رمان های آنلاین via @like
نام رمان : #سراب_بود_من_بودم_و_غم
سراب بود من بودم و غم
به قلم: سمیه_ح(ساغر)
نویسنده آثار:
دردانه ی پنهان
تقدیر گیتی
الاله های زرد
چشم چوپان
ساعت های خواب رفته
خلاصه:
راجب یه دختر به اسم نوراست
دختری معمولی از خانواده ای معمولی که عاشق و دلباخته ی تک پسر حاج صفی که یکی از معتمدین بازار هست میشه
اما هاتف بهش علاقه ای نداره .اما نورا نمی خواد اینو بفهمه. برای همین وقتی حاج صفی ازش خواستگاری می کنه تو روی خانواده اش می مونه و با اگاهی از بی علاقگی هاتف بهش جواب مثبت میده . اما هاتف از اونجایی که علاقه ای به نورا نداره..تمام سعیشو می کنه تانورا ازش جدا بشه...و موفق میشه بعد از این شکست نورا تمام زندگیش رو از دست میده و معتاد و آواره میشه...تا اینکه با ورود مردی به اسم امیر علی ورق زندگیش بر می گرده و نورا به یه زن متفاوت تبدیل میشه
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAExn68u_FhGjvGeDbg
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
سراب بود من بودم و غم
به قلم: سمیه_ح(ساغر)
نویسنده آثار:
دردانه ی پنهان
تقدیر گیتی
الاله های زرد
چشم چوپان
ساعت های خواب رفته
خلاصه:
راجب یه دختر به اسم نوراست
دختری معمولی از خانواده ای معمولی که عاشق و دلباخته ی تک پسر حاج صفی که یکی از معتمدین بازار هست میشه
اما هاتف بهش علاقه ای نداره .اما نورا نمی خواد اینو بفهمه. برای همین وقتی حاج صفی ازش خواستگاری می کنه تو روی خانواده اش می مونه و با اگاهی از بی علاقگی هاتف بهش جواب مثبت میده . اما هاتف از اونجایی که علاقه ای به نورا نداره..تمام سعیشو می کنه تانورا ازش جدا بشه...و موفق میشه بعد از این شکست نورا تمام زندگیش رو از دست میده و معتاد و آواره میشه...تا اینکه با ورود مردی به اسم امیر علی ورق زندگیش بر می گرده و نورا به یه زن متفاوت تبدیل میشه
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAExn68u_FhGjvGeDbg
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
رمان های آنلاین via @like
💛 @online_romans❤️
نام رمان : #سراب / سراب
ساغر دختر شر و شیطونی که از زندگی یکنواخت و معمولیش خسته شده، تصمیم میگیره به واسطه ی به دام انداختن پسر پولداری به نام بردیا، خودش رو بالا بکشه. غافل از اینکه خودش طعمه ی بردیا می شه و در این بین..
نام رمان : #تازیانه_و_عشق
شهاب و فرگل مدت هاست که عاشق هم هستن ولی برادر فرگل به ازدواج اونها رضایت نمی ده. بعد از این که تلاش اون ها برای راضی کردن برادر فرگل بی نتیجه می مونه، تصمیم میگیرن که مخفیانه ازدواج کنند و در آخر فرار می کنن. برادر فرگل وقتی موضوع رو می فهمه، خواهر شهاب رو می دزده و شروع به اذیت و آزار اون میکنه، تا اینکه...
@shivaroman
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
نام رمان : #سراب / سراب
ساغر دختر شر و شیطونی که از زندگی یکنواخت و معمولیش خسته شده، تصمیم میگیره به واسطه ی به دام انداختن پسر پولداری به نام بردیا، خودش رو بالا بکشه. غافل از اینکه خودش طعمه ی بردیا می شه و در این بین..
نام رمان : #تازیانه_و_عشق
شهاب و فرگل مدت هاست که عاشق هم هستن ولی برادر فرگل به ازدواج اونها رضایت نمی ده. بعد از این که تلاش اون ها برای راضی کردن برادر فرگل بی نتیجه می مونه، تصمیم میگیرن که مخفیانه ازدواج کنند و در آخر فرار می کنن. برادر فرگل وقتی موضوع رو می فهمه، خواهر شهاب رو می دزده و شروع به اذیت و آزار اون میکنه، تا اینکه...
@shivaroman
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂