حق به شهر از ابعاد متفاوت توجه کند، آلودگی هوا نه به مثابه مسئله بنیادی بلکه به عنوان فرصتی برای سودجویان برای تبدیل هوا به کالاهای قابل مصرف در نظر گرفته می شود(فروش دستگاه های تصفیه هوا،داغ کردن بازار معاملات ویلاها و آپارتمانها در مناطق خوش آب و هوا و نظایر آن,و بزودی فروش کپسولهای هوا)
🔷متاسفانه در جامعهای زندگی میکنیم که به غایت غیر سیاسی اما سیاست زده است. جامعهای که در آن فرصتطلبی ،فرد گرایی انحصارطلبانه، ارزش محسوب می شود. در چنین جامعهای راهحلهای فردی حل مسئله ضرورتا به دام شکلی از مصرفگرایی فرو میافتد.
🔷چیزی که از آن غفلت می شود به تعبیر دیوید هاروی حق ساختن شهر است. دیر زمانی است که شهر توسط نیروهایی خارج از اراده مردم ساخته می شود اما مردم چگونه می توانند در ساختن شهر سهیم باشند بدون آنکه در زندگی اجتماعی خود به سرنوشت شهر حساس باشند. مردم چگونه میتوانند حق خود را در ساختن زندگی بر عهده بگیرند مادامی که صرفا چشم به نجات بخشی یا ستمگری دولتها دارند.
🔷اینک، رسانهها باید به جد به این موضوع به مثابه مسئلهای اجتماعی بپردازد،افکار عمومی آن را به مسئله روز تبدیل کند،سازمانهای مردم نهاد در باب آن فکر کنند. نباید راه حل ها صرفا در دولت جستجو شود. مادامی که راه نجات در دولت خلاصه شود،مادامی که جامعه هنوز به دولت به مثابه منجی امید داشته باشد،نمیتوان به نجات جامعه خوشبین بود.
دولت بخشی از مشکل است نه راه حل. چون دوست دشمن است شکایت کجا برم
@Varijkazemi
عباس کاظمی
#الودگی_هوا #حق_به_شهر ,#جنبش_های_اجتماعی
🔍 آنچه بر ما رفت و میرود
✍️ عباس کاظمی
سوم مهر ۱۴۰۱
▫️جامعۀ ایران که سال ۵۷ انقلاب کرد، سرشار از امید و انبوهی از وعدهها بود اما بهتدریج که جلو رفتیم، برخی وعدهها انکار شدند و برخی دیگر به آینده حوالت شدند.
مردمْ با صبوری و متانت، جنگ و تحریم و بمبارانها را پشت سر گذاشتند. برای عصر بازسازی و نوسازی هم صبر کردند. بهتدریج متوجه شدند که وعدهها قرار نیست هیچگاه محقق شوند.
▫️آنها راه صندوق رأی را برای چندین دهه انتخاب کردند، از اصلاحطلب، اصولگرا تا اعتدالی را محک زدند، زمانی رأی دادند و زمان دیگر قهر کردند. آنها همهچیز را به صندوق رأی محول نکردند؛ سازمان مردمنهاد ساختند، مدارس غیررسمی بنا کردند، دانشگاه رفتند، شبکههای اجتماعی خودشان را شکل دادند. درمجموع، شکل زندگی خود را سامان دادند؛ اما در مقابل جلوی بسیاری از مسیرهای مسالمتآمیز گرفته شد.
▫️راههای متفاوت تجربه شد و با هر قدم، امیدواری جدید میجوشید و با قدمی دیگر، موج ناامیدی بیرون میزد. کافی است تصاویر سرخوشیهای خیابانی دومخرداد، جنبش سبز و پیروزی روحانی، برجام و... را مرور کنید و آن را با تصاویر ناکامیهایی که قدرت بر سر راهشان میگذاشت و حوادث ناگوار پیدرپی دهۀ ۹۰ در هم بیامیزید.
▫️نه رأی مردم در انتخابات دیده شد و نه قهرشان. تقاضای مردم معترض برای اعتراض مسالمتآمیز که در قانون اساسی آمده است، حتی برای یکبار هم ممکن نشد. سمنها بر سرشان ویران شد، سندیکاها در فشار قرار گرفتند، معلمان دلسوز و کارگرانی فداکار زندانی شدند، روشنفکرانی به قتل رسیدند و برخی وادار به مهاجرت شدند یا در زندان گرفتار آمدند و دانشجویانی شجاع ستارهدار شدند. بهنظر شما این مردم همۀ راههای مسالمتآمیز را آزمون نکردند؟ کافی است متن حسرتها و ناکامیهای فراموشنشده در توییتر را که با جملۀ «برای...» شروع میشود تحلیل کنید. اینهمه، همچون زخمی کهنه بر سرشان تلنبار شده است.
▫️سالهایی بود که جامعه در رخوت و اوج ناامیدی به سر میبرد. افرادی کوشیدند با مهاجرت، از تلخی بیپایان زندگی خود بکاهند اما خیل عظیمی از آنها این امکان را نداشتند و در سیاهچالۀ ناامیدی فروافتادند. در کنار اینهمه فشار تورم، بیکاری، حاشیهنشینی گسترده، ناامیدی تحصیلکردگان دانشگاهی، تحقیر و فشارهای ایدئولوژیک در برابر سبک زندگی معمولی مردم مزید بر علت شد. گویا گروهی یادشان رفته که حرمت زن و مقام مادری که در رسانهها و ایدئولوژی مسلط مدام تأکید میشد در خیابان بهواسطۀ گشت ارشاد مکرر شکسته میشد.
⬅️ آنچه در انتهای دهۀ ۹۰ و شروع دهۀ جدید شاهدیم، فوران همین موج ناامیدی است. دیگر امید واهی، درمانِ کار نیست. خشونت موجود، محصول همین سرخوردگی است.
تمامی منابع عقلانی گفتوگو و میانجیهای فرهنگی، بهدستِ حاکمیت نابود شد. با کمک و خواست سیاستهای حاکم، تاریخمصرف روشنفکران و احزاب اصلاحی و جنبش نهادمند دانشجویی برای جامعه به پایان رسید.
اکنون در این موج اعتراض، مردم و دولت بهتنهایی رویاروی هم قرار گرفتند، بدون اینکه کمترین توانی برای میانجیگری مانده باشد.
اما آنچه تا اینجا گفتیم نباید مانع از این شود که جنبش اعتراضی موجود را نقد نکنیم. ما بدین نقد نیازمندیم برایاینکه از آسیبها و خطاهای آن کم کنیم. یکی از مولفههایی که باید به نقد کشیده شود شیوه اعمال خشونت در این اعتراضات و تنشهای عمیق درون این جریان اعتراضی است.
☑️جنبشی که با شعار زن، زندگی، آزادی شروع کرد، باید از هر سه عنصر کلیدی در شعار مراقبت کند. اینک این جنبش ناشی از ناامیدی مطلق، خودش به امیدی جدید بدل شده است اما هیچ تضمینی نیست که آتش امیدواری فروکش نکند و ازطریق انتظار بیشازحد از آن، موج جدید ناامیدی به دلیل ناکامی از راه نرسد. در شبکههای اجتماعی، امیدی بیش از توان بر آن سوار شدهاست و با مونتاژ تصاویر اعتراضی، کولاژی متفاوت با خودش ساختهشده است. ما با وضعیتی روبهروییم که ناشی از خشم انباشته است و هیچ برنامۀ دموکراتیک و عقلانی پشت آن وجود ندارد، هیچگونه اتحادی جز اتحاد در شعارهای رادیکال علیه رژیم دیده نمیشود.
↩️ اما در فضای مجازی تصویری بنظر متفاوت از جنبش روزمره برساخته شدهاست.کافی است لیست دشنامها به برخی سلیبریتیها که با جنبش همراهی کردند، برخی شخصیتهای موسوم به اصلاحات یا برخی شخصیتهای دانشگاهی که انگ لیبرال حتی چپ خوردند را مرور کنید. کامنتهای ذیلِ پیجهایشان را بخوانید، خشونت بیهدف و هیجان کور در توییتر را ببینید، «واقعیت افزوده» در ایراناینترنشنال را دنبال کنید. اغلب مفسرین، از موج همبستگی جدید میان مردم میگویند اما باید ترکهای عمیق میان آن را ورانداز کرد. این جنبش ممکن است آمادگی لازم را برای ویرانکردن داشته باشد اما برای ساختن، هنوز چنین آمادگیای دیده نمیشود.
#مهسا_امینی #جنبش #یاد_داشت
@Abbasvarijkazemi
✍️ عباس کاظمی
سوم مهر ۱۴۰۱
▫️جامعۀ ایران که سال ۵۷ انقلاب کرد، سرشار از امید و انبوهی از وعدهها بود اما بهتدریج که جلو رفتیم، برخی وعدهها انکار شدند و برخی دیگر به آینده حوالت شدند.
مردمْ با صبوری و متانت، جنگ و تحریم و بمبارانها را پشت سر گذاشتند. برای عصر بازسازی و نوسازی هم صبر کردند. بهتدریج متوجه شدند که وعدهها قرار نیست هیچگاه محقق شوند.
▫️آنها راه صندوق رأی را برای چندین دهه انتخاب کردند، از اصلاحطلب، اصولگرا تا اعتدالی را محک زدند، زمانی رأی دادند و زمان دیگر قهر کردند. آنها همهچیز را به صندوق رأی محول نکردند؛ سازمان مردمنهاد ساختند، مدارس غیررسمی بنا کردند، دانشگاه رفتند، شبکههای اجتماعی خودشان را شکل دادند. درمجموع، شکل زندگی خود را سامان دادند؛ اما در مقابل جلوی بسیاری از مسیرهای مسالمتآمیز گرفته شد.
▫️راههای متفاوت تجربه شد و با هر قدم، امیدواری جدید میجوشید و با قدمی دیگر، موج ناامیدی بیرون میزد. کافی است تصاویر سرخوشیهای خیابانی دومخرداد، جنبش سبز و پیروزی روحانی، برجام و... را مرور کنید و آن را با تصاویر ناکامیهایی که قدرت بر سر راهشان میگذاشت و حوادث ناگوار پیدرپی دهۀ ۹۰ در هم بیامیزید.
▫️نه رأی مردم در انتخابات دیده شد و نه قهرشان. تقاضای مردم معترض برای اعتراض مسالمتآمیز که در قانون اساسی آمده است، حتی برای یکبار هم ممکن نشد. سمنها بر سرشان ویران شد، سندیکاها در فشار قرار گرفتند، معلمان دلسوز و کارگرانی فداکار زندانی شدند، روشنفکرانی به قتل رسیدند و برخی وادار به مهاجرت شدند یا در زندان گرفتار آمدند و دانشجویانی شجاع ستارهدار شدند. بهنظر شما این مردم همۀ راههای مسالمتآمیز را آزمون نکردند؟ کافی است متن حسرتها و ناکامیهای فراموشنشده در توییتر را که با جملۀ «برای...» شروع میشود تحلیل کنید. اینهمه، همچون زخمی کهنه بر سرشان تلنبار شده است.
▫️سالهایی بود که جامعه در رخوت و اوج ناامیدی به سر میبرد. افرادی کوشیدند با مهاجرت، از تلخی بیپایان زندگی خود بکاهند اما خیل عظیمی از آنها این امکان را نداشتند و در سیاهچالۀ ناامیدی فروافتادند. در کنار اینهمه فشار تورم، بیکاری، حاشیهنشینی گسترده، ناامیدی تحصیلکردگان دانشگاهی، تحقیر و فشارهای ایدئولوژیک در برابر سبک زندگی معمولی مردم مزید بر علت شد. گویا گروهی یادشان رفته که حرمت زن و مقام مادری که در رسانهها و ایدئولوژی مسلط مدام تأکید میشد در خیابان بهواسطۀ گشت ارشاد مکرر شکسته میشد.
⬅️ آنچه در انتهای دهۀ ۹۰ و شروع دهۀ جدید شاهدیم، فوران همین موج ناامیدی است. دیگر امید واهی، درمانِ کار نیست. خشونت موجود، محصول همین سرخوردگی است.
تمامی منابع عقلانی گفتوگو و میانجیهای فرهنگی، بهدستِ حاکمیت نابود شد. با کمک و خواست سیاستهای حاکم، تاریخمصرف روشنفکران و احزاب اصلاحی و جنبش نهادمند دانشجویی برای جامعه به پایان رسید.
اکنون در این موج اعتراض، مردم و دولت بهتنهایی رویاروی هم قرار گرفتند، بدون اینکه کمترین توانی برای میانجیگری مانده باشد.
اما آنچه تا اینجا گفتیم نباید مانع از این شود که جنبش اعتراضی موجود را نقد نکنیم. ما بدین نقد نیازمندیم برایاینکه از آسیبها و خطاهای آن کم کنیم. یکی از مولفههایی که باید به نقد کشیده شود شیوه اعمال خشونت در این اعتراضات و تنشهای عمیق درون این جریان اعتراضی است.
☑️جنبشی که با شعار زن، زندگی، آزادی شروع کرد، باید از هر سه عنصر کلیدی در شعار مراقبت کند. اینک این جنبش ناشی از ناامیدی مطلق، خودش به امیدی جدید بدل شده است اما هیچ تضمینی نیست که آتش امیدواری فروکش نکند و ازطریق انتظار بیشازحد از آن، موج جدید ناامیدی به دلیل ناکامی از راه نرسد. در شبکههای اجتماعی، امیدی بیش از توان بر آن سوار شدهاست و با مونتاژ تصاویر اعتراضی، کولاژی متفاوت با خودش ساختهشده است. ما با وضعیتی روبهروییم که ناشی از خشم انباشته است و هیچ برنامۀ دموکراتیک و عقلانی پشت آن وجود ندارد، هیچگونه اتحادی جز اتحاد در شعارهای رادیکال علیه رژیم دیده نمیشود.
↩️ اما در فضای مجازی تصویری بنظر متفاوت از جنبش روزمره برساخته شدهاست.کافی است لیست دشنامها به برخی سلیبریتیها که با جنبش همراهی کردند، برخی شخصیتهای موسوم به اصلاحات یا برخی شخصیتهای دانشگاهی که انگ لیبرال حتی چپ خوردند را مرور کنید. کامنتهای ذیلِ پیجهایشان را بخوانید، خشونت بیهدف و هیجان کور در توییتر را ببینید، «واقعیت افزوده» در ایراناینترنشنال را دنبال کنید. اغلب مفسرین، از موج همبستگی جدید میان مردم میگویند اما باید ترکهای عمیق میان آن را ورانداز کرد. این جنبش ممکن است آمادگی لازم را برای ویرانکردن داشته باشد اما برای ساختن، هنوز چنین آمادگیای دیده نمیشود.
#مهسا_امینی #جنبش #یاد_داشت
@Abbasvarijkazemi
👏25👍19👎19
کوتاه در پاسخ به سوالات
عباس کاظمی
اعتراضات بر سر گشت ارشاد و مهسا امینی تاکی تداوم خواهد یافت؟
سه سناریو قابل پیش بینی است
سناریوی اول تبدیل اعتراضات به شکلی پیچیدهتر و تعمیق اعتراضات. در این شکل ماجرای مهساامینی و حجاب اجباری بخش کوچکی از داستان اعتراض خواهد شد و جنبش وارد فاز دوم و جدیتری خواهد شد . در حال حاضر باتوجه به نحوه مواجهه با اعتراضات استعداد این تبدیل فراهم شده است.
سناریوی دوم سرکوب کوتاه مدت(چندماهه) اعتراضات و برخاستن مجدد در شکلی جدید و گستردهتر
سناریوی سوم، سرکوب و فرونشستن اعتراضات، افسردگی کوتاه مدت جامعه و خیزش مجدد بین یک تا دوسال دیگر.
در این تحلیل سناریوی حل عقلانی مسئله به کلی حذف شده است چون احتمال چندانی برای آن وجود ندارد
همچنین میشود گفت که با توجه به شکل سرکوب اعتراضات، خشونتهای غیرقابل باوری را شاهد خواهیم بود
معتقدم اعتراضات آینده به لحاظ تنوع معترضین از بعد طبقاتی و شغلی،سنی و نسلی گستردهتر خواهد بود و همهگیری بیشتری خواهد داشت. به لحاظ شکل اعتراض هم تنوع بیشتری رخ خواهد داد.
در مورد موفقیت جریان اعتراضی میتوانم بگویم که دو عنصر رهبری جنبش و ایدئولوژی منسجم، نقش مهمی در موفقیت دارد. بدین معنا جنبش اعتراضی اخیر، فاقد این دو عنصر است اما نمیتوان گفت که بدون این دو عنصر راه موفقیت کاملا بسته شده است. دشوار اما ممکن است. در عین حال احتمال شکل گیری حداقل یکی از این دو عنصر در یک فرایند بلندمدتتر منتفی نیست.
معتقدم شعار آزادی و نقد ستم به تنهایی کافی نیست. مادامی که ایده دموکراسی در مرکز مطالبات قرار نگیرد هر دستاوردی کوتاه مدت خواهد بود.
هر تحول جدی به بازاندیشی و تامل در انقلاب ۵۷ وابسته است. همه خوانندگان را به تامل بیشتر در مطالبات انقلاب ۵۷ دعوت میکنم
@varijkazemi
#یاد_داشت #جنبش
عباس کاظمی
اعتراضات بر سر گشت ارشاد و مهسا امینی تاکی تداوم خواهد یافت؟
سه سناریو قابل پیش بینی است
سناریوی اول تبدیل اعتراضات به شکلی پیچیدهتر و تعمیق اعتراضات. در این شکل ماجرای مهساامینی و حجاب اجباری بخش کوچکی از داستان اعتراض خواهد شد و جنبش وارد فاز دوم و جدیتری خواهد شد . در حال حاضر باتوجه به نحوه مواجهه با اعتراضات استعداد این تبدیل فراهم شده است.
سناریوی دوم سرکوب کوتاه مدت(چندماهه) اعتراضات و برخاستن مجدد در شکلی جدید و گستردهتر
سناریوی سوم، سرکوب و فرونشستن اعتراضات، افسردگی کوتاه مدت جامعه و خیزش مجدد بین یک تا دوسال دیگر.
در این تحلیل سناریوی حل عقلانی مسئله به کلی حذف شده است چون احتمال چندانی برای آن وجود ندارد
همچنین میشود گفت که با توجه به شکل سرکوب اعتراضات، خشونتهای غیرقابل باوری را شاهد خواهیم بود
معتقدم اعتراضات آینده به لحاظ تنوع معترضین از بعد طبقاتی و شغلی،سنی و نسلی گستردهتر خواهد بود و همهگیری بیشتری خواهد داشت. به لحاظ شکل اعتراض هم تنوع بیشتری رخ خواهد داد.
در مورد موفقیت جریان اعتراضی میتوانم بگویم که دو عنصر رهبری جنبش و ایدئولوژی منسجم، نقش مهمی در موفقیت دارد. بدین معنا جنبش اعتراضی اخیر، فاقد این دو عنصر است اما نمیتوان گفت که بدون این دو عنصر راه موفقیت کاملا بسته شده است. دشوار اما ممکن است. در عین حال احتمال شکل گیری حداقل یکی از این دو عنصر در یک فرایند بلندمدتتر منتفی نیست.
معتقدم شعار آزادی و نقد ستم به تنهایی کافی نیست. مادامی که ایده دموکراسی در مرکز مطالبات قرار نگیرد هر دستاوردی کوتاه مدت خواهد بود.
هر تحول جدی به بازاندیشی و تامل در انقلاب ۵۷ وابسته است. همه خوانندگان را به تامل بیشتر در مطالبات انقلاب ۵۷ دعوت میکنم
@varijkazemi
#یاد_داشت #جنبش
👍47❤4👎3
Forwarded from زیر سقف آسمان
چشماندازی_نظری_در_بارهی_خیزشهای_اجتماعیی_ایران.pdf
1.4 MB
♦️چشماندازی نظری در بارهی خیزشهای اجتماعیی ایران / نسخهی کامل و ویرایش شده
✍️حسن محدّثیی گیلوایی
۱۷ آذر ۱۴۰۱
🔻درآمد
نوشتن این بحث بلند و طولانی را در بحبوجهی یک جنبش اجتماعیی سراسری و از ۲۸ مهر ۱۴۰۱ آغاز کرده ام و در ۱۱ آذر به پایان رسانده ام. الان که این نوشته را برای بازنشر کامل آن ویرایش میکنم، ۱۷ آذر ۱۴۰۱ است و جنبش همچنان ادامه دارد. نوشتن در بحبوحهی یک جنبش همراه با پیگیریی اخبار هر روزهی آن و نیز همراه با مطالعهی دیگر خیزشهای اجتماعی و جنبشهای اجتماعی در دهههای اخیر در ایران، به من این امکان را داده است که به زمینهی اجتماعیی بروز آنها بیشتر توجّه کنم. کوشیدم تا جاییکه ممکن است در عین مفهومسازیی لازم برای تبیین و توضیح این پدیده، مفاهیمی قابل فهم برای مخاطب عام را بهکار بگیرم و تا جاییکه ممکن است دقیق سخن بگویم و از کلّیگویی پرهیز کنم. امیدوار ام این نوشته مورد توجّه مخاطبان ارجمند قرار گیرد. انتشار عمومیی آن به من فرصت دریافت نقدهای صاحبنظران ارجمند و آموختن بیشتر را میدهد.
#رژیم_سیاسی
#خیزش_اجتماعی
#جنبش_اجتماعی
@NewHasanMohaddesi
✍️حسن محدّثیی گیلوایی
۱۷ آذر ۱۴۰۱
🔻درآمد
نوشتن این بحث بلند و طولانی را در بحبوجهی یک جنبش اجتماعیی سراسری و از ۲۸ مهر ۱۴۰۱ آغاز کرده ام و در ۱۱ آذر به پایان رسانده ام. الان که این نوشته را برای بازنشر کامل آن ویرایش میکنم، ۱۷ آذر ۱۴۰۱ است و جنبش همچنان ادامه دارد. نوشتن در بحبوحهی یک جنبش همراه با پیگیریی اخبار هر روزهی آن و نیز همراه با مطالعهی دیگر خیزشهای اجتماعی و جنبشهای اجتماعی در دهههای اخیر در ایران، به من این امکان را داده است که به زمینهی اجتماعیی بروز آنها بیشتر توجّه کنم. کوشیدم تا جاییکه ممکن است در عین مفهومسازیی لازم برای تبیین و توضیح این پدیده، مفاهیمی قابل فهم برای مخاطب عام را بهکار بگیرم و تا جاییکه ممکن است دقیق سخن بگویم و از کلّیگویی پرهیز کنم. امیدوار ام این نوشته مورد توجّه مخاطبان ارجمند قرار گیرد. انتشار عمومیی آن به من فرصت دریافت نقدهای صاحبنظران ارجمند و آموختن بیشتر را میدهد.
#رژیم_سیاسی
#خیزش_اجتماعی
#جنبش_اجتماعی
@NewHasanMohaddesi
👍8👎1
جابه_جایی_های_عظیم_فرهنگی_اجتماعی.aac
128.6 MB
🔷عباس کاظمی
📣 فایل صوتی🗣 مقاله جابجاییهایی عظیم فرهنگی و اجتماعی و جنبش زندگیروزمره در ایران
🔸گوینده سمانه سمیع
📘تدوین نیما کاظمی
زمان شنیدن: ۵۶ دقیقه
https://tttttt.me/Varijkazemi
#مقاله #جنبش_اجتماعی #مهسا
📣 فایل صوتی🗣 مقاله جابجاییهایی عظیم فرهنگی و اجتماعی و جنبش زندگیروزمره در ایران
🔸گوینده سمانه سمیع
📘تدوین نیما کاظمی
زمان شنیدن: ۵۶ دقیقه
https://tttttt.me/Varijkazemi
#مقاله #جنبش_اجتماعی #مهسا
👍12
🔶حیات شبکهای و جنبش زندگی در ایران
🖋عباس کاظمی
@varijkazemi
🔹عمدتاً گفته میشود که جنبشهای فرهنگی، در دورۀ وفور و رفاه ظهور میکنند و جنبشهای انقلابی در دورۀ بدِ اقتصادی، اما جنبش ۱۴۰۱ که جنبش زندگی خوانده شده است، نوعی جنبش اجتماعیِ ترکیبی است که در وضعیت بدِ اقتصادی و سیاسی ظهور کرده است اما از خصایص یک جنبش نیرومند فرهنگی نیز برخوردار است.
🔺این جنبش، اغلب مولفههای «جنبشهای جدید جدید» را با خود حمل میکند و دارای خصائصی همچون ساختاری افقی، فقدان رهبری مشخص، بیتوجهی به احزاب سیاسی جاری، وجود عناصری قدرتمند از پیوندهای ضعیف، قدرت جماعتها و جمعهای کوچک، حیات شبکهای و نقش نیرومند شبکههای اجتماعی مجازی، سیال و منعطف است. بااینحال، خصائص تکینۀ دیگری نیز دارد که شامل حیات شبکهای نیرومند بهجای حیات انجمنی، عاملیت غیرانسانی (همانند مو)، مطالبات معمولی در کنار مطالبات کلان، و رادیکالیزهشدن فرهنگ اتاقخواب است.
❎این مقاله را با نقش مو در زندگی سیاسی دهۀ ۱۴۰۰ شروع میکنم، برایاینکه ابعاد و مؤلفههای پیونددهنده و درعینحال افقی، سیال و منعطف و در عینحال زنانهی جنبش اعتراضی را شرح دهم. ادعای من این است که این جنبش، بر بنیادهایی سست بنا شده است که قوام آن را تضمین میکنند.
⬅️یکی از مختصات جنبشهای جدید، ابتنایشان بر پیوندهای سست است. جنبش زندگی که برآمده از لایههای جایگزینِ نگاهدارندۀ جامعه است، شکلی از مناسبات را حول پیوندهای سست بنا میکند که بهسادگی قابل ردگیری، سرکوب، کنترل و انضباطبخشی نیست. این اشکال متفاوت و متکثری که ازطریق پیوندهای سست درون لایههای نهان زندگی روزمره سنگر میگیرند، واجد خصائصی از جماعتها و حلقهها و محفلها میشوند که راه را برای تغییرات از پایین باز میگذارند.
⬅️حیاتی شبکهای جامعه است که ساختاری افقی دارد، اغلب مورد غفلت قرار گرفته است، درحالیکه حیات سازمانی که عمودی و سلسلهمراتبی است، همواره بیشتر مورد توجه بوده است. حیات شبکهای، به لایهای از جامعه اشاره دارد که نه ازطریق گروههای رسمی و متعارف، انجمنها، سندیکاها، صنفها و احزاب و همینطور سازمانها، بلکه از مسیری کاملاً متفاوت یعنی روابط مایی، گروههای دوستانه، جماعتهای کوچک و بزرگ به جلو میرود. کوچکترین واحد لایه شبکه ای جامعه، از روابط مایی آغاز میشود و به جمعهای کوچک با پیوندهای قوی (وابستگان یا دوستانه) ادامه مییابد. سپس بهسمت جماعتهای با پیوند سست (یک جمع کوهنوردی تفریحی، جماعتی که درون یک باشگاه ورزشی مشخص شکل میگیرد و...) امتداد مییابد. این الگو، در برهههایی، با اشکال بزرگتر جماعت نزدیک میشود و جنبۀ خلقالساعگی خود را بالا میبرد، مانند جماعت جوانان مرکز خرید کوروش که پیشازاین یکدیگر را ندیده بودند یا جماعتی عظیمتر همچون تشیع جنازۀ پاشایی. در همۀ این اشکال، شور و هیجان در کنار برنامهریزیهای سیال و منعطف عقلانی باهم امتزاج مییابند. رژیمهای اقتدارگرا که زمینۀ حیات انجمنی را تضعیف میکنند، همواره از درک حیاتهای شبکهای ناتوان بودهاند.
⬅️در شرایط جنبشی، این شبکههای غیررسمی جماعتها هستند که امکان اتصال و پیوند میان آدمها را ممکن میکنند. به هماناندازه که گستردهتر میشوند، از پیچیدگی غیرمتمرکز و درهمتنیدگی غیرقابل رویت، برخوردار میشوند.
☑️دو مسیر حیات انجمنی و حیات شبکهای، برای موفقیت فردای جنبشْ امری حیاتی است. اگرچه بدون حیات انجمنی، جنبش انقلابی میتواند موفقیتآمیز باشد (برای نمونه انقلابهای عربی) اما برای بازسازی جامعه، حیات انجمنی و موقعیتهای نهادی ضرورت خواهد داشت. همچنان که در برخی از کشورهایی که بهار عربی را تجربه کردهاند، زمین انقلاب را جنبشهایی کشت کردند که بر دوش شبکههای دموکراتیک بنا شده بودند اما کمی پیشتر، گروههایی( عمدتا اقتدارگرا) آن را درو کردند که عمدتا در حیات انجمنی( نمونه مصرو تونس در سالهای اولیه انقلاب) سکنی گزیده بودند. توجه به انجمنها و نهادهای دموکراتیک، برای پیشینگرفتن نهادهای انجمنی اقتدارطلب اهمیتی حیاتی دارد.
☑️پدیدهای که میتواند سستبودن و شکنندهبودن جنبش را نشان دهد، این نکته است که چگونه، قشر خاکستری معترض (عمدتاً میانسال) در «وضعیت دو فقدان چشمانداز» قرار گرفته است. درست است که بخشی قابلتوجه از جامعه چشماندازی در وضعیت موجود نمیبینند و ازاینرو معترضاند اما جنبش روزمره نیز از ترسیم چشماندازی جدید برایشان ناتوان بوده است.
@varijkazemi
🔗 متن کامل مقاله در فایل پیدیاف
📣ماهنامه اندیشه پویا،شماره ۸۲، ۱۴۰۱
#مقاله #جنبش #جنبش_اجتماعی #اندیشه_پویا #مقاله
🖋عباس کاظمی
@varijkazemi
🔹عمدتاً گفته میشود که جنبشهای فرهنگی، در دورۀ وفور و رفاه ظهور میکنند و جنبشهای انقلابی در دورۀ بدِ اقتصادی، اما جنبش ۱۴۰۱ که جنبش زندگی خوانده شده است، نوعی جنبش اجتماعیِ ترکیبی است که در وضعیت بدِ اقتصادی و سیاسی ظهور کرده است اما از خصایص یک جنبش نیرومند فرهنگی نیز برخوردار است.
🔺این جنبش، اغلب مولفههای «جنبشهای جدید جدید» را با خود حمل میکند و دارای خصائصی همچون ساختاری افقی، فقدان رهبری مشخص، بیتوجهی به احزاب سیاسی جاری، وجود عناصری قدرتمند از پیوندهای ضعیف، قدرت جماعتها و جمعهای کوچک، حیات شبکهای و نقش نیرومند شبکههای اجتماعی مجازی، سیال و منعطف است. بااینحال، خصائص تکینۀ دیگری نیز دارد که شامل حیات شبکهای نیرومند بهجای حیات انجمنی، عاملیت غیرانسانی (همانند مو)، مطالبات معمولی در کنار مطالبات کلان، و رادیکالیزهشدن فرهنگ اتاقخواب است.
❎این مقاله را با نقش مو در زندگی سیاسی دهۀ ۱۴۰۰ شروع میکنم، برایاینکه ابعاد و مؤلفههای پیونددهنده و درعینحال افقی، سیال و منعطف و در عینحال زنانهی جنبش اعتراضی را شرح دهم. ادعای من این است که این جنبش، بر بنیادهایی سست بنا شده است که قوام آن را تضمین میکنند.
⬅️یکی از مختصات جنبشهای جدید، ابتنایشان بر پیوندهای سست است. جنبش زندگی که برآمده از لایههای جایگزینِ نگاهدارندۀ جامعه است، شکلی از مناسبات را حول پیوندهای سست بنا میکند که بهسادگی قابل ردگیری، سرکوب، کنترل و انضباطبخشی نیست. این اشکال متفاوت و متکثری که ازطریق پیوندهای سست درون لایههای نهان زندگی روزمره سنگر میگیرند، واجد خصائصی از جماعتها و حلقهها و محفلها میشوند که راه را برای تغییرات از پایین باز میگذارند.
⬅️حیاتی شبکهای جامعه است که ساختاری افقی دارد، اغلب مورد غفلت قرار گرفته است، درحالیکه حیات سازمانی که عمودی و سلسلهمراتبی است، همواره بیشتر مورد توجه بوده است. حیات شبکهای، به لایهای از جامعه اشاره دارد که نه ازطریق گروههای رسمی و متعارف، انجمنها، سندیکاها، صنفها و احزاب و همینطور سازمانها، بلکه از مسیری کاملاً متفاوت یعنی روابط مایی، گروههای دوستانه، جماعتهای کوچک و بزرگ به جلو میرود. کوچکترین واحد لایه شبکه ای جامعه، از روابط مایی آغاز میشود و به جمعهای کوچک با پیوندهای قوی (وابستگان یا دوستانه) ادامه مییابد. سپس بهسمت جماعتهای با پیوند سست (یک جمع کوهنوردی تفریحی، جماعتی که درون یک باشگاه ورزشی مشخص شکل میگیرد و...) امتداد مییابد. این الگو، در برهههایی، با اشکال بزرگتر جماعت نزدیک میشود و جنبۀ خلقالساعگی خود را بالا میبرد، مانند جماعت جوانان مرکز خرید کوروش که پیشازاین یکدیگر را ندیده بودند یا جماعتی عظیمتر همچون تشیع جنازۀ پاشایی. در همۀ این اشکال، شور و هیجان در کنار برنامهریزیهای سیال و منعطف عقلانی باهم امتزاج مییابند. رژیمهای اقتدارگرا که زمینۀ حیات انجمنی را تضعیف میکنند، همواره از درک حیاتهای شبکهای ناتوان بودهاند.
⬅️در شرایط جنبشی، این شبکههای غیررسمی جماعتها هستند که امکان اتصال و پیوند میان آدمها را ممکن میکنند. به هماناندازه که گستردهتر میشوند، از پیچیدگی غیرمتمرکز و درهمتنیدگی غیرقابل رویت، برخوردار میشوند.
☑️دو مسیر حیات انجمنی و حیات شبکهای، برای موفقیت فردای جنبشْ امری حیاتی است. اگرچه بدون حیات انجمنی، جنبش انقلابی میتواند موفقیتآمیز باشد (برای نمونه انقلابهای عربی) اما برای بازسازی جامعه، حیات انجمنی و موقعیتهای نهادی ضرورت خواهد داشت. همچنان که در برخی از کشورهایی که بهار عربی را تجربه کردهاند، زمین انقلاب را جنبشهایی کشت کردند که بر دوش شبکههای دموکراتیک بنا شده بودند اما کمی پیشتر، گروههایی( عمدتا اقتدارگرا) آن را درو کردند که عمدتا در حیات انجمنی( نمونه مصرو تونس در سالهای اولیه انقلاب) سکنی گزیده بودند. توجه به انجمنها و نهادهای دموکراتیک، برای پیشینگرفتن نهادهای انجمنی اقتدارطلب اهمیتی حیاتی دارد.
☑️پدیدهای که میتواند سستبودن و شکنندهبودن جنبش را نشان دهد، این نکته است که چگونه، قشر خاکستری معترض (عمدتاً میانسال) در «وضعیت دو فقدان چشمانداز» قرار گرفته است. درست است که بخشی قابلتوجه از جامعه چشماندازی در وضعیت موجود نمیبینند و ازاینرو معترضاند اما جنبش روزمره نیز از ترسیم چشماندازی جدید برایشان ناتوان بوده است.
@varijkazemi
🔗 متن کامل مقاله در فایل پیدیاف
📣ماهنامه اندیشه پویا،شماره ۸۲، ۱۴۰۱
#مقاله #جنبش #جنبش_اجتماعی #اندیشه_پویا #مقاله
Telegram
attach 📎
👍11
3.pdf
7.1 MB
🔷برای یک زندگی معمولی
🗣گفتوگو با دهه هشتادیها
📘ماهنامه اندیشه پویا،آذر و دی ۱۴۰۱
https://tttttt.me/Varijkazemi
#جنبش #مصاحبه_جمعی #اندیشه_پویا
🗣گفتوگو با دهه هشتادیها
📘ماهنامه اندیشه پویا،آذر و دی ۱۴۰۱
https://tttttt.me/Varijkazemi
#جنبش #مصاحبه_جمعی #اندیشه_پویا
👍6👏1
Audio
✅عباس کاظمی
🔷عنوان:فردا که بهار آید
🗣سخنرانی در انجمن جامعهشناسی ایران
📢زمان سخنرانی: ۲۸ دی ۱۴۰۱
⏰زمان شنیدن: ۳۷ دقیقه
✅جدای از دو نوع نوشتار ستایشگرانه و نظریهزده اغلب نوشتار اصحاب علوم اجتماعی ارزشمند و نشانه به سخن آمدن علوم اجتماعی در ایران بوده است
✅آمدن بهار و رسیدن به تحولات مطلوب مستلزم یک فرایند طولانی و بلند مدت است و در کوتاه مدت نباید انتظار خاصی داشت. همه کوششها بخشی از یک زنجیره بزرگتر انقلاب اجتماعی است
✅چرا و چگونه هنوز در خطر افتادن به دام آیندهای تماما استبدادی و اقتدارگرایانه هستیم.
#سخنرانی #علوم_اجتماعی #انجمن_جامعه_شناسی_ایران #جنبش_اجتماعی #فایل_صوتی
https://tttttt.me/Varijkazemi
🔷عنوان:فردا که بهار آید
🗣سخنرانی در انجمن جامعهشناسی ایران
📢زمان سخنرانی: ۲۸ دی ۱۴۰۱
⏰زمان شنیدن: ۳۷ دقیقه
✅جدای از دو نوع نوشتار ستایشگرانه و نظریهزده اغلب نوشتار اصحاب علوم اجتماعی ارزشمند و نشانه به سخن آمدن علوم اجتماعی در ایران بوده است
✅آمدن بهار و رسیدن به تحولات مطلوب مستلزم یک فرایند طولانی و بلند مدت است و در کوتاه مدت نباید انتظار خاصی داشت. همه کوششها بخشی از یک زنجیره بزرگتر انقلاب اجتماعی است
✅چرا و چگونه هنوز در خطر افتادن به دام آیندهای تماما استبدادی و اقتدارگرایانه هستیم.
#سخنرانی #علوم_اجتماعی #انجمن_جامعه_شناسی_ایران #جنبش_اجتماعی #فایل_صوتی
https://tttttt.me/Varijkazemi
👍2👏2❤1
Audio
✅عنوان سخنرانی: رادیکالیزه شدن زندگی روزمره در ایران
🔸عباس کاظمی
🔷زمان شنیدن: ۱.۴۰ دقیقه
🔻این سخنرانی در مدرسه تابستانه تغییرات فرهنگی در تاریخ شهریور ۱۴۰۲ ارائه شده است
🛖مکان:باشگاه اندیشه
⏰زمان:۱۷ شهریور ۱۴۰۲
@varijkazemi
🔻رابطه زندگی روزمره و مطالعات فرهنگی: مطالعات فرهنگی از دومسیر به زندگی روزمره پرداخته است. یکی مسیر مردمنگارانه و مناسک و دوم مسیر مطالعه فرهنگ عامه
🔻زندگی روزمره در خاورمیانه مملو از هیجان و اضطراب و تغییر و بیثباتی است
🔻زندگی روزمره به دلیل خصلت نااندیشدنیاش میتواند مستعد سواری مجانی به ایدئولوژی شود
🔻دریچههای فهم زندگیروزمره در ایران
✔️زندگی روزمره به مثابه پسماند
✔️ملال در زندگی روزمره
✔️انتظار در ایران و مفهوم منجی
✔️نوسان میان کسالت و شگفتی
✔️عنصر و اهمیت عواطف در زندگی روزمره و سرکوب شدن عواطف
✔️زندگی بدون آینده و فوران ناامیدی
#زندگی_روزمره #سخنرانی #جنبش_اجتماعی #تغییرات_اجتماعی
کانال عباس وریجکاظمی
@varijkazemi
🔸عباس کاظمی
🔷زمان شنیدن: ۱.۴۰ دقیقه
🔻این سخنرانی در مدرسه تابستانه تغییرات فرهنگی در تاریخ شهریور ۱۴۰۲ ارائه شده است
🛖مکان:باشگاه اندیشه
⏰زمان:۱۷ شهریور ۱۴۰۲
@varijkazemi
🔻رابطه زندگی روزمره و مطالعات فرهنگی: مطالعات فرهنگی از دومسیر به زندگی روزمره پرداخته است. یکی مسیر مردمنگارانه و مناسک و دوم مسیر مطالعه فرهنگ عامه
🔻زندگی روزمره در خاورمیانه مملو از هیجان و اضطراب و تغییر و بیثباتی است
🔻زندگی روزمره به دلیل خصلت نااندیشدنیاش میتواند مستعد سواری مجانی به ایدئولوژی شود
🔻دریچههای فهم زندگیروزمره در ایران
✔️زندگی روزمره به مثابه پسماند
✔️ملال در زندگی روزمره
✔️انتظار در ایران و مفهوم منجی
✔️نوسان میان کسالت و شگفتی
✔️عنصر و اهمیت عواطف در زندگی روزمره و سرکوب شدن عواطف
✔️زندگی بدون آینده و فوران ناامیدی
#زندگی_روزمره #سخنرانی #جنبش_اجتماعی #تغییرات_اجتماعی
کانال عباس وریجکاظمی
@varijkazemi
❤13👍8
جشنهای مردمی و جنبشاجتماعی ۱۴۰۱
عباس کاظمی
@varijkazemi
☑️جشنها در ایران پساانقلابی، چگونه کارکردی سیاسی یافتهاند و تحولات فرهنگی_ سیاسی عظیمی را رقم زدهاند؟ چگونه به میانجی جشنها میتوانیم زندگیروزمرهپساانقلابی را معنادارتر کنیم و تحولات جنبشی در ایران را بهتر درک کنیم و از زاویه مطالعات فرهنگی، صورتبندی سیاسی جدیدی بدان دهیم؟ و بلاخره چگونه میتوان به زندگی روزمره پساانقلابی از دریچه احساسات و عواطف نگاه کرد؟
🔻میدانیم که در تجربه زیستهیمان در دههی ۶۰، جشنها به حاشیهی عزاها رانده شدهاند. جشنهای رسمی و عمدتا مذهبی به سیمایی سوگمند درآمدند و جشنهای عرفی که اغلب شکلی زیرزمینی یافتهبودند، با شرمساری انجام میشدهاند. برای نمونه، دستزدن که کنشی معمولی بود در محافل عمومی و رسمیتر با با شرمساری انجام میشد، یا از طریق همراهی با ذکر صلوات پس/یا به همراه خود غسل داده میشد .
به نظر من، جهان احساسی کاملا متفاوتی که مرکب بود از احساس گناه، شرمساری، عذاب وجدان، ترس، اضطراب، نگرانی،خشم و در عین حال هیجان،شادی و ماجراجویی، درون مناسک جشنها در جریان بود و جریان متلاطم و درعین حال سیال احساسات در ایران پساانقلابی موجب خلق شکال جدید "باهم بودن" در فضای شهری در دهههای بعد شد.
🔺️با این حال، همین شکل از جشنهای مردمی و سیاستهای محدود کننده علیه آنها، به متراکم شدن احساسات در ایران، منجر شدهاست که پیامدهای آن را در چند دههی بعد در جامعه مشاهده کردهایم. بهگونهای که احساسات انباشتشده به میانجی جشنها، جامعه را شکافتند، مرزها را شکستند، احساسات سرکوبشده را مجدد به جلوی صحنه آوردند، در دههی نود همه جا میبینیم که جشنها به زندگی ما بازگشتند،شادیها و جمعهای کوچک و بزرگ جلوهگر شدهاند و به میانجی جشنها چیزهای زیاد دیگری از جمله رقص و موسیقی جلوهی جدیدی به "زندگی واپس رفته" بخشیدند، وجوه جدیدی از زندگی را از پستوها به پیش چشممان نهادند.اشکال متفاوتی از جشنها شامل جشنهای تولد، عروسی، مهمانیها و پارتیها تا جشنهای خیابانی رنگ جدید به زندگی غمآلودمان بخشیدند.
گاهی اوقات این جشنها شکل غیرمتعارفی نیز یافتهاند و به شکل ویرانگری از مصرفگرایی، چشموهمچشمی و تجملگرایی بروز یافتهاند که مجال بحث آن در اینجا نیست.
▪️با این حال، جنبش" زن، زندگی و آزادی " از دل همین جشنهای مردمی است که ممکن شدهاست. از دل "محفلهای کوچک" بوده که نیروهای اجتماعی بزرگتر آرایش جدیدی به خود گرفتهاند. درون جشنهای عرفی بوده که مرزبندیهای جنسیتی شکاف برداشته است، زنان فرصت حضوری متفاوت از فضای رسمی و فضای عمومی یافتهاند. پیش از آنکه، لشکر موها در خیابان به حرکت درآیند، محفلها و جشنهای مردمی بودند که "چارچوبهای متعارف" (شما بخوانید نامتعارف) را به چالش کشیدند، سنگرهای زندگی را مستحکم ساختند و سپس رقصها در مهمانیهای کوچکتر، بدنها را به حرکت درآوردند تا جایی که جنب و جوش بدنها جنبش اجتماعی بزرگتری را در خیابان رقم بزنند. در مجموع، در محفلهای کوچکتر بودهاست که مردم یکدیگر را "جور دیگر " دیدهاند.
▪️بسان خیابانها در ایران،افراد دو نام و دو چهره دارند. چهرهای در دانشگاه، اداره و خیابان و چهره دیگر در محفلها،مهمانیها و جشنها که استمرار فضای فروبسته خانه بودهاند. جشنها "دنیای در حاشیه" را مجال ظهور و بروز داده است تا جایی که آن را از حاشیه به جلوی چشم همگان آورده است.
▪️احساسات متناقض ترس،اضطراب،شادی و هیجان و... درون جشنهای مردمی، ترکیب جدیدی از احساسات جنبشی را حول "حقزندگی" پدید آوردهاست. اکنون در باب این پرسش بیشتر میتوان تامل کرد که چرا جشنها در دهه ۹۰ این همه دردسر درست کردهاند. جنبشهایاجتماعی همیشه چیزی از جنس جشن، درون خود پنهان کردهاند و جشنها همواره عناصری خرد از جنبش را از درون خود پدیدار میسازند.
پینوشت: این یادداشت را به بهانه دفاع رساله دکتری خانم فاطمهلطفی با عنوان "تجربه جشن در زندگیروزمره" که من مشاوره و فردینعلیخواه/ محمد امین کنعانی راهنمایی آن را برعهده داشتهایم نوشتهام.
دوشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۳
#یاد_داشت #جنبش_اجتماعی #جشن
عباس کاظمی
@varijkazemi
☑️جشنها در ایران پساانقلابی، چگونه کارکردی سیاسی یافتهاند و تحولات فرهنگی_ سیاسی عظیمی را رقم زدهاند؟ چگونه به میانجی جشنها میتوانیم زندگیروزمرهپساانقلابی را معنادارتر کنیم و تحولات جنبشی در ایران را بهتر درک کنیم و از زاویه مطالعات فرهنگی، صورتبندی سیاسی جدیدی بدان دهیم؟ و بلاخره چگونه میتوان به زندگی روزمره پساانقلابی از دریچه احساسات و عواطف نگاه کرد؟
🔻میدانیم که در تجربه زیستهیمان در دههی ۶۰، جشنها به حاشیهی عزاها رانده شدهاند. جشنهای رسمی و عمدتا مذهبی به سیمایی سوگمند درآمدند و جشنهای عرفی که اغلب شکلی زیرزمینی یافتهبودند، با شرمساری انجام میشدهاند. برای نمونه، دستزدن که کنشی معمولی بود در محافل عمومی و رسمیتر با با شرمساری انجام میشد، یا از طریق همراهی با ذکر صلوات پس/یا به همراه خود غسل داده میشد .
به نظر من، جهان احساسی کاملا متفاوتی که مرکب بود از احساس گناه، شرمساری، عذاب وجدان، ترس، اضطراب، نگرانی،خشم و در عین حال هیجان،شادی و ماجراجویی، درون مناسک جشنها در جریان بود و جریان متلاطم و درعین حال سیال احساسات در ایران پساانقلابی موجب خلق شکال جدید "باهم بودن" در فضای شهری در دهههای بعد شد.
🔺️با این حال، همین شکل از جشنهای مردمی و سیاستهای محدود کننده علیه آنها، به متراکم شدن احساسات در ایران، منجر شدهاست که پیامدهای آن را در چند دههی بعد در جامعه مشاهده کردهایم. بهگونهای که احساسات انباشتشده به میانجی جشنها، جامعه را شکافتند، مرزها را شکستند، احساسات سرکوبشده را مجدد به جلوی صحنه آوردند، در دههی نود همه جا میبینیم که جشنها به زندگی ما بازگشتند،شادیها و جمعهای کوچک و بزرگ جلوهگر شدهاند و به میانجی جشنها چیزهای زیاد دیگری از جمله رقص و موسیقی جلوهی جدیدی به "زندگی واپس رفته" بخشیدند، وجوه جدیدی از زندگی را از پستوها به پیش چشممان نهادند.اشکال متفاوتی از جشنها شامل جشنهای تولد، عروسی، مهمانیها و پارتیها تا جشنهای خیابانی رنگ جدید به زندگی غمآلودمان بخشیدند.
گاهی اوقات این جشنها شکل غیرمتعارفی نیز یافتهاند و به شکل ویرانگری از مصرفگرایی، چشموهمچشمی و تجملگرایی بروز یافتهاند که مجال بحث آن در اینجا نیست.
▪️با این حال، جنبش" زن، زندگی و آزادی " از دل همین جشنهای مردمی است که ممکن شدهاست. از دل "محفلهای کوچک" بوده که نیروهای اجتماعی بزرگتر آرایش جدیدی به خود گرفتهاند. درون جشنهای عرفی بوده که مرزبندیهای جنسیتی شکاف برداشته است، زنان فرصت حضوری متفاوت از فضای رسمی و فضای عمومی یافتهاند. پیش از آنکه، لشکر موها در خیابان به حرکت درآیند، محفلها و جشنهای مردمی بودند که "چارچوبهای متعارف" (شما بخوانید نامتعارف) را به چالش کشیدند، سنگرهای زندگی را مستحکم ساختند و سپس رقصها در مهمانیهای کوچکتر، بدنها را به حرکت درآوردند تا جایی که جنب و جوش بدنها جنبش اجتماعی بزرگتری را در خیابان رقم بزنند. در مجموع، در محفلهای کوچکتر بودهاست که مردم یکدیگر را "جور دیگر " دیدهاند.
▪️بسان خیابانها در ایران،افراد دو نام و دو چهره دارند. چهرهای در دانشگاه، اداره و خیابان و چهره دیگر در محفلها،مهمانیها و جشنها که استمرار فضای فروبسته خانه بودهاند. جشنها "دنیای در حاشیه" را مجال ظهور و بروز داده است تا جایی که آن را از حاشیه به جلوی چشم همگان آورده است.
▪️احساسات متناقض ترس،اضطراب،شادی و هیجان و... درون جشنهای مردمی، ترکیب جدیدی از احساسات جنبشی را حول "حقزندگی" پدید آوردهاست. اکنون در باب این پرسش بیشتر میتوان تامل کرد که چرا جشنها در دهه ۹۰ این همه دردسر درست کردهاند. جنبشهایاجتماعی همیشه چیزی از جنس جشن، درون خود پنهان کردهاند و جشنها همواره عناصری خرد از جنبش را از درون خود پدیدار میسازند.
پینوشت: این یادداشت را به بهانه دفاع رساله دکتری خانم فاطمهلطفی با عنوان "تجربه جشن در زندگیروزمره" که من مشاوره و فردینعلیخواه/ محمد امین کنعانی راهنمایی آن را برعهده داشتهایم نوشتهام.
دوشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۳
#یاد_داشت #جنبش_اجتماعی #جشن
👍26👎1👏1