مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بیتو گذشت
چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی
شهاب زودگذر لحظههای بلهوسی ست
ستارهای که بخندد به شام تار تویی
جهانیان همه گر تشنگان خون مناند
چه باک زآنهمه دشمن چو دوستدار تویی
دلم صراحی لبریز آرزومندی ست
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
#سیمین_بهبهانی
@parniyan💐
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بیتو گذشت
چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی
شهاب زودگذر لحظههای بلهوسی ست
ستارهای که بخندد به شام تار تویی
جهانیان همه گر تشنگان خون مناند
چه باک زآنهمه دشمن چو دوستدار تویی
دلم صراحی لبریز آرزومندی ست
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
#سیمین_بهبهانی
@parniyan💐
تا قرن ششم، اسم این درخت
«بید آویخته» بود...
اما بعد از اینکه نظامی داستان «لیلی و
مجنون» رو به فارسی نوشت و مجنونش
شد نماد کسی که از درون شکسته،
خم شده ولی هنوز عاشقه، شد "بید مجنون"
اسمش یادگاری بزرگترین دلشکستی
ادبیات ماست...
@parniyan💐
«بید آویخته» بود...
اما بعد از اینکه نظامی داستان «لیلی و
مجنون» رو به فارسی نوشت و مجنونش
شد نماد کسی که از درون شکسته،
خم شده ولی هنوز عاشقه، شد "بید مجنون"
اسمش یادگاری بزرگترین دلشکستی
ادبیات ماست...
@parniyan💐
#تلنگر
▪️میگن زمانی که حضرت موسی به کوه سینا میرسه
خطاب به خداوند میگه: (اَرَنی) ببینمت
در جواب میشنوه: (لَن ترانی) هرگز نخواهی دید
حالا سعدی با نگاه عاقلانه میگه:
چو رسی به طور سینا "اَرنی" مگو و بگذر
که نیارزد این تمنا به جواب "لَن ترانی"
حافظ نگاه عاشقانه داره میگه:
چو رسی به طور سینا "اَرَنی" بگو و بگذر
تو صدای دوست بشنو نه جواب "لَن ترانی"
اما مولانا دیدگاه عارفانه داره نسبت به این ماجرا میگه:
"اَرَنی" کسی بگوید که تو را ندیده باشد
تو که با منی همیشه چه "تری" چه "لن ترانی"
@parniyan💐
▪️میگن زمانی که حضرت موسی به کوه سینا میرسه
خطاب به خداوند میگه: (اَرَنی) ببینمت
در جواب میشنوه: (لَن ترانی) هرگز نخواهی دید
حالا سعدی با نگاه عاقلانه میگه:
چو رسی به طور سینا "اَرنی" مگو و بگذر
که نیارزد این تمنا به جواب "لَن ترانی"
حافظ نگاه عاشقانه داره میگه:
چو رسی به طور سینا "اَرَنی" بگو و بگذر
تو صدای دوست بشنو نه جواب "لَن ترانی"
اما مولانا دیدگاه عارفانه داره نسبت به این ماجرا میگه:
"اَرَنی" کسی بگوید که تو را ندیده باشد
تو که با منی همیشه چه "تری" چه "لن ترانی"
@parniyan💐
Forwarded from کانال پَرنیــ🍁ـــان
پادشاهی را گفتند، که در شهر شخصی هست که شباهت بسیاری با شما دارد،
پادشاه دستور داد آن مرد را نزد او بیاورند و سپس با تمسخر از مرد پرسید:
با این شباهت بسیار،
آیا مادرت در کاخ پدرم کنیز بوده؟!
مرد جواب داد:
خیر جناب پادشاه، پدرم باغبان کاخ مادرتان بوده…!
“عبید زاکانی”
@parniyaneh💐
پادشاه دستور داد آن مرد را نزد او بیاورند و سپس با تمسخر از مرد پرسید:
با این شباهت بسیار،
آیا مادرت در کاخ پدرم کنیز بوده؟!
مرد جواب داد:
خیر جناب پادشاه، پدرم باغبان کاخ مادرتان بوده…!
“عبید زاکانی”
@parniyaneh💐
در تنهایی ام
زنگوله های لحظه های سکوت می خوانند
وقتی سکوت
دست هایم را می گیرد
سمفونی جویبار رویاها
در رگ هایم
گل می کند
و تنهایی هوای سمج شرجی ست
که بی تابی عاطفه را
داد میزند
دلم را می سپارم
به درخت و احساس خیس گنجشک ها
و ترنم آبی حوض اکنون
و با پیراهن اسمان
دراز می کشم
زیر رقصیدن باد و برگ و روشنی
وقتی صدای چشم هایت می آیند
روی شانه هایم
تنهایی و سکوت
خوابیده اند
و از مزه ی خنده هایت می شکفم
و باغچه آسمان می کارد
و اتاق پای از سر نمی شناسند
و بویت که نقاشی های دیوار
بی زبان را
به رقصیدن می کشاند
دیگر چه می خواهم
بغض هایم که می خندند
و پنجره و ماه
عاشقانه می خوانند
و دایم از چشمانم شعر می بارد
و شب
از کلمات بودن تهی می شود
وقتی تو در نفس هایم
قدم می زنی
سیاوش اهورا ###
@parniyan💐
زنگوله های لحظه های سکوت می خوانند
وقتی سکوت
دست هایم را می گیرد
سمفونی جویبار رویاها
در رگ هایم
گل می کند
و تنهایی هوای سمج شرجی ست
که بی تابی عاطفه را
داد میزند
دلم را می سپارم
به درخت و احساس خیس گنجشک ها
و ترنم آبی حوض اکنون
و با پیراهن اسمان
دراز می کشم
زیر رقصیدن باد و برگ و روشنی
وقتی صدای چشم هایت می آیند
روی شانه هایم
تنهایی و سکوت
خوابیده اند
و از مزه ی خنده هایت می شکفم
و باغچه آسمان می کارد
و اتاق پای از سر نمی شناسند
و بویت که نقاشی های دیوار
بی زبان را
به رقصیدن می کشاند
دیگر چه می خواهم
بغض هایم که می خندند
و پنجره و ماه
عاشقانه می خوانند
و دایم از چشمانم شعر می بارد
و شب
از کلمات بودن تهی می شود
وقتی تو در نفس هایم
قدم می زنی
سیاوش اهورا ###
@parniyan💐
هایده _ پشیمون
@tanehayeghadimi
ترانه « پشیمون »
در مایه #ابوعطا
کلام : #لیلا_کسری(هدیه)
با صدای : بانو #هایده
آهنگساز و نوازنده تار :
استاد #فرهنگ_شریف
ویلن : استاد #سیاوش_زندگانی
سنتور : استاد #منوچهر_صادقی
تنبک : #معین
🍃🌸نابترین ترانههای قدیمے در پرنیان 🌸🍃
@parniyaneh💐
در مایه #ابوعطا
کلام : #لیلا_کسری(هدیه)
با صدای : بانو #هایده
آهنگساز و نوازنده تار :
استاد #فرهنگ_شریف
ویلن : استاد #سیاوش_زندگانی
سنتور : استاد #منوچهر_صادقی
تنبک : #معین
🍃🌸نابترین ترانههای قدیمے در پرنیان 🌸🍃
@parniyaneh💐
منوچهر سخایی _ دیدی از دستم رفت
🆔@tanehayeghadimi
منوچهر سخایی
اونی که برای من زندگی بود ،
دیدی از دستم رفت •••
توی خنده هاش پر از سادگی بود ،
دیدی از دستم رفت •••
🍃🌸نابترین ترانههای قدیمے در پرنیان 🌸🍃
@parniyaneh💐
اونی که برای من زندگی بود ،
دیدی از دستم رفت •••
توی خنده هاش پر از سادگی بود ،
دیدی از دستم رفت •••
🍃🌸نابترین ترانههای قدیمے در پرنیان 🌸🍃
@parniyaneh💐