با عابران خستهی این عصر بیثبات
شاعر! نشستهای تو به تفسیر کائنات
دلخوش به روز واقعه با وعدهی نجات!
وقتی بریدهاند از انسان رگ حیات
سیلی بزن به گوش مفاعیل و فاعلات
چون دود، از زبانهی آتش بلند شو
انسان که پای ثابت دینها و کیشهاست
آزرده از مداومت نوشونیشهاست
دنیا فرودگاه «به ظاهر پریشهاست»
میدان خرقهدوزی و بازار ریشهاست
پامال جهل مستمر گاومیشهاست
از جا چو موج عاصی و سرکش بلند شو
رندان سرشکسته مقدسنما شدند
بتهای تکهتکه به سرعت خدا شدند
از جمع اولیای دروغین جدا شدند
چون چتربازهای معلق رها شدند
در دست، مارهای فسونگر عصا شدند
چرخی زدند و بار دگر اژدها شدند
از تیردانِ کهنهی آرش بلند شو
شاعر به پایمردی این واژهها بجنگ
با جهل و با تقدس و با ادعا بجنگ
با هر غریبوارهی دیرآشنا بجنگ
با درد آشنا چو شدی با دوا بجنگ
از کس نترس با همهی سایهها بجنگ
از بت خدا چو ساخته شد با خدا بجنگ
از دام خوابهای مشوش بلند شو
فرزانگانِ سرخوش از خویش راضیاند
سرگرم قبض و بسط فضای مجازیاند
هر روز در تدارک یک صحنهسازیاند
محصول مردهریگِ مقامات ماضیاند
ژنهای مختلط شدهی ترک و تازیاند
روی دوپا چو اسب سیاوش بلند شو
با مغزهای یخزده تزویر میکنند
روباه را به پشمِ دغل شیر میکنند
ما را به مکر و خدعه زمینگیر میکنند
محضِ ریا نماز به تاخیر میکنند
چون حای حمد پشتِ گلو گیر میکنند
با صوت مومنانهی غَلوَش بلند شو
دیوانگان عصر اتم، خاکبازها
محصول چاپلوسی عصر ایازها
هر صبح و عصر آبکشِ جانمازها
آیینهی دروغ و دغل، حقهبازها
ترفند گریهبازیِ عطر پیازها
شاعر! از این زمین بلاکش بلند شو
#عبدالجبار_کاکائی
https://telegram.me/nimaasakk
شاعر! نشستهای تو به تفسیر کائنات
دلخوش به روز واقعه با وعدهی نجات!
وقتی بریدهاند از انسان رگ حیات
سیلی بزن به گوش مفاعیل و فاعلات
چون دود، از زبانهی آتش بلند شو
انسان که پای ثابت دینها و کیشهاست
آزرده از مداومت نوشونیشهاست
دنیا فرودگاه «به ظاهر پریشهاست»
میدان خرقهدوزی و بازار ریشهاست
پامال جهل مستمر گاومیشهاست
از جا چو موج عاصی و سرکش بلند شو
رندان سرشکسته مقدسنما شدند
بتهای تکهتکه به سرعت خدا شدند
از جمع اولیای دروغین جدا شدند
چون چتربازهای معلق رها شدند
در دست، مارهای فسونگر عصا شدند
چرخی زدند و بار دگر اژدها شدند
از تیردانِ کهنهی آرش بلند شو
شاعر به پایمردی این واژهها بجنگ
با جهل و با تقدس و با ادعا بجنگ
با هر غریبوارهی دیرآشنا بجنگ
با درد آشنا چو شدی با دوا بجنگ
از کس نترس با همهی سایهها بجنگ
از بت خدا چو ساخته شد با خدا بجنگ
از دام خوابهای مشوش بلند شو
فرزانگانِ سرخوش از خویش راضیاند
سرگرم قبض و بسط فضای مجازیاند
هر روز در تدارک یک صحنهسازیاند
محصول مردهریگِ مقامات ماضیاند
ژنهای مختلط شدهی ترک و تازیاند
روی دوپا چو اسب سیاوش بلند شو
با مغزهای یخزده تزویر میکنند
روباه را به پشمِ دغل شیر میکنند
ما را به مکر و خدعه زمینگیر میکنند
محضِ ریا نماز به تاخیر میکنند
چون حای حمد پشتِ گلو گیر میکنند
با صوت مومنانهی غَلوَش بلند شو
دیوانگان عصر اتم، خاکبازها
محصول چاپلوسی عصر ایازها
هر صبح و عصر آبکشِ جانمازها
آیینهی دروغ و دغل، حقهبازها
ترفند گریهبازیِ عطر پیازها
شاعر! از این زمین بلاکش بلند شو
#عبدالجبار_کاکائی
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak