تسبیح
کوچک که بود
به رسم همیشه
معلم میپرسید
_میخواهید چکاره شوید
دانه دانه میگفتند
_پلیس
_خلبان
_آتش نشان
با همین افکار تا خانه میدوید
_مامانی شیر آبو باز میذاری من با چی آتیشارو خاموش کنم
مادر صورت پسر کلاس اولی اش را بوسید
دبیرستان مرد ترش کرده بود
وقتی از شغل آینده اش پرسیدند
دوباره گفت
_میخواهم آتش نشان شوم
چند نفر از بچه ها خندیدند
_جوگیری ها
خودش هم خندید
دفعه بعد
خیلی رشید تر بود
قد مادر تا شانه اش بیشتر نمیرسید
به بوسیدن همان شانه های مردانه قناعت کرد
_ایندفعه میخوام عروس برات بیارما
چقدر کار
دست مادر را بوسید
_هرچی شما بگید مادر
بعد از این مأموریت چشم
ساختمان که آتش گرفت
هرکه را توانستند خارج کردند
آتش وحشتناکی بود
حالا نوبت نبرد است
_تو برگرد
_نه،برنمیگردم،باهم برمیگردیم
_یا علی گفتند
رفت ببیند کسی جانمانده باشد
زیر پایش خالی شد
ساختمان ریخت
بین زمین و هوا
در حال سقوط
همه چیز آهسته شد
خودش را دید که پشت نیمکت کلاس اول نشسته است و محکم میگوید:آتش نشان
آرام گرفت
تسبیح در دستان مادر پاره شد
_پسرم...
پ.ن۱
دلنوشته ایی برا شیرمردان سرزمینم
شهادت..بال نمیخواهد...غیرت که باشد،آتش کافیست
به احترام جوانمردان ایران و خانواده هایشان
کاش بیشتر به ایمنی و اخطار ها توجه شود
که شاهد این تلخی ها نباشیم
پ.ن۲
اصلا بخاطر سد معابر نه
اصلا برای کمک نه
به احترام انسانیت
فضارا خلوت کنید و
دوربین ها را غلاف
سلفیه زیبایی نیست
من و اشک هایی که میریزد،یهویی!
پ.ن۳
خداوند به خانواده هایشان صبر دهد
پ.ن۴
#آتش_نشان
#مردونگی
#پلاسکو_بی_توجهی
#شهادت
#چشمان_منتظر
#به_مدد_گوشه_چادر_عمه_سادات
#یا_حسین
🌹یا زهــــــــــرا سلام الله 🌹 @modafeharam_zeynab
کوچک که بود
به رسم همیشه
معلم میپرسید
_میخواهید چکاره شوید
دانه دانه میگفتند
_پلیس
_خلبان
_آتش نشان
با همین افکار تا خانه میدوید
_مامانی شیر آبو باز میذاری من با چی آتیشارو خاموش کنم
مادر صورت پسر کلاس اولی اش را بوسید
دبیرستان مرد ترش کرده بود
وقتی از شغل آینده اش پرسیدند
دوباره گفت
_میخواهم آتش نشان شوم
چند نفر از بچه ها خندیدند
_جوگیری ها
خودش هم خندید
دفعه بعد
خیلی رشید تر بود
قد مادر تا شانه اش بیشتر نمیرسید
به بوسیدن همان شانه های مردانه قناعت کرد
_ایندفعه میخوام عروس برات بیارما
چقدر کار
دست مادر را بوسید
_هرچی شما بگید مادر
بعد از این مأموریت چشم
ساختمان که آتش گرفت
هرکه را توانستند خارج کردند
آتش وحشتناکی بود
حالا نوبت نبرد است
_تو برگرد
_نه،برنمیگردم،باهم برمیگردیم
_یا علی گفتند
رفت ببیند کسی جانمانده باشد
زیر پایش خالی شد
ساختمان ریخت
بین زمین و هوا
در حال سقوط
همه چیز آهسته شد
خودش را دید که پشت نیمکت کلاس اول نشسته است و محکم میگوید:آتش نشان
آرام گرفت
تسبیح در دستان مادر پاره شد
_پسرم...
پ.ن۱
دلنوشته ایی برا شیرمردان سرزمینم
شهادت..بال نمیخواهد...غیرت که باشد،آتش کافیست
به احترام جوانمردان ایران و خانواده هایشان
کاش بیشتر به ایمنی و اخطار ها توجه شود
که شاهد این تلخی ها نباشیم
پ.ن۲
اصلا بخاطر سد معابر نه
اصلا برای کمک نه
به احترام انسانیت
فضارا خلوت کنید و
دوربین ها را غلاف
سلفیه زیبایی نیست
من و اشک هایی که میریزد،یهویی!
پ.ن۳
خداوند به خانواده هایشان صبر دهد
پ.ن۴
#آتش_نشان
#مردونگی
#پلاسکو_بی_توجهی
#شهادت
#چشمان_منتظر
#به_مدد_گوشه_چادر_عمه_سادات
#یا_حسین
🌹یا زهــــــــــرا سلام الله 🌹 @modafeharam_zeynab
میدان مین!
سیم خاردار حلقوی!
خورشیدی!
شهدایی که برای سالم به مقصد رسیدن دوستان شان در لحظههای سخت و #تاریک عملیات ایثار کردند!
و #پل شدند برای عبور برادران شان...
استخوان و گوشت بدنشان #سوخت و #خورد شد و #شکست، برای دوستان شان...
.
.
حالا در؛
میدان #مین_گناه
سیم خاردار و خورشیدی #شیطان
بار دیگر #شهدا آمدند!!
لحظهی گناه؛
دست بر #چشمان مان میکشند...
دست بر #دهان ما میگذارند...
دست بر #دل ما میکشند...
و شاید بار دیگر روی موانع مین و سیم خاردار #گناه دراز کش میشوند و زیر فشار #غفلت ما گوشت و استخوان شان #له و #خورد میشوند؛
تا ما #سالم به مقصد برسیم...
ببینیم دستان شهدا را...
یاری و غُصه شهدا را...
و شاید #اشک شان را...
برای ماندن ما!
برای سالم ماندن ما...
زیر خیمهی حضرت حجت(عج)
#قدر بدانیم این ایثار را...
@modafeharam_zeynab
سیم خاردار حلقوی!
خورشیدی!
شهدایی که برای سالم به مقصد رسیدن دوستان شان در لحظههای سخت و #تاریک عملیات ایثار کردند!
و #پل شدند برای عبور برادران شان...
استخوان و گوشت بدنشان #سوخت و #خورد شد و #شکست، برای دوستان شان...
.
.
حالا در؛
میدان #مین_گناه
سیم خاردار و خورشیدی #شیطان
بار دیگر #شهدا آمدند!!
لحظهی گناه؛
دست بر #چشمان مان میکشند...
دست بر #دهان ما میگذارند...
دست بر #دل ما میکشند...
و شاید بار دیگر روی موانع مین و سیم خاردار #گناه دراز کش میشوند و زیر فشار #غفلت ما گوشت و استخوان شان #له و #خورد میشوند؛
تا ما #سالم به مقصد برسیم...
ببینیم دستان شهدا را...
یاری و غُصه شهدا را...
و شاید #اشک شان را...
برای ماندن ما!
برای سالم ماندن ما...
زیر خیمهی حضرت حجت(عج)
#قدر بدانیم این ایثار را...
@modafeharam_zeynab
در تماشاے "تو" قانع نشوم من
بہ دو چشم...✨
همه #چشمان جهان
گو به ســـــرم
بشتابند.....!
@modafeharam_zeynab
بہ دو چشم...✨
همه #چشمان جهان
گو به ســـــرم
بشتابند.....!
@modafeharam_zeynab