رمان های آنلاین
13.4K subscribers
702 photos
15 videos
12 files
31 links
کانال اصلی رمان های تکمیل شده :
@romansarairani

🔊درخواست لینک رمان آنلاین 👇
https://telegram.me/harfbemanbot?start=MTE1NDM0MDEx
Download Telegram
❤️🌻❤️🌻❤️🌻❤️


سلام عزیزان خوبید خوشی اید 😊🌻


چند مطلب بگم و برم بخابم 😁

من لینک کانال هایی چه خود رمان چه بنرهای تبادلاتش غیراخلاقی باشه نمیزارم
اگه دیدین حواسم نبوده گذاشتم بهم لطفا اطلاع بدین

اگه اسم نویسنده ای رو اشتباه نوشتم یا کلا رمانی رو اشتباه گذاشتم بگین
من درستش میکنم یا نمیزارم

این کانال حمایتی نداره
یعنی کلا کانال زیر ۳ کا ممبر رو رایگان نمیزارم

چون من باید هم لینک رمان رو پیدا کنم
هم از لحاظ اخلاقی بودن بررسی کنم
و هم خلاصه رو پیدا کنم
به خاطر همین فعالیت کانال نسبتا کمه

و در آخر من لینک رمان های آنلاین رو میزارم یعنی در حال تایپ
پس انتظار رمان تکمیل شده نداشته باشید 😐

🌻🌻🌻
👍151
رمان های آنلاین
❤️🌻❤️🌻❤️🌻❤️ سلام عزیزان خوبید خوشی اید 😊🌻 چند مطلب بگم و برم بخابم 😁 من لینک کانال هایی چه خود رمان چه بنرهای تبادلاتش غیراخلاقی باشه نمیزارم اگه دیدین حواسم نبوده گذاشتم بهم لطفا اطلاع بدین اگه اسم نویسنده ای رو اشتباه نوشتم یا کلا رمانی رو اشتباه…
تبلیغ در کانال :

۱۲ ساعت بنرهاتون (۲ بنر با ریپلی) پست آخر کانال میمونه (کانال و بنر اخلاقی باشه)

بعد از ۱۲ ساعت لینک رمانتون بصورت بقیه رمان های موجود در کانال با خلاصه در کانال باقی میمونه

👆👆👆👆👆
👍2
از دوست عزیزی که لینک رمان ها رو برام میفرسته ممنونم 🌻🌻
🥰3👍2
💛 @online_romans❤️

نام رمان : #من_بهی_ام
من بهی ام

نوشته‌: س. رهی

خلاصه :
محمدعلی راسخ نوه‌ی حاج وهاب ارجمند!! مردی آرام و مرموز... وارثی که از هر طرف یه مدعی داشت. وقتی پدربزرگم دختری رو به عمارتش آورد بخاطر شبیه بودنش به کسی که در گذشته میشناختم ازش دور شدم! تا برام دردسر نشه! تا روزی که فهمیدم شبیه به اون کسی بود که سالها در تنهایی و سکوتم دنبالش بودم! بهش نزدیک شدم... عاشقش شدم... و حاج وهاب اجازه نداد و هویتش رو پنهان کرد...!! وقتی فهمیدم اون واقعا کیه و چرا اومده عمارت که دیگه دیر شده بود! حاج وهاب بود بخاطر رازهایی که توی سینه اش پنهان کرده بود آینده‌ی منو مثل گذشته‌ام تباه کرد ولی من دیگه اون آدم آروم و ساکت نبودم... شدم وارثش!! وارثی که زور هیچکس بهش نرسه!!

https://tttttt.me/joinchat/TBvSKfkXBQhiGk9N

❄️❄️❄️❄️❄️❄️
👍272👎1👏1
💛 @online_romans❤️

نام رمان : #من_سیندرلا_نیستم
من سیندرلا نیستم

نویسنده : بانوی بارانی

خلاصه :
البرز پاکنهاد یه کارخونه داربزرگه،کسی‌که کم‌ترین توجهی به بقیه نداره! تا وقتی که یه دختر ریزه‌میزه و معصوم نگاهشو معطوف خودش می‌کنه،همش از یه توجه کوچیک شروع می‌شه اما وقتی به خودش میاد کل دین و ایمونشو به اون دوتا چشم مظلوم باخته و...

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFhdSZF0-SHyISQvQQ

❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
👍3🔥31👎1👏1
💛 @online_romans❤️

نام رمان : #آکچین
آکچین

نوشته‌: عاطفه.م

خلاصه :
آلیا، دختری از دنیای سیاه و چرکین طلاق، میون دردسر‌هایی که مادرش براش درست می‌کنه دست و پا می‌زنه. مادری که پیامد کارهاش گردن آلیا رو می‌گیره... و در این بین مردی وارد زندگیش می‌شه که داغ سنگینی توی دلش حکمرانی می‌کنه...
مردی منزوی و عصبی که...

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFhdSZF0-SHyISQvQQ

❄️❄️❄️❄️❄️❄️
👍14👏1
💛 @online_romans❤️

نام رمان: #کالیپسو
کالیپسو

نویسنده: سمیه بختیاروند

خلاصه رمان:
تارا در ازای دریافت مبلغ هنگفتی وارد یک عمارت می‌شه تا فلشی رو پیدا کنه که حتی از محتوی اون خبر نداره. اما خیلی زود متوجه می‌شه هیچ چیز اون طور که نشون میده نیست و برای به دست آوردن فلش باید با آبانی مقابله کنه که اون هم به دنبال به دست اوردنه فلشه و آبان عالمیان، مردی که با چشم‌های باز می‌خوابه.. هرچندکه دشمن‌های زیادی داره اما هیچ کدام از اون‌ها توانایی نفوذ به درون خونه‌اش رو ندارن. اما اون هنوز هم مجبوره با چشم‌های باز بخوابه چون بزرگترین دشمنانش درون خونه‌اش اقامت دارن.خانواده اش...!

https://tttttt.me/joinchat/VXcJlNnOZ-oLCIkQ

❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
👍6
دوستان

من کلا رمان های پایین تر از ۳ کا رو رایگان قرار نمیدم

چه درخواستی باشه و چه برای خودتون 🌻
لینک تست شد و مشکلی ندارد
نام رمان : #آئیل (جلد دوم سیزده هشتاده نه )
آئیل

نویسنده : حدیثه اسماعیلی

خلاصه :
جانان، وکیل بیست و نه ساله ای است که همراه پسرش زندگی میکند. گذشته اش، برای اکثریت گنگ است و کمتر کسی راجع به مادرانه های بی چشم داشتش، خبر دارد. جانان، پس از آخرین پرونده ناموفقی که داشته، تصمیم به یک استراحت چندماهه میگیرد. در این بین، مورد اذیت و آزارهای بی دلیل قرار میگیرد و این را از جانب همان پرونده ناموفقی که داشته، میداند. هنوز با خود و اعدام موکل سابقش کنار نیامده که یک پرونده جدید به او معرفی میشد که گذشته اش را بعد از چندین سال دوباره برای او یادآور میشود. گذشته ای که به آینده رقم میخورد و باز هم اورا درگیر تصمیمات مهم میکند.

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAELKYLuzCx6CXo601Q

❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
👍10👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💛 @online_romans❤️

نام رمان: #افسون_زمان
افسون زمان

نویسنده: سما اسفندی

خلاصه :
آریانا دختر امروزی که از طرف دانشگاه به دیدن یک مجموعه تاریخی میره و اونجا با لمس گردنبندی عتیقه به گذشته و ۲۵۰۰ سال قبل سفر میکنه، و با مفهموم عشق، انتقام دشمن و دسیسه رو‌به رو میشه زمانی که می‌خواد به آرامش برسه و با آتانس زندگیش رو شروع، درس زمانی که بیخیال زندگی حالش شده به زمان خودش برمیگرده و...

https://tttttt.me/joinchat/Ve2rqE3aXr2kPuUd

❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
👍131
💛 @online_romans❤️

نام رمان: #آوای_زندگی
آوای زندگی

نویسنده: نگار فرزین

خلاصه رمان:
آوا دختری که درگیر بی مهری خانواده است عاشق مردی که پانزده سال از خودش بزرگتر است می شود. مردی که خودش هنوز عشق اولش را از یاد نبرده. خیلی طول می کشد تا آوا متوجه شود برای بدست اوردن یک زندگی عاشقانه باید چیزهای زیادی بیاموزد

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFhk8KkLGakJEjJ5Pw

❄️❄️❄️❄️❄️❄️
👍102👏1


دوستان به درخواست نویسنده لینک رویای قاصدک گذاشته نمیشود
👍4
💛 @online_romans❤️

نام رمان: #تتو ( کنیز خان)
تتو

نویسنده : نگار. ب

خلاصه:
آنالی کنیــز خــان! توسط آتاش خان خریده میشه و وقتی وارد عمارتش می‌شه، اتفاق های مهیجی می افته

https://tttttt.me/joinchat/sWrEEzL43-Y0YWRk

❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
👍20👏21
دوستان تو کانال رمانی که دوست دارین بمونید و لفت ندین

چون بعد از مدتی نویسنده لینک رو عوض میکنه و لینک جدید در دسترس نیست

حتی ممکنه ساعتی لینک عوض بشه

پس تو کانال بمونید

منقضی شدن لینک دست من نیست


دوما هر کی بهم پیام میده که این رمان لینکش عوض شده من اول رمان رو از کانال حذف میکنم تا وقتیکه لینک جدیدش رو پیدا کنم و دوباره بزارم
👍6
💛 @online_romans❤️

نام رمان : #داروغه
داروغه

نویسنده: سحر نصیری

خلاصه:
امیر کــورد
آدمی که توی زندگیش مرد بار اومده و همیشه حامی بوده! یه کورد مرد واقعی نه لاته و خشن، نه اوباش و نه حق مردم خور! اون یه پـهلوونه! یه مرد ذاتا آروم که اخلاقای بد و خوب زیادی داره،! بعد از سال ها بر میگرده تا دینش رو به این مردم ادا کنه ولی.... به دختری بر میخوره که قدر یه دنیا ازش فاصله داره و مرز بینشونه، دختری که ناحقی زیاد کشیده و امیر کورد قراره بشه پشت و پناهش!
آشــوب؛ دختر بچه ی شیرین و تخسی که کل زندگیش قضاوت شده، بخاطر خانواده ای که یه روزی عاشقشون بود! پر از کمبود و پر از نفرت و دوست داشتن، با زبونی حسابی کار کشته که هیچ کس از دستش در امون نیست! داستان ما قصه ی زندگی دوتا آدم خوش قلبه، یکی متعصب و دارای خط قرمزهای بسیار و دیگری بی قید و کاملا بی شرم که عاشق گذشتن از خط قرمزهاست...

https://tttttt.me/joinchat/TiHvcm7Y17A1MmM8

❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
👍4210💩6🔥2🙏1