@mojaradan
#باهم_تا_بهشتــــــــ💑
مهریه ی سنگین، سنت جاهلان است😏
✍🏻من از مردم سراسر کشور خواهش میکنم که آن قدر مهریهها را زیاد نکنند.
این سنت جاهلی است. این کاری است که خدا و رسول (ص) در این زمان بخصوص، از آن راضی نیستند.
نمیگوییم حرام است. نمیگوییم ازدواج باطل است.
اما خلاف سند پیامبر (ص) و اولاد ایشان و ائمه هدی (ع) و بزرگان اسلام است. ⛔️
خلاف روش اینهاست و به خصوص در زمان ما که کشور احتیاج دارد به این همه کارهای صحیح، آسان شود،هیچ مصلحت نیست که بعضی ازدواجها را این طور مشکل کنند.
#مقام_معظم_رهبری💜
✨1373/02/09✨
#جمع_مجردان_انقلابی 🌹
@mojaradan
#باهم_تا_بهشتــــــــ💑
مهریه ی سنگین، سنت جاهلان است😏
✍🏻من از مردم سراسر کشور خواهش میکنم که آن قدر مهریهها را زیاد نکنند.
این سنت جاهلی است. این کاری است که خدا و رسول (ص) در این زمان بخصوص، از آن راضی نیستند.
نمیگوییم حرام است. نمیگوییم ازدواج باطل است.
اما خلاف سند پیامبر (ص) و اولاد ایشان و ائمه هدی (ع) و بزرگان اسلام است. ⛔️
خلاف روش اینهاست و به خصوص در زمان ما که کشور احتیاج دارد به این همه کارهای صحیح، آسان شود،هیچ مصلحت نیست که بعضی ازدواجها را این طور مشکل کنند.
#مقام_معظم_رهبری💜
✨1373/02/09✨
#جمع_مجردان_انقلابی 🌹
@mojaradan
💜☄💜☄💜
☄💜☄
💜
۲۵ ذی الحجه، #روز_خانواده
☄
💜☄
☄💜☄
بنای کار #ازدواج، بر سازش دختر و پسر است؛ باید با هم بسازند. این «#باهم_بسازند»، معنای خیلی عمیقی دارد. من یک وقت خدمت امام رفتم، ایشان میخواستند خطبهی عقدی را بخوانند؛ تا من را دیدند، گفتند شما بیا طرف عقد بشو. ایشان برخلاف ما - که طول و تفصیل میدهیم و حرف میزنیم - عقد را اول میخواندند، بعد دو، سه جملهی کوتاه صحبت میکردند. من دیدم ایشان پس از اینکه عقد را خواندند، رویشان را به دختر و پسر کردند و گفتند: بروید با هم بسازید. من فکر کردم، دیدم که ما این همه حرف میزنیم، اما کلام امام در همین یک جملهی «#بروید_باهم_بسازید»، خلاصه میشود! حالا ما هم عرض میکنیم که شما دختران و پسران، بروید با هم بسازید. سازش، اصل است. هر چیزی که با ساختن عروس و داماد، دختر و پسر، زن و شوهر منافات دارد، بایستی بیگانه تلقی بشود. این را اصل قرار بدهید، تا انشاءاللَّه خداوند متعال برکاتش را بر شما نازل کند.
امیدواریم که این دختران و پسران، محیطهای شادی را به خانواده ها بیاورند؛ و خداوند نسل طیب و طاهری هم به آنها عنایت کند.
بیانات رهبر انقلاب در مراسم خطبه عقد زوجهای جوان؛ ۷۰/۴/۲۰
❤️🌸❤️🌸❤️
🌸❤️🌸
❤️🌸
کانال مجردان انقلابی
@mojaradan
❤️
🌸❤️
❤️🌸❤️
🌸❤️🌸❤️
☄💜☄
💜
۲۵ ذی الحجه، #روز_خانواده
☄
💜☄
☄💜☄
بنای کار #ازدواج، بر سازش دختر و پسر است؛ باید با هم بسازند. این «#باهم_بسازند»، معنای خیلی عمیقی دارد. من یک وقت خدمت امام رفتم، ایشان میخواستند خطبهی عقدی را بخوانند؛ تا من را دیدند، گفتند شما بیا طرف عقد بشو. ایشان برخلاف ما - که طول و تفصیل میدهیم و حرف میزنیم - عقد را اول میخواندند، بعد دو، سه جملهی کوتاه صحبت میکردند. من دیدم ایشان پس از اینکه عقد را خواندند، رویشان را به دختر و پسر کردند و گفتند: بروید با هم بسازید. من فکر کردم، دیدم که ما این همه حرف میزنیم، اما کلام امام در همین یک جملهی «#بروید_باهم_بسازید»، خلاصه میشود! حالا ما هم عرض میکنیم که شما دختران و پسران، بروید با هم بسازید. سازش، اصل است. هر چیزی که با ساختن عروس و داماد، دختر و پسر، زن و شوهر منافات دارد، بایستی بیگانه تلقی بشود. این را اصل قرار بدهید، تا انشاءاللَّه خداوند متعال برکاتش را بر شما نازل کند.
امیدواریم که این دختران و پسران، محیطهای شادی را به خانواده ها بیاورند؛ و خداوند نسل طیب و طاهری هم به آنها عنایت کند.
بیانات رهبر انقلاب در مراسم خطبه عقد زوجهای جوان؛ ۷۰/۴/۲۰
❤️🌸❤️🌸❤️
🌸❤️🌸
❤️🌸
کانال مجردان انقلابی
@mojaradan
❤️
🌸❤️
❤️🌸❤️
🌸❤️🌸❤️
#عاشقانه_بهشتی
-رضا یادته وقتی عاقد،
عقدمون کرد چی گفت؟
- اره گفت
فقط #باهم_بسازید
#دیالوگ_حوض_نقاشی 🌷
#عاقلانه_مذهبی
@Mojaradan
-رضا یادته وقتی عاقد،
عقدمون کرد چی گفت؟
- اره گفت
فقط #باهم_بسازید
#دیالوگ_حوض_نقاشی 🌷
#عاقلانه_مذهبی
@Mojaradan
#گزارش
بنا بر صحبت مسئول نهاد رهبری دانشگاه علوم پزشکی مشهد جناب حجت الاسلام والمسلمین طباطبایی
در جمع کارشناسان فرهنگی دانشگاه ها
❌در ایران، در هر ساعت 15طلاق اتفاق می افتد ❌
#ادمین_نوشت 👇
یعنی از آمار کشته شدگان تلفات جاده ای هم بیشتر😱
یعنی از شهدای هشت سال دفاع مقدس هم بیشتر🤐
اونقدری که توی جنگ نرم داریم تلفات میدیم، توی دفاع مقدس تلفات ندادیم😒
تنها راهش اینه که 👇
قبل ازدواج چشم ها رو باز کنیم
بعد از ازدواج چشم ها رو ببندیم
#باهم_بسازید 🙏
@mojaradan
جمع مجردان انقلابی ☝️
بنا بر صحبت مسئول نهاد رهبری دانشگاه علوم پزشکی مشهد جناب حجت الاسلام والمسلمین طباطبایی
در جمع کارشناسان فرهنگی دانشگاه ها
❌در ایران، در هر ساعت 15طلاق اتفاق می افتد ❌
#ادمین_نوشت 👇
یعنی از آمار کشته شدگان تلفات جاده ای هم بیشتر😱
یعنی از شهدای هشت سال دفاع مقدس هم بیشتر🤐
اونقدری که توی جنگ نرم داریم تلفات میدیم، توی دفاع مقدس تلفات ندادیم😒
تنها راهش اینه که 👇
قبل ازدواج چشم ها رو باز کنیم
بعد از ازدواج چشم ها رو ببندیم
#باهم_بسازید 🙏
@mojaradan
جمع مجردان انقلابی ☝️
#درمحضر_ولایت
#همسفر_تا_بہشٺ🌺🍃
🎗آدم اول ڪہ نگاه مےڪند، همہاش حسن اسٺ.
بعد ڪہ وارد مےشود اخلاقیاٺے هسٺ،
¤ نقایص و ڪمبودهایے هست،
¤ ضعف هایے وجود دارد ڪہ بہ ٺدریج ڪشف مےڪنند.
○اینها نباید موجب سردے بشود.
💊 باید با ڪمبودها ساخٺ.
چون بالاخره مرد ایده آل بے عیب و زن ایده آل بے عیب در هیچ ڪجاے عالم پیدا نمےشود.
#مـقـام_مـعـظـم_رهـبـرے❣
#باهم_بسازید
❣ @mojaradan
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••
#همسفر_تا_بہشٺ🌺🍃
🎗آدم اول ڪہ نگاه مےڪند، همہاش حسن اسٺ.
بعد ڪہ وارد مےشود اخلاقیاٺے هسٺ،
¤ نقایص و ڪمبودهایے هست،
¤ ضعف هایے وجود دارد ڪہ بہ ٺدریج ڪشف مےڪنند.
○اینها نباید موجب سردے بشود.
💊 باید با ڪمبودها ساخٺ.
چون بالاخره مرد ایده آل بے عیب و زن ایده آل بے عیب در هیچ ڪجاے عالم پیدا نمےشود.
#مـقـام_مـعـظـم_رهـبـرے❣
#باهم_بسازید
❣ @mojaradan
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••
#باهم_بسازیم
تحتِ هر شرایطِ سختی...
چون هیچ زندگی ای نیست که پستی و بلندی های خاصِ خودشو نداشته باشه...
پس 👇
#باهم_زندگی_کنیم
اونم با آرامش 🍃
قشنگیِ زندگی به اینهِ که با همسفرت، دست به دست هم تمامِ مراحل رو پُشتِ سر بزاری🤝
واینکه چقدر خوبهِ فقط خدا بتونه شمارو از هم جدا کنه ...😊
شاید باورتون نشه که امیرعباس و زهرا هم از این دسته از آدم ها هستن😇
پس سعی کنیم👇
#جدا_نشدنی_باشیم
(می خواهم روحِ تو باشم ...
کهِ تنها لحظهِ مَرگ از تو جدا شَم )
#همه گفتن👇👀
نشدنی است ...
#ما 💍 بهم نگاهی کردیم و گفتیم:
ليذهَب كلٌّ منّا في طَريقه
أنا نحْوك، وأنْت نحْوي.. ...هر کدام از ما راه خود را در پیش گیرد
من به سمت تو، و تو به سمت من :)...
پس هر چیز غیر ممکنی ،ممکن میشود💪
#غیر ممکن هارو_ممکن_کنیم🤗
و در آخر بهتون بگیم👌
#به_حرف_دیگران_توجه_نکنین
چون🙄
هرکسی خوشبختی و صلاحِ زندگی شمارو نمیخواد😐
طوری زندگی کنیم تا #خدا_ازمون_راضی_باشه ...
نه#دیگران
#مجردان_انقلابی
@mojaradan
تحتِ هر شرایطِ سختی...
چون هیچ زندگی ای نیست که پستی و بلندی های خاصِ خودشو نداشته باشه...
پس 👇
#باهم_زندگی_کنیم
اونم با آرامش 🍃
قشنگیِ زندگی به اینهِ که با همسفرت، دست به دست هم تمامِ مراحل رو پُشتِ سر بزاری🤝
واینکه چقدر خوبهِ فقط خدا بتونه شمارو از هم جدا کنه ...😊
شاید باورتون نشه که امیرعباس و زهرا هم از این دسته از آدم ها هستن😇
پس سعی کنیم👇
#جدا_نشدنی_باشیم
(می خواهم روحِ تو باشم ...
کهِ تنها لحظهِ مَرگ از تو جدا شَم )
#همه گفتن👇👀
نشدنی است ...
#ما 💍 بهم نگاهی کردیم و گفتیم:
ليذهَب كلٌّ منّا في طَريقه
أنا نحْوك، وأنْت نحْوي.. ...هر کدام از ما راه خود را در پیش گیرد
من به سمت تو، و تو به سمت من :)...
پس هر چیز غیر ممکنی ،ممکن میشود💪
#غیر ممکن هارو_ممکن_کنیم🤗
و در آخر بهتون بگیم👌
#به_حرف_دیگران_توجه_نکنین
چون🙄
هرکسی خوشبختی و صلاحِ زندگی شمارو نمیخواد😐
طوری زندگی کنیم تا #خدا_ازمون_راضی_باشه ...
نه#دیگران
#مجردان_انقلابی
@mojaradan
#السلام_ایها_غریب
❣ #سلام_امام_زمانم❣
مهدی (عج) جان♥️
خوشا آنان که در #دامت اسیرند
به رخسار دل آرایت😍 بصیرند
مکن❌ از بین ما گلچین که گفتند:
کریمان خوب و بد #باهم پذیرند
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
--------------------------
❣ #سلام_امام_زمانم❣
مهدی (عج) جان♥️
خوشا آنان که در #دامت اسیرند
به رخسار دل آرایت😍 بصیرند
مکن❌ از بین ما گلچین که گفتند:
کریمان خوب و بد #باهم پذیرند
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
--------------------------
#طنز
#باهم_بخندیم 😁
پدر: پسرم میخوام برات برم خواستگاری!
پسر: زن نمیخوام(😡)
پدر: اگه دختر بیل گیتس باشه چی؟
(☺️ پسر:اوکی حله( 😋)
پدر رفت پیش بیل گیتس: اومدم دخترتو واسه پسرم خواستگاری کنم.
بیل گیتس: نه. شرمنده (😠)
پدر: اخه پسرم معاون US Bank هستش( 😊)
بیل گیتس: اوکی حله(😄)
پدر رفت پیش رییس US Bank و گفت: میتونین پسرم رو استخدام کنین و پست معاونت بدینش؟. رییس: نه. شرمنده.(😠)
پدر: اخه پسرم داماد بیل گیتس هستش.(😊)
رییس: اوکی حله(😄)
👈به این میگن سیاست.(😳)
حالا بشینین تو تلگرام ولاین درباره دیگران جوک بنویسيد ...(😒)
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#باهم_بخندیم 😁
پدر: پسرم میخوام برات برم خواستگاری!
پسر: زن نمیخوام(😡)
پدر: اگه دختر بیل گیتس باشه چی؟
(☺️ پسر:اوکی حله( 😋)
پدر رفت پیش بیل گیتس: اومدم دخترتو واسه پسرم خواستگاری کنم.
بیل گیتس: نه. شرمنده (😠)
پدر: اخه پسرم معاون US Bank هستش( 😊)
بیل گیتس: اوکی حله(😄)
پدر رفت پیش رییس US Bank و گفت: میتونین پسرم رو استخدام کنین و پست معاونت بدینش؟. رییس: نه. شرمنده.(😠)
پدر: اخه پسرم داماد بیل گیتس هستش.(😊)
رییس: اوکی حله(😄)
👈به این میگن سیاست.(😳)
حالا بشینین تو تلگرام ولاین درباره دیگران جوک بنویسيد ...(😒)
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#باهم_بخندیم 😁
بچه محلمون رفته بود خواستگاری خانواده دختره اومدن تحقیق پیش من
یهجوری ازش تعریف کردم که بابای دختره گفت تو خیلی بامرامی تو بیا دخترمو بگیر😂😅😂
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
بچه محلمون رفته بود خواستگاری خانواده دختره اومدن تحقیق پیش من
یهجوری ازش تعریف کردم که بابای دختره گفت تو خیلی بامرامی تو بیا دخترمو بگیر😂😅😂
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
مجردان انقلا✌بی
💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے حـــــــــرمٺ_عشــق💞قسمـــٺ چهل_ودو چقدر شرمنده بانویش بود... 💭به یکشنبه فکر کرد. روزی که... 🌙سوم #ماه_رجب بود.. ✨هم #چله_اش_تمام_میشد. 💞و هم #محرم میشدند.. عجب #ماهی.. عجب#چله_ای... عجب#مجلسی.. عجب #نشانهای.. علی، شیرینی و…
💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے
حـــــــــرمٺ_عشــق💞قسمـــٺ چهل_وسه
علی_ تو ابرا سیر میکنی باجناق..
لبخند محجوبی زد.☺️ و محکمتر دست داد.
ریحانه بود...
و یک دنیا آرزو و رویا.😇 یوسفش را میدید که چگونه عذرخواهی میکند. ادب میکند. شرم میکند. تشکر میکند. روز به روز به #انتخابش مصمم تر میشد..
یوسف از همه خداحافظی کرده بود،حال نوبت به دلدارش رسیده بود.دستش را روی سینه اش گذاشت.
#نگاهش را به گلهای ریز چادر لیلایش گره زد. و #نگاه ریحانه به گوشه کت یوسفش قلاب شده بود.
ریحانه_ بابت انگشتر خیلی قشنگی که خریدید تشکر.
_اختیاردارین. قابلتونو نداره. فعلا بااجازتون..
بیشتر از این...
#نمیتوانست حرف بزند.🙊 #میترسید، نکند #حرفی، #حرکتی، که زخمی کند #حرمت دلبرش را.
سریع از در بیرون آمد..🏃
وارد حیاط شد. چند پله ای که اول در حیاط بود را ندید...تعادلش را به هم زد. خوب شد، زمین نخورد.!😅🙈خدا رحم کرد...! ریحانه☺️🙈 و بقیه این صحنه را دیدند..به محض بیرون رفتن یوسف، صدای خنده همه شان بلند شد.
یوسف به راهرو ورودی خانه آقابزرگ که رسید..بشکن میزد و مداحی میکرد.
تا رسیدن به خانه،..
سوت میزد و آواز میخواند.😌کوروش خان هر از گاهی نگاهی به پسرش میکرد. لبخند میزد.
ماشین را پارک کرد...
به محض پیاده شدن سراغ مادرش رفت. #دست_مادرش را بوسید. و حسابی تشکر کرد.
بسمت پدرش رفت، #دست_پدر راهم بوسید. به او قول داد که سربلندش میکند.
رضایت و خوشحالی اش...
در حرکات و چهره اش داد میزد.وارد اتاقش شد.لباسهایش را عوض کرد. #وقت_تشکر بود از معبودش... #وقت_سپاسگزاری بود از محبوبش. هرچه فکر میکرد یادش نمی آمد وضو دارد یا
نه..!
✨وضو گرفت.سراسر نور و آرامش.✨
تا اذان صبح نماز خواند..😍✨
قرآن خواند..ذکر گفت..سر را به سجده گذاشت. گریه هایش از سر ذوق بود.
« #الحمدلله..😭😍 #الحمدلله..😍 #الحمدلله.. 😍خدایا شکرت.. 😭شکرت خداااا....😍 شکرت...
ریحانه بود و پرواز خیالاتش...
ریحانه بود و اتاقش.حالا او #میترسید. نکند محرمش نشده پشیمان شود.😥🙊نکند پشیمانش کنند.
نکند...نکند..نگاهش به انگشتر عقیق دستش افتاد.
_اخه تو از کجا میدونستی من عاشق انگشتر عقیقم
این جمله را میگفت..
پشت سر هم. با لبخند.☺️ باگریه.😢باهمان لباسهایی که برتن داشت. سجاده را باز کرد.وضو داشت.
#همیشه_وضوداشت.سجده کرد.سجده ای طولانی..گریه کرد.. نجوا کرد.. عاشقانه.. باخلوص.. باخدا..
«خدایا من #چکار کردم اخه برات..!؟ این بنده خوبتو میدی ب من که چی بشه😭خدایا نکنه لیاقتش رو نداشته باشم..؟! خداجونم میترسم بهش #فکر کنم.. خدایا #هنوزنامحرمه.. 😭خودت کمکم کن.. خدایا شکرت که جور شده تا حالا.. از اینجا به بعدش رو خودت درستش کن..امین یارب العالمین..»
خواند نماز شب...
یازده رکعتی که سراسر #شور بود و #توجه و #حضور..سر را که از سجده بلند کرد. اذان صبح میگفتند..
💚هیچکسی نفهمید...
که هر دو بنده های خوب خدا #باهم تا اذان صبح بیدار بودند و به ذکر و مناجات و نماز مشغول بودند.✨ و چه #نشانه_ای بهتر از این...؟!
یوسف پیامکی به علی زد.
📲_سلام باجناق خفن...به خانمت بگو،.. به عیال بگن.. ساعت ٨صبح میام دنبالشون بریم آزمایشگاه...خودت و خانمت هم بیاین... ارادات خاصه
آزمایشگاه خلوت بود...
✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار
حـــــــــرمٺ_عشــق💞قسمـــٺ چهل_وسه
علی_ تو ابرا سیر میکنی باجناق..
لبخند محجوبی زد.☺️ و محکمتر دست داد.
ریحانه بود...
و یک دنیا آرزو و رویا.😇 یوسفش را میدید که چگونه عذرخواهی میکند. ادب میکند. شرم میکند. تشکر میکند. روز به روز به #انتخابش مصمم تر میشد..
یوسف از همه خداحافظی کرده بود،حال نوبت به دلدارش رسیده بود.دستش را روی سینه اش گذاشت.
#نگاهش را به گلهای ریز چادر لیلایش گره زد. و #نگاه ریحانه به گوشه کت یوسفش قلاب شده بود.
ریحانه_ بابت انگشتر خیلی قشنگی که خریدید تشکر.
_اختیاردارین. قابلتونو نداره. فعلا بااجازتون..
بیشتر از این...
#نمیتوانست حرف بزند.🙊 #میترسید، نکند #حرفی، #حرکتی، که زخمی کند #حرمت دلبرش را.
سریع از در بیرون آمد..🏃
وارد حیاط شد. چند پله ای که اول در حیاط بود را ندید...تعادلش را به هم زد. خوب شد، زمین نخورد.!😅🙈خدا رحم کرد...! ریحانه☺️🙈 و بقیه این صحنه را دیدند..به محض بیرون رفتن یوسف، صدای خنده همه شان بلند شد.
یوسف به راهرو ورودی خانه آقابزرگ که رسید..بشکن میزد و مداحی میکرد.
تا رسیدن به خانه،..
سوت میزد و آواز میخواند.😌کوروش خان هر از گاهی نگاهی به پسرش میکرد. لبخند میزد.
ماشین را پارک کرد...
به محض پیاده شدن سراغ مادرش رفت. #دست_مادرش را بوسید. و حسابی تشکر کرد.
بسمت پدرش رفت، #دست_پدر راهم بوسید. به او قول داد که سربلندش میکند.
رضایت و خوشحالی اش...
در حرکات و چهره اش داد میزد.وارد اتاقش شد.لباسهایش را عوض کرد. #وقت_تشکر بود از معبودش... #وقت_سپاسگزاری بود از محبوبش. هرچه فکر میکرد یادش نمی آمد وضو دارد یا
نه..!
✨وضو گرفت.سراسر نور و آرامش.✨
تا اذان صبح نماز خواند..😍✨
قرآن خواند..ذکر گفت..سر را به سجده گذاشت. گریه هایش از سر ذوق بود.
« #الحمدلله..😭😍 #الحمدلله..😍 #الحمدلله.. 😍خدایا شکرت.. 😭شکرت خداااا....😍 شکرت...
ریحانه بود و پرواز خیالاتش...
ریحانه بود و اتاقش.حالا او #میترسید. نکند محرمش نشده پشیمان شود.😥🙊نکند پشیمانش کنند.
نکند...نکند..نگاهش به انگشتر عقیق دستش افتاد.
_اخه تو از کجا میدونستی من عاشق انگشتر عقیقم
این جمله را میگفت..
پشت سر هم. با لبخند.☺️ باگریه.😢باهمان لباسهایی که برتن داشت. سجاده را باز کرد.وضو داشت.
#همیشه_وضوداشت.سجده کرد.سجده ای طولانی..گریه کرد.. نجوا کرد.. عاشقانه.. باخلوص.. باخدا..
«خدایا من #چکار کردم اخه برات..!؟ این بنده خوبتو میدی ب من که چی بشه😭خدایا نکنه لیاقتش رو نداشته باشم..؟! خداجونم میترسم بهش #فکر کنم.. خدایا #هنوزنامحرمه.. 😭خودت کمکم کن.. خدایا شکرت که جور شده تا حالا.. از اینجا به بعدش رو خودت درستش کن..امین یارب العالمین..»
خواند نماز شب...
یازده رکعتی که سراسر #شور بود و #توجه و #حضور..سر را که از سجده بلند کرد. اذان صبح میگفتند..
💚هیچکسی نفهمید...
که هر دو بنده های خوب خدا #باهم تا اذان صبح بیدار بودند و به ذکر و مناجات و نماز مشغول بودند.✨ و چه #نشانه_ای بهتر از این...؟!
یوسف پیامکی به علی زد.
📲_سلام باجناق خفن...به خانمت بگو،.. به عیال بگن.. ساعت ٨صبح میام دنبالشون بریم آزمایشگاه...خودت و خانمت هم بیاین... ارادات خاصه
آزمایشگاه خلوت بود...
✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار