به من مىگفت:
"چشمهاى تو مرا به اين روز انداخت.
اين نگاهِ تو كارِ مرا به اينجا كشانده.
تاب و تحمل نگاههاى تو را نداشتم.
نمیديدى كه چشم بر زمين مىدوختم؟"
به او گفتم:
"در چشمهاى من دقيقتر نگاه كن!
جز تو هيچ چيزى در آن نيست..."
از کتاب #چشمهایش
👤#بزرگ_علوى
@RavanHonar_pub
"چشمهاى تو مرا به اين روز انداخت.
اين نگاهِ تو كارِ مرا به اينجا كشانده.
تاب و تحمل نگاههاى تو را نداشتم.
نمیديدى كه چشم بر زمين مىدوختم؟"
به او گفتم:
"در چشمهاى من دقيقتر نگاه كن!
جز تو هيچ چيزى در آن نيست..."
از کتاب #چشمهایش
👤#بزرگ_علوى
@RavanHonar_pub