ادامه نظرات شما
درمجردان انقلابی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
سلام....
يکم از سخت گيري هاي خانواده پسر مخصوصا مادرهاشون تو کانال بگين...اکثر مادرها عروس رو برا پز دادن جلوي فاميل و ....مي خوان...عروسم خوشگله و ....همه دخترها که خوشگل نيستن ...پس حق ازدواج ندارن؟ خيلي جاها پ کفويت بين خانواده ها و دختر و پسر هست ....ولي مادرها ، با اينکه شايد هفته اي 4 يا 5 جا برن خواستگاري و مزاحمت ايجاد ميکنن...مشکل پسند هستن...من يکي از عوامل تاخير در ازدواج رو مادرهاي پسر ميدونم که خيلي دختر رو برانداز مي کنن……
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مغزنوشت_کودکی_23ساله
سلام خواهرم
با تو صحبت می کنم
مراقب باش که ارزش تو بقدریست که خدا فقط و فقط تورا برای یک نفر نگه داشته، اونم شوهرته. پس مراقب باش که با غیر شوهرو محارمت چطور رفتار میکنی، چطور حرف میزنی، چطور نگاه میکنی. ارزش تو بقدری بالاست که هیچ کس لایق نگاهو سخن تو نیست. اشوه ها و لحن دل انگیز صدایت را برای محارمت نگه دار،میدونم که توی دلت هیچی نیست، ولی دلهای مریض کم نیستند پس بیشتر مراقب سکناتت باش.
صورتو خنده های زیبایت را برای محارمت خرج کن، یک بار به این فکر کن چه لزومی داره صورتو خنده هایت را در فضای مجازی به اشتراک بگذاری؟ بنظرت خدا هم راضیه بدون هیچ لزومی نامحرمها تورا بشناسند؟
این توصیه دینمون نیست که زن بهتره کمتر در جامعه حضور پیدا کنه، این برای آرامش خودش هم بهتره.
دلمونو حداقل با خودمون صاف کنیم
#منتظر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مغزنوشت_کودکی_23ساله
گاهی اوقات باید به دور از دغدغه های مردونه، تو روزای تعطیل. به مادرو خواهرت بگی شما امروزو استراحت کنید باقی کارای خونه با من
باید ظرفارو شست، باید خونه رو نظافت کرد، باید غذا درست کرد تا فهمید که فرشته های خدا تو خونه چقدر زحمت میکشن، فقط این نیست آدم بره سرکار بیاد خونه طلبکار باشه از زمینو زمان، چون خسته شده و از سر کار اومده، #آهای_برادر خستگی پشت در، #چهره_خندون بیا تو خونه
اگر منصفانه به قضیه نگاه کنیم کار داخل منزل سختتر از و ملال آورتر از کار بیرون خونست.
اینکارو باید بکنیم تا قدر زن های زندگیمونو بیشتر بدونیم، کساییکه برای ما، بخاطر #عشقشون به ما، تمام این سختیارو بدون اینکه خم به ابرو بیارن میکشن تا ما راحت باشیمو آسوده.
فرقی نداره مجردی یا متعهل، باید از الان جهاد با نفسو آغاز کنیم، کمک در منزل به مادر به همسر اجری داره که نمیشه توصیفش کرد.
اگر بچه مذهبی هستی، اگر ادعا می کنی قلبت برای اهل بیت میتپه، کارو از الان باید شروع کنی، هر ثانیه که بگذره دیره، خیلی دیر..…
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام.اکثر پستهاتون رو کپی برداری میکنید
❤️ جواب ادمین:
سعی مابراین است درکنارمطالب اصلی کانال خودمان ،ازمطالب جذاب کانالهای دیگر استفاده کنیم و در اختیار اعضا قرار دهیم .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام وقت شما بخیر ، بهتر نیست برای شروع رندگی ، نگیم پول مهم نیست ؟ وقتی مریض بشیم یا رفت و آمدها و خورد و خوراک و خرجی های بچه ، چون من می شناسم طرف طلبه س ، ازدواج کرده ، اما پول قرض میکنه ، یا یکی ازدواج کرده بچه داره ، پول ندارن غذا بخورن ، پس میبینیم که پول خیلی مهمه ، با تشکر
همین طور پول باعث میشه از یکی از مشغله های ذهنی و استرس ها خلاص ، این هنر آدمه که با پول بخواد چجوری زندگی کنه ، البته من بی نهایت موافق ازدواج آسانم با جعیزیه و مهریه کم ، اما بدون پول و یا بدون پولدار مخالفم ، اگر طرف متوسط ب بالا باشه هم که خیلی عالی میشه و این همه مشکلات برای پول بوجود نمیاد ، با تشکر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بچه مزحبیا
هموناکه هیئت هرشبشون سره جاشه⚫️
ولی شوخی های بعد هیئتشونم به راهه😅
همونا که شما تو لباس سیاهه محرم دیدی و گفتی اینا افسردن😏
بیا تو لباسه شادیه نیمه شعبانم ببینشون☺️
اونایی که میبینی همش مداحی گوش میدن
❌افسرده نیستن
فقط وقتی مداحی گوش میکنن یه امیدی پیدا میکنن....که باید نوکریه خاندان علیو بکنن.....که باید منتظر قائم آل محمد (عج)باشه 😍
اون موقعست که حالشون خوب میشه
اون پسرایی که دیدی وقتی دختر میبینن اخم میکنن
بیا شوخی هاشون با خواهرشم ببین
دختری که با چادرش با اخم رو گرفته
بد اخلاق نیست❌
امانت داره😅
اون پسرایی میگن شهادت شکست عشقی نخوردن که بخوان به خاطرش با شهادت از این دنیا خلاص بشن
نه❌
اون دنیا با رفیقاشون قرار دارن
قرار گذاشتن کسی با جسمی که سر داره پیشه ارباب نره
اون دخترایی که میگن همسر آیندم باید عاشق شهادت باشه نمی خوان زود از دستش راحت شن
نه❌
می خوان به حضرت زینب بگن:
بی بی خودم نمیتونم بیام ولی عزیزامو که میتونم برات فدا کنم
سلامتیه همه بچه حزب الهی ها و اعتقاداته قشنگشون صلوات
درمجردان انقلابی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
سلام....
يکم از سخت گيري هاي خانواده پسر مخصوصا مادرهاشون تو کانال بگين...اکثر مادرها عروس رو برا پز دادن جلوي فاميل و ....مي خوان...عروسم خوشگله و ....همه دخترها که خوشگل نيستن ...پس حق ازدواج ندارن؟ خيلي جاها پ کفويت بين خانواده ها و دختر و پسر هست ....ولي مادرها ، با اينکه شايد هفته اي 4 يا 5 جا برن خواستگاري و مزاحمت ايجاد ميکنن...مشکل پسند هستن...من يکي از عوامل تاخير در ازدواج رو مادرهاي پسر ميدونم که خيلي دختر رو برانداز مي کنن……
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مغزنوشت_کودکی_23ساله
سلام خواهرم
با تو صحبت می کنم
مراقب باش که ارزش تو بقدریست که خدا فقط و فقط تورا برای یک نفر نگه داشته، اونم شوهرته. پس مراقب باش که با غیر شوهرو محارمت چطور رفتار میکنی، چطور حرف میزنی، چطور نگاه میکنی. ارزش تو بقدری بالاست که هیچ کس لایق نگاهو سخن تو نیست. اشوه ها و لحن دل انگیز صدایت را برای محارمت نگه دار،میدونم که توی دلت هیچی نیست، ولی دلهای مریض کم نیستند پس بیشتر مراقب سکناتت باش.
صورتو خنده های زیبایت را برای محارمت خرج کن، یک بار به این فکر کن چه لزومی داره صورتو خنده هایت را در فضای مجازی به اشتراک بگذاری؟ بنظرت خدا هم راضیه بدون هیچ لزومی نامحرمها تورا بشناسند؟
این توصیه دینمون نیست که زن بهتره کمتر در جامعه حضور پیدا کنه، این برای آرامش خودش هم بهتره.
دلمونو حداقل با خودمون صاف کنیم
#منتظر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مغزنوشت_کودکی_23ساله
گاهی اوقات باید به دور از دغدغه های مردونه، تو روزای تعطیل. به مادرو خواهرت بگی شما امروزو استراحت کنید باقی کارای خونه با من
باید ظرفارو شست، باید خونه رو نظافت کرد، باید غذا درست کرد تا فهمید که فرشته های خدا تو خونه چقدر زحمت میکشن، فقط این نیست آدم بره سرکار بیاد خونه طلبکار باشه از زمینو زمان، چون خسته شده و از سر کار اومده، #آهای_برادر خستگی پشت در، #چهره_خندون بیا تو خونه
اگر منصفانه به قضیه نگاه کنیم کار داخل منزل سختتر از و ملال آورتر از کار بیرون خونست.
اینکارو باید بکنیم تا قدر زن های زندگیمونو بیشتر بدونیم، کساییکه برای ما، بخاطر #عشقشون به ما، تمام این سختیارو بدون اینکه خم به ابرو بیارن میکشن تا ما راحت باشیمو آسوده.
فرقی نداره مجردی یا متعهل، باید از الان جهاد با نفسو آغاز کنیم، کمک در منزل به مادر به همسر اجری داره که نمیشه توصیفش کرد.
اگر بچه مذهبی هستی، اگر ادعا می کنی قلبت برای اهل بیت میتپه، کارو از الان باید شروع کنی، هر ثانیه که بگذره دیره، خیلی دیر..…
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام.اکثر پستهاتون رو کپی برداری میکنید
❤️ جواب ادمین:
سعی مابراین است درکنارمطالب اصلی کانال خودمان ،ازمطالب جذاب کانالهای دیگر استفاده کنیم و در اختیار اعضا قرار دهیم .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام وقت شما بخیر ، بهتر نیست برای شروع رندگی ، نگیم پول مهم نیست ؟ وقتی مریض بشیم یا رفت و آمدها و خورد و خوراک و خرجی های بچه ، چون من می شناسم طرف طلبه س ، ازدواج کرده ، اما پول قرض میکنه ، یا یکی ازدواج کرده بچه داره ، پول ندارن غذا بخورن ، پس میبینیم که پول خیلی مهمه ، با تشکر
همین طور پول باعث میشه از یکی از مشغله های ذهنی و استرس ها خلاص ، این هنر آدمه که با پول بخواد چجوری زندگی کنه ، البته من بی نهایت موافق ازدواج آسانم با جعیزیه و مهریه کم ، اما بدون پول و یا بدون پولدار مخالفم ، اگر طرف متوسط ب بالا باشه هم که خیلی عالی میشه و این همه مشکلات برای پول بوجود نمیاد ، با تشکر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بچه مزحبیا
هموناکه هیئت هرشبشون سره جاشه⚫️
ولی شوخی های بعد هیئتشونم به راهه😅
همونا که شما تو لباس سیاهه محرم دیدی و گفتی اینا افسردن😏
بیا تو لباسه شادیه نیمه شعبانم ببینشون☺️
اونایی که میبینی همش مداحی گوش میدن
❌افسرده نیستن
فقط وقتی مداحی گوش میکنن یه امیدی پیدا میکنن....که باید نوکریه خاندان علیو بکنن.....که باید منتظر قائم آل محمد (عج)باشه 😍
اون موقعست که حالشون خوب میشه
اون پسرایی که دیدی وقتی دختر میبینن اخم میکنن
بیا شوخی هاشون با خواهرشم ببین
دختری که با چادرش با اخم رو گرفته
بد اخلاق نیست❌
امانت داره😅
اون پسرایی میگن شهادت شکست عشقی نخوردن که بخوان به خاطرش با شهادت از این دنیا خلاص بشن
نه❌
اون دنیا با رفیقاشون قرار دارن
قرار گذاشتن کسی با جسمی که سر داره پیشه ارباب نره
اون دخترایی که میگن همسر آیندم باید عاشق شهادت باشه نمی خوان زود از دستش راحت شن
نه❌
می خوان به حضرت زینب بگن:
بی بی خودم نمیتونم بیام ولی عزیزامو که میتونم برات فدا کنم
سلامتیه همه بچه حزب الهی ها و اعتقاداته قشنگشون صلوات
#انچه_مجردان_باید_بدانند
امام على (عليه السلام):
هرگز كسى #چيزى را در دل پنهان نمى كند،
مگر آنكه از #لغزشها و پَرِشهاى زبانى اش
و نيز از دگرگونيهاى #چهره اش
آشـكار مى شود.
[نهج البلاغه، حكمت 26]
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✅
تو جلسه #خواستگاری باید شیش دونگ حواستون به #طرف مقابل باشه...
بعضی مواقع شاید طرف در همون حین سوال کردن یا #صحبت کردن یه کلمه، حرکت، یا نشانهای از خودش بروز بده که با اون چیزی که در ظاهر داره میگه متفاوت باشه.
مثلا شما ازش میپرسید که: «شما با پسرهای #هم دانشگاهیتون چطوری برخورد میکردید؟... خیلی خشک بودید؟»
در این موقع #دختری که سابقه خوبی داشته باشه، خیلی راحت و بدون استرس جواب میده... اما اگه کسی #پرونده پاکی نداشته باشه، ممکنه سرخ و سفید بشه، آب دهان قورت بده، جملاتش رو #محکم ادا نکنه و...
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
امام على (عليه السلام):
هرگز كسى #چيزى را در دل پنهان نمى كند،
مگر آنكه از #لغزشها و پَرِشهاى زبانى اش
و نيز از دگرگونيهاى #چهره اش
آشـكار مى شود.
[نهج البلاغه، حكمت 26]
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
✅
تو جلسه #خواستگاری باید شیش دونگ حواستون به #طرف مقابل باشه...
بعضی مواقع شاید طرف در همون حین سوال کردن یا #صحبت کردن یه کلمه، حرکت، یا نشانهای از خودش بروز بده که با اون چیزی که در ظاهر داره میگه متفاوت باشه.
مثلا شما ازش میپرسید که: «شما با پسرهای #هم دانشگاهیتون چطوری برخورد میکردید؟... خیلی خشک بودید؟»
در این موقع #دختری که سابقه خوبی داشته باشه، خیلی راحت و بدون استرس جواب میده... اما اگه کسی #پرونده پاکی نداشته باشه، ممکنه سرخ و سفید بشه، آب دهان قورت بده، جملاتش رو #محکم ادا نکنه و...
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
💞💞💍💍💞💞
💞 ساعت مچی #خواستگار، ملاک #ازدواج
#قسمت_دوم
🌻 خیلی ها #داشتن وضع مالی خوب یا یک شغل پردرآمد را ملاک زندگی خود قرار دادند اما #مشکلاتی برایشان پیش آمد که یا اوضاع شان به کلی دگرگون شد یا همین وضع مالی خوب و شغل پردرآمد خودش #سرمنشا مشکلاتشان شد و ...
🌻 عده ای به خاطر یک #چهره ی زیبا، یک تیپ شیک و جذاب ازدواج کردند اما خیلی زود #متوجه اشتباه شان می شوند. بعضا #همسر زیبایشان دلربایی بلد نیست. شیک پوشی اش جدی ترین درد سر زندگی شد و البته شکی نیست که #بهترین ازدواجها، نرمال ترین آنها هستند. هر چه از #استانداردهای نرمال در یک ازدواج دور می شویم ریسک آن را بالاتر می بریم. مثلا بزرگتر بودن پسر آن هم چیزی بین سه تا شش سال حالت نرمال ازدواج است. دارا بودن #فرهنگ مشترک و عادتهای اخلاقی نزدیک به هم یکی از #اصول مهم زندگی است.
#ادامه_دارد....
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
💞 ساعت مچی #خواستگار، ملاک #ازدواج
#قسمت_دوم
🌻 خیلی ها #داشتن وضع مالی خوب یا یک شغل پردرآمد را ملاک زندگی خود قرار دادند اما #مشکلاتی برایشان پیش آمد که یا اوضاع شان به کلی دگرگون شد یا همین وضع مالی خوب و شغل پردرآمد خودش #سرمنشا مشکلاتشان شد و ...
🌻 عده ای به خاطر یک #چهره ی زیبا، یک تیپ شیک و جذاب ازدواج کردند اما خیلی زود #متوجه اشتباه شان می شوند. بعضا #همسر زیبایشان دلربایی بلد نیست. شیک پوشی اش جدی ترین درد سر زندگی شد و البته شکی نیست که #بهترین ازدواجها، نرمال ترین آنها هستند. هر چه از #استانداردهای نرمال در یک ازدواج دور می شویم ریسک آن را بالاتر می بریم. مثلا بزرگتر بودن پسر آن هم چیزی بین سه تا شش سال حالت نرمال ازدواج است. دارا بودن #فرهنگ مشترک و عادتهای اخلاقی نزدیک به هم یکی از #اصول مهم زندگی است.
#ادامه_دارد....
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
💞💞💍💍💞💞
#انچه_مجردان_باید_بدلتتد
#قسمت_سوم
🔰باورهاي نادرست در انتخاب #همسر
٥- ازدواج پاياني براي همه مشكلات است.
برخي از #جوانان معتقد هستند كه ازدواج نقطه پايان تمام مشكلات و #تعارضات آنها و شروع خوشبختى است. اين باور هم نادرست است زيرا گرچه ازدواج مى تواند پايان بخش برخى #مشكلات دوران تجرد باشد، ولي نقطه ى آغازى براى مشكلات جديد است و مهم تر از همه ازدواج مستلزم سازگارى با #موقعيت جديدى است كه به دنبال ازدواج پيش مى آيد كه نيازمند صرف انرژى زيادى است كه مى تواند #فشارزا باشد.
٦-قيافه عادي مى شود.
گر چه #معيارهاى زيبايى نسبى هستند و هر كسى بنا به سليقه ى شخصى خود معيارهاى متفاوتى دارد ، اما اگر زيبايى و #جذابيت جسمانى به عنوان مهم ترين ملاك يا تنها ملاك مدنظر قرار گيرد، در اين صورت مشكل زا خواهد بود. واقعيت اينست كه زوج ها بايد تا اندازه ايى براى هم جذابيت داشته باشند و #ظاهر همديگر را بپسندند تا راغب به ازدواج باشند.گرچه اين باور كه اهميت قيافه و زيبايى با گذشت زندگى مشترك رنگ مى بازد، تا #اندازه ايى درست است؛اما نكته اى كه بايد به آن توجه داشت اينست كه #چهره زيبا و جذاب به مرور عادى مى شود در حاليكه چنين چيزى در مورد قيافه ى زشت صدق نمى كند! اگر در ابتدا قيافه فرد به #اصطلاح به دل طرف مقابل نشيند و به فرد #نچسبد ممكن است تا آخر اين احساس ناخوشايند را با خود به يدك بكشد و ناراضي باشد.
#ادامه_دارد.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan 🎀
#انچه_مجردان_باید_بدلتتد
#قسمت_سوم
🔰باورهاي نادرست در انتخاب #همسر
٥- ازدواج پاياني براي همه مشكلات است.
برخي از #جوانان معتقد هستند كه ازدواج نقطه پايان تمام مشكلات و #تعارضات آنها و شروع خوشبختى است. اين باور هم نادرست است زيرا گرچه ازدواج مى تواند پايان بخش برخى #مشكلات دوران تجرد باشد، ولي نقطه ى آغازى براى مشكلات جديد است و مهم تر از همه ازدواج مستلزم سازگارى با #موقعيت جديدى است كه به دنبال ازدواج پيش مى آيد كه نيازمند صرف انرژى زيادى است كه مى تواند #فشارزا باشد.
٦-قيافه عادي مى شود.
گر چه #معيارهاى زيبايى نسبى هستند و هر كسى بنا به سليقه ى شخصى خود معيارهاى متفاوتى دارد ، اما اگر زيبايى و #جذابيت جسمانى به عنوان مهم ترين ملاك يا تنها ملاك مدنظر قرار گيرد، در اين صورت مشكل زا خواهد بود. واقعيت اينست كه زوج ها بايد تا اندازه ايى براى هم جذابيت داشته باشند و #ظاهر همديگر را بپسندند تا راغب به ازدواج باشند.گرچه اين باور كه اهميت قيافه و زيبايى با گذشت زندگى مشترك رنگ مى بازد، تا #اندازه ايى درست است؛اما نكته اى كه بايد به آن توجه داشت اينست كه #چهره زيبا و جذاب به مرور عادى مى شود در حاليكه چنين چيزى در مورد قيافه ى زشت صدق نمى كند! اگر در ابتدا قيافه فرد به #اصطلاح به دل طرف مقابل نشيند و به فرد #نچسبد ممكن است تا آخر اين احساس ناخوشايند را با خود به يدك بكشد و ناراضي باشد.
#ادامه_دارد.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan 🎀
💞💞💍💍💞💞
🔰در جلسه #خواستگاری چگونه رفتار کنیم؟
✔️۱۵توصیه برای جلسه خواستگاری
۹- #فاصله مجاز را رعایت كنید. نه آنقدر از یكدیگر دور بنشینید كه مجبور باشید #بلند صحبت كنید و نه آنقدر نزدیك كه جسور به نظر برسید. #فاصله مناسب، ارتباط عاطفی را قوی تر خواهد نمود.
۱۰- جهت نشستن مهم است. كاملا روبروی هم نباشید. كمی #متمایل باشید طوری كه وقتی خواستید یكدیگر را ببینید مجبور باشید كمی سرتان را برگردانید. البته نه آنقدر كه از دایره دید بیرون باشید و #چهره یكدیگر را كامل نبینید. خوب است اگر صندلی ها فاصله یا جهت مناسبی ندارد، آنها را تنظیم كنید.
#ادامه_دارد
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
🔰در جلسه #خواستگاری چگونه رفتار کنیم؟
✔️۱۵توصیه برای جلسه خواستگاری
۹- #فاصله مجاز را رعایت كنید. نه آنقدر از یكدیگر دور بنشینید كه مجبور باشید #بلند صحبت كنید و نه آنقدر نزدیك كه جسور به نظر برسید. #فاصله مناسب، ارتباط عاطفی را قوی تر خواهد نمود.
۱۰- جهت نشستن مهم است. كاملا روبروی هم نباشید. كمی #متمایل باشید طوری كه وقتی خواستید یكدیگر را ببینید مجبور باشید كمی سرتان را برگردانید. البته نه آنقدر كه از دایره دید بیرون باشید و #چهره یكدیگر را كامل نبینید. خوب است اگر صندلی ها فاصله یا جهت مناسبی ندارد، آنها را تنظیم كنید.
#ادامه_دارد
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
💞💞💍💍💞💞
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#قسمت_اول
🔰چگونه در جلسه #خواستگاری عاقلانه سؤال بپرسیم؟
هیجان و #استرس دختر و پسر در روز خواستگاری امری طبیعی و غیرقابل انکار است. ولی شما با رعایت نکته های کلیدی زیر میتوانید #ضمن کسب آشنایی کافی از سوی مقابل، استرس خویش و طرف مقابل را کاهش داده و خاطره خوبی از #جلسه خواستگاری رقم بزنید:
تلاش کنید در موقع حرف زدن و گوش دادن، #ارتباط چشمی مناسبی با طرف مقابل داشته باشید. ولی در عین حال زیاد هم به وی زل نزنید که #حس معذب بودن دست ندهد.
در #ملاقات های نخست و جلسات اولیه خواستگاری پرحرفی نکنید و تلاش کنید شنونده خوبی برای طرف مقابل باشید.
به #موفقیت ها و دستاوردهای خویش اشاره کنید ولی فروتنی و تواضع را در بیان این #موضوعات فراموش نکنید.
در موقع حرف زدن لبخند ملایمی بر لب داشته باشید و #چهره جدّي و خشک به خود نگیرید.
#ادامه_دارد....
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلاب🇮🇷✌️ی
@mojaradan
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#قسمت_اول
🔰چگونه در جلسه #خواستگاری عاقلانه سؤال بپرسیم؟
هیجان و #استرس دختر و پسر در روز خواستگاری امری طبیعی و غیرقابل انکار است. ولی شما با رعایت نکته های کلیدی زیر میتوانید #ضمن کسب آشنایی کافی از سوی مقابل، استرس خویش و طرف مقابل را کاهش داده و خاطره خوبی از #جلسه خواستگاری رقم بزنید:
تلاش کنید در موقع حرف زدن و گوش دادن، #ارتباط چشمی مناسبی با طرف مقابل داشته باشید. ولی در عین حال زیاد هم به وی زل نزنید که #حس معذب بودن دست ندهد.
در #ملاقات های نخست و جلسات اولیه خواستگاری پرحرفی نکنید و تلاش کنید شنونده خوبی برای طرف مقابل باشید.
به #موفقیت ها و دستاوردهای خویش اشاره کنید ولی فروتنی و تواضع را در بیان این #موضوعات فراموش نکنید.
در موقع حرف زدن لبخند ملایمی بر لب داشته باشید و #چهره جدّي و خشک به خود نگیرید.
#ادامه_دارد....
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلاب🇮🇷✌️ی
@mojaradan
#انچه_مجردان_باید_بدانند
همیشه تأکید میکنیم که ملاکتون ظاهر و #چهره نباشه و بیشتر به ویژگیهای شخصیتی نگاه کنید؛
اما مراقب باشید‼️
اگه واقعا چه درست چه غلط، روی ظاهر و چهره حساس هستید و براتون مهمه و نمیتونید از حساسیتش کم کنید، نباید اونو از معیارهاتون حذف کنید...
چون ممکنه بعد از ازدواج دچار مقایسه و #عقده روحی بشید و دائما پیش خودتون «کاش و ای کاش» کنید...
@mojaradan
همیشه تأکید میکنیم که ملاکتون ظاهر و #چهره نباشه و بیشتر به ویژگیهای شخصیتی نگاه کنید؛
اما مراقب باشید‼️
اگه واقعا چه درست چه غلط، روی ظاهر و چهره حساس هستید و براتون مهمه و نمیتونید از حساسیتش کم کنید، نباید اونو از معیارهاتون حذف کنید...
چون ممکنه بعد از ازدواج دچار مقایسه و #عقده روحی بشید و دائما پیش خودتون «کاش و ای کاش» کنید...
@mojaradan
مجردان انقلا✌بی
رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے #حـــــــــرمٺ_عشــق💞قسمـــٺ پنجم بعد از نماز حوصله خانه را نداشت... همیشه همینطور بود، وقتی مهمانی بود در خیابانها میچرخید تا ٧شب.یا به خانه آقابزرگ میرفت،.. میدانست لااقل در مجلس پر از گناهشان #شریک نمیشد، حرفش را زده بود،…
رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے
#حـــــــــرمٺ_عشـق💞قسمـــٺ ششم
وارد سالن پذیرایی شدند...
همه بلند شدند،گویا همه آمده بودند وآنها نفر آخر..! به محض ورودشان بدستور کوروش خان #موسیقی_خاموش_شد. گرچه موافق نبودند.و صدای اعتراض همه را بلند کرد، اما همیشه #احترام برادر کوچکتر را داشت.
همه بودند...
*خاله شهین و اکبرآقا با دخترانش سهیلا و سمیرا و پسرشان حمید
*عموسهراب و مریم خانم با دخترش فتانه و پسرش مهرداد
*عمومحمد و طاهره خانم با دخترانشان مرضیه و ریحانه
*آقای سخایی با تک دخترش مهسا
از همه بیشتر با حمید و علی راحت بود...
و میتوانست ارتباط برقرار کند.به سمت اکیپ پسرها رفت.مهرداد، حمید، یاشار و دوستان یاشار هم، به جمع اضافه شده بودند.
حمید_ببین کی اومده.اشتباه اومدیااا.😳
مهرداد _عهههه مگه شمام دعوتین😧
با این جمله خنده بقیه پسرها بلند شد😂
جواب یوسف مهلت را از بقیه گرفت و گفت:
یوسف_ اره دیگه هی ما گفتیم نمیتونیم بیایماااا. ولی خب دیگه نشد هی اصرار کردن.بالاخره اومدیم😁
هنوز حمید جوابش را نداده بود که از پشت سر کسی او را میخواند.کمی خودش را کنار کشید.از اکیپ فاصله گرفت..
حدسش زیاد سخت نبود.باز هم سمیرا بود که #مجبور بود تحملش کند.آن هم مقابل همه.اما مجبور نبود به حرفهایش گوش کند و جواب دهد.!!نگاهی نمیکرد به او. خوب میدانست که #هرنگاه چقدر #ارزش دارد.
_یووسف دارم با تو حرف میزنماا..!! باز که نگاهت روی زمینه. ببین بخاطر تو رفتم این لباسو خریدم.
مقابلش چرخی زد..
دیگر نتوانست خوددار باشد...
باید کمی تندی میکرد!! نباید؟!! نگاهش را کمی بالا آورد اما نه به سمت سمیرا.باید اول مطمئن میشد، فقط برای #حفظ_آبروی_پدرومادرش. با نگاهش چرخی زد. همه سرگرم بودند.
#چهره_درهم کشید.
_بنده نیازی نمیبینم بخام نظر بدم. مفهومه!؟😠
این را گفت و سریع از کنارش دور شد.
انقدر همه درحال گفتگو و خنده بودند. که کسی صحبتهای آنها، عصبی شدن یوسف، و دلخوری سمیرا را ندید.
خودش را به زیرزمین حیاط رساند...
کیسه بکسی از سقف زیرزمین آویزان کرده بود برای این روزهایش.ضربه میزد تا آرام شود.😡👊 تمام عصبانیتش را.روی کیسه خالی کرد.👊😡👊
آرامتر شد...
به حیاط آمد #وضو✨ گرفت. مانند آبی بر آتش آرامترش کرد.
قلبش تپش داشت.😣مدتی بود که اعتنا نمیکرد به تپشهای قلبش.😣
دستهایش را درجیبش فرو کرد..
نگاهی به آسمان کرد.با نگاهش با خالق و معبودش، حرف میزد...
«خدایا...میدونم که میبینی...😭میدونم از تک تک سلول بدنم خبر داری... میدونی #نمیخوام نافرمانی کنم... 😭میدونی چی میگم... کمکم کن...نکنه #رها کنی... نکنه #نظر نکنی... 😭ای وااای من...😭میدونم میدی هرچی بخوام...اگه هم ندی به حکمتت #اعتماد دارم...تو که میدونی چی میگم.تا کی صبر کنم؟؟ #میترسم. نکنه پام بلغزه...😭
تپش قلبش، او را، مجبور به نشستن کرد. نشست. پشت درختی بود. کسی او را نمیدید. همانجا روی زمین #سجده رفت.
خدایا...میترسم..! میترسم..!😭 #ازایمانم از #نفسم!😭 خودت کمکم کن. تا کی مهمونی، تا کی تحمل کنم، تا کی..!؟ خدایا اگه امتحانه، #امتحانت خیلی سخته. نکنه عذابه..😭میترسم نکشم.ببرم..😭یارب العالمین. یا غیاث المستغیثین. »
مثل باران بهاری، اشک ازچشمش سرازیر بود...😭
سردرد بدی گرفته بود..😣کی تمام میشد این #کابوسها،.. بسمت آبخوری کنار حیاط رفت، باز صورتش را شست، تا کمی از قرمزی چشمانش و التهاب صورتش دراثر گریه ها، کمتر شود..
آرام بسمت ورودی خانه رفت...
به آشپزخانه رسیده بود که این بار سهیلا و فتانه باهم دست به یکی کرده بودند.
سهیلا_یوسف جونییی.. کجایی؟! یه ساعته دارم دنبالت میگردم!!
تحویلش نگرفت مثل همیشه..!!
فتانه خواست نزدیکتر شود.اما خودش را کنار کشید. #بی_تفاوت از کنارش گذشت.
فتانه بدون هیچ عکس العملی گفت:
_وای یوسف چقدر این لباس بهت میاد! خیلی جذابت کرده..!
با نگاهش بدنبال مادرش میگشت،..
#تنهامحرمش بود در این مجلس.😞☝️بالاخره او را یافت.#بدون_کلامی_جواب بسمت مادرش رفت.
آرام نجواکنان کنار گوش مادرش گفت:
_سردرد بدی دارم. تو اتاقم هستم. کاریم داشتین بگید😣
_ینی چی که میری تو اتاق.؟؟!!😕
_نمیتونم مادرمن! نمیتونم..😣
به محض سکوت مادرش از فرصت استفاده کرد.بسمت اتاقش که در طبقه بالا بود رفت..
میانه راه پله، خاله شهین و مریم خانم او را دید.مدام باتعریف و تمجید سعی داشتند او را بحرف آورند. و چند دقیقه ای همکلامش شوند.سر به زیر لحظه ای مکث کرد.با گفتن "بااجازتون.." ادامه راه پله را بالا رفت...
وارد اتاقش شد..
همان اتاقی که تمام خانه را با آن عوض نمیکرد.با داشتن کتابخانه محبوبش،قاب ها و پوسترهایی از شهدا و حضرت آقا، کامپیوتر، و دستگاه پخشی که همیشه با نوای مداحی، روح و جانش را تسکین میداد.
@mojaradan
#حـــــــــرمٺ_عشـق💞قسمـــٺ ششم
وارد سالن پذیرایی شدند...
همه بلند شدند،گویا همه آمده بودند وآنها نفر آخر..! به محض ورودشان بدستور کوروش خان #موسیقی_خاموش_شد. گرچه موافق نبودند.و صدای اعتراض همه را بلند کرد، اما همیشه #احترام برادر کوچکتر را داشت.
همه بودند...
*خاله شهین و اکبرآقا با دخترانش سهیلا و سمیرا و پسرشان حمید
*عموسهراب و مریم خانم با دخترش فتانه و پسرش مهرداد
*عمومحمد و طاهره خانم با دخترانشان مرضیه و ریحانه
*آقای سخایی با تک دخترش مهسا
از همه بیشتر با حمید و علی راحت بود...
و میتوانست ارتباط برقرار کند.به سمت اکیپ پسرها رفت.مهرداد، حمید، یاشار و دوستان یاشار هم، به جمع اضافه شده بودند.
حمید_ببین کی اومده.اشتباه اومدیااا.😳
مهرداد _عهههه مگه شمام دعوتین😧
با این جمله خنده بقیه پسرها بلند شد😂
جواب یوسف مهلت را از بقیه گرفت و گفت:
یوسف_ اره دیگه هی ما گفتیم نمیتونیم بیایماااا. ولی خب دیگه نشد هی اصرار کردن.بالاخره اومدیم😁
هنوز حمید جوابش را نداده بود که از پشت سر کسی او را میخواند.کمی خودش را کنار کشید.از اکیپ فاصله گرفت..
حدسش زیاد سخت نبود.باز هم سمیرا بود که #مجبور بود تحملش کند.آن هم مقابل همه.اما مجبور نبود به حرفهایش گوش کند و جواب دهد.!!نگاهی نمیکرد به او. خوب میدانست که #هرنگاه چقدر #ارزش دارد.
_یووسف دارم با تو حرف میزنماا..!! باز که نگاهت روی زمینه. ببین بخاطر تو رفتم این لباسو خریدم.
مقابلش چرخی زد..
دیگر نتوانست خوددار باشد...
باید کمی تندی میکرد!! نباید؟!! نگاهش را کمی بالا آورد اما نه به سمت سمیرا.باید اول مطمئن میشد، فقط برای #حفظ_آبروی_پدرومادرش. با نگاهش چرخی زد. همه سرگرم بودند.
#چهره_درهم کشید.
_بنده نیازی نمیبینم بخام نظر بدم. مفهومه!؟😠
این را گفت و سریع از کنارش دور شد.
انقدر همه درحال گفتگو و خنده بودند. که کسی صحبتهای آنها، عصبی شدن یوسف، و دلخوری سمیرا را ندید.
خودش را به زیرزمین حیاط رساند...
کیسه بکسی از سقف زیرزمین آویزان کرده بود برای این روزهایش.ضربه میزد تا آرام شود.😡👊 تمام عصبانیتش را.روی کیسه خالی کرد.👊😡👊
آرامتر شد...
به حیاط آمد #وضو✨ گرفت. مانند آبی بر آتش آرامترش کرد.
قلبش تپش داشت.😣مدتی بود که اعتنا نمیکرد به تپشهای قلبش.😣
دستهایش را درجیبش فرو کرد..
نگاهی به آسمان کرد.با نگاهش با خالق و معبودش، حرف میزد...
«خدایا...میدونم که میبینی...😭میدونم از تک تک سلول بدنم خبر داری... میدونی #نمیخوام نافرمانی کنم... 😭میدونی چی میگم... کمکم کن...نکنه #رها کنی... نکنه #نظر نکنی... 😭ای وااای من...😭میدونم میدی هرچی بخوام...اگه هم ندی به حکمتت #اعتماد دارم...تو که میدونی چی میگم.تا کی صبر کنم؟؟ #میترسم. نکنه پام بلغزه...😭
تپش قلبش، او را، مجبور به نشستن کرد. نشست. پشت درختی بود. کسی او را نمیدید. همانجا روی زمین #سجده رفت.
خدایا...میترسم..! میترسم..!😭 #ازایمانم از #نفسم!😭 خودت کمکم کن. تا کی مهمونی، تا کی تحمل کنم، تا کی..!؟ خدایا اگه امتحانه، #امتحانت خیلی سخته. نکنه عذابه..😭میترسم نکشم.ببرم..😭یارب العالمین. یا غیاث المستغیثین. »
مثل باران بهاری، اشک ازچشمش سرازیر بود...😭
سردرد بدی گرفته بود..😣کی تمام میشد این #کابوسها،.. بسمت آبخوری کنار حیاط رفت، باز صورتش را شست، تا کمی از قرمزی چشمانش و التهاب صورتش دراثر گریه ها، کمتر شود..
آرام بسمت ورودی خانه رفت...
به آشپزخانه رسیده بود که این بار سهیلا و فتانه باهم دست به یکی کرده بودند.
سهیلا_یوسف جونییی.. کجایی؟! یه ساعته دارم دنبالت میگردم!!
تحویلش نگرفت مثل همیشه..!!
فتانه خواست نزدیکتر شود.اما خودش را کنار کشید. #بی_تفاوت از کنارش گذشت.
فتانه بدون هیچ عکس العملی گفت:
_وای یوسف چقدر این لباس بهت میاد! خیلی جذابت کرده..!
با نگاهش بدنبال مادرش میگشت،..
#تنهامحرمش بود در این مجلس.😞☝️بالاخره او را یافت.#بدون_کلامی_جواب بسمت مادرش رفت.
آرام نجواکنان کنار گوش مادرش گفت:
_سردرد بدی دارم. تو اتاقم هستم. کاریم داشتین بگید😣
_ینی چی که میری تو اتاق.؟؟!!😕
_نمیتونم مادرمن! نمیتونم..😣
به محض سکوت مادرش از فرصت استفاده کرد.بسمت اتاقش که در طبقه بالا بود رفت..
میانه راه پله، خاله شهین و مریم خانم او را دید.مدام باتعریف و تمجید سعی داشتند او را بحرف آورند. و چند دقیقه ای همکلامش شوند.سر به زیر لحظه ای مکث کرد.با گفتن "بااجازتون.." ادامه راه پله را بالا رفت...
وارد اتاقش شد..
همان اتاقی که تمام خانه را با آن عوض نمیکرد.با داشتن کتابخانه محبوبش،قاب ها و پوسترهایی از شهدا و حضرت آقا، کامپیوتر، و دستگاه پخشی که همیشه با نوای مداحی، روح و جانش را تسکین میداد.
@mojaradan