.
قسمت بادیم , دست از ما بدار ای خوشه چین!
گِرد این خرمن چه می گردی که غیر از کاه نیست...
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
.
قسمت بادیم , دست از ما بدار ای خوشه چین!
گِرد این خرمن چه می گردی که غیر از کاه نیست...
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
.
به یاد چشم مستت باده مینوشند وُ میترسم
که ناگه فتنه ای در بزم مِی خواران شود پیدا
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
.
که ناگه فتنه ای در بزم مِی خواران شود پیدا
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
.
.
به دامنت نرسد دست کس که جلوه ی ناز
تو را به بام فلک برد و نردبان برداشت
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
.
به دامنت نرسد دست کس که جلوه ی ناز
تو را به بام فلک برد و نردبان برداشت
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
.
.
کسی از دفتر من درس اقبالی نمیگیرد!
مصیبتنامهام از من کسی فالی نمیگیرد...
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
.
کسی از دفتر من درس اقبالی نمیگیرد!
مصیبتنامهام از من کسی فالی نمیگیرد...
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
.
═══༻c🌙༺═══
بی تو در بسترِ هجران غمِ این می کُشدم
که نیایی تو وُ کارم به مسیحا افتد...
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
بی تو در بسترِ هجران غمِ این می کُشدم
که نیایی تو وُ کارم به مسیحا افتد...
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
c🌙
به یاد چشم مستت باده مینوشند و میترسم
که ناگه فتنه ای در بزم میخواران شود پیدا...
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
به یاد چشم مستت باده مینوشند و میترسم
که ناگه فتنه ای در بزم میخواران شود پیدا...
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
C🌙
زِ بختِ خويش شكايت نمى كنم كه بس است
همين قَدَر كه مرا با تو آشنا كرده است!
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
زِ بختِ خويش شكايت نمى كنم كه بس است
همين قَدَر كه مرا با تو آشنا كرده است!
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
C🌙
صد نیش فرو میبَرَدَم در جگرْ ایام ،
گر یک نفس از سینه به دلخواه برآید !
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
صد نیش فرو میبَرَدَم در جگرْ ایام ،
گر یک نفس از سینه به دلخواه برآید !
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
خالی شد از نفس دل و زِ آهم دهان پُر است
گر ترکشم تهی شده ، لیکن کمان پُر است
نازک دلم چو کاسه ی چینی ، خدای را
انگشت بر لبم نزنی! کز فغان پُر است ؛
طبعِ هما گرفتهام ، از بس که روزگار
هر لقمهام که میدهد از استخوان پر است
قدرم بس اینکه خیلِ خیالِ تو در دل است
دولت در آن سر است که از میهمان پر است
برچیده بس که در ره لیلی دل رهین
پنداری از جرس بغل ساربان پر است
دستم تهی ، کنار تهی ، دامنم تهی است
پا و سرم تهی و دلم در میان پُر است
غفلت نگر ! که آن دلِ نازک خبر نیافت
از ناله ام که گوشِ کر آسمان پر است؛
شاپور ! بس که پُر شدم از رنگ و بوی عشق
چشمم چو شیشهای است که از زعفران پر است
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
گر ترکشم تهی شده ، لیکن کمان پُر است
نازک دلم چو کاسه ی چینی ، خدای را
انگشت بر لبم نزنی! کز فغان پُر است ؛
طبعِ هما گرفتهام ، از بس که روزگار
هر لقمهام که میدهد از استخوان پر است
قدرم بس اینکه خیلِ خیالِ تو در دل است
دولت در آن سر است که از میهمان پر است
برچیده بس که در ره لیلی دل رهین
پنداری از جرس بغل ساربان پر است
دستم تهی ، کنار تهی ، دامنم تهی است
پا و سرم تهی و دلم در میان پُر است
غفلت نگر ! که آن دلِ نازک خبر نیافت
از ناله ام که گوشِ کر آسمان پر است؛
شاپور ! بس که پُر شدم از رنگ و بوی عشق
چشمم چو شیشهای است که از زعفران پر است
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
نازک دلم چو کاسه ی چینی ،
خدای را
انگشت بر لبم نزنی ، کز فغان پُر است ؛
@takbeyte_nab c🌙
#شاپور_تهرانی
خدای را
انگشت بر لبم نزنی ، کز فغان پُر است ؛
@takbeyte_nab c🌙
#شاپور_تهرانی