پسره عکس های زنش با رئیس رو در حال خیانت بهش میبینه😱🚫
#خیانت #اروتیک
♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️
با چشم هایی که ازش خشم می بارید خیره شدم به عکس هایی که ناشناس به دفترم پست شده بود.
ناباور عکس های رو نگاه کردم سایه زن من بود! اونم لخت توی بغل مردی که من نبودم!
از شدت خشم شروع کردم به لرزیدن ولی تا آخر عکس ها رو نگاه کردم وبا هر عکس بیشتر شکستم! وضعیت هر عکس از بعدی بدتر بود!
بدون فکر رفتم توی آشپزخونه ی دفتر کارد بزرگی رو برداشتم و با خشمی که نمیشد کنترلش کرد سوییچ ماشین رو چنگ زدم و سوار ماشینم شدم!
با سرعت سرسام آور به سمت ساختمون شرکت آراز آذرمهر روندم.
با رسیدن به شرکت ماشین رو وسط خیابون پارک کردم و بدون توجه به بوق های اعتراض آمیز بقیه از ماشین پیاده شدم کارد رو توی کتم قایم کردم و به طبقه ای که شرکت قرار داشت رفتم.
وارد قسمتی که دفتر اون حروم زاده بود شدم میز منشی خالی بود پس سایه حتما داخل بود!
کارد رو توی دستم گرفتم و با شدت در اتاقش رو باز کردم که با دیدن تصویر رو به روم درد عمیقی رو توی قلبم حس کردم! زن من نیمه لخت بود در حالی که رئیسش روش خیمه زده بود!
♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️
من امیرعلی کفایتم پسر ته تغاری حاج کفایت معروف عکس های لخت زنم با رئیس شرکتش به دستم رسید. به جنون کشیدم این بی آبرویی رو تحمل نمیکردم! قطعا این وسط باید خون ریخته بشه تا من آروم بگیرم!⛔️
https://tttttt.me/+pQDbGU2wEbdkOGI8
https://tttttt.me/+pQDbGU2wEbdkOGI8
#خیانت #اروتیک
♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️
با چشم هایی که ازش خشم می بارید خیره شدم به عکس هایی که ناشناس به دفترم پست شده بود.
ناباور عکس های رو نگاه کردم سایه زن من بود! اونم لخت توی بغل مردی که من نبودم!
از شدت خشم شروع کردم به لرزیدن ولی تا آخر عکس ها رو نگاه کردم وبا هر عکس بیشتر شکستم! وضعیت هر عکس از بعدی بدتر بود!
بدون فکر رفتم توی آشپزخونه ی دفتر کارد بزرگی رو برداشتم و با خشمی که نمیشد کنترلش کرد سوییچ ماشین رو چنگ زدم و سوار ماشینم شدم!
با سرعت سرسام آور به سمت ساختمون شرکت آراز آذرمهر روندم.
با رسیدن به شرکت ماشین رو وسط خیابون پارک کردم و بدون توجه به بوق های اعتراض آمیز بقیه از ماشین پیاده شدم کارد رو توی کتم قایم کردم و به طبقه ای که شرکت قرار داشت رفتم.
وارد قسمتی که دفتر اون حروم زاده بود شدم میز منشی خالی بود پس سایه حتما داخل بود!
کارد رو توی دستم گرفتم و با شدت در اتاقش رو باز کردم که با دیدن تصویر رو به روم درد عمیقی رو توی قلبم حس کردم! زن من نیمه لخت بود در حالی که رئیسش روش خیمه زده بود!
♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️♨️
من امیرعلی کفایتم پسر ته تغاری حاج کفایت معروف عکس های لخت زنم با رئیس شرکتش به دستم رسید. به جنون کشیدم این بی آبرویی رو تحمل نمیکردم! قطعا این وسط باید خون ریخته بشه تا من آروم بگیرم!⛔️
https://tttttt.me/+pQDbGU2wEbdkOGI8
https://tttttt.me/+pQDbGU2wEbdkOGI8