💛 @online_romans❤️
نام رمان : #من_بهی_ام
من بهی ام
نوشته: س. رهی
خلاصه :
محمدعلی راسخ نوهی حاج وهاب ارجمند!! مردی آرام و مرموز... وارثی که از هر طرف یه مدعی داشت. وقتی پدربزرگم دختری رو به عمارتش آورد بخاطر شبیه بودنش به کسی که در گذشته میشناختم ازش دور شدم! تا برام دردسر نشه! تا روزی که فهمیدم شبیه به اون کسی بود که سالها در تنهایی و سکوتم دنبالش بودم! بهش نزدیک شدم... عاشقش شدم... و حاج وهاب اجازه نداد و هویتش رو پنهان کرد...!! وقتی فهمیدم اون واقعا کیه و چرا اومده عمارت که دیگه دیر شده بود! حاج وهاب بود بخاطر رازهایی که توی سینه اش پنهان کرده بود آیندهی منو مثل گذشتهام تباه کرد ولی من دیگه اون آدم آروم و ساکت نبودم... شدم وارثش!! وارثی که زور هیچکس بهش نرسه!!
https://tttttt.me/joinchat/TBvSKfkXBQhiGk9N
❄️❄️❄️❄️❄️❄️
نام رمان : #من_بهی_ام
من بهی ام
نوشته: س. رهی
خلاصه :
محمدعلی راسخ نوهی حاج وهاب ارجمند!! مردی آرام و مرموز... وارثی که از هر طرف یه مدعی داشت. وقتی پدربزرگم دختری رو به عمارتش آورد بخاطر شبیه بودنش به کسی که در گذشته میشناختم ازش دور شدم! تا برام دردسر نشه! تا روزی که فهمیدم شبیه به اون کسی بود که سالها در تنهایی و سکوتم دنبالش بودم! بهش نزدیک شدم... عاشقش شدم... و حاج وهاب اجازه نداد و هویتش رو پنهان کرد...!! وقتی فهمیدم اون واقعا کیه و چرا اومده عمارت که دیگه دیر شده بود! حاج وهاب بود بخاطر رازهایی که توی سینه اش پنهان کرده بود آیندهی منو مثل گذشتهام تباه کرد ولی من دیگه اون آدم آروم و ساکت نبودم... شدم وارثش!! وارثی که زور هیچکس بهش نرسه!!
https://tttttt.me/joinchat/TBvSKfkXBQhiGk9N
❄️❄️❄️❄️❄️❄️