بداهه ای برای راشد انصاری در مراسم تجلیل از ایشان به عنوان چهره ی ماندگار
سروده : مجید رحمانی صانع - مشهد

آورده خبر دوباره قاصد
از شاعر خوش قریحه، راشد

آن روح فزای باغ و بستان
آن چهره ی ماندگار استان

آن خالوی نازنین طناز
در جاده ی طنز، تیز و تک تاز

ای شاعر شهر شرج و گرما
نام تو چه هست با مسمّا

ای آخر طنز، آخر جِد
زیبنده ی توست نام راشد

یعنی که زیاد رشد کردی!
یعنی که به حق، بزرگ مردی

از بس که زیاد رشد کردی
در هیچ کجا تو جا نگردی!

تنها نه فقط ز حیث پهنا
در علم و ادب، ز حیث معنا

تنها نه فقط ز حیث اِشکم
از بابت دانش و حِکم هم

در شعر که صاحب اعتباری
در عالم نثر هم که آری

در هر چه هنر که دست داری
من باب مَثل، خبرنگاری

بین ادبا شدی سرآمد
گرچه پدر تو هم در آمد!

حالا که شدی بزرگ، چون فیل۱
باید شود از بزرگ، تجلیل

باید شود از تو قدردانی
از تو که ملیح و‌خوش بیانی
پی نوشت:
۱- اشاره به یکی از نام های مستعار خالو که « فیل عینکی» است

انتخاب راشد انصاری، (شاعر و طنزپرداز جنوبی) به عنوان داور جشنواره ی ملی طنز

راشد انصاری، شاعر و طنزپرداز، به همراه دکتر اسماعیل امینی و دکتر عبدالرضا قیصری به عنوان داوران بخش شعر نخستین جشنواره ملی طنز مکتوب شهروندی(شهرخند) معرفی شدند. مراسم اختتامیه این جشنواره روز دوشنبه ۲۵اسفندماه جاری به میزبانی شیراز برگزار خواهد شد.

برای راشد انصاری و انتخابش به عنوان چهره ی ماندگار:

طناز و ظریف، اهل کٓل‌کٓل
گسترده، قوی، درشت‌هیکل

بیرون و درونْش، در تناقض
ترسان ز ممیزان همین یل

در زیر بغل کتاب دارد
در نوبت بررسی معطل

گپ می‌زند او به لهجه، شیرین
در شعر ولی درخت حنظل

بی چاره شده‌ست از وی ارشاد
آثار زیاد اوست معضل

در نشر کتاب‌های طنزش
مصرف شده است کل جنگل

کوتاه کند زبان دزدان
با شعر بُرنده و مُطول

پایین کِشد از کلام والا
تنبان ستمگران به اسفل

یا نیش فرو کند به هر عضو
تا خرد و کلان شود مُعسل

هرگز نرود پی سیاست
با پوشش خود مگر مُبدل

زالوصفتان به وی نچسبند
خورده‌ست دوای ضد انگل

پول و پله و ریاست و پست
کرده‌است به دیگران محول

این چهرۀ ماندگار لاری
در بندر شد طراز اول

این وصف که رایگان سرودم
دربارۀ راشد است، ایول

سروده ی: سعیده موسوی زاده

شعرخوانی راشد انصاری در شب شعر شهرستان رودان

نتایج جشنواره ملّی طنز شهروندی «شهرخند» - شیراز

نفرات برتر در بخش شعر:

نفر اول: حسین گلچین
نفر دوم: رسول سنایی
نفر سوم: علی میری

نفرات تقدیری:
_جواد فرجپور
_محمدحسین مهدویان
_علی بهشت آیین

نفرات برتر در بخش داستان کوتاه:

نفر اول: پوریا اسکندرزاده
نفر دوم: صدیقه آقایی نوبندگانی
نفر سوم: سهیلا سپهری

نفرات تقدیری:
_آرزو فلاحی
_غلام رضا مالک زاده
_عابدین زارع

سپاس از تمام دستندرکاران برگزاری جشنواره شعرطنز«شهرخند»(کارکنان سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری شیراز – داوران: دکتر امینی، دکتر قیصری و شاعر شهیر جناب راشد انصاری – و تشکّر از جناب مولایی که زحمت هماهنگی ها با ایشان بود و عرض خسته نباشید به سایر ارجمندانی که سهم و نقشی داشته اند).

بوسه با حفظ پروتکل های بهداشتی
نوشته ی: راشد انصاری

با توجه به شرایط کرونایی، بوسیدن و ماچیدن! و دیگر مشتقات و زیرمجموعه های آن تا اطلاع ثانوی ممنوع می باشد، و شاید برای خیلی ها این پرسش پیش بیاید:« پس تکلیف ملت چیست؟!»
نگران نباشید، ما برای روشن شدن اذهان عمومی موارد زیر را پیشنهاد می کنیم:
۱- پس از شلیک توپ تحویل سال و شنیدن صدای سُرنا و دهل ، از تلویزیون خودمان!(چون به رسانه های فارسی زبان دیگر کشورها اعتمادی نیست!) هم‌وطنان عزیز، در هنگام دیدن دوستی، فامیلی، عزیزی، که دل شان هوس بوسیدن شان را کرد، بهتر و صحیح تر آن است که کف دست خود را (فرقی نمی کند،چپ دست ها دست چپ، و راست دست ها دست راست شان)ببرند نزدیکی های دهان و بعد لب ها را خیلی عاشقانه و رمانتیک غنچه کرده، سپس یواشکی بوسه ای خوشگل بگذارند کف دست شان و بعد با حفظ پروتکل های بهداشتی کمی خم شوند به طرف جلو و از همان فاصله ی شرعی به سمت هدف(یعنی شخص مورد نظر) خیلی دقیق شلیک کنند.
هموطنان عزیز مراقب باشند شلیک ها به گونه ای هدفمند و دقیق باشد که درست به هدف بخورد، نه اشتباهی مثل برخی موشک ها در برخی کشورها هدف گیری ها دیمی از کار در بیاید، که هم زشت است و هم خسارات زیادی به بار خواهد آورد و دیگر جمع کردن قضیه کار حضرت فیل است!
۲- از آن جایی که از رو به رو بوسیدن، احتمال انتقال ویروس کرونا زیاد است، پس چه بهتر که از پشت یکدیگر را ببوسیم. به این صورت که شبیه خروس یک هویی به سمت سوژه حمله برده و درست پشت کّله ی طرف را ببوسیم. باور بفرمایید این نوع بوسیدن ها از برخورد با صورت زِبر و پرپشم بعضی ها که بهتر است!
۳- همچنین می توانیم در ایام عید به جای ماسک یک صورتک به چهره بزنیم که تمام صورت مان را بپوشاند و به جای لُپ های هم لُپ های آن صورتک را بوس کنیم(که به لحاظ شرعی نیز خدای ناکرده مشکلی پیش نیاید!) و آخر سر هم آن را با الکل ضد عفونی کنیم یا عوضش کنیم.
البته این کار یک اشکال دارد و آن هم این است که ممکن است صاحب صورتک‌ مثل بعضی ها که یک ماسک را تا چندین ماه فقط برای خالی نبودن عریضه می زنند، صورتک خود را هم تا پایان عید بدون تعویض و ضد عفونی کردن، به چهره بزنند! و خلاصه آن جا بشود جولانگاه ویروس جهش یافته و جهش نیافته و در حال جهش...
۴- و اما بهترین کار فرار است.یعنی به محضی که احساس کردید شخصی(حتی از جنس مخالف!) قصد بوسیدن شما را دارد، بلافاصله با دو فرار را بر قرار ترجیح دهید. هر چند شاعری، یعنی خودمان سال ها پیش فرموده بودیم:« هزاران بوسه از جنس موافق/ نمی ارزد به یک گاز مخالف»!
شایان ذکر است این پیشنهادات فقط تا پایان تعطیلات نوروز لازم الاجرا خواهد بود، بعد از ایام یاد شده هر کاری که خودتان صلاح می دانید بکنید!

سالاد لبخند گزیده ای از شعرهای طنز راشدانصاری، توسط نشر شانی منتشر شد.

راشد انصاری

من تصمیم گرفته ام تعطیلات نوروز در خانه بمانم!
نوشته ی: راشدانصاری

بنده، تعطیلات نوروز ِ امسال در خانه ام می مانم و به هیچ عنوان قصد ندارم از بندرعباس خارج شوم.
شاید فکر کنید به خاطر بیماری کروناست و یا مثلاً مثل برخی از بازیگران تلویزیون دارم شعار می دهم و تبلیغ می کنم و از این طریق کلی پول به جیب می زنم؟! خیر، ما از این چیزها نمی دانیم.
یا این که شاید فکر می کنید پول بنزین و هزینه ی سفر ندارم، که قصد دارم در خانه ام بمانم؟! یا این که فکر کردید در هنگام خانه تکانی از روی صندلی یا چهارپایه افتاده ام زمین و پایم شکسته است، و یا خدای ناکرده ممنوع الخروج شدم که نمی توانم از شهر خارج شوم؟ و یا مثلاً هنگام جا به جایی وسایل منزل و بلند کردن کمد ، یخچال و... کمرم دچار مشکل شده است و یک جا نشین شده ام؟! آهان، فکر می کنید معتاد شده ام و به این خاطر است که هیچ رقمه نمی توانم خانه و پیک نیک و سیخ و سنگ و... را رها کنم یا....
خیر، نقل این حرف ها نیست. بحث اصلی این است که بنده به هیچ عنوان نمی توانم از خانه ی خود و حتی از شهر خارج شوم. می گویید این که همان حرف اول تان بود پس این همه صغرا کبری چیدن برای چه بود؟! خب، عرض می کنم؛ دلیل اصلی ِ ماندنم در منزل و خارج نشدنم از شهر و نرفتن به مسافرت این است که این جانب به تازگی چهره ی ماندگار استان شده ام و به این دلیل امسال در خانه ی خود ماندگارم و از طرف دیگر هیچ کس هم حاضر نیست مرا به خانه اش راه بدهد زیرا می ترسد. طرف فکر می کند این چهره ای که اسمش ماندگار است نکند بیاید و خانه ی ما ماندگار شود.
حالا مانده‌ام چطور به دوستان حالی کنم که من فوق‌فوقش بتوانم توی خانه ی خودم ماندگار باشم وگرنه در خانه‌های شما بیشتر از یک ساعت بند نمی‌شوم؛ خیال تان راحت!
#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆

پادکست ۱۲ | در حلقه رندان صدای طنز ایران
شمیم نوروز | شعر و صدای راشد انصاری
شنیدن و دریافت پادکست
⬇️شنوتو
https://shenoto.com/album/51198
⬇️انکور
https://anchor.fm/darhalgheyerendan/episodes/ep-etnn7v
⬇️اسپاتیفای
https://open.spotify.com/show/3LgDJRca1bGIcnDSJgte4J
⬇️گوگل‌ پادکست
https://podcasts.google.com/feed/aHR0cHM6Ly9hbmNob3IuZm0vcy80ZWRmODM1OC9wb2RjYXN0L3Jzcw?ep=14
⬇️castbox
https://castbox.fm/channel/%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D9%84%D9%82%D9%87-%D8%B1%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-id3900897?country=us
و ...

مثنوی هفتاد من کاغذ باطله!
نوشته ی: راشدانصاری

در شب شعری، شاعر ِ تازه کاری مثنوی ِ بلند و بسیار ضعیفی را قرائت کرد، به طوری که داد همه ی حاضران در سالن بلند شد. این نظم به لحاظ طولانی بودن و سستی ِ ابیات ، شاید مصداق واقعی ِ مثنوی هفتاد من کاغذ که نه، بلکه مثنوی هفتاد من کاغذ باطله بود!
این شاعر (ناظم)، هجده ماه دوران خدمتش را یعنی از ساعات اولیه ای که وارد پادگان آموزشی شده بود، از پامرغی رفتن های روز نخست گرفته تا بشمار سه دستشویی و حمام رفتن، اردو رفتن، عدسی خوردن های آبکی و بدون عدس، برپا زدن های صبح زود و نظافت و بیگاری و بشین برپا و نظام جمع و رژه رفتن، طبل بزرگ زیر پای چپ، و مرخصی ساعتی، تا دو ساعت نگهبانی در برجک و دو ساعت آماده باش و دو ساعت استراحت تا بشمار سه تخت آنکادر کردن و سپس چای درست کردن در کلاه آهنی و سیگار کشیدن دزدکی در دستشویی تا پیدا شدن شپش در سرش، و همچنین ماجرای میدان تیر، بشمار سه دو زدن دور آسایشگاه ، کلمه ی عبور، یقلوی به دست در صف غذا ایستادن، به جای خود گفتن ها، خاموشی زدن سر ساعت ۹ شب و نوشتن ِ نبود یک روز دیگر بر روی در ِ کیوسک نگهبانی ....همه و همه را تا روز پایان خدمتش، خیلی دقیق به نظم در آورده بود. لحظه به لحظه و با ذکر تمام جزییات...
شعرخوانی ِ این شاعر که تمام شد، دوست شاعری گفت:" شعرش خیلی ضعیف بود." عرض کردم:" باز هم جای شکرش باقی است." گفت:" چرا؟ تازه تمام ابیاتش هم اشکال وزنی داشت." عرض کردم:" از این جهت می گویم جای شکرش باقی است که این آقا اولاً مثل ما مدت خدمت سربازی اش۲۴ماه نبوده ، و از این ها مهم تر این که خدا را شکر اضافه خدمت نداشته است!"
#خالوراشد
@rashedansari
نشانی کانال راشدانصاری ، شاعر ، روزنامه نگار و طنزپرداز👆

فصل نامه ی طنز ادبی « طنزآور» شماره دوم. صاحب امتیاز و مدیر مسئول و سردبیر دکترعلی خزاعی فر👆

علی خزاعی فر, [05.04.21 12:40]
دومین شماره مجله طنزآور منتشر شد
همکاران این شماره: عبدالله کوثری، بهاالدین خرمشاهی، رویا صدر، فهیم عطار، جمال رحمتی، علی مرسلی، حسین یعقوبی، آذردخت بهرامی، راشد انصاری، علی خزاعی‌فر، مژده دقیقی، محمد جواد مهدوی، مهناز صدری، رضا دشتی، اُ. هنری. الیس پارکر باتلر، چارلز آزگود و ....
علی خزاعی‌فر سردبیر مجله در سردبیریه می‌گوید:
«آنها که عاقلند، وقتی می‌خواهند مجله دربیاورند، محض دست‌گرمی با پیش‌شماره شروع می‌کنند. آنهایی که عاقل‌ترند، وقتی دیدند از پس کار برنمی‌آیند یا مقبول نیفتاده‌اند، در همان پیش‌شماره متوقف می‌شوند. پیش‌شماره نمی‌گذارد کار به خجالت بکشد و مجله بعد از چند شماره متوقف شود. آنها که عاشقند فرصت دورنگری ندارند و صبر در دلشان همان‌قدر قرار می‌گیرد که آب در غربال. غافل از پیش و پس کارشان، بیگدار به آب می‌زنند. ما هم طنزآور را همین‌طور در آوردیم، بی پیش‌شماره و بی فکر پیش. گفتیم هرچه باداباد.»
طنزآور مجله‌ای است وزین در حوزه طنز ادبی یا طنز مکتوب و بلند شامل مقالات و شعر و داستانهای طنز ایرانی و طنز سایر ملل که با چاشنی کاریکاتور شیرینی مضاعفی پیدا کرده است. خزاعی‌فر که سابقه سی سال انتشار مجله مترجم را در کارنامه دارد با انتشار این مجله در شرایط اجتماعی فعلی روزنه‌ای به خنده گشوده است. ورود طنزآور را به عالم مطبوعات حرفه‌ای خوش‌آمد میگوئیم.
نشانی صفحه اینستاگرام مجله:@ tanzavar
تلفن جهت تهیه مجله: 09383662979