Forwarded from انتشارات ابن سینا
نویسنده دکتر راس هریس مترجمان علی فیضی تاریخ انتشار آبان 1395 18,000 تومان
گاهی نگه داشتن بیشتر از رها کردن آسیب میزند.
https://telegram.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
https://telegram.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
Forwarded from ترجمان علوم انسانى
چکیده: اگر دوستِ صمیمیتان یا یکی از اعضای خانوادهتان گرفتار افسردگی و ناامیدی شده باشد، چه کار میتوانید بکنید؟ احتمالاً همان دم شروع میکنیم به دلداریدادن که «غصه نخور» و «همهچیز درست خواهد شد» و «نیمۀ پر لیوان را ببین». این حرفها در کوتاهمدت بد نیستند. اما تحقیقاتِ مفصل گروهی از روانشناسان دانشگاه نیویورک نشان میدهد که «مثبتاندیشی» در طولانیمدت، معمولاً تأثیرات وخیمی بر عملکرد انسانها میگذارد. (۳۳۹۵ کلمه، زمان مطالعه ۲۱ دقیقه)
ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/vdcc.0q4a2bqimla82.html
@tarjomaanweb
ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/vdcc.0q4a2bqimla82.html
@tarjomaanweb
Forwarded from روانشناسی سلامت ایران (رسا)
اشتباهی بنیادین درباره اعتیاد! آیا نگاه ما به آسیبشناسی رفتار اعتیادی صحیح است؟
http://www.vidoal.com/video/addiction-vs-social-Emotional-bonds
http://www.vidoal.com/video/addiction-vs-social-Emotional-bonds
اعتیاد از منظری دیگر!|روانشناسی
چه چیزی باعث میشود که افراد به «هروئین» (ماده مخدر) اعتیاد پیدا کنند؟ همه ما میدانیم و بهطور کامل مشخص است که هروئین باعث اعتیاد میشود. اگر فردی به مدت ۲۰ روز هروئین مصرف کند، روز بیستویکم ...
Forwarded from دکتر نیما قربانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چگونه ممکن است؟ با چشمانی تیزبین و نه ریزبین که محور توازن و انسجام را در پس ناموزونیِ ظاهری میبیند و با آن موزون میشود.
Forwarded from حكمت ☯️ Wisdom
عهد می بندم که امروز عدم دلبستگی را به کاربندم.
به خودم و اطرافیانم این آزادی را خواهم داد که همان گونه که هستند باشند.
عقیده ام را در هیچ موردی به دیگران تحمیل نخواهم کرد.
راه حلها را بر مشکلات تحمیل نخواهم کرد، تا از این طریق مشکلات تازه ایجاد کنم. با عدم دلبستگی در همه امور مشارکت خواهم جست....
🍀🍀🍀🍀
به خودم و اطرافیانم این آزادی را خواهم داد که همان گونه که هستند باشند.
عقیده ام را در هیچ موردی به دیگران تحمیل نخواهم کرد.
راه حلها را بر مشکلات تحمیل نخواهم کرد، تا از این طریق مشکلات تازه ایجاد کنم. با عدم دلبستگی در همه امور مشارکت خواهم جست....
🍀🍀🍀🍀
Forwarded from انجمن روانشناسی ایران
دیدگاه انجمن روانشناسی ایران.pdf
480.4 KB
Forwarded from ✨ACT🔹RFT🔹FAP🔹CFT✨انجمن علم رفتاري بافتاري
🎯 شروع ثبت نام دوره جامع تربيت درمانگر ✨ ACT
🗓شروع دوره از ٢ بهمن ٩٥
حضوري🙋🏻♂️ و آنلاين💻
⏰٥٠ ساعت آموزش كاربردي
مدرس:علي فيضي
١٠٪ تخفيف تا پايان آذر💲
@PersianACBS
نماينده رسمي ACT در ايران
🗓شروع دوره از ٢ بهمن ٩٥
حضوري🙋🏻♂️ و آنلاين💻
⏰٥٠ ساعت آموزش كاربردي
مدرس:علي فيضي
١٠٪ تخفيف تا پايان آذر💲
@PersianACBS
نماينده رسمي ACT در ايران
Forwarded from Renani Mohsen / محسن رنانی
.
نرگس ایرانیان در آستانهی زندان هندیان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(فراخوان رنانی برای موج دوم حمایت از نرگس)
چهل روز پیش که «آخرین نرگسنامه» را نوشتم امیدوار بودم که نرگس در همان دادگاه بدوی تبرئه شود و نیازی به اقدام دیگری نباشد. متاسفانه جهان سومی بودن، ایران و هند و سریلانکا، و قوه مجریه و قضاییه نمیشناسد. در اینگونه کشورها فساد همه جا نفوذ میکند و منافع گروههای ذینفع همه جا عدالت را به محاق میبرد. با یک حساب سرانگشتی، فرض کنیم دادگاه رایاگادا درست تشخیص داده و نرگس هنگام بردن بچه ها به گردش، در نگهداری از آن کودک قصور کرده است و بنابراین اتهام او وارد است. اما این پرسش جدی در برابر دادگاه وجود دارد: دادگاه از جنبه خصوصی جرم، یعنی شکایت خانواده کودک، نرگس را به پرداخت سیصد هزار روپیه محکوم کرده است، اما معنی این که از جنبه عمومی جرم نیز او را به یک سال زندان محکوم کرده است چیست؟ جنبه عمومی جرم مگر به پیامدهای آن جرم برای جامعه باز نمی گردد؟ آیا این حادثهی ناخواسته موجب بر هم خوردن نظم عمومی یا مخدوش شدن امنیت عمومی شده است که نرگس باید برای آن به زندان برود؟ و آیا نباید این نکته که این دختر شش سال تمام با دست خالی حدود ششصد کودک یتیم و نابینای ایالت اودیسا را تیمار کرده است و برایشان آموزش رایگان ایجاد کرده است، به عنوان عامل مخففه در نظر گرفته می شد؟ این کمترین انتظار از دادگاه بود که دستکم جنبه عمومی جرم را میبخشید. این نشان می دهد که مساله، اجرای عدالت نیست، مساله حذف نرگس است. یعنی می خواهند کاری کنند که نرگس یا به زندان برود یا شرایطی پیش بیاورند که این دختر آنچنان آزرده و فرسوده شود که کلا دل از بچه هایش بَرکند و از آن منطقه و حتی از هند برود. آخر نرگس در آنجا برخی فسادهای موسسات به ظاهر خیریه را که کمکهای جهانی هم می گیرند آشکار کرده است و این بر آنها گران آمده است.
نمی دانم چه حکمتی بوده است که نرگس در سریلانکا عاشق کودکی تنها و سرگردان می شود به نام «پریشان» و برای مدتی سرپرستی او را بر عهده می گیرد وبعد بنیاد خیریه «پریشان» را در پریشانترین منطقه هند بنیاد می نهد و سالها برای برپا نگاه داشتن «پریشان»، با همه پریشانیهای زندگی سر میکند تا این که با این حادثه به پریشان ترین نقطه زندگی خویش میرسد. یکی دوبار که به نرگس پیام دادهام که انشاء الله وقتی تبرئه شد به ایران بیاید و برای پریشان خاطران همین کشور کار کند، خودم پریشان شدهام که مبادا این دختر معصوم را به پریشانی تازه ای گرفتار کنم. بگذریم
در هر صورت اکنون نرگس در یک قدمی زندان است. سه هفته دیگر ممکن است خیلی راحت، دادگاه، درخواست تجدید نظر نرگس را رد کند و او را مستقیماً از دادگاه به زندان بفرستد. آن هم در منطقه ای که درصد بالایی از مردم گرفتار بیماری ایدز هستند و در زندانهایی که هیچ نظارتی بر آنها نیست و هر ستمی بر زندانیان بویژه زنان زندانی می رود. نرگس در رایاگادا خودش بارها برای زنان زندانی غذا برده است و ستمهای رفته در زندان بر آن زنان را از زبان خودشان شنیده است. نرگس میگوید من از زندان ترسی ندارم؛ در زندان هم میتوانم به زندانیان آموزش بدهم، اما زندانهای رایاگادا، فاجعهبارند بویژه برای زنان.
در فراخوان پیشین همراهی گسترده شما هموطنان باعث شد که توجهها به مساله نرگس جلب شود. در آن زمان نرگس پاسپورت ایرانی نداشت و حتی سفارت ایران در هند خبر نداشت که این دختر شش سال است در هند دارد ششصد کودک را تیمار می کند. اکنون نرگس پاسپورت ایرانی دارد، با وزیر خارجه ایران دیدار کرده است و به عنوان بانوی نیکوکار ایرانی شهرت جهانی یافته است. اما با وجود همه اینها ما نتوانستیم بر رای دادگاه محلی هند تاثیری بگذاریم. اکنون باید یک گام بلندتر برداریم. نباید بگذاریم دادگاه تجدید نظر نیز تحت فشار گروههای محلی به زندانی شدن او رای بدهد. باید توجه مقامات سیاسی هند را به این پرونده جلب کنیم و با فشار افکار عمومی، آنان را مجبور کنیم وارد موضوع شوند.
در همین راستا من دو درخواست دارم:
(ادامه مطلب را در پست بعدی دنبال کنید)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همچنین متن کامل نوشته را میتوانید در فایل زیر بخوانید:
https://telegram.me/Renani_Mohsen/141
.
نرگس ایرانیان در آستانهی زندان هندیان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(فراخوان رنانی برای موج دوم حمایت از نرگس)
چهل روز پیش که «آخرین نرگسنامه» را نوشتم امیدوار بودم که نرگس در همان دادگاه بدوی تبرئه شود و نیازی به اقدام دیگری نباشد. متاسفانه جهان سومی بودن، ایران و هند و سریلانکا، و قوه مجریه و قضاییه نمیشناسد. در اینگونه کشورها فساد همه جا نفوذ میکند و منافع گروههای ذینفع همه جا عدالت را به محاق میبرد. با یک حساب سرانگشتی، فرض کنیم دادگاه رایاگادا درست تشخیص داده و نرگس هنگام بردن بچه ها به گردش، در نگهداری از آن کودک قصور کرده است و بنابراین اتهام او وارد است. اما این پرسش جدی در برابر دادگاه وجود دارد: دادگاه از جنبه خصوصی جرم، یعنی شکایت خانواده کودک، نرگس را به پرداخت سیصد هزار روپیه محکوم کرده است، اما معنی این که از جنبه عمومی جرم نیز او را به یک سال زندان محکوم کرده است چیست؟ جنبه عمومی جرم مگر به پیامدهای آن جرم برای جامعه باز نمی گردد؟ آیا این حادثهی ناخواسته موجب بر هم خوردن نظم عمومی یا مخدوش شدن امنیت عمومی شده است که نرگس باید برای آن به زندان برود؟ و آیا نباید این نکته که این دختر شش سال تمام با دست خالی حدود ششصد کودک یتیم و نابینای ایالت اودیسا را تیمار کرده است و برایشان آموزش رایگان ایجاد کرده است، به عنوان عامل مخففه در نظر گرفته می شد؟ این کمترین انتظار از دادگاه بود که دستکم جنبه عمومی جرم را میبخشید. این نشان می دهد که مساله، اجرای عدالت نیست، مساله حذف نرگس است. یعنی می خواهند کاری کنند که نرگس یا به زندان برود یا شرایطی پیش بیاورند که این دختر آنچنان آزرده و فرسوده شود که کلا دل از بچه هایش بَرکند و از آن منطقه و حتی از هند برود. آخر نرگس در آنجا برخی فسادهای موسسات به ظاهر خیریه را که کمکهای جهانی هم می گیرند آشکار کرده است و این بر آنها گران آمده است.
نمی دانم چه حکمتی بوده است که نرگس در سریلانکا عاشق کودکی تنها و سرگردان می شود به نام «پریشان» و برای مدتی سرپرستی او را بر عهده می گیرد وبعد بنیاد خیریه «پریشان» را در پریشانترین منطقه هند بنیاد می نهد و سالها برای برپا نگاه داشتن «پریشان»، با همه پریشانیهای زندگی سر میکند تا این که با این حادثه به پریشان ترین نقطه زندگی خویش میرسد. یکی دوبار که به نرگس پیام دادهام که انشاء الله وقتی تبرئه شد به ایران بیاید و برای پریشان خاطران همین کشور کار کند، خودم پریشان شدهام که مبادا این دختر معصوم را به پریشانی تازه ای گرفتار کنم. بگذریم
در هر صورت اکنون نرگس در یک قدمی زندان است. سه هفته دیگر ممکن است خیلی راحت، دادگاه، درخواست تجدید نظر نرگس را رد کند و او را مستقیماً از دادگاه به زندان بفرستد. آن هم در منطقه ای که درصد بالایی از مردم گرفتار بیماری ایدز هستند و در زندانهایی که هیچ نظارتی بر آنها نیست و هر ستمی بر زندانیان بویژه زنان زندانی می رود. نرگس در رایاگادا خودش بارها برای زنان زندانی غذا برده است و ستمهای رفته در زندان بر آن زنان را از زبان خودشان شنیده است. نرگس میگوید من از زندان ترسی ندارم؛ در زندان هم میتوانم به زندانیان آموزش بدهم، اما زندانهای رایاگادا، فاجعهبارند بویژه برای زنان.
در فراخوان پیشین همراهی گسترده شما هموطنان باعث شد که توجهها به مساله نرگس جلب شود. در آن زمان نرگس پاسپورت ایرانی نداشت و حتی سفارت ایران در هند خبر نداشت که این دختر شش سال است در هند دارد ششصد کودک را تیمار می کند. اکنون نرگس پاسپورت ایرانی دارد، با وزیر خارجه ایران دیدار کرده است و به عنوان بانوی نیکوکار ایرانی شهرت جهانی یافته است. اما با وجود همه اینها ما نتوانستیم بر رای دادگاه محلی هند تاثیری بگذاریم. اکنون باید یک گام بلندتر برداریم. نباید بگذاریم دادگاه تجدید نظر نیز تحت فشار گروههای محلی به زندانی شدن او رای بدهد. باید توجه مقامات سیاسی هند را به این پرونده جلب کنیم و با فشار افکار عمومی، آنان را مجبور کنیم وارد موضوع شوند.
در همین راستا من دو درخواست دارم:
(ادامه مطلب را در پست بعدی دنبال کنید)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همچنین متن کامل نوشته را میتوانید در فایل زیر بخوانید:
https://telegram.me/Renani_Mohsen/141
.
Forwarded from Renani Mohsen / محسن رنانی
(ادامه از پست قبلی)
نخست از اقای دکتر ظریف وزیر امور خارجه کشورمان که هندیها آنقدر برایش احترام قائلند که در اجلاس «قلب آسیا» در آمریتسار هند، او را نه در جایگاه وزیران که در جایگاه سران کشورها می نشانند:
از ایشان انتظار میرود که در این فرصت ۲۰ روزه باقی مانده یک نماینده ویژه را مامور پیگیری مستمر موضوع در هند کنند به گونهای که قول شفاهی مقامات هندی برای حل مساله نرگس، به یک اقدام عملی تبدیل شود. همچنین از سفیر هند در تهران نیز درخواست کنند که شخصا مساله را از طریق وزارت خارجه هند پیگیری و با دادگاه محلی مذاکره کند. از این گذشته میدانیم که سال گذشته به درخواست کتبی و رسمی خانم سواراج، وزیر خارجه هند، آقای دکتر ظریف پادرمیانی کردند و دو نفر مجرم زندانی هندی در ایران بخشوده و به هند بازگردانده شدند. اکنون نوبت آن است که همین درخواست را دکتر ظریف رسما و کتبا از وزیر خارجه هند بکنند. با این تفاوت که آنها جرمی عمدی مرتکب شده بودند و نرگس یک بانوی نیکوکار است که خدمات شایانی به ششصد کودک یتیم و نابینای هندی کرده است و فقط درگیر یک حادثه ناخواسته شده است.
درخواست دومم از همه هموطنان و بویژه ایرانیان خارج از کشور است که نگران سرنوشت نرگس هستند:
خانم سوشما سواراج (Sushma Swaraj) که اکنون وزیر خارجه هند است حقوقدان وسیاستمداری با سابقه چهل ساله حضور در دیوان عالی، دولتهای محلی، دولت ملی و پارلمان هند است و به همین علت از احترام و نفوذی فراگیر هم در دولت و هم دادگاههای هند برخوردار است. لازم است توجه خانم سواراج را به موضوع نرگس جلب کنیم و از او بخواهیم که برای دفاع از نرگس اقدام کند. بنابراین لازم است یک پویش جهانی برای درخواست حمایت خانم سواراج از نرگس شکل بگیرد. به همین منظور از همه ایرانیان نگران درخواست می کنم به هر صورتی که میتوانند صدای اعتراض خود را به خانم سواراج برسانند. این ها راههای ارتباطی با خانم سواراج است:
Facebook: SushmaSwarajBJP
Twitter: SushmaSwaraj
Email: eam@mea.gov.in
Telephone: 00911123011127
هر کس در هر کجا که هست و به هر طریقی که راحت تر است، یک پیام کوتاه حاکی از درخواست حمایت از نرگس برای خانم سواراج بفرستد. پیامها حتما به انگلیسی باشد. پیام ها کاملا محترمانه و با تاکید بر ارزشهای انسان دوستان (و نه معترضانه) باشد. در کاربرد تک تک کلمات دقت کنید. نیازی نیست که پیام طولانی باشد. حتی بهتر است از پیامهای کوتاهی نظیر اینها استفاده کنید:
Please help Narges
Justice for Narges
Narges is Innocent
Fair trial for Narges
از همه مهم تر انتظار می رود ایرانیان ساکن خارج از کشور همت کنند و در هر کجا هستند یک یا چند نفر از استادان دانشگاه، حقوقدانان، چهرههای علمی، مقامات شهری، سیاستمداران، هنرمندان و سایر شخصیتهای خارجی و نیز نهادهای مدنی و NGO های حقوق بشری را با فعالیت های انساندوستانه نرگس و ظلمی که اکنون بر او می رود آشنا کنند و از آنها بخواهند پیامی دال بر حمایت از نرگس برای وزیر خارجه هند ارسال کنند. هر کدام از ایرانیان داخل کشور نیز که دارای دوست یا خویشاوندی در خارج از کشور است بکوشد او را از وضعیت نرگس آگاه سازد و از او بخواهد که برای جلب حمایت هر شخصیت خارجی که به او دسترسی دارد، اقدام کند.
همچنین هر کس می تواند، در هر کشوری، برای شکل دهی تجمع اعتراض آمیز با مشارکت غیرایرانیها در کنار سفارت یا کنسولگری هند اقدام کند و البته همه این اقدامات، ضمن آن که باید در چارچوب قوانین آن کشورها انجام شود، رسانهای نیز بشود تا توجه مقامات دولت مرکزی هند به مساله نرگس جلب شود.
در پایان نیز باید توجه کنیم، هم ما و هم حکومت ما، که اقتدار جهانی ما را با موشکهایی که آزمایش میکنیم یا با اورانیومی که غنی میکنیم یا با راهپیماییهایی که میرویم نمیسنجند، اقتدار بین المللی ما با قدرت ما برای دفاع از حقوق یک دختر نیکوکار ایرانی به نام نرگس ارزیابی خواهد شد. این جاست که معلوم می شود که کشورهای دیگر تا چه حد برای ما و حقوق شهروندان ما ارزش قائل هستند. سرنوشت نرگس، معیار زندهی سنجش اقتدار ملی ماست.
محسن رنانی
۲۲ آذر ۱۳۹۵
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همچنین متن کامل نوشته را میتوانید در فایل زیر بخوانید:
https://telegram.me/Renani_Mohsen/141
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرامی نرگس:
https://telegram.me/helpnarges
مطالب پیشین رنانی درباره نرگس را با این لینک دنبال کنید:
https://telegram.me/Renani_Mohsen/117
.
نخست از اقای دکتر ظریف وزیر امور خارجه کشورمان که هندیها آنقدر برایش احترام قائلند که در اجلاس «قلب آسیا» در آمریتسار هند، او را نه در جایگاه وزیران که در جایگاه سران کشورها می نشانند:
از ایشان انتظار میرود که در این فرصت ۲۰ روزه باقی مانده یک نماینده ویژه را مامور پیگیری مستمر موضوع در هند کنند به گونهای که قول شفاهی مقامات هندی برای حل مساله نرگس، به یک اقدام عملی تبدیل شود. همچنین از سفیر هند در تهران نیز درخواست کنند که شخصا مساله را از طریق وزارت خارجه هند پیگیری و با دادگاه محلی مذاکره کند. از این گذشته میدانیم که سال گذشته به درخواست کتبی و رسمی خانم سواراج، وزیر خارجه هند، آقای دکتر ظریف پادرمیانی کردند و دو نفر مجرم زندانی هندی در ایران بخشوده و به هند بازگردانده شدند. اکنون نوبت آن است که همین درخواست را دکتر ظریف رسما و کتبا از وزیر خارجه هند بکنند. با این تفاوت که آنها جرمی عمدی مرتکب شده بودند و نرگس یک بانوی نیکوکار است که خدمات شایانی به ششصد کودک یتیم و نابینای هندی کرده است و فقط درگیر یک حادثه ناخواسته شده است.
درخواست دومم از همه هموطنان و بویژه ایرانیان خارج از کشور است که نگران سرنوشت نرگس هستند:
خانم سوشما سواراج (Sushma Swaraj) که اکنون وزیر خارجه هند است حقوقدان وسیاستمداری با سابقه چهل ساله حضور در دیوان عالی، دولتهای محلی، دولت ملی و پارلمان هند است و به همین علت از احترام و نفوذی فراگیر هم در دولت و هم دادگاههای هند برخوردار است. لازم است توجه خانم سواراج را به موضوع نرگس جلب کنیم و از او بخواهیم که برای دفاع از نرگس اقدام کند. بنابراین لازم است یک پویش جهانی برای درخواست حمایت خانم سواراج از نرگس شکل بگیرد. به همین منظور از همه ایرانیان نگران درخواست می کنم به هر صورتی که میتوانند صدای اعتراض خود را به خانم سواراج برسانند. این ها راههای ارتباطی با خانم سواراج است:
Facebook: SushmaSwarajBJP
Twitter: SushmaSwaraj
Email: eam@mea.gov.in
Telephone: 00911123011127
هر کس در هر کجا که هست و به هر طریقی که راحت تر است، یک پیام کوتاه حاکی از درخواست حمایت از نرگس برای خانم سواراج بفرستد. پیامها حتما به انگلیسی باشد. پیام ها کاملا محترمانه و با تاکید بر ارزشهای انسان دوستان (و نه معترضانه) باشد. در کاربرد تک تک کلمات دقت کنید. نیازی نیست که پیام طولانی باشد. حتی بهتر است از پیامهای کوتاهی نظیر اینها استفاده کنید:
Please help Narges
Justice for Narges
Narges is Innocent
Fair trial for Narges
از همه مهم تر انتظار می رود ایرانیان ساکن خارج از کشور همت کنند و در هر کجا هستند یک یا چند نفر از استادان دانشگاه، حقوقدانان، چهرههای علمی، مقامات شهری، سیاستمداران، هنرمندان و سایر شخصیتهای خارجی و نیز نهادهای مدنی و NGO های حقوق بشری را با فعالیت های انساندوستانه نرگس و ظلمی که اکنون بر او می رود آشنا کنند و از آنها بخواهند پیامی دال بر حمایت از نرگس برای وزیر خارجه هند ارسال کنند. هر کدام از ایرانیان داخل کشور نیز که دارای دوست یا خویشاوندی در خارج از کشور است بکوشد او را از وضعیت نرگس آگاه سازد و از او بخواهد که برای جلب حمایت هر شخصیت خارجی که به او دسترسی دارد، اقدام کند.
همچنین هر کس می تواند، در هر کشوری، برای شکل دهی تجمع اعتراض آمیز با مشارکت غیرایرانیها در کنار سفارت یا کنسولگری هند اقدام کند و البته همه این اقدامات، ضمن آن که باید در چارچوب قوانین آن کشورها انجام شود، رسانهای نیز بشود تا توجه مقامات دولت مرکزی هند به مساله نرگس جلب شود.
در پایان نیز باید توجه کنیم، هم ما و هم حکومت ما، که اقتدار جهانی ما را با موشکهایی که آزمایش میکنیم یا با اورانیومی که غنی میکنیم یا با راهپیماییهایی که میرویم نمیسنجند، اقتدار بین المللی ما با قدرت ما برای دفاع از حقوق یک دختر نیکوکار ایرانی به نام نرگس ارزیابی خواهد شد. این جاست که معلوم می شود که کشورهای دیگر تا چه حد برای ما و حقوق شهروندان ما ارزش قائل هستند. سرنوشت نرگس، معیار زندهی سنجش اقتدار ملی ماست.
محسن رنانی
۲۲ آذر ۱۳۹۵
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همچنین متن کامل نوشته را میتوانید در فایل زیر بخوانید:
https://telegram.me/Renani_Mohsen/141
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال تلگرامی نرگس:
https://telegram.me/helpnarges
مطالب پیشین رنانی درباره نرگس را با این لینک دنبال کنید:
https://telegram.me/Renani_Mohsen/117
.
دعای شفقت
خدایا کسانی را آزردهام و کسانی نیز مرا آزردهاند. کمکم کن آنچه انجام دادهام و حاصلش آسیب خوردن دیگران بوده را جبران کنم و آنان که مرا آزردهاند را نیز ببخشایم. ذهنم این انسانها را پلید و پست میشمارد. کمکم کن ایشان را موجوداتی بدانم که همچون من گرفتار و دردمند و نیازمند رحمت تو هستند. خدایا جلوهای از رحم و شفقتت را در وجود من جلوهگر بساز تا با خودم مهربانتر باشم؛ ببخشم تا بخشوده شوم و اسیر کینه و رنجش خاطر نمانم. از تو سعهیصدر، آزادگی، بخشایش و رضایتخاطر میخواهم خدای مهربانم. کمکم کن چنان رفتار کنم که شایستهی مزین شدن به این صفات شوم. مرا ببخش و کمکم کن تا ببخشایم. یاریام کن ببخشایم تا آنچه کینه از من دریغ کرده است را دوباره به دست بیاورم. کمکم کن تا همچون تو مرحمت داشته باشم و در پناه تو مشفقانه زندگی کنم. شفقت را در وجودم جاری بساز و یاریام کن تا با دستها، پاها و دهانم بیشتر و بهتر مشفقانه رفتار کنم. کمکم کن تا عطر شفقت را در فضای روح و جسمم و در ارتباط با دیگران بیشتر بیفشانم. کمکم کن تا به جای این که مرعوب و.تسلیم خشم و کینه و حسرت باشم از این فرشتههای بال سوختهی وجودم برای بهتر زیستن بیاموزم. کمکم کن بتوانم چنان زندگی کنم که در لحظه لحظهی پیمودن مسیر زندگی همهچیز آموزگارم باشد.
علی فیضی
#شفقت
#بخشودن
https://telegram.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
خدایا کسانی را آزردهام و کسانی نیز مرا آزردهاند. کمکم کن آنچه انجام دادهام و حاصلش آسیب خوردن دیگران بوده را جبران کنم و آنان که مرا آزردهاند را نیز ببخشایم. ذهنم این انسانها را پلید و پست میشمارد. کمکم کن ایشان را موجوداتی بدانم که همچون من گرفتار و دردمند و نیازمند رحمت تو هستند. خدایا جلوهای از رحم و شفقتت را در وجود من جلوهگر بساز تا با خودم مهربانتر باشم؛ ببخشم تا بخشوده شوم و اسیر کینه و رنجش خاطر نمانم. از تو سعهیصدر، آزادگی، بخشایش و رضایتخاطر میخواهم خدای مهربانم. کمکم کن چنان رفتار کنم که شایستهی مزین شدن به این صفات شوم. مرا ببخش و کمکم کن تا ببخشایم. یاریام کن ببخشایم تا آنچه کینه از من دریغ کرده است را دوباره به دست بیاورم. کمکم کن تا همچون تو مرحمت داشته باشم و در پناه تو مشفقانه زندگی کنم. شفقت را در وجودم جاری بساز و یاریام کن تا با دستها، پاها و دهانم بیشتر و بهتر مشفقانه رفتار کنم. کمکم کن تا عطر شفقت را در فضای روح و جسمم و در ارتباط با دیگران بیشتر بیفشانم. کمکم کن تا به جای این که مرعوب و.تسلیم خشم و کینه و حسرت باشم از این فرشتههای بال سوختهی وجودم برای بهتر زیستن بیاموزم. کمکم کن بتوانم چنان زندگی کنم که در لحظه لحظهی پیمودن مسیر زندگی همهچیز آموزگارم باشد.
علی فیضی
#شفقت
#بخشودن
https://telegram.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
Telegram
کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
این کانال با هدف معرفی و آموزش رواندرمانیهای متعلق به موج سوم رفتاردرمانی و کاربردهای فردی و اجتماعی آنها ایجاد شده است.
Forwarded from انتشارات ابن سینا
نویسنده جیمز اوورهلز مترجم آرزو حسینی تاریخ انتشار آذر 1395 15,000 تومان
Forwarded from Farnoudian Contemplations
۱. آقای ویکتور فرانکل قصههایش را مثل هر دانشمندی به صورت یک سری حقیقت عریان میگوید. یک سری فکت. رسیدیم آشویتس. لختمان کردند. هر کسی کفش خوب پایش بود، ازش دزدیدند. هر کسی درسش را یاد گرفته بود و کفشهایش را لت و پار کرده که به چشم نیایند کتکی زدند که ربّش را یاد کرد. هر چه داشتیم گرفتند. جزوههای تحقیقم را برده بودم و دلخوش بودم که شاید ازم نگیرند؛ گرفتند که هیچ، از زندانی و زندانبانش به ریشم خندیدند. کار میکردیم در هوای سرد و پایمان تاول زده بود و روزی یک کاسه سوپ آبکی میخوردیم و نه نفر روی تخت دو نفره میخوابیدیم و بعد مواظب بودیم که شَل نزنیم که اتاق گاز نرویم. میگوید و میگوید و میمانی مبهوت ازآنچه که کشیده و جایی که دنبال معنا گشته و آنچه شده پیشمایهاش برای آنچه نوشته.
۲. یک روزی است آن وسط که آقای فرانکل تعریف میکند که کسی چند تا سیبزمینی دزدید و گفتند که یا دزد را معرفی میکنید و یا همه یک روز گرسنگی میکشید. عین ۲۵۰۰ نفر کمپ گرسنگی را انتخاب کردند. بعد آقای فرانکل میگوید که توی این بدبختی همه نشستهایم توی خرابشدهمان و حرف میزنیم که روده کوچک یک وقت از سر جوع روده بزرگ را نخورد و توی این بدبختی برق هم قطع میشود و رنگ کلبه ما همرنگ روی و نبض و قاروره ما میشود. زندانبان بخش ما حال را که میبیند میآید و حرف میزند از خودکشیهای اخیر و از اینکه باید از خودکشی جلوگیری کرد و بعد اشارتی میزند به آقای فرانکل که بقیه داستان را یک روانشناس حرفهای، یک زندانی از جنس خودتان، برایتان خواهد گفت.
۳. آقای فرانکل گرسنه است و سردش است و خسته است. دلش سخنرانی روانشناختی برای تعریف معنی زندگی و زنده بودن نمیخواهد، ولی بلند میشود و از ابتدای داستان میگوید. از زمان حال. که فکر کنید به آن خسارتها که بیجایگزینند. حتی در این اروپای جنگزده که سلامت و خانواده و کار و ثروت را از شما گرفته، همه را جایگزین خواهید کرد. روزی شاید بیاید که رنجی که کشیدهاید سرمایهای شود برای زندگی آیندهتان و به قول نیچه آنچه جانتان را نگرفته قویترتان خواهد کرد.
۴. بعد آقای فرانکل از گذشته میگوید. شعر میخواند که آنچه تجربه کردهاید و در گذشته شماست هیچ قدرتی در این جهان قادر نخواهد بود از شما بگیرد. افکارتان، کارهایتان، رنجتان. همه مال شماست. شاید گذشته باشد، ولی گم نشده. بعد آقای فرانکل میگوید که زندگی، ذات زندگی، معنادار است؛ میگوید که همسری، دوستی، زندهای، مردهای از آن بالا به شما نگاه میکند و میخواهد بداند که این را میفهمید. که حتی اگر میمیرید، بدانید که چطور بمیرید. و سر آخر هم آقای فرانکل از شرایط میگوید. که خیلی از فداکاریهای شما، در جهان مادی بیرون بیمعنی است ولی در این شرایطی که گیرش افتادهایم، معنیها دارد. شرایط را ببینید و بفهمید که در هر شرایطی معناها از کجا میآیند و صرف بیمعنایی اعمالتان در یک دنیای بیرون از آشویتس کورتان نکند.
۵. آقای فرانکل سال بعدش که از آشویتس درآمده بود، "انسان در جستجوی معنا" را نوشت. درست پنج ماه پیش ایمیلی گرفته بودم که فلانی، تو از موفقیت و خوشی و بالا و پایینش بنویس. مشکل من اینست که اصلا این زندگی را بیمعنی میبینم. در مورد این معنی بنویس. مانده بود پشت ذهن، بلکه به قول آمریکاییها روی شعله کوچک نرم نرمک بپزد. دیشب با دوستی حرف سخنرانی فیالبداهه شد، یاد این سخنرانی آقای فرانکل افتادم و دو تا و دو تا شدند چهار تا. آقای فرانکل آن روزی که گفته بود "باید میآموختیم که مهم آن نبود که ما از زندگی انتظار داشتیم، آن بود که زندگی از ما انتظار داشت"، جواب ایمیل دوستمان را داده بود.
اندیشههای فرنودی........................@Farnoudian
Farnoudian@Gmail.com
۲. یک روزی است آن وسط که آقای فرانکل تعریف میکند که کسی چند تا سیبزمینی دزدید و گفتند که یا دزد را معرفی میکنید و یا همه یک روز گرسنگی میکشید. عین ۲۵۰۰ نفر کمپ گرسنگی را انتخاب کردند. بعد آقای فرانکل میگوید که توی این بدبختی همه نشستهایم توی خرابشدهمان و حرف میزنیم که روده کوچک یک وقت از سر جوع روده بزرگ را نخورد و توی این بدبختی برق هم قطع میشود و رنگ کلبه ما همرنگ روی و نبض و قاروره ما میشود. زندانبان بخش ما حال را که میبیند میآید و حرف میزند از خودکشیهای اخیر و از اینکه باید از خودکشی جلوگیری کرد و بعد اشارتی میزند به آقای فرانکل که بقیه داستان را یک روانشناس حرفهای، یک زندانی از جنس خودتان، برایتان خواهد گفت.
۳. آقای فرانکل گرسنه است و سردش است و خسته است. دلش سخنرانی روانشناختی برای تعریف معنی زندگی و زنده بودن نمیخواهد، ولی بلند میشود و از ابتدای داستان میگوید. از زمان حال. که فکر کنید به آن خسارتها که بیجایگزینند. حتی در این اروپای جنگزده که سلامت و خانواده و کار و ثروت را از شما گرفته، همه را جایگزین خواهید کرد. روزی شاید بیاید که رنجی که کشیدهاید سرمایهای شود برای زندگی آیندهتان و به قول نیچه آنچه جانتان را نگرفته قویترتان خواهد کرد.
۴. بعد آقای فرانکل از گذشته میگوید. شعر میخواند که آنچه تجربه کردهاید و در گذشته شماست هیچ قدرتی در این جهان قادر نخواهد بود از شما بگیرد. افکارتان، کارهایتان، رنجتان. همه مال شماست. شاید گذشته باشد، ولی گم نشده. بعد آقای فرانکل میگوید که زندگی، ذات زندگی، معنادار است؛ میگوید که همسری، دوستی، زندهای، مردهای از آن بالا به شما نگاه میکند و میخواهد بداند که این را میفهمید. که حتی اگر میمیرید، بدانید که چطور بمیرید. و سر آخر هم آقای فرانکل از شرایط میگوید. که خیلی از فداکاریهای شما، در جهان مادی بیرون بیمعنی است ولی در این شرایطی که گیرش افتادهایم، معنیها دارد. شرایط را ببینید و بفهمید که در هر شرایطی معناها از کجا میآیند و صرف بیمعنایی اعمالتان در یک دنیای بیرون از آشویتس کورتان نکند.
۵. آقای فرانکل سال بعدش که از آشویتس درآمده بود، "انسان در جستجوی معنا" را نوشت. درست پنج ماه پیش ایمیلی گرفته بودم که فلانی، تو از موفقیت و خوشی و بالا و پایینش بنویس. مشکل من اینست که اصلا این زندگی را بیمعنی میبینم. در مورد این معنی بنویس. مانده بود پشت ذهن، بلکه به قول آمریکاییها روی شعله کوچک نرم نرمک بپزد. دیشب با دوستی حرف سخنرانی فیالبداهه شد، یاد این سخنرانی آقای فرانکل افتادم و دو تا و دو تا شدند چهار تا. آقای فرانکل آن روزی که گفته بود "باید میآموختیم که مهم آن نبود که ما از زندگی انتظار داشتیم، آن بود که زندگی از ما انتظار داشت"، جواب ایمیل دوستمان را داده بود.
اندیشههای فرنودی........................@Farnoudian
Farnoudian@Gmail.com