راشد انصاری
798 subscribers
271 photos
24 videos
92 files
282 links
خالو راشد
Download Telegram
منتظر قدوم مبارک شما هستیم
در نمایشگاه کتاب هرمزگان؛
کتاب‌های «لبقند» و «طنز جهانی» رونمایی شد
هرمزگان - کتاب‌های «لبقند» و «طنز جهانی» در هجدهمین نمایشگاه کتاب هرمزگان رونمایی شدند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بندرعباس، با رونمایی این دو اثر طنز، آثار راشد انصاری از شاعران و روزنامه‌نگاران هرمزگانی به عدد ۲۳ عنوان رسید.

مسلم محبی شعر طنز «راشد اگر موز خورد نوشش باد…» خواند و ادامه داد: راشد انصاری قطعاً کسی است که توانسته صدای هنر هرمزگان را از مرزهای استان فراتر ببرد.

این شاعر هرمزگانی ادامه داد: خالو راشد انصاری توانسته است هرمزگان را در طنز کشور صاحب جایگاه کند. بنابراین به خودمان می‌بالیم که چنین استاد گرانقدری در این دیار معاصر ماست.

رئیس انجمن شعر و دریای هرمزگان افزود: در بین کتاب‌های انصاری به نثر او ظلم شده است پس سعی کنیم با نوشتن درباره آن و معرفی اش، این نثر را به جایگاه واقعی اش برسانیم.

این معلم هرمزگانی در پایان گفت: دور بودن از پایتخت موجب شده که راشد کمتر شناخته شود. به نطر من کتاب درهم، ذوق درخشان راشد را می‌رساند. حتی یک برگ هم حرام نشده است. وقتی مقایسه می کنیم با آثار سایر شاعران و نویسندگان این ذوق در آن‌ها نیست و دلیل آن هم این است که هرمزگان جامعه مظلومی است.

در ادامه نیز اسدالله نوروزی از اساتید ادبیات دانشگاه گفت: بی تردید انصاری هم برای بنده و برای همه عزیزان، بسیار ارزشمند است. بار اول هم نیست که درباره خالو راشد صحبت می‌کنم. وی از جمله هنرمندانی است که به روز است و همیشه می شود از او گفت.

این منتقد ادبی ادامه داد: سیر رشد راشد طولی بوده و هرگز متوقف نشده است و به نظر من راشد انصاری نیاز به معرفی ندارد و در تمام ایران با شعرش برای ما افتخار آفرینی می‌کند.

وی با ابراز خرسندی از چاپ جلد دوم طنز جهان افزود: خوشبختانه با خبر شدم جلد سوم این کتاب هم در دست چاپ است.

اسدالله نوروزی با تمجید از اشعار راشد انصاری از نثر او نیز تمجید کرد و گفت: خالو راشد در این زمینه هم موجب عزت و افتخار استان هرمزگان است. پیشتر وی را به عنوان یک شاعر طنز پرداز می‌شناختم اما با نثری که چاپ کرد، متعجب شدم و تحسینش کردم زیرا در قلمرو نظم و نثر خیلی خوب بوده است. اما در حال حاضر نظم او را ترجیح می دهم زیرا آثار نظم او هم فراوان و هم درخشان است.

این نویسنده هرمزگانی ادامه داد: انصاری خوشبختانه در تالیف و تصحیح هم خیلی موفق است. زیرا راشد استادی است که علاوه بر نظم و نثر، در تصحیح و تالیف و پژوهش نیز بهترین است و امیدوارم آن طوری که حقش هست شناخته شده باشد.

نوروزی در پایان گفت: منتظر آثار دیگری از انصاری هستیم و دعا می‌کنم خدا برایش توفیق بیشتر بدهد.

راشد انصاری در ادامه از کتاب لبقند چند شعر زیبا خواند و به سوالات مسلم محبی و معصومه مرشدی مجریان برنامه در خصوص شغل، رسانه و سابقه ۳۰ ساله طنز نویسی سخن گفت.

انصاری در ادامه گفت: گاهی با ۱۲ نشریه با اسم های مختلف در زمینه تحقیق، پژوهش و شعر فعالیت کرده ام. زندگی ام را وقف ادبیات کرده ام. زندگی‌ام طنز شده است.

این شاعر طنز پرداز گفت: شاید می‌توان گفت من اولین بنیانگذار طنز در استان، اولین برگزار کننده شب شعر طنز در تاریخ هرمزگان و اولین کارگاه طنز استان را برگزار کرده ام و قریب ۳۰ سال هر سال بین یک تا ۳ بار مقام برتر طنز کشور داشته ام.

این روزنامه نگار پیشکسوت اضافه کرد: مزیت رسانه‌ها این بوده که من را به جلو هل داده و ضررش هم این است که ممکن است کارها دوام و قوام زیادی نداشته باشد.

کتاب‌های «لب قند» و «طنز جهانی» از آثار راشد انصاری در چهارمین روز از هجدهمین نمایشگاه کتاب هرمزگان رونمایی شدند.

«لبقند» قطعات منظوم طنز در ۲۴۴ صفحه و قطع رُقعی است که صفحه آرایی و طراحی جلد آن را امیرحسین والا از شاعران و هنرمندان هرمزگانی انجام داده و نشر بومی «سلسله باران» آن را چاپ کرده است.

«طنزِ جهانی ۲» در ۷۴۸ صفحه با نگاه به طنز جهانی توسط نشر «شانی» چاپ شده است. در این دفتر برای همه سلیقه‌ها نیز همچون جلد نخست طنز تلخ، فانتزی، ابزورد، کلامی، آشکار، نهان، گروتسک و… و همچنین داستان، داستانک، نثر، نمایشنامه، قسمتی از رمان و… مثل جلد نخست آمده است و منبع همه آثار، کتاب و مجلات دارای مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.

راشد انصاری معروف و ملقب به «خالو راشد» با بیش از سه دهه طنزپردازی با نام‌های مستعار فیل عینکی، کوسه جنوب، ادیب جنوب و … در نشریات محلی، منطقه‌ای و کشوری قلم می‌زند و آثار فاخری خلق کرده و می‌کند.

به گزارش ایبنا، هجدهمین نمایشگاه کتاب هرمزگان در نوبت صبح از ساعت ۹ تا ۱۲ و نوبت عصر از ساعت ۱۶ تا ۲۱ از روز شنبه ۲۱ بهمن تا ۲۷ بهمن‌ماه ۱۴۰۲ در محل دائمی نمایشگاه‌های بندرعباس به روی دوستداران کتاب باز است
پتوی دو نفره!
سروده ی: راشد انصاری(خالوراشد)


هوا سرد است و طبق معمول پتو می چسبد. آن هم از نوع دو نفره اش(که جادارتر و با صفاتر است!) البته در سرما خیلی چیزها می چسبد، از جمله لبو!
به قول خودمان که سال ها پیش فرموده بودیم:« در سردیِ ماه دی لبو می چسبد/ شب ها تشک و تخت و پتو می چسبد...» و قس علی هذا!
در همین راستا(همان راستای می چسبد که عرض شد)، عصر روز گذشته به اتفاق همسرم رفته بودیم بازار؛ مغازه ی پتو فروشی. چشم تان روز بد نبیند، قیمت را که پرسیدیم، هر دو و همزمان دو عدد شاخ بلند، درست وسط کلّه ی مبارک مان بیرون زد!
می فرمایید چرا؟ خب، چرا نزند خواهر، برادر ، پدرجان، مادرجان و...و....هر کسی که هستید؟! آخر ما روز قبل قیمت پتوی دو نفره را پرسیده بودیم، گفته بودند: یک میلیون و پانصد هزار تومان. اما پس از گذشت ۲۴ ساعت، شده بود دو میلیون و دویست هزار تومان ناقابل!. این شد که با همین شاخ های روییده بر فرق سر، گفتیم:«چرا پدرجان؟»
پتو فروش فوق الذکر بادی به غبغب انداخت و گفت:« پول نداری، یک نفره بخر!»
دیدیم حرف حساب جواب ندارد. به ناچار یک عدد پتوی یک نفره، البته به قیمت جدید و مقداری پایین تر از دو نفره خریدیم و یواشکی فلنگ را بستیم و رفتیم و پشت سرمان هم نگاه نکردیم، چرا که می ترسیدم یک هو پتو فروش خوش انصاف صدا بزند و بگوید در این چند دقیقه فلان مبلغ به نرخ پتو اضافه شد....
پتو به دست آمدیم منزل. به همسرم گفتم:«دولت کاری کرده است که از این به بعد همه ی زن و شوهرهای مملکت؛ به صورتِ تکی و جدا از هم به استراحت بپردازند!
و از نو آن ضرب المثل قدیمیِ (دوری و دوستی) پس از گذشت سال ها مجدداً کاربرد پیدا کند!»
#خالوراشد

@rashedansari
توجه - توجه

پوسترهای تبلیغاتی رقیب را پاره کرده، پوستر شما را به جای آن می چسبانیم!

« موسسه سریش »

#خالوراشد

@rashedansari

https://chat.whatsapp.com/JNhA2F6MWwy1nNe2fH3HMA
اَجی مَجی...

ما تعدادی از شعبده بازان کارکشته ،حاضریم در قبال دریافت مبلغ قابل توجهی در روز رأی گیری به طور نامحسوس در کنار صندوق ها حاضر شده و با تردستی و جادو جنبل کاری کنیم که در پایان خرگوش؟ ، نه! کبوتر ؟ نه! فقط نام مبارک شما از صندوق خارج شود!
از هم اکنون خود را مجلسی بدانید.کافی است به ما اعتماد کنید!

«انجمن جهانی شعبده بازان کارکشته»

خالوراشد
#خالوراشد


@rashedansari

https://chat.whatsapp.com/JNhA2F6MWwy1nNe2fH3HMA
به مناسبت ۳ مارس: روز جهانی نویسنده
سروده ی: راشدانصاری(خالو راشد)

نویسنده
یه بار گفتم، بگم بازم دوباره؟
نویسنده شدن کاری نداره...

ولی دلواپسی داره فراوون
یهو دیدی سرت بالای داره....

#خالوراشد
@rashedansari

https://chat.whatsapp.com/JNhA2F6MWwy1nNe2fH3HMA
تصادف کردنِ همولایتی های ما و...
نوشته ی: راشدانصاری

خدا آن روز را نیاورد که یکی از هم‌ولایتی‌های ما حادثه ای برایش رخ دهد. مثلاً تصادف کند یا خودرواش را چپ کرده باشد و از بدشانسی اش از این حادثه جان سالم به دربُرده باشد!
باور بفرمایید تا او را نکُشند و روانه ی قبرستانش نکنند، دست از سرش برنمی دارند.
بارها اتفاق افتاده است که طرف از تصادفی وحشتناک جان سالم به در برده اما به دلیل سئوالات فراوان همشهری ها و پاسخ های طرف به تک تک دوستان و اقوام و کّل طایفه و همه ی اهالی روستا ، در نهایت جان به جان آفرین تسلیم کرده است.
اگر لحظه ی تصادف، یعنی پس از به هوش آمدن طرف، با یک حساب سرانگشتی، حدود سه هزار نفر اهالی روستا نتوانند همگی به بیمارستان و سپس به خانه ی طرف برای عیادت بروند، دو هزار نفرشان قطعاً می روند.
و اگر فکر می کنید، هزار نفر دیگر منصرف می شوند یا فراموش می کنند یا به دلیل مشغله ی کاری بی خیال می شوند، سخت در اشتباهید! چرا که این هزار نفر نیز همچون آن دوهزار نفر اولی، تک تک ماجرای تصادف یا چپ کردن ماشین را از طرف می پرسند، اما نه حضوری بلکه تلفنی. و با ذکر جزییات باید خدمت شان توضیح داد!
در همین راستا(یا همان راستا! فرقی نمی کند.) مدتی قبل دور از جان شما برادرزاده ام تصادف کرد. آن هم از نوع وحشتناکش! و بنده قبل از به هوش آمدنش و پرس و جو در خصوص وضعیت جسمانی و مداوایش، نگران هجوم همشهریانم به بیمارستان و منزل شان بودم. در فکر پرسش های رگباری و تکراری هم‌ولایتی‌هایم بودم که موضوع بسیار حیاتی و بکری به ذهنم خطور کرد.
اول یک برگ کاغذ A-3تهیه کردم . بالای کاغذ درشت با ماژیک نوشتم: «توجه توجه.» بعد با خودکار ادامه دادم: «این جانب اردلان....روز گذشته رأس ساعت ۹ شب با موتورسیکلت خودم قصد داشتم خیر سرم! به یک فست فودی برای خرید یک عدد پیتزا مراجعه کنم. و در حالی که کلاه ایمنی نیز بر سر داشتم ساعت حول و حوش ۹ و ده دقیقه و پنج ثانیه به نشانی خیابان....نبش ...نرسیده به بریدگی اول ، ناگهان خودرویی نامرد! از پشت به بنده زدند. این را هم عرض کنم که خودرو نمی تواند نامرد باشد، راننده اش نامرد بود! به هر حال از روی قصد و غرض بوده یا اتفاقی خدا شاهد است نمی دانم. در هر صورت راننده ی بی رحم یا همان نامردی که در بالا گفتم، بلافاصله فرار را برقرار ترجیح داد. بنده هم که مثل توپ فوتبال پرت (شوت) شده بودم وسط خیابان ، در حالی که کلاه ایمنی ام از وسط شکست، و یک پا و یک دستم به شدت آسیب دیده بود، نمی دانم چرا زنده ماندم!؟
کمی از گلویم خون آمد و خدا را شکر پس از تماس با عمو حسن، فوری عمویم آمد و مرا به بخش اورژانس بیمارستان شهید محمدی صحیح و سالم که نه، بلکه لِه و لورده! تحویل دادند. در آن جا مشخص شد یک دست و یک پایم کوفتگی دارد و مقداری تَرک برداشته است. البته اول گفتند شکسته است. گردنم هم کمی مشکل پیدا کرد. کمی که چه عرض کنم، زیاد. به طوری که شبیه فرمان دوچرخه ای شده بود که ساچمه اش ریخته باشد؛ دور بدنم خود به خود می چرخید. این چرخش ۱۸۰ درجه هم بیشتر بود. دور از جان شما شده بودم مثل جغد! ولی خدا را شکر خطر رفع شد. الآن هم مشکلی ندارم فقط کمی سردرد دارم ...»
این مواردی که عرض شد، نوشتم و چسباندم بالای سر برادرزاده ام. و هر کسی که می آمد با اشاره ی دستِ برادرم و یا همسرش و برخی مواقع هم خودِ اردلان (البته با آن یکی دستش که سالم بود) به اطلاعیه بالای سرش، همولایتی های دل سوزم! در جریان ریز ماجرا قرار می گرفتند.
پس از مکتوب کردن این اطلاعیه ، کلیپی صوتی نیز ضبط کردم و برای گروه های مختلف و کانال روستای خودمان، یعنی مرکز دهستان ارسال کردم برای آن هزار نفری از همولایتی هایی که احیاناً نمی توانستند حضوری خدمت شان باشیم!
و اما بشنوید پایان ماجرا را.
حالا همه ی سه هزار نفر، چه آن دوهزار نفری که آمدند و چه آن هزار نفری که کلیپ صوتی را گوش داده بودند، یکدل و یک زبان در کوچه و محله که راه می روند می گویند: شنیدن ماجرا از زبان خودِ ارسلان طعم و مزه دیگری داشت. این که نشد تصادف!
#خالوراشد

@rashedansari

https://chat.whatsapp.com/JNhA2F6MWwy1nNe2fH3HMA
نشانی کانال طنز شماره یک راشد انصاری در واتس اپ
https://chat.whatsapp.com/JNhA2F6MWwy1nNe2fH3HMA

نشانی کانال طنز شماره دو راشد انصاری در واتس اپ

https://chat.whatsapp.com/GQ4dptYDHMtLYoAku4lkxT
خانه تکانی نکنید!

با نهایت مسرت و خوش خوشانی! به اطلاع سهامداران شرکت تعاونی مسکن کارکنان می رساند که پس از گذشت بیست و پنج روز از زدن اولین کلنگ، فاز اول خانه های این شرکت، آماده ی تحویل می‌باشد. با سکونت در این خانه ها، نیازی به خانه تکانی نخواهید داشت. همین که همسایه تان درِ اتاقش را محکم ببندد، چهارستون آپارتمان تان ، دم به ساعت خود به خود «تکان» خواهد خورد!

« هیئت مدیره ی محترم!»

https://chat.whatsapp.com/GQ4dptYDHMtLYoAku4lkxT
تقدیم به راشدانصاری:

در تلخی روزگارمان قندی تو
از غصه پری و باز می خندی تو

در کاسه ی شعر ما عرق می ریزی
خالو نکند گلاب میمندی تو...؟!

*محمدرضانوری زاده* - فراشبند فارس


https://chat.whatsapp.com/GQ4dptYDHMtLYoAku4lkxT
نوروز باستانی خجسته باد