ای زِ زلف تو مُشکِ تر، بویی
وز میانِ تو تا عدم، مویی
خنده ای کن که بیخیالِ لبت
دردِ خسرو ندید، دارویی
#امیرخسرو_دهلوی
https://telegram.me/nimaasakk
وز میانِ تو تا عدم، مویی
خنده ای کن که بیخیالِ لبت
دردِ خسرو ندید، دارویی
#امیرخسرو_دهلوی
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
دی بادِ صبح، بوی تو آورد سوی من
امروز دل به سوی تو بر باد دادهایم
#امیرخسرو_دهلوی
https://telegram.me/nimaasakk
امروز دل به سوی تو بر باد دادهایم
#امیرخسرو_دهلوی
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
ابر میبارد و من میشوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا؟
ابر باران و من و یار ستاده به وداع
من جدا گریهکنان، ابر جدا، یار جدا
سبزه نوخیز و هوا خرم و بستان سرسبز
بلبل رویسیه مانده ز گلزار جدا
ای مرا در ته هر موی، به زلفت بندی
چه کُنی بند ز بندم همه یکبار جدا
دیده از بهر تو خونبار شد ای مردم چشم
مردمی کن مشو از دیدهی خونبار جدا
نعمت دیده نخواهم که بماند پس از این
مانده چون دیده از آن نعمت دیدار جدا
دیده صد رخنه شد از بهر تو، خاکی ز رهت
زود برگیر و بکن رخنهی دیوار جدا
میدهم جان مرو از من، وگرت باور نیست
پیش از آن خواهی، بستان و نگهدار جدا
حُسن تو دیر نپاید چو ز خسرو رفتی
گُل بسی دیر نماند چو شد از خار جدا
#امیرخسرو_دهلوی
https://telegram.me/nimaasakk
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا؟
ابر باران و من و یار ستاده به وداع
من جدا گریهکنان، ابر جدا، یار جدا
سبزه نوخیز و هوا خرم و بستان سرسبز
بلبل رویسیه مانده ز گلزار جدا
ای مرا در ته هر موی، به زلفت بندی
چه کُنی بند ز بندم همه یکبار جدا
دیده از بهر تو خونبار شد ای مردم چشم
مردمی کن مشو از دیدهی خونبار جدا
نعمت دیده نخواهم که بماند پس از این
مانده چون دیده از آن نعمت دیدار جدا
دیده صد رخنه شد از بهر تو، خاکی ز رهت
زود برگیر و بکن رخنهی دیوار جدا
میدهم جان مرو از من، وگرت باور نیست
پیش از آن خواهی، بستان و نگهدار جدا
حُسن تو دیر نپاید چو ز خسرو رفتی
گُل بسی دیر نماند چو شد از خار جدا
#امیرخسرو_دهلوی
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak