رمان های آنلاین
14.3K subscribers
692 photos
15 videos
12 files
39 links
کانال اصلی رمان های تکمیل شده :
@romansarairani

🔊درخواست لینک رمان آنلاین 👇
https://telegram.me/harfbemanbot?start=MTE1NDM0MDEx
Download Telegram
💛 @online_romans❤️

نام رمان : #نامحرمان
نامحرمان

نوشته‌: پروانه قدیمی

خلاصه:
رزا، دختر شیطون و گوگولیه‌ که همه رو با شیطونیاش روانی کرده، برای تجربه‌ی یه هیجان‌ بزرگ، تصمیم میگیره با دوست پسرش برن دزدی. گاوصندوقو که خالی میکنن، از شانس بدش گوشیشو‌ رو گاوصندوق طرف جا میمونه و....

@parvane_novel

❄️❄️❄️❄️❄️❄️
💛 @online_romans❤️

نام رمان : #از_کنار_هم_می‌_گذریم
از کنار هم می گذریم

نوشته‌: سپیده تقی زاده

خلاصه:
مها دختری که توی خانواده‌ای آبرومند و متدین بزرگ شده، بخاطر یک لغزش و عشقی ناپخته، مجبور به ازدواج با سامین میشه... مردی که سابقا عاشقش بوده ولی با اتفاقی که زندگی هر دوشونو زیر و رو کرد، کینه و نفرتی وسط قلبش می‌شینه و شروع این زندگیِ مشترکِ اجباری، ابتدای یک عاشقانه‌ی نه چندان آرومه...

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAErLlb_0a5N_YGPc8w

❄️❄️❄️❄️❄️❄️
💛 @online_romans❤️

نام رمان : #جان_شهرزاد
جان شهرزاد

نوشته‌: رز آبی

خلاصه:
شهرزاد دختری ساده و خجالتی، که از بین این همه مرد نشسته توی قلب رئیس سی‌و‌پنج‌ ساله‌ش! مردی که جز لوندی هیچ چیز دیگه‌ی زن‌ها براش مهم نیست و این وسط شهرزاد مظلوم غصه ما عجیب روی هورومون های این مرد تاثیر میذاره وهمین باعث میشه....

@rozabinovels

❄️❄️❄️❄️❄️❄️


لینک رمان هایی که گذاشته نمیشه

یا غیراخلاقی هست

یا لینک جدیدش موجود نیست
💛 @online_romans❤️

نام رمان: #برکه
برکه

نویسنده : زهره. الف

خلاصه :
برکــه دختر زیبا و شیطونی که برای کمک به شرکت پدرش که در استانه ورشکستگیه صیغه بزرگتری رقیب پدرش "میلاد " مردی متعصب و غیرتی میشه وشرط میبنده میتونه اونو عاشق خودش کنه اما با کاری که میلاد میکنه....

https://telegram.me/joinchat/AAAAAE07CRYzNLu81ZJwGA

❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
💛 @online_romans❤️

نام رمان: #تله_پاتی
تله پاتی

نویسنده : shin

خلاصه :
داستان خواستَن و نَرسیدن ... دیدار های شَبانه دُختری عاشِق با عِشق مَحالَش در فَرا تصورات اَز سر دِلتنگی ... عاشِقی که هَر روز بَرای مَعشوقَش می نِویسد به اُمید این که نوشته هایَش به دَست مَحبوب برسد شایَد که صِدایِ بی قراری های قَلبش روزی شنیده شود ...

لینک تلگرام
@shinwrote
اینستاگرام
Instagram.com/shinwrote

❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
💛 @online_romans❤️

نام رمان: #بی_صدا_طلوع_کن
بی صدا طلوع کن

نویسنده : پروانه. ص

خلاصه :
دختر داستان ما، رازهایی تو زندگیش داره که حتی نزدیک ترین افراد خانوادش هم ازش بی اطلاع اند.. زندگی پر از عشق ممنوعه... عشقی که نباید به ذهن و زبون بیاره چون در این صورت... این رمان از زندگی نامه چند شخصیت نوشته شده که در اخر همگی بهم وصل میشن..

@roman_online_667097

❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
💛 @online_romans❤️

نام رمان : #فراز_در_هبوط
فراز در هبوط

نوشته‌: ساغر بانو

خلاصه :
چطور می تونم عاشق مردی بشم که برادرم رو ازم گرفت؟ اون یه لاته... یه لاتِ آدم کش ومن یه دختر بی پناه وفقیر. اون جذابه، نفسگیره! اما من از اون متنفرم. اون برادرم رو کشته وحالا می خواد مجبورم کنه به زور زنش بشم

https://tttttt.me/joinchat/TGfry-uj5wMN6Rhu

❄️❄️❄️❄️❄️❄️
💛 @online_romans❤️

نام رمان : #گریه_نمیکنم_نرو
گریه نمی‌ کنم نرو

نوشته‌: شهره احیایی

خلاصه:
داستان عشقی که با ممنوعه شروع می شه عشقی سوزان که باعث میشه زبانه های آتشینش نه فقط یلدا وشهاب بلکه چند خانواده رو بسوزونه...اما...

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEiOa2Gm3OwPm1MZ8A

❄️❄️❄️❄️❄️❄️
❤️عاشقان عیدتان مبارک ❤️

❤️⁩ ولادت با سعادت

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

و روز مادر و روز زن بر شما مبارک...⁦❤️

#روز_عیدتون_زیبا❤️
💛 @online_romans❤️

نام رمان : #رخ_مهتاب
رخ مهتاب

نوشته‌: زهرا رضایی

خلاصه :
افرا دختر بی‌پروا و وکیل جسوریست که گذشته‌ی سختش این حرفه را رقم زده. گذشته ای که به یک معضل اجتماعی گره خورده و با گره خوردن به یک زندگی، دیگر معضل نخواهد بود. دستِ تقدیر او را با ترس هایش رو به رو می‌کند و در آسمانِ سرنوشت مثل ماه می‌درخشد. ماهی که آرزویش غرق شدن، میان امواج پرتلاطم دریاست...

https://tttttt.me/joinchat/QuAw2kkvlcpfw_uR

❄️❄️❄️❄️❄️❄️
💛 @online_romans❤️

نام رمان : #بر_من_بتاب
بر من بتاب

نوشته‌: هانی وطن خواه (شازده کوچولو)

خلاصه :
زندگی دختر داستان ، به خاطر قرار گرفتن در زمان و مکانی اشتباه دستخوش تغییر می شود و این تغییر شاید امکان تغییر نداشته باشد...خورشيدي كه با قرار گرفتن تو شبي‌اشتباه ، ناخواسته اسير ازدواجي ميشه كه زماني آرزوش بوده و ديگه نبايد باشه! و حالا...
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFOsgyNe7HKg5JF0ew

❄️❄️❄️❄️❄️❄️
💛 @online_romans❤️

نام رمان : #معشوقه_رئیس
معشوقه رئیس

نوشته‌: فاطمه صالحی

خلاصه :
من مسیحم! یه مرد خشک که با هیچ احساسی بجز خشم و نفرت آشنا نیست!
اما یه روز توی باندم به یه جاسوس بر‌می‌خورم! یه دختر ظریف و ترسو که زیادی برای جاسوسی از من تازه کاره خواستم بکشمش...تاوان خیانت به مسیح همینه.
اما وسوسه لب‌های سرخش اونم درست وقتی که از ترس زیرم می‌لرزید، منصرفم کرد. عذابش دادم...با هم‌خوابگی... اما تاوانش رو دادم...بالاخره منم تاوان کارهام رو دادم! من عاشق شدم...

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAE8ExmR1imSjqFDAqA

❄️❄️❄️❄️❄️❄️
❤️🌻❤️🌻❤️🌻❤️


سلام عزیزان خوبید خوشی اید 😊🌻


چند مطلب بگم و برم بخابم 😁

من لینک کانال هایی چه خود رمان چه بنرهای تبادلاتش غیراخلاقی باشه نمیزارم
اگه دیدین حواسم نبوده گذاشتم بهم لطفا اطلاع بدین

اگه اسم نویسنده ای رو اشتباه نوشتم یا کلا رمانی رو اشتباه گذاشتم بگین
من درستش میکنم یا نمیزارم

این کانال حمایتی نداره
یعنی کلا کانال زیر ۳ کا ممبر رو رایگان نمیزارم

چون من باید هم لینک رمان رو پیدا کنم
هم از لحاظ اخلاقی بودن بررسی کنم
و هم خلاصه رو پیدا کنم
به خاطر همین فعالیت کانال نسبتا کمه

و در آخر من لینک رمان های آنلاین رو میزارم یعنی در حال تایپ
پس انتظار رمان تکمیل شده نداشته باشید 😐

🌻🌻🌻
رمان های آنلاین
❤️🌻❤️🌻❤️🌻❤️ سلام عزیزان خوبید خوشی اید 😊🌻 چند مطلب بگم و برم بخابم 😁 من لینک کانال هایی چه خود رمان چه بنرهای تبادلاتش غیراخلاقی باشه نمیزارم اگه دیدین حواسم نبوده گذاشتم بهم لطفا اطلاع بدین اگه اسم نویسنده ای رو اشتباه نوشتم یا کلا رمانی رو اشتباه…
تبلیغ در کانال :

۱۲ ساعت بنرهاتون (۲ بنر با ریپلی) پست آخر کانال میمونه (کانال و بنر اخلاقی باشه)

بعد از ۱۲ ساعت لینک رمانتون بصورت بقیه رمان های موجود در کانال با خلاصه در کانال باقی میمونه

👆👆👆👆👆
از دوست عزیزی که لینک رمان ها رو برام میفرسته ممنونم 🌻🌻
💛 @online_romans❤️

نام رمان : #من_بهی_ام
من بهی ام

نوشته‌: س. رهی

خلاصه :
محمدعلی راسخ نوه‌ی حاج وهاب ارجمند!! مردی آرام و مرموز... وارثی که از هر طرف یه مدعی داشت. وقتی پدربزرگم دختری رو به عمارتش آورد بخاطر شبیه بودنش به کسی که در گذشته میشناختم ازش دور شدم! تا برام دردسر نشه! تا روزی که فهمیدم شبیه به اون کسی بود که سالها در تنهایی و سکوتم دنبالش بودم! بهش نزدیک شدم... عاشقش شدم... و حاج وهاب اجازه نداد و هویتش رو پنهان کرد...!! وقتی فهمیدم اون واقعا کیه و چرا اومده عمارت که دیگه دیر شده بود! حاج وهاب بود بخاطر رازهایی که توی سینه اش پنهان کرده بود آینده‌ی منو مثل گذشته‌ام تباه کرد ولی من دیگه اون آدم آروم و ساکت نبودم... شدم وارثش!! وارثی که زور هیچکس بهش نرسه!!

https://tttttt.me/joinchat/TBvSKfkXBQhiGk9N

❄️❄️❄️❄️❄️❄️