🔳 کالبدشناسی
🔳 تشریح
🔳 آناتومی
واگویههایِ (= تلفّظهایِ ) کالبَد و کالبُد هردو درستاند.
(کالبد، اندام، تَن، بدن)
(anatomy)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 تشریح
🔳 آناتومی
واگویههایِ (= تلفّظهایِ ) کالبَد و کالبُد هردو درستاند.
(کالبد، اندام، تَن، بدن)
(anatomy)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
Forwarded from ادبسار
زمانی بیاید کزان سان شود
که دانا پرستارِ* نادان شود
بدیشان بوَد دانشومَندْ خوار
درختِ خرَدْشان نیاید به بار
ستایندهی مردِ نادان شوند
نیایشکنان پیشِ یزدان شوند
همیداند آن کس که گوید دروغ
همی زان پرستش نگیرد فروغ
#فردوسی
___
*بنده، عبد، برده، چاکر، خادم، غلام، نوکر.
و در این هفته امید آن که:
همه نیکُوی باد کردار ما
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌺
🌺🌺
که دانا پرستارِ* نادان شود
بدیشان بوَد دانشومَندْ خوار
درختِ خرَدْشان نیاید به بار
ستایندهی مردِ نادان شوند
نیایشکنان پیشِ یزدان شوند
همیداند آن کس که گوید دروغ
همی زان پرستش نگیرد فروغ
#فردوسی
___
*بنده، عبد، برده، چاکر، خادم، غلام، نوکر.
و در این هفته امید آن که:
همه نیکُوی باد کردار ما
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🌺
🌺🌺
🍂🍃🌹
🍃🌹
🌹
واژه را درست بر زبان آوَریم.
✅ چُنین
✅ چُنان
❌ چِنین
❌ چِنان
«چُنین» و «چُنان» کوتاهشدهٔ «چون این» و «چون آن» است. پس، آنها را با پیش* بخوانیم، نه با زیر*.
در «اینچُنین» و «آنچُنان»، «این» و «آن» دو بار میآید و افزونگی* داریم. پس، بهتر است که آمیغهایِ افزونهٔ* «اینچُنین» و «آنچُنان» از زبانِ شیوا کنار گذاشته شود.
* ضمّه
* کسره
* حشو
* ترکیبهایِ حشوآمیزِ
🌹
🌹🍃
🌹🍃🍂
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🍃🌹
🌹
واژه را درست بر زبان آوَریم.
✅ چُنین
✅ چُنان
❌ چِنین
❌ چِنان
«چُنین» و «چُنان» کوتاهشدهٔ «چون این» و «چون آن» است. پس، آنها را با پیش* بخوانیم، نه با زیر*.
در «اینچُنین» و «آنچُنان»، «این» و «آن» دو بار میآید و افزونگی* داریم. پس، بهتر است که آمیغهایِ افزونهٔ* «اینچُنین» و «آنچُنان» از زبانِ شیوا کنار گذاشته شود.
* ضمّه
* کسره
* حشو
* ترکیبهایِ حشوآمیزِ
🌹
🌹🍃
🌹🍃🍂
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
Forwarded from پارسی دربرابرِ فارسی (و. محسنی)
🔳 آذر
ماهِ آذر در سالِ خورشیدی همان برجِ کمان (= قوس) در برجگان (= منطقةالبروج) است.
به یادداشتِ زیر، در همین کانال بنگرید:
https://tttttt.me/ParsiVsFarsi/2397
چَشموچراغ
@cheshmocheragh
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
ماهِ آذر در سالِ خورشیدی همان برجِ کمان (= قوس) در برجگان (= منطقةالبروج) است.
به یادداشتِ زیر، در همین کانال بنگرید:
https://tttttt.me/ParsiVsFarsi/2397
چَشموچراغ
@cheshmocheragh
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
Forwarded from ادبسار
از این پس بیاید یکی روزْگار
که درویش گردد چنان سست و خوار
که گر ابر گردد بهاران پرآب
ز درویش پنهان کنَد آفتاب
نبارد بر او نیز باران خویش
دل مرد درویش زو گشته ریش
توانگر ببخشد همی این بر آن
یکی با دگر چرب و شیرینزبان
شود مرد درویش را خشک لب
همی روز را بگذراند به شب
#فردوسی
و برای این هفته امید دارم که:
مبادا به گیتی جز از کامِ تو
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
که درویش گردد چنان سست و خوار
که گر ابر گردد بهاران پرآب
ز درویش پنهان کنَد آفتاب
نبارد بر او نیز باران خویش
دل مرد درویش زو گشته ریش
توانگر ببخشد همی این بر آن
یکی با دگر چرب و شیرینزبان
شود مرد درویش را خشک لب
همی روز را بگذراند به شب
#فردوسی
و برای این هفته امید دارم که:
مبادا به گیتی جز از کامِ تو
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
Forwarded from رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه (سیروس حامی)
🔎🔍🔎🔍🔎🔍🔎🔍
پیرامون [«ی» مجهول] و [«ی» معروف] در سخن استاد توس!
۱- در پارسی میانه و پارسی نوین واکه(مصوت) ویژهای داریم که میانهای از «ای ee» و «اِ» است! این واکه را دستورنویسان «ی» مجهول نامیدهاند! در برابر «ی» معروف که همان واکه «ای» در گویش روان امروز است! این هر دو از دید ارزش هجایی در سخن برابرند و هجای بلند هستند!
پس از جایگزینی دبیره امروزی به جای دبیرههای پیشین فارسی، چون نشانه جداگانهای برای این دو واکه نبود، «ی» مجهول هم با همان نشانه نوشته شد که «ی» معروف! سپس با گذر زمان و اندکاندک این دو یکسان خوانده شدند! سپس در میان بخشی از فارسی زبانان(باشندگان جغرافیای سیاسی کشور امروزین ایران!) و نیز در «زبان معیار» امروزین این جغرافیا به یکسان گفته شد و جا افتاد و روان شد! (بازگشت به فرسته آوایی پیوست) باز آن که در بخشهایی از خراسان بزرگ همچنان به همان گویش دیرین برزبانهاست.
نمونه، واژه «شیر» است که –در سخن فردوسی- اگر جانور درنده باشد، با «ی» مجهول (همانگونه که واژه «شعر» در گویش روزانه، بدون فشار بر «ع» واگفت می شود!) و اگر نوشیدنی باشد، با «ی» معروف گفته می شده (و در میان بیشتر فارسی زبانان همچنان و تا به امروز هم دو گونه بر زبان رانده میشود!) همچنین است واژه «سیر» که اگر مانای «اشباع» از آن برآید با «ی» مجهول و اگر گیاه پیازسان بدبو باشد با «ی» معروف گفته می شده (و میشود!)
نمونه واژه های با «ی» معروف: شیر(خوراکی)، سیر(گیاه)، پیر، پذیر، گیر، حریر، دبیر، تیر...
نمونه واژه های با «ی» مجهول: شیر(جانور)، سیر(اشباع)، دلیر، زیر، دیر، ایران، شمشیر...
بر این پایه، در سخن فردوسی -و دیگر سرایندگان هم روزگار- واکه میانی دو واژه «شیر»(جانور) و «شیر»(نوشیدنی) یکسان نیست و این دو «جناس تام» نمیسازند. جناس ناقص حرکتی میسازند!
۲- نکته برجسته و روشن در سخن فردوسی اینکه فردوسی با چیرگی بر زبان فارسی روزگار خویش، هرگز «ی» مجهول را با «ی» معروف پساوند(قافیه) نکرده است! این نکته برای بازشناخت سخن راستین و ناب فردوسی از سخن افزوده یا دگرگون شده، از جایگاه والایی برخوردار است!
برای نمونه، هرگز «شیر» نوشیدنی با «دلیر یا زیر یا دیر ...» پساوند نمی شود! با «پذیر و حریر و گیر و...) پساوند میشود!
پدر وارش از مادر اندر پذیر،
اُزین گاوِ نغزش یپرور به شیر!
(به دنیا آمدن فریدون)
یا
یکی کودکی دوختند از حریر،
به بالای آن شیرِ ناخورده شیر!
(رستمزاد)
در این بیت، در سخن فردوسی، «حریر» با «ی» معروف خوانده میشود و تنها میتواند با واژه «شیر» به مانای «لبن» که آن نیز با «ی» معروف خوانده میشود، پساوند باشد!! نه به «شیر» درنده که با «ی» مجهول است (از دیدگاه فردوسی!)! از این رو ی، در بیت بالا، «شیرناخورده شیر» نمی تواند از خامه فردوسی تراویده باشد و سخن استاد توس «شیرِ ناخوردهشیر» است!!
همچنین فردوسی فرزانه هرگز «شیر» درنده را با واژه های دارای «ی» معروف پساوند نساخته است!
بگویش که سالارِ اِیران توی
اگرچی دل و چنگِ شِیران توی!
در بیت :
یکی داستان زد بر این شیرِ پیر،
کجا کرده بد بچه را سیرِ شیر!
(به دنیا آمدن زال)
استاد توس، بسیار هنرمندانه از پساوند دوگانه بهره برده که پساوند نخست با «ی» مجهول (شِیر و سِیر) و دو دیگر با «ی» معروف (پیر و شیر)!! جابجا خواندن واژهها، همانند (با«ی» معروف) خواندن چهار واژه ، کنار گذاشتن آیین سخنسرایی فردوسی و یکسان خواندن «ی» معروف و مجهول (به شیوه زبان معیار جغرافیای سیاسی ایران امروز) به راستی درنیافتن بخشی از زیباییهای سخن فردوسی بزرگ و ستم به شاهنامه است!!
تکته پایانی این که همتباران و همزبانان ما در پارههای جداشده از تن میهن نیاکانی -کشورهای افغانستان و تاجیکستان- شاهنامه را به گویشی بسیار نزدیکتر به گویش سراینده این نامه خرد نیاکان میخوانند!
https://tttttt.me/ShahnamehToosi
پیرامون [«ی» مجهول] و [«ی» معروف] در سخن استاد توس!
۱- در پارسی میانه و پارسی نوین واکه(مصوت) ویژهای داریم که میانهای از «ای ee» و «اِ» است! این واکه را دستورنویسان «ی» مجهول نامیدهاند! در برابر «ی» معروف که همان واکه «ای» در گویش روان امروز است! این هر دو از دید ارزش هجایی در سخن برابرند و هجای بلند هستند!
پس از جایگزینی دبیره امروزی به جای دبیرههای پیشین فارسی، چون نشانه جداگانهای برای این دو واکه نبود، «ی» مجهول هم با همان نشانه نوشته شد که «ی» معروف! سپس با گذر زمان و اندکاندک این دو یکسان خوانده شدند! سپس در میان بخشی از فارسی زبانان(باشندگان جغرافیای سیاسی کشور امروزین ایران!) و نیز در «زبان معیار» امروزین این جغرافیا به یکسان گفته شد و جا افتاد و روان شد! (بازگشت به فرسته آوایی پیوست) باز آن که در بخشهایی از خراسان بزرگ همچنان به همان گویش دیرین برزبانهاست.
نمونه، واژه «شیر» است که –در سخن فردوسی- اگر جانور درنده باشد، با «ی» مجهول (همانگونه که واژه «شعر» در گویش روزانه، بدون فشار بر «ع» واگفت می شود!) و اگر نوشیدنی باشد، با «ی» معروف گفته می شده (و در میان بیشتر فارسی زبانان همچنان و تا به امروز هم دو گونه بر زبان رانده میشود!) همچنین است واژه «سیر» که اگر مانای «اشباع» از آن برآید با «ی» مجهول و اگر گیاه پیازسان بدبو باشد با «ی» معروف گفته می شده (و میشود!)
نمونه واژه های با «ی» معروف: شیر(خوراکی)، سیر(گیاه)، پیر، پذیر، گیر، حریر، دبیر، تیر...
نمونه واژه های با «ی» مجهول: شیر(جانور)، سیر(اشباع)، دلیر، زیر، دیر، ایران، شمشیر...
بر این پایه، در سخن فردوسی -و دیگر سرایندگان هم روزگار- واکه میانی دو واژه «شیر»(جانور) و «شیر»(نوشیدنی) یکسان نیست و این دو «جناس تام» نمیسازند. جناس ناقص حرکتی میسازند!
۲- نکته برجسته و روشن در سخن فردوسی اینکه فردوسی با چیرگی بر زبان فارسی روزگار خویش، هرگز «ی» مجهول را با «ی» معروف پساوند(قافیه) نکرده است! این نکته برای بازشناخت سخن راستین و ناب فردوسی از سخن افزوده یا دگرگون شده، از جایگاه والایی برخوردار است!
برای نمونه، هرگز «شیر» نوشیدنی با «دلیر یا زیر یا دیر ...» پساوند نمی شود! با «پذیر و حریر و گیر و...) پساوند میشود!
پدر وارش از مادر اندر پذیر،
اُزین گاوِ نغزش یپرور به شیر!
(به دنیا آمدن فریدون)
یا
یکی کودکی دوختند از حریر،
به بالای آن شیرِ ناخورده شیر!
(رستمزاد)
در این بیت، در سخن فردوسی، «حریر» با «ی» معروف خوانده میشود و تنها میتواند با واژه «شیر» به مانای «لبن» که آن نیز با «ی» معروف خوانده میشود، پساوند باشد!! نه به «شیر» درنده که با «ی» مجهول است (از دیدگاه فردوسی!)! از این رو ی، در بیت بالا، «شیرناخورده شیر» نمی تواند از خامه فردوسی تراویده باشد و سخن استاد توس «شیرِ ناخوردهشیر» است!!
همچنین فردوسی فرزانه هرگز «شیر» درنده را با واژه های دارای «ی» معروف پساوند نساخته است!
بگویش که سالارِ اِیران توی
اگرچی دل و چنگِ شِیران توی!
در بیت :
یکی داستان زد بر این شیرِ پیر،
کجا کرده بد بچه را سیرِ شیر!
(به دنیا آمدن زال)
استاد توس، بسیار هنرمندانه از پساوند دوگانه بهره برده که پساوند نخست با «ی» مجهول (شِیر و سِیر) و دو دیگر با «ی» معروف (پیر و شیر)!! جابجا خواندن واژهها، همانند (با«ی» معروف) خواندن چهار واژه ، کنار گذاشتن آیین سخنسرایی فردوسی و یکسان خواندن «ی» معروف و مجهول (به شیوه زبان معیار جغرافیای سیاسی ایران امروز) به راستی درنیافتن بخشی از زیباییهای سخن فردوسی بزرگ و ستم به شاهنامه است!!
تکته پایانی این که همتباران و همزبانان ما در پارههای جداشده از تن میهن نیاکانی -کشورهای افغانستان و تاجیکستان- شاهنامه را به گویشی بسیار نزدیکتر به گویش سراینده این نامه خرد نیاکان میخوانند!
https://tttttt.me/ShahnamehToosi
Telegram
attach 📎
🔳 عیبتاب
🔳 عیبتابی
در پارسی، عیب را «آک» و تلرانس را «رَواداری» میگویند.
در همین باره، به یادداشتِ زیر بنگرید:
https://tttttt.me/ParsiVsFarsi/3644
(تاب، تابی، تابیدن، تاب آوُردن، خرابی، خطا، فول، فالت، تلرانت)
(fault, tolerance, tolerant, fault-tolerant)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 عیبتابی
در پارسی، عیب را «آک» و تلرانس را «رَواداری» میگویند.
در همین باره، به یادداشتِ زیر بنگرید:
https://tttttt.me/ParsiVsFarsi/3644
(تاب، تابی، تابیدن، تاب آوُردن، خرابی، خطا، فول، فالت، تلرانت)
(fault, tolerance, tolerant, fault-tolerant)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
Forwarded from ادبسار
ازین پس یکی روزْگاری بوَد
که اندر جَهان شهرْیاری بوَد
که دانش نباشد به نزدیک اوی
پر از غم بوَد جانِ تاریک اوی
همی هر زمان نو کند لشکری
که سازند ازو نامدار افسری
سرانجام لشکر نمانَد نه شاه
بیاید نوآیین یکی پیشگاه
#فردوسی
امید آن که:
ز نیکیدهش آفرین بر تو باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🥀
🥀🥀
که اندر جَهان شهرْیاری بوَد
که دانش نباشد به نزدیک اوی
پر از غم بوَد جانِ تاریک اوی
همی هر زمان نو کند لشکری
که سازند ازو نامدار افسری
سرانجام لشکر نمانَد نه شاه
بیاید نوآیین یکی پیشگاه
#فردوسی
امید آن که:
ز نیکیدهش آفرین بر تو باد
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
🥀
🥀🥀
از «فرهنگِ ریشهشناختیِ زبانِ فارسی» به کوششِ استاد «محمّدِ حسندوست»
واژه را درست بر زبان آوَریم.
✅ پِژوهیدن، پِژوهنده، پِژوهانه، پِژوهش، پِژوهشگاه، خبرپِژوه، آیندهپِژوهی...
❌ پَژوهیدن، پَژوهنده، پَژوهانه، پَژوهش، پَژوهشگاه، خبرپَژوه، آیندهپَژوهی...
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
واژه را درست بر زبان آوَریم.
✅ پِژوهیدن، پِژوهنده، پِژوهانه، پِژوهش، پِژوهشگاه، خبرپِژوه، آیندهپِژوهی...
❌ پَژوهیدن، پَژوهنده، پَژوهانه، پَژوهش، پَژوهشگاه، خبرپَژوه، آیندهپَژوهی...
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 تَراداد / تَرادادی
🔳 سنّت / سنّتی
(tradition, traditional)
ا===============
«تَرادادها» آیینهایی است که از گذشته «تَرابَرَند»* و به دودهٔ° امروز «دهند»^.
* از اینجا، پیشوندِ تَرا- در نوواژهٔ تَراداد
° نسلِ
^ از اینجا، تکّهٔ -داد در نوواژهٔ تَراداد که از دادن میآید
(دوده، زادمان، نسل)
ا===============
نَمونه: تارگانهایِ «تَرادادیِ»* برق در گذر به سویِ تارگانهایِ هوشمندند°.
* شبکههایِ سنّتیِ
° smart grids
(تارگان، شبکه)
ا===============
استاد «محمّدِ حیدریِ ملایری»
@persianmalayeri
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 سنّت / سنّتی
(tradition, traditional)
ا===============
«تَرادادها» آیینهایی است که از گذشته «تَرابَرَند»* و به دودهٔ° امروز «دهند»^.
* از اینجا، پیشوندِ تَرا- در نوواژهٔ تَراداد
° نسلِ
^ از اینجا، تکّهٔ -داد در نوواژهٔ تَراداد که از دادن میآید
(دوده، زادمان، نسل)
ا===============
نَمونه: تارگانهایِ «تَرادادیِ»* برق در گذر به سویِ تارگانهایِ هوشمندند°.
* شبکههایِ سنّتیِ
° smart grids
(تارگان، شبکه)
ا===============
استاد «محمّدِ حیدریِ ملایری»
@persianmalayeri
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
از «غلط ننویسیمِ» استاد «ابوالحسنِ نجفی»
🔳 سنّتی
🔳 سُنّی
در پارسی، سنّتی را «تَرادادی» میگویند.
(تَراداد، سنّت)
(tradition, traditional)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 سنّتی
🔳 سُنّی
در پارسی، سنّتی را «تَرادادی» میگویند.
(تَراداد، سنّت)
(tradition, traditional)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
از «فرهنگِ ریشهشناختیِ زبانِ فارسی» به کوششِ استاد «محمّدِ حسندوست»
واژه را درست بر زبان آوَریم.
✅ گُمان
❌ گَمان
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
واژه را درست بر زبان آوَریم.
✅ گُمان
❌ گَمان
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 جلبک
(جُل، بَک، جلبکها، جلبکان، آلگ، قورباغه، وزغ)
(alga, algae, seaweed, algue)
گزینگویهها
@gozinguye
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
(جُل، بَک، جلبکها، جلبکان، آلگ، قورباغه، وزغ)
(alga, algae, seaweed, algue)
گزینگویهها
@gozinguye
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
Forwarded from ادبسار
چُنینست گیتی فَراز و نِشیب
یکی آزوَر دیگری با نِهیب
ازو شادمانیّ و زو دردمند
نمانَد به کس چند و چونیش چند
بگردَدهَمی زآن بر این زین بر آن
سوی نیکی و نیکنامی گَرای
جُزین نیست توشه به دیگرسَرای
چُنین بود تا بود کارِ
گزافه نکردند نامش جَهان
#فردوسی
امید این که:
شما را مبادا بد و کاستی
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
💐💐💐
یکی آزوَر دیگری با نِهیب
ازو شادمانیّ و زو دردمند
نمانَد به کس چند و چونیش چند
جَهان
را چُنینست آیین و سانبگردَدهَمی زآن بر این زین بر آن
سوی نیکی و نیکنامی گَرای
جُزین نیست توشه به دیگرسَرای
چُنین بود تا بود کارِ
جَهان
گزافه نکردند نامش جَهان
#فردوسی
امید این که:
شما را مبادا بد و کاستی
گزینش: #جعفر_جعفرزاده
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💐
💐💐
💐💐💐
چُنین گفت کهز داورِ راستی
شما را مبادا کم و کاستی
(فردوسی)
خوشنویسیِ شاهبیت از استاد شریعتی
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
شما را مبادا کم و کاستی
(فردوسی)
خوشنویسیِ شاهبیت از استاد شریعتی
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
از «فرهنگِ ریشهشناختیِ زبانِ فارسی» به کوششِ استاد «محمّدِ حسندوست»
واژه را درست بر زبان آوَریم.
✅ تُوانِستَن، تُوان، تُوانا، تُوانِش، تُوانگَر...
❌ تَوانِستَن، تَوان، تَوانا، تَوانِش، تَوانگَر...
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
واژه را درست بر زبان آوَریم.
✅ تُوانِستَن، تُوان، تُوانا، تُوانِش، تُوانگَر...
❌ تَوانِستَن، تَوان، تَوانا، تَوانِش، تَوانگَر...
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
✅ برقکافت، برقکاف، برقکافتی
❌ الکترولیز، الکترولیت، الکترولیتی
(برق، کاف، کافت، شکاف، شکافت، کَفتار، کَفتن)
(electrolysis, electrolyte, electrolytique)
(électrolyse, électrolyte, électrolytique)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
❌ الکترولیز، الکترولیت، الکترولیتی
(برق، کاف، کافت، شکاف، شکافت، کَفتار، کَفتن)
(electrolysis, electrolyte, electrolytique)
(électrolyse, électrolyte, électrolytique)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi