(مــاره) کانالی متنوع ب همراه آداب و رسوم ترکان و هرابرجان🌺
190 subscribers
7.71K photos
4.26K videos
68 files
140 links
ارتباط با عيسي يزداني( ماره)
@Eisa_maareh
Download Telegram
میگما👇👇👇

در کودکی از وقتی که یادمه این کار از عصبانیت منو به جنون میرسوند که چیزی رو که میخواستم و در اختیار داشتن رو بهم ندادن و گذاشتن بعد از این که تا سرحد توانم از نداشتنش درد کشیدم و در نهایت با نداشتنش کنار اومدم،
دو دستی تقدیمش کردن بهم!
تو چنین موقعیتی به جای این که بتونم از چیزی که بهم دادن لذت ببرم،
نا خود آگاه تموم لحظه هایی که داشتم از درد به خودم میپیچیدم و اون چیز اونجا یا تو دستاشون بود و بهم ندادن رو توی سرم مرور میکردم و مدام به خودم میگفتم
خب این که میتونست از همون اولش انجام شه
پس این همه تاخیر جز میل به شکنجه ی من چه دلیل دیگه ای میتونست داشته باشه؟!
لطفا گاهی کودکان رو درک کنید، وقتی بزرگ شدن فراموش نمیکنن😊🤚
💎 @maareh
#ماره🌹
لطفا ب احمق ها کاری نداشته باشید☺️بیشعورها را تذکر دهید

حقیقتش را که بخواهید احمق مجرم نیست، بیمار است....
یعنی: معمولاً احمق ها آگاهانه دست به حماقت نمی زنند
خیلی از آن ها حتی فکر می کنند که خردمند و دانا هستند نه احمق!
احمق ها بیشتر از آنکه موجب تنفر بشوند، مایه ترحمند....

بیشعور ها اما داستان شان با احمق ها فرق دارد.

کسی که ساعت سه صبح بوق میزند بیشعور است.
کسی که جلو تمام زنان مسیر می ایستد بیشعور است.
کسی که در خیابان باریک دوبله پارک می کند بیشعور است.
کسی که شب تمام مسیر را نور بالا می رود بیشعور است.

این ها بیشعورند حالا یا از نوع احمق بیشعور یا از نوع پرفسور بیشعور

احمق بودن درد ندارد،‌ درمان هم ندارد، ربطی هم به شعور ندارد، بیشعوری از جای دیگری می آید
از خانه و مدرسه، از سرانه مطالعه، از خود شیفتگی، از بی وجدانی، از مرکز فرهنگ فاسد
بیشعوری واگیر دارد، هم درد دارد و هم درمان...

مشکل ما، احمق ها نیستند
مشکل ما، هیچوقت احمق ها نبودند
مشکل ما، بیشعور ها هستند.
یادتان باشد سواد هیچ وقت شعور نمیاره.

شعور یعنی تشخیص کار خوب از بد
شعور یعنی تشخیص کار درست از اشتباه
سواد یاد گرفتن فرمول و اطلاعات در علم و یا مبحث خاصی است!
این شعور هست که راه استفاده درست و یا غلط از علم (سواد) رو به ما میگه!
شعور رو به کسی نمیشه آموزش داد؛ یک انسان میبایست در درون خودش طلب شعور کند تا به آن دست پیدا کند🌹
💎 @maareh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای زلال پاک!
جرعه جرعه جرعه می‌کشم
تو را به کام خویش
تا که پر شود
تمام جان من ز جان تو!

صبح تون به زیباییِ گلها
قلبتون به زلالیِ آب و
کارهایِ روزمره تون روان و جاری چون جویبار
امروز و هر روزتون سرشار از یاد خداوند
شاداب باشید چون گل اناروی کوچه باغ یونجه ای تُرکان😍🌹🤚
💎 @maareh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تا میتونی شاد باش
و از لحظه لحظهٔ
زندگی ات لذت ببر ...
و خودت باش👍
خودت حاکم و معیار
و قاضیِ کارهای خودت ،
خودت همه کارهٔ دنیای خودت ،
و انگیزهٔ آرزوهای خودت
تو نیاز به تاییدِ
هیچکس نداری... 🤚
💎 @maareh
سلام از ماره👇

#ماره_مجازی

دوستان مجازی

"ما ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺣـــــــﺲ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ "

مهربانی ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ.   "ﻋﮑﺲ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻠﺶ "
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻏﻤﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ.    "ﭘﺴﺖ ﻫﺎﯾﺶ "
شادی و ﺧﻨﺪﻩ اش ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ      " ﺟﻮﮎ ﻫﺎﯾﺶ "

ﺗﻮﺟﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ.    " ﻻﯾﮏ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﺎﯾﺶ "
حضورش ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ   "علامت آنلاینش "
ﻟﺠﺒﺎﺯی و دلخوری اش ﺍﺯ ﺭﻭﯼ.   " ﺑﻼﮎ ﻫﺎیش"

نگویید ﻣﺠﺎﺯﯼ...!!
ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺣﺲ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ...
یقین داریم...
ما اینجا را باور داریم...
ﻣﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ...
ﺷﺐ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ...
ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ .....
ﺩﺭﺩﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ...
دلتنگی های گاه وبیگاهمان...
ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳــــــــﺖ!!
ﻧﮕﻮﯾﯿﺪ ﻣﺠﺎﺯﯼ!!
ما در اینجا به دوست هایمان عادت کرده ایم...
همانند ماهی به آب!!
اینجا زندگی جاریست...!!

       آری...
اینجا همه چیز واقعیست...!!
دنیای مجازی به ما آموخت:

حرف "دلمان"  را آزاد بنویسیم و بیان کنیم
میتوانیم خودمان باشیم
میتوانیم از دور دوست بداریم
و دوست داشته شویم
میتوانیم به کسانی دل ببندیم
و اعتماد کنیم که هرگز.  "ندیدیمشان"..!!

      این فضارا پاک نگه داریم😍

💎 @maareh
ماره_باغ دلم
@happy_music
با نوای دلنشین حبیب
با ترانه باغ دل
اوقات ب کام🤚
💎 @maareh
قسمتی ازشعر : سَربِلٓو بازی(عیسی یزدانی #ماره)

سَر بِلٓو به معنای سر هِشتن بروی دست و بستن چشمان است(همان چشم بگیرت) سَر بِلٓ = سَر بگذار

هوای کودکیمون
فــرار دزدکیمون
تو کوچه و تو ساباط
جمع شدنون با حـــاله
سَر بِلٓو بازی کی باله وقت گلِ اناره

رو سَکُـلٓو یا کُنده
یــا دور برج گُنده
یه دُژ بود و یه لَپَر
با اصغروی خـــــاله
سَر بِلٓو بازی کی باله وقت گل اناره

ظهر که میشد دویدیم
لُــخت و پَتـی رسیدیم
تــو پاکِـــنه یـه غُــــطو
بخور که آب زلالــــــــه
سَر بِــلٓو بازی کی با لـــه وقت گلِ اناره

تو قَنــتِ باغ با تیرکمون
میـــزد چُــغور بی زبــون
دو شال خونه ش که آهنی
مـــادَرَشو بگیر تو غــــــاله
سَر بِــــــلٓو بازی کـی بــــاله وقتِ گُل اناره

تو صحرای قَنتِ باغ
دست نزنی به اون داغ
خوشه فقط جمع کنیم
که گندمش حــلاله
سربِلو بازی کی باله
وقت گلِ اناره

خیابونای قِنتِ باغ
تو ظهرا که گرم بود و داغ
با بچه ها می خوندیم
آب رو باغ جلاله
سَربِلـو بازی کی بـاله
وقت گل انــــــــاره

کَهره و بَــرٓه داشتیم
تو گنــدما میزاشتیم
دنبالشون دویــــــدن
جیکُولی جیکُو باحاله
سَربِـلٓوبازی کی بـــــاله وقت گُلِ اناره🍀

💎 @maareh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥فیلمهای نوستالژی #ماره

امروز👇
فیلم عاطفیِ
"پسر خوانده"
بازیگران:رضا بیک ایمانوردی
ژاله کریمی،سیدعلی میری
محصول 1352

💎 @maareh
#ماره_ایام_هفته
دهه پنجاه😊

#شنبه بدترکیب و تلخ و موذی است و شبیه به دختر ترشیده مش سکینه است! دراز ،‌لاغر، با چشم‌های ریز بدجنس!
#یکشنبه، ساده و خر است و برای خودش الکی ، آن وسط می‌چرخد!
#دوشنبه ، شکل کدخداست: متین ، موقر ، با کت و شلوار خاکستری و لبخند جدی!
#سه‌شنبه ، خجالتی و آرام است و رنگش ب رنگ انگوهای باغ یونجه ای سبز روشن یا زرد لیمویی است.
#چهارشنبه خُل است. چاق و چله و بگوبخند است. بوی عدس پلوی خوشمزه ننه هِلی را می‌دهد.
#پنجشنبه بهشت است ، پراز هیاهوی بچه ها هنگام غطو خوردن در پاکنه!
#جمعه دو قسمت دارد : صبح زود بوی حمام خزینه را میدهد، وتا ظهرش زنده و پر جنب و جوش ، مثل پدر، پر از کار و درو کردن و علف چیدن!
رو به غروب ، سنگین ! دلگیر می‌شود ، پر از دلهره‌های پراکنده و غصه‌های بی‌دلیل و یک‌جور احساس گناه و درد دل از پرخوری ظهر"تیلیت کشک و دوغ تا خرخره" و نوشتن مشق‌های لعنتی و گوش دادن به دلی‌دلی غم انگیز آوازی که از گـرام پخش می‌شود و دقیقه‌شماری برای برگشتن مادر از خانه خَـجِه در محله بالا..
و همه جا قهوه‌ای تیره ، حتی آسمان ، درخت ها و هوای کُوار کرده😊🌹
💎 @maareh
#ماره_آداب_رسوم

روزگاری وقتی به درب خانه کسی میرفتی در زدن هم آداب و رسومی داشت ، در کوبه زنانه داشتیم و مردانه...
وقتی در زده میشد صاحب خانه میدانست آنکه پشت در است زن است یا مرد تا بدانند مرد خانه به استقبال او برود یا زن...
زندگی ها در عین سادگی در و پیکر و اصل و اصول داشت...
مردها کفشهای پاشنه تخم مرغی میپوشیدند تا از صدای آن از فاصله دور در کوچه پس کوچه های تو در تو زنها بفهمند نامحرمی در حال عبور است...
ورودی خانه ها یک پیچ بیرونی و اندرونی داشت و از ورود مهمان تا خروجش طوری منزل ساخته شده بود که متعلقات به تکلف نیفتند...

آن روزگاران امنیت ناموسی چندین برابر این زمان بود،
نه سیستم امنیتی در منازل بود و نه شبکه های مجازی برای پاییدن همدیگر...
اطمینان و شرافت و وفاداری و نگه داشتن زندگی با چنگ و دندان و آبروداری زوجین اصل زندگی بود...

من هرگز بخاطر ندارم در آن زمان کسی مهریه ای اجرا بگذارد..
و مثل امروزه دادسراها این همه پرونده طلاق و درخواست طلاق و فرزندان طلاق...

نه ال سی دی بود نه اسپیلت و لباسشویی،
زمستان صابون مراغه ای بود و دستان یخ زده مادر که با پیه گوسفند ترکهایش را مداوا میکرد...
و پدری که سر شب دم غروب خونه بود و اجاق و قوری چای دم اجاق آماده بود و یا خیز برمیداشت زیر کرسی و مادر کاسه اناردون کرده روی کرسی میگذاشت و نصف بدنمان زیر کرسی و سر و کله کز کرده در بیرون آن،با لباسهای ضخیم...
آنروزها برق نبود و مشقهایمان را زیر نور چراغ باد(فانوس) می نوشتیم.
پاییزی وزمستانی پراز باران داشتیم
یادش بخیر همه چکمه داشتیم و تا لبه چکمه برف می آمد،هم زمین برکت داشت هم آسمان...

سفره مان برنج بخود کم میدید، و گاهی شب عید ، اما صفا و سادگی داشت...

و چوب خط آویزان ب کیسه گوشت مادر در صبحگاه که میشد نیم وقه گوشت گوسفند تازه ...

آن روزها پشت این دربهای کوبه دار با هم حرف میزدند خیلی گرم و صمیمی...

تابستان ها چقدر روی پشت بامهای خنک ستاره شمردیم و لذت آسمان بی غبار را بردیم...
چه حرمتی داشت پدر و مادر...
و محصولات کشاورزی و مالها چه برکتی...
چقدر دور هم حرف برای گفتن داشتیم،
و چقدر از خدا میترسیدیم...
کله صبح قمری ها(یاکریم ها) میخواندند ،
صبح آفتاب نزده حمام عمومی غوغایی بود، محال بود کسی یازده صبح بیدار شود...
زود میخوابیدند و سحر بیدار میشدند و بهترین رزقها را دریافت میکردند،
زمستون برف و دوشاب میخوردیم و خیلی چیزی برای خوردن پیدا نمیشد و بهترین غذا آبگوشت زیر خاکستر تنور مادر بود که میخوردیم،
آنروزها مردم چقدر به یکدیگر رحم میکردند و مهربان بودند و گره گشا و اعصابها حرام ترافیک و ... نمیشد...

نفهمیدم چی شد ولی برف و کرسی و ستاره ها و کاسه بی تکلف انار و درب کوبه دار و دورهمی ها همه یکباره جمع شد...

حالا ما مانده ایم و دنیای بی خیر و برکت و و حبس در آپارتمانها و دربهای ضدسرقت و همسایه و آدمهایی که سخت فخر میفروشند و متکبرند گویی هرگز نمیمیرند و چنان دنیا دارند که گویی برای آن آفریده شده اند...

چقدر نعمتها از کف رفت و ما خواب خوابیم.🙏

💎 @maareh
خداکنه یه روز بیاد که همه از ته دل بگن خدایا شکرت چقدر حالم خوبه...🙏🍀
💎 @maareh