کانال بخش تسوج
6.86K subscribers
36.9K photos
3.3K videos
376 files
4.22K links
Download Telegram
💙 کانال بخش تسوج 💙:
شرح مراسم احیای شب قدر
(شب بیست و یکم)

#مسجد_جامع_تسوج


#نماز جماعت و تلاوت قرآن
22:15 الی 23:15

#آغاز دعای پرفیض جوشن کبیر
🎤 احمد حاجی رحیمیان
23:15 الی 23:45

#ادامه ی دعای پرفیض جوشن کبیر
🎤 بهمن شیخ بیگی
23:45 الی 12:15

#سخنرانی
امام جمعه محترم تسوج
حجت الاسلام بجانی
12:15 الی 01:00

#مداحی
🎤 هادی حاجی رحیمیان
🎤 میر عباس حاج بابازاده
01:00 الی 01:30

#ادامه دعای جوشن کبیر
🎤 دکتر محمد جواد ولیزاده
01:30 الی 2:30

#مراسم بکه یا الله (قرآن بسر)
🎤 حجت الاسلام اسماعیل زاده
02:30 الی 03:15


التماس دعا 🙏

تهیه و تنظیم
کانال بخش تسوج @tasuj
💙 کانال بخش تسوج 💙:
بخشی کوچکی از دردها
(قسمت اول)


نماینده محترم شهرستان شبستر
سرکار خانم آقاپور
سلام و عرض ادب
با توجه به بیانیه ها و مکاتبات شما در این مدت زمان کمتر که نشان از توجه ارزشمند شما نسبت به مشکلات شهرستان میباشد، لذا در راستای شعار دولت محترم تدبیر و امید و بیانات محترم رهبری با شعار مقاومت اقتصادی
و در این میان مشکلات اقتصادی،معیشتی مردم
لازم است جاروی بزرگی برای تحقق یافتن این شعارها و رفاه حال مردم با همکاری تمامی مسئولین دولتی و ادارجات، به دست گرفته تا قدری از این مشکلات کاسته شود.
از شما بزرگوار خواهشمندیم با حضور خود در جمع فعالان مجازی شهرستان شبستر گامی نو در عرصه خدمت رسانی برداشته و با همکاری مدیران کانال های شهرستان شبستر و مسئولین دست به دست هم دهیم میهن خود را کنیم آباد.

#چند_نکته _قابل_توجه

فعالان شورای مجازی شهرستان
با هدف همدلی و اتحاد بین مسئولین و مردم،فرهنگ سازی،حفظ ارزشها و باورها
بیان مشکلات و روشهای رفع موانع بپا خواسته و هر لحظه در این رسالت خود در کنار خدمات و زحمات شما مسئولین عزیز خدمت رسانی مینمایند.
1_ نتایج نشست های مدیریت بحران شهرستان شبستر که با حضور معاون وزیر و تمامی مدیران ک مسئولین شهرستان بعد از وقوع سیل های متعدد که خسارت های عظیمی در برگرفته، چه شد؟؟؟
2- تمامی ادارات شهرستان که خود بودجه ی اختصاصی در درآمد های سالانه ی دولت دارند،توان مالی خرید یک بسته برگ خالی A4 را هم ندارند.
به عنوان مثال:
در بخش تسوج که بنده مقیم این بخش هستم و همکاری ویژه ای با اغلب ادارجات برای رفاه حال همشهریان دارم
مشکلات اساسی در تمامی ادارجات وجود دارد که مانع از خدمت رسانی این مسئولین به مردم همیشه در صحنه دارد.

شهرداری: بودجه ندارد
و مردم خود برای رفاه حال خود باید هزینه کند

#اداره_ی_ورزش_و_جوانان
بودجه ندارد
و تمامی برنامه ها با هزینه ی خیرین برگزار میشود
همایش پیاده روی، با هزینه مردم
مسابقات فوتسال در جام فجر و رمضان
که تمامی هزینه از طرف ورزشکاران یا خیرین تعمین میشود.
لوازم موجود در سالن های ورزشی بانوان و آقایان ورزشکار توسط خیرین تهیه و مورد استفاده عموم قرار میگیرد.
و ...


#آموزش_و_پرورش
مدارس توسط خیرین ساخته شده و هزینه های (آب و برق و گاز و تلفن و ...) توسط خیرین پرداخت میشود.
عمده ی هزینه های مدارس شبانه روزی
(خوراک و ...) توسط خیرین پرداخت میشود.
از شیشه های شکسته ی مدارس گرفته تا توپ فوتبال برای ساعات ورزشی گرفته تا پرده های پنجره های مدارس و تجهیز کارگاه های فنی در مدارس نیز به لطف خیرین تهیه و تعمین میشود.

#اداره_ی_برق
روشنایی معابر عمومی (به عنوان مثال بلوار شهید مطهری تسوج) تمامی تیر برق ها توسط خیرین تهیه و تعمین شده است و در اغلب مراجعات مردم با عدم وجود امکانات مواجه است.
6 الی 4 ماه انتظار برای دریافت اشتراک برق

مسیر ورودی روستای انگشتجان و یا مسیر ورودی شهر تسوج از طرف کمربندی و بلوار شهید مطهری
هیچ گونه روشنایی نداشته و مسئولین مربوطه منتظر اقدامات خیرین هستند...


#اداره_آب
خوب به یاد دارم که تا سالهای اخیر
آب آشامیدنی تسوج که در فصل تابستان به علت کمبود آب آشامیدنی در این بخش توسط خیرین تعمین شده است.


#اداره_ثبت_اسناد
تاسیس این اداره نیز در تسوج مشروط به همکاری خیرین و توسط این فرشته های نجات تعمین لوازم شده و شروع به کار کرد و یقین هنوز هم به مساعدت نیازمند است.


#اداره_ثبت_احوال_تسوج
از صفر تا صد و به شرط حمایت خیرین تاسیس و شروع به کار کرده و هنوز نیازمند لوازم ضروری برای خدمت رسانی به مردم میباشد.
از سیرتا پیاز این مرکز توسط خیرین تعمین شده
از یخچالش بگیر تا چاپگرش


#درمانگاه_شهید_سلیمی_تسوج
با الطاف خیرین محترم تجهیزات مورد نیاز در درمانگاه تعمین شده و به لطف مسئولین محترم شهرستانی آماده تخته کردن درب ورودی این مرکز هستیم.


#پادگان_تسوج
وضعیت پا درهوا و همچنان منتظر اقدام خیرین

#کمیته_امداد_شهرستان
بودجه ندارد
وضعیت مالی صفر
پرونده های مربوط به وام و تسهیلات برای نیازمندان بیش از حد و همچنان منتظر بودجه
#پیشنهاد
چنتا کمد از طرف خیرین به این مراکز تقدیم بشه تا پرونده ها تو کف اتاق خاکی نشن


#بانکها
تسهیلات صفر
درصد ها نجومی


#صندوق_مهر_امام_رضا
( #صندوق_بی_مهرو_بی_امید )
این مرکز در هر دوره با یک نام جدید افتتاح میشود ...
بودجه اعطای تسهیلات برای جوانان جویای کار که با شعار پروانه کسب و یا مدرک فنی بگیر بیا وام ببر
فقط شعاره فقط شعار

#شهرداری_ها
بودجه صفر صفر صفر
هزینه ی آسفالت معابر از مردم استرداد شده ولی به موقع اقدام به عمل نمیشه
برای ساخت و ساز همیشه پای یک خیرین و سرمایه گذار در میان است.

و این تنها بخشی از تجربیات زندگی یک جوانیس که در جامعه هم نماینده دارد و هم رئیس جمهور ...



#ادامه 👇👇👇👇
💙 کانال بخش تسوج 💙

بخش کوچکی از دردها
(قسمت اول)
#سخنی_با_همه

نماینده محترم شهرستان شبستر
سرکار خانم آقاپور
سلام و عرض ادب
با توجه به بیانیه ها و مکاتبات شما در این مدت زمان کمتر که نشان از توجه ارزشمند شما نسبت به مشکلات شهرستان میباشد، لذا در راستای شعار دولت محترم تدبیر و امید و بیانات محترم رهبری با شعار مقاومت اقتصادی
و در این میان مشکلات اقتصادی،معیشتی مردم
لازم است جاروی بزرگی برای تحقق یافتن این شعارها و رفاه حال مردم با همکاری تمامی مسئولین دولتی و ادارجات، به دست گرفته تا قدری از این مشکلات کاسته شود.
از شما بزرگوار خواهشمندیم با حضور خود در جمع فعالان مجازی شهرستان شبستر گامی نو در عرصه خدمت رسانی برداشته و با همکاری مدیران کانال های شهرستان شبستر و مسئولین دست به دست هم دهیم میهن خود را کنیم آباد.

#چند_نکته _قابل_توجه

فعالان شورای مجازی شهرستان
با هدف همدلی و اتحاد بین مسئولین و مردم،فرهنگ سازی،حفظ ارزشها و باورها
بیان مشکلات و روشهای رفع موانع بپا خواسته و هر لحظه در این رسالت خود در کنار خدمات و زحمات شما مسئولین عزیز خدمت رسانی مینمایند.

1_ نتایج نشست های مدیریت بحران شهرستان شبستر که با حضور معاون وزیر و تمامی مدیران و مسئولین شهرستان بعد از وقوع سیل های متعدد که خسارت های عظیمی در برگرفته، چه شد؟؟؟
2- تمامی ادارات شهرستان که خود بودجه ی اختصاصی در درآمد های سالانه ی دولت دارند،توان مالی خرید یک بسته برگ خالی A4 را هم ندارند.
به عنوان مثال:
در بخش تسوج که بنده مقیم این بخش هستم و همکاری ویژه ای با اغلب ادارجات برای رفاه حال همشهریان دارم
مشکلات اساسی در تمامی ادارجات وجود دارد که مانع از خدمت رسانی این مسئولین به مردم همیشه در صحنه دارد.

شهرداری: بودجه ندارد
و مردم خود برای رفاه حال خود باید هزینه کند

#اداره_ی_ورزش_و_جوانان
بودجه ندارد
و تمامی برنامه ها با هزینه ی خیرین برگزار میشود
همایش پیاده روی، با هزینه مردم
مسابقات فوتسال در جام فجر و رمضان
که تمامی هزینه از طرف ورزشکاران یا خیرین تامین میشود.
لوازم موجود در سالن های ورزشی بانوان و آقایان ورزشکار توسط خیرین تهیه و مورد استفاده عموم قرار میگیرد.
و ...


#آموزش_و_پرورش
مدارس توسط خیرین ساخته شده و هزینه های (آب و برق و گاز و تلفن و ...) توسط خیرین پرداخت میشود.
عمده ی هزینه های مدارس شبانه روزی
(خوراک و ...) توسط خیرین پرداخت میشود.
از شیشه های شکسته ی مدارس گرفته تا توپ فوتبال برای ساعات ورزشی گرفته تا پرده های پنجره های مدارس و تجهیز کارگاه های فنی در مدارس نیز به لطف خیرین تهیه و تامین میشود.

#اداره_ی_برق
روشنایی معابر عمومی (به عنوان مثال بلوار شهید مطهری تسوج) تمامی تیر برق ها توسط خیرین تهیه و تعمین شده است و در اغلب مراجعات مردم با عدم وجود امکانات مواجه است.
6 الی 4 ماه انتظار برای دریافت اشتراک برق

مسیر ورودی روستای انگشتجان و یا مسیر ورودی شهر تسوج از طرف کمربندی و بلوار شهید مطهری
هیچ گونه روشنایی نداشته و مسئولین مربوطه منتظر اقدامات خیرین هستند...


#اداره_آب
خوب به یاد دارم که تا سالهای اخیر
آب آشامیدنی تسوج که در فصل تابستان به علت کمبود آب آشامیدنی در این بخش توسط خیرین تامین شده است.


#اداره_ثبت_اسناد
تاسیس این اداره نیز در تسوج مشروط به همکاری خیرین و توسط این فرشته های نجات تامین لوازم شده و شروع به کار کرد و یقین هنوز هم به مساعدت نیازمند است.


#اداره_ثبت_احوال_تسوج
از صفر تا صد و به شرط حمایت خیرین تاسیس و شروع به کار کرده و هنوز نیازمند لوازم ضروری برای خدمت رسانی به مردم میباشد.
از سیرتا پیاز این مرکز توسط خیرین تامین شده
از یخچالش بگیر تا چاپگرش


#درمانگاه_شهید_سلیمی_تسوج
با الطاف خیرین محترم تجهیزات مورد نیاز در درمانگاه تامین شده و به لطف مسئولین محترم شهرستانی آماده تخته کردن درب ورودی این مرکز هستیم.


#پادگان_تسوج
وضعیت پا درهوا و همچنان منتظر اقدام خیرین

#کمیته_امداد_شهرستان
بودجه ندارد
وضعیت مالی صفر
پرونده های مربوط به وام و تسهیلات برای نیازمندان بیش از حد و همچنان منتظر بودجه
#پیشنهاد
چنتا کمد از طرف خیرین به این مراکز تقدیم بشه تا پرونده ها تو کف اتاق خاکی نشن


#بانکها
تسهیلات صفر
درصد ها نجومی


#صندوق_مهر_امام_رضا
( #صندوق_بی_مهرو_بی_امید )
این مرکز در هر دوره با یک نام جدید افتتاح میشود ...
بودجه اعطای تسهیلات برای جوانان جویای کار که با شعار پروانه کسب و یا مدرک فنی بگیر بیا وام ببر
فقط شعاره فقط شعار

#شهرداری_ها
بودجه صفر صفر صفر
هزینه ی آسفالت معابر از مردم استرداد شده ولی به موقع اقدام به عمل نمیشه
برای ساخت و ساز همیشه پای یک خیرین و سرمایه گذار در میان است.

و این تنها بخشی از تجربیات زندگی یک جوانیس که در جامعه هم نماینده دارد و هم رئیس جمهور ...



#ادامه
برگ جدیدی از پرونده فساد در شورا و شهرداری بناب ورق خورد/
دستگیری ۱۰ متهم جدید در پرونده شورای اسلامی شهر و شهرداری بناب

#ادامه 👇👇👇


@tasuj
#نجات_زندگی 👍
#اهدای_عضو 👌
#ادامه_زندگی 😍
مایلم اعضا و بافتهای بدنم را در زمان مرگم اهدا کنم...

برای دریافت کارت اهدای عضو میتوانید به آدرس اینترنتی
www.ehda.center
مراجعه نمایید.
جمله ی زیبای اقتصاد_مقاومتی_و_اقدام_عمل را بیشتر تشریح نمایید...


سعی داریم در این مقاله نوشته هایمان را بصورت بسیار ساده بیان نماییم.

همه ی ما خواستار تحولات بزرگی هستیم که بخشی از این تحولات موجب پیشرفت شهر خواهد شد.

از جمله ی تحولات
#ساخت_مدارسی که خیرین بزرگوار در ماه های اخیر متعهد شده اند.

اگر بخواهیم شعار سال اقتصاد مقاومتی و اقدام و عمل را تنها برای هر شـهـر تشریح نماییم
میبایست تمامی اقدامات از جمله ساخت و سازها و خرید مصالح و کارگران و ... مورد استفاده در این عملیاتهای عمرانی را از افراد بومی انتخاب کرده و در درآمد صاحبان مشاغل این شهر دخیل باشیم.

بصورت ساده:
برای ساخت مدارس و پروژه های دیگر عمرانی که قرار است در #بخش_تـسوج اجرا شود، پیشنهاد میشود در جهت اقدام به شعار سال ۹۶ از پیمانکاران و صاحبان مشاغل و مصالح فروشان و ... فعال در همین بخش تسوج استفاده شود.

به چه میزان از ساخت و ساز های حاضر در شهر و بخش تـسوج توسط #پیمانکاران_و_کارگران_بــومی اجرا میشود؟!

سود حاصل از این پروژه ها به جیب چه کسانی واریز میشود؟!

مردم و مسئولین محترم شهر میبایست دقت بیشتری در اجرای همچین پروژه هایی داشته باشند تا با کمک همدیگر بتوانیم شعار سال ۹۶ را حداقل در بخش تسوج و شهر خومان عملی نماییم.


#سوال؟
چه تعداد از کارگران و پیمانکاران طرف قرداد ساخت مدارس و پروژه هلی دیگر عمرانی از افزاد بومی انتخاب شده اند؟!

رضا اخگرپور/کانال بخش طسوج

#ادامه_دارد...
#جاده_تسوج_مرند
#کاسه_های_داغتر_از_آش
#دلواپسان_نوع_جدید
#تحولات_شهر_شبستر

🔎 #شهرستان_تسوج_شبستر_صوفیان

لطفا همه چیز را بنام #شبسترتان تمام نکنید، شهرها و روستاهای دیگری نیز در این شهرستان ( #صوفیان_تا_تسوج ) وجود دارد که یقین کارنامه ای درخشانتر از شبستر دارند...

سکوت ما نشان آنچه که شما فکر میکنید نیست.


#تمامی_امکانات_را_در_اختیار_دارید

سکوت کنید و بر زخم کهنه ی ما (روستاها و‌شهرهای دیگر شهرستان) نمک نپاشید.


اخگرپور/کانال بخش طسوج

✍️ #ادامه_دارد...
کانال بخش تسوج
#دفترچه_عملکرد #بیت_المال #کی_به_کیه؟! جدیدا از طرف شهرداری تسوج دفترچه ای با عنوان دفترچه عملکرد #ده_ماهه شهرداری با برگه های چاپ رنگی در سطح شهر تسوج منتشر شده است. برای برخی منازل ۱ عدد و‌ برای برخی تا ۳ عدد نیز تقدیم شده است. #پیشنهاد میکنیم حتما…
.

طبق اظهار نظر همشهریان برای برخی منازل و فروشگاه ها به تعداد بیش از ۱۰ عدد از دفترچه های عملکرد ده ماهه شهرداری تقدیم شده است.🙋‍♂️


آیا نیاز بود که این مطالب مجددا به اطلاع همشهریان برسد؟

کدام یک از این عکسها و عملکردها تا بحال در بین جمعیت ۴۶۰۰ نفری کانال بخش طسوج منعکس نشده بود؟!

https://tttttt.me/tasuj

آرشیو کانال را بخوبی مرور کنید...

#ادامه...
نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی گفت :

🔴 رویکرد ائمه جمعه شهرها باید بر اساس حفظ اصول و ایجاد اتحاد بین آحاد ملت باشد


#ادامه نوشته را میتوانید در لینک زیر مشاهده نمایید.

🇮🇷 http://ale-hashem.ir/?p=636 |اخبار


☑️ لینک کانال ما
🆔 https://tttttt.me/tasuj
#رویای_بــی_عـــشق

اغلب ما شهروندان تهرانی که در تهران به دنیا آمده ایم به ندرت اصالتا تهرانی هستیم.

اصالت من به #شهری_به_نام_تسوج برمیگرده.
یه شهر کوچیک که جزیی از آذربایجان شرقیه و مابین زیباییهای هر دو استان آذربایجان شرقی و غربی قرار داره.

بچه که بودم تسوج بهشت رویاهام بود.
دنیام تو این شهر خلاصه میشد.

هرچند زرق و برق تهرانو نداشت و خبری از سینما و استخر و لوناپارک و رستورانها و مغازه های رنگارنگ نبود ولی سرسبز و آروم بود با مردمی باصفا و صمیمی که اکثرا همه همدیگرو میشناسن، فقط یکشنبه ها که روز برگزاری بازار هفتگی بود میتونستیم بریم بیرونو هرچی دلمون میخواست بخریم هر چند مغازه های دیگه ای در طول هفته کسب روزی میکردن ولی خب، بازار هفتگی و اون همه خریدارو فروشنده یه شلوغی خاصی به شهر میبخشید.

خبری از ماشینهای مدل بالا نبود
عاشق خرمنکوب بودم، که جز تسوج تابحال جایی ندیدم، خرمنکوب جز وسایط نقلیه برای حمل بار از قبیل مصالح ساختمانی و یا محصولات کشاوری به حساب میاد.
تا صدای خرمنکوب به گوش میرسید همه پشت سرش میدویدیم تا بتونیم سوارش بشیم نهایت سرعت خرمنکوب شاید حدود کمتر از ۵ کیلومتر در ساعت باشه ، ولی همیشه رانندش مانع سوار شدن بچه ها میشد و گاها چوب بلندی تو دست میگرفت تا نزاره کسی نزدیک خرمنکوبش بشه،
هم خطرناک بود و هم اینکه ماها خیلی شیطونتر از این روزیا تشریف داشتیم.

بعضی خونه ها مرغ و خروس داشتن بعضیها هم گاو و گوسفند، عاشق مرغ و خروسها بودم و بیزار از گوساله ها. وقتی از راه دور میدیدم محکم به دیوار تکیه میدادم و چشمامو میبستم.

برعکس تهران کسی در خونشو قفل نمیکرد ودر خونه ها همیشه باز بود، همه خونه ها حیاط بزرگی پراز گلهای شمعدونی و عطر ریحون و...

خونه پدری بابام، خیلی بزرگ بود، ته یه بن بست تو درتو که بعد از وارد شدن از دریه دالون بزرگو رد میکردی و وارد حیاط میشدی.
خونه ما هم مثل همه خونه های تسوج وسطش یه حوضی داشت که مادر بزرگم پُر میکرد برای زمانهایی که آبها قطع میشد.
همون حوض چند روز مونده به عید ،میشد محل بازی منو ماهی های قرمز و فریاد های مامان بزرگ که پاشو از سر حوض اینقد اون آبو حدر نده...
اخه شیر آبو باز میکردمو با شیلنگ میگرفتم رو ماهیا.

بابا بزرگم دم ظهر بانون تازه که تو تنور سنتی پخت میشد میومد و عصرها با هندونه و طالبی که محصولات خود تسوج یا روستاهای دورو اطرافش بودن.

تابستون عصرها توی ایوون دور هم جمع میشدیمو از میوه های حیاط میخوردیم
آلبالو ، گیلاس، گوجه سبز و ...
خلاصه ما بودیمو لحظه های سرشار از عشق.

تابستونای قدیم رفتن به آب تنی توی دریاچه ارومیه بین خانواده ها و اقوام و همسایه ها
جزو اصلی ترین تفریحات تابستونی همه ما محسوب میشد، هیچ وقت به فکر هیچ کسی نمیرسید،که شاید روزی همین دریا بشه غم دل ما، ناهار و درست میکردیم و راه میفتادیم به سمت سواحل قره تپه ، شیخ ولی و یا بندرشرفخانه
تا عصر همون جا سپری میکردیم.

نمک دریا و آفتاب شدید باعث میشد پوستمون بسوزه و مثل سیبزمینی سرخ شده با رنگی متفاوت برمیگشتیم خونه اون حس ساحل و پلاژ نمکی رو توی هیچ جای دنیاو توی ساحل هیچ دریا و اقیانوسی تجربه نکردم.

سه ماهه های تابستون دوران طلایی زندگیم بود. عصرها که چراغها روشن میشد و صدای اذان از مسجد قدیمی محله قره داغلو با صدای مَش سلیمون (خدا بیامرز) به گوش میرسید و هر کس هر جایی که بود به سمت خونش برمیگشت.

خانما با چادر گلدار و آقایون نون به دست گاهی هم سوار دوچرخه که تردد محلات بیشتر میشد و شلوغتر.آسمون تسوج صاف و پرستاره بود و شبش مملو از آرامش.شبا که گرم بود تو حیاطی که باغچه ی ریحون و نعنا و سبزی های معطری داشت میخوابیدیم و به آسمون زل میزدیم.

مامان بزرگم سواد چندانی نداشت و نمیتونست فارسی حرف بزنه ، مام زیاد ترکی بلد نبودیم.
با ایما و اشاره به ما عشق میداد و سعی میکرد به ما خوش بگذره، زیاد سخت نمیگرفت که احساس غربت نکنیم

با اینکه من ماکارونی دوست داشتم، مامان بزرگم بلد نبود درست کنه که مدام سفترش میکرد تا عمه جون هوای مارم داشته باشه.
تا ما مهمون خونه ی مامان بزرگ بودیم
توهر وعده ی غذایی چند مدل غذا برامون چیده میشد، یکی دست پخت عمه بزرگ ، یکی دست پخت عمه کوچیک و یکیم دست پخت خود،مامان بزرگ که اغلب شیله، شوربا، آبگوشت، قابلی، کله جوش و غذاهای سنتی محلی بود.

مامان بزرگ مهارت خاصی برا پختن کله جوش داشت که با سیرو گردو و ماست چکیده سرو میشد. مام عاشق اون غذا بودیم.

همیشه کنارش خاگینه درست میکرد که یار جدا نشدنی کله جوش بود. طعم خاصی داشت که هنوز دلتنگ همون روزا و همون مزه هام.
هر چی از تسوج و صفاش بگم کم گفتم.

#ادامه... 👇
در راستای وقوع بحران خشکسالی در کشور

رئیس هلال احمر تسوج کمپین نذر آب برای کمک به مردم سیستان و بلوچستان را راه اندازی کرد!!!

@tasuj

#ادامه_دارد... 👇
.



تاریخ در حال تکرار است...




#ادامه دارد
.
کانال بخش تسوج
شهریور که میشد با گریه تسوج رو ترک میکردیم و برای تابستون بعد لحظه شماری میکردیم. سالهاو روزها سپری شدو روزگار بر خلاف آنچه تصور میکردیم گذشت. روزگار خواب دیگه ای برامون دیده بود و تا به خودمون اومدیم هم مادر بزرگ هم پدر بزرگ از این دنیا رخت بسته و راهی…
#رویای_بــی_عـــشق

اغلب ما شهروندان تهرانی که در تهران به دنیا آمده ایم به ندرت اصالتا تهرانی هستیم.

اصالت من به #شهری_به_نام_تسوج برمیگرده.
یه شهر کوچیک که جزیی از آذربایجان شرقیه و مابین زیباییهای هر دو استان آذربایجان شرقی و غربی قرار داره.

بچه که بودم تسوج بهشت رویاهام بود.
دنیام تو این شهر خلاصه میشد.

هرچند زرق و برق تهرانو نداشت و خبری از سینما و استخر و لوناپارک و رستورانها و مغازه های رنگارنگ نبود ولی سرسبز و آروم بود با مردمی باصفا و صمیمی که اکثرا همه همدیگرو میشناسن، فقط یکشنبه ها که روز برگزاری بازار هفتگی بود میتونستیم بریم بیرونو هرچی دلمون میخواست بخریم هر چند مغازه های دیگه ای در طول هفته کسب روزی میکردن ولی خب، بازار هفتگی و اون همه خریدارو فروشنده یه شلوغی خاصی به شهر میبخشید.

خبری از ماشینهای مدل بالا نبود
عاشق خرمنکوب بودم، که جز تسوج تابحال جایی ندیدم، خرمنکوب جز وسایط نقلیه برای حمل بار از قبیل مصالح ساختمانی و یا محصولات کشاوری به حساب میاد.
تا صدای خرمنکوب به گوش میرسید همه پشت سرش میدویدیم تا بتونیم سوارش بشیم نهایت سرعت خرمنکوب شاید حدود کمتر از ۵ کیلومتر در ساعت باشه ، ولی همیشه رانندش مانع سوار شدن بچه ها میشد و گاها چوب بلندی تو دست میگرفت تا نزاره کسی نزدیک خرمنکوبش بشه،
هم خطرناک بود و هم اینکه ماها خیلی شیطونتر از این روزیا تشریف داشتیم.

بعضی خونه ها مرغ و خروس داشتن بعضیها هم گاو و گوسفند، عاشق مرغ و خروسها بودم و بیزار از گوساله ها. وقتی از راه دور میدیدم محکم به دیوار تکیه میدادم و چشمامو میبستم.

برعکس تهران کسی در خونشو قفل نمیکرد ودر خونه ها همیشه باز بود، همه خونه ها حیاط بزرگی پراز گلهای شمعدونی و عطر ریحون و...

خونه پدری بابام، خیلی بزرگ بود، ته یه بن بست تو درتو که بعد از وارد شدن از دریه دالون بزرگو رد میکردی و وارد حیاط میشدی.
خونه ما هم مثل همه خونه های تسوج وسطش یه حوضی داشت که مادر بزرگم پُر میکرد برای زمانهایی که آبها قطع میشد.
همون حوض چند روز مونده به عید ،میشد محل بازی منو ماهی های قرمز و فریاد های مامان بزرگ که پاشو از سر حوض اینقد اون آبو حدر نده...
اخه شیر آبو باز میکردمو با شیلنگ میگرفتم رو ماهیا.

بابا بزرگم دم ظهر بانون تازه که تو تنور سنتی پخت میشد میومد و عصرها با هندونه و طالبی که محصولات خود تسوج یا روستاهای دورو اطرافش بودن.

تابستون عصرها توی ایوون دور هم جمع میشدیمو از میوه های حیاط میخوردیم
آلبالو ، گیلاس، گوجه سبز و ...
خلاصه ما بودیمو لحظه های سرشار از عشق.

تابستونای قدیم رفتن به آب تنی توی دریاچه ارومیه بین خانواده ها و اقوام و همسایه ها
جزو اصلی ترین تفریحات تابستونی همه ما محسوب میشد، هیچ وقت به فکر هیچ کسی نمیرسید،که شاید روزی همین دریا بشه غم دل ما، ناهار و درست میکردیم و راه میفتادیم به سمت سواحل قره تپه ، شیخ ولی و یا بندرشرفخانه
تا عصر همون جا سپری میکردیم.

نمک دریا و آفتاب شدید باعث میشد پوستمون بسوزه و مثل سیبزمینی سرخ شده با رنگی متفاوت برمیگشتیم خونه اون حس ساحل و پلاژ نمکی رو توی هیچ جای دنیاو توی ساحل هیچ دریا و اقیانوسی تجربه نکردم.

سه ماهه های تابستون دوران طلایی زندگیم بود. عصرها که چراغها روشن میشد و صدای اذان از مسجد قدیمی محله قره داغلو با صدای مَش سلیمون (خدا بیامرز) به گوش میرسید و هر کس هر جایی که بود به سمت خونش برمیگشت.

خانما با چادر گلدار و آقایون نون به دست گاهی هم سوار دوچرخه که تردد محلات بیشتر میشد و شلوغتر.آسمون تسوج صاف و پرستاره بود و شبش مملو از آرامش.شبا که گرم بود تو حیاطی که باغچه ی ریحون و نعنا و سبزی های معطری داشت میخوابیدیم و به آسمون زل میزدیم.

مامان بزرگم سواد چندانی نداشت و نمیتونست فارسی حرف بزنه ، مام زیاد ترکی بلد نبودیم.
با ایما و اشاره به ما عشق میداد و سعی میکرد به ما خوش بگذره، زیاد سخت نمیگرفت که احساس غربت نکنیم

با اینکه من ماکارونی دوست داشتم، مامان بزرگم بلد نبود درست کنه که مدام سفترش میکرد تا عمه جون هوای مارم داشته باشه.
تا ما مهمون خونه ی مامان بزرگ بودیم
توهر وعده ی غذایی چند مدل غذا برامون چیده میشد، یکی دست پخت عمه بزرگ ، یکی دست پخت عمه کوچیک و یکیم دست پخت خود،مامان بزرگ که اغلب شیله، شوربا، آبگوشت، قابلی، کله جوش و غذاهای سنتی محلی بود.

مامان بزرگ مهارت خاصی برا پختن کله جوش داشت که با سیرو گردو و ماست چکیده سرو میشد. مام عاشق اون غذا بودیم.

همیشه کنارش خاگینه درست میکرد که یار جدا نشدنی کله جوش بود. طعم خاصی داشت که هنوز دلتنگ همون روزا و همون مزه هام.
هر چی از تسوج و صفاش بگم کم گفتم.

#ادامه... 👇
دکتر مسعود نمازی؛ پرتلاش ترین و موثترین عملکرد و کارنامه را در دور اول انتخابات ریاست جمهوری دارد؛ او برای این نتیجه فداکارترین بود...

#خداقوت
#ادامه_میدهیم


کانال بخش تسوج
https://tttttt.me/tasuj