آمد ز طرفِ کویت
صبحِ ازل نسیمی
بوی تو را گرفتیم
ما و بهار هر دو
#حزین_لاهیجی
https://telegram.me/nimaasakk
صبحِ ازل نسیمی
بوی تو را گرفتیم
ما و بهار هر دو
#حزین_لاهیجی
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
باید همه تن طُرفه نگاهی شد و برخاست
چون شمع، سراپا همه آهی شد و برخاست
هر دانهی اشکی که به راه تو فشاندم
از فیض وفا مهرگیاهی شد و برخاست
دل چون به تمنّای تو آسوده نشیند؟
کوه از غم عشقت پَرِ کاهی شد و برخاست
شبهای جدایی به هواداری چشمم
هر مدّ نگه ابر سیاهی شد و برخاست
خون تو حزین! تا به ره عشق نخوابد
هر لاله ز خاک تو گواهی شد و برخاست
#حزین_لاهیجی
https://telegram.me/nimaasakk
چون شمع، سراپا همه آهی شد و برخاست
هر دانهی اشکی که به راه تو فشاندم
از فیض وفا مهرگیاهی شد و برخاست
دل چون به تمنّای تو آسوده نشیند؟
کوه از غم عشقت پَرِ کاهی شد و برخاست
شبهای جدایی به هواداری چشمم
هر مدّ نگه ابر سیاهی شد و برخاست
خون تو حزین! تا به ره عشق نخوابد
هر لاله ز خاک تو گواهی شد و برخاست
#حزین_لاهیجی
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
کار رسوایی ما حیف به پایان نرسید
نارسا طالع چاکی که به دامان نرسید
دل بر آن شبنم لبتشنه مرا می سوزد
که به سرچشمهی خورشید درخشان نرسید
تا به پای عَلَم دار نیاوردش عشق
سر شوریدهٔ منصور به سامان نرسید
شمع بالین من خسته شد آن گاه رخاَش
کز ضعیفی نگهم تا سر مژگان نرسید
چشم دارم که رسد گریهی مستانه به داد
گر به سرمنزل ما سیل بهاران نرسید
دیده دیری ست که در راه غبار درِ توست
نکهت مصر سفر کرد و به کنعان نرسید
من گرفتم به قفس تن زنم از دوری گل
چون ننالم که فغانم به گلستان نرسید؟
نگه عجز عجب قوّت تقریری داشت
این ستم شد که به آن چشمِ سخندان نرسید
نفس صبح قیامت علم افراشت حزین!
شب افسانهی ما خوش که به پایان نرسید
#حزین_لاهیجی
https://telegram.me/nimaasakk
نارسا طالع چاکی که به دامان نرسید
دل بر آن شبنم لبتشنه مرا می سوزد
که به سرچشمهی خورشید درخشان نرسید
تا به پای عَلَم دار نیاوردش عشق
سر شوریدهٔ منصور به سامان نرسید
شمع بالین من خسته شد آن گاه رخاَش
کز ضعیفی نگهم تا سر مژگان نرسید
چشم دارم که رسد گریهی مستانه به داد
گر به سرمنزل ما سیل بهاران نرسید
دیده دیری ست که در راه غبار درِ توست
نکهت مصر سفر کرد و به کنعان نرسید
من گرفتم به قفس تن زنم از دوری گل
چون ننالم که فغانم به گلستان نرسید؟
نگه عجز عجب قوّت تقریری داشت
این ستم شد که به آن چشمِ سخندان نرسید
نفس صبح قیامت علم افراشت حزین!
شب افسانهی ما خوش که به پایان نرسید
#حزین_لاهیجی
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak