Forwarded from قفسه
#رشتو
تامین مالی از بورس یعنی چه و چرا سر بازار سهام ایران ابهام داریم؟
خیلی ساده و غیر فنی، یک چیزی به اسم IPO (عرضه اولیه) داریم در دنیا که میتواند دو شکل مختلف داشته باشه: شکل اول و رایجتر چیزی است که بهش بگیم Fresh Issue یا حتی بعضیها اصطلاح IPO را فقط برای این به کار میبرند.
شکل دوم که بهش بگیم Offer for Sale یا بگیم Listing که ظاهرا در ایران این دومی خیلی رایجتره. خب این دو تا چه فرقی دارند؟ فرق کلیدیشون اینه که در اولی «اندازه کیک شرکت» بزرگ میشه و در دومی «من یک قاچ از کیک» را به دیگری میدم و خارج میشوم. فرض کنید مریم یک شرکتی درست کرده و شرکتش موفق شده و صد تا سهم هم دارد. حالا میخواهد شرکتش را وارد بورس کند.
در حالت اول «شرکت» مثلا ۵۰ تا سهم «جدید» منتشر میکند، آنها را به «قیمت بازار» میفروشد و پول ناشی از آن وارد «حساب شرکت» میشود. در این حالت مریم فقط ۶۶ درصد سهام را دارد ولی کیک شرکت «بزرگتر» است. (قفسه: به این میگوییم افزایش سرمایه از محل عرضه یا صرف سهام)
حالت دوم یعنی Listing این است که مریم ۵۰ سهم از «سهام خودش» را مستقیما به خریداران میفروشد. در این حالت سهام مریم باز وارد تابلوی بورس میشود ولی پول ناشی از فروش سهام وارد «حساب شخصی» او میشود و نه حساب شرکت. کیک شرکت در این حالت بزرگ نشده، مریم با فروش بخشی از سهام به اصطلاح Exit کرده و سهمش در شرکت به ۵۰ درصد تقلیل پیدا کرده است. در این حالت بورس برای شرکت «تامین مالی نکرده است». البته این فرآیند همچنان مزایای خودش را دارد: ارزش شرکت شفافتر شده، ترکیب سهامداران متنوع شده، مزیتهای قانونی خاصی دارد و الخ. ولی «تامین مالی» نشده است.
روش رایج در دنیا بیشتر همان حالت اول است و تا جایی که من فهمیدم روش غالب در ایران دومی است که از آن با عبارتهایی مثل «شناور سازی سهام دولتیها» و امثال آن یاد میشود. در دنیا هم البته شرکتهای موفق فناوری دارند سعی میکنند مدل دوم را هم امتحان کنند.
https://twitter.com/Chaay/status/1257994458748129280?s=19
تامین مالی از بورس یعنی چه و چرا سر بازار سهام ایران ابهام داریم؟
خیلی ساده و غیر فنی، یک چیزی به اسم IPO (عرضه اولیه) داریم در دنیا که میتواند دو شکل مختلف داشته باشه: شکل اول و رایجتر چیزی است که بهش بگیم Fresh Issue یا حتی بعضیها اصطلاح IPO را فقط برای این به کار میبرند.
شکل دوم که بهش بگیم Offer for Sale یا بگیم Listing که ظاهرا در ایران این دومی خیلی رایجتره. خب این دو تا چه فرقی دارند؟ فرق کلیدیشون اینه که در اولی «اندازه کیک شرکت» بزرگ میشه و در دومی «من یک قاچ از کیک» را به دیگری میدم و خارج میشوم. فرض کنید مریم یک شرکتی درست کرده و شرکتش موفق شده و صد تا سهم هم دارد. حالا میخواهد شرکتش را وارد بورس کند.
در حالت اول «شرکت» مثلا ۵۰ تا سهم «جدید» منتشر میکند، آنها را به «قیمت بازار» میفروشد و پول ناشی از آن وارد «حساب شرکت» میشود. در این حالت مریم فقط ۶۶ درصد سهام را دارد ولی کیک شرکت «بزرگتر» است. (قفسه: به این میگوییم افزایش سرمایه از محل عرضه یا صرف سهام)
حالت دوم یعنی Listing این است که مریم ۵۰ سهم از «سهام خودش» را مستقیما به خریداران میفروشد. در این حالت سهام مریم باز وارد تابلوی بورس میشود ولی پول ناشی از فروش سهام وارد «حساب شخصی» او میشود و نه حساب شرکت. کیک شرکت در این حالت بزرگ نشده، مریم با فروش بخشی از سهام به اصطلاح Exit کرده و سهمش در شرکت به ۵۰ درصد تقلیل پیدا کرده است. در این حالت بورس برای شرکت «تامین مالی نکرده است». البته این فرآیند همچنان مزایای خودش را دارد: ارزش شرکت شفافتر شده، ترکیب سهامداران متنوع شده، مزیتهای قانونی خاصی دارد و الخ. ولی «تامین مالی» نشده است.
روش رایج در دنیا بیشتر همان حالت اول است و تا جایی که من فهمیدم روش غالب در ایران دومی است که از آن با عبارتهایی مثل «شناور سازی سهام دولتیها» و امثال آن یاد میشود. در دنیا هم البته شرکتهای موفق فناوری دارند سعی میکنند مدل دوم را هم امتحان کنند.
https://twitter.com/Chaay/status/1257994458748129280?s=19
Twitter
Hamed Ghoddusi
تامین مالی از بورس یعنی چه و چرا سر بازار سهام ایران ابهام داریم؟ خیلی ساده و غیر فنی، یک چیزی به اسم IPO (عرضه اولیه) داریم در دنیا که میتواند دو شکل مختلف داشته باشه: شکل اول و رایجتر چیزی است که بهش بگیم Fresh Issue یا حتی بعضیها اصطلاح IPO را فقط برای…
Forwarded from قفسه
#رشتو
۱/ امروز دنبال ترجمه Survivorship bias می گشتم، و با کمال تعجب دیدم صفحه ویکی نداره. این یکی از ساده ترین ولی کارآمد ترین نکات آماریه که همه جا دورو ورمون هست، ولی خیلی ها رو به اشتباه می اندازه. عکس زیر از معروف ترین نمونه های تاریخیشه.
۲/ در جنگ جهانی دوم، ارتش امریکا می خواست تعداد بمب افکن های از دست رفته اش رو کاهش بده. برای این، از هواپیماهایی که بر می گشتن آمار می گرفت که در چه نقاطی تیر خوردن، و به مهندسا می گفت که اون نقاط رو مقاوم تر کنن. اما این تلاش درصد هواپیماهایی که از دست می رفتن رو کم نمی کرد.
۳/ تا اینکه آماردانی به نام Wald رو استخدام کردند. او پیشنهاد کرد که بلعکس، نقاطی که در هواپیماهای برگشتی هیچوقت تیر نخوردن رو باید مقاوم کرد. دلیلش همین 'تعصب بقاست'. نقاطی که هیچ وقت در هواپیماهای برگشته تیر نخوردن، همونهایی ان که اگر تیر خورده بودن هواپیما نمی تونست برگرده.
۴/ گستره این تعصب بسیار فراتر از این مثاله. 'تاریخ رو برندگان روایت می کنن' مثال دیگریه. اونهایی که مردن نمی تونن روایت خودشون رو به شما بگن. یا مثلا این اشتباه اینکه ترک تحصیل کردن بیل گیتس یا مارک زاکربرگ به عنوان الگو برای بقیه کارافرینان به کار بره.
۵/ به ازای هر گیتس، ۱۰۰۰ ها فرد ترک تحصیل کردن و ناموفق بودن و معروف نشدن که داستانشون رو بگن. مثال خانگی تر، افراد پیرتری هستن که به شما می گن 'این نیز بگذرد'، در واقع اینا عده منتخبی هستن که 'این نیز' براشون گذشته، در حالی که شاید برای ۱۰۰ ها نفر نگذشته باشه ولی نباشن که بگن.
۶/ مثال دیگه ای که تو فصل اپلای هم پیش می آد. افرادی که به شما می گن من فلان نمره ام خیلی بد بود ولی جای خیلی خوبی قبول شدم. چیزی که شما نمی بینید اینه که چندین نفر با نمره بد قبول نشدن، و حتی کسانی که نمره خوب هم داشتن قبول نشدن.
۷/ نکته اصلی اینه که هر وقت کسی برای شما مثالی زد از صفتی که در چندین نمونه 'موفق' مشترکه، به جای اینکه به اون صفتی که 'دارن' توجه کنین، مهمه که به صفاتی که ندارن فکر کنین. صفاتی که در نمونه های موفق موجود نیستن، معمولا اطلاعات مهمتری در مورد علت موفقیت در خودشون دارن.
۸/خلاصه وقتی یه بار از استاد راهنمام در مورد اینکه چطور موفق باشم پرسیدم، و گفتم تجربه خودت چیه، گفت من؟من نمونه بسیار عالی این تعصب بقا هستم، تقریبا تمام کارهایی که من کردم و به نظر به نفعم بوده، در واقع کار هایی نیست که تو باید بکنی. ولی اینکه چیکار کنی رو نمی دونم. 😆
۹/ نصیحت های افراد موفق، مسن و کلا کسایی که از فیلتر های زیادی رد شدن، خیلی وقت ها از همین جنسه. من خیلی از استادم ممنونم که من رو دنبال نخود سیاه نفرستاد.
https://twitter.com/sumofab/status/1268392366722945024?s=19
کانال قفسه @my_ghafase
۱/ امروز دنبال ترجمه Survivorship bias می گشتم، و با کمال تعجب دیدم صفحه ویکی نداره. این یکی از ساده ترین ولی کارآمد ترین نکات آماریه که همه جا دورو ورمون هست، ولی خیلی ها رو به اشتباه می اندازه. عکس زیر از معروف ترین نمونه های تاریخیشه.
۲/ در جنگ جهانی دوم، ارتش امریکا می خواست تعداد بمب افکن های از دست رفته اش رو کاهش بده. برای این، از هواپیماهایی که بر می گشتن آمار می گرفت که در چه نقاطی تیر خوردن، و به مهندسا می گفت که اون نقاط رو مقاوم تر کنن. اما این تلاش درصد هواپیماهایی که از دست می رفتن رو کم نمی کرد.
۳/ تا اینکه آماردانی به نام Wald رو استخدام کردند. او پیشنهاد کرد که بلعکس، نقاطی که در هواپیماهای برگشتی هیچوقت تیر نخوردن رو باید مقاوم کرد. دلیلش همین 'تعصب بقاست'. نقاطی که هیچ وقت در هواپیماهای برگشته تیر نخوردن، همونهایی ان که اگر تیر خورده بودن هواپیما نمی تونست برگرده.
۴/ گستره این تعصب بسیار فراتر از این مثاله. 'تاریخ رو برندگان روایت می کنن' مثال دیگریه. اونهایی که مردن نمی تونن روایت خودشون رو به شما بگن. یا مثلا این اشتباه اینکه ترک تحصیل کردن بیل گیتس یا مارک زاکربرگ به عنوان الگو برای بقیه کارافرینان به کار بره.
۵/ به ازای هر گیتس، ۱۰۰۰ ها فرد ترک تحصیل کردن و ناموفق بودن و معروف نشدن که داستانشون رو بگن. مثال خانگی تر، افراد پیرتری هستن که به شما می گن 'این نیز بگذرد'، در واقع اینا عده منتخبی هستن که 'این نیز' براشون گذشته، در حالی که شاید برای ۱۰۰ ها نفر نگذشته باشه ولی نباشن که بگن.
۶/ مثال دیگه ای که تو فصل اپلای هم پیش می آد. افرادی که به شما می گن من فلان نمره ام خیلی بد بود ولی جای خیلی خوبی قبول شدم. چیزی که شما نمی بینید اینه که چندین نفر با نمره بد قبول نشدن، و حتی کسانی که نمره خوب هم داشتن قبول نشدن.
۷/ نکته اصلی اینه که هر وقت کسی برای شما مثالی زد از صفتی که در چندین نمونه 'موفق' مشترکه، به جای اینکه به اون صفتی که 'دارن' توجه کنین، مهمه که به صفاتی که ندارن فکر کنین. صفاتی که در نمونه های موفق موجود نیستن، معمولا اطلاعات مهمتری در مورد علت موفقیت در خودشون دارن.
۸/خلاصه وقتی یه بار از استاد راهنمام در مورد اینکه چطور موفق باشم پرسیدم، و گفتم تجربه خودت چیه، گفت من؟من نمونه بسیار عالی این تعصب بقا هستم، تقریبا تمام کارهایی که من کردم و به نظر به نفعم بوده، در واقع کار هایی نیست که تو باید بکنی. ولی اینکه چیکار کنی رو نمی دونم. 😆
۹/ نصیحت های افراد موفق، مسن و کلا کسایی که از فیلتر های زیادی رد شدن، خیلی وقت ها از همین جنسه. من خیلی از استادم ممنونم که من رو دنبال نخود سیاه نفرستاد.
https://twitter.com/sumofab/status/1268392366722945024?s=19
کانال قفسه @my_ghafase
Twitter
سام
۱/ امروز دنبال ترجمه Survivorship bias می گشتم، و با کمال تعجب دیدم صفحه ویکی نداره. این یکی از ساده ترین ولی کارآمد ترین نکات آماریه که همه جا دورو ورمون هست، ولی خیلی ها رو به اشتباه می اندازه. عکس زیر از معروف ترین نمونه های تاریخیشه.
Forwarded from قفسه
⭕️انتخابات این دوره آمریکا به زبان ساده! (بخش اول)
در این رشته توییت ( #رشتو ) اطلاعات کامل و کارآمدی از سیستم انتخاباتی آمریکا و سناریوهای پیش رو برای کسانی که این روزها سردرگم شدهاند آمده است:
سیستم انتخاب رئیس جمهور در آمریکا که بر اساس آراء #الکترال یا #کالج_انتخاباتی طراحی شده، سیستمی غیر مستقیم، گاه شگفتی آفرین و بعضا غیرعادلانه، و پیچیده است که شاید با اصول بدیهی دمکراسی (حکومت اکثریت بر اقلیت) در تضاد باشد!
غیرعادلانه از این نظر که الزاما منعکس کننده آراء اکثریت نیست. بطور مثال هیلاری کلینتون در ۲۰۱۶ نزدیک به ۳ میلیون رای بیش از ترامپ به دست آورد اما رقابت را باخت. چرا؟ چون نتوانست به اندازه ترامپ آراء #کالج انتخاباتی را بدست آورد و باخت !!!
در کل ۵۳۸ رای الکترال برای ۵۰ ایالت به علاوه ناحیه کلمبیا (شامل پایتخت) وجود دارد، که برنده #انتخابات باید ۲۷۰ رای الکترال یعنی نصف به علاوه یک ۵۳۸ رای، را از آن خود کند و این جمله بظاهر ساده سرآغاز همه کشمکش های قبلی و احتمالا پیش روی انتخابات آمریکاست:
بطور مثال، ایالت #کالیفرنیا ۵۵ رای الکترال و ایالت #وایومینگ ۳ رای الکترال از #دمکراسی_آمریکایی "سهم" دارند. در اکثریت قریب به اتفاق ایالات (به جز دو ایالت) اگر الکتورهای یک کاندیدا #رای بیشتری بیاورند تمام آراء الکترال آن ایالت را از آن خود می کنند!!!
مثلا در سال ۲۰۰۰ جورج بوش از مجموع ۶ میلیون رای اخذ شده در #فلوریدا با اختلاف فقط ۱۷۵۴رای توانست هر ۲۵ رای الکترال فلوریدا را ببرد و با همین نتیجه راهی #کاخ_سفید شود. همین مکانیزم عجیب باعث پیروزی #ترامپ در سال ۲۰۱۶ شد.
در آن سال از مجموع آراء سه ایالت #میشیگان، #پنسیلوانیا و #ویسکانسین، الکتورهای ترامپ ۸۰ هزار رای بیشتر آوردند و تمام آراء الکترال این سه ایالت را از آن خود کردند و سرنوشت ریاست جمهوری با این ۸۰ هزار رای، در میان مجموع ۱۳۷ میلیون رای داده شده بود به نفع ترامپ رقم خورد!!!
کانال قفسه: @my_ghafase
منبع:
https://twitter.com/ARASHka/status/1318833633503883264?s=19
در این رشته توییت ( #رشتو ) اطلاعات کامل و کارآمدی از سیستم انتخاباتی آمریکا و سناریوهای پیش رو برای کسانی که این روزها سردرگم شدهاند آمده است:
سیستم انتخاب رئیس جمهور در آمریکا که بر اساس آراء #الکترال یا #کالج_انتخاباتی طراحی شده، سیستمی غیر مستقیم، گاه شگفتی آفرین و بعضا غیرعادلانه، و پیچیده است که شاید با اصول بدیهی دمکراسی (حکومت اکثریت بر اقلیت) در تضاد باشد!
غیرعادلانه از این نظر که الزاما منعکس کننده آراء اکثریت نیست. بطور مثال هیلاری کلینتون در ۲۰۱۶ نزدیک به ۳ میلیون رای بیش از ترامپ به دست آورد اما رقابت را باخت. چرا؟ چون نتوانست به اندازه ترامپ آراء #کالج انتخاباتی را بدست آورد و باخت !!!
در کل ۵۳۸ رای الکترال برای ۵۰ ایالت به علاوه ناحیه کلمبیا (شامل پایتخت) وجود دارد، که برنده #انتخابات باید ۲۷۰ رای الکترال یعنی نصف به علاوه یک ۵۳۸ رای، را از آن خود کند و این جمله بظاهر ساده سرآغاز همه کشمکش های قبلی و احتمالا پیش روی انتخابات آمریکاست:
بطور مثال، ایالت #کالیفرنیا ۵۵ رای الکترال و ایالت #وایومینگ ۳ رای الکترال از #دمکراسی_آمریکایی "سهم" دارند. در اکثریت قریب به اتفاق ایالات (به جز دو ایالت) اگر الکتورهای یک کاندیدا #رای بیشتری بیاورند تمام آراء الکترال آن ایالت را از آن خود می کنند!!!
مثلا در سال ۲۰۰۰ جورج بوش از مجموع ۶ میلیون رای اخذ شده در #فلوریدا با اختلاف فقط ۱۷۵۴رای توانست هر ۲۵ رای الکترال فلوریدا را ببرد و با همین نتیجه راهی #کاخ_سفید شود. همین مکانیزم عجیب باعث پیروزی #ترامپ در سال ۲۰۱۶ شد.
در آن سال از مجموع آراء سه ایالت #میشیگان، #پنسیلوانیا و #ویسکانسین، الکتورهای ترامپ ۸۰ هزار رای بیشتر آوردند و تمام آراء الکترال این سه ایالت را از آن خود کردند و سرنوشت ریاست جمهوری با این ۸۰ هزار رای، در میان مجموع ۱۳۷ میلیون رای داده شده بود به نفع ترامپ رقم خورد!!!
کانال قفسه: @my_ghafase
منبع:
https://twitter.com/ARASHka/status/1318833633503883264?s=19
Forwarded from قفسه
⭕️ انتخاب این دوره آمریکا به زبان ساده (بخش سوم)
اما وضعیت بدتر، میتواند در #میشیگان، #پنسیلوانیا و #ویسکانسین بوجود بیاید.
این سه ایالت کلیدی قطعا نخواهند توانست که نتیجه نهائی را روز ۳ نوامبر، حتی روزها بعد از آن مشخص و اعلام کنند. چرا؟ چون در پنسیلوانیا و ویسکانسین پاکتهای آراء پست شده تا روز انتخابات نباید باز شوند!!!
و در میشیگان فقط روز قبل از انتخابات مامورین میتوانند پاکت ها را باز کرده و راستی آزمائی و کنترل امضاء و دیگر بررسیهای مربوط به سلامت ورقه رای را به عمل آورند. شاید این پردازش ساده به نظر برسد اما وقتی با میلیونها ورقه رای روبرو شوند وضع و زمان لازم خیلی فرق میکند.
اگر قرار باشد مدتی طول بکشد که نتیجه نهائی این ایالات استخراج شود و بعد اختلاف بین دو نامزد مثلا در حد دو صد یا کمتر باشد، کار به بازبینی و باز شماری میکشد و معلوم نیست که کی نتیجه نهائی مشخص خواهد شد.
فراموش نکنیم که ترامپ از تعهد دادن نسبت به انتقال صلح آمیز قدرت در صورت شکست در انتخابات ماه نوامبر خودداری کرده است. انتقاد اصلی او نسبت به وقوع تقلب در آراء پستی است و شاید با این بهانه بتواند رئیس جمهور شود!!!
از اینجا به بعد وضع میتواند بغرنج شود.
طبق قوانین فدرال نتیجه انتخابات همه ایالات باید تا ۸ دسامبر به "دفتر بایگانی ایالات متحده" ارسال شود و در روز ۱۴ دسامبر الکتورها رای خود را به نامزد مورد حمایت خود بدهند.
اما اگر جنگهای حقوقی در بگیرد (که احتمال آن با این فضاسازی های ترامپ مدیاباز زیاد هم هست) و نتیجه ایالتها به موقع به نشست الکتورها نرسد چه خواهد شد؟ طبق ماده ۲ قانون اساسی آمریکا، مجالس محلی حق دارند که الکتورها را تعیین کنند!!! درست خواندید: مجلس محلی جای مردم دوباره رای میدهد
نتیجه؟ مجالس ایالتی هر ۵ ایالتِ "صحنه نبرد" در دست جمهوریخواهان است و در این بازی، به احتمال قوی الکتورهای با تمایلات جمهوریخواه، از نظر تعداد دست بالا را خواهند داشت و شانس ترامپ برای انتخاب شدن مجدد با رای مجالس محلی افزایش مییابد.
اگر چنین اتفاقی بیفتد کار تمام است؟ نه! کنگره جدید که در ۶ ژانویه تشکیل میشود (۲ ماه بعد از انتخابات) باید بر این انتخاب مجالس ایالتی صحه بگذارد. در آن صورت باید دید دو مجلس کنگره، یعنی سنا و مجلس نمایندگان در کنترل کدام حزب است. اگر دو مجلس با یکدیگر به توافق برسند.
در آن صورت الکتورهای منتخب مجالس ایالتی، رئیس جمهور را تعیین خواهند کرد که طبیعی است باید ترامپ را رئیس جمهور آینده آمریکا دانست.
اگر دو مجلس به توافق نرسند (مثل وضعیت فعلی که سنا در دست جمهوریخواهان است و مجلس نمایندگان در دست دموکراتها و به احتمال قوی به توافق نخواهند رسید)
طبق یک قانون ۱۳۰ ساله، فرمانداران ایالتها این قدرت را خواهند داشت که الکتورها را تعیین کنند. در آن صورت ۴ فرماندار از ۵ ایالت صحنه نبرد که پیشتر از آنان نام برده شد، دموکرات هستند و به این ترتیب به احتمال قوی بایدن رئیس جمهور بعدی آمریکا خواهد بود!!!
اگر نظرسنجیها درست از آب در آید، قاعدتا بایدن باید با آنچنان اختلاف چشمگیری پیروز شود که جای بحث و گفتگو باقی نماند و ترامپ باید به کسب و کار گذشتهاش باز گردد. اما اگر اختلاف، به خصوص در ایالاتی که بحث شد، کم باشد، ممکن است شاهد یک انتخابات بیسابقه در تاریخ آمریکا باشیم.
کانال قفسه: @my_ghafase
منبع:https://twitter.com/ARASHka/status/1318833633503883264?s=19
اما وضعیت بدتر، میتواند در #میشیگان، #پنسیلوانیا و #ویسکانسین بوجود بیاید.
این سه ایالت کلیدی قطعا نخواهند توانست که نتیجه نهائی را روز ۳ نوامبر، حتی روزها بعد از آن مشخص و اعلام کنند. چرا؟ چون در پنسیلوانیا و ویسکانسین پاکتهای آراء پست شده تا روز انتخابات نباید باز شوند!!!
و در میشیگان فقط روز قبل از انتخابات مامورین میتوانند پاکت ها را باز کرده و راستی آزمائی و کنترل امضاء و دیگر بررسیهای مربوط به سلامت ورقه رای را به عمل آورند. شاید این پردازش ساده به نظر برسد اما وقتی با میلیونها ورقه رای روبرو شوند وضع و زمان لازم خیلی فرق میکند.
اگر قرار باشد مدتی طول بکشد که نتیجه نهائی این ایالات استخراج شود و بعد اختلاف بین دو نامزد مثلا در حد دو صد یا کمتر باشد، کار به بازبینی و باز شماری میکشد و معلوم نیست که کی نتیجه نهائی مشخص خواهد شد.
فراموش نکنیم که ترامپ از تعهد دادن نسبت به انتقال صلح آمیز قدرت در صورت شکست در انتخابات ماه نوامبر خودداری کرده است. انتقاد اصلی او نسبت به وقوع تقلب در آراء پستی است و شاید با این بهانه بتواند رئیس جمهور شود!!!
از اینجا به بعد وضع میتواند بغرنج شود.
طبق قوانین فدرال نتیجه انتخابات همه ایالات باید تا ۸ دسامبر به "دفتر بایگانی ایالات متحده" ارسال شود و در روز ۱۴ دسامبر الکتورها رای خود را به نامزد مورد حمایت خود بدهند.
اما اگر جنگهای حقوقی در بگیرد (که احتمال آن با این فضاسازی های ترامپ مدیاباز زیاد هم هست) و نتیجه ایالتها به موقع به نشست الکتورها نرسد چه خواهد شد؟ طبق ماده ۲ قانون اساسی آمریکا، مجالس محلی حق دارند که الکتورها را تعیین کنند!!! درست خواندید: مجلس محلی جای مردم دوباره رای میدهد
نتیجه؟ مجالس ایالتی هر ۵ ایالتِ "صحنه نبرد" در دست جمهوریخواهان است و در این بازی، به احتمال قوی الکتورهای با تمایلات جمهوریخواه، از نظر تعداد دست بالا را خواهند داشت و شانس ترامپ برای انتخاب شدن مجدد با رای مجالس محلی افزایش مییابد.
اگر چنین اتفاقی بیفتد کار تمام است؟ نه! کنگره جدید که در ۶ ژانویه تشکیل میشود (۲ ماه بعد از انتخابات) باید بر این انتخاب مجالس ایالتی صحه بگذارد. در آن صورت باید دید دو مجلس کنگره، یعنی سنا و مجلس نمایندگان در کنترل کدام حزب است. اگر دو مجلس با یکدیگر به توافق برسند.
در آن صورت الکتورهای منتخب مجالس ایالتی، رئیس جمهور را تعیین خواهند کرد که طبیعی است باید ترامپ را رئیس جمهور آینده آمریکا دانست.
اگر دو مجلس به توافق نرسند (مثل وضعیت فعلی که سنا در دست جمهوریخواهان است و مجلس نمایندگان در دست دموکراتها و به احتمال قوی به توافق نخواهند رسید)
طبق یک قانون ۱۳۰ ساله، فرمانداران ایالتها این قدرت را خواهند داشت که الکتورها را تعیین کنند. در آن صورت ۴ فرماندار از ۵ ایالت صحنه نبرد که پیشتر از آنان نام برده شد، دموکرات هستند و به این ترتیب به احتمال قوی بایدن رئیس جمهور بعدی آمریکا خواهد بود!!!
اگر نظرسنجیها درست از آب در آید، قاعدتا بایدن باید با آنچنان اختلاف چشمگیری پیروز شود که جای بحث و گفتگو باقی نماند و ترامپ باید به کسب و کار گذشتهاش باز گردد. اما اگر اختلاف، به خصوص در ایالاتی که بحث شد، کم باشد، ممکن است شاهد یک انتخابات بیسابقه در تاریخ آمریکا باشیم.
کانال قفسه: @my_ghafase
منبع:https://twitter.com/ARASHka/status/1318833633503883264?s=19
Twitter
#رشتو
سیستم انتخاب رئیس جمهور در آمریکا که بر اساس آراء #الکترال یا #کالج_انتخاباتی طراحی شده، سیستمی غیر مستقیم، گاه شگفتی آفرین و بعضا غیرعادلانه، و پیچیده است که شاید با اصول بدیهی دمکراسی (حکومت اکثریت بر اقلیت) در تضاد باشد!
#انتخابات_آمریکا
https…
سیستم انتخاب رئیس جمهور در آمریکا که بر اساس آراء #الکترال یا #کالج_انتخاباتی طراحی شده، سیستمی غیر مستقیم، گاه شگفتی آفرین و بعضا غیرعادلانه، و پیچیده است که شاید با اصول بدیهی دمکراسی (حکومت اکثریت بر اقلیت) در تضاد باشد!
#انتخابات_آمریکا
https…