هیچ وقت بابت عشق هایی که نثار دیگران کردهاید و بعدها به این نتیجه رسیدهاید ذرهای برای عشق شما ارزش قائل نبودهاند، افسوس نخورید. شما آن چیزی را که باید به زندگی ببخشید، بخشیدید. و چه چیزی زیباتر از عشق!.
هر رنج دوست داشتن صیقلیست بر روح... و با هر تمرین دوست داشتن، روح تو زلالتر میشود.
گاهى بعضىها با ما جور در مىآيند، اما همراه نمىشوند، گاهى نيز آدمهايى را مىيابيم كه با ما همراه مىشوند اما جور در نمىآيند. برخى وقتها ما آدمهايى را دوست داريم كه دوستمان نمىدارند، همان گونه كه آدمهايى نيز يافت مىشوند كه دوستمان دارند، اما ما دوستشان نداريم.
به آنانى كه دوست نداريم اتفاقى در خيابان بر مىخوريم و همواره بر مىخوريم، اما آنانى را كه دوست مىداريم همواره گم مىكنيم و هرگز اتفاقى در خيابان به آنان بر نمىخوريم!
برخى ما را سر كار مىگذارند، برخى بيش از اندازه قطعه گم شده دارند و چنان تهىاند و روحشان چنان گرفتار حفرههاى خالى است كه تمام روح ما نيز كفاف پر كردن يك حفره خالى درون آنان را ندارد!
برخى ديگر نيز بيش از اندازه قطعه دارند و هيچ حفرهاى، هيچ خلائى ندارند تا ما برايشان پُر كنيم. برخى مىخواهند ما را ببلعند و برخى ديگر نيز هرگز ما را نمىبينند و نمىيابند و برخى ديگر بيش از اندازه به ما خيره مىشوند.
گاه ما براى يافتن گمشده خويش، خود را مى آراييم، گاه براى يافتن "او" به دنبال پول، علم، مقام، قدرت و همه چيز مىرويم و همه چيز را به كف مىآوريم و اما "او" را از كف مىدهيم.
گاهى اويى را كه دوست مىدارى، احتياجى به تو ندارد زيرا تو او را كامل نمىكنى. تو قطعه گمشده او نيستى، تو قدرت تملك او را ندارى. گاه نيز چنين كسى تو را رها مىكند و گاهى نيز چنين كسى به تو مىآموزد كه خود نيز كامل باشى، خود نيز بى نياز از قطعههاى گم شده. او شايد به تو بياموزد كه خود به تنهايى سفر را آغاز كنى، راه بيفتى، حركت كنى. او به تو مىآموزد و تو را ترك مىكند، اما پيش از خداحافظى مىگويد: "شايد روزى به هم برسيم ..."
مىگويد و مىرود، و آغاز راه برايت دشوار است. اين آغاز، اين زايش، برايت سخت دردناك است. بلوغ دردناك است، وداع با دوران كودكى دردناك است، كامل شدن دردناك است، اما گريزى نيست. و تو آهسته آهسته بلند میشوى، و راه مىافتى و مىروى، و در اين راه رفتن دست و بالت بارها زخمى مىشود، اما آبدیده مىشوى و مىآموزى كه از جادههاى ناشناس نهراسى، از مقصد بى انتها نهراسى، از نرسيدن نهراسى و تنها بروى و بروى و بروى...
#شل_سیلور_استاین
#قطعه_گم_شده
@takbeyte_nab c🌙
هر رنج دوست داشتن صیقلیست بر روح... و با هر تمرین دوست داشتن، روح تو زلالتر میشود.
گاهى بعضىها با ما جور در مىآيند، اما همراه نمىشوند، گاهى نيز آدمهايى را مىيابيم كه با ما همراه مىشوند اما جور در نمىآيند. برخى وقتها ما آدمهايى را دوست داريم كه دوستمان نمىدارند، همان گونه كه آدمهايى نيز يافت مىشوند كه دوستمان دارند، اما ما دوستشان نداريم.
به آنانى كه دوست نداريم اتفاقى در خيابان بر مىخوريم و همواره بر مىخوريم، اما آنانى را كه دوست مىداريم همواره گم مىكنيم و هرگز اتفاقى در خيابان به آنان بر نمىخوريم!
برخى ما را سر كار مىگذارند، برخى بيش از اندازه قطعه گم شده دارند و چنان تهىاند و روحشان چنان گرفتار حفرههاى خالى است كه تمام روح ما نيز كفاف پر كردن يك حفره خالى درون آنان را ندارد!
برخى ديگر نيز بيش از اندازه قطعه دارند و هيچ حفرهاى، هيچ خلائى ندارند تا ما برايشان پُر كنيم. برخى مىخواهند ما را ببلعند و برخى ديگر نيز هرگز ما را نمىبينند و نمىيابند و برخى ديگر بيش از اندازه به ما خيره مىشوند.
گاه ما براى يافتن گمشده خويش، خود را مى آراييم، گاه براى يافتن "او" به دنبال پول، علم، مقام، قدرت و همه چيز مىرويم و همه چيز را به كف مىآوريم و اما "او" را از كف مىدهيم.
گاهى اويى را كه دوست مىدارى، احتياجى به تو ندارد زيرا تو او را كامل نمىكنى. تو قطعه گمشده او نيستى، تو قدرت تملك او را ندارى. گاه نيز چنين كسى تو را رها مىكند و گاهى نيز چنين كسى به تو مىآموزد كه خود نيز كامل باشى، خود نيز بى نياز از قطعههاى گم شده. او شايد به تو بياموزد كه خود به تنهايى سفر را آغاز كنى، راه بيفتى، حركت كنى. او به تو مىآموزد و تو را ترك مىكند، اما پيش از خداحافظى مىگويد: "شايد روزى به هم برسيم ..."
مىگويد و مىرود، و آغاز راه برايت دشوار است. اين آغاز، اين زايش، برايت سخت دردناك است. بلوغ دردناك است، وداع با دوران كودكى دردناك است، كامل شدن دردناك است، اما گريزى نيست. و تو آهسته آهسته بلند میشوى، و راه مىافتى و مىروى، و در اين راه رفتن دست و بالت بارها زخمى مىشود، اما آبدیده مىشوى و مىآموزى كه از جادههاى ناشناس نهراسى، از مقصد بى انتها نهراسى، از نرسيدن نهراسى و تنها بروى و بروى و بروى...
#شل_سیلور_استاین
#قطعه_گم_شده
@takbeyte_nab c🌙
Forwarded from حافظ 🌙c
28 اردیبهشت زادروز و روز بزرگداشت حکیم #عمر_خیام_نیشابوری گرامی باد🌹
غیاثالدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خَیّام نیشابوری (زادهٔ ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ - درگذشتهٔ ۱۲ آذر ۵۱۰) فیلسوف، ریاضیدان، ستارهشناس و رباعیسرای ایرانی در دورهٔ سلجوقی
آثار #خيام
دکتر «فتحالله دولتشاهی» آثار «خيام» را در پنج عنوان آورده است:
🔻رياضيات:
رساله در جبر و مقابله در دو متن مشترک عربی و فرانسه
رساله حل مسئله جبری با مقاطع مخروطی
رساله شرح مااشکل من مصادرات کتاب اقليدس
شرحالمشکل من کتابالموسيقی
رساله پيرامون مشکلات حساب
🔻ستارهشناسی:
زيج ملکشاهی، کار مشترک خيام با منجمان ديگر
مجمعالقوانين نجوم
🔻طبيعيات:
رساله در طبيعيات
رسالهای به نام لوازمالامکنه، پيرامون تفاوت فصلهای سال و اختلاف ميان هوای کشورها و سرزمينهای گوناگون
رساله ميزانالحکمه
🔻فلسفی:
رساله در وجود
رساله در کون و تکليف
ضياءالعقلی، در موضوع علم کلی
🔻ادبيات:
نوروزنامه
ترجمه خطبةالغرّا اثر شيخ الرئيس ابوعلیسينا از عربی به فارسی
شماری اشعار عربی
رباعيات
@takbeyte_nab c🌙
غیاثالدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خَیّام نیشابوری (زادهٔ ۲۸ اردیبهشت ۴۲۷ - درگذشتهٔ ۱۲ آذر ۵۱۰) فیلسوف، ریاضیدان، ستارهشناس و رباعیسرای ایرانی در دورهٔ سلجوقی
آثار #خيام
دکتر «فتحالله دولتشاهی» آثار «خيام» را در پنج عنوان آورده است:
🔻رياضيات:
رساله در جبر و مقابله در دو متن مشترک عربی و فرانسه
رساله حل مسئله جبری با مقاطع مخروطی
رساله شرح مااشکل من مصادرات کتاب اقليدس
شرحالمشکل من کتابالموسيقی
رساله پيرامون مشکلات حساب
🔻ستارهشناسی:
زيج ملکشاهی، کار مشترک خيام با منجمان ديگر
مجمعالقوانين نجوم
🔻طبيعيات:
رساله در طبيعيات
رسالهای به نام لوازمالامکنه، پيرامون تفاوت فصلهای سال و اختلاف ميان هوای کشورها و سرزمينهای گوناگون
رساله ميزانالحکمه
🔻فلسفی:
رساله در وجود
رساله در کون و تکليف
ضياءالعقلی، در موضوع علم کلی
🔻ادبيات:
نوروزنامه
ترجمه خطبةالغرّا اثر شيخ الرئيس ابوعلیسينا از عربی به فارسی
شماری اشعار عربی
رباعيات
@takbeyte_nab c🌙
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماه رخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت هستی ما نیستی است
انگار که نیستی! چو هستی خوش باش
#خیام
@takbeyte_nab c🌙
با ماه رخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت هستی ما نیستی است
انگار که نیستی! چو هستی خوش باش
#خیام
@takbeyte_nab c🌙
ببینید که چه روزگاری شده! پیش از اینها، انسان کار میکرد به خاطر آنکه بتواند زندگی کند؛ حال، انسان خود را زنده نگه میدارد فقط برای آنکه بتواند کار کند.
پیش از اینها، هدف ما از نُه ماه کار کردن ملایم و عاقلانه، سه ماه زندگی کردن در ییلاق بود؛ حال هدف شما از اینکه گاهی به پزشک سر میزنید و معاینهی کامل میکنید این است که بتوانید باز هم، هر صبح تا شب، سخت و جنون آمیز کار کنید- حتی جمعهها.
این ناانسانی شدن زندگی، حتی رودها را بیصدا کرده است.
#نادر_ابراهیمی
📕 تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ
@takbeyte_nab c🌙
پیش از اینها، هدف ما از نُه ماه کار کردن ملایم و عاقلانه، سه ماه زندگی کردن در ییلاق بود؛ حال هدف شما از اینکه گاهی به پزشک سر میزنید و معاینهی کامل میکنید این است که بتوانید باز هم، هر صبح تا شب، سخت و جنون آمیز کار کنید- حتی جمعهها.
این ناانسانی شدن زندگی، حتی رودها را بیصدا کرده است.
#نادر_ابراهیمی
📕 تکثیر تاسف انگیز پدربزرگ
@takbeyte_nab c🌙
این روزها کسی به خودش زحمت نمی دهد یک نفر را کشف کند !
زیبایی هایش را بیرون بکشد ...
تلخی هایش را صبر کند ...
آدمهای امروز ، دوست های کنسروی می خواهند !
یک کنسرو که درش را باز کنند و یک نفر شیرین و مهربان
از تویش بپرد بیرون !
و هی لبخند بزند و بگوید
حق با توست...
@takbeyte_nab c🌙
زیبایی هایش را بیرون بکشد ...
تلخی هایش را صبر کند ...
آدمهای امروز ، دوست های کنسروی می خواهند !
یک کنسرو که درش را باز کنند و یک نفر شیرین و مهربان
از تویش بپرد بیرون !
و هی لبخند بزند و بگوید
حق با توست...
@takbeyte_nab c🌙
ساده از "من بی تو می میرم" گذشتی خوب من
من به این یک جملهی خود سخت ایمان داشتم!
لحظهی تشییع من از دور بویت میرسید
تا دو ساعت بعد مرگم همچنان جان داشتم!
@takbeyte_nab c🌙
#کاظم_بهمنی
من به این یک جملهی خود سخت ایمان داشتم!
لحظهی تشییع من از دور بویت میرسید
تا دو ساعت بعد مرگم همچنان جان داشتم!
@takbeyte_nab c🌙
#کاظم_بهمنی
تنها کسی که هرگز مرا ترک نکرده است، من است!
همین کافیست تا بیشتر از همگان دوستش بدارم...
@takbeyte_nab c🌙
همین کافیست تا بیشتر از همگان دوستش بدارم...
@takbeyte_nab c🌙
آوای شورانگیز-آهوی وحشی
حمیرا
چه خوش صید دلم کردی...
تصنیف : #آهوی_وحشی (صید دل)
باصدای : #حمیرا
شعر : #حافظ
آهنگ : #اسماعیل_مهرتاش
@takbeyte_nab c🌙
.
تصنیف : #آهوی_وحشی (صید دل)
باصدای : #حمیرا
شعر : #حافظ
آهنگ : #اسماعیل_مهرتاش
@takbeyte_nab c🌙
.
خالی شد از نفس دل و زِ آهم دهان پُر است
گر ترکشم تهی شده ، لیکن کمان پُر است
نازک دلم چو کاسه ی چینی ، خدای را
انگشت بر لبم نزنی! کز فغان پُر است ؛
طبعِ هما گرفتهام ، از بس که روزگار
هر لقمهام که میدهد از استخوان پر است
قدرم بس اینکه خیلِ خیالِ تو در دل است
دولت در آن سر است که از میهمان پر است
برچیده بس که در ره لیلی دل رهین
پنداری از جرس بغل ساربان پر است
دستم تهی ، کنار تهی ، دامنم تهی است
پا و سرم تهی و دلم در میان پُر است
غفلت نگر ! که آن دلِ نازک خبر نیافت
از ناله ام که گوشِ کر آسمان پر است؛
شاپور ! بس که پُر شدم از رنگ و بوی عشق
چشمم چو شیشهای است که از زعفران پر است
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
گر ترکشم تهی شده ، لیکن کمان پُر است
نازک دلم چو کاسه ی چینی ، خدای را
انگشت بر لبم نزنی! کز فغان پُر است ؛
طبعِ هما گرفتهام ، از بس که روزگار
هر لقمهام که میدهد از استخوان پر است
قدرم بس اینکه خیلِ خیالِ تو در دل است
دولت در آن سر است که از میهمان پر است
برچیده بس که در ره لیلی دل رهین
پنداری از جرس بغل ساربان پر است
دستم تهی ، کنار تهی ، دامنم تهی است
پا و سرم تهی و دلم در میان پُر است
غفلت نگر ! که آن دلِ نازک خبر نیافت
از ناله ام که گوشِ کر آسمان پر است؛
شاپور ! بس که پُر شدم از رنگ و بوی عشق
چشمم چو شیشهای است که از زعفران پر است
#شاپور_تهرانی
@takbeyte_nab c🌙
لاله را بس بُوَد این پیرهن غرقه به خون;
که شهیدانِ بلا را به کفن حاجت نیست...!
#هوشنگ_ابتهاج
@takbeyte_nab c🌙
که شهیدانِ بلا را به کفن حاجت نیست...!
#هوشنگ_ابتهاج
@takbeyte_nab c🌙