روزی « رضاشاه » که از جلوی مکتب خانهای رد میشد ، متوجه چند شاگرد فقیر که لباسهای کهنه به تن داشتند شد؛
به همین جهت دستور داد که تمام شاگردان مدرسه لباس پارچهای یا همان لباس فرم بپوشند!!
با این اقدام او از یک جهت معلوم نمیشد چه کسی پسر وزیر است و چه کسی پسر کارگر و از جهت دیگر صنعت پارچه بافی داخلی را نیز بکار انداخت...
📚 از خاطرات امیراصلان افشار
▫️انجمن بزرگان و اندیشمندان
@paeniyaneh💐
به همین جهت دستور داد که تمام شاگردان مدرسه لباس پارچهای یا همان لباس فرم بپوشند!!
با این اقدام او از یک جهت معلوم نمیشد چه کسی پسر وزیر است و چه کسی پسر کارگر و از جهت دیگر صنعت پارچه بافی داخلی را نیز بکار انداخت...
📚 از خاطرات امیراصلان افشار
▫️انجمن بزرگان و اندیشمندان
@paeniyaneh💐
#اندکی_تامل
بدان وآگاه باش:
سرنوشت دروغی بیش نیست!
انسان خود کتاب زندگی اش را مينويسد؛
هیچ چیز بر پیشانی تو ننوشته اند؛
پیشانی تو لوحي سپيد است؛
خواه بدبختی رسم کنی
خواه خوشبختی رسم کنی...
👤 اشو
@parniyaneh💐
بدان وآگاه باش:
سرنوشت دروغی بیش نیست!
انسان خود کتاب زندگی اش را مينويسد؛
هیچ چیز بر پیشانی تو ننوشته اند؛
پیشانی تو لوحي سپيد است؛
خواه بدبختی رسم کنی
خواه خوشبختی رسم کنی...
👤 اشو
@parniyaneh💐
✅نه انقلاب صادر شد و نه اسرائیل با سطل آب از میان رفت،
شیشهٔ عمر آرمانهای واپسگرایشان شکست؛
آنچه صادر شد بهترین جوانان مملکت بودند و شوربختانه ما امروز با سطل خالی در صف آب ایستادهایم تا خرج تشنگیمان کنیم.
@parniyaneh💐
شیشهٔ عمر آرمانهای واپسگرایشان شکست؛
آنچه صادر شد بهترین جوانان مملکت بودند و شوربختانه ما امروز با سطل خالی در صف آب ایستادهایم تا خرج تشنگیمان کنیم.
@parniyaneh💐
مزرعه را ملخ ها جویدند
ما برای کلاغـها مترسک ساختیم!
و این بود شروع جهالت ...
ﺩﻋﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ !
ﺩﻋﺎﯼ ﺷﻌﻮﺭ ﻻﺯﻡ ﺩﺍﺭﯾﻢ.
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ مزرعهمان ﺗﺸﻨﻪﯼ ﻓﻬﻢ ﺍﺳﺖ!
@parniyaneh💐
ما برای کلاغـها مترسک ساختیم!
و این بود شروع جهالت ...
ﺩﻋﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ !
ﺩﻋﺎﯼ ﺷﻌﻮﺭ ﻻﺯﻡ ﺩﺍﺭﯾﻢ.
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ مزرعهمان ﺗﺸﻨﻪﯼ ﻓﻬﻢ ﺍﺳﺖ!
@parniyaneh💐
Forwarded from کانال پَرنیــ🍁ـــان
مݧ...
هزار پرندھ عاشق را
براے تنها ماندنم رها ڪردم...چرا ڪہ
مےدانستم
آخر عاشقي تنهايي سٺ...❤️
@parniyaneh💐
هزار پرندھ عاشق را
براے تنها ماندنم رها ڪردم...چرا ڪہ
مےدانستم
آخر عاشقي تنهايي سٺ...❤️
@parniyaneh💐