This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میگم می دونستی وقتی لبخند میزنی☺️
زبونت می چسپه به دهنت
نمی دونستی؟! امتحان کن
چقدر قشنگ میخندی😍
همیشه لبخند بزن😘
حتی با همین بهونه های کوچیک👌❤️✋
💎 @maareh
زبونت می چسپه به دهنت
نمی دونستی؟! امتحان کن
چقدر قشنگ میخندی😍
همیشه لبخند بزن😘
حتی با همین بهونه های کوچیک👌❤️✋
💎 @maareh
"آداب و رسوم ترکان و هرابرجان"
این قسمت: " #چــرخ "😊
قسمت اول
زمانهای قدیم و همزمان با کودکی و نوجوانیِ بنده در روستای ترکانِ هرابرجان تعداد انگشت شماری از مردم روستا دوچرخه داشتند.
و آنهم دوچرخه بزرگسالان و همچون امروزه خبری از تنوع دوچرخه نسبت به سن و قد بچه ها نبود.
در زمان کودکی و اوایل نوجوانی بنده در اوایل دهه 50 شاید در تمامی روستا سه الی چهار دوچرخه وجود داشت.
که البته قلب رئوف ، راستی و ساده دلی روستایی وار مردم روستا مانع از این نمیشد که دیگر همولایتی ها بخصوص نوجوانان از وجود این دوچرخه ها بی بهره بمانند.
و در اولین فرصت فراغت ، نه تنها دوچرخه را به اولین نفری که مشتاق سوار شدن بود، با ذوق شوق تحویل میدادند ، بلکه خود نیز گاهی در امر دوچرخه سواری به کمک نوجوان میرفتند تا با فردی که برای اولین بار دوچرخه سواری میکرد ، در این ذوق و شوق با وی سهیم باشند.
اسمش را خارجیها گذاشته بودن " رالــی "
و این دوچرخه ها با توجه به حضور انگلیسی ها توسط آنها و برای اولین بار وارد ایران شد.
که متعلق به کارخانه رالی انگلستان بود.
داشتن چرخ اونم از مارک رالی در آن زمان درمقابل دوستان غروری ایجاد میکرد!!
روزهای اول دست چپ را به یکطرف فرمان و دست راست را روی زین میگذاشتیم،
پای راست را روی رکاب چپ و با بالا و زمین گذاشتن پای چپ تعادل میگرفتیم
وقتی اینطوری از سرازیریها به پایین حرکت میکردیم انگار دنیا در چنگ ما بود!
بعد از دوهفته تمرین
دست چپ به فرمان و میله وسط ، زیر بغلِ دست راست،
پای راست را از حد فاصلِ میله ها و خورشید گَـرد ک به "کُــتو " معروف بود به رکاب راست میرساندیم
و پای چپ روی رکاب چپ...
تا یک هفته نیمپا میزدیم...
میگفتند:
تو کُــتو نیمپا زدن"
دوهفته بعد میتوانستیم به همین صورت رکاب را یکـ دور کامل بزنیم،
وقتی به همین صورت از جلوی بزرگتر ها بخصوص سالمندانی که درکنار هم سینه دیوار آفتاب روب نشسته بودند مانور داده و رد میشدیم ، می گفتند:
ناقلا حالا دیه "پـادور " یاد گرفته...
واین تحسین باعث ذوق و مشوق ما برای مرحله بعدی بود.
در مرحله بعدی دوچرخه سواری ( که بنده در زادگاهم روستای تُــرکان یزد تجربه و یاد گرفتم ) مرحله ای بود که ب سواری "رومیل " معروف بود
دراین مرحله چرخ را کنار سکویی برده و سوار میشدیم
اما بعلت کوتاه بودن قد قادر نبودیم روی زین چرخ بنشینیم و روی میله چرخ نشسته و بصورت " نیمـپا " حرکت میکردیم.
بعد از چند روز "پادور" زدن روی میله را یاد میگرفتیم اما همانطور که ذکر شد بعلت کوتاهی قد میبایست در هر دور کامل رکاب ،
تـمام بدن خود را مداوم به چپ و راست برای فشار بروی رکاب برده تا بتوانیم چرخ را به حرکت در آوریم.
برای افرادی که این مرحله را تماشا میکردند فوق العاده زیبا و خاطره انگیز بود.
تا اینکه قدمان بلندتر میشد و میتوانستیم راحت روی زین چرخ نشسته و چرخ سواری کنیم.
که در این مرحله یاد گرفتن چرخ سواری کامل میشد.
بزرگترهای صاحب دوچرخه که دیگه حالا مهارت داشتند و احیانا بچه دار،
روی میله چرخ نزدیک فرمان پارچه ای از جنس نرم میپیچیدند و کودکان را روی میله سوار میکردند ،
و کودکان هم سر پیچ با زدن زنگ کنار فرمان با ذوق و شوق به اطرافیان خبر میدادند که
بعـله...بابای ما هم دوچرخه دارد..
و اگر فرزندان بیشتر بودند یکی دونفر را هم روی تَـرک چرخ سوار میکردند...
از کتاب درحال ویرایش آداب و رسوم
اثر عیسی یزدانی(ماره)🙋♂😊
💎 @maareh
این قسمت: " #چــرخ "😊
قسمت اول
زمانهای قدیم و همزمان با کودکی و نوجوانیِ بنده در روستای ترکانِ هرابرجان تعداد انگشت شماری از مردم روستا دوچرخه داشتند.
و آنهم دوچرخه بزرگسالان و همچون امروزه خبری از تنوع دوچرخه نسبت به سن و قد بچه ها نبود.
در زمان کودکی و اوایل نوجوانی بنده در اوایل دهه 50 شاید در تمامی روستا سه الی چهار دوچرخه وجود داشت.
که البته قلب رئوف ، راستی و ساده دلی روستایی وار مردم روستا مانع از این نمیشد که دیگر همولایتی ها بخصوص نوجوانان از وجود این دوچرخه ها بی بهره بمانند.
و در اولین فرصت فراغت ، نه تنها دوچرخه را به اولین نفری که مشتاق سوار شدن بود، با ذوق شوق تحویل میدادند ، بلکه خود نیز گاهی در امر دوچرخه سواری به کمک نوجوان میرفتند تا با فردی که برای اولین بار دوچرخه سواری میکرد ، در این ذوق و شوق با وی سهیم باشند.
اسمش را خارجیها گذاشته بودن " رالــی "
و این دوچرخه ها با توجه به حضور انگلیسی ها توسط آنها و برای اولین بار وارد ایران شد.
که متعلق به کارخانه رالی انگلستان بود.
داشتن چرخ اونم از مارک رالی در آن زمان درمقابل دوستان غروری ایجاد میکرد!!
روزهای اول دست چپ را به یکطرف فرمان و دست راست را روی زین میگذاشتیم،
پای راست را روی رکاب چپ و با بالا و زمین گذاشتن پای چپ تعادل میگرفتیم
وقتی اینطوری از سرازیریها به پایین حرکت میکردیم انگار دنیا در چنگ ما بود!
بعد از دوهفته تمرین
دست چپ به فرمان و میله وسط ، زیر بغلِ دست راست،
پای راست را از حد فاصلِ میله ها و خورشید گَـرد ک به "کُــتو " معروف بود به رکاب راست میرساندیم
و پای چپ روی رکاب چپ...
تا یک هفته نیمپا میزدیم...
میگفتند:
تو کُــتو نیمپا زدن"
دوهفته بعد میتوانستیم به همین صورت رکاب را یکـ دور کامل بزنیم،
وقتی به همین صورت از جلوی بزرگتر ها بخصوص سالمندانی که درکنار هم سینه دیوار آفتاب روب نشسته بودند مانور داده و رد میشدیم ، می گفتند:
ناقلا حالا دیه "پـادور " یاد گرفته...
واین تحسین باعث ذوق و مشوق ما برای مرحله بعدی بود.
در مرحله بعدی دوچرخه سواری ( که بنده در زادگاهم روستای تُــرکان یزد تجربه و یاد گرفتم ) مرحله ای بود که ب سواری "رومیل " معروف بود
دراین مرحله چرخ را کنار سکویی برده و سوار میشدیم
اما بعلت کوتاه بودن قد قادر نبودیم روی زین چرخ بنشینیم و روی میله چرخ نشسته و بصورت " نیمـپا " حرکت میکردیم.
بعد از چند روز "پادور" زدن روی میله را یاد میگرفتیم اما همانطور که ذکر شد بعلت کوتاهی قد میبایست در هر دور کامل رکاب ،
تـمام بدن خود را مداوم به چپ و راست برای فشار بروی رکاب برده تا بتوانیم چرخ را به حرکت در آوریم.
برای افرادی که این مرحله را تماشا میکردند فوق العاده زیبا و خاطره انگیز بود.
تا اینکه قدمان بلندتر میشد و میتوانستیم راحت روی زین چرخ نشسته و چرخ سواری کنیم.
که در این مرحله یاد گرفتن چرخ سواری کامل میشد.
بزرگترهای صاحب دوچرخه که دیگه حالا مهارت داشتند و احیانا بچه دار،
روی میله چرخ نزدیک فرمان پارچه ای از جنس نرم میپیچیدند و کودکان را روی میله سوار میکردند ،
و کودکان هم سر پیچ با زدن زنگ کنار فرمان با ذوق و شوق به اطرافیان خبر میدادند که
بعـله...بابای ما هم دوچرخه دارد..
و اگر فرزندان بیشتر بودند یکی دونفر را هم روی تَـرک چرخ سوار میکردند...
از کتاب درحال ویرایش آداب و رسوم
اثر عیسی یزدانی(ماره)🙋♂😊
💎 @maareh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اونایی ک ناراحتی قلبی دارن نگاه نکنن😍✋
💎 @maareh
💎 @maareh
داریوش من و دل
🆔 @KhatereeMusic
تا حالا دندون پزشکی رفتین؟
اول دکتر چند تا سوزن میزنه تو لثه تون بعد اون مته رو می گیره دستش..بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم و اشک تو چشمامون جمع میشه
چرا نمیزنین توگوشش؟
این همه درد رو تحمل کردید؛ این همه مته و امپول و انبرو...خوب اعتراض کنید بهش!چرا اعتراض نمی کنید!؟
تازه کلی هم ازش تشکر می کنیم و می خوایم بیایم بیرون می گیم: آقای دکتر ببخشید وقت بعدی کی هستش؟!
نمی خوای خدا رو اندازه یه دندون پزشک قبول داشته باشی؟به دکتر اعتراض نمی کنیم چون میدونیم این درد فلسفه داره و منجر به بهبود میشه؛
میدونیم یه حکمتی داره...
خوب خدا هم حکیمه!
وقتی درد و رنجی رو تو زندگی ما فرستاد ازش تشکر کنیم. بگیم نوبت بعدی کی هستش؟😍❤️✋
💎 @maareh
اول دکتر چند تا سوزن میزنه تو لثه تون بعد اون مته رو می گیره دستش..بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم و اشک تو چشمامون جمع میشه
چرا نمیزنین توگوشش؟
این همه درد رو تحمل کردید؛ این همه مته و امپول و انبرو...خوب اعتراض کنید بهش!چرا اعتراض نمی کنید!؟
تازه کلی هم ازش تشکر می کنیم و می خوایم بیایم بیرون می گیم: آقای دکتر ببخشید وقت بعدی کی هستش؟!
نمی خوای خدا رو اندازه یه دندون پزشک قبول داشته باشی؟به دکتر اعتراض نمی کنیم چون میدونیم این درد فلسفه داره و منجر به بهبود میشه؛
میدونیم یه حکمتی داره...
خوب خدا هم حکیمه!
وقتی درد و رنجی رو تو زندگی ما فرستاد ازش تشکر کنیم. بگیم نوبت بعدی کی هستش؟😍❤️✋
💎 @maareh
علم روانشناسی میگه:
وقتی کسی و دوست داری و از دستش میدی،
شاید بتونی بعدش با کسی باشی ولی همیشه
یه گوشه ی ذهنت کنار همه اتفاقای خوب
زندگیت فقط اونو کنار خودت تجسم میکنی
یا موقع اعصاب خوردیات وقتی به آرامش
احتیاج داری کسی جز اون نمیاد تو ذهنت.✋
💎 @maareh
وقتی کسی و دوست داری و از دستش میدی،
شاید بتونی بعدش با کسی باشی ولی همیشه
یه گوشه ی ذهنت کنار همه اتفاقای خوب
زندگیت فقط اونو کنار خودت تجسم میکنی
یا موقع اعصاب خوردیات وقتی به آرامش
احتیاج داری کسی جز اون نمیاد تو ذهنت.✋
💎 @maareh
Forwarded from (مــاره) کانالی متنوع ب همراه آداب و رسوم ترکان و هرابرجان🌺
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپ تقدیم ب شمالی های کانال ماره👆😊🙋♂
💎 @maareh
💎 @maareh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Hasan SHamaie Zadeh - Zendeh Bad Eshgh (DJM2)
Mix-Music.ir
درود🌹🌹🌹☘☘☘
یکم شاد شید😍💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃
لحظا تتون به شادی
💎 @maareh
یکم شاد شید😍💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃
لحظا تتون به شادی
💎 @maareh
حواست به خودت هست؟
تو اون معجزهای هستی که دنبالشی
دقیقا همون کسی که قراره تو رو
به همه آرزوهات برسونه
خودتو دریاب با خودت آشنا شو
با خودت دوست شو چون معجزه
در زندگیت زمانی رخ میده که
تو با خودت ملاقات کرده باشی و
از نزدیک با خود واقعیت دیدار کرده باشی
تمام درد و رنج ها ناشی از بیگانگی ما با خودمونه
از فاصله با خویشتن خویش، از دوری ما با خودمون
🌺شما همانطور که هستید
بهترین هستید،نه کم و نه زیاد .
💎نیازی ندارید که به دیگران ثابت کنید
چه کسی و چگونه هستید.
هر یک از ما برای خود
شخصیتی منحصر به فرد داریم.
در این لحظه، شما همین چیزی هستید که هستید
و همین بهترین است پس قدر خودتان را بدانید
خودتان را دوست بدارید و احساس شادی و نشاط بکنید.🥰🥰🥰
💎 @maareh
تو اون معجزهای هستی که دنبالشی
دقیقا همون کسی که قراره تو رو
به همه آرزوهات برسونه
خودتو دریاب با خودت آشنا شو
با خودت دوست شو چون معجزه
در زندگیت زمانی رخ میده که
تو با خودت ملاقات کرده باشی و
از نزدیک با خود واقعیت دیدار کرده باشی
تمام درد و رنج ها ناشی از بیگانگی ما با خودمونه
از فاصله با خویشتن خویش، از دوری ما با خودمون
🌺شما همانطور که هستید
بهترین هستید،نه کم و نه زیاد .
💎نیازی ندارید که به دیگران ثابت کنید
چه کسی و چگونه هستید.
هر یک از ما برای خود
شخصیتی منحصر به فرد داریم.
در این لحظه، شما همین چیزی هستید که هستید
و همین بهترین است پس قدر خودتان را بدانید
خودتان را دوست بدارید و احساس شادی و نشاط بکنید.🥰🥰🥰
💎 @maareh
تا میتونی به دلی امید ببخش
تا میتونی دلی رو شـاد کـن
هـمین کـارهـای کـوچیک
میشه یـه دعای خـیر درحقت
درست زمانیکه انتظارشو نداری
کـارات راستو ریس میشـه...💗
💎 @maareh
تا میتونی دلی رو شـاد کـن
هـمین کـارهـای کـوچیک
میشه یـه دعای خـیر درحقت
درست زمانیکه انتظارشو نداری
کـارات راستو ریس میشـه...💗
💎 @maareh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هر نامزدی که قول داد،باید سر قولش باشه👍
اما برخی قولشون رو میزارن زیر پا تا بتونن رو قولشون وایسن🤚
💎 @maareh
اما برخی قولشون رو میزارن زیر پا تا بتونن رو قولشون وایسن🤚
💎 @maareh
هفت جمله که زمان های سختی باید به خودمون بگیم:
۱.هیچ چیز دائمی نیست
۲.زخم های ما نشانه ی قدرته نه ضعف
۳.زمانی که بقیه منفی بافی میکنن، من میتونم مثبت باقی بمونم
۴.عبور از رنج منو داناتر میکنه
۵.حتی زمانی که در حال کشمکش هستم رو به جلو حرکت میکنم
۶.ترس هیچ چیز را عوض نمیکند
۷.بهترین گزینه ادامه دادنه✋
💎 @maareh
۱.هیچ چیز دائمی نیست
۲.زخم های ما نشانه ی قدرته نه ضعف
۳.زمانی که بقیه منفی بافی میکنن، من میتونم مثبت باقی بمونم
۴.عبور از رنج منو داناتر میکنه
۵.حتی زمانی که در حال کشمکش هستم رو به جلو حرکت میکنم
۶.ترس هیچ چیز را عوض نمیکند
۷.بهترین گزینه ادامه دادنه✋
💎 @maareh