مجردان انقلابی
2.14K subscribers
10.9K photos
3.52K videos
306 files
1.13K links
ارسال پیام به مدیرکانال👇
@mojaradan_bot


کانال سیاسی #تا_نابودی_اسرائیل 👇
@siasi_mojaradan

#تبلیغات_مجردان درکانال 👇
@mojaradan_bot
Download Telegram
مجردان انقلابی
#عقب_افتادگی_زنان 🌺 برای زنان ایران 3️⃣ بخش سوم: «عقب افتادگی زنان ما، به خاطر بی‌سوادی است!» ‌ 🌟 آیت‌الله خامنه‌ای حتی در بازجویی‌های متعددی که از ایشان میشده، به دفاع از حقوق زنان ایرانی پرداخته. برای نمونه، هنگامی که محمدرضا پهلوی به پیشنهاد آمریکایی‌ها…
#همسر_صبور
💞 همسر صبور
📝 روایت‌هایی تاریخی از همراهی همسر مکرمه‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در طول سالیان مبارزه با رژیم ستمشاهی
4️⃣ بخش چهارم: آماده کردن شوهر برای زندان چهارم

💢 #حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دوران رژیم پهلوی مجموعا #شش بار دستگیر و زندانی شدند. آنچه می‌خوانید، شرحی از وقایع پیش از زندان چهارم است 👇

🔆 روزهای آخر #شهریور ۱۳۴۹ بود. طبق معمول به خانه پدر رفت، تا ضمن مباحثه درباره #مسائل فقهی، او را نیز از تنهایی به در آورد. نشسته بودند که زنگ در به صدا درآمد. #بانو خدیجه (مادر مکرمه آیت‌الله خامنه‌ای) رفت در را باز کرد. لحظاتی بعد، #نگران برگشت و گفت که دو ساواکی سراغت را می‌گیرند. پرسید: چه جواب دادید؟ مادر گفت: جواب دادم که اینجا نیست. گفت: چرا #دروغ گفتی مادر؟ بانو خدیجه هم پاسخ داد که این #ساواکی‌ها مثل سگ هار هستند؛ باید شرشان را کم کرد. و شروع کرد به نفرین آنها.

⚠️ حاج سیدجواد که از شنیدن موضوع #برآشفته بود و ابراز ناراحتی می‌کرد، از پسرش پرسید که باز چه کرده‌‌ای که قرار است بگیرند و زندان ببرند؟ سعی کرد هر دو را آرام کند. گفت که احتمالاً ‌اشتباه آمده‌اند. از #ذهنش گذشت که به زودی #سراغ خانه‌اش خواهند رفت و لازم است پیش از رسیدن آنها، در خانه و نزد همسرش باشد.

🏠 خود را به #خانه‌اش رساند. اوضاع آنجا طبیعی بود. موضوع را با همسرش در میان گذاشت. #خانم خجسته، خودسالار و پردل، همچون تنگناهای گذشته پر روحیه و استوار نشان داد. کمکش کرد آماده شود؛ #لباس‌هایش را عوض کند، ناخنش را بگیرد، ریش و سبیلش را کوتاه کند؛ همه کارهایی که قبل از زندان رفتن ضروری می‌نمود.
ناهارش را خورد، نماز ظهر و عصر را خواند و آماده نشست تا #زنگ در به صدا درآید و او در راه روی مأموران شهربانی که برای بردنش آمده‌اند بگشاید. خانم خجسته از این معطلی بدخیم خسته شد و خوابش برد. آقای خامنه‌‌ای هم سری به #کتابخانه‌اش زد تا برخی از آنها را که امکان بردنش به زندان باشد، همراه خود کند.

⚡️ ناگهان به #ذهنش رسید خوب است مدتی پنهان شود و در جای امنی #ترجمه کتابش را به پایان رساند؛ بعد از آن هر چه پیش آید خوش آید. چندین بار به #قرآن تفأل زد. همه آیه‌ها او را به #اختفاء تشویق کردند. همسر را بیدار کرد. از تصمیم تازه‌اش گفت. خانم خجسته بسیار #شادمان شد و پرسید: کجا می‌روی؟ گفت: ‌نمی‌دانم؛ ‌فقط می‌خواهم ترجمه کتاب را به پایان برسانم. #بوسه‌ای از چهره خفته پسرانش گرفت. #خداحافظی کرد و از #خانه بیرون آمد.
#دهه_فجر


#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی

@mojaradan
مجردان انقلابی
#همسر_صبور 💞 همسر صبور 📝 روایت‌هایی تاریخی از همراهی همسر مکرمه‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در طول سالیان مبارزه با رژیم ستمشاهی 4️⃣ بخش چهارم: آماده کردن شوهر برای زندان چهارم 💢 #حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دوران رژیم پهلوی مجموعا #شش بار دستگیر و زندانی شدند.…
#همسر_صبور
💞 همسر صبور
📝 روایت‌هایی تاریخی از همراهی همسر مکرمه‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در طول سالیان مبارزه با رژیم ستمشاهی
5️⃣ بخش پنجم: طعم #دستپخت همسر در زندان 👇

🌙 دهم آبان ۱۳۴۹، اول ماه مبارک بود و او برای #چهارمین بار زندانی شده بود. هر چند روزه‌داری برایش سخت بود،‌ اما به #سراغ گرسنگی و تشنگی رفت. اذان مغرب روز اول از راه رسید و وقت افطار شد. هر چه منتظر ماند تا در سلولش باز شود و افطاری بدهند، خبری نشد. واقعیت آن است که در آن اردوگاه نظامی، حسابی برای رمضان باز نکرده بودند.

⭐️ نمازش را خواند. حالا که #چیزی برای خوردن نبود، یادش را برد کنار سفره‌های افطار و به یاد #فرنی «ماقوت» ‌افتاد که چه اندازه دوست داشت و #همسرش آن را خوب می‌پخت؛‌ مثل غذاهای دیگر. احساس کرد رضایتش از دست‌پخت‌های همسر چقدر زیاد بوده و او نمی‌دانسته است. غلغل سماور را به یاد ‌آورد و چای دبش لب‌سوز #دم افطار را.

🌙 نیم ساعتی از اذان گذشته بود که یک فنجان چای رسید؛ چندی بعد هم #شام. آن سفره خانگی کجا و این غذای زندان کجا؟! اندکی بیش نتوانست بخورد. باقی را گذاشت برای #سحر، تا به #زور ناچاری و گرسنگی ِبیشتر، آن را بخورد.

🌺 بعد از ظهر روز دوم ماه مبارک رمضان بود که نگهبان خبر داد از بیرون چیزی برایت آورده‌اند. وقتی بسته را گرفت و #باز کرد، سفره خیالش را در برابر دیدگان خود دید. روشن شد که خیال دیروز او در #پرواز بر سر سفره افطار، تنها نبوده است.

🌸 #خانم خجسته کار خودش را کرده بود. اسباب آماده‌باش چای نیز همان روز به دستش رسید. دیگر مجبور نبود دَم کرده #گروهبان چای‌فروش را بنوشد. به اندازه #معده رنجورش از سفره برداشت و بقیه را میان #زندانیان تقسیم کرد. این کار،‌ #روزهای بعد نیز #تکرار شد.

#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan