در خصوص چهار گام نابینایان آمریکایی در رسیدن به موفقیت چی میدونید؟
اولین گام افراد نابینای آمریکایی، رفع اساسیترین مسائل نظیر فقر، به دست آوردن غذایی برای خوردن، لباسی برای پوشیدن، و سرپناهی برای اقامت بود.
وقتی که مسئله ی اساسیشون حل شد، وقتی دیگه گشنه نبودند، رفتند دنبال مسئله ی دوم و گام دوم رو برداشتند. گام دوم نابینایان آمریکایی، ایجاد اشتغال بود. اینکه یه #نابینا تا چه زمانی میتونه به کمک این و اون وابسته باشه، برای اونا یه دغدغه ی بزرگ بود. این شد که گفتند خب بیایید #نابینا ها رو هرجا میشه و میتونن کار کنن استخدام کنیم. نتیجه این شد که تازه توی گام دوم فهمیدند اوه اوه اوه. خیلی از #نابینا ها اصن توانایی ها و مهارت های لازم برای شغل دار شدن رو ندارند. این شد که به فکر افتادن و در سراسر کشورشون، در تمام ایالت های آمریکا، مراکزی رو دایر کردند برای یاد دادن مهارت های روزمره، خودیاری، شغلی، تحصیلی، و ترفند های نابینایی به #نابینا هاشون. از نحوه صحیح بازو بست کردن پیچ ها و لامپ ها تا پوست گرفتن میوه ها. از جهتیابی و حرکت توی خیابونا تا استفاده از وسایل حملو نقل عمومی. از تحصیلات عالی تا مهارت های لوله کشی و بازو بست کردن کولر و سینک و تانک سیفون. از هر کجا تا ناکجا. وقتی #نابینا هاشون گرگ شدند و از #نابینا های دستو پا چُلُفتی تبدیل شدند به #نابینا های زرنگ و توانا، اون وقت توی بوق و کرنا کردند که آهای بیایید ببینید که #نابینا ها میتونن کار کنن ولی کسی بهشون کار نمیده. این شد که اول #نابینا توانا شد بعد شغل پیدا کرد.
خب حالا دیگه نوبت می رسید به سومین گام. #نابینا هایی که گشنه نبودند، توانا و شاغل بودند، یه مشکل بزرگ داشتند. کسی توی جامعه حساب برابری روشون نمی کرد. #نابینا ها یه مشت آدم قابل ترحم بودند. #نابینا کسی بود که باید دست می کشیدی روی سرش و می گفتی "خدا رو شکرت که من سالمم. آخیییش. حیف تو. طفلکی. حیوونی. گناه داری!" #نابینا اقلیتی بود که حقوق شهروندیش با افراد بینا برابر نبود. مثلا یه نابینای توانا و سیر و شاغل اگه می خواست باسگِ راهنماش مسافرت کنه، توی اماکن عمومی و رستوران ها جلوشو می گرفتند و سگشو مینداختن بیرون. یا یه #نابینا توی فرودگاه نمیتونست کارت پرواز بگیره چون فرودگاهی ها می گفتن یه #نابینا نمیتونه از پس خودش بر بیاد و می گفتن باید یه همراه داشته باشه. این شد که شروع کردند به جنگیدن برای حقوق شهروندی برابر با دیگران. جنگیدند و جنگیدند. آخرشم به هدفشون رسیدن. #نابینا ها تمام این کارا رو با تشکیل یه انجمن ملی رفاه نابینایان آمریکایی با نفوذ بین نمایندگان مجلسشون پیش بردند. خیلی از قوانین رو طوری تغییر دادند و خیلی از قوانین جدید رو طوری تصویب کردند تا دیگه #نابینا یه فرد نیازمند به دلسوزی در نظر گرفته نشه.
حالا #نابینا گشنه نیست، سیره. ناتوان نیست، توانمنده. بیکار نیست، شاغله. شهروند درجه دومی نیست، با دیگران برابره. اما گام چهارمی که نابینایان آمریکایی در حال برداشتنش هستند، گام بزرگ، دشوار، و خیلی جالبیه. نابینایان آمریکایی به این نتیجه رسیدن که این گام چهارم رو نمیشه با استفاده از قانون برداشت. این گامچهارم، گامیه که باید خود #نابینا با نشون دادن خودش توی جامعه و رسانه ها و محل کار و منزل برداره. گام چهارم میگه حقوق برابر مساوی هست با مسئولیت برابر. #نابینا ها توی گام چهارم حرفشون اینه که حالا که ما #نابینا ها با افراد بینا برابریم، حالا که شاغلیم و حقوق شهروندی مساوی داریم، پس باید مسئولیت های ما هم به اندازه ی افراد بینا زیاد و سنگین باشه. نگید چون نابیناست نمیتونه با بینا ها کار کنه. نگید چون نابیناست مسئولیت های کمتر، کوچیکتر، و سبکتر رو به نابیناهه بدید. ما هم میخوایم مثل بینا ها، با بینا ها، و به اندازه ی بینا ها کار کنیم و مسئولیت داشته باشیم.
خوب فکر کنید ببینید توی ایران ما #نابینا ها در چندمین قدم هستیم؟
اصلا ما هنوز هیچ قدمی برداشتیم؟
فکر می کنید #نابینا های آمریکایی قدم پنجمی هم در آینده بر می دارن؟
اگه آره، اون قدم چی میتونه باشه؟
#سخنان #تکان #دهنده
@sokhananetekandahande
اولین گام افراد نابینای آمریکایی، رفع اساسیترین مسائل نظیر فقر، به دست آوردن غذایی برای خوردن، لباسی برای پوشیدن، و سرپناهی برای اقامت بود.
وقتی که مسئله ی اساسیشون حل شد، وقتی دیگه گشنه نبودند، رفتند دنبال مسئله ی دوم و گام دوم رو برداشتند. گام دوم نابینایان آمریکایی، ایجاد اشتغال بود. اینکه یه #نابینا تا چه زمانی میتونه به کمک این و اون وابسته باشه، برای اونا یه دغدغه ی بزرگ بود. این شد که گفتند خب بیایید #نابینا ها رو هرجا میشه و میتونن کار کنن استخدام کنیم. نتیجه این شد که تازه توی گام دوم فهمیدند اوه اوه اوه. خیلی از #نابینا ها اصن توانایی ها و مهارت های لازم برای شغل دار شدن رو ندارند. این شد که به فکر افتادن و در سراسر کشورشون، در تمام ایالت های آمریکا، مراکزی رو دایر کردند برای یاد دادن مهارت های روزمره، خودیاری، شغلی، تحصیلی، و ترفند های نابینایی به #نابینا هاشون. از نحوه صحیح بازو بست کردن پیچ ها و لامپ ها تا پوست گرفتن میوه ها. از جهتیابی و حرکت توی خیابونا تا استفاده از وسایل حملو نقل عمومی. از تحصیلات عالی تا مهارت های لوله کشی و بازو بست کردن کولر و سینک و تانک سیفون. از هر کجا تا ناکجا. وقتی #نابینا هاشون گرگ شدند و از #نابینا های دستو پا چُلُفتی تبدیل شدند به #نابینا های زرنگ و توانا، اون وقت توی بوق و کرنا کردند که آهای بیایید ببینید که #نابینا ها میتونن کار کنن ولی کسی بهشون کار نمیده. این شد که اول #نابینا توانا شد بعد شغل پیدا کرد.
خب حالا دیگه نوبت می رسید به سومین گام. #نابینا هایی که گشنه نبودند، توانا و شاغل بودند، یه مشکل بزرگ داشتند. کسی توی جامعه حساب برابری روشون نمی کرد. #نابینا ها یه مشت آدم قابل ترحم بودند. #نابینا کسی بود که باید دست می کشیدی روی سرش و می گفتی "خدا رو شکرت که من سالمم. آخیییش. حیف تو. طفلکی. حیوونی. گناه داری!" #نابینا اقلیتی بود که حقوق شهروندیش با افراد بینا برابر نبود. مثلا یه نابینای توانا و سیر و شاغل اگه می خواست باسگِ راهنماش مسافرت کنه، توی اماکن عمومی و رستوران ها جلوشو می گرفتند و سگشو مینداختن بیرون. یا یه #نابینا توی فرودگاه نمیتونست کارت پرواز بگیره چون فرودگاهی ها می گفتن یه #نابینا نمیتونه از پس خودش بر بیاد و می گفتن باید یه همراه داشته باشه. این شد که شروع کردند به جنگیدن برای حقوق شهروندی برابر با دیگران. جنگیدند و جنگیدند. آخرشم به هدفشون رسیدن. #نابینا ها تمام این کارا رو با تشکیل یه انجمن ملی رفاه نابینایان آمریکایی با نفوذ بین نمایندگان مجلسشون پیش بردند. خیلی از قوانین رو طوری تغییر دادند و خیلی از قوانین جدید رو طوری تصویب کردند تا دیگه #نابینا یه فرد نیازمند به دلسوزی در نظر گرفته نشه.
حالا #نابینا گشنه نیست، سیره. ناتوان نیست، توانمنده. بیکار نیست، شاغله. شهروند درجه دومی نیست، با دیگران برابره. اما گام چهارمی که نابینایان آمریکایی در حال برداشتنش هستند، گام بزرگ، دشوار، و خیلی جالبیه. نابینایان آمریکایی به این نتیجه رسیدن که این گام چهارم رو نمیشه با استفاده از قانون برداشت. این گامچهارم، گامیه که باید خود #نابینا با نشون دادن خودش توی جامعه و رسانه ها و محل کار و منزل برداره. گام چهارم میگه حقوق برابر مساوی هست با مسئولیت برابر. #نابینا ها توی گام چهارم حرفشون اینه که حالا که ما #نابینا ها با افراد بینا برابریم، حالا که شاغلیم و حقوق شهروندی مساوی داریم، پس باید مسئولیت های ما هم به اندازه ی افراد بینا زیاد و سنگین باشه. نگید چون نابیناست نمیتونه با بینا ها کار کنه. نگید چون نابیناست مسئولیت های کمتر، کوچیکتر، و سبکتر رو به نابیناهه بدید. ما هم میخوایم مثل بینا ها، با بینا ها، و به اندازه ی بینا ها کار کنیم و مسئولیت داشته باشیم.
خوب فکر کنید ببینید توی ایران ما #نابینا ها در چندمین قدم هستیم؟
اصلا ما هنوز هیچ قدمی برداشتیم؟
فکر می کنید #نابینا های آمریکایی قدم پنجمی هم در آینده بر می دارن؟
اگه آره، اون قدم چی میتونه باشه؟
#سخنان #تکان #دهنده
@sokhananetekandahande