کانال پَرنیــ🍁ـــان
170 subscribers
9.35K photos
1.59K videos
23 files
147 links
📚 شعر من آتش پنهان من است
روز و شب شعله کشـد در جانم
#فریدون_مشیرے

🌹رسالـت ما حفظ آثار و نشر اشعار اصلے از ادبیات کهن و معــاصر و صیانت از نام شاعر است.🌹

🍃کانال اصلی پرنیان🍃

🌹آنـــا🌹
Download Telegram
بعضی ها تکرار نمی شوند..
پس کسی را که دوست داری، همیشه کنارِ خودت نگه دار
مراقبش باش...

#گابریل_گارسیا_مارکز

@parniyaneh 🍂
روزی میرسد که نسبت به همه چیز بی تفاوت می‌شوی. نه از بدگویی‌های دیگران می‌رنجی و نه دلخوش به حرف‌های عاشقانه‌ی اطرافت؛ به آن روز می‌گویند: "پیری" .
آن روز، ممکن است برای برخی پس از سی سال از اولین روزی که پا به این دنیا گذاشته اند؛ فرا برسد و برای برخی پس از هشتاد سال هم هرگز اتفاق نیفتد. این دیگر به چگونه تا کردن زندگی با انسان‌ها بستگی دارد!

📕 برگرفته از کتاب "سفر به خیر آقای رییس جمهور"

#گابریل_گارسیا_مارکز

@parniyaneh⛄️
خاطراتی که آدم‌هایش رفته‌اند،
دردناکند.
ولی خاطراتی که آدم‌هایش
حضور دارند
اما شبیه گذشته نیستند،
به مراتب دردناکترند...

#گابریل_گارسیا_مارکز
 
@parniyaneh❀❀
باید یاد بگیرم
مادامی که از عشق کسی
مطمئن نشده ام، با او خاطره ای نسازم

چرا که تاوان خاطرات
جنون است
و بس..!

#گابریل_گارسیا_مارکز
@parniyaneh❀❀
اورسولا نگران نشد. گفت: ما از اینجا نمی رویم. همینجا می مانیم، چون در اینجا صاحب فرزند شده ایم.
خوزه آرکادیو بوئندیا گفت: اما هنوز مرده ای در اینجا نداریم؛ وقتی کسی مرده ای زیرخاک ندارد، به آن خاک تعلق ندارد!

📕 صد سال تنهایی
✍🏻 #گابریل_گارسیا_مارکز

📚 @parniyaneh💐
عشق، قبل از هر چیز، یک استعداد ذاتی است. یا از بدو تولد بلدی یا هرگز یاد نمیگیری ...


📕 عشق سال های وبا
✍🏻 #گابریل_گارسیا_مارکز

📚 @parniyaneh💐
انسان تا وقتی فکر می کند نارس است
به رشد و کمال خود ادامه می دهد،
و به محض آنکه گمان کرد
رسیده شده است،
دچار آفت می شود...!


#گابریل_گارسیا_مارکز

@parniyaneh💐
جنایتکاری که آدم کشته بود، در حال فرار با لباس ژنده خسته به دهکده رسید.
چند روزچیزى نخورده بود و گرسنه بود. جلوى مغازه میوه فروشى ایستاد و به سیب هاى بزرگ و تازه خیره شد، اما پولى براى خرید نداشت.

دودل بود که سیب را به زور از میوه فروش بگیرد یا آن را گدایى کند. توى جیبش چاقو را لمس مى کرد که سیبى را جلوى چشمش دید! چاقو را رها کرد... سیب را از دست مرد میوه فروش گرفت. میوه فروش گفت: «بخور نوش جانت، پول نمى خواهم.»

روزها، آدمکش فرارى جلوى دکه میوه فروشى ظاهر میشد. و بى آنکه کلمه اى ادا کند، صاحب دکه فوراً چند سیب در دست او میگذاشت. یک شب، صاحب دکه وقتى که مى خواست بساط خود را جمع کند، صفحه اول روزنامه به چشمش خورد. عکس توى روزنامه را شناخت .زیر عکس نوشته بود: «قاتل فرارى»؛ و جایزه تعیین شده بود.
میوه فروش شماره پلیس را گرفت ...

موقعی که پلیس او را مى برد، به میوه فروش گفت : «آن روزنامه را من جلو دکه تو گذاشتم . دیگر از فرار خسته شدم. هنگامى که داشتم براى پایان دادن به زندگى ام تصمیم مى گرفتم به یاد مهربانی تو افتادم.
"بگذار جایزه پیدا کردن من، جبران زحمات تو باشد"

#گابریل_گارسیا_مارکز

📚 @parniyaneh💐
#یک_قاچ_کتاب 🍉

دیروز زنی را دیدم که مُرده بود، مثل ما نفس میکشید. راستی یک زن چگونه می میرد ؟ مرگش چگونه است ؟ یا لبخند به لب ندارد یا آرایش نمی کند یا دست کسی را نمی فشارد یا منتظر آغوشی نیست یا حرف عشق که می شود، پوزخند میزند، آری زن ها اینگونه می میرند.

#گابریل_گارسیا_مارکز
#عشق_سالهای_وبا


@parniyaneh💐
باید یاد بگیرم
مادامی که از عشق کسی
مطمئن نشده ام، با او خاطره ای نسازم

چرا که تاوان خاطرات
جنون است
و بس..!

#گابریل_گارسیا_مارکز
@parniyaneh❀❀