💛 @online_romans❤️
نام رمان: #تله_پاتی
تله پاتی
نویسنده : shin
خلاصه :
داستان خواستَن و نَرسیدن ... دیدار های شَبانه دُختری عاشِق با عِشق مَحالَش در فَرا تصورات اَز سر دِلتنگی ... عاشِقی که هَر روز بَرای مَعشوقَش می نِویسد به اُمید این که نوشته هایَش به دَست مَحبوب برسد شایَد که صِدایِ بی قراری های قَلبش روزی شنیده شود ...
لینک تلگرام
@shinwrote
اینستاگرام
Instagram.com/shinwrote
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
نام رمان: #تله_پاتی
تله پاتی
نویسنده : shin
خلاصه :
داستان خواستَن و نَرسیدن ... دیدار های شَبانه دُختری عاشِق با عِشق مَحالَش در فَرا تصورات اَز سر دِلتنگی ... عاشِقی که هَر روز بَرای مَعشوقَش می نِویسد به اُمید این که نوشته هایَش به دَست مَحبوب برسد شایَد که صِدایِ بی قراری های قَلبش روزی شنیده شود ...
لینک تلگرام
@shinwrote
اینستاگرام
Instagram.com/shinwrote
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
💛 @online_romans❤️
نام رمان: #بی_صدا_طلوع_کن
بی صدا طلوع کن
نویسنده : پروانه. ص
خلاصه :
دختر داستان ما، رازهایی تو زندگیش داره که حتی نزدیک ترین افراد خانوادش هم ازش بی اطلاع اند.. زندگی پر از عشق ممنوعه... عشقی که نباید به ذهن و زبون بیاره چون در این صورت... این رمان از زندگی نامه چند شخصیت نوشته شده که در اخر همگی بهم وصل میشن..
@roman_online_667097
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
نام رمان: #بی_صدا_طلوع_کن
بی صدا طلوع کن
نویسنده : پروانه. ص
خلاصه :
دختر داستان ما، رازهایی تو زندگیش داره که حتی نزدیک ترین افراد خانوادش هم ازش بی اطلاع اند.. زندگی پر از عشق ممنوعه... عشقی که نباید به ذهن و زبون بیاره چون در این صورت... این رمان از زندگی نامه چند شخصیت نوشته شده که در اخر همگی بهم وصل میشن..
@roman_online_667097
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
💛 @online_romans❤️
نام رمان : #فراز_در_هبوط
فراز در هبوط
نوشته: ساغر بانو
خلاصه :
چطور می تونم عاشق مردی بشم که برادرم رو ازم گرفت؟ اون یه لاته... یه لاتِ آدم کش ومن یه دختر بی پناه وفقیر. اون جذابه، نفسگیره! اما من از اون متنفرم. اون برادرم رو کشته وحالا می خواد مجبورم کنه به زور زنش بشم
https://tttttt.me/joinchat/TGfry-uj5wMN6Rhu
❄️❄️❄️❄️❄️❄️
نام رمان : #فراز_در_هبوط
فراز در هبوط
نوشته: ساغر بانو
خلاصه :
چطور می تونم عاشق مردی بشم که برادرم رو ازم گرفت؟ اون یه لاته... یه لاتِ آدم کش ومن یه دختر بی پناه وفقیر. اون جذابه، نفسگیره! اما من از اون متنفرم. اون برادرم رو کشته وحالا می خواد مجبورم کنه به زور زنش بشم
https://tttttt.me/joinchat/TGfry-uj5wMN6Rhu
❄️❄️❄️❄️❄️❄️
💛 @online_romans❤️
نام رمان : #گریه_نمیکنم_نرو
گریه نمی کنم نرو
نوشته: شهره احیایی
خلاصه:
داستان عشقی که با ممنوعه شروع می شه عشقی سوزان که باعث میشه زبانه های آتشینش نه فقط یلدا وشهاب بلکه چند خانواده رو بسوزونه...اما...
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEiOa2Gm3OwPm1MZ8A
❄️❄️❄️❄️❄️❄️
نام رمان : #گریه_نمیکنم_نرو
گریه نمی کنم نرو
نوشته: شهره احیایی
خلاصه:
داستان عشقی که با ممنوعه شروع می شه عشقی سوزان که باعث میشه زبانه های آتشینش نه فقط یلدا وشهاب بلکه چند خانواده رو بسوزونه...اما...
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEiOa2Gm3OwPm1MZ8A
❄️❄️❄️❄️❄️❄️
❤️عاشقان عیدتان مبارک ❤️
❤️ ولادت با سعادت
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
و روز مادر و روز زن بر شما مبارک...❤️
#روز_عیدتون_زیبا❤️
❤️ ولادت با سعادت
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
و روز مادر و روز زن بر شما مبارک...❤️
#روز_عیدتون_زیبا❤️
💛 @online_romans❤️
نام رمان : #رخ_مهتاب
رخ مهتاب
نوشته: زهرا رضایی
خلاصه :
افرا دختر بیپروا و وکیل جسوریست که گذشتهی سختش این حرفه را رقم زده. گذشته ای که به یک معضل اجتماعی گره خورده و با گره خوردن به یک زندگی، دیگر معضل نخواهد بود. دستِ تقدیر او را با ترس هایش رو به رو میکند و در آسمانِ سرنوشت مثل ماه میدرخشد. ماهی که آرزویش غرق شدن، میان امواج پرتلاطم دریاست...
https://tttttt.me/joinchat/QuAw2kkvlcpfw_uR
❄️❄️❄️❄️❄️❄️
نام رمان : #رخ_مهتاب
رخ مهتاب
نوشته: زهرا رضایی
خلاصه :
افرا دختر بیپروا و وکیل جسوریست که گذشتهی سختش این حرفه را رقم زده. گذشته ای که به یک معضل اجتماعی گره خورده و با گره خوردن به یک زندگی، دیگر معضل نخواهد بود. دستِ تقدیر او را با ترس هایش رو به رو میکند و در آسمانِ سرنوشت مثل ماه میدرخشد. ماهی که آرزویش غرق شدن، میان امواج پرتلاطم دریاست...
https://tttttt.me/joinchat/QuAw2kkvlcpfw_uR
❄️❄️❄️❄️❄️❄️
💛 @online_romans❤️
نام رمان : #بر_من_بتاب
بر من بتاب
نوشته: هانی وطن خواه (شازده کوچولو)
خلاصه :
زندگی دختر داستان ، به خاطر قرار گرفتن در زمان و مکانی اشتباه دستخوش تغییر می شود و این تغییر شاید امکان تغییر نداشته باشد...خورشيدي كه با قرار گرفتن تو شبياشتباه ، ناخواسته اسير ازدواجي ميشه كه زماني آرزوش بوده و ديگه نبايد باشه! و حالا...
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFOsgyNe7HKg5JF0ew
❄️❄️❄️❄️❄️❄️
نام رمان : #بر_من_بتاب
بر من بتاب
نوشته: هانی وطن خواه (شازده کوچولو)
خلاصه :
زندگی دختر داستان ، به خاطر قرار گرفتن در زمان و مکانی اشتباه دستخوش تغییر می شود و این تغییر شاید امکان تغییر نداشته باشد...خورشيدي كه با قرار گرفتن تو شبياشتباه ، ناخواسته اسير ازدواجي ميشه كه زماني آرزوش بوده و ديگه نبايد باشه! و حالا...
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFOsgyNe7HKg5JF0ew
❄️❄️❄️❄️❄️❄️
💛 @online_romans❤️
نام رمان : #معشوقه_رئیس
معشوقه رئیس
نوشته: فاطمه صالحی
خلاصه :
من مسیحم! یه مرد خشک که با هیچ احساسی بجز خشم و نفرت آشنا نیست!
اما یه روز توی باندم به یه جاسوس برمیخورم! یه دختر ظریف و ترسو که زیادی برای جاسوسی از من تازه کاره خواستم بکشمش...تاوان خیانت به مسیح همینه.
اما وسوسه لبهای سرخش اونم درست وقتی که از ترس زیرم میلرزید، منصرفم کرد. عذابش دادم...با همخوابگی... اما تاوانش رو دادم...بالاخره منم تاوان کارهام رو دادم! من عاشق شدم...
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAE8ExmR1imSjqFDAqA
❄️❄️❄️❄️❄️❄️
نام رمان : #معشوقه_رئیس
معشوقه رئیس
نوشته: فاطمه صالحی
خلاصه :
من مسیحم! یه مرد خشک که با هیچ احساسی بجز خشم و نفرت آشنا نیست!
اما یه روز توی باندم به یه جاسوس برمیخورم! یه دختر ظریف و ترسو که زیادی برای جاسوسی از من تازه کاره خواستم بکشمش...تاوان خیانت به مسیح همینه.
اما وسوسه لبهای سرخش اونم درست وقتی که از ترس زیرم میلرزید، منصرفم کرد. عذابش دادم...با همخوابگی... اما تاوانش رو دادم...بالاخره منم تاوان کارهام رو دادم! من عاشق شدم...
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAE8ExmR1imSjqFDAqA
❄️❄️❄️❄️❄️❄️
❤️🌻❤️🌻❤️🌻❤️
سلام عزیزان خوبید خوشی اید 😊🌻
چند مطلب بگم و برم بخابم 😁
من لینک کانال هایی چه خود رمان چه بنرهای تبادلاتش غیراخلاقی باشه نمیزارم
اگه دیدین حواسم نبوده گذاشتم بهم لطفا اطلاع بدین
اگه اسم نویسنده ای رو اشتباه نوشتم یا کلا رمانی رو اشتباه گذاشتم بگین
من درستش میکنم یا نمیزارم
این کانال حمایتی نداره
یعنی کلا کانال زیر ۳ کا ممبر رو رایگان نمیزارم
چون من باید هم لینک رمان رو پیدا کنم
هم از لحاظ اخلاقی بودن بررسی کنم
و هم خلاصه رو پیدا کنم
به خاطر همین فعالیت کانال نسبتا کمه
و در آخر من لینک رمان های آنلاین رو میزارم یعنی در حال تایپ
پس انتظار رمان تکمیل شده نداشته باشید 😐
🌻🌻🌻
سلام عزیزان خوبید خوشی اید 😊🌻
چند مطلب بگم و برم بخابم 😁
من لینک کانال هایی چه خود رمان چه بنرهای تبادلاتش غیراخلاقی باشه نمیزارم
اگه دیدین حواسم نبوده گذاشتم بهم لطفا اطلاع بدین
اگه اسم نویسنده ای رو اشتباه نوشتم یا کلا رمانی رو اشتباه گذاشتم بگین
من درستش میکنم یا نمیزارم
این کانال حمایتی نداره
یعنی کلا کانال زیر ۳ کا ممبر رو رایگان نمیزارم
چون من باید هم لینک رمان رو پیدا کنم
هم از لحاظ اخلاقی بودن بررسی کنم
و هم خلاصه رو پیدا کنم
به خاطر همین فعالیت کانال نسبتا کمه
و در آخر من لینک رمان های آنلاین رو میزارم یعنی در حال تایپ
پس انتظار رمان تکمیل شده نداشته باشید 😐
🌻🌻🌻
رمان های آنلاین
❤️🌻❤️🌻❤️🌻❤️ سلام عزیزان خوبید خوشی اید 😊🌻 چند مطلب بگم و برم بخابم 😁 من لینک کانال هایی چه خود رمان چه بنرهای تبادلاتش غیراخلاقی باشه نمیزارم اگه دیدین حواسم نبوده گذاشتم بهم لطفا اطلاع بدین اگه اسم نویسنده ای رو اشتباه نوشتم یا کلا رمانی رو اشتباه…
تبلیغ در کانال :
۱۲ ساعت بنرهاتون (۲ بنر با ریپلی) پست آخر کانال میمونه (کانال و بنر اخلاقی باشه)
بعد از ۱۲ ساعت لینک رمانتون بصورت بقیه رمان های موجود در کانال با خلاصه در کانال باقی میمونه
👆👆👆👆👆
۱۲ ساعت بنرهاتون (۲ بنر با ریپلی) پست آخر کانال میمونه (کانال و بنر اخلاقی باشه)
بعد از ۱۲ ساعت لینک رمانتون بصورت بقیه رمان های موجود در کانال با خلاصه در کانال باقی میمونه
👆👆👆👆👆
💛 @online_romans❤️
نام رمان : #من_بهی_ام
من بهی ام
نوشته: س. رهی
خلاصه :
محمدعلی راسخ نوهی حاج وهاب ارجمند!! مردی آرام و مرموز... وارثی که از هر طرف یه مدعی داشت. وقتی پدربزرگم دختری رو به عمارتش آورد بخاطر شبیه بودنش به کسی که در گذشته میشناختم ازش دور شدم! تا برام دردسر نشه! تا روزی که فهمیدم شبیه به اون کسی بود که سالها در تنهایی و سکوتم دنبالش بودم! بهش نزدیک شدم... عاشقش شدم... و حاج وهاب اجازه نداد و هویتش رو پنهان کرد...!! وقتی فهمیدم اون واقعا کیه و چرا اومده عمارت که دیگه دیر شده بود! حاج وهاب بود بخاطر رازهایی که توی سینه اش پنهان کرده بود آیندهی منو مثل گذشتهام تباه کرد ولی من دیگه اون آدم آروم و ساکت نبودم... شدم وارثش!! وارثی که زور هیچکس بهش نرسه!!
https://tttttt.me/joinchat/TBvSKfkXBQhiGk9N
❄️❄️❄️❄️❄️❄️
نام رمان : #من_بهی_ام
من بهی ام
نوشته: س. رهی
خلاصه :
محمدعلی راسخ نوهی حاج وهاب ارجمند!! مردی آرام و مرموز... وارثی که از هر طرف یه مدعی داشت. وقتی پدربزرگم دختری رو به عمارتش آورد بخاطر شبیه بودنش به کسی که در گذشته میشناختم ازش دور شدم! تا برام دردسر نشه! تا روزی که فهمیدم شبیه به اون کسی بود که سالها در تنهایی و سکوتم دنبالش بودم! بهش نزدیک شدم... عاشقش شدم... و حاج وهاب اجازه نداد و هویتش رو پنهان کرد...!! وقتی فهمیدم اون واقعا کیه و چرا اومده عمارت که دیگه دیر شده بود! حاج وهاب بود بخاطر رازهایی که توی سینه اش پنهان کرده بود آیندهی منو مثل گذشتهام تباه کرد ولی من دیگه اون آدم آروم و ساکت نبودم... شدم وارثش!! وارثی که زور هیچکس بهش نرسه!!
https://tttttt.me/joinchat/TBvSKfkXBQhiGk9N
❄️❄️❄️❄️❄️❄️
💛 @online_romans❤️
نام رمان : #من_سیندرلا_نیستم
من سیندرلا نیستم
نویسنده : بانوی بارانی
خلاصه :
البرز پاکنهاد یه کارخونه داربزرگه،کسیکه کمترین توجهی به بقیه نداره! تا وقتی که یه دختر ریزهمیزه و معصوم نگاهشو معطوف خودش میکنه،همش از یه توجه کوچیک شروع میشه اما وقتی به خودش میاد کل دین و ایمونشو به اون دوتا چشم مظلوم باخته و...
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFhdSZF0-SHyISQvQQ
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
نام رمان : #من_سیندرلا_نیستم
من سیندرلا نیستم
نویسنده : بانوی بارانی
خلاصه :
البرز پاکنهاد یه کارخونه داربزرگه،کسیکه کمترین توجهی به بقیه نداره! تا وقتی که یه دختر ریزهمیزه و معصوم نگاهشو معطوف خودش میکنه،همش از یه توجه کوچیک شروع میشه اما وقتی به خودش میاد کل دین و ایمونشو به اون دوتا چشم مظلوم باخته و...
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFhdSZF0-SHyISQvQQ
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
💛 @online_romans❤️
نام رمان : #آکچین
آکچین
نوشته: عاطفه.م
خلاصه :
آلیا، دختری از دنیای سیاه و چرکین طلاق، میون دردسرهایی که مادرش براش درست میکنه دست و پا میزنه. مادری که پیامد کارهاش گردن آلیا رو میگیره... و در این بین مردی وارد زندگیش میشه که داغ سنگینی توی دلش حکمرانی میکنه...
مردی منزوی و عصبی که...
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFhdSZF0-SHyISQvQQ
❄️❄️❄️❄️❄️❄️
نام رمان : #آکچین
آکچین
نوشته: عاطفه.م
خلاصه :
آلیا، دختری از دنیای سیاه و چرکین طلاق، میون دردسرهایی که مادرش براش درست میکنه دست و پا میزنه. مادری که پیامد کارهاش گردن آلیا رو میگیره... و در این بین مردی وارد زندگیش میشه که داغ سنگینی توی دلش حکمرانی میکنه...
مردی منزوی و عصبی که...
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFhdSZF0-SHyISQvQQ
❄️❄️❄️❄️❄️❄️
💛 @online_romans❤️
نام رمان: #کالیپسو
کالیپسو
نویسنده: سمیه بختیاروند
خلاصه رمان:
تارا در ازای دریافت مبلغ هنگفتی وارد یک عمارت میشه تا فلشی رو پیدا کنه که حتی از محتوی اون خبر نداره. اما خیلی زود متوجه میشه هیچ چیز اون طور که نشون میده نیست و برای به دست آوردن فلش باید با آبانی مقابله کنه که اون هم به دنبال به دست اوردنه فلشه و آبان عالمیان، مردی که با چشمهای باز میخوابه.. هرچندکه دشمنهای زیادی داره اما هیچ کدام از اونها توانایی نفوذ به درون خونهاش رو ندارن. اما اون هنوز هم مجبوره با چشمهای باز بخوابه چون بزرگترین دشمنانش درون خونهاش اقامت دارن.خانواده اش...!
https://tttttt.me/joinchat/VXcJlNnOZ-oLCIkQ
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
نام رمان: #کالیپسو
کالیپسو
نویسنده: سمیه بختیاروند
خلاصه رمان:
تارا در ازای دریافت مبلغ هنگفتی وارد یک عمارت میشه تا فلشی رو پیدا کنه که حتی از محتوی اون خبر نداره. اما خیلی زود متوجه میشه هیچ چیز اون طور که نشون میده نیست و برای به دست آوردن فلش باید با آبانی مقابله کنه که اون هم به دنبال به دست اوردنه فلشه و آبان عالمیان، مردی که با چشمهای باز میخوابه.. هرچندکه دشمنهای زیادی داره اما هیچ کدام از اونها توانایی نفوذ به درون خونهاش رو ندارن. اما اون هنوز هم مجبوره با چشمهای باز بخوابه چون بزرگترین دشمنانش درون خونهاش اقامت دارن.خانواده اش...!
https://tttttt.me/joinchat/VXcJlNnOZ-oLCIkQ
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
دوستان
من کلا رمان های پایین تر از ۳ کا رو رایگان قرار نمیدم
چه درخواستی باشه و چه برای خودتون 🌻
من کلا رمان های پایین تر از ۳ کا رو رایگان قرار نمیدم
چه درخواستی باشه و چه برای خودتون 🌻