Forwarded from عکس نگار
بسيجى شهيد مدافع حرم حسن قاسمى دانا؛
🔻#فتنه ٨٨ خيلى فکرش درگير بود. چند روزى #تهران رفت و برگشت. مرتب اخبار و روزنامه میخواند. يک روز در خانه ديدم، ميخی روى درب کمدش میکوبد. گفتم: "چه کار میکنى"؟ در جواب گفت: "بشين نگاه کن".
🔸ميخ را که کوبيد، همين #لباس_پلنگى که در عکس تنش هست از رگال لباسهايش برداشت و به میخ آويزان کرد. #پوتين، جوراب و کتهایش را هم #آماده پايين لباسها گذاشت.
🔺وقتى سوال کردم، اين کارها برای چیست. در جواب گفت: "آماده آمادهام که اگر #امام_خامنهاى حکم دادند براى مقابله لحظهاى هم دير نشود و به موقع برسم". هميشه چشم و گوشش به دهان آقا بود.
🆔 @labbaykeyazeinab
🔻#فتنه ٨٨ خيلى فکرش درگير بود. چند روزى #تهران رفت و برگشت. مرتب اخبار و روزنامه میخواند. يک روز در خانه ديدم، ميخی روى درب کمدش میکوبد. گفتم: "چه کار میکنى"؟ در جواب گفت: "بشين نگاه کن".
🔸ميخ را که کوبيد، همين #لباس_پلنگى که در عکس تنش هست از رگال لباسهايش برداشت و به میخ آويزان کرد. #پوتين، جوراب و کتهایش را هم #آماده پايين لباسها گذاشت.
🔺وقتى سوال کردم، اين کارها برای چیست. در جواب گفت: "آماده آمادهام که اگر #امام_خامنهاى حکم دادند براى مقابله لحظهاى هم دير نشود و به موقع برسم". هميشه چشم و گوشش به دهان آقا بود.
🆔 @labbaykeyazeinab