رمان های آنلاین via @like
💛 @online_romans❤️
نام رمان: #ماه_نشان
ماه نشان
نویسنده: گلوریا
خلاصه:
اصلان پادشاه قدرتمند و خشن گرگینه‌ها سال‌ها جذب هیچ دختری نمی‌شد و هیچ جفتی برای خودش انتخاب نمی‌کرد؛ اما با دیدن دختری ریزه میزه و خجالتی دلش لرزید...خواست جفتش بشه ، ملکه‌اش بشه ولی نمی‌دونست که اون دختر در واقع...🔞
#ممنوعه #باستانی #دارای‌محدودیت‌سنی
https://tttttt.me/+WSwKIUNk0KNiNTdk
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
نام رمان: #ماه_نشان
ماه نشان
نویسنده: گلوریا
خلاصه:
اصلان پادشاه قدرتمند و خشن گرگینه‌ها سال‌ها جذب هیچ دختری نمی‌شد و هیچ جفتی برای خودش انتخاب نمی‌کرد؛ اما با دیدن دختری ریزه میزه و خجالتی دلش لرزید...خواست جفتش بشه ، ملکه‌اش بشه ولی نمی‌دونست که اون دختر در واقع...🔞
#ممنوعه #باستانی #دارای‌محدودیت‌سنی
https://tttttt.me/+WSwKIUNk0KNiNTdk
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from رمان های آنلاین (🇸 🇴 🇳 🇮 🇾 🇦)
#پادشاه_عقربها
#نویسنده_گلوریا
خلاصه رمان جذابمون♥🔥
طبق افسانه ای باستانی از تمدن ِ بابِل اولین
نیمه خدا حاصل پیوند دختر پادشاه و خدای عقرب بوجود اومد...نیمه خدایی که به پادشاه عقربها معروف شد و شهری عظیم و پیشرفته در بیابانی پهناور بنا نهاد که از دید انسانهای فانی مخفی بود...
پادشاهی قدرتمند و پُرابهت که با مرگ همسر محبوبش ، قلب خودشم همراهش دفن میکنه
و هزاران سال بدون عواطف و احساسات به فرمانرواییش ادامه میده تا اینکه ارتعاشات قلب دفن شده دختری صاف و زلال رو به سمت خودش میکشونه...
https://tttttt.me/+ioNvK65B9A80Nzg0
#ممنوعه #باستانی #تناسخ #فول_عاشقانه
#نویسنده_گلوریا
خلاصه رمان جذابمون♥🔥
طبق افسانه ای باستانی از تمدن ِ بابِل اولین
نیمه خدا حاصل پیوند دختر پادشاه و خدای عقرب بوجود اومد...نیمه خدایی که به پادشاه عقربها معروف شد و شهری عظیم و پیشرفته در بیابانی پهناور بنا نهاد که از دید انسانهای فانی مخفی بود...
پادشاهی قدرتمند و پُرابهت که با مرگ همسر محبوبش ، قلب خودشم همراهش دفن میکنه
و هزاران سال بدون عواطف و احساسات به فرمانرواییش ادامه میده تا اینکه ارتعاشات قلب دفن شده دختری صاف و زلال رو به سمت خودش میکشونه...
https://tttttt.me/+ioNvK65B9A80Nzg0
#ممنوعه #باستانی #تناسخ #فول_عاشقانه
Forwarded from 🩵بنر اخلاقی ⱽᵃʳᵉˢʰ🩵
#پارت‌هفتم
اگه پارتش نبود لفت بده♨️♨️
تا خواستم برای اینکه کسی منو ندید خوشحالی کنم با نشستن دستی جلوی دهنم و کوبیده شدنم به دیوار جیغم پشت دستای اون شخص خفه شد و از درد دستم نفسم رفت
با دیدن چشمای سرد شاهو تو یه سانتی از صورتم زیر پاهام خالی شد
باصدای خفه ای غرید
_کدوم قبرستونی بودی
جون بکن عوضی تا اینجا چالت نکردم
دست شکستمو پیچوند که جیغم پشت دستش با شدت بیشتری بالا رفت و زیر دستش ضعف کردم
باصدای آروم هشدار داد
_هیس خفه شو
صدا نشنوم ازت
فقط بگو کدوم گوری بودی تا دستتو قطع نکردم
دستشو که از جلوی دهنم برداشت هقی زدم و با ترس نگاهمو تا چشماش بالا کشیدم
_ممممن... من...
با بالا رفتن دستش با ترس و هق هق دستمو جلوی صورتم گرفتم
_توروخدا نزن
_درست جوابمو بده بیشرف میگم کجا بودی
_بخدا پشت عمارت بودم ترسیدم باز کتکم بزنی
سیلی محکمی زیر گوشم خوابوند که حس کردم گوشم سوت کشید
صداش اینبار با غرش بیشتری بالا رفت
_مثل سگ دروغ میگی جنست مثل اون بابای کثافتته ولی من آدمت میکنم
با کشیدنم داخل اتاق.....
https://tttttt.me/+QWcUgMwgS7dmZWZk
https://tttttt.me/+QWcUgMwgS7dmZWZk
طبق درخواستتون آخرین باریه که لینکشو میزارم❌
توجه توجه
دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عموی خشن مذهبیش میشه ...♨️♨️♨️
اگه پارتش نبود لفت بده♨️♨️
تا خواستم برای اینکه کسی منو ندید خوشحالی کنم با نشستن دستی جلوی دهنم و کوبیده شدنم به دیوار جیغم پشت دستای اون شخص خفه شد و از درد دستم نفسم رفت
با دیدن چشمای سرد شاهو تو یه سانتی از صورتم زیر پاهام خالی شد
باصدای خفه ای غرید
_کدوم قبرستونی بودی
جون بکن عوضی تا اینجا چالت نکردم
دست شکستمو پیچوند که جیغم پشت دستش با شدت بیشتری بالا رفت و زیر دستش ضعف کردم
باصدای آروم هشدار داد
_هیس خفه شو
صدا نشنوم ازت
فقط بگو کدوم گوری بودی تا دستتو قطع نکردم
دستشو که از جلوی دهنم برداشت هقی زدم و با ترس نگاهمو تا چشماش بالا کشیدم
_ممممن... من...
با بالا رفتن دستش با ترس و هق هق دستمو جلوی صورتم گرفتم
_توروخدا نزن
_درست جوابمو بده بیشرف میگم کجا بودی
_بخدا پشت عمارت بودم ترسیدم باز کتکم بزنی
سیلی محکمی زیر گوشم خوابوند که حس کردم گوشم سوت کشید
صداش اینبار با غرش بیشتری بالا رفت
_مثل سگ دروغ میگی جنست مثل اون بابای کثافتته ولی من آدمت میکنم
با کشیدنم داخل اتاق.....
https://tttttt.me/+QWcUgMwgS7dmZWZk
https://tttttt.me/+QWcUgMwgS7dmZWZk
طبق درخواستتون آخرین باریه که لینکشو میزارم❌
توجه توجه
دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عموی خشن مذهبیش میشه ...♨️♨️♨️
Telegram
قفـسِ صــــدف🍷
❁﷽❁
•°•ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ•°•🌱
صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عموی مذهبیش میشه و اون باهاش کاری میکنه که....
#ممنوعه🔥
•°•ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ•°•🌱
صدف دختری که بعد مرگ عموش اسیر پسر عموی مذهبیش میشه و اون باهاش کاری میکنه که....
#ممنوعه🔥