مسعود زمانی مقدم
1.47K subscribers
337 photos
11 videos
66 files
401 links
دکتری جامعه‌شناسی و مترجم
در این کانال یادداشت‌ها، نوشته‌ها و مقالاتم را به اشتراک می‌گذارم.

ارتباط با من:
@masoudzmp

اینستاگرام:
https://www.instagram.com/m.zamani_moghadam

صفحه مقالات علمی در مگ‌ایران:
http://magiran.com/R441950
Download Telegram
🔸 دربارهٔ حاشیه‌نشینی

مسعود زمانی مقدم

حاشیه‌نشینی یکی از مهم‌ترین مسائل مهم ایران امروز است. بر اساس آمارهای موجود، بیش از بیست‌میلیون ایرانی در مناطق حاشیه‌ای زندگی می‌کنند و این میزان به‌ویژه در شهرهای بزرگ کشور رو به افزایش است. برای مواجهه با مسئله حاشیه‌نشینی، قبل از هر چیز باید بپرسیم که حاشیه چیست و حاشیه‌نشینان چه کسانی‌اند. شاید در ابتدا مسئله بدیهی به نظر برسد، اما دارای ابهام است؛ ضروری است که این مسئله را به‌صورت بسترمند و زمینه‌مند بنگریم. مثلاً حاشیه‌نشینی در شهر خرم‌آباد به دلیل ساختار اجتماعی ویژه‌اش که مبتنی بر فرهنگ و جغرافیای ایلی و طایفه‌ای شکل گرفته است، با حاشیه‌نشینی در شهرهای مهاجرپذیر تهران و یزد و مشهد فرق می‌کند.

همچنین باید نگاه آسیب‌شناختی به حاشیه‌نشینی نیز مورد بررسی قرار بگیرد؛ آیا حاشیه‌نشینی آسیب است؟ آیا حاشیه‌نشین را باید به‌عنوان فردی که بار اضافی بر شهر است تلقی کرد؟ آیا از نظر اخلاقی چنین برداشتی درست است؟ این‌ها پرسش‌های مهمی‌اند که عمدتاً در الگوی توسعه‌محور نادیده گرفته می‌شوند.

نکته مهم این است که ابتدا باید حاشیه را بشناسیم و برای این کار لازم است به ساختار هر شهر به‌طور جداگانه توجه داشته باشیم و این موضوع را بررسی کنیم که در هر شهر حاشیه‌نشینی چه معنایی دارد و شامل چه مشخصه‌هایی می‌شود. سیاست‌گذاری‌ها، برنامه‌ریزی‌ها و راهبردهای کلان و خرد باید مبتنی بر این شناخت زمینه‌مند باشند. همچنین توجه به تغییرات اجتماعی و رابطه آن با حاشیه‌نشینی ضروری است؛ تغییرات اجتماعی محدوده و معنای حاشیه‌نشینی را دگرگون می‌کنند.

کنشگری در مناطق حاشیه‌ای می‌تواند انواع مختلفی داشته باشد از جمله کنشگری تسهیل‌گران، پژوهشگران یا خیریه‌ها. اما به نظرم مهم‌ترین کنشگر در این زمینه نهادهای دولتی‌اند. چون دولت مهم‌ترین متولی امور در کشور است و سیاست‌های دولتی مؤثرترین نقش را در سلب‌مالکیت‌شدگیِ حاشیه‌نشینان داشته‌اند.

مسائل اجتماعی بسیار زیادی در مناطق حاشیه‌ای وجود دارد. اما مسائل و مشکلات نوجوانان در این مناطق بسیار جدی و بحرانی است؛ آن‌ها به‌عنوان نسل جدیدتر سبک زندگی متفاوت‌تری دارند، انتظارات‌شان بیشتر است و محیط برای ارضای نیازهای‌شان محدودتر است. از این‌رو، احتمالاً بیشتر در وضعیت حاشیه‌نشینی دچار سرخوردگی می‌شوند.

▪️سخنرانی ارائه‌شده در نشست چالش‌های کنشگری در حاشیهٔ شهر، ادارهٔ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان، خرم‌آباد، ۱۶ شهریور ۱۴۰۱

◀️ فایل صوتی سخنرانی

@masoudzamanimoghadam
حاشیه‌نشینی، ۱۶ شهریور ۱۴۰۱
مسعود زمانی مقدم
🔸دربارهٔ حاشیه‌نشینی

مسعود زمانی مقدم

سخنرانی ارائه‌شده در نشست چالش‌های کنشگری در حاشیهٔ شهر، ادارهٔ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان، خرم‌آباد، ۱۶ شهریور ۱۴۰۱

◀️ چکیدهٔ سخنرانی

@masoudzamanimoghadam
مسئلهٔ مهم این است که رسانه‌ها واقعیت را پنهان نمی‌کنند، بلکه با آشکارسازی یا بازنمود سیاسی واقعیت، آن را مبهم‌تر می‌کنند. در چنین وضعیتی، جهت‌گیری‌مان در برابر اخبار رسانه‌ها نمی‌تواند الزاماً مبتنی بر واقعیت/حقیقت باشد، حتی اگر جهت‌گیری‌مان را قطعی بپنداریم؛ رسانه‌ها تردید و ابهام را در دل مخاطبان می‌کارند و در عین حال آن‌ها را به گرفتن موضعی قطعی وامی‌دارند.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
برای همهٔ ما تحقیرشدگان جامعه که افسرده گشتیم و در مرز پُرنوسان امید و نومیدی له شدیم و در بلاتکلیفی و بی‌قراریِ بی‌انتها گرفتار آمدیم. بزرگ‌ترین آرزویم این است که نسل‌های جدیدتر زندگی بهتری داشته باشند و حال عمومی جامعه قدری بهتر شود.
انجمن جامعه‌شناسی ایران دفتر خرم‌آباد برگزار می‌کند

🟡 خوانش و بررسی آثار امیل دورکیم

🎤 مدرس: مسعود زمانی مقدم (دکتری جامعه‌شناسی و مترجم)

▪️زمان برگزاری: پاییز و زمستان ۱۴۰۱
▪️چهارشنبه‌ها، ساعت ۱۹

📚 کتاب‌هایی از دورکیم که در این دوره بررسی می‌شوند:
🔹 قواعد روش جامعه‌شناسی
🔹 دربارهٔ تقسیم کار اجتماعی
🔹 مونتسکیو و روسو: پیشگامان جامعه‌شناسی
🔹 صور بنیانی حیات دینی
🔹 جامعه‌شناسی و فلسفه
🔹 خودکشی
🔹 تربیت و جامعه‌شناسی
🔹 درس‌های جامعه‌شناسی

💡 دورکیم، اندیشمند و جامعه‌شناس فرانسوی، از بنیان‌گذاران جامعه‌شناسی است و نخستین کسی است که جامعه‌شناسی را به صورت آکادمیک مطرح کرد و در دانشگاه آن را تدریس نمود و به دفاع از آن به‌عنوان علمی مستقل برخاست. برای فهم منطق و چیستی و روش علم جامعه‌شناسی خواندن نظریه‌های او ضروری است حتی اگر در نظر با او هم‌رأی نباشیم.

📌 برای اطلاعات بیشتر و ثبت‌نام به شمارهٔ @edusocio پیام بدهید.

💻 کلاس آنلاین جامعه‌شناسی
@online_sociology
🟢 بررسی زندگی خانوادگی سالمندان در ایالات متحده آمریکا

◼️ترزا چیباتاری
◾️ترجمۀ مسعود زمانی مقدم و امید مظلومی مقدم
▪️منتشرشده در فصلنامۀ تأمین اجتماعی، سال شانزدهم، شماره چهارم، پاییز ۱۴۰۰، صفحات ۲۱۵ تا ۲۲۸.

چکیده
در این مقاله به زندگی خانوادگی سالمندان آمریکایی پرداخته می‌شود و تعریف سالمندی، زمینۀ جمعیت‌شناختی سالمندان، روابط زناشویی در میان سالمندان، پدربزرگ/مادربزرگ بودن، مسئلۀ مراقبت از نوه‌ها، تبادلات بین‌نسلی و پیچیدگی خانوارهای سالمند مورد بررسی قرار می‌گیرند. از آن‌جا‌که امید به زندگی نسبت به گذشته بیش‌تر شده است، تمرکز بر زندگی خانوادگی آمریکایی‌های سالمند امروزی عمدتاً معطوف به مسئلۀ دگرگونی است و نه مسئلۀ پیوستگی. گرچه برخی از پیوستگی‌ها آشکار هستند، مانند نقش زنان سالمند به‌عنوان مراقب و آسیب‌پذیری سالمندان فقیر، اما دگرگونی‌های ایجادشده به‌مراتب مهم‌تراند. امروزه بیشتر آمریکایی‌ها در دهه‌های هفتاد و هشتادسالگی زندگی‌شان قرار دارند و پیچیدگی‌های خانوادگی سال‌های اولیۀ زندگی و نیز مسائل مربوط به فرزندان و نوه‌های‌شان را به همراه دارند. از سوی دیگر، یکی از چالش‌های ساختار جمعیتی مسن این است که چه ‌کسانی از افراد سالخورده، که تعدادشان رو به افزایش است، مراقبت خواهند کرد. این امر زمانی اهمیت می‌یابد که فرد در سطح کلان، هزینه‌های برنامه‌های دولتی برای حمایت از سالمندان، مانند تأمین اجتماعی، و در سطح خرد، مراقبت‌های بین‌فردی را مد نظر قرار دهد. افزون‌براین، جمعیت سالمند نه‌تنها به لحاظ نژاد، بلکه از نظر وضعیت ارتباط و نقش‌های خانوادگی به‌طور فزاینده‌ای متنوع است. بیشتر سالمندان به‌طور موقت، منظم و یا دائم از نوه‌های‌شان مراقبت می‌کنند؛ و رشد مهاجرتْ افزایش‌دهندۀ گوناگونی نژادی- قومی جمعیت سالمند است.

📌فایل کامل این مقاله را می‌توانید در لینک زیر مشاهده و دانلود کنید:
https://b2n.ir/r06783


پ. ن. مقاله‌ای بسیار جالب که امروز منتشر شد. این مقاله فصلی از کتابی بود که ترجمه کردیم ولی مجوز انتشار نگرفت. اگرچه مقاله دربارهٔ جامعهٔ آمریکایی است اما حاوی بینش‌ها، مفاهیم و ایده‌هایی است که به کار فهم مسایل جامعه سالمند ایران نیز می‌آید و برای پژوهشگران می‌تواند سودمند باشد.
جامعه‌شناسی ایران؛ سرگردان در بحران!

چند روز است که ایرانِ ما ملتهب و آشفته‌حال است. برای برخی‌ها اعتراضات نویدبخش آزادی و کنشگری است و برای برخی‌ها مایهٔ دلهره و نگرانی از بی‌نظمی و هرج‌ومرج. هرچه هست نمی‌توان وضعیت را عادی دانست. انباشت مسائل فراوان و نارضایتی‌های عمیق و مداوم اقشار گوناگون اجتماعی جامعه را در وضعیت ناپایدار قرار داده است. در این میان، بسیاری از جامعه‌شناسان ایران رسماً سکوت پیشه کرده‌اند و برخی نیز تحت تأثیر فضای عمومی واکنش‌هایی عمدتاً عاطفی نشان داده‌اند. گروه‌های جامعه‌شناسی در دانشگاه‌ها و جامعه‌شناسان آکادمیک نیز که عملاً مثل همیشه در وظایف بروکراتیک‌شان غرق‌اند. انجمن جامعه‌شناسی ایران نیز در بیانیه‌ای ضعیف از خود رفع تکلیف کرد. حال با وجود وضعیتی که بر کشور حاکم است، قاعدتاً انتظار می‌رود جامعه‌شناسان بیش‌ازپیش وارد میدان شوند و شرایط و بستر اجتماعی موجود را به‌دقت مشاهده و بررسی کنند. اما چرا این‌گونه نیست و جامعه‌شناسی ایرانی خودش در این هنگامه‌ها دچار استیصال و درماندگی می‌شود؟ به این دلیل که جامعه‌شناسی ایران هنوز هویت ندارد، هنوز جزیی‌نگر است و مسائل اجتماعی را پاره‌پاره می‌بیند. اکثر جامعه‌شناسان ایرانی کارشان از بررسی ارتباط چند متغیر فراتر نمی‌رود، بیشترشان هیچ درک و آگاهی‌ای از تاریخ ایران، از روابط و مناسبات بین‌المللی و از کلیتی به نام جامعه و پیچیدگی‌های آن ندارند. به همین دلیل است که جامعه‌شناسی ایران در مواقع بحرانی از خود جامعه عقب‌تر می‌ماند و گاه حتی سرگردان‌تر از پیش می‌گردد. البته نمی‌توان منکر تلاش‌های ارزشمند جامعه‌شناسانی شد که از پیش نسبت به بحران‌های اجتماعی هشدار می‌دادند که متأسفانه همان‌ها نیز از سوی نهادهای قدرت شنیده نشدند. اما جامعه‌شناسی ایران در کلیت خود هنوز به‌صورت بنیادین شکل نگرفته است؛ جامعه‌شناسی ایران هنوز جامعه را می‌خواهد از بیرون و عمدتاً با نگاهی غربی ببیند، در حالی‌که حتی غرب و تغییرات آن را هم به درستی نمی‌شناسد. جامعه‌شناسی ایران را می‌توان عمدتاً ریشه‌گرفته از ارزش‌های طبقهٔ متوسط جامعهٔ ایران دانست که از قضا همچون همین طبقه نیز عمل می‌کند؛ مبتذل، سطحی‌نگر، خودباخته و غرب‌گرا. طبیعتاً از چنین جامعه‌شناسی‌ای نمی‌توان خیلی انتظار داشت، نه در نظر و نه در عمل. پس به‌عنوان جامعه‌شناس ابتدا باید خود جامعه‌شناسی ایران را کالبدشکافی کنیم، نقد کنیم و از آن اسطوره‌زدایی کنیم تا شاید در آینده جامعه‌شناسی ایرانی بتواند دارای هویتی قابل‌توجه بشود.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
دربارهٔ این‌که چرا به بیانیهٔ انجمن جامعه‌شناسی ایران دربارهٔ حوادث اخیر ایراد گرفته‌ام، نکاتی را باید عرض کنم. من در جایی دیگر گفته بودم که ارائهٔ همین بیانیه نیز بهتر از نبود آن و یا سکوت انجمن است. فقط معتقدم که بیانیهٔ محکم و سرراستی نیست. انجمن جامعه‌شناسی ایران نهادی غیردولتی است و این امکان را دارد که مستقل‌تر عمل کند و کم‌تر محافظه‌کار باشد. من از سال ۱۳۹۱ (به مدت ده سال) تاکنون عضو پیوستهٔ انجمن جامعه‌شناسی ایران بوده‌ام و حضور نسبتاً فعالی هم در همایش‌ها، انتخابات و جلسات این انجمن داشته‌ام و چندین کارگاه و دورهٔ آموزشی نیز از طریق این انجمن برگزار کرده‌ام. لذا خودم را عضوی از انجمن می‌دانم و اگر نقدی هم می‌کنم نقدی درونی است. انجمن جامعه‌شناسی ایران تاکنون کم‌وبیش نهادی تاثیرگذار و روبه‌رشد بوده است و نمی‌توان بسیاری از فعالیت‌های ارزشمند آن را نادیده گرفت. با وجود این، با توجه به حوادث اخیر، به انجمن جامعه‌شناسی ایران دو پیشنهاد برای کنشگری علمی و عمومی در شرایط کنونی ارائه می‌کنم؛ نخست، انجمن می‌تواند فضایی را برای نشست‌هایی تخصصی درباره حوادث اخیر و بحث حجاب و گشت ارشاد و نیز دربارهٔ اعتراضات خیابانی و مجازی این روزها فراهم کند، تا جامعه‌شناسان بتواند تحلیل‌های خود را در حوزهٔ عمومی به اشتراک بگذارند. دوم، انجمن می‌تواند فراخوانی بدهد و نظر جامعه‌شناسان را دربارهٔ مسائل پیش‌آمده جویا شود و نوشته‌های به‌دست‌آمده را در سایت و شبکه‌های اجتماعی انجمن به اشتراک بگذارد، مانند همان اقتراحی که در همایش اخیرِ انجمن دربارهٔ تحولات جامعهٔ ایران صورت گرفت. این‌گونه نوعی هم‌اندیشی و حساسیت به موضوع در میان جامعه‌شناسان شکل می‌گیرد که عموم مردم نیز می‌توانند از آن بهره ببرند.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
جالب است! حدود ۲۵۰ سال پیش کریم‌خان زند در نامه‌ای غربی‌ها را پُر مکر و حیله و تلبیس بدتر از ابلیس می‌نامد.

عکس را از کتاب «هلندیان در جزیرهٔ خارک»، نوشتهٔ ویلم فلور گرفته‌ام.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
مستقل اندیشیدن و فارغ از هیاهوی رسانه‌ای تأمل کردن کار دشواری است، اما غیرممکن نیست. راه‌اش حفظ آرامش و به پرسش‌کشاندن همهٔ اخبار، به‌ویژه اخباری که می‌پسندیم، است. رسانه‌ها و هیاهوهای آن عواطف را بیشتر از قوهٔ تعقل درگیر می‌کنند. لایک‌ها و واکنش عاطفی دیگران در فضای مجازی نیز می‌تواند مزید بر علت شوند و به کلی اندیشه را تعطیل کنند. نفس عمیقی بکشید و سریع تحت تأثیر رسانه‌ها قرار نگیرید.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
امروز این سه کتاب به دستم رسیدند.

کتاب «سفر نظریه‌ها» اثری است از عباس کاظمی، جامعه‌شناسان برجستهٔ ایرانی. ایشان متن‌های قابل‌توجهی در علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی ایران تألیف کرده است. این کتاب چند هفتهٔ پیش منتشر شده و حتماً خواندنی است.

کتاب «تن و جان آدمی: یادداشت‌هایی دربارهٔ وقایع اجتماعی» نوشتهٔ کورش علیانی، نویسنده و پژوهشگر خوش‌فکر، است. از خوبی‌های شبکه‌های اجتماعی برای من این بوده که در این فضا با ایشان آشنا شدم.

کتاب «بازگشت کنشگر: نظریهٔ اجتماعی در جامعهٔ پساصنعتی» نوشتهٔ آلن تورن، جامعه‌شناس و متفکر بزرگ فرانسوی، است. آلن تورن اکنون ۹۷ ساله است و من این شانس را داشته‌ام که ایشان را در سال ۲۰۱۶ در سومین مجمع بین‌المللی جامعه‌شناسی در دانشگاه وین اتریش از نزدیک ببینم.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
دوستی از من خواست که دو سه کتاب خوب و برجسته اخیر در حوزهٔ جامعه‌شناسی را به ایشان معرفی کنم. به نظرم این سه کتاب دربارهٔ جامعهٔ ایرانی بسیار خواندنی‌اند:

۱) شکاف‌های اجتماعی در ایران، مجموعه نویسندگان، زیر نظر محمد روزخوش، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات.
۲) صدایی که شنیده نشد، علی اسدی و مجید تهرانیان، به کوشش عبدی و گودرزی، نشر نی.
۳) شکاف‌های جامعه ایرانی، محمد رضایی، انتشارات آگاه

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
قلمی که برای مصرف روزمرهٔ مردم در شرایط بحرانی، بدون توجه به ابعاد مختلف واقعیت، می‌نویسد، قلمی فریبکار و ناصادق است، ولو این‌که مورد توجه و پسند خیلی‌ها قرار بگیرد. چنین قلمی از غلیان احساسات اجتماعی سوءاستفاده می‌کند.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
آیا از این پس، صدای جامعه از سوی ساختار قدرت شنیده خواهد شد؟ متأسفانه خواست و اراده‌ای برای شنیدن مشاهده نمی‌شود. اعتراضات به آشوب و مسئله‌ای امنیتی تبدیل شد و مقاومت و کنشگری به‌حق زنان و دیگر گروه‌ها و اقشار این سرزمین در هیاهوها و کشاکش‌های سیاسی داخلی و خارجی گم شد؛ بار دیگر سرخوردگی و ناامیدی! دلسوزانه می‌گویم؛ تا وقتی که قدرت حاکم در برابر تغییرات اجتماعی به‌صورت متصلب و خشک عمل کند، در بر همین پاشنه خواهد چرخید و نارضایتی عمومی گسترش خواهد یافت. نباید نفس جامعه را گرفت، نباید گروه‌ها یا اقشاری از جامعه را تحقیر کرد، نباید شهروندان را به دلیل ناهمخوانی عقیدتی یا ایدئولوژیک با حکومت از حیز انتفاع ساقط کرد، نباید بدون فهم جامعه و مناسبات اجتماعی سیاست‌گذاری اجتماعی و فرهنگی کرد، و ده‌ها نباید دیگر که افسوس هیچ‌گاه بایسته و شایسته شنیده نشده‌اند. حال می‌توان در چنین وضعیتی امید داشت؟ باید بگویم که بدون امید زندگی ناممکن خواهد بود.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
دکتر حسن محدثی در یادداشتی با عنوان تصویر نسل‌های جدید به جامعه‌شناسی ایران: نقدی به دکتر فردین علیخواه به یادداشتی از من با عنوان جامعه‌شناسی ایران؛ سرگردان در بحران! اشاره کرده‌اند و به آن نقد داشته‌اند. من می‌پذیرم که جامعه‌شناسی ایران امری یک‌پارچه نیست و جامعه‌شناسان ایرانی نیز همین‌طور. اما بحث من این است که این جامعه‌شناسی هویت‌اش شکل نگرفته و خروجی و عملکرد آن در مجموع، با وجود تنوعی که ممکن است در آن باشد، پراکنده و زمینه‌زدوه است و بیشتر درگیر فضایی بروکراتیک و صوری است. چنین جامعه‌شناسی‌ای عمدتاً ایده‌ یا اندیشهٔ زمینه‌مندی دربارهٔ جامعهٔ ایرانی و تحولات بنیادین آن خلق نمی‌کند که بتوان بر اساس آن جامعه را فارغ از پیش‌فرض‌ها و کلیشه‌های مفهومی مسلط جهان غربی فهمید. در واقع چه در فهم جامعه و چه در نقد آن، ما در جامعه‌شناسی‌مان همچنان گرفتار نگرش غربی به خودمان هستیم. پس در بحران‌های اجتماعی نیز این جامعه‌شناسی سرگردان است.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
چرا جامعه‌شناسی اصلاح‌طلبانه در ایران به بن‌بست رسیده است؟

مسعود زمانی مقدم

دو جامعه‌شناس اصلاح‌طلب، دکتر تقی آزاد ارمکی و دکتر محمد فاضلی، در چند روز گذشته در برنامهٔ شیوه در شبکهٔ چهار حضور داشتند و پیرامون حوادث اخیر اظهار نظر کردند. سخنان آن‌ها همانی بود که قبلاً بارها در نوشته‌های علمی و مطبوعاتی و رسانه‌ای قبلی‌شان بیان کرده بودند؛ تکراری و ظاهراً بی‌فایده. حال مسئله این است که چرا این بحث‌ها با وجود این‌که تا حدی درست‌‌اند و نشان‌دهندهٔ خواست بخش زیادی از مردم جامعه‌اند، بی‌نتیجه و بیهوده به نظر می‌رسد. چرا جامعه‌شناسی اصلاح‌طلبانه (البته اصلاح‌طلبی به معنای یک گرایش سیاسی و نه اصلاح‌طلبی به معنای مفهومی که هر جامعه‌شناسی می‌تواند داشته باشد) درجا می‌زند؟

پاسخ در رویکرد نادرست این نوع جامعه‌شناسی به جامعهٔ ایران است. دکتر فاضلی و دکتر آزاد ارمکی، هر دو، بر طبقهٔ متوسط تأکید دارند و معتقدند که این طبقهٔ متوسط است که می‌بایست معیار قرار گرفته و تقویت شود. حتی نگاه توسعه‌ای در این نوع جامعه‌شناسی نیز غرب‌گرا و معطوف به بالندگی و رشد طبقات متوسط جامعه است. می‌توان گفت آن‌ها بحران‌های اصلی جامعه را نیز با محوریت رویکرد غربی و توجه به توسعه اقتصادی و سیاسی طبقات متوسط تبیین می‌کنند. آن‌ها خود را مدافع طبقهٔ متوسط می‌دانند غافل از این‌که رویکرد آن‌ها و همچنین سیاست‌گذاری‌های سیاستمداران اصلاح‌طلب نه‌تنها طبقات و اقشار متوسط جامعه را توانمند نکرده بلکه آنان را از نظر اقتصادی ضعیف‌تر و از نظر سیاسی سرگردان‌تر نموده است. در این رویکرد اگرچه الگوی توسعه غربی است، اما کارآمدی توسعهٔ غربی را هم ندارد. در واقع، توسعهٔ غربی در خود غرب اگرچه معایب بسیاری داشته اما حداقل مولد بوده است، درحالی‌که، توسعهٔ غرب‌گرا در ایران نه‌تنها به‌طور شایسته‌ای مولد و سازنده نبوده است، بلکه غارت‌گر نیز بوده است؛ طبقات متوسط جامعه فقیرتر شدند، فرودستان جامعه زیر بار فشار‌های اقتصادی له گشتند، از بسیاری از مردم سلب‌مالکیت‌ شد، نابرابری‌های اجتماعی افزایش یافت، نارضایتی گسترش یافت و توسعهٔ اصلاح‌طلبانه نیز محقق نشد. در این‌جا ما شاهد تناقضی در نیت و عمل هستیم که از قضا همین تناقض جامعه‌ را آشفته‌تر کرده است. پیامد اجتماعی چنین رویکردی را می‌توان‌ در روی‌گردانی بخش عظیمی از طبقات متوسط جامعه از اصلاح‌طلبان در سال‌های اخیر مشاهده کرد.

حال در چنین وضعیتی، طبیعی است که این جامعه‌شناسی دچار استیصال شود و به تکرار بیفتد. خطای بنیادین این جامعه‌شناسان این است که همچنان می‌خواهند مسائل را با نگاهی جزئی ببینند و راه‌حل‌های آن‌ها نیز نه بر اساس منطق درونی دولت-ملت (با دیدن تمام جوانب سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داخلی و خارجی) بلکه بر اساس فضای کلی حاکم بر طبقات متوسط، و بر اساس درست‌پنداشتن الگوی غربی در سیاست و جامعه است. در نتیجه، جامعه‌شناسیِ اصلاح‌طلبانه با نوعی بن‌بست مواجه شده که به نظرم باید از آن عبور کرد؛ وقت آن رسیده که جامعه‌شناسیِ اصلاح‌طلبانه خود را مورد بازبینی جدی قرار دهد.

@masoudzamanimoghadam
دوستی نظر داده‌اند که من جامعه‌شناسی ایران را نقد می‌کنم، اما پیشنهاد جدیدی برای آن ندارم و این‌که راه کم‌دردسر و آسان را در این نقادی پیش گرفته‌ام. در پاسخ باید عرض کنم که از همین نوشته‌ها و نقدها باید شروع کرد. پیشنهادات نیز در دل این نقدها خود را نشان می‌دهند. ضمناً، رویکردها و ایده‌های علمی در مدتی کوتاه شکل نمی‌گیرند. باید وقت گذاشت و خواند و نقد کرد و تفکر نمود. من هم در حد توانایی علمی و فکریِ اندک خودم تلاش می‌کنم که در این جامعه‌شناسی تأمل کنم و ایده‌هایم را بنویسم. می‌دانم که ممکن است این ایده‌ها ناقص باشند، اما امیدوارانه تلاش می‌کنم آن‌ها را در یک فرآیند بلندمدت فکری و علمی منسجم کنم. جامعهٔ ایران جامعهٔ پیچیده‌ای است و فهم آن مستلزم اختصاص دادن زمان کافی و داشتن شوق و انگیزهٔ بسیار است؛ چیزی که در وضعیت کنونی جامعهٔ ما دشوار می‌نماید. اما باید قدم در این راه سخت گذاشت تا شاید در آینده، جامعه‌شناسی ایران وضعیت بهتری از طریق تلاش‌ها و بازاندیشی‌های جامعهٔ علمی و جامعه‌شناسان جوان‌تر پیدا کند. دربارهٔ راه آسان هم لازم است بگویم که اتفاقاً من راه آسان را پیش نگرفته‌ام. این راه هزینه‌بر و وقت‌گیر است و در این فضای پوسیده دانشگاهی هیچ نفع شخصی و مادی هم برای من دارد و چه بسا حتی دچار نوعی طردشدگی از سوی برخی از جامعه‌شناسان نیز بشوم. اما از سر علاقه به فهم جامعه و عشق‌ام به این سرزمین چنین راهی را دنبال می‌کنم؛ امیدوارم که مؤثر باشد.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
قصد من بررسی و نقد جامعه‌شناسی ایران است و برای این کار فکر می‌کنم نخست باید سراغ فضای فکری مسلط در جامعه‌شناسی رفت، یعنی جامعه‌شناسیِ اصلاح‌طلبانه و جامعه‌شناسیِ چپ. این الزاماً به معنای تأیید دیگر رویکردها نیست؛ رویکردهای دیگر یا شکل نگرفته‌اند، یا صدایی ندارند و یا این‌که در فضای علمی پذیرفته نشده‌اند. مسئله من نقد کلیشه‌ای دیدن جامعه‌شناسی و نگاه جامعه‌شناسانه‌ای است که بر اساس آن هر کسی جامعه‌شناسیِ اصلاح‌طلبانه یا جامعه‌شناسیِ چپ را نپذیرد، مورد بدگمانی قرار می‌گیرد و کم‌وبیش از جامعهٔ علمی طرد می‌شود. باید از این کلیشه‌ها گذر کرد و به نظرم برای این کار باید ابتدا جامعه‌شناسیِ چپ و جامعه‌شناسیِ اصلاح‌طلبانه را نقد کرد.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
با توجه به اعتراضات اخیر و حضور پُررنگ رسانه‌ها در جنبش‌های سیاسی جدید ایران و‌ جهان، پیشنهاد می‌کنم مقالهٔ رسانه‌های جمعی و تئاتری شدن سیاست را که سه‌سال پیش منتشر کردیم بخوانید 👇
رسانه‌های_جمعی_و_تئاتری_شدن_سیاست.pdf
331 KB
🔹 رسانه‌های جمعی و تئاتری شدن سیاست
▪️لِس بک و همکاران
▪️ترجمهٔ مسعود زمانی مقدم و ایرج حق‌ندری
▪️فصلنامهٔ جامعه، فرهنگ و رسانه، سال هشتم، شماره سی‌‌ودوم، صفحات ۱۶۱ - ۱۸۳. پاییز ۱۳۹۸.

@masoudzamanimoghadam