This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غرق در اندیشه به تقویم روی میز خیره میشوم خط میکشم زیر تاریخ امروز و یک برگ دیگر از زندگی ام را ورق میزنم با نام و یاد خدای مهربان آغاز می کنم بهار دیگری را...
دل میسپارم به مهر خداوند و جاری می شوم در دست های سرنوشت دوباره من میمانم و یک جاده نرفته
دست در دست امید همه ی اندوخته چهل و پنج سال زندگیم را در کوله پشتی ام به دوش میکشم
بی قرار رسیدن
بی تاب دیدن
رها می شوم
تا فانوس چشمهایت
مثل همیشه آغوش باز کن
برای آرامش
دست به دست
پا به پا همراهم باش
این جاده با تو دیدنی تر است
#علیرضا_تقی_زاده_ثمر
#یک_فنجان_شعر_داغ
#به_وقت_و_بهانه_تولد
@shere110☕
دل میسپارم به مهر خداوند و جاری می شوم در دست های سرنوشت دوباره من میمانم و یک جاده نرفته
دست در دست امید همه ی اندوخته چهل و پنج سال زندگیم را در کوله پشتی ام به دوش میکشم
بی قرار رسیدن
بی تاب دیدن
رها می شوم
تا فانوس چشمهایت
مثل همیشه آغوش باز کن
برای آرامش
دست به دست
پا به پا همراهم باش
این جاده با تو دیدنی تر است
#علیرضا_تقی_زاده_ثمر
#یک_فنجان_شعر_داغ
#به_وقت_و_بهانه_تولد
@shere110☕
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
غرق در اندیشه به تقویم روی میز خیره میشوم خط میکشم زیر تاریخ امروز و یک برگ دیگر از زندگی ام را ورق میزنم با نام و یاد خدای مهربان آغاز می کنم بهار دیگری را...
دل میسپارم به مهر خداوند و جاری می شوم در دست های سرنوشت دوباره من میمانم و یک جاده نرفته
دست در دست امید همه ی اندوخته چهل و شش سال زندگیم را در کوله پشتی ام به دوش میکشم
بی قرار رسیدن
بی تاب دیدن
رها می شوم
تا فانوس چشمهایت
مثل همیشه آغوش باز کن
برای آرامش
دست به دست
پا به پا همراهم باش
این جاده با تو دیدنی تر است
#علیرضا_تقی_زاده_ثمر
#یک_فنجان_شعر_داغ
#به_وقت_و_بهانه_تولد
@shere110☕
دل میسپارم به مهر خداوند و جاری می شوم در دست های سرنوشت دوباره من میمانم و یک جاده نرفته
دست در دست امید همه ی اندوخته چهل و شش سال زندگیم را در کوله پشتی ام به دوش میکشم
بی قرار رسیدن
بی تاب دیدن
رها می شوم
تا فانوس چشمهایت
مثل همیشه آغوش باز کن
برای آرامش
دست به دست
پا به پا همراهم باش
این جاده با تو دیدنی تر است
#علیرضا_تقی_زاده_ثمر
#یک_فنجان_شعر_داغ
#به_وقت_و_بهانه_تولد
@shere110☕
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
لب بر لب عاشقانه ی امروزم
امروز گذشت و قصه دیروزم
میلاد من است و گفته ی تقویمم
این قصه به آخر برسد پیروزم
#علیرضا_تقی_زاده_ثمر
پ / ن
غرق در اندیشه به تقویم روی میز خیره میشوم خط میکشم زیر تاریخ امروز و یک برگ دیگر از زندگی ام را ورق میزنم با نام و یاد خدای مهربان آغاز می کنم بهار دیگری را...
دل میسپارم به مهر خداوند و جاری می شوم در دست های سرنوشت دوباره من میمانم و یک جاده نرفته
دست در دست امید همه ی اندوخته چهل و شش سال زندگیم را در کوله پشتی ام به دوش میکشم
بی قرار رسیدن
بی تاب دیدن
رها می شوم
تا فانوس چشمهایت
مثل همیشه آغوش باز کن
برای آرامش
دست به دست
پا به پا همراهم باش
این جاده با تو دیدنی تر است
#علیرضا_تقی_زاده_ثمر
#یک_فنجان_شعر_داغ
#به_وقت_و_بهانه_تولد
@shere110☕
امروز گذشت و قصه دیروزم
میلاد من است و گفته ی تقویمم
این قصه به آخر برسد پیروزم
#علیرضا_تقی_زاده_ثمر
پ / ن
غرق در اندیشه به تقویم روی میز خیره میشوم خط میکشم زیر تاریخ امروز و یک برگ دیگر از زندگی ام را ورق میزنم با نام و یاد خدای مهربان آغاز می کنم بهار دیگری را...
دل میسپارم به مهر خداوند و جاری می شوم در دست های سرنوشت دوباره من میمانم و یک جاده نرفته
دست در دست امید همه ی اندوخته چهل و شش سال زندگیم را در کوله پشتی ام به دوش میکشم
بی قرار رسیدن
بی تاب دیدن
رها می شوم
تا فانوس چشمهایت
مثل همیشه آغوش باز کن
برای آرامش
دست به دست
پا به پا همراهم باش
این جاده با تو دیدنی تر است
#علیرضا_تقی_زاده_ثمر
#یک_فنجان_شعر_داغ
#به_وقت_و_بهانه_تولد
@shere110☕