Forwarded from انتشارات افراز
مروری بر نمایشنامهی «مولیر» نوشتهی میخاییل بولگاکف
مثل یکتکه گوشت قربانی
شهرت #میخاییل_بولگاکف در #ایران بهخاطر #رمانهایی است که در سالهای گذشته از وی به #فارسی ترجمه شده است. اما حالا بهلطف ترجمههای #عباسعلی_عزتی؛ #مترجم برگزیده در جشن #ادبیات_نمایشی سال گذشته؛ از اصل #روسی این فرصت برای فارسیزبانان بهوجود آمده که با سویهی #تئاتری بولگاکف آشنا شوند، گرچه این نکته را نیز نباید از قلم انداخت که بولگاکف در اصل #درامنویس بوده و بیشتر نمایشنامههایش را به سفارش تئاترهای مسکو نوشته است. عزتی بر ترجمهی خود از «مولیر» که از سوی #انتشارات_افراز منتشر شده، مقدمهای مفصل نوشته و بهتفصیل دربارهی فعالیتهای تئاتری بولگاکف توضیح داده است. این نویسندهی روس در نمایشنامهی «#مولیر» [1929] زندگی کمدین نابغهی فرانسوی، ژان باتیست پوکلن، مشهور به مولیر، را محور اثر خود قرار میدهد و با تمرکز بر سه سال آخر زندگی وی، که بهخاطر نوشتن «تارتوف»، «دن ژوان» و «مردمگریز» مغضوب ارباب کلیسا واقع شد، نمونهای درخشان از تراژدی نخبهکشی بهدست میدهد. نبوغ مولیر اسباب زحمت او میشود و ارباب کلیسا را در مقابل وی که در اوج محبوبیت است، قرار میدهد. مولیر که در استخدام پادشاه است، از او انتظار حمایت و پشتیبانی دارد. لویی چهاردهم ابتدا جانب مولیر را میگیرد و وقعی به سعایت اسقف اعظم نمیگذارد، اما درنهایت پشت او را خالی میکند و هنرمند نابغهی دربارش را مثل گوشت قربانی مقابل ارباب کلیسا میاندازد. با هم پارهای از #نمایشنامهی «مولیر» را میخوانیم:
مولیر من میخواهم یک قرن دیگر زندگی کنم! با تو! ولی نگران نباش؛ بهخاطرش بهت پول میدهم، پول. میسازمت. تو هنرپیشهی ممتاز و بزرگی میشوی. این آرزوی من است و حتم دارم همین هم خواهد شد. ولی به خاطر داشته باش، اگر سوگند نخوری همهچیز را از من میگیری.
آرماندا من در چهرهات چینی نمیبینم. تو چنان دلاور و بزرگی که نمیتوان بر چهرهات چین و چروکی تصور کرد. تو ژان...
مولیر من باتیست...
آرماندا تو مولیری.
مولیر [میخندد، بعد رسمی صحبت میکند] فردا بهعقد هم درمیآییم. حقیقتش من خیلی نگرانم.
خرید از اپلیکیشن افراز با ۲۰درصد تخفیف
Http://ebook.afrazbook.com
مثل یکتکه گوشت قربانی
شهرت #میخاییل_بولگاکف در #ایران بهخاطر #رمانهایی است که در سالهای گذشته از وی به #فارسی ترجمه شده است. اما حالا بهلطف ترجمههای #عباسعلی_عزتی؛ #مترجم برگزیده در جشن #ادبیات_نمایشی سال گذشته؛ از اصل #روسی این فرصت برای فارسیزبانان بهوجود آمده که با سویهی #تئاتری بولگاکف آشنا شوند، گرچه این نکته را نیز نباید از قلم انداخت که بولگاکف در اصل #درامنویس بوده و بیشتر نمایشنامههایش را به سفارش تئاترهای مسکو نوشته است. عزتی بر ترجمهی خود از «مولیر» که از سوی #انتشارات_افراز منتشر شده، مقدمهای مفصل نوشته و بهتفصیل دربارهی فعالیتهای تئاتری بولگاکف توضیح داده است. این نویسندهی روس در نمایشنامهی «#مولیر» [1929] زندگی کمدین نابغهی فرانسوی، ژان باتیست پوکلن، مشهور به مولیر، را محور اثر خود قرار میدهد و با تمرکز بر سه سال آخر زندگی وی، که بهخاطر نوشتن «تارتوف»، «دن ژوان» و «مردمگریز» مغضوب ارباب کلیسا واقع شد، نمونهای درخشان از تراژدی نخبهکشی بهدست میدهد. نبوغ مولیر اسباب زحمت او میشود و ارباب کلیسا را در مقابل وی که در اوج محبوبیت است، قرار میدهد. مولیر که در استخدام پادشاه است، از او انتظار حمایت و پشتیبانی دارد. لویی چهاردهم ابتدا جانب مولیر را میگیرد و وقعی به سعایت اسقف اعظم نمیگذارد، اما درنهایت پشت او را خالی میکند و هنرمند نابغهی دربارش را مثل گوشت قربانی مقابل ارباب کلیسا میاندازد. با هم پارهای از #نمایشنامهی «مولیر» را میخوانیم:
مولیر من میخواهم یک قرن دیگر زندگی کنم! با تو! ولی نگران نباش؛ بهخاطرش بهت پول میدهم، پول. میسازمت. تو هنرپیشهی ممتاز و بزرگی میشوی. این آرزوی من است و حتم دارم همین هم خواهد شد. ولی به خاطر داشته باش، اگر سوگند نخوری همهچیز را از من میگیری.
آرماندا من در چهرهات چینی نمیبینم. تو چنان دلاور و بزرگی که نمیتوان بر چهرهات چین و چروکی تصور کرد. تو ژان...
مولیر من باتیست...
آرماندا تو مولیری.
مولیر [میخندد، بعد رسمی صحبت میکند] فردا بهعقد هم درمیآییم. حقیقتش من خیلی نگرانم.
خرید از اپلیکیشن افراز با ۲۰درصد تخفیف
Http://ebook.afrazbook.com