✍️گاهی فکر میکنم در این دنیا چیزهایی مهمتر از معاشرت و ارتباط با آدمها وجود دارد. من مایل به برقراری ارتباط نیستم بدون آنها به خوبی زندگی میکنم. برخی افراد تنهایی را ترجیح میدهند.
#یالوم: حق با شماست، از نظر من ارتباط اصلیترین بخش زندگی ماست. توسط روابط احاطه شدهایم و همه ما در حین یک رابطه صمیمانه با بقیه حس بهتری داریم و پرورش مییابیم. مثل حس خوبی و طولانی که سالها با همسرتان داشتید.
📕 #آفریدههای_یک_روز
👤 #اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
#یالوم: حق با شماست، از نظر من ارتباط اصلیترین بخش زندگی ماست. توسط روابط احاطه شدهایم و همه ما در حین یک رابطه صمیمانه با بقیه حس بهتری داریم و پرورش مییابیم. مثل حس خوبی و طولانی که سالها با همسرتان داشتید.
📕 #آفریدههای_یک_روز
👤 #اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
✍️متاسفم، مجبورم دوباره حرفهایم را تکرار کنم چون جور دیگری نمیتوانم بگویم. خطر فانی بودن و میرایی. خطری که همه ما با آن مواجهیم. اگر همسرتان فوت کرده حتما شما نیز به زودی میمیرید و این موضوع مدام در ذهنتان تکرار میشود. خانه سالمندان در عین دوستداشتنی بودن، شوم است و شما آن را مانند یک تله تجربه میکنید، آن را یک پایان نهایی و زندانی برای خود میدانید و به هیچ عنوان نمیخواهید با این روند گام بردارید.
📕 #آفریدههای_یک_روز
👤 #اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
📕 #آفریدههای_یک_روز
👤 #اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
✍️اینکه از خیال داشتن یک گذشته بهتر دست بکشید و «فراموش کردن گذشته بهتر» ایده فوقالعادهایست، این جمله را برای کمک به بسیاری دیگر استفاده کردهام. حتی به خودم نیز کمک کرده، امروز و همینجا.
📕 #آفریدههای_یک_روز
👤 #اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
📕 #آفریدههای_یک_روز
👤 #اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
#بوداییها درست گفتهاند: هیچچیز به دست نمیآید جز با رنج و سختی.
📕 #آفریدههای_یک_روز
👤 #اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
📕 #آفریدههای_یک_روز
👤 #اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
انگیزههای خود را به طور کامل تشریح کنید!
به این نتیجه خواهید رسید که هرگز هیچکس، کاری را کاملاً به خاطر دیگری انجام نمیدهد.
تمام کارها متوجه جهت خود آدم، تمام خدمات برای خود و تمام عشقها، عشق به خود است.
شاید بهتر باشد که به عزیزترین و نزدیکترین کس ِخود فکر کنید. عمیقتر حفر کنید و پی خواهید برد که کسی که شما دوست دارید، او نیست.
چیزی که شما دوست دارید، احساس مطبوعی است که چنین عشقی را در شما بیدار میکند!
آدم در نهایت، عاشق آرزوها و اشتیاقهای خود است.
📗#وقتی_نیچه_گریست
👤#اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
به این نتیجه خواهید رسید که هرگز هیچکس، کاری را کاملاً به خاطر دیگری انجام نمیدهد.
تمام کارها متوجه جهت خود آدم، تمام خدمات برای خود و تمام عشقها، عشق به خود است.
شاید بهتر باشد که به عزیزترین و نزدیکترین کس ِخود فکر کنید. عمیقتر حفر کنید و پی خواهید برد که کسی که شما دوست دارید، او نیست.
چیزی که شما دوست دارید، احساس مطبوعی است که چنین عشقی را در شما بیدار میکند!
آدم در نهایت، عاشق آرزوها و اشتیاقهای خود است.
📗#وقتی_نیچه_گریست
👤#اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
کسانی که احساس خالی بودن میکنند، هرگز با یکی شدن با فرد ناکامل دیگری شفا نمییابند.
دو پرنده بالشکسته که یکی شدهاند تنها پرواز دست و پا شکستهای خواهند داشت.
انتظار پرواز کشیدن بیفایده خواهد بود، تا زمانی که افراد، جدای از هم، زخمهایشان را درمان کنند.
📗#دژخیم_عشق
👤#اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
دو پرنده بالشکسته که یکی شدهاند تنها پرواز دست و پا شکستهای خواهند داشت.
انتظار پرواز کشیدن بیفایده خواهد بود، تا زمانی که افراد، جدای از هم، زخمهایشان را درمان کنند.
📗#دژخیم_عشق
👤#اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
📚#گزیده_کتاب
✍️ مرگ، رويداد ارزشبخش زندگى است و اگر نمىبود زندگى ارزشى نمىداشت. اينكه ما اين همه قدردان زندگى هستيم و آن را مغتنم مىشمريم تنها به دليل حضور مرگ است. به بيان ديگر ، ارزش زندگى به جهت محدوديت و تناهى بودن زندگى است كه از اين تناهى به مرگ تعبير مىشود.
📗#آفریده_های_یک_روز
👤#اروین_د_یالوم
مترجم: #سید_پیمان_رحیمی_نژاد
🖨#انتشارات_روانشناسی_و_هنر
قیمت: ۳۰ هزار تومان
@RavanHonar_pub
✍️ مرگ، رويداد ارزشبخش زندگى است و اگر نمىبود زندگى ارزشى نمىداشت. اينكه ما اين همه قدردان زندگى هستيم و آن را مغتنم مىشمريم تنها به دليل حضور مرگ است. به بيان ديگر ، ارزش زندگى به جهت محدوديت و تناهى بودن زندگى است كه از اين تناهى به مرگ تعبير مىشود.
📗#آفریده_های_یک_روز
👤#اروین_د_یالوم
مترجم: #سید_پیمان_رحیمی_نژاد
🖨#انتشارات_روانشناسی_و_هنر
قیمت: ۳۰ هزار تومان
@RavanHonar_pub
📚#گزیده_کتاب
✍️ در بیست سالگی و اوایل دهه دوم زندگیاش، وقتی مجموعهاي از آن شعرها را پیدا کرده بود حس نفرت به او دست داده و تصمیم گرفته بود آنها را بسوزاند ولی بعد از صحبت با من از این کار صرف نظر کرد.
من از این تصمیمش وحشت زده شدم، چون هرگز چیزی را نمی سوازنم و پوشهای با عنوان «بریده ها» دارم که در آن از بریده های رمان ها و داستانهایم نگهداری میکنم. برای نجات اشعارش از سوختن، تمام این موارد را با او در میان گذاشتم و از سالی خواستم چند تا از شعرهایی که درباره آستین بود را بخواند. او با صدایی لرزان و بلند چند سطر خواند.
بعدها، هنگام بررسی دوره درمان متوجه شدم که این بخش خیلی مهمتر از موضوع کوتاه و جذابی بود که درون آن جعبه مرموز مهروموم شده قرار داشت. او هرگز درباره این موضوع با کسی صحبت نکرده بود چون از مشارکت در آیین اسارتی که “آستین” ماهرانه طراحی کرده بود و نوعی برده پروری بود، احساس شرم مینمود. افشای تمام مسائل و واکنش حمایتکننده من تأثیر عمیقی بر روی سالی داشت. برای اولین بار بود که چنین حس آزادی و رهایی را تجربه میکرد، بنابراین در آخر جلسه از من خواست او را در آغوش بگیرم.
چند دقیقهای در سکوت گذشت تا اینکه به خود جرئت دادم و گفتم: «میددانید به چه فکر میدکردم؟ حرفی را که چند هفته پیش گفتم به خاطر دارید؟ زمانیکه متوجه شده بودید پدر و مادرتان از سر دشمنی و به عمد از ابراز محبت و عشق به شما خودداری نمیکنند بلکه درنهایت سادگی، محبتی در وجودشان نیست و در قلبشان چیزی ندارند که بخواهند عرضه کنند؟
انگار دوباره چیزی را بازسازی و مرمّت کردهاید.، مسیر تأثیرگذاری را انتخاب کردهاید. سالی داستانش را درون کیفش گذاشت و سپس نگاهم کرد و لبخند زد و یکی از دوستداشتنیترین تعارفها را تحویلم داد: «اگر راننده اتوبوس مهربانی یافته باشید اینکار، خیلی هم سخت نخواهد بود. »
📗#آفریده_های_یک_روز
👤#اروین_د_یالوم
مترجم: #سید_پیمان_رحیمی_نژاد
🖨#انتشارات_روانشناسی_و_هنر
قیمت: ۳۰ هزار تومان
@RavanHonar_pub
✍️ در بیست سالگی و اوایل دهه دوم زندگیاش، وقتی مجموعهاي از آن شعرها را پیدا کرده بود حس نفرت به او دست داده و تصمیم گرفته بود آنها را بسوزاند ولی بعد از صحبت با من از این کار صرف نظر کرد.
من از این تصمیمش وحشت زده شدم، چون هرگز چیزی را نمی سوازنم و پوشهای با عنوان «بریده ها» دارم که در آن از بریده های رمان ها و داستانهایم نگهداری میکنم. برای نجات اشعارش از سوختن، تمام این موارد را با او در میان گذاشتم و از سالی خواستم چند تا از شعرهایی که درباره آستین بود را بخواند. او با صدایی لرزان و بلند چند سطر خواند.
بعدها، هنگام بررسی دوره درمان متوجه شدم که این بخش خیلی مهمتر از موضوع کوتاه و جذابی بود که درون آن جعبه مرموز مهروموم شده قرار داشت. او هرگز درباره این موضوع با کسی صحبت نکرده بود چون از مشارکت در آیین اسارتی که “آستین” ماهرانه طراحی کرده بود و نوعی برده پروری بود، احساس شرم مینمود. افشای تمام مسائل و واکنش حمایتکننده من تأثیر عمیقی بر روی سالی داشت. برای اولین بار بود که چنین حس آزادی و رهایی را تجربه میکرد، بنابراین در آخر جلسه از من خواست او را در آغوش بگیرم.
چند دقیقهای در سکوت گذشت تا اینکه به خود جرئت دادم و گفتم: «میددانید به چه فکر میدکردم؟ حرفی را که چند هفته پیش گفتم به خاطر دارید؟ زمانیکه متوجه شده بودید پدر و مادرتان از سر دشمنی و به عمد از ابراز محبت و عشق به شما خودداری نمیکنند بلکه درنهایت سادگی، محبتی در وجودشان نیست و در قلبشان چیزی ندارند که بخواهند عرضه کنند؟
انگار دوباره چیزی را بازسازی و مرمّت کردهاید.، مسیر تأثیرگذاری را انتخاب کردهاید. سالی داستانش را درون کیفش گذاشت و سپس نگاهم کرد و لبخند زد و یکی از دوستداشتنیترین تعارفها را تحویلم داد: «اگر راننده اتوبوس مهربانی یافته باشید اینکار، خیلی هم سخت نخواهد بود. »
📗#آفریده_های_یک_روز
👤#اروین_د_یالوم
مترجم: #سید_پیمان_رحیمی_نژاد
🖨#انتشارات_روانشناسی_و_هنر
قیمت: ۳۰ هزار تومان
@RavanHonar_pub
در همین لحظه که من در حال نوشتنم، در گوشه دیگری از جهان، انسانهای زیادی گرسنهاند. اگر «ژان پل سارتر» بود میگفت: من در برابر این گرسنگی مسئولم. البته من اعتراض میکردم: من نمیدانم آنجا چه خبر است و برای تغییر وضع اسفبار موجود، کار چندانی از دستم برنمیآید. ولی سارتر میگفت این منم که انتخاب کردهام بیخبر بمانم و به جای آنکه خود را درگیر این وضع اسفبار کنم، در این لحظه خاص فقط بنویسم. میتوانستم فراخوانی بدهم و اعانه جمع کنم یا از طریق ارتباطاتی که در اصحاب رسانه دارم، توجه همگان را به وضع موجود جذب کنم، ولی انتخاب کردهام آن را نادیده بگیرم. من در برابر آنچه میکنم و آنچه انتخاب میکنم که نادیده بگیرم، مسئولم.
📗#روان_درمانی_اگزیستانسیال
👤#اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
📗#روان_درمانی_اگزیستانسیال
👤#اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
بخشی از پریشانی تو ناشی از یک خشم مدفون شده است. چیزی در تو هست، نوعی ترس و کمرویی که اجازهی ابراز خشمت را نمیدهد. بهجای آن به فروتنیات مینازی! نوعی پاکدامنی اجباری برای خود پدیدآوردهای؛ احساسات را در عمق مدفون میکنی و چون دیگر خشمی را تجربه نمیکنی، تصور میکنی یک قدیسی! فرو خوردن خشم انسان را بیمار میکند.
👤#اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
بخشی از پریشانی تو ناشی از یک خشم مدفون شده است. چیزی در تو هست، نوعی ترس و کمرویی که اجازهی ابراز خشمت را نمیدهد. بهجای آن به فروتنیات مینازی! نوعی پاکدامنی اجباری برای خود پدیدآوردهای؛ احساسات را در عمق مدفون میکنی و چون دیگر خشمی را تجربه نمیکنی، تصور میکنی یک قدیسی! فرو خوردن خشم انسان را بیمار میکند.
👤#اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
احساسات را در عمق مدفون میکنی و چون دیگر خشمی را تجربه نمیکنی، تصور میکنی یک قدیسی!
فرو خوردن خشم انسان را بیمار میکند.
📗#وقتی_نیچه_گریست
👤#اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
فرو خوردن خشم انسان را بیمار میکند.
📗#وقتی_نیچه_گریست
👤#اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
«انسانها از رابطه به وجود میآیند،
در رابطه میمیرند، در رابطه آسیب میبینند و در رابطه ترمیم میشوند»
📗#دروغگویی_روی_مبل
👤#اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
در رابطه میمیرند، در رابطه آسیب میبینند و در رابطه ترمیم میشوند»
📗#دروغگویی_روی_مبل
👤#اروین_د_یالوم
@RavanHonar_pub
📚#گزیده_کتاب
✍️ مرگ، رويداد ارزشبخش زندگى است و اگر نمىبود زندگى ارزشى نمىداشت. اينكه ما اين همه قدردان زندگى هستيم و آن را مغتنم مىشمريم تنها به دليل حضور مرگ است. به بيان ديگر، ارزش زندگى به جهت محدوديت و تناهى بودن زندگى است كه از اين تناهى به مرگ تعبير مىشود.
📗#آفریده_های_یک_روز
👤#اروین_د_یالوم
مترجم: #سید_پیمان_رحیمی_نژاد
🖨#انتشارات_روانشناسی_و_هنر
قیمت: ۳۰ هزار تومان
@RavanHonar_pub
✍️ مرگ، رويداد ارزشبخش زندگى است و اگر نمىبود زندگى ارزشى نمىداشت. اينكه ما اين همه قدردان زندگى هستيم و آن را مغتنم مىشمريم تنها به دليل حضور مرگ است. به بيان ديگر، ارزش زندگى به جهت محدوديت و تناهى بودن زندگى است كه از اين تناهى به مرگ تعبير مىشود.
📗#آفریده_های_یک_روز
👤#اروین_د_یالوم
مترجم: #سید_پیمان_رحیمی_نژاد
🖨#انتشارات_روانشناسی_و_هنر
قیمت: ۳۰ هزار تومان
@RavanHonar_pub