کانال تخصصی موج سوم رفتاردرمانی
2.24K subscribers
212 photos
65 videos
127 files
482 links
این کانال با هدف معرفی و آموزش رواندرمانی‌های متعلق به موج سوم رفتاردرمانی و کاربردهای فردی و اجتماعی آن‌ها ایجاد شده است.
Download Telegram
مصاحبه با دکتر استیون هِیز بنیان گذار درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) مصاحبه با دکتر استیون هِیز بنیان گذار درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)

مترجم: علی فیضی

https://telegram.me/thirdwaveofBehaviorTherapy

انتشارات نیوهاربینگر: در کتاب از ذهن خود خارج شوید و به زندگی وارد شوید، شما با بسیاری از انگاره‌های اساسی روانشناسی مخالفت می‌کنید. به‌عنوان‌مثال می‌گویید: پذیرش دردی که فرد می‌کشد گامی به‌سوی رهایی او از رنج است یا اینکه: ما فرض می‌کنیم رنج کشیدن طبیعی است و آنچه نامعمول است دیدن فردی است که یاد می‌گیرد تا به آرامش ذهنی برسد. چطور شد به افکاری رسیدید که با بسیاری از مدل‌های اخیر روانشناسی در تضاد است؟

استیون هِیز: درواقع به‌سختی می‌توان گفت که ایده فراگیر بودن رنج آدمی فکر نویی است. به‌عنوان‌مثال بسیاری از سنت‌های معنوی و مذهبی ما بابیان این نکته آغاز می‌شوند و سنت‌های مبتنی بر علم روان‌درمانی نیز به‌طور غیرعمدی این باور را در دل خود دارند؛ هرچند به نظر نمی‌رسد کسی متوجه این نکته باشد. در هر پیشنهاد پژوهشی که به دنبال گرفتن بودجه است شما بخشی را می‌بینید که در آن به گستردگی یک مشکل فرضی در جامعه اشاره می‌شود. همین‌طور ما در نوشته‌های عامه‌پسند هم به‌وفور داستان‌هایی درباره تعداد زیاد و باورنکردنی افراد آزاردیده یا معتاد یا دچار مشکلات رابطه‌ای یا اختلال روانی یا تنش محیط کاری می‌خوانیم.

برای دیدن حقیقت آنچه در این کتاب نوشته‌ام کافی است لحظه‌ای درنگ کنید و از خود بپرسید: چه می‌شود اگر همه این مشکلات را باهم جمع بزنیم؟ آن موقع چه تعداد از افراد عضو گروه‌های دچار شرایط نابهنجار نخواهد بود؟ وقتی سؤال را به‌خوبی بپرسید سؤال درست جلوی روی شما است: درد بهنجار است نه شادمانی. بسیاری از افرادی که می‌شناسم اطلاعات شخصی لازم را برای رسیدن به چنین نتیجه‌ای دارند. فقط از خود بپرسید: چه تعداد از افرادی که می‌شناسم بارها دچار مشکلاتی ازاین‌دست نشده‌اند؟
ادامه در:
http://www.mrmz.ir/Study/%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%88%D9%86-%D9%87%D9%90%DB%8C%D8%B2-%D8%A8%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%A8%D8%AA%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D9%BE%D8%B0%DB%8C%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D8%AA%D8%B9%D9%87%D8%AF-ACT
افراد دست به تشکیل گروههای اجتماعی می زنند، زیرا این رفتار تقویت کننده است. گروهها به نوبه خود با تدوین کردن قوانین، مقررات و سنتهای مکتوب یا نامکتوبی که موجودیت مادی فراتر از زندگی افراد دارند، اعضایشان را کنترل می کنند. قوانین یک ملت، مقررات یک سازمان، و سنتهای یک فرنگ از روش کنترل متقابل هر فرد فراتر می روند و به صورت متغیرهای کنترل کننده قدرتمند در زندگی تک تک اعضا عمل می کنند. علاوه بر این، کنترل اجتماعی تاثیراتی را شامل می شود که هر فردی در رابطه تک به تک، بر دیگری اعمال می کند.
اسکینر
📝 درسی که پارالمپیک به جامعه‌ داد


🔺مرتضی مهرزاد تا کلاس دوم راهنمایی، با معدل بالا مشغول به تحصیل بود اما به خاطر تمسخر همکلاسی‌ها، علاقه‌اش به مدرسه را از دست می‌دهد.
مادرش به فارس نیوز گفته: با وجود خواهش و التماس ما، مرتضی ترجیح داد به کارگری و کار در مغازه‌ها بپردازد.

🔺بعد چه شد؟ مرتضی روز به روز ناامیدتر می‌شود. گوشه‌نشینی اختیار کرده و هفت سال در کنج خانه می‌نشیند!
طی این مدت، نیم متر دیگر به قامتش اضافه می‌شود. اعجوبه‌ای که در وجودش، طلای پارالمپیک نهفته بود و می‌درخشید.

🔺«والیبال نشسته» مانند معجزه، زندگی مرتضی را تغییر می‌دهد. پیگیری مداوم هیات جانبازان و معلولین چالوس و سرانجام، پذیرش در تیم ثامن مشهد 🙏

🔺این دو هفته، تقریباً هیچ رسانه معتبری در جهان باقی نماند که از مرتضی ننوشته باشد!
چه خوب است که نمی‌دانند چه به سرش آوردیم. ترک تحصیلش دادیم، منزوی‌اش کردیم. برایش القاب تمسخرآمیز ساختیم.
بچه‌هایمان را از دوستی با سرو مهربان و بلند بالای میهن، بر حذر کردیم.

🔺ما در این زمینه‌ها کار کشته‌ایم. مردم و مسئولین دست در دست هم، می‌توانیم ایرج خدری را تبعید کنیم به پیاده‌روهای میدان امام حسین تا دم مرگ، همانجا دستفروشی کند.

🔺خوشبختانه «اعجاز والیبال نشسته» فرصت تبدیل مرتضی مهرزاد به ایرج خدری را از ما گرفت. خانه‌نشین رودسری، در ریودوژانیرو محبوب جهان شد و طلای پارالمپیک را به گردن آویخت.

🔺انزوای طولانی مهرزاد و یکایک آبشارهایی که امشب می‌نواخت، مایه شرمساری ما نیست؟
هر کداممان در مدرسه یا محلاتمان، خاطرات مشابهی داریم.
یکی را بخاطر کوتاهی، یکی را بابت بلندی، دیگری را برای چاقی، آن یکی را بخاطر لاغری،... مدام مشغول سوق دادن همدیگر به عزلت و انزوا بوده‌ایم.

🔺باید به تماشای پارالمپیک می‌نشستیم تا بفهمیم اغلب اوقات، خودمان چقدر بی دست و پاییم!
باید فوتبال ٥ نفره را باید می‌دیدیم تا باز یادمان بیفتد با دو چشم بینا، گاهی (اگر نه هميشه!) چقدر از درک محیط خودمان هم عاجز بوده‌ایم.

🔺ما رسانه‌ها، ما هواداران، چه درس‌های خوبی آموختیم از پارالمپیک.
کدام ستاره ورزشی در ایران می‌تواند حق خودش را بیشتر از ساره و سیامند و زهرا و مرتضی و بهزاد زادعلی بداند؟
بهمن گلبارنژاد هم جاودانه شد. تا اينجا بود فرصت نشد، باید تا برزیل می‌رفت تا بفهمیم کیست و چه قهرمانانه زیسته.


@Mehdi_Rostampour
راهنمای_کاهش_استرس_مبتنی_بر_بهوش.pdf
273.5 KB
راهنمای هشت جلسه‌ای کاهش استرس بر اساس توجه‌آگاهی (MBSR)
مترجم: علی فیضی
https://telegram.me/joinchat/Bdo0fj9FBPvzBI4oAM17qQ
پاییز آمد در میان درختان

لانه کرده کبوتر از تراوش باران می گریزد

خورشید از غم با تمام غرورش

پشت ابر سیاهی عاشقانه به گریه می نشیند

من با قلبی به سپیدی صبح

با امید بهاران میروم به گلستان

همچو عطر اقاقی لابه لای درختان می نشینم

باشد روزی به امید بهاران

روی دامن صحرا لاله روید

*****
*****
شعر هستی بر زبانم جاری

پر توانم آری.... !

میروم در کوه و دشت و صحرا

ره پیمای قله ها هستم من

راه خود در توفان در کنار یاران مینوردم

دارم امید که دهد روزی

سختی کوهستان بر روان و جانم

پاکی این کوه و دشت و صحرا

باشد روزی برسد به جهان

شعر هستی بر لب

جان نهاده بر کف راه انسانها را در نوردم

*****
*****

ره پیمای قله ها هستم من

راه خود در طوفان

در کنار یاران می نوردم

در کوهستان یا کویر تشنه یا که در جنگلها

رهنوردی شاد و پر امیدم

شعر هستی بودن و کوشیدن رفتن و پیوستن

از کژی بگسستن جان فدا کردن در راه حق است

شعر هستی بودن و کوشیدن رفتن و پیوستن

از کژی بگسستن جان فدا کردن در راه حق است
چرا نپرسیم چرا؟

دکتر میتو ویلیت

مترجم: علی فیضی

این متن به سفارش مرکز خدمات روان‌شناسی و مشاوره زندگی ترجمه شده است.
https://telegram.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
اگر در درمان‌های مبتنی بر پذیرش و توجه‌آگاهی یا موج سوم رفتار درمانی نظیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) آموزش دیده باشید شاید بعضی اوقات شنیده باشید که پرسیدن ”چرا“ از درمانجویان اقدام درمانی خوبی نیست. آیا تا به حال شده زبانتان را موقع گفتن این کلمه گاز بگیرید یا از ناظر بالینی‌تان موقع نمایش فیلم جلسه درمانی‌تان پوزش بخواهید که ”می‌دانم، نباید می‌پرسیدم چرا!“ ؟ اگر این موقعیت‌ها برای شما آشنا هستند می‌خواهم چشم‌اندازی را به شما نشان بدهم که احتمالا نگریستن از آن وضعیت را برای شما منعطف‌تر خواهد ساخت.

ادامه متن در:
http://www.mrmz.ir/Study/چرا-نپرسیم-چرا
اصول و مهارت‌های موردنیاز درمانگر برای انجام موثر ACT
جورج ایفرت
جان فورثایث
ترجمه و تلخیص:
علی فیضی
میلاد خواجه‌پور
سجاد بهرامی
https://telegram.me/joinchat/Bdo0fj9FBPvzBI4oAM17qQ
آیا توجه‌آگاهی ارزش پرداختن به آن را دارد؟

دکتر دنیس تیرچ

مترجم: علی فیضی

https://telegram.me/thirdwaveofBehaviorTherapy

این روزها ”شیفتگی به توجه‌آگاهی“ عکس‌العمل‌های شدیدی را به شکل مقالاتی پدید آورده است که در آن‌ها به مشکلات توجه‌آگاهی یا اغراق‌آمیز بودن ادعاهای مربوط به آن پرداخته می‌شود. چه پیشرفت‌های شگفت‌انگیزی را شاهد بوده‌ایم. مطمئنم مقالاتی که در آن‌ها به توجه‌آگاهی حمله می‌شود مورد توجه زیادی قرار گرفته و بارها بازنشر خواهد شد. اگر دوست داشته باشیم می‌توانیم کناری بنشینیم و این جوش و خروش را مشاهده کنیم اما همه این اتفاقات به من یادآوری می‌کند که اوضاع چقدر تغییر کرده است و چقدر برایمان مهم است که به هدف اولیه رشد شخصی و کار درونی برگردیم...
ادامه در:
http://www.mrmz.ir/Study/آیا-توجهآگاهی-ارزش-پرداختن-به-آن-را-دارد
درمان متمرکز بر شفقت و اختلال وسواس فکری-عملی

دکتر دنیس تیرچ

مترجم: علی فیضی
https://telegram.me/thirdwaveofBehaviorTherapy

تعریف تاریخی و ماندگار شفقت حساس بودن نسبت به حضور رنجی که در خود و دیگران می‌بینیم به همراه انگیزش و تعهد برای انجام کاری درباره آن است. هزاران سال است که سنت‌های خردمندانه و حکیمانه جهانی برای حل مشکلات روان‌شناختی آموزش ذهنی خاصی جهت کسب شفقت را توصیه می‌کنند. علم کنونی ما این توصیه‌ها را تایید کرده است. ما شفقت را چیزی بیش از یک هیجان یا ایده و به عنوان جنبه بدن‌مندشده‌ای از هوشمندی بشر می‌بینیم که از انگیزه ما برای ارتباط، همکاری و مراقبت جریان می‌یابد.

در درمان متمرکز بر شفقت (CFT) فرض اصلی ما شامل این نکته است که تکامل انسانی که منجر به هیجانات پیونددهنده و روابط مبتنی بر دلبستگی انسانی شده مبنای مطمئنی برای پروش دادن شجاعت، کنجکاوی و پاسخ‌دهی منعطف فراهم کرده است. به این شیوه ما توانایی خود برای رودرو شدن -شجاعانه و همراه با تمایل- با اضطراب را ناشی از پویایی‌های دلبستگی انسانی می‌بینیم. واضح است که شفقت ذهن را به شیوه‌ای سازمان می‌دهد که به ما شجاعت می‌بخشد. معیار طلایی روان‌درمانی برای اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) خواستار فردی است که عامدانه با بزرگ‌ترین ترس‌های خود روبه‌رو بشود. چنین افرادی نیازمند این هستند که بر اضطراب اجتنابی خود غلبه کرده و با تعهد به اقدامی موثر به سوی رنجشان پیشروی کنند. چرا برای انجام چنین کاری دسترسی کامل ایشان به بهترین ابزار تکامل‌یافته وجودشان را فراهم نکنیم؟
ادامه در:
http://www.mrmz.ir/خانه/درمان-متمرکز-بر-شفقت-و-اختلال-وسواس-فکری-عملی
تغییر سالم:
استفاده از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) برای سالم زیستن
دکتر جیسون لیلیس
گردآوری و ترجمه: علی فیضی
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
چند راهنمایی برای استفاده موثر از درمان متمرکز بر شفقت در اتاق درمان

دکتر راسل کولتس

مترجم: علی فیضی

https://telegram.me/thirdwaveofBehaviorTherapy

وارد کردن شفقت به درمان به معنای یاری رساندن موثر است نه صرفا احساس مفید بودن. به این ترتیب یاری گرفتن از علم برای شفقت ضروری است و درمانگر درمان متمرکز بر شفقت (CFT) از آن ابزارهای درمانی استفاده می‌کند که شواهد علمی خوبی پشتیبان آن‌ها باشد. در واقع ارزش اساسی درمانگران نادیده نگرفتن شواهد علمی خوب است؛ پس اگر می‌خواهید به این درمان بپردازید لزومی ندارد تا دست از کارهای موثری که اکنون انجام می‌دهید بردارید.

هرچند انجام CFT به معنای فروگذاشتن ابزارهایی که از قبل استفاده می‌کنید نیست اما شیوه استفاده از آن‌ها در چهارچوب این رویکرد تغییر می‌کند. درمان متمرکز بر شفقت ریشه در شفقت دارد پس این تاکید بر شفقت بایستی در همه جنبه‌های درمان از جمله ارتباط با درمانجو و شیوه کمک ما به ایشان برای ارتباط با خود و دیگران جاری باشد.

درمان متمرکز بر شفقت به معنای دور شدن از احساسات و تجربه‌هایی که ما را ناراحت می‌کنند نیست؛ بلکه به معنای حرکت موثر به سوی آن‌ها، شیوه‌های مشفقانه ”بودن“ در ذهن و جهان و حتی پیش رفتن به سوی چیزهایی هست که ما را به زحمت می‌اندازد تا بتوانیم با شفقت با آن‌ها کار کنیم؛ پس هرکاری در CFT انجام بدهیم فعالیت ما همیشه شامل این موارد است:
ادامه در:
http://www.mrmz.ir/خانه/چند-راهنمایی-برای-استفاده-موثر-از-درمان-متمرکز-بر-شفقت-در-اتاق-درمان
Forwarded from مصطفی ملکیان
🔻🔻راه‌های افزایش شفقت نسبت به انسانها

برای افزایش شفقتمان نسبت به آدمیان باید به موارد زیر توجه کرده و این ورزه ها را در خودمان ایجاد کنیم :

🔹یک:آدمیان تحت جبرهای فراوانی در طول زندگیشان قرار دارند و خیلی از عقاید و احساسات و عواطف و خواسته‌ها و گفته‌ها و کردهایشان تحت جبر است که از آنها صادر می‌شود هر چه پی ببریم به این که انسان‌ها خیلی مجبورتر از آن هستند که خودشان گمان می‌کنند یا گمان می‌کنیم ،شفقت ما نسبت به آنها بیشتر می‌شود.

🔹دو: این است که توجه کنیم به این که مانیز عیب و نقص‌های فراوانی داریم اگر من به این توجه کنم که من نیز عیب و نقص‌های فراوانی دارم عیب و نقص دیگران باعث این نمی‌شود که شفقتم را از آنها بازبگیرم و از آنها دریغ کنم. اگر شما می‌خواستید به عیب و نقص‌های من توجه کنید مرده من را نیز دفن نمی‌کردید.اگر انسان‌ها را چنان که هستند می‌دیدید مرده آنها را نیز دفن نمی‌کردید. من با این عیب و نقص‌ها از شما شفقت می‌بینیم باید به شما نیز با آن عیب و نقص‌ها شفقت بورزم.

🔹سه:نکته بعد توجه به تنهایی است؛ بزرگ‌ترین سرنوشت مشترک ما تنهایی مشترک همه ما است. همه ما تنها هستیم احساس تنهایی هر چه در انسان عمیق‌تر می‌شود شفقتش نسبت به انسان‌های دیگر بیشتر می‌شود. چون می‌فهمد که دیگران نیز چه دردی را می‌برند. همه سرنوشت‌های مشترک وقتی احساس شوند شفقت‌زا هستند. ولی مهمترین‌شان سرنوشت مشترک تنهایی است. همه ماآدمیان به یک اندازه تنها هستیم.

🔹چهار:توجه کنیم به این که انسان‌ها خیلی کارها را نمی‌خواهند انجام دهند ولی انجام می‌دهند خیلی از انسان‌ها با خودشان گرفتار هستند و ازپس خودشان بر نمی‌آیند هر چه انسان به تنازع درونی انسان‌ها بیشتر وقوف پیدا کند که انسان‌ها همه اسکیزوفرنی دارند منتها نه اسکیزوفرنی پاتالوژیک که انسان را به یک آسایشگاه روانی بفرستند ولی به یک معنای غیرپاتالوژیک که البته پاتالوژیک است اما روانشناسان پاتالوژیک نمی‌دانند. همه ما اسکیزوفرنی داریم همه ما درون خودمان با یکدیگر نزاع داریم و خیلی از کارها را می‌کنیم علیرغم این که نمی‌خواهیم انجام دهیم یکپارچه نیستیم و این کارها را انجام می‌دهیم با گفته روانشناسان یک موجود یکپارچه منسجم نیستیم در وجودمان دعواها است اگر به این تنازع درونی که یک واقعیت است و در همه آدمیان وجود دارد توجه کنیم اول باید از خودمان قیاس بگیریم.

🔻زیرا خیلی دقت نمی‌خواهیم کاری را انجام دهیم اما انجام دادیم چرا؟ چون یک تکه از وجودمان بالاخره بر تکه دیگر از وجودمان غلبه کرد ولی با این همه آن تکه دیگر هنوز وجود دارد ولی شکست خورده به متقضای آنچه که یک تکه می‌گفت عمل کردیم اما آن تکه‌ای که به مقتضای گفته‌اش عمل نکردیم هنوز در وجود ما زنده است ولی شکست خورده. خیلی از بدی‌هایی که به شما می‌کنند نزاع درونی با شما داشته‌ام و در نزاع درونی با شما موفق نشده‌ام و دلشان نمی‌خواسته این بدی را به شما بکنند اما در نزاع درونی‌شان یک تکه از وجودشان غلبه کرده و این بدی را به شما کرده‌اند ولی در درون خودشان ناراحت هستند چون نتوانسته‌اند از آن تکه‌ای که می‌گفت این بدی را نکن از میان ببرند. فقط خاموش کرده‌اند مقهورش کرده‌اند اما نابودش نکرده‌اند

🔻اگر کسی به آن چیزی که به آن تنازع روانی یا تعارض روانی که در همه آدمیان است پی ببرد شفقتش نسبت به انسانها بیشتر می‌شود چون می‌داند بسیاری از کارهایی که انسان‌ها می‌کنند علیرغم این که نمی‌خواسته‌اند انجام دادند. کسی مثل عیسی می‌گفت: جانم می‌خواهد تنم نمی‌تواند. عیسی نیز این مشکل را دارد. عیسایی که اول توصیه‌اش این بود که درون خود را غرفه غرفه نکنید. خودتان را تقسیم نکنید.

استاد ملکیان،اخلاق کاربردی، جلسه چهارم
@mostafamalekian
چند تمرین برای شفقت ورزیدن به خود

ترجمه و تالیف: علی فیضی

https://telegram.me/thirdwaveofBehaviorTherapy

خیلی از اوقات که شکست می‌خوریم یا ناکام می‌شویم دست به سرزنش یا تنبیه خودمان می‌زنیم. این کار را معمولا به این دلیل انجام می‌دهیم که دیگر اشتباه گذشته را دوباره تکرار نکنیم. اما از آنجا که این کار را تا به حال صدها بلکه هزاران بار انجام داده‌ایم می‌توان پرسید که اگر سرزنشگری و تنبیه خود موثر بود الان تبدیل به افرادی کامل و بری از خطا تبدیل نشده بودیم؟ واضح است که چنین نیست و ما از آنجا که انسان هستیم اشتباه کردن و شکست خوردن بخش طبیعی زندگی ما است. سرزنشگری و تنبیه خود نه تنها موثر نیستند که بر اساس پژوهش‌های بسیاری که در دنیای علم روان‌شناسی انجام شده اکنون با اطمینان می‌توان گفت که یکی از عوامل مشکلات روان‌شناختی هستند. حالا سوال مهم این است که اگر سرزنش و تنبیه خود نه تنها موثر نیست بلکه مضر هم هست پس به جای این کارها چه پس در مقابل گرایش رایج ذهن به سرزنش و تنبیه خود چه دیگری می‌توان کرد؟ یکی از پاسخ‌های مفید به این سوال شفقت ورزیدن به خود است؛ که می‌توان آن را شیوه کاملا جدید ارتباط با خود نامید. برعکس تنبیه و سرزنش خود باز پژوهش‌های روان‌شناختی نشان می‌دهد که تمرین مهربانی و مشفق بودن با خود اثرات مفید بسیاری از افزایش عزت‌نفس تا پیشگیری از افسردگی و اضطراب را دارد. در این مقاله چند روش ساده برای شفقت‌ ورزیدن به خود ارائه می‌شود. امیدوارم که با انجام این تمرینات سرزندگی و رضایتمندی بیشتری را در زندگی خود تجربه کنید.
ادامه در:
http://www.mrmz.ir/خانه/چند-تمرین-برای-شفقت-ورزیدن-به-خود
نکته‌ای کوتاه درباره تفاوت انسان‌ها و غیرانسان‌ها در زمینه آسیب‌شناسی روانی

ایوان بارنز-هولمز، درموت بارنز-هولمز، لوئیس مک‌هاگ و استیون هِیز
مترجم: علی فیضی
https://telegram.me/thirdwaveofBehaviorTherapy
از دیدگاه نظریه چهارچوب ارتباطی (RFT) مهمترین تفاوت بین رفتار غیر کلامی و رفتار کلامی و بین غیر انسان‌ها و انسان‌ها را می‌توان با مثالی از شرطی‌سازی کلاسیک نشان داد. سگی خانگی را در نظر بگیرید که وقتی واژه "پیاده‌روی" را می‌شنود برانگیخته می‌شود چون قبلا این واژه با بیرون رفتن از خانه همراه بوده است. با این نوع تاریخچه یادگیری کارکردهای روان‌شناختی مهم بیرون رفتن از خانه به رویداد قبلا خنثی می‌پیوندد (واژه "پیاده‌روی"). حالا در نظر بگیرید که چه اتفاقی می‌افتد اگر سیر رویدادها برعکس شود و واژه پیاد‌ه‌روی فقط بعد از بیرون رفتن گفته شود. شواهد نشان می‌دهد که سگ برانگیختگی بسیار کمی از خود نشان خواهد یا اصلا برانگیخته نخواهد شد چون برانگیخته شدن در چنان شرایطی مستلزم شرطی‌سازی مبتنی بر تداعی وارونه است. هرچند حیوانات به سرعت می‌توانند به راحتی درباره رویدادهای خنثایی مثل واژه‌ها که شروع رویدادهای مهم‌تر روان‌شناختی مثل بیرون رفتن را پیش‌بینی می‌کنند بیاموزند نمی‌توانند درباره رویدادهای خنثایی که بعد از رویدادهای مهم اتفاق می‌افتند به راحتی چیزی باد بگیرند.
برعکس مورد بالا حجم انبوهی از شواهد تصویر متفاوتی از انسان‌ها نشان می‌دهد. دختر کوچکی را در نظر بگیرید که از بازی کردن با یک اسباب بازی جدید لذت می‌برد و بعدا به او گفته می‌شود که نام اسباب بازی نیمبو است. اگر در یک فرصت بعدی از او پرسیده شود که آیا دوست دارد با نیمبو بازی کند، صدای واژه نیمبو به نظر می‎رسد که باعث فکر کردن کودک به اسباب بازی جدید خواهد شد و این اتفاق در حالی روی می‌دهد که این واژه خاص هرگز دسترسی به اسباب بازی را پیش‌بینی نمی‌کند؛ بنابراین انسان‌ها بر خلاف حیوانات دیگر می‌توانند به راحتی می‌توانند رویدادهای خنثی را حتی موقعی که همواره بعد از رویدادهای مهم‌تر روان‌شناختی می‌آیند به این رویدادها ربط بدهند.
بر طبق RFT دو سویه بودن ارتباطات محرک ویژگی شاخص زبان و شناخت انسان است و سهم زیادی در تبیین مبتنی بر تحلیل رفتار رویدادهای درونی دارد. به عنوان مثال اگر زبان انسان صرفا فرایندی یک سویه بود آنگاه به سختی می‌توانستیم تبیین کنیم که چرا افراد دارای مشکلات روان‌شناختی اغلب از صحبت کردن درباره رویدادهای دردناک روان‌شناختی اجتناب می‌کنند؛ چون صحبت کردن وقوع آن رویدادها در آینده را پیش‌بینی نمی‌کند. چندان سخت نیست که به یک کبوتر آموزش بدهیم که درباره این که آیا با شوک مواجه شده است یا نه گزارش بدهد (مثلا صرفا پاسخ مربوط به فشار دادن یک کلید بعد از آن که شوک وارد می‌شود و پاسخ دیگری مربوط به فشار دادن یک کلید دیگر بعد از آن که شوک وارد نمی‌شود را در او تقویت کنیم)؛ با این حال چون این خود گزارش‌دهی بعد از شوک می‌آید دارای کارکردهای آزارنده رویداد شوک نیست. به عبارت دیگر شوک آزارنده است اما گزارش آزارنده نیست.
از آنجا که در میان انسان‌ها روابط مشتق شده میان رویدادها و کلماتی که برای توصیف آن رویدادها به کار می‌رود دو سویه هستند وضعیت کاملا متفاوت است؛ مثلا گزارش داده رویدادهای تروماتیک برای انسان‌ها بسیار سخت است چون روابط دو سویه بین واژه‌ها و رویدادها به گزارش این امکان را می‌دهد که بسیاری از کارکردهای آزارنده و دردناک خود تروما را دارا شود.
منبع:
Barnes-Holmes, Y., Barnes-Holmes, D., McHugh, L., & Hayes, S. C. (2004). Relatinonal Frame Theory: Some implications for understanding and treating human psychopathology. International Journal of Psychology and Psychological Therapy, 4(2), 355-376.