Forwarded from MR.BRIGHT 💡
🍉دو قدم مانده به رقصیدن برف
🍉یک نفس مانده به سرما و به یخ
🍉چشم در چشم زمستانی دگر
🍉تحفه ای یافت نکردم کنم هدیه تان
🍉یک سبد عاطفه دارم همه تقدیم شما
🍉یلدا پیشاپیش مبارک🍉
🍉 @Mrbrightiran❣
🍉یک نفس مانده به سرما و به یخ
🍉چشم در چشم زمستانی دگر
🍉تحفه ای یافت نکردم کنم هدیه تان
🍉یک سبد عاطفه دارم همه تقدیم شما
🍉یلدا پیشاپیش مبارک🍉
🍉 @Mrbrightiran❣
Forwarded from مصطفی ملکیان
❓❓پرسش: آیا ناظر بودن با زندگی این جایی و اکنونی در تعارض نیست؟
🔹پاسخ: فرزانگان، عرفا، و بعضی از رواندرمانگران، این سه دسته، به ما همیشه تأکید میکنند که زندگیِ اینجایی و اکنونی داشته باشید. سوال میخواهد بگوید آیا زندگیِ اینجایی و اکنونی با ناظریّت منافات ندارد؟ بنده عرض میکنم هرگز! زندگیِ اینجایی و اکنونی معنا اش این است که اگر مثلاً برایِ فردا باید کاری انجام بدهی، برو سراغِ آن کار را انجامدادن، ولی در آن حال تمامِ وجود ات مشتغل به آن کار باشد. فرض کنید من فردا باید یک امتحانی بدهم و چون باید خودم را برایِ فردا آماده کنم تصمیم ام این است که از الآن تا فردا ده ساعت مطالعه کنم. زندگیِ اینجایی و اکنونی میگوید وقتی شروع میکنی به مطالعه، تمامِ وجود ات در این آن به سر ببرد، یعنی تمامِ وجود ات حضورِ قلب داشته باشد در مطالعه.
🔹 یاد تان میآید که وقتی بودا موردِ انتقادِ الهیدانان هندو قرار گرفت -چون انشعاب کرده بود از آیین هندو- الهیدانان و مرتاضان و گروههایِ مرشدانِ هندو برایِ این که فضیلتِ آیینِ هندو را- که آیینِ نیاکانی بود- نشان بدهند پیش اش آمدند. آنوقت یکی شان میگفت که مثلاً من پشت دیوار را میبینم، یکی میگفت من رویِ آب راه میروم، یکی گفت من طیالارض دارم، یکی گفت که من میتوانم شش ماه نخوابم و هر کدام شان یک چیزی گفتند. بعد به بودا گفتند که استاد شما چه میکنید؟ میخواستند تخفیف قدر اش بدهند که ببین تو هیچ کاری از این کارها را نمیکنی. گفت من کاری میکنم از همهیِ اینها مهمتر است: من وقتی غذا میخورم، فقط غذا میخورم و وقتی میخوابم فقط میخوابم و وقتی حرف میزنم فقط حرف میزنم.
🔹معنایِ اینجایی اکنونی بودن این نیست که من برایِ آینده کاری نمیکنم؛ معنا اش این است که وقتی دارم کاری میکنم که نتیجه اش پسفردا معلوم میشود در حینِ کار حضورِ قلب دارم. ما حضورِ قلب نداریم. حضورِ قلب یعنی همینطور که جسمِ مان نه یک ثانیه از زمان عقب است و نه یک ثانیه جلو، ذهنِ مان هم باید در آن زندگی بکند، و روانمان هم باید در آن زندگی بکند. به این میگویند زندگی اینجایی و اکنونی؛ یعنی به گفتهیِ شما جوانها mindfulness، که من ترجمه میکنم به «حضورِ قلب». حضورِ قلب یعنی زندگی اینجایی و اکنونی، یعنی اگر الآن میخواهم برایِ فردا درس ام را مطالعه کنم، الآن کاملاً با تمامِ وجود ام در مطالعه باشم، نه اینکه کتاب جلو ام باز است و ذهن ام یا دارد در گذشته سیر میکند یا در آینده.
🍁🍁مصطفی ملکیان،سخنرانی در رونمایی از کتاب دیگر گزینی. مشهد . آذر ماه 95
@mostafamalekian
🔹پاسخ: فرزانگان، عرفا، و بعضی از رواندرمانگران، این سه دسته، به ما همیشه تأکید میکنند که زندگیِ اینجایی و اکنونی داشته باشید. سوال میخواهد بگوید آیا زندگیِ اینجایی و اکنونی با ناظریّت منافات ندارد؟ بنده عرض میکنم هرگز! زندگیِ اینجایی و اکنونی معنا اش این است که اگر مثلاً برایِ فردا باید کاری انجام بدهی، برو سراغِ آن کار را انجامدادن، ولی در آن حال تمامِ وجود ات مشتغل به آن کار باشد. فرض کنید من فردا باید یک امتحانی بدهم و چون باید خودم را برایِ فردا آماده کنم تصمیم ام این است که از الآن تا فردا ده ساعت مطالعه کنم. زندگیِ اینجایی و اکنونی میگوید وقتی شروع میکنی به مطالعه، تمامِ وجود ات در این آن به سر ببرد، یعنی تمامِ وجود ات حضورِ قلب داشته باشد در مطالعه.
🔹 یاد تان میآید که وقتی بودا موردِ انتقادِ الهیدانان هندو قرار گرفت -چون انشعاب کرده بود از آیین هندو- الهیدانان و مرتاضان و گروههایِ مرشدانِ هندو برایِ این که فضیلتِ آیینِ هندو را- که آیینِ نیاکانی بود- نشان بدهند پیش اش آمدند. آنوقت یکی شان میگفت که مثلاً من پشت دیوار را میبینم، یکی میگفت من رویِ آب راه میروم، یکی گفت من طیالارض دارم، یکی گفت که من میتوانم شش ماه نخوابم و هر کدام شان یک چیزی گفتند. بعد به بودا گفتند که استاد شما چه میکنید؟ میخواستند تخفیف قدر اش بدهند که ببین تو هیچ کاری از این کارها را نمیکنی. گفت من کاری میکنم از همهیِ اینها مهمتر است: من وقتی غذا میخورم، فقط غذا میخورم و وقتی میخوابم فقط میخوابم و وقتی حرف میزنم فقط حرف میزنم.
🔹معنایِ اینجایی اکنونی بودن این نیست که من برایِ آینده کاری نمیکنم؛ معنا اش این است که وقتی دارم کاری میکنم که نتیجه اش پسفردا معلوم میشود در حینِ کار حضورِ قلب دارم. ما حضورِ قلب نداریم. حضورِ قلب یعنی همینطور که جسمِ مان نه یک ثانیه از زمان عقب است و نه یک ثانیه جلو، ذهنِ مان هم باید در آن زندگی بکند، و روانمان هم باید در آن زندگی بکند. به این میگویند زندگی اینجایی و اکنونی؛ یعنی به گفتهیِ شما جوانها mindfulness، که من ترجمه میکنم به «حضورِ قلب». حضورِ قلب یعنی زندگی اینجایی و اکنونی، یعنی اگر الآن میخواهم برایِ فردا درس ام را مطالعه کنم، الآن کاملاً با تمامِ وجود ام در مطالعه باشم، نه اینکه کتاب جلو ام باز است و ذهن ام یا دارد در گذشته سیر میکند یا در آینده.
🍁🍁مصطفی ملکیان،سخنرانی در رونمایی از کتاب دیگر گزینی. مشهد . آذر ماه 95
@mostafamalekian
پرسش:
سلام کیسی هست که فرزندش کم ذهنی دارد متاسفانه حاضر به قبول ان نیست من احساس میکنم قطعا با ACT درمان میشوند .
راهکاری دارید که بشه شروع کرد ایشون اصلا نمیخواد بپذیره.
پاسخ: (علی فیضی)
سلام
به گمان من با چنین فردی اگر از این موضع شروع کنیم که او باید تغییر کند مشت بر سندان میکوبیم.در مصاحبه انگیزشی اصلی وجود دارد که به خصوص در کار این این فرد صادق است: اگر درمانگر طرف تغییر را بگیرد مراجع طرف عدم تغییر را خواهد گرفت. بهتر است در آغاز کار مقدار زیادی همدلی کنید تا طرف مقابل متوجه شود که دغدغهها و نگرانیهای او را میشنوید و بی توجه به درونیات او صرفا قصد تغییر دادنش را ندارید. البته اگر بر اساس اطلاعات دقیق و فرمولبندی جامع مشکل این فرد را آمیختگی شدید تشخیص دادید میتوان از راهنمایی دکتر متیو ویلیت بهره گرفت که در دورهی آموزشی به من اینگونه آموختند:
(توجه کنید که باز این راهنمایی هم با موضع مصاحبه انگیزشی تفاوت جدی ندارد)
به داستان درمانجو با توجه کامل گوش بدهیم، احساسات او را تصدیق و تایید کنیم،، درباره قواعدی که بر اساس آن عمل میکند کنجکاو باشیم و با گشودگی صادقانهای کارآمدی واکنشی که بر اساس آن قواعد میخواهد به نگرانیهایش بدهد را بررسی کنید و بعد همراه با او گزینههای جایگزین را بررسی کنید (مثلا" به نظرتان آیا میشود با هم گزینههای دیگری را هم بررسی کنیم تا مطمئن بشویم که چیز دیگری از قلم نیفتد. نظر شما چیست؟).
توصیه من این است که در این نقطه با درمانجو مخالفت نکنید. نه به خاطر ترس از واکنش آنها، بلکه اگر نشان بدهید که دارید به تمام داستان گوش میدهید آنها نسبت به دیدن سرنخهایی که شما کمک میکنید ببینند پذیرش بیشتری از خود نشان میدهند
https://telegram.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
سلام کیسی هست که فرزندش کم ذهنی دارد متاسفانه حاضر به قبول ان نیست من احساس میکنم قطعا با ACT درمان میشوند .
راهکاری دارید که بشه شروع کرد ایشون اصلا نمیخواد بپذیره.
پاسخ: (علی فیضی)
سلام
به گمان من با چنین فردی اگر از این موضع شروع کنیم که او باید تغییر کند مشت بر سندان میکوبیم.در مصاحبه انگیزشی اصلی وجود دارد که به خصوص در کار این این فرد صادق است: اگر درمانگر طرف تغییر را بگیرد مراجع طرف عدم تغییر را خواهد گرفت. بهتر است در آغاز کار مقدار زیادی همدلی کنید تا طرف مقابل متوجه شود که دغدغهها و نگرانیهای او را میشنوید و بی توجه به درونیات او صرفا قصد تغییر دادنش را ندارید. البته اگر بر اساس اطلاعات دقیق و فرمولبندی جامع مشکل این فرد را آمیختگی شدید تشخیص دادید میتوان از راهنمایی دکتر متیو ویلیت بهره گرفت که در دورهی آموزشی به من اینگونه آموختند:
(توجه کنید که باز این راهنمایی هم با موضع مصاحبه انگیزشی تفاوت جدی ندارد)
به داستان درمانجو با توجه کامل گوش بدهیم، احساسات او را تصدیق و تایید کنیم،، درباره قواعدی که بر اساس آن عمل میکند کنجکاو باشیم و با گشودگی صادقانهای کارآمدی واکنشی که بر اساس آن قواعد میخواهد به نگرانیهایش بدهد را بررسی کنید و بعد همراه با او گزینههای جایگزین را بررسی کنید (مثلا" به نظرتان آیا میشود با هم گزینههای دیگری را هم بررسی کنیم تا مطمئن بشویم که چیز دیگری از قلم نیفتد. نظر شما چیست؟).
توصیه من این است که در این نقطه با درمانجو مخالفت نکنید. نه به خاطر ترس از واکنش آنها، بلکه اگر نشان بدهید که دارید به تمام داستان گوش میدهید آنها نسبت به دیدن سرنخهایی که شما کمک میکنید ببینند پذیرش بیشتری از خود نشان میدهند
https://telegram.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
Telegram
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
این کانال با هدف معرفی و آموزش رواندرمانیهای متعلق به موج سوم رفتاردرمانی و کاربردهای فردی و اجتماعی آنها ایجاد شده است.
Forwarded from حكمت ☯️ Wisdom
برای همسایه ای که نان مرا ربود نان،
برای دوستی که قلب مرا شکست مهربانی،
برای آن که روح مرا آزرد بخشایش،
و برای خویشتن خویش آگاهی و عشق میطلبم.....
برای دوستی که قلب مرا شکست مهربانی،
برای آن که روح مرا آزرد بخشایش،
و برای خویشتن خویش آگاهی و عشق میطلبم.....
آشنایی با درمان متمرکز بر شفقت
ترجمه و تالیف: علی فیضی
درمان متمرکز بر شفقت (CFT) یک سیستم رواندرمانی است که پل گیلبرت آن را ابداع و تدوین کرده است. این رویکرد از معروفترین رواندرمانی موسوم به موج سوم رفتاردرمانی است که تکنیکهایی را از رفتاردرمانی شناختی به همراه ایدههایی از روانشناسی تکاملی، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی رشد، روانشناسی بودیستی و علوم اعصاب را یکپارچه کرده است.
این رویکرد را میتوان از جملهها رواندرمانیهایی یکپارچهنگری دانست که سعی کرده است تا پلی بر شکاف سنتی مابین هیجان و شناخت در حوزه رفتاردرمانی شناختی بزند. یکی از موضوعات کانونی این رویکرد استفاده از آموزش ذهن مشفق برای یاری رساندن به افراد و ایجاد ملایمت درونی، امنیت و تسکین از طریق شفقت به خود و دیگران است.
تکنیک اصلی درمانی CFT آموزش ذهن مشفق است. در این تکنیک به درمانجو مهارتها و خصوصیات شفقت آموخته میشود. آموزش ذهن مشفق به درمانجویان کمک میکند تا الگوهای شناختی و هیجانی مشکلساز مرتبط با اضطراب، خشم، خودانتقادگری، شخصیتزدایی و شیدایی خفیف (هایپومانیا) خود را تغییر کنند.
تکامل زیستی مبنای CFT را میسازد. در وجود انسانها حداقل سه نوع سیستم تنظیم عاطفه تکامل یافته است: سیستم محافطت از خطر، سیستم سائق (جستجوی منبع) و سیستم تسکین. تاکید CFT بر ارتباط بین الگوهای شناختی و این سه سیستم تنظیم هیجان تاکید میشود. از طریق استفاده از تکنیکهایی نظیر آموزش ذهن مشفق و تکنیکهای رفتاردرمانی شناختی به درمانجویان آموخته میشود که به طور موثری هرکدام از این سیستمها را به طور موثری مدیریت کرده و به طور مناسبتری به موقعیتها و شرایط پاسخ بدهند. در طول سالیان اخیر مقالات پژوهشی فزایندهای اهمیت شفقت به عنوان راهی برای هدایت رفتار در شرایط مقابله با خطر و حل تعارض را نشان دادهاند.
https://telegram.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
درمان متمرکز بر شفقت مخصوصا برای درمان افرادی که شرم و خود انتقادگری زیادی دارند و نیز کسانی که در احساس ملایمت و مهربانی با خود یا دیگران مشکل دارند مناسب است. این مشکلات مرتبط با شرم و خود انتقادگری اغلب ریشه در آزار دیدگی، مورد قلدری قرار گرفتن، نادیده گرفته شدن و یا کمبود محبت در خانواده دارد. با استفاده از CFT میتوان به چنین افرادی آموخت تا در تعامل با خود و دیگران احساس امنیت و ملایمت بیشتری داشته باشند.
ترجمه و تالیف: علی فیضی
درمان متمرکز بر شفقت (CFT) یک سیستم رواندرمانی است که پل گیلبرت آن را ابداع و تدوین کرده است. این رویکرد از معروفترین رواندرمانی موسوم به موج سوم رفتاردرمانی است که تکنیکهایی را از رفتاردرمانی شناختی به همراه ایدههایی از روانشناسی تکاملی، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی رشد، روانشناسی بودیستی و علوم اعصاب را یکپارچه کرده است.
این رویکرد را میتوان از جملهها رواندرمانیهایی یکپارچهنگری دانست که سعی کرده است تا پلی بر شکاف سنتی مابین هیجان و شناخت در حوزه رفتاردرمانی شناختی بزند. یکی از موضوعات کانونی این رویکرد استفاده از آموزش ذهن مشفق برای یاری رساندن به افراد و ایجاد ملایمت درونی، امنیت و تسکین از طریق شفقت به خود و دیگران است.
تکنیک اصلی درمانی CFT آموزش ذهن مشفق است. در این تکنیک به درمانجو مهارتها و خصوصیات شفقت آموخته میشود. آموزش ذهن مشفق به درمانجویان کمک میکند تا الگوهای شناختی و هیجانی مشکلساز مرتبط با اضطراب، خشم، خودانتقادگری، شخصیتزدایی و شیدایی خفیف (هایپومانیا) خود را تغییر کنند.
تکامل زیستی مبنای CFT را میسازد. در وجود انسانها حداقل سه نوع سیستم تنظیم عاطفه تکامل یافته است: سیستم محافطت از خطر، سیستم سائق (جستجوی منبع) و سیستم تسکین. تاکید CFT بر ارتباط بین الگوهای شناختی و این سه سیستم تنظیم هیجان تاکید میشود. از طریق استفاده از تکنیکهایی نظیر آموزش ذهن مشفق و تکنیکهای رفتاردرمانی شناختی به درمانجویان آموخته میشود که به طور موثری هرکدام از این سیستمها را به طور موثری مدیریت کرده و به طور مناسبتری به موقعیتها و شرایط پاسخ بدهند. در طول سالیان اخیر مقالات پژوهشی فزایندهای اهمیت شفقت به عنوان راهی برای هدایت رفتار در شرایط مقابله با خطر و حل تعارض را نشان دادهاند.
https://telegram.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
درمان متمرکز بر شفقت مخصوصا برای درمان افرادی که شرم و خود انتقادگری زیادی دارند و نیز کسانی که در احساس ملایمت و مهربانی با خود یا دیگران مشکل دارند مناسب است. این مشکلات مرتبط با شرم و خود انتقادگری اغلب ریشه در آزار دیدگی، مورد قلدری قرار گرفتن، نادیده گرفته شدن و یا کمبود محبت در خانواده دارد. با استفاده از CFT میتوان به چنین افرادی آموخت تا در تعامل با خود و دیگران احساس امنیت و ملایمت بیشتری داشته باشند.
Telegram
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
این کانال با هدف معرفی و آموزش رواندرمانیهای متعلق به موج سوم رفتاردرمانی و کاربردهای فردی و اجتماعی آنها ایجاد شده است.
Forwarded from کانال آکادمی روانشناسی کاج
💞هر آنچه در گذشته ي ما اتفاق افتاده و هر تصميمي كه گرفته ايم در زمان خودش درست بوده است.
💞هر تصميمي كه ميگيريم به صورت ناهشيار براي اين است كه جلوي ضربه هاي جديد را بگيريم و ممكن است بعدتر ها كه به گذشته مان نگاه كنيم خنده مان بگيرد و به خودمان بگوييم چقدر تغيير كرده ايم و چقدر جدي گرفته بوديم !!
💞ما ميتوانيم به خودمان در گذشته مان بخنديم ، شبيه مادري كه حالا وقتي به گذشته ي كودكش نگاه ميكند با او ميخندد و با او خاطرات تلخ و شيرينش را مرور ميكند ، اما حق نداريم خودمان را سرزنش كنيم !
💞هيچگاه براي گذشته اي كه داشته ايد و تصميم هايي كه گرفته ايد ، آدمهايي كه وارد كرده ايد و آدمهايي كه تمامشان كرده ايد خودتان را سرزنش نكنيد .
💞به نظر من هر چه كه در گذشته ي ما بوده ارزشمند است حتي اگر امروز با مرور خاطراتمان طعمِ اشتباه را حس ميكنيم . اين طعم يك طعم خيالي ست. اشتباهي وجود ندارد.
💞زندگي در هر زمان در درست ترين حالت خودش ادامه دارد. طعم تلخي كه حس ميكنيم به اين علت است كه به ذات براي همه ي ما سخت است كه پيش بيني هايمان درست از آب درنيايد. در واقع احساس بد به اين خاطر است كه نميخواهيم قبول كنيم تصويرهايي كه در ذهنمان از آدمها و موقعيت ها ساخته ايم با واقعيت منطبق نيست !
💞ما آدمهايي هستيم كه سخت ميتوانيم واقعيت ها را بپذيريم ، پس سخت ميتوانيم تفاوت تصوير ذهني مان را با واقعيت بپذيريم . و اگر صبور باشيم و اجازه دهيم كه با تجربيات و اتفاقاتي كه رخ ميدهد جلو برويم و تصميم بگيريم ، هر بار آماده تر ميشويم كه تصويرهايمان از جهان و موقعيت ها حقيقي تر شوند.
💞اگر خودمان را در گذشته مان سرزنش نكنيم روزي ميرسد كه با تصويرهايي از پيش تعيين شده به استقبال آدمها ، روابط و موقعيت ها نميرويم، بلكه اجازه ميدهيم آنها همانطور كه هستند جلو بيايند و در ذهن ما بنشينند.
💞با همين تغييرات كوچك اما عميق است كه ديگر از آدمها توقع نداريم شبيه تصاوير ذهني ما باشند و با پيش بيني هاي عجيبمان به موقعيتهاي پيش رويمان نگاه نميكنيم .
💞به آدمي كه در گذشته بوده ايد نگاه كنيد. آيا ميبينيد كه چقدر تلاش كرده اید ضربه نخورید ؟ آيا ميبينيد چقدر زيبا دوام آورده ایدو تصميم ها یتان را گرفته اید؟ آيا ميبينيد چقدر دوست داشتني هستید؟ امروز شما شايد متوجه شويد كه دچار اشتباه محاسباتي شده اید اما تنها با "درك امروزتان "ميتوانيد اين مسئله را تشخيص دهيد! و اين درك را مديون تصميم هايتان در گذشته هستید! ★ژاله حبیبی-ارشدبالینی★ کلینیک کلنیک کاج 88356736-88357322-021
💞هر تصميمي كه ميگيريم به صورت ناهشيار براي اين است كه جلوي ضربه هاي جديد را بگيريم و ممكن است بعدتر ها كه به گذشته مان نگاه كنيم خنده مان بگيرد و به خودمان بگوييم چقدر تغيير كرده ايم و چقدر جدي گرفته بوديم !!
💞ما ميتوانيم به خودمان در گذشته مان بخنديم ، شبيه مادري كه حالا وقتي به گذشته ي كودكش نگاه ميكند با او ميخندد و با او خاطرات تلخ و شيرينش را مرور ميكند ، اما حق نداريم خودمان را سرزنش كنيم !
💞هيچگاه براي گذشته اي كه داشته ايد و تصميم هايي كه گرفته ايد ، آدمهايي كه وارد كرده ايد و آدمهايي كه تمامشان كرده ايد خودتان را سرزنش نكنيد .
💞به نظر من هر چه كه در گذشته ي ما بوده ارزشمند است حتي اگر امروز با مرور خاطراتمان طعمِ اشتباه را حس ميكنيم . اين طعم يك طعم خيالي ست. اشتباهي وجود ندارد.
💞زندگي در هر زمان در درست ترين حالت خودش ادامه دارد. طعم تلخي كه حس ميكنيم به اين علت است كه به ذات براي همه ي ما سخت است كه پيش بيني هايمان درست از آب درنيايد. در واقع احساس بد به اين خاطر است كه نميخواهيم قبول كنيم تصويرهايي كه در ذهنمان از آدمها و موقعيت ها ساخته ايم با واقعيت منطبق نيست !
💞ما آدمهايي هستيم كه سخت ميتوانيم واقعيت ها را بپذيريم ، پس سخت ميتوانيم تفاوت تصوير ذهني مان را با واقعيت بپذيريم . و اگر صبور باشيم و اجازه دهيم كه با تجربيات و اتفاقاتي كه رخ ميدهد جلو برويم و تصميم بگيريم ، هر بار آماده تر ميشويم كه تصويرهايمان از جهان و موقعيت ها حقيقي تر شوند.
💞اگر خودمان را در گذشته مان سرزنش نكنيم روزي ميرسد كه با تصويرهايي از پيش تعيين شده به استقبال آدمها ، روابط و موقعيت ها نميرويم، بلكه اجازه ميدهيم آنها همانطور كه هستند جلو بيايند و در ذهن ما بنشينند.
💞با همين تغييرات كوچك اما عميق است كه ديگر از آدمها توقع نداريم شبيه تصاوير ذهني ما باشند و با پيش بيني هاي عجيبمان به موقعيتهاي پيش رويمان نگاه نميكنيم .
💞به آدمي كه در گذشته بوده ايد نگاه كنيد. آيا ميبينيد كه چقدر تلاش كرده اید ضربه نخورید ؟ آيا ميبينيد چقدر زيبا دوام آورده ایدو تصميم ها یتان را گرفته اید؟ آيا ميبينيد چقدر دوست داشتني هستید؟ امروز شما شايد متوجه شويد كه دچار اشتباه محاسباتي شده اید اما تنها با "درك امروزتان "ميتوانيد اين مسئله را تشخيص دهيد! و اين درك را مديون تصميم هايتان در گذشته هستید! ★ژاله حبیبی-ارشدبالینی★ کلینیک کلنیک کاج 88356736-88357322-021
Forwarded from عکس نگار
🎯 دوره جامع تربيت درمانگر ✨ ACT
📅شروع دوره از ٥ بهمن ٩٥
🗓روزهاي سه شنبه و چهارشنبه
🕝 ساعت: ١٤:٣٠ الي ٢٠:٣٠
حضوري🙋🏻♂️ و آنلاين💻
👈٥٠ ساعت آموزش كاربردي 👉
📝 مدرس:علي فيضي
👍 با نظارت دكتر سيروس مومن زاده، سرپرست بخش فارسي ACBS، از استراليا
📋 ارائه گواهي از بخش فارسي انجمن بين المللي علم رفتاري بافتاري
تلفن ثبت نام: 02177888378 - 02177883317
www.lcgpsy.com
@PersianACBS
نماينده رسمي ACT در ايران
📅شروع دوره از ٥ بهمن ٩٥
🗓روزهاي سه شنبه و چهارشنبه
🕝 ساعت: ١٤:٣٠ الي ٢٠:٣٠
حضوري🙋🏻♂️ و آنلاين💻
👈٥٠ ساعت آموزش كاربردي 👉
📝 مدرس:علي فيضي
👍 با نظارت دكتر سيروس مومن زاده، سرپرست بخش فارسي ACBS، از استراليا
📋 ارائه گواهي از بخش فارسي انجمن بين المللي علم رفتاري بافتاري
تلفن ثبت نام: 02177888378 - 02177883317
www.lcgpsy.com
@PersianACBS
نماينده رسمي ACT در ايران
Forwarded from سیب سبز
video_2017-01-07_22-44-42.mov
29 MB
بیرنج گنج میسر نمیشود.
دیدن این انیمیشن زیبا و درسآموز را از دست ندهید.
https://telegram.me/greeeenapple
دیدن این انیمیشن زیبا و درسآموز را از دست ندهید.
https://telegram.me/greeeenapple
Forwarded from علوم اجتماعی،مسائل روز
💢 #نوروز_1396 را با شعار #سررسید_نه به هم تبریک بگوییم.
@Social_Science
برای تولید #۲۰۰_نسخه_سررسید #حداقل_یک_درخت_تنومند_قطع می شود. یعنی در آغاز هر سال هر مدیر ایرانی برای هدیه سررسید از طرف شرکتش عملا دستور #قطع_یک_درخت_تنومند را می دهد. و چنین میشود که هر چهار ثانیه به اندازه مساحت یک زمین فوتبال (تقریبا معادل یک هکتار) از میزان #جنگل های جهان کاسته میشود. بیایید این روند را متوقف کنیم و هزینه تولید سررسید را به سوی گسترش #کتابخوانی معطوف کنیم.
اگر رئیس شرکت هستیم به جای هدیه دادن سررسید، #کتاب یا #صنایع_دستی هدیه بدهیم و اگر کسی به ما سررسید هدیه داد پوزش بخواهیم و نگیریم. یک سال اگر چنین کنیم و سررسیدها روی دست خریداران بماند، برای سالهای بعد هدیهشان را تغییر میدهند. همچنین پیشنهاد میکنم دستگاههای دولتی برای شرکت های تابع خودشان ممنوع کنند که امسال سررسید چاپ کنند یا سررسید هدیه بدهند.
وقتی یک #کتاب هدیه می دهیم سالها قابل استفاده است و دهها نفر می خوانند و همیشه به عنوان یک سرمایه آگاهی بخش در کنار ماست. کتابخوانی فقط روشی برای افزایش دانش نیست. کتابخوانی روحیه ها را صبورتر می کند، رواداری را بیشتر میکند، تمرینی است برای تمرکز فکر، قوه نطق ذهنی را به قوه نطق زبانی تبدیل میکند و مهمتر از همه، اختلال ارتباطی ما را درمان می کند. ما با خویش، با همشهریان خویش، با هموطنان خویش، با نخبگانمان، با مردان و زنان بزرگ تاریخمان، با تجربههای پرهزینه گذشته جامعهمان و با مردمان جهان ارتباطی نداریم، ما دیالوگ نداریم. رسانههای تصویری امکان دیالوگ را از ما ستانده اند. ذهن ما فقط انبار داده ها و اطلاعاتی شده است که این رسانه ها بر روی ما می ریزند. ورود انبوه داده ها به ذهن ما قدرت تامل و هضم این داده ها را از ما گرفته است. #کتابخوانی درمان همه این بیماریها است. گاهی فکر می کنم یکی از عوامل رشد منطقی و علمی اروپاییان این بوده است که آن جا آسمانشان همواره ابری است و بیشتر مواقع بارش دارند و مردم مجبور بوده اند ساعتّها در خانه بمانند و همین زمینه را برای گسترش عادت به کتابخوانی در آنها فراهم آورده است.
@Social_Science
بیایید با #جایگزینی_کتاب_بجای #سررسید شروع کنیم. بیایید از همین تغییرات کوچک آغاز کنیم. استاد من میگفت فتح قلههای بلند با گام های کوچک آغاز میشود.
✅ رنانی/اقتصاددان
🌳در بازنشر این مطلب برای
#حفظ_درختان_جنگلها_محیط_زیست
کوشش کنیم.
#کتاب
#صنایع_دستی
#نه_به_سررسید
#حفظ_درختان_جنگلها_محیط_زیست
جنگلهای هیرکانی
@jangalhayehyrcani
👥کانال علوم اجتماعی👥
Telegram.me/Social_Science
@Social_Science
برای تولید #۲۰۰_نسخه_سررسید #حداقل_یک_درخت_تنومند_قطع می شود. یعنی در آغاز هر سال هر مدیر ایرانی برای هدیه سررسید از طرف شرکتش عملا دستور #قطع_یک_درخت_تنومند را می دهد. و چنین میشود که هر چهار ثانیه به اندازه مساحت یک زمین فوتبال (تقریبا معادل یک هکتار) از میزان #جنگل های جهان کاسته میشود. بیایید این روند را متوقف کنیم و هزینه تولید سررسید را به سوی گسترش #کتابخوانی معطوف کنیم.
اگر رئیس شرکت هستیم به جای هدیه دادن سررسید، #کتاب یا #صنایع_دستی هدیه بدهیم و اگر کسی به ما سررسید هدیه داد پوزش بخواهیم و نگیریم. یک سال اگر چنین کنیم و سررسیدها روی دست خریداران بماند، برای سالهای بعد هدیهشان را تغییر میدهند. همچنین پیشنهاد میکنم دستگاههای دولتی برای شرکت های تابع خودشان ممنوع کنند که امسال سررسید چاپ کنند یا سررسید هدیه بدهند.
وقتی یک #کتاب هدیه می دهیم سالها قابل استفاده است و دهها نفر می خوانند و همیشه به عنوان یک سرمایه آگاهی بخش در کنار ماست. کتابخوانی فقط روشی برای افزایش دانش نیست. کتابخوانی روحیه ها را صبورتر می کند، رواداری را بیشتر میکند، تمرینی است برای تمرکز فکر، قوه نطق ذهنی را به قوه نطق زبانی تبدیل میکند و مهمتر از همه، اختلال ارتباطی ما را درمان می کند. ما با خویش، با همشهریان خویش، با هموطنان خویش، با نخبگانمان، با مردان و زنان بزرگ تاریخمان، با تجربههای پرهزینه گذشته جامعهمان و با مردمان جهان ارتباطی نداریم، ما دیالوگ نداریم. رسانههای تصویری امکان دیالوگ را از ما ستانده اند. ذهن ما فقط انبار داده ها و اطلاعاتی شده است که این رسانه ها بر روی ما می ریزند. ورود انبوه داده ها به ذهن ما قدرت تامل و هضم این داده ها را از ما گرفته است. #کتابخوانی درمان همه این بیماریها است. گاهی فکر می کنم یکی از عوامل رشد منطقی و علمی اروپاییان این بوده است که آن جا آسمانشان همواره ابری است و بیشتر مواقع بارش دارند و مردم مجبور بوده اند ساعتّها در خانه بمانند و همین زمینه را برای گسترش عادت به کتابخوانی در آنها فراهم آورده است.
@Social_Science
بیایید با #جایگزینی_کتاب_بجای #سررسید شروع کنیم. بیایید از همین تغییرات کوچک آغاز کنیم. استاد من میگفت فتح قلههای بلند با گام های کوچک آغاز میشود.
✅ رنانی/اقتصاددان
🌳در بازنشر این مطلب برای
#حفظ_درختان_جنگلها_محیط_زیست
کوشش کنیم.
#کتاب
#صنایع_دستی
#نه_به_سررسید
#حفظ_درختان_جنگلها_محیط_زیست
جنگلهای هیرکانی
@jangalhayehyrcani
👥کانال علوم اجتماعی👥
Telegram.me/Social_Science
Telegram
علوم اجتماعی،مسائل روز
👇اینستاگرام علوم اجتماعی،مسائل روز👇
🆔 Social.Sciences1
یا لینک مستقیم⬇️
🌐 http://instagram.com/social.sciences1
🆔 Social.Sciences1
یا لینک مستقیم⬇️
🌐 http://instagram.com/social.sciences1
Forwarded from سیب سبز
روش ساده روانشناس دانشگاه هاروارد، برای کنار آمدن با سخت ترین لحظات زندگی
ویرایش و خلاصهسازی: علی فیضی (دانشجوی دکتری روانشناسی سلامت)
https://tttttt.me/greeeenapple
ممکن است به نظرتان من فرد ظالمی به نظر برسم چرا که وقتی دوستانم برای کنار آمدن با وضعیت های پراسترس کاری شان با من تماس می گیرند، از این تماس ها خوشحال می شوم و تماس های این چنینی را دوست هم دارم.
البته اینطور نیست که از ناراحت بودن و درد کشیدن دیگران لذت ببرم، بلکه ترسی که در وجود آنهاست، باعث می شود فرصت آنرا پیدا کنم که منطق و توانایی های که در حل مشکلات دارم را نشان بدهم.
از وقتی که سوزان دیوید (Susan David)، روانشناس دانشگاه علوم پزشکی هاروارد (Harvard Medical School) و نویسنده کتاب “چابکی هیجانی” (Emotional Agility) را ملاقات کردم، اتفاقات ناخوشایندی که در زندگی ام اتفاق می افتد را به عنوان چیزی برداشت می کنم که ممکن است برای هرفرد دیگری هم به وجود بیاید. او بر این باور است که برای انسان بسیار دشوار است که خود را از افکار و احساساتش جدا کند. همین جریان سبب می شود که معمولا افراد نمی توانند خودشان را از بند استرس و نگرانی نجات دهند و راه فراری برای آن بیابند.
اما سوزان، که مشاور مراکزی چون، ارنست و یانگ (Ernst and Young) و نیز مشاور سازمان ملل (United Nations) هم است، یک راه حل خوب برای به دور ماندن از افکار و احساس به شما پیشنهاد می دهد.
قدم اول: به کسی فکر کنید که برایش احترام زیادی قائل هستید. ممکن است آن فرد رئیس و یا یکی از همکاران تان باشد.
قدم دوم: اگر آن فرد در وضعیت پرتنش فعلی شما قرار می گرفت، شما چه توصیه ای به او می کردید؟
همش همین.
شاید خیلی ساده به نظر می رسد اما چگونگی انجام آن است که بسیار اهمیت دارد. اینکه زمانی که چیزی در مورد من پیش آمده است و شما به من می گویید که باید چه کاری را انجام دهم، من تقریبا در وضعیت عدم داشتن ایده به سر می برم. اما وقتی در مورد دیگری است، مثلا فردی به نام جک، همین اتفاق برای جک افتاده و اکنون از شما پرسیده می شود که توصیه شما به جک چیست؟
با این پرسش، ناگهان فرد خودش را از همه چیز رها می کند و با این روش بهتر با جریان کنار می آید چرا که تنها چیزی که اتفاق افتاده، آن است که دیدگاه خود را تغییر داده است.
یکی دیگر از راه های مشابهی را که سوزان پیشنهاد می دهد و برای مراجعه کنندگانش از این راهکار استفاده می کند این است که خودتان را در جایگاه سوم شخص قرار دهید. این ایده دیگری برای درو ماندن از افکار و احساسات تان است که این تشخیص را به شما می دهد که ممکن است این افکار و احساسات درست هم نباشند.
مثلا زمانی که شما می گویید “من استرس دارم”، سوزان می گوید، تو و احساساتت اکنون با هم یکی هستید و این جمله یعنی هنوز از احساساتت فاصله نگرفته ای.
اما زمانی که می گویید اگر سوزان در این موقعیت در جای من بود و این استرس را تجربه می کرد، او چطور برخورد می کرد. احتمالال او به خود می گفت، من باید بیشتر روی خودم کار کنم یا اینکه در جلسه ای که دارم و میان شرکت کنندگان این جلسه دوستانی را پیدا خواهم کرد که خواهم توانست با آنها صحبت کنم و ارتباط برقرار کنم.
سوزان می گوید که وقتی این کار را تجربه می کنید، از وضعیتی که تنها با دیدگاه نشات گرفته از افکار و احساس خودتان است، به دیدگاه دیگری منتقل می شوید و آن وقت وقایع آن زمان را طوری که به واقعیت نزدیک تر هستند، می بینید.
درواقع نظرات سوزان ریشه در توجهآگاهی(mindfulness) یا توانایی توجه به افکار (the ability to pay attention)، احساسات عاطفی و احساسات جسمانی، بدون قضاوت کردن است. دکتر دیوید در کتاب خود توضیح می دهد که یکی از سودمندیهای توجهآگاهی دیدن جهان از دیدگاه های گوناگون (نه تنها از دیدگاه شخصی خود) است.
درنهایت، بسیار ارزشمند است که بدانیم همواره برای هر مشکلی که با آن مواجه می شویم، راه حلی وجود دارد. تنها کافی است که از مسیر افکار و احساسات خود خارج شوید تا قادر به دیدن حقیقی آن مسئله باشید.
منبع:
http://rooziato.com
ویرایش و خلاصهسازی: علی فیضی (دانشجوی دکتری روانشناسی سلامت)
https://tttttt.me/greeeenapple
ممکن است به نظرتان من فرد ظالمی به نظر برسم چرا که وقتی دوستانم برای کنار آمدن با وضعیت های پراسترس کاری شان با من تماس می گیرند، از این تماس ها خوشحال می شوم و تماس های این چنینی را دوست هم دارم.
البته اینطور نیست که از ناراحت بودن و درد کشیدن دیگران لذت ببرم، بلکه ترسی که در وجود آنهاست، باعث می شود فرصت آنرا پیدا کنم که منطق و توانایی های که در حل مشکلات دارم را نشان بدهم.
از وقتی که سوزان دیوید (Susan David)، روانشناس دانشگاه علوم پزشکی هاروارد (Harvard Medical School) و نویسنده کتاب “چابکی هیجانی” (Emotional Agility) را ملاقات کردم، اتفاقات ناخوشایندی که در زندگی ام اتفاق می افتد را به عنوان چیزی برداشت می کنم که ممکن است برای هرفرد دیگری هم به وجود بیاید. او بر این باور است که برای انسان بسیار دشوار است که خود را از افکار و احساساتش جدا کند. همین جریان سبب می شود که معمولا افراد نمی توانند خودشان را از بند استرس و نگرانی نجات دهند و راه فراری برای آن بیابند.
اما سوزان، که مشاور مراکزی چون، ارنست و یانگ (Ernst and Young) و نیز مشاور سازمان ملل (United Nations) هم است، یک راه حل خوب برای به دور ماندن از افکار و احساس به شما پیشنهاد می دهد.
قدم اول: به کسی فکر کنید که برایش احترام زیادی قائل هستید. ممکن است آن فرد رئیس و یا یکی از همکاران تان باشد.
قدم دوم: اگر آن فرد در وضعیت پرتنش فعلی شما قرار می گرفت، شما چه توصیه ای به او می کردید؟
همش همین.
شاید خیلی ساده به نظر می رسد اما چگونگی انجام آن است که بسیار اهمیت دارد. اینکه زمانی که چیزی در مورد من پیش آمده است و شما به من می گویید که باید چه کاری را انجام دهم، من تقریبا در وضعیت عدم داشتن ایده به سر می برم. اما وقتی در مورد دیگری است، مثلا فردی به نام جک، همین اتفاق برای جک افتاده و اکنون از شما پرسیده می شود که توصیه شما به جک چیست؟
با این پرسش، ناگهان فرد خودش را از همه چیز رها می کند و با این روش بهتر با جریان کنار می آید چرا که تنها چیزی که اتفاق افتاده، آن است که دیدگاه خود را تغییر داده است.
یکی دیگر از راه های مشابهی را که سوزان پیشنهاد می دهد و برای مراجعه کنندگانش از این راهکار استفاده می کند این است که خودتان را در جایگاه سوم شخص قرار دهید. این ایده دیگری برای درو ماندن از افکار و احساسات تان است که این تشخیص را به شما می دهد که ممکن است این افکار و احساسات درست هم نباشند.
مثلا زمانی که شما می گویید “من استرس دارم”، سوزان می گوید، تو و احساساتت اکنون با هم یکی هستید و این جمله یعنی هنوز از احساساتت فاصله نگرفته ای.
اما زمانی که می گویید اگر سوزان در این موقعیت در جای من بود و این استرس را تجربه می کرد، او چطور برخورد می کرد. احتمالال او به خود می گفت، من باید بیشتر روی خودم کار کنم یا اینکه در جلسه ای که دارم و میان شرکت کنندگان این جلسه دوستانی را پیدا خواهم کرد که خواهم توانست با آنها صحبت کنم و ارتباط برقرار کنم.
سوزان می گوید که وقتی این کار را تجربه می کنید، از وضعیتی که تنها با دیدگاه نشات گرفته از افکار و احساس خودتان است، به دیدگاه دیگری منتقل می شوید و آن وقت وقایع آن زمان را طوری که به واقعیت نزدیک تر هستند، می بینید.
درواقع نظرات سوزان ریشه در توجهآگاهی(mindfulness) یا توانایی توجه به افکار (the ability to pay attention)، احساسات عاطفی و احساسات جسمانی، بدون قضاوت کردن است. دکتر دیوید در کتاب خود توضیح می دهد که یکی از سودمندیهای توجهآگاهی دیدن جهان از دیدگاه های گوناگون (نه تنها از دیدگاه شخصی خود) است.
درنهایت، بسیار ارزشمند است که بدانیم همواره برای هر مشکلی که با آن مواجه می شویم، راه حلی وجود دارد. تنها کافی است که از مسیر افکار و احساسات خود خارج شوید تا قادر به دیدن حقیقی آن مسئله باشید.
منبع:
http://rooziato.com
**پذیرش بنیادین درمانجو**
*دکتر متیو ویلیت
*مترجم: علی فیضی
"برگرفته از دورۀ آموزشی یکسالۀ درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)"
https://tttttt.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
از دیدگاه ACT هیچ رفتار نابهنجاری وجود ندارد. هرآنچه درمانجو انجام میدهد طبیعی است!
به این معنا که دلیلی دارد و دلبخواهی و تصادفی نیست. یک درمانجو ممکن است در پاسخ به خاطر تعریف و تمجید دیگران خشمگین بشود. درمانجوی دیگری ممکن است به خاطر تعریف دیگران خجالتزده بشود. یک درمانجوی دیگر ممکن است در مکانهای عمومی وحشتزده بشود. درمانجوی دیگری ممکن است روزی 5 بار درهای خانه را بررسی کند که ایا بستهاند یا خیر. همه این رفتارها به نظر بسیاری از مشاهدهگران عجیب، دیوانهوار یا غیرمنطقی میآیند اما این رفتارها طبیعی هستند به این معنا که نتیجه تاریخچه یادگیری در حال تعامل با متغیرهای ژنتیکی فرد هستند.
وقتی به این شیوه به رفتارهای و واکنشهای درمانجویان نگاه میکنیم قضاوتگری بیربط ومعنا میشود. منظورم این نیست که نباید قضاوت کنید (قضاوتگری هم طبیعی است!) منظورم این است که اجازه ندهیم قضاوتگری درباره رفتار درمانجویان شیوه کمک ما به آنها را تحت تاثیر قرار دهد. وقتی به هرچیزی که درمانجویان انجام میدهند، احساس میکنند و فکر میکنند به عنوان چیزهایی طبیعی نگاه کنیم آنگاه میتوانیم به ایشان کمک کنیم گزینههای دیگر را بررسی کنند.
*دکتر متیو ویلیت
*مترجم: علی فیضی
"برگرفته از دورۀ آموزشی یکسالۀ درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)"
https://tttttt.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
از دیدگاه ACT هیچ رفتار نابهنجاری وجود ندارد. هرآنچه درمانجو انجام میدهد طبیعی است!
به این معنا که دلیلی دارد و دلبخواهی و تصادفی نیست. یک درمانجو ممکن است در پاسخ به خاطر تعریف و تمجید دیگران خشمگین بشود. درمانجوی دیگری ممکن است به خاطر تعریف دیگران خجالتزده بشود. یک درمانجوی دیگر ممکن است در مکانهای عمومی وحشتزده بشود. درمانجوی دیگری ممکن است روزی 5 بار درهای خانه را بررسی کند که ایا بستهاند یا خیر. همه این رفتارها به نظر بسیاری از مشاهدهگران عجیب، دیوانهوار یا غیرمنطقی میآیند اما این رفتارها طبیعی هستند به این معنا که نتیجه تاریخچه یادگیری در حال تعامل با متغیرهای ژنتیکی فرد هستند.
وقتی به این شیوه به رفتارهای و واکنشهای درمانجویان نگاه میکنیم قضاوتگری بیربط ومعنا میشود. منظورم این نیست که نباید قضاوت کنید (قضاوتگری هم طبیعی است!) منظورم این است که اجازه ندهیم قضاوتگری درباره رفتار درمانجویان شیوه کمک ما به آنها را تحت تاثیر قرار دهد. وقتی به هرچیزی که درمانجویان انجام میدهند، احساس میکنند و فکر میکنند به عنوان چیزهایی طبیعی نگاه کنیم آنگاه میتوانیم به ایشان کمک کنیم گزینههای دیگر را بررسی کنند.
Telegram
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
این کانال با هدف معرفی و آموزش رواندرمانیهای متعلق به موج سوم رفتاردرمانی و کاربردهای فردی و اجتماعی آنها ایجاد شده است.
صفحۀ شخصی علی فیضی در اینستاگرام
https://www.instagram.com/feizi.ali.63/
https://www.instagram.com/feizi.ali.63/
Forwarded from Deleted Account
پرداختن_به_هیجان_در_درمان_شناختی.pdf
1.8 MB
Forwarded from A. F
فاجعۀ ساختمان پلاسکو: اشارهای دردناک به ضرورت تقویت ایدۀ ایمنی رفتاری
علی فیضی، دانشجوی دکتری روانشناسی سلامت در دانشگاه تهران
سلام بر اساتید و همکاران عزیز
فاجعۀ ساختمان پلاسکو قلب همگی شاهدان آن را به درد آورد و ما را بیش از پیش متوجه این نکته کرد که در برابر بحرانها و بلایای طبیعی و غیرطبیعی چقدر آسیبپذیریم. هم اکنون بسیاری از دانشجویان و فارغالتحصیلان روانشناسی در پی این هستند که به بازماندگان نیروهای امدادی درگیر این حادثه و خانوادۀ شهیدان این ماجرا به نحوی کمک برسانند. این نوعدوستی و مسئولیتپذیری ستایشانگیز است و مهم. این رفتار انساندوستانه نمونهای از واکنش به یک حادثه دردناک است و امیدوام به سرانجام خوب و موثری برسد؛ اما مسالۀ مهم دیگری که ذهن مرا به عنوان یک دانشجوی روانشناسی سلامت به خود مشغول کرده این است که روانشناسان ابرای پیشگیری از چنین مشکلاتی چه کمکی هرچند کوچک میتوانند ارائه بدهند. طبق اظهارهای نظرهای رسمی و غیررسمی، اخطارهای پی در پی شهرداری و سازمان آتشنشانی به مدیران ساختمان پلاسکو جهت افزایش ایمنی ساختمان در مقابل حوادث غیرمترقبه سودی نداشته است؛ کپسولهای اطفای حریق خالی بودهاند و حتی برخی کسبه این شکایت را داشتهاند که نمیدانستیم چه چیزهایی برای جلوگیری از آتشسوزی نیاز است. آنچه که بر اساس این اطلاعات روشن میشود این است که در کنار بسیاری از کمبودهای دیگر، وضعیت ساختمان پلاسکو به لحاظ "ایمنی رفتاری" بسیار ضعیف بوده است. اما ایمنی رفتاری چیست؟ ایمنی رفتاری کاربرد روانشناسی رفتاری برای ارتقاء رفتارایمن در کارخانه، سازمان، مجتمع بر اساس مشارکت کارکنان و اعضای آنها است. حال سوالی که بر گردۀ وجدان اجتماعی و حرفهای روانشناسان سنگینی میکند این است که ایشان به عنوان اعضای بالقوه اثربخش -بلکه بسیار اثربخش- جامعه برای افزایش فرهنگ مبتنی بر "ایمنی رفتاری" در جای جای شهرها بالاخص مکانهای پرخطر چه کاری میتوانند انجام بدهند؟ اگر حادثۀ غمناک و عبرتانگیز ساختمان پلاسکو مشتی نمونۀ خروار باشد آنگاه میتوان پرسید برای تقویت "ایمنی رفتاری" در سازمانها، کارخانهها، ساختمانهای تجاری، کارگاههای تولیدی جمعشده در مکانهایی نظیر ساختمان پلاسکو چه میتوان کرد؟ نقش روانشناسان در آگاهسازی جامعه به این تکنولوژی به شدت مورد نیاز و افزایش کاربست آن چیست؟
علی فیضی، دانشجوی دکتری روانشناسی سلامت در دانشگاه تهران
سلام بر اساتید و همکاران عزیز
فاجعۀ ساختمان پلاسکو قلب همگی شاهدان آن را به درد آورد و ما را بیش از پیش متوجه این نکته کرد که در برابر بحرانها و بلایای طبیعی و غیرطبیعی چقدر آسیبپذیریم. هم اکنون بسیاری از دانشجویان و فارغالتحصیلان روانشناسی در پی این هستند که به بازماندگان نیروهای امدادی درگیر این حادثه و خانوادۀ شهیدان این ماجرا به نحوی کمک برسانند. این نوعدوستی و مسئولیتپذیری ستایشانگیز است و مهم. این رفتار انساندوستانه نمونهای از واکنش به یک حادثه دردناک است و امیدوام به سرانجام خوب و موثری برسد؛ اما مسالۀ مهم دیگری که ذهن مرا به عنوان یک دانشجوی روانشناسی سلامت به خود مشغول کرده این است که روانشناسان ابرای پیشگیری از چنین مشکلاتی چه کمکی هرچند کوچک میتوانند ارائه بدهند. طبق اظهارهای نظرهای رسمی و غیررسمی، اخطارهای پی در پی شهرداری و سازمان آتشنشانی به مدیران ساختمان پلاسکو جهت افزایش ایمنی ساختمان در مقابل حوادث غیرمترقبه سودی نداشته است؛ کپسولهای اطفای حریق خالی بودهاند و حتی برخی کسبه این شکایت را داشتهاند که نمیدانستیم چه چیزهایی برای جلوگیری از آتشسوزی نیاز است. آنچه که بر اساس این اطلاعات روشن میشود این است که در کنار بسیاری از کمبودهای دیگر، وضعیت ساختمان پلاسکو به لحاظ "ایمنی رفتاری" بسیار ضعیف بوده است. اما ایمنی رفتاری چیست؟ ایمنی رفتاری کاربرد روانشناسی رفتاری برای ارتقاء رفتارایمن در کارخانه، سازمان، مجتمع بر اساس مشارکت کارکنان و اعضای آنها است. حال سوالی که بر گردۀ وجدان اجتماعی و حرفهای روانشناسان سنگینی میکند این است که ایشان به عنوان اعضای بالقوه اثربخش -بلکه بسیار اثربخش- جامعه برای افزایش فرهنگ مبتنی بر "ایمنی رفتاری" در جای جای شهرها بالاخص مکانهای پرخطر چه کاری میتوانند انجام بدهند؟ اگر حادثۀ غمناک و عبرتانگیز ساختمان پلاسکو مشتی نمونۀ خروار باشد آنگاه میتوان پرسید برای تقویت "ایمنی رفتاری" در سازمانها، کارخانهها، ساختمانهای تجاری، کارگاههای تولیدی جمعشده در مکانهایی نظیر ساختمان پلاسکو چه میتوان کرد؟ نقش روانشناسان در آگاهسازی جامعه به این تکنولوژی به شدت مورد نیاز و افزایش کاربست آن چیست؟
Forwarded from نَقدِ حالِ ما
#یک_راه_عملی_برای_درمان_سلفیگیری_در_حوادث
تحقیقات مختلف علمی و نیز تجربیات کشورهای توسعهیافتهای چون ژاپن نشان میدهد که زوم کردن بیش از اندازه روی نقاط منفی و تاریک رفتاریِ یک جامعه و انتشار مداوم آنها، نه تنها به اصلاح آن رفتارهای ناپسند نمیانجامد؛ بلکه، پس از مدتی حتی به ضدّ خود تبدیل میشود، یعنی با ایجاد یک روحیه ی خنثی و بیتفاوت در میان بینندگان و شنوندگان، به یک #درماندگی_آموخته_شده تبدیل میگردد که همگان حضور آن را میپذیرند و به راحتی با آن کنار آمده و تحمل میکنند، و برای راحت کردن وجدان ناآسوده ی خود به خاطر این ناهماهنگی شناختی و تضاد درونی، دست به ساخت #مکانیسمهای دفاعی خام (مانند طنزپردازی، همرنگی با جماعت، انتساب به نظام سیاسی، نظام اداری و ... ) در مورد آن رفتار ناگوار میزنند تا بتوانند به راحتی مرتکب آن شوند.
پس راه اصلاح یک رفتار زشت یا غیراخلاقی چیست؟ چرا در جامعه ی ما همه از بی اخلاقی مینالیم و در عین حال هر روز دریغ از دیروز میشود و هر یک از ما به موقع خودش تبدیل به یک کنشگر غیراخلاقی میشویم؟
بهنظر میرسد که یکی از بهترین راهها در کنار لزوم آموزشهای تدریجی، حرفهای و هنرمندانه از سنین پایه و نیز در رسانههای عمومی، پررنگ کردن مداوم نقاط مثبتی است که در آن جامعه روی میدهد؛ بهویژه نقاط مثبتی که در رخدادهای تلخ اتفاق میافتند. البته، پررنگ کردنِ مداومِ کنشهای مثبت نباید به شکل کلیگوییهای مبهم و کلیشههای مضحکی چون «هنر نزد ایرانیان است و بس»، «ایرانیان خون گرم و مهمان نوازند» و ... باشد؛ بلکه، باید دقیقاً و به طور خاص و عینی نشان داد که فلان فرد یا فلان قوم یا گروه و شهر، فلان کنش یا عادت خوب رفتاری را دارد؛ مثلاً شیوه ی مهمان نوازیشان دقیقا عبارت است از انجام رفتارهای الف و ب و ج و د.
به گمانم برای درمان معضلات تازهای چون تماشاچی بودن در حوادث (که یکی از مصادیق امروزین آن سلفی گرفتن است) و پر کردن شبکههای اجتماعی از این نقاط منفی و نثار سیل برچسبهای منفی و گاه توهینآمیز به این افراد (و به عبارتی، به خودمان؛ زیرا انواع فراوان این بیاخلاقیها گریبانگر همه ی ما شده است و کسی نمیتواند خود را با پوشش نقابهای مثبت مستثنی کند)، باید بهطور گسترده، پررنگ و پرحجم به انتشار نقاط مثبتی بپردازیم که در این حوادث در کنار نقاط منفی در حال رخ دادن هستند؛ یعنی افرادی که در میان همین تماشاچیان کارهای مثبت کوچک و بزرگ و حتی جانفشانی میکنند؛ آنهم با ذکر مشخص کاری که انجام میشود؛ با تمام جزئیات.
ده ها سال از تحقیقات روانشناسان رفتارینگر میگذرد که نشان داده اند #تقویت_مثبت و ارائه ی #الگوهای مثبت، عینی و قابل مشاهده هزاران برابر تأثیری بیشتر و ماندگارتری از تنبیه، در انواع و اقسام مختلفش، دارد. بیایید عادت تاریخی مان در پذیرش و ترجیح #تنبیه_و_تحقیر را ترک کنیم و تا آنجا که ممکن است به انتشار خوبیهای عینی و مشخصی که در حال رخ دادن هستند بپردازیم؛ حتی اگر نشان دادن کودک خردسالی باشد که در پارک مشغول دانه ریختن برای یک پرنده یا گربه است.
آنقدر باید خوبیها را گفت که کنش های خوب تبدیل به یک قاعده و اصل شود، و کنش زشت و نامطلوب، خود را مانند روغن روی آب نشان دهد و معده ی سالم جامعه آن را پس بزند؛ نه اینکه با انتشار مداوم و گسترده ی بدی ها، کنشهای زشت را تبدیل به #مزاج اصلی یک جامعه کنیم؛ مزاجی که خوبیها را دیگر برنمیتابد و اگر خوبی یا نکته ی مثبتی می بیند آن را به بهانه های مختلف پس میزند، به طنزپردازی در مورد آن میپردازد یا در نیت کنشگر تردید وارد میکند.
شاید بتوان گفت خداوند متعال نیز در قرآن (سوره ی نور، آیة 19) به شکلی به این سخن اشاره داشته است، در آنجا که میگوید: إِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ ؛ بدرستی کسانی که دوست دارند امر زشتی را در میان اهل ایمان شیوع دهند، برایشان در دنیا و آخرت عذاب دردناک خواهد بود.
و چه غذاب دنیاییای بالاتر از همین نارضایتی گستردهای که در میان ما وجود دارد؛ در حالیکه هر یک از ما به نحوی و به بهانه ها و توجیهات گوناگون در آن شریک هستیم. اجتماع مانند یک درخت با تمام اجزایش است؛ درختِ سالم میوه ی خوب میدهد و درخت ناسالم میوه ی بد. هیچ جزیی از درخت نمیتواند تقصیر را گردن اجزای دیگر بیندازد و خود را بیتقصیر بشمارد.
استفاده از تقویت مثبت و ارائه ی الگوهای عملی و در دسترس به معنای ندیدن و نادیده گرفتن عیوب و نقد ضعفها نیست؛ بلکه به معنای آن است که راه اصلاح جامعه، سالم کردن معده ی آن است تا خود به خود هر غذای فاسدی را پس بزند. جامعه را چنان معطر کنیم که بوی بد همه را بیازارد.
دکتر محسن زندی؛ روان شناس.
کانال تلگرامی نقد حال ما.
https://telegram.me/naghdehalema
تحقیقات مختلف علمی و نیز تجربیات کشورهای توسعهیافتهای چون ژاپن نشان میدهد که زوم کردن بیش از اندازه روی نقاط منفی و تاریک رفتاریِ یک جامعه و انتشار مداوم آنها، نه تنها به اصلاح آن رفتارهای ناپسند نمیانجامد؛ بلکه، پس از مدتی حتی به ضدّ خود تبدیل میشود، یعنی با ایجاد یک روحیه ی خنثی و بیتفاوت در میان بینندگان و شنوندگان، به یک #درماندگی_آموخته_شده تبدیل میگردد که همگان حضور آن را میپذیرند و به راحتی با آن کنار آمده و تحمل میکنند، و برای راحت کردن وجدان ناآسوده ی خود به خاطر این ناهماهنگی شناختی و تضاد درونی، دست به ساخت #مکانیسمهای دفاعی خام (مانند طنزپردازی، همرنگی با جماعت، انتساب به نظام سیاسی، نظام اداری و ... ) در مورد آن رفتار ناگوار میزنند تا بتوانند به راحتی مرتکب آن شوند.
پس راه اصلاح یک رفتار زشت یا غیراخلاقی چیست؟ چرا در جامعه ی ما همه از بی اخلاقی مینالیم و در عین حال هر روز دریغ از دیروز میشود و هر یک از ما به موقع خودش تبدیل به یک کنشگر غیراخلاقی میشویم؟
بهنظر میرسد که یکی از بهترین راهها در کنار لزوم آموزشهای تدریجی، حرفهای و هنرمندانه از سنین پایه و نیز در رسانههای عمومی، پررنگ کردن مداوم نقاط مثبتی است که در آن جامعه روی میدهد؛ بهویژه نقاط مثبتی که در رخدادهای تلخ اتفاق میافتند. البته، پررنگ کردنِ مداومِ کنشهای مثبت نباید به شکل کلیگوییهای مبهم و کلیشههای مضحکی چون «هنر نزد ایرانیان است و بس»، «ایرانیان خون گرم و مهمان نوازند» و ... باشد؛ بلکه، باید دقیقاً و به طور خاص و عینی نشان داد که فلان فرد یا فلان قوم یا گروه و شهر، فلان کنش یا عادت خوب رفتاری را دارد؛ مثلاً شیوه ی مهمان نوازیشان دقیقا عبارت است از انجام رفتارهای الف و ب و ج و د.
به گمانم برای درمان معضلات تازهای چون تماشاچی بودن در حوادث (که یکی از مصادیق امروزین آن سلفی گرفتن است) و پر کردن شبکههای اجتماعی از این نقاط منفی و نثار سیل برچسبهای منفی و گاه توهینآمیز به این افراد (و به عبارتی، به خودمان؛ زیرا انواع فراوان این بیاخلاقیها گریبانگر همه ی ما شده است و کسی نمیتواند خود را با پوشش نقابهای مثبت مستثنی کند)، باید بهطور گسترده، پررنگ و پرحجم به انتشار نقاط مثبتی بپردازیم که در این حوادث در کنار نقاط منفی در حال رخ دادن هستند؛ یعنی افرادی که در میان همین تماشاچیان کارهای مثبت کوچک و بزرگ و حتی جانفشانی میکنند؛ آنهم با ذکر مشخص کاری که انجام میشود؛ با تمام جزئیات.
ده ها سال از تحقیقات روانشناسان رفتارینگر میگذرد که نشان داده اند #تقویت_مثبت و ارائه ی #الگوهای مثبت، عینی و قابل مشاهده هزاران برابر تأثیری بیشتر و ماندگارتری از تنبیه، در انواع و اقسام مختلفش، دارد. بیایید عادت تاریخی مان در پذیرش و ترجیح #تنبیه_و_تحقیر را ترک کنیم و تا آنجا که ممکن است به انتشار خوبیهای عینی و مشخصی که در حال رخ دادن هستند بپردازیم؛ حتی اگر نشان دادن کودک خردسالی باشد که در پارک مشغول دانه ریختن برای یک پرنده یا گربه است.
آنقدر باید خوبیها را گفت که کنش های خوب تبدیل به یک قاعده و اصل شود، و کنش زشت و نامطلوب، خود را مانند روغن روی آب نشان دهد و معده ی سالم جامعه آن را پس بزند؛ نه اینکه با انتشار مداوم و گسترده ی بدی ها، کنشهای زشت را تبدیل به #مزاج اصلی یک جامعه کنیم؛ مزاجی که خوبیها را دیگر برنمیتابد و اگر خوبی یا نکته ی مثبتی می بیند آن را به بهانه های مختلف پس میزند، به طنزپردازی در مورد آن میپردازد یا در نیت کنشگر تردید وارد میکند.
شاید بتوان گفت خداوند متعال نیز در قرآن (سوره ی نور، آیة 19) به شکلی به این سخن اشاره داشته است، در آنجا که میگوید: إِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ ؛ بدرستی کسانی که دوست دارند امر زشتی را در میان اهل ایمان شیوع دهند، برایشان در دنیا و آخرت عذاب دردناک خواهد بود.
و چه غذاب دنیاییای بالاتر از همین نارضایتی گستردهای که در میان ما وجود دارد؛ در حالیکه هر یک از ما به نحوی و به بهانه ها و توجیهات گوناگون در آن شریک هستیم. اجتماع مانند یک درخت با تمام اجزایش است؛ درختِ سالم میوه ی خوب میدهد و درخت ناسالم میوه ی بد. هیچ جزیی از درخت نمیتواند تقصیر را گردن اجزای دیگر بیندازد و خود را بیتقصیر بشمارد.
استفاده از تقویت مثبت و ارائه ی الگوهای عملی و در دسترس به معنای ندیدن و نادیده گرفتن عیوب و نقد ضعفها نیست؛ بلکه به معنای آن است که راه اصلاح جامعه، سالم کردن معده ی آن است تا خود به خود هر غذای فاسدی را پس بزند. جامعه را چنان معطر کنیم که بوی بد همه را بیازارد.
دکتر محسن زندی؛ روان شناس.
کانال تلگرامی نقد حال ما.
https://telegram.me/naghdehalema
Forwarded from آخرین خبر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر براي آتش نشانان احترام قائليم از اين پس رفتارمان را تصحيح كنيم/ با انتشار آن به اصلاح رفتارها كمك كنيد
@akharinkhabar
@akharinkhabar